نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۷ خرداد ۲۵, شنبه

رايس:ما ان جی او نيستيم

کاخ سفید: قبول تعهد در مورد این کودک، گزینه های آمریکا در ,موارد بعدی, را محدود میکند. خوان مین، 3 ساله، یکی از قربانیان نسل سوم ماده نارنجی در تخت بیمارستانی در شهر هوشی مین. عکس از آسوشیتدپرس


کاخ سفید:


قبول تعهد در مورد این کودک، گزینه های آمریکا در ,موارد بعدی, را محدود میکند. خوان مین، 3 ساله، یکی از قربانیان نسل سوم ماده نارنجی در تخت بیمارستانی در شهر هوشی مین. عکس از آسوشیتدپرسhttp://www.roshangari.net/ روشنگری.


کندوليزارايس وزير امورخارجه کنونی آمريکا در ژانويه سال 2000 به عنوان مشاور جرج بوش، نامزد وقت رياست جمهوری آمريکا، رئوس سياست خارجی پيشنهادی خود برای آينده را در مقاله ای در فارين افيز منتشر کرد. محور مقاله خانم رايس توضيح ,منافع ملی, در سياست خارجی آمريکا در شرايط حذف ,خطر شوروی, بود و فارين افيرز چکيده نظر او را اينطور خلاصه کرد:


, دولت جمهوريخواه بايد اولويت کليدی خود را تغيير دهد و روی ايجاد يک قدرت نظامی متمرکز شود که قدرت آمريکا را تضمين نموده ، بتواند با رژيم های سرکش مقابله کرده و پکن و مسکو را مهار کند. مهم تر از همه، رئيس جمهور آينده بايد نقش ويژه آمريکا به عنوان رهبر جهان را به راحتی به اجرا در آورد., در اين مقاله خانم رايس دولت بيل کلينتون را مورد انتقاد قرار داده بود که از يک طرف از , ثمرات بازسازی نظامی ريگان, استفاده کرده و , با گام های ديوانه وار در خارج نيرو پياده ميکرد، بطور متوسط هر نه هفته يک بار..,. به نوشته رايس دولت آمريکا در زمان کلينتون , بيش از هر زمان ديگر در 50 سال اخير در خارج نيرو پياده کرد,، اما از طرف ديگر سهم هزينه های نظامی نسبت به توليد کل ملی را افزايش نداد و اين بود که به نظر رايس قابل انتقاد بود نه نظامی کردن سياست خارجی در دوره کلينتون. به نظر خانم رايس عدم افزايش هزينه های نظامی متناسب به ميليتاريزه شدن سياست خارجي، ارتش آمريکا را تضعيف کرد، از اين رو رايس توصيه ميکرد: , رئيس جمهور بعدی بايد اين کوتاهی را جبران کند, ... , آمادگی نظامی بايد نقش مرکزی را در صحنه بگيرد,.. , بايد سلاح های جديد ساخته شود تا نيروهای نظامی بتوانند ماموريت های شان را انجام دهند, ..., به جای ادامه تکيه بر بنياد ساختار نظامی دوره جنگ سرد، بايد بر اولويت های پنتاگون برای ايجاد قدرت نظامی قرن 21 متمرکز شد, ... ,برتری تکنولوژی نظامی ايالت متحده بايد به نحوی باشد که نيروهای نظامی سبک بال تر، مهلک تر، متحرک تر و چابک تر, شده .., و قادر باشد از راه دور دقيق هدف را زير آتش بگيرد, ... برای اينکار , بايد در تخصيص منابع تجديد نظر کرده و نسل جديدی از تکنولوژی نظامی ساخته شود., رايس در عين حال عدم توجه کافی دولت کلينتون بر , ماموريت نيروهای مسلح , را مورد انتقاد قرار داده و تاکيد کرده بود رئيس جمهور بعدی بايد برنامه نظامی را به نحوی پيش ببرد که , نظاميان آمريکا بتوانند بنحوی تعيين کننده عليه هر قدرت نظامی خصمانه در منطقه آسيا- اقيانوس آرام، خاورميانه، خليج فارس و اروپا دست به اقدام بزنند., ابديتی پايان ناپذير از ,کوتاه مدت, های جهنمی خانم رايس در شماره ژوئيه – اوت 2008 همان نشريه مقاله ديگری در رابطه با سياست خارجی آمريکا تحت عنوان ,بازنگری در سياست خارجی, منتشر کرد. آن زبان تهاجمی و تهديد کننده اندکی تلطيف شده، ولی مضمون همان است. او بارديگر بر نقش , آمريکا، بويژه دستگاه نظامی آن در "ملت سازی" , تاکيد کرده و مينويسد: , در سال 2008 اين مطلقا روشن است که ما طی سالهای آينده درگير "ملت سازی" خواهيم بود, ..., واشينگتن نسل جديدی از رهبران نظامی را برای ماموريت های ضد شورشی و تثبيت آماده کرده است و ما با موارد بيشتری روبرو خواهيم بود, ... بايد نوع جديدی از همکاری بين دستگاه نظامی و نهادهای مدنی ايجادکنيم که قدرت سخت و قدرت نرم آمريکا را بهتر در هم ادغام کند., يک نکته قابل توجه در اين مقاله برخورد رايس به تناقضات بی شمار بين ادعاهای مربوط به دفاع از ارزش های دمکراسی و حقوق بشر با واقعيت های فاجعه بار جاری است. رايس در واکنش به اين تناقضات مينويسد: , هدف مزبور[ادعاهای مربوط به دموکراسی و حقوق بشرو..] به خاطر اين واقعيت پيچيده شده است که آينده خاورميانه با بسياری از منافع حياتی ما گره خورده است: امنيت تامين انرژي، عدم گسترش سلاح های اتمي، دفاع از دوستان و متحدان، انکشاف درگيری ها کهنه و مهم تر از همه نياز به موتلفان فوری در مبارزه عليه اسلام افراطی. اما اين نادرست است که بگوييم ما بايد يا بين منافع امنيتی خود يا ايده آل های دموکراتيک يکی را انتخاب کنيم. بايد پذيرفت در مواقعی در کوتاه مدت بين منافع و ايده ال های ما تنش بوجود می آيد. آمريکا يک ان جی او [NGO] نيست. ما بايد بين انبوهی از روابط خودمان با کشورها تعادل ايجاد کنيم. ولی در دراز مدت امنيت ما از طريق موفقيت در ايده ال های ما يعنی آزادي، حقوق بشر، بازار آزاد، دموکراسی و حاکميت قانون تامين ميشود., پاسخ خانم رايس در انتقاد به تناقض آشتی ناپذير ادعاهای آمريکا در مورد دمکراسی با واقعيت های مخوف ناشی از سياست خارجی آمريکا، به زبان ساده اين است: لگد مال کردن ارزش ها حق ماست، اگر در خدمت منافع ما باشد. زيرا ما يک ان جی او نيستيم که ما را با پای بندی به ارزش ها مورد ارزيابی قرار دهيد، يک قدرت دولتی هستيم و قدرت های دولتی حق دارند برای حفظ منافع خود با ناديده گرفتن ارزش ها مصالحه کنند. و رايس هم در مقاله قبل هم در اين مقاله تاکيد ميکند اولويت اصلی سياست خارجی همه دولت های قبلی و آتی آمريکا حفظ موقعيت برتر آمريکا در جهان است. نتيجه روشن است: آمريکا برای خود اين حق را قايل است بيش از همه دولت های ديگر در خدمت منافع خود با ارزش ها، دموکراسی و حقوق بشر معامله کرده و آن ها را لگدمال کند. عبارت کليدی در سياست توصيه شده توسط خانم رايس ,کوتاه مدت, است. در اين سياست زمان برای ابد به , کوتاه مدت, های به هم پيوسته و پايان ناپذيری تقسيم ميشود که در آن دولت های حال و آتی آمريکا موظفند برای حفظ , منافع ملی, آمريکا يعنی حفظ رهبری آن از حمايت از يک سری ديکتاتوری ها و مصالحه با برخی از جنايات و برخی از جنايتکاران به حمايت از يک سری ديگر از ديکتاتور ها و برخی ديگر از جنايات و جنايتکاران، ,تغيير مسير, دهند: از حمايت از رژيم های قرون وسطايی در خاورميانه تا سازش با آلترناتيو اسلامی در انقلاب ايران، از خلق القاعده و طالبان و ,مصالحه , با صدام حسين و به گاز بستن مردم کرد و سربازان ايرانی در جنگ هشت ساله تا حمايت از ,تروريست های بدفرجام, صدام حسين و تبديل آن به ميليشيای دولتی و باز حمايت از رژيم های قرون وسطايی به منظور مبارزه با , اسلام فاشيستی,... و شايد فردا مصالحه با ,تروريست های شيعه , وابسته به رژيم ايران برای مبارزه با , تهديد, های جديدی که مارک آنها بعدا اعلام خواهد شد: روسي، چيني، هندي، کمونيست يا يک مارک جديد تر و حاصل اين سياست های , کوتاه مدت, برای ملت هادر دراز مدتی که اکنون طول آن به سده رسيده است، عبارت است از تقويت شرايط برای حکومت شيخ ها، ملک ها، سلطان ها، ملاها، طالبان ها، صدام ها،مشرف ها، مبارک ها، دزدها، غارتگران و آدم فروشانی که به هيچ ارزشی به جز منفعت خود باور ... و به خاک افتادن های مکرر زير فشار انبوه کودتاها، توطئه ها، جنگ ها که قربانيان و طول زمان مجموعه آنها چندين برابر دوجنگ جهانی شده است، و زيستن با شکم گرسنه دم دهانه آتش زای کوهی از سلاح های آتشين. ,کوتاه مدت, هايی که از يک ,جنايت توده ای, به ,جنايت توده ای, ديگر گذر ميکند: از استفاده از بمب هسته ای در هيروشيما و ناکازاکی تا استفاده از بمب ناپالم در ويتنام،از استفاده از گازهای شيميايی و اورانيوم ضعيف شده در جنگ اول خليج فارس و تا استفاده از بمب های فسفرسفيد در افغانستان، صربستان، کوزوو، فلوجه ... ومنافع آمريکا ايجاب ميکند در , دراز مدت, روی همه اين جنايات با نقابی پوشيده شود که روی آن با خط زرين ارزش ها نام برده ميشوند: آزادي، حقوق بشر، دمکراسي، حکومت قانون, بنابراين اگرچه چندش انگيز است، اما عجيب نيست که آخرين قتل عام ها توسط سلاح های کشتار جمعی در يوگسلاوي، افغانستان و عراق علنا , مداخله بشردوستانه, خوانده شد. در تدارک "موارد بعدی"! خانم رايس نوشته است , ما با موارد بيشتری روبرو خواهيم شد,. مسلما.... و در اين , موارد بيشتر, و بعدي، اقدام به قتل عام آن قدر ضروری است که دولت آمريکا قاطعانه از امضای هرنوع قرارداد و مصوبه ای که مانع استفاده از سلاح های کشتار جمعی توسط ارتش آمريکا و اقدام به قتل عام شود، خودداری ميکند. تام فاتروپ روزنامه نگار مستقل انگليسی در10 فوريه امسال در وبلاگ نشريه گاردين از نمونه تازه ای از اين نوع توصيه های کاخ سفيد برای , مواردبيشتر, در پرونده استفاده از گازنارنجی پرده برميدارد. به چکيده ای از يادداشت او که در زير می آيد توجه کنيد. تام فاتروپ يک ربع قرن در مناطق بحرانی و در گير جنگ و مناقشه در آسيای شرقی و ساير کشورهای در حال توسعه کار کرده و گزارشات او در گاردين، اکونوميست، ساندی تايمز و تلويزيون ها کانال 4 انگليس، سی بی اس استراليا، سوئد، هلند و برنامه های وزين و مستقل ديگر کشورها به عنوان گزارش عينی و مستقل منتشر ميشود. ماده ای برای توليد رنج گاردين 10 فوريه سه دهه بعد از آنکه سربازان و ديپلومات های آمريکايی دستپاچه خود را به آخرين هواپيماهايی رساندند که در آوريل 1975 از سايگون بيرون می رفتند، سم هايی که از خود برجای گذاشتند هنوز ويتنامی ها را مسموم ميکند. رابطه با آمريکا از دهه 90 عادی شده، ولی انکار پذيرش حقوق قربانيان ,ماده نارنجی, محور اصلی مشاجره باقی مانده است. ويتنامی ها نه تنها هنوز هم از برخورد با بمب های منفجر نشده معلول ميشوند، بلکه صدمات جبران ناپذير ناشی از آلودگی آب و مواد غذايی با اين سم مهلک و نامريی همچنان از مردم قربانی ميگيرد و آنها را به بيماری هايی مثل سرطان و از شکل افتادگی ها و نقص عضوهای فلج کننده دچار ميکند. 80 ميليون ليتر سم نارنجی روی جنگل های ويتنام ريخته شد که حوزه وسيعی از جنگل های بارانی غيرقابل بازسازی را نابود کرده و به جای آن زمينی که دهه ها به سم ديوکسين آلوده شده اند برجای گذاشت. آثار اين سلاح شيميايی حتی روی کودکانی که آن سال ها بوجود نيامده بودند بصورت نقض عضوهای موسوم به همين سم برجای ميماند و اکنون نسل سوم کودکان مبتلا به آن به دنيا می آيند. 3160 روستا در جنوب ويتنام زير بمباران اين سم قرار گرفت و هم اکنون 800000 نفر با عوارض شديد اين سم دست به گريبانند که به مراقبت های سخت نياز دارند. ماه گذشته يک گروه ويتنامی های آمريکايی گزارش دادند حداقل 14 ميليون دلار لازم است تا سم ديوکسينی که آمريکايی ها روی يکی از سايت ها در دنانک نزديک يک پايگاه سابق آمريکا پاشاندند، پاکسازی شود. هزينه پاکسازی کامل سه منطقه در نزديکی پايگاه های سابق آمريکا که شديدا زير بمباران سم قرار گرفتند 60ميليون دلار است. سال گذشته کنگره آمريکا مبلغی که به نحو رقت باری اندک است يعنی 3 ميلون دلار را درخواست کرد، در حاليکه همزمان ميلياردها دلار بودجه برای پيشبرد جنگ و تداوم کاربرد سلاح های کشتار جمعی را تصويب نمود. اخيرا يک پژوهش نشان داد غلظت ماده نارنجی در منطقه اصلی زير ضرب، يعنی حول پايگاه سابق هوايی در دنانگ 300 تا 400 بيشتر از ميزان مجاز بين المللی است. پژوهش مزبور اين مساله را مورد تاييد قرار داد که سم ديوکسين همراه با باران وارد زهکشی های شهر شده و منطقه مسکونی بيش از 100000 نفر را آلوده ميکند. دکتر آرنولد شکترDr Arnold Schecter، يک متخصص برجسته آمريکايی در حوزه آلودگی با سم ديوکسين، نمونه خاک اطراف پايگاه سابق هوايی در بين هوا را در 2003 مورد بررسی قرار دارد و مشاهده کرد سطح ديوکسين آن 180 بار بالاتر از ميزانی است که انستيتوی حفاظت محيط زيست آمريکا مجاز دانسته است. دولت آمريکا آن موقع به اين مساله واقف بود. دولت آمريکا رسما 13 نوع معلوليت مربوط به ماده نارنجی را به رسميت شناخته و در مورد سربازان آمريکايی که بتوانند ثابت کنند در تماس با اين سم بوده اند، هزينه مداوای رايگان را تقبل ميکند. ولی واشينگتن با سرسختی هر نوع مسووليتی در رابطه 4 ميليون شهروند و سرباز ويتنامی را که به ميزان چند برابر سربازان آمريکايی در معرض اين سم قرار گرفته و آسيب ديده اند، نپذيرفته و از تقبل هرنوع تعهدی در برابر آنها سرباز ميزند. در فوريه 2004 انجمن ويتنامی های قربانی ماده نارنجی [VAVA]، شکايتی قانونی عليه شرکت های مونسانتو، داو شميکال و 35 شرکت ديگر تنظيم کرد که برای کاربرد در جنگ ويتنام سم ديوکسين تهيه ميکردند و آن را به دادگاهی در نيويورک ارائه داد. دادخواهان و وکلای آنها مخصوصا همان دادگاهی را انتخاب کردند که سربازان مبتلای آمريکايی هم برای شکايت به آن مراجعه کرده بودند. در مورد شکايت آن سربازان که در سال 1984 به آن رسيدگی شده بود، هفت شرکت آمريکا حاضر شدند 180 ميليون دلار به 291000 سرباز آمريکايی طی 12 سال بپردازند. در توافقات خارج دادگاه کمپانی ها حاضر به پذيرش مسووليت نشده و ادعا ميکردند ازنظر علمی ثابت نشده که ماده نارنجی در ايجاد سرطان، نقض عضو هنگام تولد و بيماری های اتو ايمون نقش دارد. در سال 2005 دادگاه آمريکا همانطور که انتظار ميرفت درخواست خسارت ويتنامی ها در رابطه با جنايت جنگی و جنايت عليه حقوق بشر را رد کرد. اين شکايت هنوز در دادگاه های آمريکا در جريان است. چرا واشينگتن سرسختانه و مصممانه از پرداخت هرنوع خسارت به قربانيان جنگ ويتنام سرباز می زند، و حتی حاضر نيست کمک های انسانی به آنها را بپذيرد؟ کليد پاسخ به اين مساله را ميتوان در مداخله کاخ سفيد در پرونده شکايت ويتنامی ها عليه کمپانی های توليد سموم شيميايی پيداکرد. دولت آمريکا در اين مداخله استدلال کرده بود اگر دادگاه اجازه بدهد اين قضيه موفق شود، امنيت ملی زير ضرب قرار گرفته و انتخاب گزينه های ممکن در زمان جنگ محدود خواهد شد. در دادگاه نيويورک، ست واکسمن Seth Waxman وکيل مدافع کمپانی های توليد سموم شيميايي، استدلال کرد مجازات کسانی که در دوره جنگ از سم استفاده کرده اند سابقه ندارد. او گفت اينکار ميتواند تصميمات دولت آمريکا در ميدان های جنگ را زير ضرب ببرد.او با اشاره به استفاده از اورانيوم ضعيف شده که نيروهای آمريکا در عراق به کار برده اند گفت:,اين بر ديپلوماسی کنونی ما تاثير ميگذارد., قبول مسووليت در مورد ماده نارنجی ميتواند واشينگتن را با دعاوی مربوط به استفاده از ناپالم، بمب فسفری و انواع قتل عام های نوع مای لای روبرو کند. اين تراژيک است که صدها هزار قربانی ويتنامی از دريافت خسارت محروم ميشوند زيرا دولت آمريکا و ارتش آن ميخواهند هيچ محدوديتی در مورد سلاح های مورد استفاده آنها ايجاد نشود و برای متدهای بازجويی و شکنجه ای که مورد استفاده قرار ميدهند، محدوديتی ايجاد نشود. آنها شديدا مراقب اند که عدالت بين المللی محدود باشد به کشورهای در حال توسعه و چند کشوری که به محکمه رفته اند مثل رواندا، سيرالئونه و صربستان. دولت آمريکا با سرباز زدن از امضای مصوبه مربوط به ايجاد يک دادگاه بين المللي، برای خود تضمين فراهم ميکند که دست قوانين بين المللی به دامن آمريکا نرسد.
*مقاله فاوتروپ در گاردين
http://commentisfree.guardian.co.uk/tom_fawthrop/2008/02/agent_of_suffering.html *مقاله سال 2000 کندوليزا رايس در فارين افيرز http://www.thenation.com/blogs/dreyfuss/327897/the_unique_reality_of_condi_rice *مقاله سال 2008 کندوليزارايس http://www.foreignaffairs.org/20080701faessay87401/condoleezza-rice/rethinking-the-national-interest.html *نقدکوتاهی از مجله نيشن بر مقاله کندوليزارايس http://www.thenation.com/blogs/dreyfuss/327897/the_unique_reality_of_condi_rice