نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۵ خرداد ۸, شنبه

سونامی حقوق و پادش‌های عجیب و غریب مدیران ارشد شرکت‌ها و مؤسسات دولتی و شبهه دولتی، این روزها به راه افتاده و بعد از ماجرای پرداخت‌های عجیب در بیمه مرکزی و تأیید این ماجرا در جامعه پزشکی امروز هم خبری در خصوص دو برابر شدن پاداش و حق حضور برخی مدیران ایران‌خودرو در سال 94 منتشر شد.

خوب است که در سال «اقتصاد مقاومتی» هستیم و اندک امیدمان به اینکه مسئولان و مدیران ارشد کشور به عبارت داخل گیومه فقط در حد یک شعار بالای سربرگ‌ها نگاه نمی‌کنند، موجب می‌شود که خوشحال باشیم از این میزان حقوق و پاداش‌هایی که این روزها ده‌ها میلیونی و بلکه صد میلیونی منتشر می‌شود، وگرنه معلوم نبود در یک شرایط اقتصادی غیر مقاومتی با چه اعداد و ارقامی در فیش‌های حقوقی مواجه باشیم.

 سونامی حقوق و پادش‌های عجیب و غریب مدیران ارشد شرکت‌ها و مؤسسات دولتی و شبهه دولتی، این روزها به راه افتاده و بعد از ماجرای پرداخت‌های عجیب در بیمه مرکزی و تأیید این ماجرا در جامعه پزشکی امروز هم خبری در خصوص دو برابر شدن پاداش و حق حضور برخی مدیران ایران‌خودرو در سال 94 منتشر شد. 

سایت صبحانه آنلاین صبح امروز اسناد پاداش یکی از شرکت‌های تابعه ایران‌خودرو را منتشر کرده و می‌نویسد: بررسی ها نشان می‌دهد ماجرای پرداخت پاداش‌های صدها میلیونی به مدیران ارشد، صرفا در بخش های بانکی مصداق نداشته و به‌عنوان مثال، یک شرکت وابسته به ایران خودرو با نام "سرمایه گذاری سمند" پرداختی قابل توجهی به اعضای هیئت مدیره خود داشته است که اتفاقا، اعضای آن جزء مدیران ارشد گروه ایران خودرو محسوب می شوند.

بر این اساس، هاشم یکه زارع مدیرعامل گروه ایران خودرو، در این شرکت به عنوان رییس هیئت مدیره حضور دارد، عباس ملکی طهرانی که در سال 92 به عنوان قائم مقام ارشد یکه زارع منصوب شده بود، به عنوان نایب رییس هیئت مدیره این شرکت، کامیار عطایی معاون اقتصادی ایران خودرو به عنوان عضو دیگر هیئت مدیره، ولی ملکی از مدیران با سابقه ایران خودرو به عنوان دیگر عضو هیئت مدیره و علی شیخی رییس هیئت مدیره ایران خودرو دیزل به عنوان مدیرعامل شرکت "سرمایه گذاری سمند" فعالیت می کنند.

مطالعه آخرین صورت های مالی منتشره توسط این شرکت که مربوط به سال 1394 است، نشان می دهد برای سال گذشته، مبلغ 3 میلیارد و 275 میلیون ریال به عنوان حق حضور و پاداش هیئت مدیره این شرکت در نظر گرفته شده که این رقم نسبت به سال 1393، دقیقا 2 برابر شده است.

سریال رسوایی فیش های حقوقی مدیران: این بار مدیران صنعت خودرو!

خیلی‌ها این موج رسانه‌ای را به رسانه‌های منتقد دولت نسبت می‌دهند که قصدشان تخریب دولت و عملکرد اقتصادی آن است؛ اما چه این ادعا درست باشد و چه نباشد، چیزی از واقعیت موجود در شرایط فعلی کم نمی‌کند و عجیب اینکه متولیان امر با بستن این انگ‌های سیاسی به رسانه‌های منتشر کننده این اخبار مثل همیشه از رسانه‌ای شدن این دست اخبار ناراحت اند. در حالی که انتظار می‌رفت با توجه به واکنش‌های موجود، خودشان دست به ‌کار شوند و پاسخ این مطالبه عمومی را بدهند. به هر حال این پرسش ذهن خیلی‌ها را مشغول کرده که دولتی که می‌تواند با بررسی‌ها موجود عده‌ای را از دریافت یارانه 45 هزار تومانی محروم کند، چگونه نمی‌تواند مدیرانی را که حقوق و پاداش‌های چند ده میلیونی دریافت می‌کنند، شناسایی و مؤآخذه کند.

نقاشی و دل‌نوشته‌ی آتنا فرقدانی برای هشت زندانی سیاسی زن کمتر شناخته‌شده‌ی زندان اوین بی‌نام و بی‌قاب | آتنا فرقدانی

نقاشی و دل‌نوشته‌ی آتنا فرقدانی برای هشت زندانی سیاسی زن کمتر شناخته‌شده‌ی زندان اوین

بی‌نام و بی‌قاب | آتنا فرقدانی
از بند رها نشده‌ام چرا که در بند بند انگشتانم خطوطی می‌یابم که انگار از زخم، چشم باز کرده‌اند... باز هم به روی پشت بام آمده‌ام؛ چشم‌های انگشتانم روبه‌رو را نشان می‌دهند و پشت سر را در ذهن نشخوار می‌کنند... رو‌به‌رو نشان از خانه‌هایی دارد که در اعماق وجود، بی‌صدا کوبیده شده‌اند... بر می‌گردم به پشت سر نگاه می‌کنم؛ دیگر خانه‌ای نیست چرا که غولی عظیم سالیانی‌ست در این مکان با ساختمان‌هایی کوتاه‌تر از قامت خود، از خوف خانه‌های رو‌به‌رو دهان گشوده است.
72980594982814.jpg
سر به آسمان می‌گیرم؛ پرستوها می‌چرخند؛ می‌رقصند و کلاغ‌ها به دروغ می‌خندند! در اینجا دود‌کش‌ها هم امانی نیست از صدای کلاغ‌ها؛ صدای قارقارشان می‌پیچد در روح و روان خانه‌ها... می‌پیچد... می‌پیچد... می‌پیچد...
به صفحه‌ی سپید کاغذ طراحی می‌نگرم؛ خطوط بار دیگر معجزه می‌کند چرا که ذهن، دوستانی را به یاد می‌آورد که در بی‌نامیِ ماندگار خویش، بی‌قاب حبس شده‌اند... نه نامی داشتند و نه خصم و رقابتی... و نه رنگ و نیرنگی برای به قاب نشستن‌ها!!!!
"خویشتن" را به چالش می‌کشیدند برای محصور شدن تنها در یک بند؛ در بندِ واژه‌ی "انسان" چشمانم را می‌بندم؛ صورت‌شان در ذهن مجسم می‌شود... انگشتانم قلمی زخم‌خورده را این بار محکم‌تر از قبل در آغوش می‌کشد و روی کاغذ می‌رقصد...

صدای‌شان در گوشم می‌پیچد؛ آرام در آخرین لحظه‌ی خداحافظی با امید می‌خواندند... صداها کوبنده بود... صدای سرود یار دبستانی من... و تنها می‌بوسیدم‌شان و جدا می‌گشتم از یاران دبستانی بی‌نام خود در زندان اوین: مریم نقاش زرگران، آفرین چیت‌ساز، مریم اکبری منفرد، فهیمه اعرفی، ریحانه حاج ابراهیم دباغ، زهرا زهتابچی، زیبا پورحبیب، و صدیقه مرادی

برنامه ی کاوه ی آهنگر: تدارک بازگشت تحریم ها و محدودیت های تازه برای رژ...

دادستانی تهران سه هنرمند را برای گذران محکومیت حبس فراخواند

دادستانی تهران سه هنرمند را برای گذران محکومیت حبس فراخواند

به دلیل فعالیت‌های هنری خود با احکام قضایی روبه‌رو شده‌اند، برای گذران دوران محکومیت حبس خود فراخوانده شده‌اند.
بر اساس اعلام عفو بین‌الملل، دادستانی تهران از مهدی رجبیان و یوسف اعتمادی، آهنگساز، و نیز حسین رجبیان، فیلم‌ساز، خواسته است که برای گذران دوران محکومیت تا تاریخ ۱۱ خرداد، خود را به این دادستانی معرفی کنند.
یوسف عمادی، مهدی رجبیان و حسین رجبیان، پس از بررسی پرونده آنها در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر تهران، هرکدام به سه سال حبس تعزیری، سه سال حبس تعلیقی و ۲۰ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شده‌اند، و اتهام آنها «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به مقدسات» عنوان شده است.
با این حال عفو بین‌الملل روز جمعه هفتم خرداد تأکید کرد که در صورت اجرای حکم، این سه هنرمند ایرانی «زندانی عقیدتی» محسوب می‌شوند، چرا که به گفته این نهاد حقوق بشری، به دلیل فعالیت‌های هنری خود مشمول این احکام شده‌اند.
عفو بین‌الملل پیشتر هم در اسفند ماه سال گذشته، سازمان عفو بین‌الملل، با انتقاد از صدور حکم زندان برای این سه هنرمند ایرانی، درباره آنچه «سرکوب مداوم هنرمندان و نقض آزادی بیان در ایران» خوانده شده، به مقام‌های جمهوری اسلامی هشدار داده بود.
مهدی رجبیان به همراه برادرش حسین رجبیان و یوسف عمادی، در مهرماه سال ۹۲ در استودیو و دفتر کارشان بازداشت شدند، و آن طور که وب‌سایت کلمه خبر داده بود، هر سه نفر پس از تحمل دو ماه انفرادی در بند دو الف سپاه پاسداران با وثیقه دویست میلیون تومانی آزاد شدند.
کلمه در آن زمان از «فشارهای شدید» بر این سه هنرمند برای اعترافات تلویزیونی خبر داده بود.
پس از آن در آذرماه ۹۴ اعلام شد که این سه هنرمند هر یک به شش سال زندان محکوم شده‌اند. حکمی که در اسفند ماه و پس از برگزاری دادگاه تجدید به سه سال حبس تعزیری و سه سال حبس تعلیقی برای هر یک، تغییر کرد.
گفته می‌شود دلیل اصلی تعقیب این سه هنرمند راه‌اندازی یک سایت موسیقی زیرزمینی، با عنوان «برگ موزیک» برای «تولید، انتشار و معرفی موسیقی زیرزمینی ایرانی» است.
در آذرماه ۹۴ بیش از ۴۰۰ نفر، از جمله ده‌ها تن از فعالان موسیقی با انتشار نامه‌ای خطاب به علی جنتی، وزیر ارشاد ایران، خواستار آزادی این سه نفر شده بودند، و پس از آن انجمن دفاع از آزادی بیان در موسیقی، به همراه ۹ نهاد بین‌المللی دیگر با ارسال نامه‌ای به رئیس قوه قضائیه ایران و دیگر مقام‌های جمهوری اسلامی، برای تبرئه این سه هنرمند درخواست دادند.
صدور احکام قضایی برای این سه هنرمند، واکنش‌های دیگری را هم در پی داشت و از جمله در اسفند ۹۴، ۱۶۵ هنرمند، نویسنده و فعال مدنی با انتشار بیانیه‌ای در اعتراض به احکام قضایی علیه مهدی رجبیان و یوسف عمادی، آهنگساز؛ و حسین رجبیان، فیلمساز، خواستار صدور حکم تبرئه آنها و تغییر رویکرد حکومت ایران در قبال فعالان فرهنگی و هنری شدند.
این بیانیه که به امضای چهره‌هایی چون جعفر پناهی، محسن نامجو، شهرنوش پارسی‌پور، مهرانگیز کار، و شاهین نجفی، رسیده بود، با اشاره به محکومیت این سه هنرمند ایرانی تصریح کرده بود که هنرمندان و اهالی فرهنگ در ایران، «روزهای دشوارتری را به نسبت قبل می‌گذرانند».

Fela Kuti ou la dignité de l’Afrique

به خاطر ِ تو روییده ام ..
بر بادم دِه ..
اقاقیای من
سرشار از تمنای پرپر شدن در دستهای توست ..
به خاطر ِ تو گل داده ام ..
مرا بچین ..
غنچه ی سوسن ِ من
مردد بود میان ِ شمع شدن و شکفتن ..
به خاطر ِ تو جاری شده ام ..
مرا بنوش ..
بلور
رشک می برد به زلال ِ چشمه سار ِ من ..
به خاطر ِ تو بال درآورده ام ..
شکارم کن ..
پروانه ی شبم
پر می زند بر گِرد ِ شعله ی بی شکیب ِ تو ..
به خاطر ِ تو رنج خواهم برد ..
متبرک باد زخم ِ عشق ِ تو
متبرک باد تبر و تیشه ، کمند و دام
و ستوده باد صلیب و عظش ..
در خون ِ خود خواهم غلطید..
کدام گل سینه ی زیبا
کدام گوهر ِ گوهر ِ گرانبها
زیباتر و گرانبهاتر از
تیغ ِ خون چکان ِ عشق ِ تو ؟
« خُووانا دِ ایباربورو»
ترجمه:ابوذر کردی

آيت الله منتظری!نقش خمينی دربر بپا کردن جنگ ونقش لاشخورهای جنگ