نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ فروردین ۲۰, سه‌شنبه


عالیجنابان بازار / گزارشی از سلطه موتلفه بر مبادلات 44 میلیارد دلاری ایران + جدول
همواره نام موتلفه و بازار به هم گره خورده و پیوند ناگسستنی بین این دو نام وجود دارد، اما بازاری که در مورد آن بحث می شود علاوه بر بازار سنتی تهران با آن حجره ها و دکان هایی که از قدیم برجای مانده، بازارهایی بین المللی هستند که اعضای موتلفه سیطره به مراتب گسترده تری در آن دارند. این بازارهای بین المللی همان اتاق های مشترک بازرگانی ایران با سایر کشورها هستند که بر اساس جدیدترین آمارها بیش از 44 میلیارد دلار حجم مبادلات بازرگانی در آن حوزه انجام می شود.
مرتضی محبعلی-شبکه ایران/ 14 اتاق و شورای مشترک بازرگانی خارجی،44 میلیارد دلار مبادلات تجاری و دست آخر پنج رئیس که همگی وابسته به یک حزب هستند.علاءمیرمحمد صادقی،اسدالله عسگر اولادی،یحیی آل اسحاق، علی عبداللهیان و علینقی خاموشی در حالی بر کرسی ریاست 14 اتاق مشترک بازرگانی خارجی  تکیه زده اند که هر پنج نفر از اعضای ارشد و وابستگان سرشناس حزب موتلفه و بازار هستند.نفر آخر گرچه هم اکنون عضو حزب موتلفه نیست،اما از یاران قدیمی این حزب محسوب می شود و در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی هم در فهرست نامزدهای انتخاباتی حزب موتلفه قرار داشت.
آنچه مسلم است،همواره نام موتلفه و بازار به هم گره خورده و پیوند ناگسستنی بین این دو نام وجود دارد، اما بازاری که در مورد آن بحث می شود علاوه بر بازار سنتی تهران با آن حجره ها و دکان هایی که از قدیم برجای مانده، بازارهایی بین المللی هستند که اعضای موتلفه سیطره به مراتب گسترده تری در آن دارند. این بازارهای بین المللی همان اتاق های مشترک بازرگانی ایران با سایر کشورها هستند که بر اساس جدیدترین آمارها بیش از 44 میلیارد دلار حجم  مبادلات بازرگانی در آن حوزه انجام می شود. 
 
معرفی روسای اتاق های مشترک بازرگانی
عنوان نخست این فهرست از نظر تعداد کرسی های ریاست را باید متعلق علاءمیرمحمد صادقی دانست.او به تنهاییریاست هشت اتاق مشترک بازرگانی را بر عهده دارد و نسبت به دیگر همتایان خود رکورد دار است.اتاق های مشترک بازرگانی  ایران و کانادا،ایران و کره جنوبی،ایران و عمان،ایران و افغانستان،اکو،ایران و عربستان سعودی ، شورای ایران و قطر و شورای ایران و بحرین در مجموع هشت اتاق و شورایی را تشکیل می دهند که ریاست آنها بر عهده میرمحمد صادقی است . بر اساس آمارها حجم مبادلات در حوزه اتاق هایی که ریاست آن بر عهده این عضو حزب موتلفه است در سال 2012 میلادی بالغ بر 8.8 میلیارد دلار برآورد شد.
از سوی دیگر اسدالله عسگر اولادی یا سلطان پسته که از نظر تعدد ریاست بر اتاق های مشترک بازرگانی خارجی در جایگاه دوم قرار دارد،هم اکنون علاوه بر عضویت در شورای مرکزی حزب موتلفه ، رئیس اتاق های مشترک بازرگانی ایران و چین،ایران و استرالیا و ایران و روسیه است.اگرچه سهم او از تعداد این اتاق ها کمتر از میرمحمد صادقی است، اما او که خود را در این کار صاحب درجه اجتهاد  می داند از حیث ارزش مبادلات گوی سبقت را از دیگرهمتایان خود ربوده ، به طوری که در سال 2012 حجم مبادلات تجاری در حوزه این اتاق ها به رقم هنگفت 35 میلیارد دلار رسیده است.
 
سایر کرسی ها
در همین حال درتابلو ریاست سه اتاق باقیمانده از این فهرست نام هایی همچون یحیی آل اسحاق،علی عبداللهیان و علینقی خاموشی به چشم می خورد.یحیی آل اسحاق که علاوه بر ریاست اتاق مشترک بازگانی ایران و عراق،ریاست اتاق تهران را نیز بر عهده دارد و در دولت آقای هاشمی رفسنجانی وزارت بازرگانی را هدایت می کرد به تازگی خود را یکی از نامزدهای ریاست جمهوری یازدهم معرفی کرده است.ناگفته نماند حوزه اتاق مشترک بازرگانی ایران و عراق بیش از 6.3 میلیارد دلار در سال 2012 مبادلات داشت.
از طرفی علی عبداللهیان،به عنوان عضو شورای مرکزی حزب موتلفه، رئیس بنیاد رسالت و مشاور شهردار تهران نیز طعم ریاست بر اتاق مشترکی را می چشد که حجم مبادلات آنحوزه در سال 2012 بالغ بر یک میلیارد و 200 میلیون دلار برآورد شد.اتاق مشترک بازرگانی ایران و سوئد نام اتاقی است که ریاست آن سالها بر عهده وی است.
اما در قعر این جدول نام علی نقی خاموشی از وابستگان عالی رتبه حزب موتلفه به چشم می خورد  که هم اکنون رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و انگلیس است. حجم مبادلات حوزه این اتاق مشترک  در سال 2012 به رقم 228 میلیون دلار رسید. هر چند که بنا به اظهار علینقی خاموشی حجم مبادلات تجاری ایران و انگلیس از آمار رسمی گمرک فراتر بوده و بسیاری از کالاهای انگلیسی از مبداء سایر کشورها وارد ایران می شود.
این آمارها نشان می دهد که حجم کل مبادلات بازرگانی خارجی ایران در حوزه  14 اتاق بازرگانی بین المللی که تحت سیطره اعضای حزب موتلفه قرار دارد،بیش از 44 میلیارد دلار بوده است.نکته ای دیگری که نمی توان از آن به راحتی گذشت، حضور اعضای این حزب و همفکران آنها در کرسی های هیات رییسه اتاق تهران،اتاق ایران و اتاق‌های شهرستان هاست. این افراد از قدرت های سنتی اتاق‌های بازرگانی هستند و  بیش از سی سال است که نقش خود را در اتاق حفظ کرده اند.
 
ردیف
عنوان اتاق مشترک خارجی
رئیس اتاق
حجم مبادلات در سال 2012(میلیون دلار)
1
اتاق ایران و انگلیس
علی نقی خاموشی
228
2
اتاق ایران و چین
اسدالله عسگراولادی
17277
3
اتاق ایران و روسیه
اسدالله عسگراولادی
1362
4
اتاق ایران و استرالیا
اسدالله عسگراولادی
16404
5
اتاق ایران و کانادا
علاءمیرمحمد صادقی
196
6
اتاق ایران و کره جنوبی
علاءمیرمحمد صادقی
7440
7
اتاق اکو
علاءمیرمحمد صادقی
6500
8
اتاق ایران و عربستان
علاءمیرمحمد صادقی
298
9
اتاق ایران و عمان
علاءمیرمحمد صادقی
210
10
اتاق ایران و افغانستان
علاءمیرمحمد صادقی
2652
11
شورای ایران و بحرین
علاءمیرمحمد صادقی
31.2
12
شورای ایران و قطر
علاءمیرمحمد صادقی
102
13
اتاق ایران و عراق
یحیی آل اسحاق
6386
14
اتاق ایران و سوئد
علی عبداللهیان
1201
 
 
جمع کل
44047.3
منبع: روزنامه شهروند


رونمایی از چهره امنیتی مافیای بابک زنجانی

مسئولان مربوطه که از سوی مراجع مختلف تحت پیگیری و سوال قرارگرفته اند، از ارائه اطلاعات واقعی و شفاف پرونده خودداری نموده اند که نمونه آن، جلسه روز سه شنبه مجلس بود که با وجود سوالات صریح نمایندگان، هیچ پاسخ دقیق و صحیحی از سوی مسئولان احضارشده به مجلس به این سوالات داده نشد
پس از احضار برخی از مسئولان به مجلس درباره پرونده بابک زنجانی و ارائه اطلاعات غیر دقیق به نمایندگان، «بازتاب» از یک چهره امنیتی مافیای بابک زنجانی که کلید بسیاری از سوالات و یک حلقه اتصال این مافیا به مقامات است، رونمایی می کند.

به گزارش خبرنگار «بازتاب»، با وجود گذشت 40 روز از آغاز افشاگری های بازتاب درباره بزرگترین پرونده رانت خواری در ایران، موسوم به مافیای بابک زنجانی، نه تنها هیچ گونه برخورد جدی با این مافیا نشده است، بلکه مسئولان مربوطه که از سوی مراجع مختلف تحت پیگیری و سوال قرارگرفته اند، از ارائه اطلاعات واقعی و شفاف پرونده خودداری نموده اند که نمونه آن، جلسه روز سه شنبه مجلس شورای اسلامی بود که با وجود سوالات صریح نمایندگان، هیچ گونه پاسخ دقیق و صحیحی از سوی مسئولان احضار شده به مجلس به این سوالات داده نشد.



به نظر می رسد علت این عدم پاسخگویی، وجود پشت پرده هایی است که «بازتاب» ناگزیر به افشای آن است و از این رو در اولین گزارش از دور جدید افشاگری های خود، از یک چهره امنیتی که کلید بسیاری از سوالات در این پرونده است، رونمایی می کند.


 حمید فلاح هروی، مدیر سابق امنیتی که پس از اخراج از یک نهاد امنیتی به حوزه فعالیتهای اقتصادی وارد شده است با ارتباط گرفتن با بابک زنجانی، حلقه اتصال وی به بسیاری از نهادها و مسئولین می شود.



در صورتی که مسئولان مربوطه بخواهند به ارتباطات پشت صحنه در مورد بابک زنجانی و حمایتهای به عمل آمده از وی دست یابند، تحقیق از فلاح هروی بسیار راهگشا خواهد بود.


ارتباط آقای ز با مافیای حامی احمدی نژاد +عکس

فیلم مذکور که توسط سعید مرتضوی و با همکاری تعدادی از نیروهای خودسر امنیتی مرتبط با وی ضبط شده است، پس از سانسور اطلاعات کلیدی در یوتیوب منتشر شده است. نکته مهم مغفول مانده در این میان، ارتباط تشکیلاتی مافیای حامی احمدی نژاد با بابک زنجانی است که همین مافیا نیز وی را به سعید مرتضوی وصل کرده است
با گذشت دو ماه از افشاگری های «بازتاب» درباره بابک زنجانی، از شب گذشته فیلم تقطیع شده جلسه وی با سعید مرتضوی منتشر شده است که اطلاعات اصلی و کلید حل این پرونده، از آن حذف شده است.


به گزارش خبرنگار «بازتاب»، فیلم مذکور که توسط سعید مرتضوی و با همکاری تعدادی از نیروهای خودسر امنیتی مرتبط با وی ضبط شده است، پس از سانسور اطلاعات کلیدی در یوتیوب منتشر شده است.


اما از همین فیلم نیز مشخص می شود بابک زنجانی با سعید مرتضوی ارتباط نزدیکی داشته و حتی در منزل سعید مرتضوی جلسه شبانه ای با وی داشته است.


این اظهارات بابک زنجانی، گزارش «بازتاب» با عنوان توقف معامله ده هزار میلیارد تومانی مرتضوی و زنجانی را تایید می کند؛ البته سعید مرتضوی در بخشی از فیلم نیز به گزارش بازتاب اشاره کرده و از آن با عنوان "گفتند معامله ده هزار میلیارد تومانی زنجانی با مرتضوی " نام می برد.
از راست، حسن میرکاظمی، بابک زنجانی، سعید مرتضوی


اما نکته مهم مغفول مانده در این میان، ارتباط تشکیلاتی مافیای حامی احمدی نژاد با بابک زنجانی است که همین مافیا نیز وی را به سعید مرتضوی وصل کرده است.


«بازتاب» در این گزارش تنها یکی از موارد این ارتباطات را فاش می کند.


تصویر زیر، عکس سیدحسن میرکاظمی، مشهور به رعیت به همراه بابک زنجانی در جت اختصاصی بابک زنجانی است که برای انجام پولشویی و دلالی در خارج از کشور ثبت شده است.

در دولت احمدی نژاد، علاوه بر دلالی هواپیما و واگذاری پروژه های رانتی، ده ها میلیارد دلار نفت به صورت غیرقانونی و پیش از آغاز تشدید تحریمها بدون اسناد ضمانتی موثر به بابک زنجانی تحویل داده شده است که وی از محل این معاملات، در طول 5 سال به ثروتی بالغ بر هزاران میلیارد تومان رسیده است.


سیدحسن میرکاظمی نیز که از عوامل مافیایی مورد حمایت احمدی نژاد است، دارای معوقات بانکی سنگین بوده که با حمایت ویژه به شرکتهای متعلق به وی پرداخت شده است.


تصاویر زیر سیدحسن میرکاظمی را به همراه وزیر صنایع دولت نهم احمدی نژاد نشان می دهد و سند دیگر، معوقات بانکی تنها یکی از شرکتهای وی می باشد.

 


و یک تصویر به یادماندنی دیگر



پاسکاری 4 میلیارد یورویی پول بیت المال میان بابک زنجانی، مرتضوی و رستم قاسمی!

در اختیار قرار داشتن چنین مبلغ هنگفتی حتی برای چند روز هم ارزش زیادی دارد و دست کم 500 میلیون یورو، تقریبا معادل مبلغ اختلاس سه هزار میلیاردی است که به خاطر آن چندین نفر به اعدام محکوم شده اند، اما تا کنون با بابک زنجانی و حامیانش هیچ برخوردی نشده است
در حالی که دو ماه از تصمیم به بازگرداندن 4 میلیارد یورو از پول نفت که در اختیار بابک زنجانی بوده است، می گذرد، این پول هنوز بازنگشته است.

به گزارش خبرنگار «بازتاب»، حدود سه ماه قبل خبری در بازتاب درباره معامله بزرگ بابک زنجانی و سعید مرتضوی منتشر شد که براساس آن، بابک زنجانی قصد داشت با 4 میلیارد یورو از پول نفت که در اختیار وی بود، بخش بزرگی از شرکت های سودده سازمان تامین اجتماعی را خریداری کند.

این معامله که واسطه آن سید حسن میرکاظمی مشهور به رعیت بود، با افشاگری بازتاب و ورود نهادهای نظارتی متوقف گردید و در جریان استیضاح وزیر کار، فیلمی از جلسات مربوط به معامله، با حضور رعیت، بابک زنجانی و مرتضوی که توسط مرتضوی با دوربین مخفی ضبط شده بود، منتشر گردید.

صحنه ای از این فیلم: از راست، حسن میرکاظمی، بابک زنجانی، سعید مرتضوی
با این حال، یک هفته بعد از انتشار این فیلم، یکی از نزدیکان بابک زنجانی به خبرنگار بازتاب در دادسرای فرهنگ و رسانه گفت که «معامله بزرگ مرتضوی و بابک زنجانی لغو شده و وزارت نفت اعلام کرده است 4 میلیارد یوروی مذکور باید به حساب این وزارتخانه واریز شود».
با گذشت یک ماه از آن تاریخ، پیگیری های خبرنگار «بازتاب» نشان می دهد هنوز این پول عملا به حساب خزانه واریز نشده و ظاهرا بابک زنجانی با حواله کردن طلب وزارت نفت به جاهای مختلف، قصد ندارد این پول هنگفت را که بیش از 6 ماه است در بازگرداندن آن تاخیر دارد، به بیت المال بازگرداند.



گفته می شود بابک زنجانی به وزارت نفت اعلام کرده است، بخشی از این پول بابت بدهی ایران به ترکمنستان در قرارداد خرید گاز پرداخت نمی شود و بخشی دیگر نیز به جاهای دیگری حواله شده است و در نهایت 50 میلیون دلار از 4 میلیارد یورو نیز قرار بوده از طریق سویفت (سیستم جهانی انتقال پول) به کشور بازگردانده شود. جالب آن که این سویفت نیز از بانک بابک زنجانی که در منطقه بی مسئولیت مالزی ثبت شده و فاقد تایید بانک مرکزی مالزی است، انجام شده است.

اقدام بابک زنجانی در بازنگرداندن پول نفت، در حالی انجام می شود که در اختیار قرار داشتن چنین مبلغ هنگفتی حتی برای چند روز هم ارزش زیادی دارد و به راحتی ارزش  خواب چهار و نیم میلیارد یوروی مذکور برای شش ماه تاخیری که به وجود آمده است، دست کم 500 میلیون یورو می باشد که تقریبا معادل مبلغ اختلاس سه هزار میلیاردی است که به خاطر آن چندین نفر به اعدام محکوم شده اند، اما تا کنون با بابک زنجانی و حامیانش هیچ برخوردی نشده است.


انتشار اولین عکس‌های «سیصد۲»


به گزارش  تسنیم ، اولین عکس‌های آخرین پروژه ضدایرانی هالیوود امروز رونمایی شد.
این فیلم که قرار است 2 آگوست 2013 اکران شود یک کارگردان اسرائیلی را در راس خود می بیند.نوام مورو که هیچ فیلم شاخصی در پرونده ی کاریش ندارد قسمت دوم 300 را کارگردانی خواهد کرد.

حضور «رودریگو سانتورو» و «اواگرین» در این فیلم قطعی شده است.

سوژه سری دوم سیصد، ادامه جنگ قبلی یونانی‌ها با ایرانیان این بار در نزدیکی دریاست. این فیلم قرار است 6 میدان جنگی متفاوت را به تصویر بکشد. شخصیت اصلی فیلم «دمیستوکلس» است که سولیوان استاپلتون آن را بازی می‌کند.«دمیستوکلس» در حقیقت یک پادشاه نیست بلکه یک سیاستمدار و حقوقدان برجسته است.


 

 فیلمنامه ی این اثر که بر پایه ی کمیک استریپی از فرانک میلر با نام "خشایار" است در همان زمان فیلم اول روایت می‌شود با این تفاوت که به شخصیت خشایارشا بیشتر پرداخته و از بعد دیگری به حوادث و جنگ مجعول فیلم اول نگریسته
شود.

مارگارت تاچر سرانجام درگذشت

مارگارت تاچر، نخست‌وزیر پیشین انگلیس که به ویژه معاصر با دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود، در سن ۸۷ سالگی به دنبال سکته مغزی درگذشت، در حالی که مدتها بود از بیماری آلزایمر رنج می برد.
مارگارت تاچر، نخست‌وزیر پیشین انگلیس که به ویژه معاصر با دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود، در سن ۸۷ سالگی به دنبال سکته مغزی درگذشت، در حالی که مدتها بود از بیماری آلزایمر رنج می برد.
خانم تاچر از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۰ نخست‌وزیر بریتانیا بود.
مارگارت تاچر اولین و تنها نخست‌وزیر زن بریتانیا بود. او رهبر حزب محافظه‌کار بریتانیا بود و به "بانوی آهنین" شهرت داشت.
او پس از به قدرت رسیدن به سیاست‌های تقویت بازار آزاد و همچنین مقابله با اتحادیه‌های کارگری پرداخت.
رویارویی نظامی بریتانیا و آرژانتین بر سر جزایر فالکلند در دوره نخست‌وزیری او اتفاق افتاد.


دختر بقالی که 'بانوی آهنین' شد
بی بی سی در گزارشی در این باره نوشت: مارگارت تاچر یکی از تاثیر گذارترین سیاستمداران قرن بیستم بود.


میراث سیاسی مارگارت تاچر بر سیاست نخست وزیرانی که پس از وی در بریتانیا به قدرت رسیدند، چه از حزب محافظه کار و چه از حزب کارگر تاثیر بسیار داشت. در عین حال دوران نخست وزیری یازده ساله وی بیش از هر چیز به خاطر سیاست های رادیکال و روش برخورد تند و ستیزه جویانه وی به یادها مانده است.

در طول مدتی که وی ریاست دولت بریتانیا را برعهده داشت هزاران تن از شهروندان عادی این کشور از طریق خرید مسکن دولتی صاحب ملک شدند، و هزاران نفر دیگر با خرید سهام شرکت های دولتی بزرگی مثل شرکت گاز و شرکت تلفن که توسط وی خصوصی شدند، به قشر سهامداران و طرفداران بازار آزاد پیوستند.

مارگارت هیلدا تاچر در ۱۳ اکتبر سال ۱۹۲۵ در شهر گرانتهام در ناحیه لینکولنشایر متولد شد. پدر او آلفرد رابرتس بقال و مادر وی خانه دار بود.
اما بی اعتنایی و مخالفت وی با روشهای سیاسی تفاهم آمیز او را به یک رهبر اختلاف برانگیز بدل کرده و میزان مخالفت با سیاست ها و روش حکومتگری وی در نهایت به شورش علیه وی در حزب حاکم محافظه کار و ناآرامی در سطح جامعه بریتانیا منجر شد.

مارگارت هیلدا تاچر در ۱۳ اکتبر سال ۱۹۲۵ در شهر گرانتهام در ناحیه لینکولنشایر متولد شد. پدر او آلفرد رابرتس بقال و مادر وی خانه دار بود.

پدر وی پیرو کلیسای پروتستان انجیلی، مبلغ مذهبی و در عین حال عضو شورای شهر بود. او در شکل گیری شخصیت و سیاست هایی که خانم تاچر در دوران حکومت خود در پیش گرفت تاثیر تعیین کننده ای داشت.

مقام وزارت


مارگارت تاچر بعدها در مورد پدرش گفته بود:"من تقریبا همه چیز را مدیون پدرم هستم. آنچه که من به آن اعتقاد دارم تماما اصولی است که وی در دوران پرورش به من آموخته بود.»

او در رشته علوم طبیعی در دانشکده سامرویل دانشگاه آکسفورد تحصیل کرد و سومین زنی بود که ریاست انجمن محافظه کاران در این دانشگاه را برعهده گرفت.

پس از پایان تحصیلات به ناحیه کالچستر نقل مکان کرده و در یک شرکت تولید مواد پلاستیکی مشغول به کار شده و همزمان فعالیت های سیاسی در سازمان محلی حزب محافظه کار را آغاز کرد.

در سال ۱۹۴۹ او از سوی سازمان محلی حزب محافظه کار به عنوان نامزد انتخابات پارلمانی برای حوزه انتخابی شهر کنت معرفی شد. او در انتخابات سراسری سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۵۱ از همین حوزه شرکت کرد ولی در هر دو مورد شکست خورد.

با این همه وی توانست بخش چشمگیری از آراء حزب کارگر که در این حوزه انتخابی اکثریت را داشت به خود جلب کرده و در آن زمان به عنوان جوان ترین نامزد انتخابات پارلمانی در حزب محافظه کار از سوی رسانه ها مورد توجه فراوان قرار گرفت.

مارگارت در سال ۱۹۵۱ با یک تاجر به نام دنیس تاچر ازدواج کرد و همزمان تحصیلات خود را در رشته حقوق آغاز کرد. در سال ۱۹۵۳ با موفقیت به درجه وکالت ارشد رسید و همزمان فرزندان دو قلوی وی به نام های مارک و کارول متولد شدند.

او یک بار دیگر در انتخابات سراسری سال ۱۹۵۵ شرکت کرد اما این بار نیز شکست خورد. بالاخره در سال ۱۹۵۹ او توانست از حوزه انتخابی فینچلی که در آن زمان از مناطق تحت کنترل حزب محافظه کار بود به پارلمان بریتانیا راه یابد.

به فاصله دو سال خانم تاچر در کابینه دولت حزب محافظه کار به مقام معاونت وزیر انتصاب شد و در پی شکست انتخاباتی این حزب در سال ۱۹۶۴ وی در کابینه در سایه عهده دار مقام وزارت شد.

فرصت طلبی حریص

در سال ۱۹۶۵ به هنگام کناره گیری الک داگلاس هوم از رهبری حزب محافظه کار، مارگارت تاچر به نفع نامزدی ادوارد هیث برای این مقام رای داد و به عنوان پاداش در کابینه سایه این حزب مسئولیت وزارت مسکن و املاک به وی سپرده شد.

او کارزار بسیار فعالی را برای فروش خانه های دولتی به مستاجران به راه انداخت و همواره یکی از منتقدان سرسخت دولت حزب کارگر در زمینه افزایش مالیات بود.

زمانی که ادوارد هیث در سال ۱۹۷۰ به مقام نخست وزیری رسید او به مقام وزیر آموزش و پرورش ارتقاء یافته و سیاست اصلی وی کاهش چشمگیر هزینه های این وزارتخانه بود.

یکی از پیامدهای این سیاست قطع شیر رایگان برای دانش آموزان بین سنین ۷ تا ۱۱ سال بود. این اقدام باعث شد که حزب رقیب و برخی مطبوعات به شدت خانم تاچر را زیر حمله گرفته و به وی لقب « شیر دزد» دادند. این عبارت در زبان انگلیسی برای افرادی به کار برده می شود که در هر فرصتی سعی می کنند از شرایط به بهترین نحوه بهره برداری یا سوء استفاده کنند.

البته خانم تاچر در مباحث درونی کابینه با این اقدام مخالف بوده و بعدها در خاطرات خود نوشت:« من از این موضوع یک درس با ارزش گرفتم. من به خاطر دستاورد سیاسی بسیار ناچیزی یک حس تنفر بسیار عمیق و گسترده را دامن زدم. »

با توجه به این که در آن سالها تعداد کمی از زنان موفق در یک چنین سطوحی از فعالیت سیاسی قرار داشتند حدس و گمان هایی در مورد احتمال نخست وزیر شدن مارگارت تاچر در سطح رسانه ها مطرح شد. یک سیاستمدار زن دیگر نیز به نام شرلی ویلیامز از حزب کارگر چنین موقعیتی پیدا کرده بود که وزیر کابینه بود.

البته خانم تاچر یک چنین فرضیاتی را رد می کرد و در یک مصاحبه تلویزیونی گفت که بعید می داند در دوران زندگی وی زنی بتواند در بریتانیا به مقام نخست وزیری برسد.

دولت محافظه کار ادوارد هیث عمر چندانی نداشت. در پی بحران نفت در سال ۱۹۷۳ دولت وی مجبور شد تحت تاثیر کاهش فعالیت های صنعتی روزهای کار در هفته را به سه روز تقلیل دهد و همزمان با اعتصاب های کارگری گسترده ای مواجه شد. دولت محافظه کار بالاخره در ماه فوریه سال ۱۹۷۴ سقوط کرد.

خانه دار- سیاستمدار

با رفتن حزب محافظه کار به موضع اپوزیسیون و تشکیل دولت در سایه، اینبار مقام وزارت محیط زیست به خانم تاچر سپرده شد. وی که به شدت از چرخش ادوارد هیث و رها کردن اصول سیاست اقتصادی محافظه کاران خشمگین بود در انتخابات سال ۱۹۷۵ برای تعیین رهبر جدید حزب در مقابل رییس سابق خود کاندید شد.

وقتی که مارگارت تاچر به دفتر کار ادوارد هیث رفت تا تصمیم خود را به او اطلاع دهد ادوارد هیث حتی سر خود را بلند نکرد و فقط گفت:« شما شکست می خورید. روز خوشی داشته باشید.»

اما در کمال تعجب همگان در اولین دور رای گیری خانم تاچر بر ادوارد هیث پیروز شد و بنابراین وی از مقام رهبری حزب استعفا داد. در دور دوم رای گیری مارگارت تاچر بر ویلی وایتلاو پیروز شد و به این ترتیب اولین زنی شد که در تاریخ بریتانیا به رهبری یکی از احزاب سیاسی اصلی رسید.

او با سرعت به بیان دیدگاههای خود پرداخت و بنابراین از همان زمان میزان نفوذ و تاثیر گذاری خود را نشان داد. در جریان یک سخنرانی در سال ۱۹۷۶ او به شدت از اختناق حاکم بر اتحاد شوروی انتقاد کرد . یکی از روزنامه های شوروی در واکنش وی را « بانوی آهنین» لقب داد که مایه مسرت شخصی خانم تاچر بود.

مارگارت تاچر با رفتن در غالب یک زن خانه دار- سیاستمدار که به خوبی می داند تورم چه فشاری به خانواده های معمولی وارد می کند ، اتحادیه های کارگری بریتانیا را که در آن زمان قدرت فراوانی داشتند و با راه انداختن اعتصاب های متعدد بخشی از صنایع کشور را تعطیل کرده بودند ، به چالش کشید. این دوره بحرانی در سال ۱۹۷۹ با عنوان « زمستان نارضایتی» معروف شده است.

همزمان با تضعیف بیشتر دولت حزب کارگر به نخست وزیری جیمز کالاهان، حزب محافظه کار در یک کارزار تبلیغاتی گسترده پوسترهایی را چاپ و نصب کرد که شعار اصلی آن این بود:« کارگر کار نمی کند». اشاره آن به ناتوانی حزب کارگر بود.

جیمز کالاهان در ۲۸ مارس ۱۹۷۹ نتوانست از پارلمان رای اعتماد بگیرد. دیدگاههای صریح خانم تاچر در میان بسیاری از رای دهندگان بریتانیایی طرفدار پیدا کرد و در انتخابات سراسری حزب محافظه کار به پیروزی رسیده و خانم تاچر نخست وزیر شد.

در دوران نخست وزیری خانم تاچر مصمم بود تا از طریق کاستن از نقش دولت و تقویت بخش خصوصی وضعیت نابسامان اقتصاد بریتانیا را ترمیم کند.

کاستن از تورم هدف اصلی و کوتاه مدت دولت قرار گرفت و با سرعت بودجه و طرحهای بسیار رادیکالی برای کاستن از میزان مالیات و میزان هزینه های دولت به اجرا گذاشته شد.

لوایح قانونی جدیدی برای کاستن از قدرت و ستیزه جویی اتحادیه های کارگری در پارلمان به تصویب رسید، صنایع و موسسات بزرگ دولتی خصوصی شدند وبه مستاجران خانه های دولتی اجازه داده شد تا این خانه ها را بخرند.

تحت تاثیر این تغییرات میلیونها نفر از مردم بریتانیا که تا آن زمان در بازار مالی و اقتصاد کشور مایملک و نقشی نداشتند توانستند صاحب خانه شده و یا سهام شرکت دولتی خصوصی شده را بخرند.

سیاست های پولی دولت مارگارت تاچر بخش تجاری و موسسات مالی لندن را به یکی از فعالترین مراکز مالی جهان بدل کرد. الگوهای قدیمی تولید و صنایع از کار افتاده که بسیاری آن را مسبب وضعیت اقتصادی بد کشور می دانستند، رها شده و به جای آن جستجو و تلاش برای ساختن یک بریتانیای جدید و قابل رقابت با دیگران به جریان افتاد. بر اثر این جابجایی ها در الگوی تولید، میزان بیکاری به بیش از سه میلیون نفر رسید که در مقایسه با تعداد نیروی کار بریتانیا در آن زمان رقم بالایی بود.


عامل قتلهای زنجیره ای 

 
اکبرخوشکوشک، یکی از عوامل قتلهای زنجیره ای که در دادگاه محکوم و زندانی شد، اما اکنون آزاد است، در صفحه فیس بوک خود بازتاب را متهم به باجگیری و همچنین تهدید کرده است.
 
وی در آغاز به کار صفحه فیس بوک خود نوشته بود: بعد از 12 سال صبر و دیدن بی عدالتی تصمیم گرفتم در تمام مطالب ظلم و ناحق بر خودم و خانواده ام تمام قد دفاع کنم و تمام مسایل قتل های زنجیره ای واقعی را بیان کنم .
وی اما در مطلب خود علیه بازتاب که به دلیل افشاگری درباره موسسه اعتباری توسعه در گزارشگردن کلفتی که قوه قضاییه وبانک مرکزی هم حریفش نیست  منتشر شد، نوشته است:
 
یکی از افتخارات بنده همین است که در سیستم گروه توسعه هستم. وقت انتخابات است مدیر مسئول بازتاب نیازمند شدید به مسائل مالی است و با این لجن پراکنی ها می خواهد اخاذی از گروه توسعه و شخص جناب مهندس خلیل خلیل زاده بکند. اما شتر در خواب بیند پنبه دانه و به شدت با این لجن پراکنی برخورد قانونی خواهیم کرد. آن کسی را که این اطلاعات را به شما داده است و در کنارش هم کمک مالی کرده است، یک انسان مریض روحی و روانی است و آن هم می خواهد از ما اخاذی کند اما شصت ما در خدمت ایشان است. بازتاب خود را با این لجن پراکنی ها خراب نکند اگر دین و ناموس و حیثیت حالیتون باشه به روسای قوه قضاییه و قوه مجریه و وزیر محترم اقتصاد دارایی و رئیس محترم بانک محترم مرکزی توهین نمی کردین.
 

نامه افشاگرانه زنده یادعلیرضا کرمی خیرآبادی از سیاهچال ولی فقیه ارتجاع


نامه افشاگرانه زنده یادعلیرضا کرمی خیرآبادی از سیاهچال ولی فقیه ارتجاع


 
603983_163961140430800_386424377_n
نامه افشاگرانه زنده یادعلیرضا کرمی خیرآبادی از سیاهچال ولی فقیه ارتجاع
بنام خداوند هستی آفرین، ملت شریف ایران! ایرانیان عزیز در سراسر دنیا ! فعالین حقوق بشر!
من قبلا گفته ام و باز هم می گویم!
وزارت اطلاعات جمهوری نا اسلامی ایران مرا به خاطر هواداری برادرم عبدالرضا کرمی خیرآبادی از سازمان مجاهدین خلق ایران که هیچگونه ارتباطی با من نمی توانست داشته باشد بارها و بارها به وزارت اطلاعات شهرستان گچساران برده و توسط شخصی بنام سیف الله گشتاز که اکنون مدیر عامل شرکت نفت ملی ایران می باشد شکنجه کرده و علاوه بر آنکه در محیط کار مشکلات عدیده ای برایم ایجاد نمود بدون هیچگونه دلیلی برای تمدید گذرنامه به شهربانی مرکز استان مربوطه (کهکیلویه و بویر احمد ) مراجعه کرده بودم. در گذرنامه مهر ممنوع الخروج حک کرده و رفتاری با من داشتن که مصداق بارز قصاص قبل از جنایت می باشد. من جان خود و فرزندانم را در خطر می دیدم و آنها آنقدر مرا شکنجه کردند که لاجرم برای نجات خود و خانواده ام اقدام به فرار با هواپیمای فوکر ۲۷ متعلق به شرکت ملی نفت ایران نموده و سپس ناگزیر در خاک عراق فرود آمدیم دولت عراق هم در اجرای یک برنامه مشترک با سرویس امنیتی کشور اردن مرا به مقامات امنیتی این کشور سپرده. دولت اردن نیز در مورخۀ ۹ مرداد ۱۳۸۷ مرا به حکومت آخوندی تحویل داد، علیرغم آنکه من و خانواده ام تحت پوشش سازمان ملل بودیم. ما را بوسیلۀ هواپیما به تهران آورده و در انتهای باند فرودگاه مهرآباد به مقامات جمهوری نا اسلامی ایران تحویل دادند. از بدو ورود اجباری به ایران من به مدت ۹ ماه در وزارت اطلاعات شکنجه شده و سپس در بیدادگاهی موسوم به دادگاه انقلاب تهران در یک محاکمه ناعادلانه و فرمایشی بدون حضور هیئت منصفه و نیز بدون حضور وکیل منتخب به مرک محکوم شدم!
اکنون قریب ۱۰ سال است که در ایران در زندانهای مخوفی همچون زندان توحید(زندان کمیته سابق) بند ۲۰۹ اوین و زندان بشدت دهشتناک رجائی شهر در حالیکه به انواع بیماریها مبتلا می باشم تحمل حبس می نمایم. در این مدت همان برادرم که مرا به خاطر هواداری او از سازمان مجاهدین خلق ایران اذیت می کردند یعنی عبدالرضا کرمی خیر آبادی را در مورخه ۳ دسامبر ۲۰۰۳ برابر با ۱۲ آذر ماه ۱۳۸۲ در کشور نروژ به طرز مشکوکی که از سوی وزارت جنایت رژیم آخوندی صورت گرفته به قتل رسید، و به شهادت رسانیدند سپس پسرم امید کرمی خیرآبادی را در مورخه ۲۵ مهر ماه ۱۳۸۴ در وزارت اطلاعات پس از شکنجه های بسیار به دار آویخته و اعدام کردن و اعلام کردن که او در کشور ترکیه خودکشی کرده است و بعد از آنکه اندامهای مثل قلب،کبد،کلیه هایش را از بدنش خارج کردن مبلغ ۵ میلیون تومان پول نقد گرفتند تا جسد را به خانواده ام تحویل دادند و نیز علیرغم میل باطنی و تقاضای ما جسد فرزندم را نه در شهر خودمان گچساران که در شاهین شهر اصفهان دفن نمودند. بعد از این ۲ جنایت دو خواهر بزرگم در همین رابطه دق کردن و فوت نمودند. در ادامه این مصائب دخترم نگار کرمی خیر آبادی با ماشین زیر گرفته شد که قریب به ۳ سال است پاهایش در کج می باشند و پس از چندین عمل جراحی هنوز بهبودی حاصل نکرده است و ایضا در طول همین مدت در زندان ۳ بار به جان خودم سوء قصد شده و سکته مغزی به من تحمیل کردند که در نتیجه آن دست و پای راست و زبانم آسیب دیده و دچار لکنت زبان شده ام سپس به اینها هم قانع نشده و ضمن آنکه خانوادۀ زنم را به همکاری گرفته اند مدتی است که تلاش می کنند تا من بر خلاف میل خود زنم را طلاق بدهم و باقیمانده شیرازه زندگیم نیز از هم پاشیده شود.همچنین یک قطعه زمین کشاورزی دارم که میخواهند به زور آنرا از من بگیرند. بررسی عملکرد این شیادان دزد با توجه به آنکه اموال را بدون داشتن حکم مصادره کرده اند و مطالبات خدمات ۲۰ ساله ام در صنعت نفت را نمی پردازند و نیز با توجه به انکه ۲ عزیزانم را کشته و سبب مرک ۲ نفر دیگر هم شده اند. ایضا به اینکه اندامهای ذیقیمت پسرم رااز جسمش خارج کرده و برای تحویل جسدش ۵ میلیون تومان دریافت کرده اند. همچنین عطف آنکه اکنون در صدد هستن تا زمین کشاورزیم را بگیرند. در ضمن یادآوری می نمایم که با جناقم بنام نجف هنرجویان که از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران بوده و بدست همین صفاکان اعدام و پسر ۲۱ ساله بنام اشکان هنرجویان نیز به شیوه ای دیگری باز هم بدست همین جنایتکاران اعدام شده است.
لذا از تمامی نهادها، سازمانها و فعالین حقوق بشری تقاضا دارم که شکوایه مرا تا سرحد امکان رسانه ای کرده و حیثیت رژیم را بیش از این زیر سئوال ببرند و لو به قیمت جان من تمام شود چون من از مرگ هراسی نداشته و در واقع دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم.
علیرضا کرمی خیر آبادی
۸ اردیبهشت ۱۳۸۷
زندان رجائی شهر (گوهرداشت) سالن ۵