نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۱ فروردین ۲۹, سه‌شنبه


تاریخ ایرانی: حزب توده ایران چه می‌گوید؟ مشی سیاسی و دیدگاه‌های حزب توده ایران بر شالودۀ چه درک و تحلیلی استوار است؟ جلسات هفتگی «پرسش و پاسخ» که اوایل انقلاب با شرکت نورالدین کیانوری، دبیر اول کمیته مرکزی حزب توده ایران تشکیل می‌شد، بر محور این سووالات، زمینه‌ها و گوشه و کنار سیاست حزب را در عرصه روز می‌کاوید و حرکت‌های تاکتیکی و استراتژیک آن را تفسیر و تشریح می‌کرد و سپس گزارش کامل این جلسات پیاده شده و بصورت جزوات «پرسش و پاسخ» منتشر می‌شد. «تاریخ ایرانی» یکی از سووالات شماره پنجم جزوه «پرسش و پاسخ» شماره بهمن ماه ۱۳۵۸ را انتخاب کرده که در ادامه به همراه پاسخ کیانوری آمده است:
***
در نشریۀ «کار»، شمارۀ ۳۶، آمده است که حزب توده ایران به شیخ صادق خلخالی در هر نقطه‌ای که کاندیداتوری خود را اعلام کند، رأی خواهد داد. بعد اضافه شده است که این چگونه پدیده‌ای است که کاندیدای یک حزب دو تن از اعضای حزب را اعدام کند؟ شما به این پرسش چه پاسخی می‌دهید؟
برای پاسخ به این پرسش، در آغاز می‌کوشم بد‌ترین امکان را مورد بررسی قرار دهم و پس از آن به مورد مشخص بپردازم. به طور کلی ما در مورد هیچ کسی، از پیش نمی‌توانیم بگوییم که در آینده چه خواهد کرد. در این زمینه، تاریخ نمونه‌های فراوانی ارایه می‌دهد که افراد در دوران‌های مختلف تکامل یک جنبش انقلابی، مواضع کاملا متفاوتی اتخاذ کرده‌اند. تاریخ تمام جنبش‌های انقلابی جهان از این پدیده‌ها بسیار به خود دیده است. در تاریخ جنبش انقلابی میهن خود ما، حتی در داخل حزب کمونیست، افرادی بوده‌اند که زمانی در جهت مثبت قرار داشته‌اند و بعد در یک زمان دیگر، در جهت منفی حرکت کرده‌اند. مگر مائوتسه دون، چوئن‌لای و همین دن‌سیائوپینگ، زمانی از رهبران بزرگ یک جنبش انقلابی نبودند که تمام خلق‌ها و نیروهای مترقی جهان به آن‌ها احترام فراوان می‌گذاشتند؟ این افراد، در آن تاریخ، مورد احترام خلق‌ها، احزاب و نیروهای مترقی جهان بودند. آیا اکنون باید یقۀ آن‌ها را چسبید که «چرا در آن زمان از این افراد ستایش کرده‌اید؟» و یا «مگر نمی‌دانستید که آن‌ها روزی خیانت خواهند کرد؟»
مثال دیگری می‌زنم: لنین با اینکه ۱۵ سال علیه تروتسکی مبارزه کرده و او را حتی «یهودای خائن» نامیده بود، در یک لحظۀ مهم انقلابی که سیاست ایجاب می‌کرد برای پیروزی انقلاب اکتبر وحدت کامل همۀ نیرو‌ها فراهم آید، مهم‌ترین پست اجرایی انقلاب، یعنی وزارت جنگ انقلاب را به تروتسکی سپرد. و تروتسکی، پس از انقلاب نیز مرتکب خیانت شد. خوب، آیا اکنون باید گفت لنین در سپردن مقام وزیر جنگ انقلاب به تروتسکی، اشتباه کرد؟ نه، هرگز چنین نیست. در آن زمان، توان و استعداد سازماندهی تروتسکی که یکی از جنبه‌های مثبت و نیرومند شخصیت او بود– و همۀ تاریخ‌نویسان به آن معترفند – به انقلاب کمک فراوانی کرد. در عین حال، لنین در‌‌ همان زمان نیز نقاط ضعف تروتسکی را شدیدا می‌کوبید و حتی می‌گفت: «او از مارکسیسم چیزی نفهمیده است.» پس از آن هم که کاملا به انحراف کشیده شد، حزب کمونیست او را کنار گذاشت.
اما دربارۀ حجت‌الاسلام خلخالی، وضع به هیچ ‌وجه در این چهارچوب‌ها نیست. خلخالی خدمات پر ارزشی در زمینۀ قلع و قمع ضد انقلاب، جنایتکاران و سرسپردگان رژیم گذشته دارد. ما زمانی گفتیم به خلخالی رای می‌دهیم که کار او، به عنوان دادستان کل انقلاب، دارای جنبه‌های مثبت فراوانی بود. او با شجاعتی بی‌نظیر، چند صد نفر از مهم‌ترین مهره‌های امپریالیسم را به جوخۀ اعدام سپرد و با این کار، صد‌ها بار حکم اعدام خود را نیز از سوی ضد انقلاب صادر کرد، چون میزان کینه و خصومت ضد انقلاب نسبت به او، به‌‌ همان اندازه‌ای است که از او ضربه خورده است. ضد انقلاب، این ضربه‌ها را فراموش نمی‌کند و اگر بتوانند انتقام می‌گیرد. ما در آن زمان، از چنین شخصی – که بعداً بر اثر فشار و توطئۀ ضد انقلاب و گروه‌ها و جناح‌های سازشکاری مانند بازرگان‌ها و غیره، از کار برکنار شد – این تجلیل سیاسی را به عمل آورده‌ایم. کار ما، تجلیل از احکام دادگاه‌های انقلاب علیه مهم‌ترین مهره‌های جنایتکار رژیم سرنگون شدۀ شاه و امپریالیسم در ایران بوده است. به اعتقاد ما، خلخالی در کردستان دچار اشتباه جدی شد و کاش او این اشتباه را نمی‌کرد. ولی اشتباه او در کردستان و حتی اشتباهات و یا خطاهای جدی‌تر احتمالی در آینده، نمی‌تواند بر روی خدمات او در دشوار‌ترین مرحلۀ انقلاب خطا بطلان بکشد. خلخالی باز هم می‌تواند – و ممکن است – در دورۀ دیگری، نقش مثبتی بازی کند. عکس آن هم کاملا ممکن است. کار سازمان‌ها و احزاب سیاسی معتقد به سوسیالیسم علمی، پیشگویی کارهای افراد که نیست. این ایراد هم، درست در شمار‌‌ همان ایرادهای جزیی و بچگانه‌ای است که قبلا از آن‌ها سخن گفتیم.
شما به روش‌های لنینی برخورد با جریانات، گروه‌ها، احزاب و افراد مختلف توجه کنید. لنین اس.ار.‌ها را که یک عمر، یعنی از آغاز جوانی با آن‌ها جنگیده بود و اولین اثرش علیه آن‌ها نوشته شده است، در نخستین دولتی که تاسیس کرد، شرکت داد. اس.ار.‌های چپ، پس از انقلاب اکتبر در دولت اولیۀ لنین شرکت داشتند. بعد که مرتکب خیانت شدند و دست به کودتا زدند، دولت انقلابی آن‌ها را تار و مار کرد.
نمونۀ دیگر طرز برخورد او با زینوویف و کامنف است. لنین پیش از انقلاب با این دو شدیدا مبارزه می‌کرد. در دوران انقلاب با آن‌ها به همکاری پرداخت. بعد در آستانۀ انقلاب اکتبر که این دو در موضع ضد انقلابی قرار گرفتند، کمیته مرکزی عمل آن‌ها را به شدت محکوم کرد و خواستار اخراج آن‌ها از حزب شد. پس از آن، بار دیگر به پیشنهاد خود لنین در رهبری حزب وارد شدند و با آن‌ها به همکاری پرداخت. تا وقتی هم که لنین زنده بود، در رهبری حزب باقی ماندند.
ما با انسان‌ها هرگز به عنوان یک پدیدۀ مطلق، ساکن و بی‌تغییر برخورد نمی‌کنیم. ما دربارۀ هر فرد یا شخصیتی، در هر مرحلۀ تاریخی،‌‌ همان طور قضاوت می‌کنیم که هست. هیچ سند و مدرکی هم نمی‌دهیم که قضاوت امروز ما یک قضاوت ابدی است و هیچ کس حق ندارد در تاریخ عوض شود! ما برای خودمان چنین سندی صادر نمی‌کنیم، تا چه برسد برای دیگران. در رهبری حزب خود ما، چند تایی بودند که خیانت کردند، ضعف نشان دادند و دچار فساد شدند. و مگر در میان چریک‌ها، مائوئیست‌ها و گروه‌های دیگر از این نمونه‌ها پیدا نشده است؟ از این پدیده‌ها در تمام گروه‌ها، سازمان‌ها و احزاب، بسیار می‌توان یافت. در میان آن‌ها نیز کسانی که ضعف نشان داده‌اند و یا خیانت کرده‌اند، فراوان بوده است.
به این ترتیب، این هم یکی از آن سوال‌ها و ایرادهای جزیی و بچگانه است. من اگر به این چیز‌ها جواب می‌دهم، فقط به خاطر این است که دوستانی که در اینجا حضور دارند، برخورد خود را نسبت به مسائل تصحیح کنند و بدانند چه مسائلی عمده است و چه مسائلی فرعی. و دیگر اینکه با کسانی که این مسائل جزیی و پیش پا افتاده را بزرگ می‌کنند، چگونه باید روبرو شد. وگرنه، واضح است که این‌ها بهانه است و مساله سیاسی نیست. در خاتمه این توضیح را می‌دهم که مقاله نشریۀ «کار» از اساس مخدوش است و آن طور که اطلاعات کافی به دست آمده اثبات می‌کند، خلخالی در ماجرای اعدام دو تن از اعضای حزب توده ایران در کرمانشاه کمترین نقشی نداشته است. این توطئه‌ای بوده که کم و کیف آن را در جزئیات، روزنامه مردم روشن و افشاء کرده است.
يکشنبه 27 فروردين 1391
دوران سلطنت ناصرالدين‌ شاه که مصادف با رقابت شديد دولتهاي بريتانيا و روسيه در ايران بود بر اهميت ايران زمين به مثابه پل ارتباطي ميان شرق و غرب بيش‌ از پيش افزود و اين گستره باستاني را مطمع نظر کشورهاي اروپايي قرار داد. در آن روزگار شاه جوان که به نوگرايي اهميت مي‌داد، ليک مايل نبود در راه آن ذره‌ايي از قدرت خويش بکاهد رويکردي به انجام اصلاحات را آغاز کرد. انجام اين اصلاحات به دليل عدم آمادگي جامعه ايران و استبداد و خفقان حاکم بر جامعه تنها به صورت روبنايي اعمال گشت و پس از مدت زمان اندکي جذب جامعه سنتي گرديد. در اين ميان البته دگرگونيهايي در وضعيت اداري پديد آمد و جهت ايجاد تشکيلات پستي جديد به منظور برقراري ارتباطات سريعتر ميان ايالات و ولايات داخلي و دستگاه حکومتي و تنظيم وضعيت ماليات‌گيري و همچنين ايجاد روابط دقيق‌تر ميان دولتهاي خارجي و کشور ايران، چاپ تمبر به سبک اروپايي انجام شد. البته اين اقدام نخست متأثر از ايجاد تشکيلات پستي جديد در امپراطوري عثماني که از ديرباز روابط تجاري قوي و گسترده‌اي با ايران داشت صورت گرفت به ويژه آن که اين کشور به دليل سابقه همجواري با ايران و نيز تعلق خاطر ايرانيان به زيارت عتبات، مکه معظمه و مدينه منوره از کانونهاي مهم سياحتي، تجارتي آن عصر به شمار مي‌آمد. .
 
اين اصلاحات در امپراطوري عثماني از تاريخ 1280ه.ق/1863م صورت گرفت و علي‌الخصوص ساکنان بخشهاي جنوبي ايران زمين از سالها قبل به دليل فعاليتهاي خارجيان در نواحي خليج ‌فارس به ويژه بازرگانان انگليسي با سامانه و تشکيلات پستي انگلستان در هندوستان آشنا بوده و با ايجاد دفاتر پستي کمپاني هند شرقي در بنادر خليج ‌فارس از جمله بندرعباس و بوشهر، با استفاده از تمبر در محمولات پستي آشنا شده بودند و بازرگانان ايراني نيز طبق ضوابط از اين خدمات استفاده مي‌کردند. جمع‌آوري و ارسال مکاتيب و مرسولات به گونه‌اي منظم و مستمر هفته‌اي يکبار ميان کليه بنادر خليج ‌فارس با تمبرهاي مستعمراتي هند و انگليس (کمپاني هند شرقي) صورت مي‌گرفت.
 
آشنايي ايرانيان با جوامع مختلف اروپايي به ويژه محصلين که از خارج کشور به ايران باز مي‌گشتند و تدوين نوشته‌ها و سفرنامه‌هاي ايرانيان ساکن خارج کشور که به منظور آگاهي شاه، به حضور وي تقديم مي‌شد و يا آن بخش از نوشته‌ها که پس از بازگشت به ميهن بازگو مي‌گرديد همه‌ و همه دست‌ به ‌دست هم داد تا ناصرالدين ‌شاه تصميم به انجام اصلاحاتي در امور اداري بگيرد. مهمترين اين اصلاحات شامل:
 
1. اعزام محصلين ايراني به اروپا
2. استفاده از افراد تحصيلکرده و جوان در اداره امور کشور
3. احداث خطوط تلگراف
4. تهيه اوراق دولتي مخصوص با نشان شيروخورشيد
5. ايجاد راههاي جديد پستي
6. ايجاد چاپارخانه‌ها
7. گسترش کاروانسراها
8. تهيه و به کار بردن تمبر در تشکيلات پستي 1
 
به دنبال تصميم جدي ناصرالدين ‌شاه به منظور مدون کردن پست ايران، حسن‌علي‌خان اميرنظام گروسي، وزيرمختار ايران در پاريس به علت معاشرت با امپراطور ناپلئون سوم و ارتباط با رجال فرانسوي به ايران احضار شد و از او خواسته شد تا با کارشناسان وزارت پست و ضرابخانه فرانسه و متخصصان تهيه کليشه و چاپ تمبر ارتباط برقرار کند تا کليشه‌اي براي ايجاد اولين تمبر پستي در ايران تهيه کند. چنانچه از نامه‌هاي قبلي اميرنظام به ناصرالدين‌ شاه بر مي‌آيد، ايران براي برقراري ارتباط صحيح با دولت فرانسه نياز فوري به استفاده از تمبر در تذکره‌ها داشت بنابراين اميرنظام در اوايل سال 1282ه.ق با بعضي از اعضاي سفارت از جمله با حاجي محسن‌خان سرتيپ ، نايب‌اول سفارت به تهران آمد و پس از دريافت دستورات کافي جهت وضع سرويسهاي جديد پستي و تهيه تمبر مناسب براي استفاده در مراسلات پستي ايران، مجدداَ در آخر شوال همان سال به فرانسه بازگشت. 2
 
بدين‌ترتيب حاجي ‌محسن‌خان سرتيپ در سال 1275ه.ق با درجه سرهنگي و نايب ‌اول سفارت همراه با حسن‌علي‌ خان اميرنظام گروسي به پاريس رفت و در آنجا با دستور اميرنظام عامل اجراي برنامه تهيه تمبر براي پست ايران گشت. او همراه با حکيم‌الملک و محمدحسن‌خان صنيع‌الدوله (اعتمادالسلطنه بعدي) پس از ورود به پاريس مستقيماَ با خبرگان وزارت پست و ساير موسسات مربوط به تهيه تمبر پست ايران در کشور فرانسه مثل ضرابخانه، براي تهيه طرح مناسب وارد مذاکره شد. 3
 
اين هيأت ايراني پس از بررسيهاي فراوان سرانجام با کليشه‌هايي که توسط آقاي آلبرت بار (Bar) کارمند ضرابخانه پاريس تهيه شده بود، به علت تجانس بيش از حد طرح و زمينه شرقي آن که الهام گرفته از شيروخورشيد و طرحهاي قديمي باستاني ايراني بود، موافقت کرد. 4
 
پس از آوردن کليشه‌ها و نمونه‌هاي بار به ايران جريان استفاده از تمبر پست در مراسلات باز هم به علتي نامعلوم حدود يکسال و نيم به بوته فراموشي سپرده شد تا اين که بالأخره در سال 1285 ه.ق پس از تغييرات جزئي در کليشه‌ها چاپ و تکثير و توزيع تمبرها به مسؤلان چاپارخانه‌ها داده شد و بدين‌ترتيب از سال 1285 ه.ق استفاده تمبر در مراسلات پستي به تقليد از ممالک اروپايي ـ به صورت ناقص ـ در ايران رواج يافت. 5
 
تمبرهايي که در اين سال ميان ماموران پستي و نايبهاي چاپارخانه‌ها توزيع گرديد بعدها به تمبر باقري معروف شد که شايد مأخوذ از محل چاپ يا توزيع باشد. ظرف مدت اندکي اين تمبرهاي باقري در شهرهاي تبريز، ميانه، زنجان، قزوين و تهران مورد استفاده قرار گرفت.
 
بدين‌ترتيب پست ايران که پس از برکناري شهاب‌الملک در سال 1283ه.ق به عهده محمدناصر‌خان ظهيرالدوله وزير دربار و ايشيک‌ آغاسي‌باشي ناصرالدين ‌شاه واگذار شده بود پس از اندکي به دليل عدم توانايي و فرصت کافي محمدناصر‌خان به ميرزاتقي‌خان نامي که معروف به چاپارچي‌باشي بود محول شد اما در مدت مديريت او اوضاع پست آشفته شد ولي بار ديگر در سال 1286ق جان تازه‌اي يافت. مبلغ اين تمبرها پنج شاهي بود که جهت استفاده در روي يک پاکت حاوي نامه و يک ريال براي پاکتي حاوي 2 نامه تا 5 نامه اخذ مي‌شد. 6
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
1.  محمدحسن خان، اعتمادالسلطنه، منتظم ‌ناصري، ج3، وقايع سال 1276تا 1283 ه.ق.
2. روزنامه عليه ايران، ش 576 .
3. مجله کهکشان، ش3 مقاله تمبر گرانبهاترين کاغذ جهان، نگارش: جلال‌الدين شريفيان .
4. روزنامه دولت عليه ايران، ش 602 .
5. مجله يونسکو، ج2، ص 1498 .
6. ماهنامه پيام، «داستان پست»، دوره جديد، سال اول، ش 3، 1376 .