نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۶ تیر ۱۲, دوشنبه

از کارون تا زاینده‌رود؛ رگ‌های حیات‌بخش خشکیدند

خشکیدن رودخانه ها
 چند سالی است خشک‌سالی به مشکلی جدی برای نقاط مختلف کشورمان تبدیل‌شده است. افزایش دمای هوا، کاهش نزولات جوی، حفر چاه‌های غیرمجاز،آبیاری غیراصولی زمین‌های کشاورزی و ... باعث شده تا ذخایر آبی به‌شدت کاهش‌یافته و همین امر نیز به خشک شدن رودخانه‌ها، دریاچه‌ها و تالاب‌ها انجامیده است.
در پی خشک شدن این اکوسیستم‌های آبی پدیده گردوغبار و ریزگردها ایجاد و این امر نیز به چالشی برای مردم سرزمینمان تبدیل‌شده است.
دریاچه‌ هامون به‌صورت باتلاق درآمده، دریاچه جازموریان فقط دو ماه زمستان کمی آب دارد و به کویر تبدیل می‌شود، دریاچه بختگان به‌کلی خشک‌شده است. تالاب‌های نقاط مختلف کشور نیز وضعیتی مشابه دارند.
با توجه به گرم شدن زمین، تغییر اقلیم یک پدیده جهانی است، بعضی کشورها با برنامه‌ریزی و به‌کارگیری راهکارهایی، صدمه‌ها و تبعات منفی این پدیده را به حداقل می‌رسانند و کمترین آسیب را از این تغییر متحمل می‌شوند، اما متأسفانه در ایران چنین نیست و پیش‌بینی‌های لازم صورت نگرفته، مقابله مناسبی با تغییرات اقلیمی نمی‌شود و به همین دلیل نیز تبعات منفی بسیاری گریبان گیر کشورمان می‌شود که جبران‌ناپذیر هستند.

کاهش سطح آب و خشک شدن دریاچه‌ها، پائین رفتن بستر آب‌های زیرزمینی در بسیاری از نقاط کشور، خشک شدن آب برخی رودخانه‌ها، کاهش سطح ذخیره آب پشت اغلب سدهای کشور، تخلیه تعدادی از روستاها طی چند دهه گذشته، گسترش کویر و بیابان‌های لم‌یزرع و خشک، هر روز سرزمین ما را تهدید می‌کند.
کم‌آبی در کشورمان به خشک شدن دریاچه ارومیه، تالاب هورالعظیم، رودخانه‌هایی چون زاینده‌رود، سیمینه‌رود و کارون منجر شده استکم‌آبی در کشورمان به خشک شدن دریاچه ارومیه، تالاب هورالعظیم، رودخانه‌هایی چون زاینده‌رود، سیمینه‌رود و کارون منجر شده است، این چالش بر روی اکوسیستم‌های جنگلی نیز مؤثر بوده و به خشک شدن جنگل‌ها منجر شده و همه این عوامل دست‌به‌دست هم داده تا شاهد بیابان‌زایی و ایجاد گردوغبار در کشورمان باشیم.
صبح دوشنبه ۱۲ تیرماه حسن روحانی، رئیس‌جمهور در همایش بین‌المللی مقابله با گردوغبار گفت:  نمی‌توانیم  در مقابل آنچه محیط‌زیست ما را تخریب می‌کند بی‌تفاوت باشیم احداث سدهای متعدد در افغانستان بر استان خراسان و سیستان و بلوچستان تأثیرگذار است.
وی افزود: نمی‌توانیم بدون همکاری با کشورهای جهان بر معضل گردوغبار پیروز شویم، ما یک خانواده در منطقه خاورمیانه و غرب آسیا هستیم و نمی‌توانیم از هم فاصله بگیریم.
زاینده‌رود از بی‌آبی تا قرمز شدن آب
در استان اصفهان بر اساس تصمیماتی که در کمیته توزیع آب در تاریخ هفتم خردادماه سال جاری گرفته شد، از اواسط ۱۹ خرداد خروجی سد زاینده‌رود کاهش یافت. آب زاینده‌رود برای آبیاری کشت کشاورزان حوضه زاینده‌رود در اصفهان از نهم فرودین ماه بازگشایی‌شده بود و بعد از حدود ۷۰ روز بسته شد.

و اما گرمای این روزهای هوای اصفهان باعث شده تا جریان باقی‌مانده آب در بستر رودخانه نیز در روزهای آینده به پایان برسد و بار دیگر شریان حیاتی شهر اصفهان قطع شود.
این در حالی است که ۹ خردادماه قرمز شدن رنگ زاینده‌رود در محدوده لنجان مبارکه سروصدای زیادی را به پا کرد و علی‌رغم حرف‌های ضدونقیض مسئولان، رئیس اداره منابع آب مبارکه و فرماندار لنجان پرده از حقیقت برداشتند و عامل این تغییر رنگ را شستشوی فیلترهای تصفیه‌خانه یزد در آب زاینده‌رود اعلام کردند.
این ماجرا نشان می‌دهد که برخی چالش‌های رودخانه‌های کشورمان ناشی از سوء مدیریت است که با توجه به روند خشک‌سالی و کم‌آبی بحران را در این اکوسیستم‌های آبی تشدید کرده است.
چشمان تارِ ماهیان «تیره»
اوضاع در غرب ایران هم تعریفی ندارد؛ وقوع خشک‌سالی‌ در استان لرستان و کاهش چشمگیر منابع آب زیرزمینی و بارندگی‌ها، دست رودخانه‌ها را برای آب‌رسانی خالی‌ کرده است به‌طوری‌که در رودخانه «تیره» این روزها آب چندانی باقی نمانده است.
این وضعیت رودخانه «تیره» در حالی است که فعالیت پمپ‌های آب غیرمجاز هر آنچه از مایه حیات «تیره» بوده را بلعیده تا هرروز بر عمق بحران زیست‌محیطی در این رودخانه بزرگ استان افزوده شود.
استمرار وضعیت بحرانی رودخانه «تیره» این روزها مرگ هزاران قطعه ماهی در بستر این رودخانه را به دنبال داشته است که البته تنها دلیل آن خشک‌سالی این رودخانه نیست بلکه هجوم موتور تلمبه‌های غیرمجاز حیات آبزیان در این رودخانه را در معرض تهدید جدی قرار داده است.

رودخانه «تیره» که دیگر مانند گذشته جوش‌وخروش خود را ندارد این روزها مستعد هرگونه بحران و فاجعه زیست‌محیطی است و این امر زندگی آبزیان و حیات‌وحش منطقه را در معرض خطر قرار داده است.
الهام برنا معاون محیط‌زیست لرستان در این رابطه در سخنانی بابیان اینکه در فصل خشک‌سالی شاهد کاهش دبی پایه اکثر رودخانه‌های استان به‌خصوص رودخانه‌هایی که دبی متوسط و کم و همچنین مصارف بالایی دارند هستیم اظهار داشت: این امر موجب پایین آمدن دبی رودخانه‌ها می‌شود.
وی با بیان اینکه در این راستا طی روزهای گذشته شاهد کاهش آب رودخانه «تیره» دورود بوده‌ایم عنوان کرد: به دلیل کمبود آب آبزیان داخل رودخانه دچار مشکل شدند.
وضعیت بحرانی کارون
اما در این میان کارون برای خوزستان فقط یک رودخانه نیست، کارون اصلاً حتی رگ حیات نیست بلکه «شاهرگ زندگی» برای مردمانی خسته از نامهربانی‌ها است. کارون فقط مأموریت رساندن آب را به زمین‌های تشنه، تالاب‌های غم‌زده، محیط‌زیست بحران‌زده، مزارع بحران‌زای نیشکر، صنایع آلوده‌کننده و خانه‌های مردم ندارد بلکه وظیفه‌ای فراتر دارد و آن‌هم پمپاژ امید به قلب همه مردم خوزستان است.
کارون وضع بحرانی که سال‌هاست همه در مورد آن فریاد می‌زنند را از سر گذرانده و به وضع فوق بحرانی رسیدهخوزستانی‌ها، نشاط و سرزندگی خود را با رودخانه کارون تنظیم می‌کنند. وضع این رودخانه و سرچشمه‌های مورد طمع قرارگرفته آن هرسال وخیم‌تر و اورژانسی‌تر می‌شود.
اکنون کارون وضع بحرانی که سال‌هاست همه در مورد آن فریاد می‌زنند را از سر گذرانده و به وضع فوق بحرانی رسیده تا جایی که رودخانه حتی در مقطع عبوری از شهر اهواز هم خشک‌شده است و به علت بی‌توجهی‌های تلنبار شده، جزیره‌هایی که میهمان ناخوانده کارون هستند، در حال گسترش و افزایش هستند.
مرگ رؤیای کودکی مرد ماهی گیر
محمد عباسی از همان کسانی است که هر روز قلاب به دست می‌گیرد تا از دل رودخانه‌ای که می‌گویند فاضلاب بر آب آن غالب شده است، ماهی صید کند. محمد ۶۳ سال سن دارد و روزهای کودکی را در اطراف همین رودخانه سپری کرده است.
او خاطرات شیرینی از این رودخانه دارد. از همان روزهایی که به قول خودش با بچه‌های پر شروشور آن موقع، ناجوانمردانه از سمت عامری نوعی سم درون رودخانه می‌ریختند تا ماهی‌های گیج و منگ را اندکی پائین‌تر در کنار امانیه که آن زمان مسکونی بود را به را مثل آب خوردن صید کنند.

وی خاطراتش را ادامه می‌دهد که پیاده با بچه‌ها به سمت عامری می‌رفتند و بعد سوار تیوپی که ظاهراً با هزار تیکه و وصله آن را روبه‌راه کرده بودند، می‌شدند و در میان موج‌های خروشان رودخانه‌ای که آن زمان حتی قابل کشتیرانی بود، خود را به منطقه امانیه می‌رساندند و در این مسیر می‌گوید که چندین بار واژگون هم می‌شدند ولی همه شنا بلد بودند ولی آن‌ها بیشتر از آب، غرق شادی بودند.
خاطرات محمد همه هم شیرین نیست و کم‌کم به تلخی می‌گراید: «جوان فکر می‌کنی من اینجا قلاب انداخته‌ام، ماهی نصیبم می‌شود؟ خیلی‌ها فکر می‌کنند عباسی دیوانه شده که در این رودخانه بی‌آب و پر از فاضلاب، منتظر است یک ماهی به قلابش نوک بزند، نه بابا دیگر خبری نیست.»
اما چرا وی همیشه اینجا قلاب به دست نشسته است: «نشسته‌ام، قلاب به دست می‌گیریم تا خاطراتم با فاخر، هاشم، علی و رزاق را مرور کنم و این خاطرات به من انرژی می‌دهد. یادآوری همین خاطرات برای من از هزارتا ماهی گرفتن هم مهم‌تر است. من هنوز با یادآوری آن روزها امیدم بیشتر می‌شود و گرنه دیگر خبری از آن رودخانه که در زمستان آب سیلابی آن همه اطراف را به تسخیر درمی‌آورد، نیست.»
برخی‌ها نوشته‌اند، کف رودخانه معلوم شده است ولی آن‌هایی که رودخانه کارون را دیده‌اند می‌دانند این خشکی، کف رودخانه نیستحرف محمد عباسی، حرف همه مردم خوزستان است. آن‌ها انتظار دارند این رودخانه که فصل مشترک خاطرات شیرین بسیاری از کودکی‌های پیرمردهای امروزی را رقم‌زده است، حفظ شود ولی امروز رودخانه کارون به گل نشسته‌ است.
برخی‌ها نوشته‌اند، کف رودخانه معلوم شده است ولی آن‌هایی که رودخانه کارون را دیده‌اند می‌دانند این خشکی، کف رودخانه نیست که خشکی‌های بی‌شماری را در دل رودخانه در اهواز ایجاد کرده بلکه این انباشت گل‌ولای در اثر سال‌ها بی‌توجهی به این رودخانه است که چون جزیره بیرون زده است.

امروز رودخانه کارون را جزیره‌های بی‌توجهی به اسارت خود درآورده است و آن تصاویر هوایی زیبا که رودخانه کارون را پرصلابت‌تر از همیشه نشان می‌داد، تنها تصویرگر ظلم مضاعفی است که به این رودخانه تحمیل شده است.
کارون خط قرمز است
جواد کاظم نسبت الباجی نماینده این دوره اهواز که خود به علت اینکه روستایی زاده است و با گندمزارهای وسیع بخشی از اهواز قد کشیده و روزهای کودکی را سپری کرده بهتر از هر کسی می‌داند که معنی جاری بودن آب در یک منطقه چیست.
الباجی در خصوص وضع اسفناک این روزهای رودخانه کارون می‌گوید: با قاطعیت می‌گویم، احیای رودخانه کارون از وضع اسفناک فعلی خط قرمز همه نماینده‌های استان خوزستان است و حتی نماینده‌هایی که رودخانه کارون در شهرهایشان جاری نیست هم در خصوص این رودخانه با کسی شوخی ندارند.
الباجی این را هم می‌گوید که «بدون تعارف بگویم امروز سرچشمه‌های رودخانه کارون مورد طمع قرار گرفته است و این موضوع دیگر برای همه عیان شده و اگر امروز من آن را بگویم افشاگری نیست ولی در این مدت نماینده‌های خوزستان و برخی استان‌های هم‌جوار با قاطعیت در خصوص جلوگیری از انتقال آب از سرچشمه‌های رودخانه کارون به سایر نقاط کشور به فلات مرکزی ایستاده‌اند.»

ستاندن آب از رودخانه‌ای که در حال مرگ بوده و خدا خود مقدر کرده است که آب از سرچشمه‌ها به سمت آن گسیل شود تا در طول مسیر خود، زندگی و امید و حیات به همه ببخشید، با کدام استدلال صورت می‌گیرد که بودجه‌های چند هزار میلیارد تومانی برای حفر تونل‌های انتقال آب از سوی دولت در سال‌های اخیر صورت گرفته است؟
الباجی در این زمینه می‌گوید: برخی‌ها عقیده دارند که کارون آن‌قدر آب دارد که آب آن به خلیج‌فارس می‌ریزد و ما باید از ورود آب مازاد به آب‌های شور خلیج‌فارس جلوگیری کنیم درحالی‌که این موضوع با مستندات و تصاویری که در این مدت منتشر شده و حتی پیشروی آب شور خلیج‌فارس در مقطعی به زمین‌های کشاورزی آبادان و خرمشهر به علت کاهش آب از سوی رودخانه کارون، گواهی قاطع بر رد این فرضیه است.
زنده مانده به لطف فاضلاب
شاید جالب باشد که این روزها رودخانه کارون به لطف فاضلاب نفس می‌کشد و اندک آبی که در این رودخانه جاری است، به لطف همان فاضلاب است که چون سمی مهلک موجودات زنده رودخانه را نیز به کام مرگ کشانده است.
در همین زمینه همایون یوسفی دیگر نماینده اهواز می‌گوید: حلقه مشترک تمامی مشکلات زیست‌محیطی در خوزستان، کمبود آب است. در سال ۵۸ دبی رودخانه کارون حدود چهار هزار و ۵۰۰ مترمکعب در ثانیه بود ولی اکنون به ۳۰۰ مترمکعب در ثانیه کاهش پیدا کرده است. اگر ما بحث پائین‌دست کارون را حساب کنیم، فاضلابی که وارد کارون می‌شود اگر خارج شود شاید قسمت‌های پائین این رودخانه نیز خشک شود. از وظایف حاکمیتی دولت‌ها برقراری امنیت، آموزش و سلامت است که محیط‌زیست یکی از شاخص‌های امنیتی هر منطقه‌ای است و باید به آن وظیفه حاکمیتی عمل و این ضرورت را برای مردم تأمین کنیم.

یوسفی عقیده دارد که خشکی‌های رودخانه کارون که در مقطع اهواز به‌شدت به چشم می‌خورد و توی ذوق هر رهگذری می‌زد، عملیات لایروبی رودخانه کارون که این روزها قطره‌چکانی در بخشی‌هایی از رودخانه در حال انجام است را ضروری کرده است.
وی گفت: در جلسه‌ای که با وزیر نیرو برگزار کردیم، به بیان اهمیت، حفظ و احیای رودخانه کارون در استان خوزستان پرداخته شد و در آن جلسه از حاضران درخواست کردم تا نسبت به اجرای طرح‌های لایروبی و احیای رودخانه کارون به‌خصوص در محدوده شهرستان اهواز رسیدگی و پیگیری لازم را داشته باشد.
وی ادامه می‌دهد: از آنجا که یک شرکت هلندی و یک شرکت چینی نسبت به انجام لایروبی کارون با امکانات و تجهیزات مناسب اعلام آمادگی کرده‌اند، این مسئله را نیز در این جلسه مطرح کردیم که مورد بررسی حاضران قرار گرفت. معاون وزیر نیرو که در این جلسه حضور داشت، آمادگی و موافقت وزارت نیرو در خصوص حمایت از اجرای این پروژه مهندسی در رودخانه کارون از محل فاینانس خارجی را منوط به تعریف پروژه، اخذ مجوزهای لازم و برگزاری مناقصه بین‌المللی اعلام و مصوبه اخیر هیئت‌وزیران در خصوص استان خوزستان را بستر قانونی برای انجام این عنوان کرد.
حذف اعتبار لایروبی
این در حالی است که هوشنگ حسونی زاده معاون مطالعات پایه و طرح‌های جامع منابع آب سازمان آب و برق خوزستان که متولی اصلی رودخانه کارون است چندی قبل در یک جلسه، خبری ناامیدکننده‌ داد: از اهواز تا خرمشهر ۲۲ میلیون مترمکعب از رودخانه کارون باید لایروبی شود که برنامه جامعی در ذیل بحث کاهش آلودگی رودخانه کارون ارائه دادیم ولی متأسفانه اعتبار هشت هزار میلیارد تومانی که در شورای عالی آب اختصاص داده‌شده بود، حذف شد. در نقاط بحرانی خرمشهر این لایروبی صورت گرفته ولی کل مسیر اهواز تا خرمشهر ۳۸۰ میلیارد تومان اعتبار لازم دارد که در حال تلاش هستیم تا در قالب موافقت‌نامه‌ها کار جامعی در این زمینه انجام دهیم.
نامه سرگشاده‌ رئیس‌جمهور
شبکه مردم نهاد محیط زیست کشور: اراده‌ای قوی برای خشکاندن کارون، بزرگ‌ترین رود تمدن ساز کشور، شکل‌گرفته استهمین سال گذشته بود که اعضای شبکه سازمان‌های مردم‌نهاد محیط‌زیست کشور در نامه سرگشاده‌ای به رئیس‌جمهور نوشته‌ بودند که اراده‌ای قوی برای خشکاندن کارون، بزرگ‌ترین رود تمدن ساز کشور، شکل‌گرفته است.
در این نامه با اشاره به ۵۰ سال سابقه سدسازی بدون ارزیابی زیست‌محیطی در کشور در خصوص رودخانه کارون عنوان شده است: بر این باوریم این روند به‌گونه‌ای پیش می‌رود که خواسته یا ناخواسته اراده‌ای قوی برای خشکانیدن بزرگ‌ترین رود تمدن ساز ایران یعنی کارون را شکل داده است که نمونه عینی آن را در طرح سد و انتقال آب پروژه‌های سد و تونل در استان چهارمحال بختیاری بر روی رودخانه‌ کارون از قبیل: ۱- تونل انتقال کوهرنگ یک ۲-سد و تونل انتقال کوهرنگ دو ۳- سد و تونل انتقال کوهرنگ سه ۴-سد و تونل چشمه لنگان سد و تونل سبزکوه ۵- سد چغاخور ۶- سد دره سبز گرگک ۷- سد سورک دهنو ۸-سد کارون چهار ۹- سد خرسان سه و سد ونک اشاره کرد.

در ادامه این نامه تأکید شده است: لذا ضمن احترام و تأکید بر تأمین اصولی آب آشامیدنی برای همه هموطنان عزیزمان، از جنابعالی استدعا داریم با استناد به مفاد اصول ۴۸، ۵۰ و ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مفاد ابلاغیه سیاست‌های کلی محیط‌زیست کشور که در آبان ماه ۱۳۹۴ توسط رهبر حکیم انقلاب ابلاغ شده است و نظر به خطر جدی انتقال غیر کارشناسی آب‌ها به نام آشامیدنی و به کام صنایع، دستور فرمایید پیش از آنکه آسیب‌ها و خسارت‌های بیشتری بر این اکوسیستم‌ها و پیکره طبیعت و محیط‌زیست ایران تحمیل شود نسبت به توقف کامل طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای و سدسازی‌های بدون ارزیابی محیط‌زیستی اقدام نمایند.
شواهد و قرائن حکایت از این دارد که برای احیای رودخانه کارون وجود ندارد و این رودخانه سال‌به‌سال به سمت کوچک شدن و شاید از بین رفتن در حرکت است.
راستی محمد عباسی همان پیرمرد ماهیگیر که به علت خو گرفتن چند دهه‌ای با کارون از هر کارشناسی این رودخانه را بهتر می‌شناسد و می‌داند راز بی‌آبی آن چیست این را هم گفت که: «من فقط از مسئولان می‌خواهم این رودخانه را از خشکی نجات دهند. ما چشم امیدمان به کارون است. توی این گردوغبار که زندگی همه را تلخ کرده، لااقل کارون را از ما نگیرند.»

جمعی از دزدان!ياران رهبِر روضه خوانها ی مشهد

جمعی از دزدان!ياران رهبِر روضه خوانها ی مشهد! ناطق نوری. 
تصویر 
تصویر 
تصویر 
 محسنی اژه ای  محمدمهدی زاهدی مجلس، آیت‌الله بطحایی ، علی نیکزاد وزیر اسبق مسکن، آیت‌الله جنتی  امیر پور دستان 



صدها نفر از مالباختگان موسسه کاسپین، هشتم خرداد نیز با تجمع در برابر ساختمان بانک مرکزی به سردادن شعار پرداختند. در خرم‌آباد نیز ده‌ها معترض روز یکشنبه با سنگ به شعبه موسسه آرمان حمله کرده بودند. تعدادی از تجمع‌کنندگان، کفن پوشیده بودند. شعارهایی مانند «مرگ بر سیف» و «الله اکبر» از سوی تعدادی از معترضان سر داده شد.
 
در ماه‌های اخیر، تجمع‌ها و اعتراضات متعددی در شهرهای مختلف علیه موسسات مالی و اعتباری برگزار شده است. اغلب این تجمع ها در اعتراض به از بین رفتن یا پرداخت نکردن اصل و سود سپرده‌های مردم توسط این موسسات بوده اند.
 
 موسسه کاسپین روزهای آخر اسفند سال ۱۳۹۴ از هشت تعاونی اعتباری فرشتگان، الزاهرا مشهد، حسنات اصفهان، دامداران و کشاورزان کرمانشاه، بدر توس مشهد، پیوند، امیرجلین گرگان و عام کشاورزان مازندران تشکیل شد.

بنابر گزارش بانک مرکزی، تکلیف هفت تعاونی روشن شده فقط موسسه فرشتگان باقی مانده و کارشناسان مشغول بررسی دارایی‌های این موسسه هستند. همزمان پرداخت سپرده به ۴۶۰ هزار سپرده گذار شروع شده است اما فعلا پرداخت سپرده افرادی که کمتر از ۲۰ میلیون تومان در دستور کار قرار دارد.

بنابر گزارش‌ها ۵ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان شامل اصل و سود سپرده‌های مردم در این موسسه است اما منابع موجود در حال حاضر برای پرداخت، حدود ۳ هزار میلیا
 
قتل هولناک ام قرفه «فاطمه بنت ربیعه بن بدر» به دست زید ابن حارثه پسر خوانده پیامبر اسلام
تمامی طرفداران اسلام انقلابی، دموکراتیک، مردمگرا و انسانی، تمامی دوستداران اسلام سیاسی و جمهوری دموکراتیک اسلامی، از سید جمالالدین اسد آبای و اقبال لاهوری تا دکتر علی شریعتی و مهندس مهدی بازرگان، از محمد حنیف نژاد تا مسعود رجوی و تا تمام نواندیشان دینی بخوانند و بیندیشند و پاسخ دهند تمامی کسانی که الگوی زن انقلابی مجاهد مسلمان را در اسلام میجویند به تماشای دراندن یک زن سالخورده و بیگناه بیایند و خود داوری کنند که در نقطه اصلی چه خبر بوده است.
در رمضان سال ششم هجری، حضرت محمد گروهی را به فرماندهی زید بن حارثه به ناحیه‌ی وادی القری فرستاد. در وادی القری این گروه با طایفه بنی‌فزاره روبرو شدند و بین آنها جنگی درگرفت و مسلمانان شکست سختی خوردند و زید با اینکه زخمی شده بود توانست فرار کند و خود را به مدینه برساند. زید بن حارثه سوگند خورد تا از بنی‌فزاره انتقام نگیرد از انجام روابط جنسی خودداری خواهد کرد. پس از بهبودی زخمهای زید، حضرت محمد دوباره او را به وادی القری فرستاد. این بار زید پیروز شد و ام قرفه و دختر او را به اسارت گرفت. نام ام‌قرفه، «فاطمه بنت ربیعه بن بدر»بود و نزد اعراب دارای مقام بالایی بود، چنانکه ضرب‌المثلی درباره او داشتند: «اگر شریفتر از ام قرفه هم بودی، بیش از این نبودی.» در میانه راه زید به قیس بن محسر دستور داد که ام قرفه را بکشد. قیس ام قرفه را که زن سالخورده‌ای بود، به وحشیانه‌ترین شکل ممکن کشت. اوهر یک از پاهای ام قرفه را بوسیله طنابی به شتری سرکش بست و در دو جهت مختلف رها کرد و پیرزن از وسط دریده شد.
ارائه منابع اسلامی
در این قسمت متن چهار منبع به صورت کامل ارائه میشود و آدرس دیگر منابع را نیز برای مطالعه بیشتر قرار می‌گیرد.
ترجمه السیره النبویه نوشته‌ی ابن هشام ،جلد۲، برگ ۳۹۳:
« که در آنجا با بنى فزاره برخورد کرد و جنگى میان آنها واقع شد که گروهى از همراهان زید کشته شدند و خود زید بن حارثه نیز زخمى شد و او را از میان زخمیها نجات دادند، و از جمله کسانى که در آن معرکه کشته شد ورد بن عمرو بن مداش بود که مردى از بنى بدر او را بقتل رسانید. زید بن حارثه چون بمدینه آمد سوگند یاد کرد که با زنان نزدیک نشود تا بجنگ بنى فزاره برود، و چون زخمش التیام یافت مجددا از جانب رسول خدا صلى الله علیه و آله مأمور جنگ با بنى فزاره شد و با لشگرى بدان سو حرکت کرد و در وادى القرى بآنان رسید و گروهى از آنها را کشته و از آن جمله مسعده بن حکمه یکى ازافراد بنى بدر بود که بدست قیس بن مسحر کشته شد، و (پسرش) عبد الله بن مسعده نیز با دو زن که یکى فاطمه دختر ربیعه بدر مکنى به ام قرفه و دیگرى دخترش بود اسیر شدند، و در راه که میآمدند زید بن حارثه بقیس بن مسحر دستور داد تا ام قرفه را نیز کشت و دخترش را با عبد الله بن مسعده بمدینه بنزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آوردند. و آن دختر را سلمه بن عمرو بن اکوع دستگیر کرده بود و مادرش ام قرفه از زنان محترم عرب بود که شخصیت آن زن در میان عرب ضرب المثل بود و مى‏گفتند: » لو کنت أعزّ من ام قرفه ما زدت » و از این رو این دختر هم از خانواده شریف و بزرگى بود و بدین جهت سلمه از رسول خدا صلى الله علیه و آله خواست تا آن دختر را باو بدهد و حضرت نیز پذیرفت و سلمه نیز او را بدائى خود حزن بن أبى وهب بخشید و عبد الرحمن بن حزن از همین زن بدنیا آمد. و قیس بن مسحر درباره قتل مسعده اشعارى نیز گفت.«
هر چند ابن هشام این واقعه را از ابن اسحاق روایت میکند اما از دو شقه کردن صحبتی نمیکند فقط در متن عربی سیره میخوانیم که قتل سختی بوده است. اما طبری نیز این داستان را از ابن اسحاق روایت میکند و از دو شقه کردن ام قرفه نیز صحبت میکند.
ترجمه تاریخ طبری،جلد۳،برگ۱۱۳۱:
« گوید: سفر جنگى زید بن حارثه سوى ام قرفه در رمضان همین سال بود که ام قرفه، فاطمه دختر ربیعه بن بدر، را بکشت و قتل وى صورتى بسیار سخت داشت که دو پایش را به دو شتر بستند و براندند تا به دو نیمه شد، و او پیرى فرتوت بود. و سبب آن بود که پیمبر زید بن حارثه را سوى وادى القرى فرستاده بود که با بنى فزاره رو به رو شد و جمعى از یاران وى کشته شدند و زید از میان کشتگان بگریخت و ورده بن عمر و یکى از مردم بنى سعد جزو کشته‏شدگان بود که یکى از مردم بنى بدر او را بکشت و چون زید بازگشت، نذر کرد که جنب نشود تا به جنگ فزاره رود، و چون زخم وى بهبود یافت پیمبر او را با سپاهى سوى بنى فزاره فرستاد و در وادى القرى با آنها رو به رو شد و کسان بکشت که قیس بن مسحر یعمرى از آن جمله بود و ام قرفه و دختر او را اسیر گرفت و بگفت تا او را بکشند و او را به دو شتر بست و دو نیمه کرد و دختر ام قرفه را با عبد الله بن مسعده پیش پیمبر بردند. دختر ام قرفه اسیر سلمه بن عمرو بن اکوع بود و ام قرفه شریف قوم خویش بود و عربان بمثل مى‏گفتند: » اگر شریفتر از ام قرفه بودى، بیشتر از این نبودى.» پیمبر دختر را از سلمه خواست که بدو بخشید و پیغمبر دختر را به حزن بن ابى وهب خال خویش بخشید که عبد الرحمان بن حزن را از او آورد. روایت دیگر درباره این سفر جنگى از سلمه بن اکوع هست که سالار قوم ابو بکر بن ابى قحافه بود. گوید: پیمبر ابو بکر را سالار ما کرد و به جنگ بنى فزاره رفتیم و چون به آب آنها نزدیک شدیم ابو بکر گفت بخوابیم، و چون نماز صبح بکردیم، ابو بکر گفت تا به آنها حمله بردیم و بر سر آب، کسان بکشتیم و من گروهى از کسان را دیدم که با زن‏و فرزند سوى کوه مى‏رفتند و تیرى میان آنها و کوه انداختم و چون تیر را بدیدند بایستادند و من آنها را سوى ابو بکر آوردم. زنى از بنى فزاره در آن میان بود که پوستین به تن کرده بود و دخترش را که از زیباترین زنان عرب بود، همراه داشت. گوید: و به مدینه آمدم و پیمبر مرا در بازار بدید و گفت: » اى سلمه این زن را به من ببخش.» گفتم: » اى پیمبر بخدا فریفته او شده‏ام و هنوز دست به او نزده‏ام.» پیمبر چیزى نگفت و روز دیگر باز مرا در بازار بدید و گفت: » اى سلمه این زن را به من ببخش.» گفتم: » اى پیمبر بخدا هنوز دست به او نزده‏ام و متعلق به تو است.» و پیمبر او را به مکه فرستاد که چند تن از اسیران مسلمان که در چنگ مشرکان بودند در عوض وى آزاد شدند.«
ترجمه المغازی نوشته‌ی واقدی ،برگ ۴۲۷:
« واقدى گوید: عبد الله بن جعفر از عبد الله بن حسین بن حسین بن على بن ابى طالب (ع) برایم نقل کرد که گفته است: زید بن حارثه براى تجارت، آهنگ شام کرد و مقدارى زر و نقره از اصحاب رسول خدا (ص) با او بود. او دو پوست بز را دباغى کرد، و زر و سیم خود را در آنها نهاد و با گروهى از مردم به راه افتاد. چون نزدیک وادى القرى رسید، گروهى از بنى بدر که از قبیله فزاره هستند به او برخوردند، و او ویارانش را به سختى مضروب کردند به حدّى که پنداشتند که آنها را کشته‏اند، و تمام کالاهاى آنها را بردند. زید از مرگ نجات پیدا کرد و در مدینه به حضور پیامبر (ص) رسید، و حضرت او را فرمانده سریّه‏اى کرده و به آنها فرمود: روزها را کمین کنید و شبها حرکت. راهنمایى هم همراه ایشان بود. بنى بدر سخت ترسیدند، و روزهاى دیده‏بانى را بر روى کوهى که مشرف بر ایشان بود، مى‏گماشتند و او راهى را که احتمال داشت مسلمانان از آن بیایند، زیر نظر داشت. معمولا او پس از اینکه مسیر یک روز راه را دیده‏بانى و بررسى مى‏کرد مى‏گفت: به کار خود سرگرم باشید! امروز خبرى نیست تا شب چه شود. چون زید بن حارثه و یارانش به مسافت یک روز مانده به بنى بدر رسیدند، راهنماى ایشان راه را اشتباه کرد و راه دیگرى را پیش گرفت، و چون شب فرا رسید، متوجه اشتباه خود شدند و همان شبانه راه را جستند و اول صبح کنار بنى بدر رسیدند. زید بن حارثه اصحاب خود را از تعقیب فراریان منع کرد و دستور داد که پراکنده نشوند، و گفت: وقتى من تکبیر گفتم، شما هم تکبیر بگویید. پس از اینکه دشمن را محاصره کردند، زید تکبیر گفت و یارانش هم تکبیرگفتند. سلمه بن اکوع براى جنگ بیرون شد و مردى از ایشان را به دست آورد و او را کشت. زید و یارانش، جاریه دختر مالک بن حذیفه و مادر او را که معروف به امّ قرفه بود در یکى از خانه‏ها به اسارت گرفتند. نام امّ قرفه فاطمه دختر ربیعه بن زید است. مسلمانان غنایم دیگرى هم گرفتند و راهى مدینه شدند، جاریه را سلمه بن اکوع با خود مى‏آورد، سلمه در مورد جاریه و زیبایى او رسول خدا (ص) صحبت کرد. مدتى که گذشت پیامبر (ص) از سلمه پرسیدند: جاریه را که اسیر گرفته بودى چه کردى؟ گفت: امیدوارم که او را با یکى از زنان ما که در بنى فزاره اسیر است مبادله کنم. پیامبر (ص) دو یا سه مرتبه دیگر هم این مطلب را تکرار فرمودند، و پرسیدند که: جاریه را چه کردى؟ سلمه فهمید که پیامبر تمایل به او دارند و او را به رسول خدا (ص) بخشید. پیامبر (ص) او را به حزن بن ابى وهب بخشیدند، و جاریه براى او دخترى زاییده حزن از جاریه فرزند دیگرى نداشت. حضرت محمد، از قول زهرى، از عروه و او از عایشه نقل مى‏کرد که گفته است: چون زید بن حارثه از این سفر برگشت رسول خدا (ص) در خانه من بودند. زید آمد و در زد و پیامبر (ص) در حالى که از کمر به بالا برهنه بودند و جامه خود را به زمین مى‏کشیدند- و من هرگز پیامبر را چنین ندیده بودم- او را استقبال فرمود و در آغوش گرفت و بوسیدش، و از او سؤال کرد و او خبر پیروزى خود را داد. امّ قرفه را قیس بن محسّر به صورت بدى کشت، با اینکه پیرزنى سالخورده بود پاهایش را به دو شتر سرکش بستند، و از هم دریده شد. عبد الله بن مسعده و قیس بن نعمان بن مسعده بن حکمه بن مالک بن بدر هم کشته شدند.«
ترجمه الطبقات الکبری نوشته‌ی ابن سعد،جلد ۲، برگ ۸۸:
« پس آن گاه در ماه رمضان از سال ششم هجرت سریّه زید بن حارثه براى جنگ در وادى القرى واقع شد. و میان آن تا مدینه هفت شب راه است. گویند، زید بن حارثه با تنى چند از بهر بازرگانى به شام رفت و کالاهایى از آن اصحاب پیامبر (ص) نیز با خود داشت. چون به نزدیک وادى القرى رسید گروهى از بنى قزاره از بنى بدر با زید و یارانش روباروى آمدند و او را با همراهانش سخت زخمى کردند و هر چه با آنان بود گرفتند. زید پس از بهبودى به مدینه بازگردید و خبر به پیامبر (ص) آورد. و رسول خدا (ص) او را با گروهى گسیل داشت که شبها مى‏رفتند و روزها کمین مى‏ساختند. و بنى بدر چشم بر آنان داشتند. ولى زید و همراهانش در سپیده دمى بناگاه بر آنان هجوم برده و تکبیر گفته مقامگاه آنان رامحاصره کردند و امّ قرفه را به اسیرى گرفتند، و او فاطمه دختر ربیعه بن بدر است، و دخترش جاریه است دختر مالک بن حذیفه بن بدر. و جاریه را مسلمه بن اکوع به اسیرى گرفت و او را به رسول خدا (ص) بخشید و پیامبر (ص) نیز او را به حزن بن ابى وهب بخشید. و امّ قرفه پیرزنى فرتوت بود و قیس بن محسر او را به وضع بسیار بدى کشت، بر پاهاى او ریسمان بست و ریسمان را به دو شتر گره زد و آن دو شتر را در دو جهت مخالف راند و او را از میان دو نیم ساخت. و نعمان و عبید الله پسران مسعده بن حکمه بن مالک بن بدر را هم کشت. و زید بن حارثه چون به مدینه بازگردید، راست بر در خانه رسول خدا رفت و در زد و پیامبر (ص) برخاست بى آنکه ردا بر دوش افکند، و ازار آن حضرت به زمین کشیده مى‏شد، و زید را در آغوش کشیده بوسید و از چگونگى کار پرسید. پس زید خبر پیروزى خود را داد.«
دیگر منابع به زبان فارسی: ۱- ترجمه تاریخ یعقوبی، جلد۱، برگ ۴۳۴. ۲- ترجمه التنبیه و الإشراف نوشته‌ی مسعودی ، برگ ۲۳۲. ۳- ترجمه تاریخ الکامل نوشته‌ی ابن اثیر، جلد۷، برگ ۲۴۳.
منابع به زبان عربی: ۱- السیره النبویه، عبد الملک بن هشام،ج ۲، ص ۶۱۷. ۲- تاریخ الأمم و الملوک ، أبو جعفر حضرت محمد بن جریر الطبری،ج۲، ص ۶۴۲. ۳- کتاب المغازى، حضرت محمد بن عمر الواقدی ،ج۲، ص ۵۶۴. ۴- الطبقات الکبرى، حضرت محمد بن سعد، ج ۲، ص ۶۹. ۵- تاریخ الیعقوبى، احمد بن أبى یعقوب، ج ۲، ص ۷۱. ۶- التنبیه و الإشراف، أبو الحسن على بن الحسین المسعودی، ص ۲۲۰. ۷- الکامل فی التاریخ ، عز الدین أبو الحسن على بن ابى الکرم المعروف بابن الأثیر ، ج ۲، ص ۲۰۹. ۸- الاستیعاب فى معرفه الأصحاب، أبو عمر یوسف بن عبد الله بن حضرت محمد بن عبد البر ،ج۳، ص ۱۲۹۸. ۹- الإصابه فى تمییز الصحابه، احمد بن على بن حجر العسقلانى،ج۴، ص ۱۹۷. ۱۰- کتاب جمل من انساب الأشراف، أحمد بن یحیى بن جابر البلاذرى، ج۱، ص ۳۷۸. ۱۱- إمتاع الأسماع ، تقى الدین أحمد بن على المقریزى ،ج۱، ص ۲۷۰. ۱۲- سبل الهدى و الرشاد فى سیره خیر العباد، حضرت محمد بن یوسف الصالحى الشامى،ج۶، ص ۹۹. ۱۳- عیون الأثر فى فنون المغازى و الشمائل و السیر، أبو الفتح حضرت محمد بن سید الناس،ج۲، ص ۱۴۷. ۱۴- کتاب المحبر، ابو جعفر حضرت محمد بن حبیب بن امیه الهاشمى البغدادی، ص ۱۱۹. ۱۵- المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، أبو الفرج عبد الرحمن بن على بن حضرت محمد ابن الجوزى،ج۳، ص ۲۶۰.
گناه ام فرقه چه بود
طبری (م ۳۱۰) ، ابن هشام (م ۲۱۸) ، واقدی(م ۲۰۷) و ابن سعد(م ۲۳۰) هیچگونه جرمی را برای ام قرفه ذکر نمیکنند. یعقوبی (م۲۹۳) میگوید: » ام قرفه دختر ربیعه بن بدر که مالک بن حذیفه بن بدر او را به همسرى گرفته بود، چهل مرد از نسل خود را نزد رسول خدا فرستاده و گفته بود: بر او در مدینه هجوم آورید.» از این سخن چنین برداشت میشود که ام قرفه قصد جنگ یا ترور داشته است ، مسعودی (م ۳۴۵) و البلاذری(م ۲۷۹) نیز چنین مفهومی را میرسانند. اما واقدی و ابن سعد میگویند که زید بن حارثه برای تجارت به وادی القری رفته بوده است و بنی فزاره به زید و یارانش حمله میکنند. طبری و ابن هشام میگویند که حضرت محمد زید بن حارثه را به وادی القری فرستاد و در آنجا زید و یارانش با بنی فزاره روبرو شدند و بین آنها جنگ درگرفت. از نقل قول طبری و ابن هشام نیز چنین دریافت میشود که حضرت محمد، زید را به قصد جنگ به وادی القری نفرستاده بوده است و برخورد زید و یارانش با بنی فزاره اتفاقی بوده است و اصلا به خاطر همین ناگهانی بودن هم هست که زید و یارانش شکست میخورند. مشکلی که کتابهای مسعودی و یعقوبی اسناد مطالب تاریخی را ذکر نکرده‌اند و راه را برای پژوهش بیشتر بسته‌اند. صالحی شامی (م ۹۴۲) نیز برخلاف منابع دست اول جرم ام قرفه را دشنام دادن به رسول الله ذکر میکند، البته مطالب یک منبع قرن دهمی که ریشه‌ای در متون دست اول ندارد را به سختی میتوان قبول کرد، از طرفی هم نمیتوان قبول کرد که درمیانه راه زید هوس کرده است ام قرفه را بکشد و عاقلانه است که دلیلی داشته باشد. به هر حال منبع معتبری در این زمینه در دست نداریم. کتابهای ابن هشام،واقدی،ابن سعد و طبری جز منابع اصلی و معتبر تاریخ اسلام میباشند که هیچ اشاره‌ای به مجرم بودن ام قرفه نمیکنند و اگر روایت البلاذری ، یعقوبی و مسعودی را قبول کنیم ، جرم ام‌قرفه این بوده است که قصد جنگ با مسلمانان را داشته است، ولی این موضوع کشتن یک پیرزن اسیر را به وحشیانه‌ترین شکل ممکن، توجیه نمیکند.
عکس‌العمل حضرت محمد
آقای مهدوی دامغانی در پاورقی برگ ۸۸ از جلد دوم ترجمه » الطبقات الکبری» مینویسد: » این سریّه در سیره ابن هشام و طبرى و ابن اثیر و سیره الفداء نیامده است و رفتارى که با امّ قرفه شده قطعا مورد رضایت حضرت ختمى مرتبت (ص) نبوده است.» شوربختانه من کتاب » سیره الفداء» را دراختیار ندارم، ولی همانطور که در قسمت منابع مشاهده کردید شرح کامل این سریه در سه منبع دیگر آمده است. حال ببینیم قسمت دوم ادعای این بچه آخوند چقدر درست است. ظاهرا در این مورد هم آقای مهدوی دامغانی مرتکب تقیه شده‌اند و عکس العمل «حضرت ختمی مرتبت» حکایت از رضایت او از این جنایت میکند. حدیثی از عایشه در این مورد روایت شده است: «حضرت محمد، از قول زهرى، از عروه و او از عایشه نقل مى‏کرد که گفته است: چون زید بن حارثه از این سفر برگشت رسول خدا (ص) در خانه من بودند. زید آمد و در زد و پیامبر (ص) در حالى که از کمر به بالا برهنه بودند و جامه خود را به زمین مى‏کشیدند- و من هرگز پیامبر را چنین ندیده بودم- او را استقبال فرمود و در آغوش گرفت و بوسیدش، و از او سؤال کرد و او خبر پیروزى خود را داد.» غیر از این حدیث چیز دیگری گزارش نشده است و حتی اتفاقات مربوط به دختر ام قرفه نیز در آخر این سریه گزارش شده است اما در هیچکدام از منابع گفته نشده است که حضرت محمد به این عمل اعتراض کرده است. حدیثی که از عایشه روایت شده است، نشان از تایید عمل زید بن حارثه توسط حضرت محمد دارد.
نتیجه‌گیری
زید بن حارثه برده حضرت محمد بوده است و بعد ادعای پیامبری حضرت محمد جز اولین کسانی است که به او ایمان می‌آورد. با توجه به اینکه این سریه در رمضان سال ششم هجری اتفاق افتاده است، ۱۹ سال از اسلام آوردن زید بن حارثه می‌گذشته است و در این مدت و حتی قبل از آن زید در کنار پیامبر اسلام بوده است و یکی از سرداران سپاه اسلام بوده است و در سریه‌های مختلفی شرکت داشته است. پس گزافه نگفته‌ایم اگر بگوییم زید بن حارثه یکی از انسانهای پرورش یافته‌ی «اسلام راستین» است. زید در این ماجرا جنایتی را مرتکب میشود که حتی خواندن آن نیز مو را بر تن انسان سیخ میکند و مشخص میکند که این مسلمان راستین بویی از اخلاق و انسانیت نبرده است. حضرت محمد نیز با استقبال گرم خود از زید، درستی این عمل را تایید میکند و در اسلامی بودن آن هیچ شبهه‌ای نمی‌گذارد.
منابع
۱) الإصابه فى تمییز الصحابه، احمد بن على بن حجر العسقلانى (م ۸۵۲)، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و على حضرت محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الأولى، ۱۴۱۵/۱۹۹۵.
۲) کتاب جمل من انساب الأشراف، أحمد بن یحیى بن جابر البلاذرى (م ۲۷۹) ، تحقیق حضرت محمد حمید الله، مصر، دار المعارف، ۱۹۵۹.
۳) إمتاع الأسماع بما للنبى من الأحوال و الأموال و الحفده و المتاع، تقى الدین أحمد بن على المقریزى (م ۸۴۵)، تحقیق حضرت محمد عبد الحمید النمیسى، بیروت، دار الکتب العلمیه، ط الأولى، ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۴) تاریخ الأمم و الملوک ، أبو جعفر حضرت محمد بن جریر الطبری (م ۳۱۰)، تحقیق حضرت محمد أبو الفضل ابراهیم ، بیروت، دار التراث ، ط الثانیه، ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
۵) تاریخ طبرى ، حضرت محمد بن جریر طبرى (م ۳۱۰)، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، اساطیر، چ پنجم، ۱۳۷۵ش.
۶) تاریخ الیعقوبى، احمد بن أبى یعقوب بن جعفر بن وهب واضح الکاتب العباسى المعروف بالیعقوبى (م بعد ۲۹۲)، بیروت ، دار صادر، بى تا.
۷) تاریخ یعقوبى، احمد بن ابى یعقوب ابن واضح یعقوبى (م بعد ۲۹۲)، ترجمه حضرت محمد ابراهیم آیتى ، تهران ، انتشارات علمى و فرهنگى ، چ ششم ، ۱۳۷۱ش.
۸) التنبیه و الإشراف، أبو الحسن على بن الحسین المسعودی (م ۳۴۵)، تصحیح عبد الله اسماعیل الصاوى، القاهره، دار الصاوی، بى تا( افست قم: مؤسسه نشر المنابع الثقافه الاسلامیه).
۹) التنبیه و الإشراف، أبو الحسن على بن حسین مسعودی (م ۳۴۵)، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، چ دوم، ۱۳۶۵ش.
۱۰) السیره النبویه، عبد الملک بن هشام الحمیرى المعافرى (م ۲۱۸)، تحقیق مصطفى السقا و ابراهیم الأبیارى و عبد الحفیظ شلبى، بیروت، دار المعرفه، بى تا.
۱۱) زندگانى حضرت محمد(ص) پیامبر اسلام، ابن هشام (م ۲۱۸)، ترجمه سید هاشم رسولى، تهران، انتشارات کتابچى، چ پنجم ، ۱۳۷۵ش.
۱۲) الطبقات الکبرى، حضرت محمد بن سعد بن منیع الهاشمی البصری (م ۲۳۰)، تحقیق حضرت محمد عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، ط الأولى، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۱۳) طبقات، حضرت محمد بن سعد کاتب واقدى (م ۲۳۰)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ش.
۱۴) عیون الأثر فى فنون المغازى و الشمائل و السیر، أبو الفتح حضرت محمد بن سید الناس (م ۷۳۴)، تعلیق ابراهیم حضرت محمد رمضان، بیروت، دار القلم، ط الأولى، ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
۱۵) الکامل فی التاریخ ، عز الدین أبو الحسن على بن ابى الکرم المعروف بابن الأثیر (م ۶۳۰)، بیروت، دار صادر – دار بیروت، ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۱۶) کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، عز الدین على بن اثیر (م ۶۳۰)، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خلیلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، ۱۳۷۱ش.
۱۷) کتاب المحبر، ابو جعفر حضرت محمد بن حبیب بن امیه الهاشمى البغدادی(م ۲۴۵)، تحقیق ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده، بى تا.
۱۸) کتاب المغازى، حضرت محمد بن عمر الواقدی (م ۲۰۷)، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه الأعلمى، ط الثالثه، ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۱۹) مغازى تاریخ جنگهاى پیامبر(ص)، حضرت محمد بن عمر واقدى (م ۲۰۷)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، چ دوم، ۱۳۶۹ش.
۲۰) المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، أبو الفرج عبد الرحمن بن على بن حضرت محمد ابن الجوزى (م ۵۹۷)، تحقیق حضرت محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، ط الأولى، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۲۱) الاستیعاب فى معرفه الأصحاب، أبو عمر یوسف بن عبد الله بن حضرت محمد بن عبد البر (م ۴۶۳)، تحقیق على حضرت محمد البجاوى، بیروت، دار الجیل، ط الأولى، ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۲۲) سبل الهدى و الرشاد فى سیره خیر العباد، حضرت محمد بن یوسف الصالحى الشامى(م ۹۴۲)، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و على حضرت محمد معوض، بیروت، دار الکتب العلمیه، ط الأولى، ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
جستجو و منبع در سایت زندیق  و سایتهای دیگربا دخل و تصرفی ناچیز

La répression se durcit dans le Rif marocain

La répression se durcit dans le Rif marocain

  •  
  •  
  •  

Depuis le 26 juin, fin de Ramadan et jour de fête, la répression a augmenté. La population du Rif et d’ Al Hoceima en particulier continue de protester pacifiquement. Forte des expériences de Tunisie et d’ailleurs, elle sait que le chaos peut entrainer une situation bien pire encore que celle qui est vécue actuellement. Néanmoins, elle continue de réclamer un véritable développement, des hôpitaux, des écoles, une université ainsi que la libération des nombreux détenus arrêtés par les autorités.

La presse nationale et internationale est priée de coopérer uniquement avec les partis politiques et les syndicats décrédibilisés pour leur alignement avec le pouvoir en place. Les journalistes qui ne reprennent pas la version officielle sont empêchés de travailler ou expulsés. Cette même presse présente les Rifains comme des séparatistes, délinquants et vendeurs de drogue, afin de légitimer une répression dure qui s’en prend à des innocents.
Le discours politique du mouvement est pourtant progressiste, rationnel et moderne. On n’y trouve pas d’obscurantisme religieux mais une réelle aspiration à plus d’égalité et de justice. C’est d’ailleurs ce qui rend leurs revendications plus nationales que régionales. Loin du séparatisme dont on l’ accuse, le mouvement du Rif attend et reçoit un soutien de toutes les régions du Maroc. Les manifestations de solidarité se multiplient un peu partout, des étudiants ont manifesté leur soutien à Fès, des marocains émigrés veulent porter plainte contre le roi et un appel au boycott de MARJANE, groupe de supermarchés appartenant au roi, a été lancé.
Ce qu’il se passe aujourd’hui est plus qu’ un soulèvement momentané contre l’abandon économique du Rif ou une contestation de la légitimité religieuse du roi (1), c’est la continuation d’une « guerre de classes » qui a porté le monarque au 7ème rang des plus riches chefs d’Etat dans le monde, et qui a fait reculer le peuple marocain dans l’échelle de développement humain à la 123 ème place. Le Harak du Rif est une protestation populaire contre l’oppression des dominants et on peut supposer qu’il y en aura forcément d’autres.
Face à cette indignation, le pouvoir craint un soulèvement plus général et intensifie la répression. On a vu, depuis le 26 juin, se multiplier l’envoi à Al Hoceima de groupes (policiers et soldats) qui s’entrainent à la répression, cherchant la confrontation, manifestant des attitudes de mépris, entrant dans les habitations par la force, de nuit, commettant enlèvements et torture. Une violence policière urbaine n’ayant plus rien à voir avec un service d’ordre encadrant les manifestations se met en place. D’après des témoins, Al Hoceima craint de devenir un champ d’expérimentation, un terrain d’exercice de la répression policière pour tout le Maroc..
Une question se posera bientôt : la police et l’armée exécuteront-elles leur mission de défense des citoyens ou vont-elles réprimer à plus grande échelle la population au profit du pouvoir en place ?

Video Player
00:00
01:39

Note:
(1) Suite à la dénonciation de Nasser Zefzafi du prêche d’un imam, préparé et servi par le ministère de l’intérieur et le ministère de la religion.

D’après des témoignages sur place au Maroc pour Investig’Action

64 Years Later, CIA Details Long-Hidden Role in Iran Coup

Chomsky: Hillary Clinton Fears BDS Because It Counters Decades of US Sup...

Noam Chomsky - The Crimes of U.S. Presidents

"Who does control the world?" - Noam Chomsky - BBC interview 2003

Noam Chomsky on ISIS

On Contact: Noam Chomsky - Part I

Is Civil War Coming To Saudi Arabia?

Oliver Stone kicks bill Maher's ass about Israel lobby in America

Oliver Stone - Speech at Writers Guild Awards 2017 [ABRIDGED]