نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه

نورمحمد تره کی bbc

نورمحمد تره کی در دوره جوانی

نورمحمد تره کی، رهبر حزب دموکراتیک خلق افغانستان، در کنار کارهای سیاسی (که در بخش پیشین این نوشتار ذکر شد)، فعالیت های ژورنالیستی و نویسندگی را نیز در کارنامه خود دارد.

او در اوایل کار نویسندگی، در مجلات و روزنامه های کابل مقاله می نوشت و در زمان انتشار نشریه "خلق" صاحب امتیاز این نشریه بود.

در زمان ظاهر شاه، تره کی مدتی معاون خبر گزاری باختر(خبرگزاری دولتی افغانستان) بود، که در این زمان سفری نیز به تهران داشت و در جمع شماری از دبیران خبر و کار کنان خبرگزاری پارس (خبرگزاری دولتی ایران) و مدیران مطبوعات، پیرامون روش های کار ژورنالیستی سخنرانی کرد.

سخنرانی تره کی در تهران نشان می دهد که وی به روش های کار روزنامه نگاری آگاهی داشته است.

او مدتی نیز یک مرکز ترجمه ای به نام "دارالترجمه نور" در کابل تاسیس کرد و در دفتر نمایندگی سازمان ملل و اداره همکاری اقتصادی آمریکا، به عنوان مترجم فعالیت داشت.

سورگل

تره کی در نوشتن داستان نیز توانایی داشت، "دبنگ مسافر" و چند اثر داستانی دیگر از او به نام مستعار سورگل منتشر شده است. هرچند که به باور برخی کارشناسان، این آثار ارزش داستانی زیادی ندارد.

"دمکراسی نوین" کتاب دیگری است که به نورمحمد تره کی نسبت داده می شود. این کتاب در معرفی فلسفه مارکسیستی به فارسی نوشته شده و در شوروی به چاپ رسیده است.

برخی از صاحبنظران، این کتاب را اثر تره کی نمی دانند و براین باورند که این کتاب، به احتمال قوی یا توسط کمونیست های فارسی زبان خود شوروی و یا هم به وسیله توده ای های ایران نوشته شده است.

"عروسی من در خیبر"، "خاطرات جنگ چرچیل" و "نطق ویشسنگی دریونو" از آثاری است که تره کی آنها را ترجمه کرده است.

در ردیف بنیانگذاران

نورمحمد تره کی، در کنار رهبران حزب دموکراتیک خلق در کابل
نورمحمد تره کی، در کنار رهبران حزب دموکراتیک خلق در کابل
تره کی که تا صنف دهم بیشتر درس نخوانده بود در هندوستان ضمن معاشرت با مارکسیت های هندی با اندیشه های کمونیستی آشنا و از آن به بعد بود که پیرو این اندیشه شد.

وی به خاطر آنکه به کودتای نظامی هفت ثور مشروعیت ببخشد نظریه "انقلاب از بالا به کمک اردو (ارتش) انقلابی" را مطرح کرد.

تره کی خود را از صاحب نظران مارکسیسم قلمداد می کرد و عکس خود را در ردیف بنیانگذاران آن مسلک مانند مارکس، انگلس و لنین به چاپ رساند و در خانه خود که آن را موزیم (موزه) انقلاب نام گذاری کرده بود، نصب کرد.

گفته شده که وی به خرافات عامیانه و سعد و نحس روزه ها اعتقاد داشت و دوست داشت که انقلاب در ماه اسد که ماه شیر بود صورت بگیرد ولی حوادث او را مجبور کرد که در ماه ثور است راضی شود.

وقتی به قدرت رسید، روز تولد خود را ۱۴ جولای ۱۹۱۷ که روز فتح باستیل و سال انقلاب روسیه بلشویک بود اعلام کرد و محل تولد خود را جایی به نام سور گلی (قلعه سرخ) اعلام و برای آن شهرت بین المللی ادعا کرد.

آنگونه که صدیق فرهنگ روایت می کند تره کی "در بیانیه هایش از مردم شعیه مذهب افغانستان، با استخاف یاد می کرد و مثل سایر تعصب کاران ملت پاکستان را بعنوان دال خور (لپه خور) تحقیر می نمود".

بعد از کودتای ۷ ثور، حزب دموکراتیک خلق به قدرت رسید و شورای انقلابی توسط حزب تشکیل شد و این شورا در اولین فرمان، اینگونه اعلام کرد: " شورای انقلابی ج. د. ا. در اولین جلسه خود نورمحمد تره کی، شخصیت بزرگ ملی و انقلابی افغانستان را به حیث رئیس شورای انقلابی ج. د. ا. که در عین حال، رئیس حکومت نیز می باشد، انتخاب کرد".

اصلاحات انقلابی

اصلاحات انقلابی درعرصه های اقتصادی و اجتماعی از مواردی بود که تره کی سخت بر آن پافشاری می کرد.

تقسیم زمین بین دهقانان، لغو یا تخفیف طلب زمین داران بزرگ و سودخواران از دهقانان، برابری زن و مرد، آموزش اجباری سواد برای زنان، لغو شیربها و کاهش مصارف عروسی از مواردی بود که توسط فرمان های پی درپی حکومت تره کی صادر می شد.

برخی از این فرمان ها می توانست در صورت توجه به شرایط واقعی محیط،، جامعه و وضع قانون از مجرای حقیقی آن، سودمند باشد.

ولی از آنجایی که طبقه گارگر صنعتی در افغانستان وجود نداشت و جامعه مسلمان و قبیله ای افغانستان با جامعه صنعتی شوروی و اروپا، تفاوت بسیار داشت تره کی هر چند که دست به اقدامات خونینی زد ولی نتوانست که در پیشبرد اصلاحات خود موفق شود.

نورمحمد تره کی در ماه سنبله (شهریور) ۱۳۵۸ جهت شرکت در کنفرانس غیر متعهدها به هاوانا رفت و در راه بازگشت، در شوروی با برژنف و سایر مقامات آن کشور دیدار کرد.

گویا مقامات شوروی نارضایتی خود را از گسترش مقاومت و سخت گیری های حفیظ الله امین به تره کی اطلاع می دهند و از او می خواهند که از امین دوری گزیند.

قتل تره کی

حفیظ الله امین
حفیظ الله امین
حفیظ الله امین که از موضوع مطلع شده بود، بعد از بازگشت تره کی از شوروی، ابتدا او را از قدرت خلع کرد و سپس در قصر ریاست جمهوری به وسیله افراد امین به قتل رسید.

"عبدالودود" رئیس مخابرات گارد جمهوری که بعدها اعترافاتش در روزنامه انیس کابل و روزنامه اطلاعات تهران منتشر شد، به همراه "روزی" رئیس ارکان سیاسی گارد و محمد اقبال رئیس اطلاعات گارد، سه نفری بودند که به طور مستقیم در قتل تره کی دست داشتند.

این جملات، بخشی از اعترافات منتشر شده محمد اقبال است: "در این وقت تره کی که دهنش خشک شده بود آب خواست، اما روزی اجازه نداد که به او آب داده شود. روزی و اقبال دستان تره کی را بسته و او را در همان تخت بی پایه خواباندند. روزی ناگهان با هر دو دست گلوی تره کی را محکم گرفت و اقبال نیز به کمک او شتافت. آنها بالش کوچکی را که بر روی تخت بود، روی دهن و بینی تره کی گذاشتند و لحظه به لحظه به آن فشار می افزودند. به من دستور دادند تا پای تره کی را محکم بگیرم. بلاخره پس از ده پانزده دقیقه تره کی آرام گرفت. آنگاه جسد او را در پارچه ای پیچانده با موتر(خودرو) به قول چکان بردیم و در قبری که قبلا تهیه شده بود دفن کردیم".

در تاریخ ۱۸ میزان (مهر) ۱۳۵۸رادیو کابل، خبر مرگ تره کی را اینگونه اعلام کرد: "نورمحمد تره کی رئیس شورای انقلابی، در اثر مریضی شدیدی که از چندی به این طرف عاید حالش بود، صبح دیروز وفات یافت و جنازه مرحوم دیروز در مقبره فامیلی اش به خاک سپرده شد."

هیچ نظری موجود نیست: