نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۵ خرداد ۲۶, چهارشنبه

٭ ای ساکنان ساحل فردا! بر پرچم هزار رنگ پيشباز ما بنويسيد: ما ديگران نبوديم.



با ساکنان ساحل فردا

سر تا سر تمامی اين دريا را
بی بادبان
 نورديديم
در باد
گيسوی خواهر
آشفت
(و خوشه های درهم گندم را
ديديم)
پيراهن سياه مادر را
يک ماهی شنگول
دزديد و برد
(و خنديديم)
سهم پدر
يک سنگواره بود
که طرح ناتمام تکامل را
آيينه کرد
(و ما
آواز گام های بعدی انسانی را
از لای ماسه های دور
شنيديم)
دريا
درست مثل خود دريا بود
(کف کرده و غريق تشنگی خويش.)
او را
يک تکّه ابر در شُرُف تکوين
(بغضی که تاب نمی آورد
ديگر
در سينه هايمان)
بخشيديم
و آسمان...
و آسمان
سوسوی حسّ شعله ور ما شد:
(فانوس های دريايی
خود، قلب های منتشر ما بودند
با دست های مرتعش نور.)
يک دامن از ستاره ی ناپيدا
چيديم
٭
ما
اينچنين رانديم
بر تخته پاره يی که تن ما بود...
٭
ای ساکنان ساحل فردا!
بر پرچم هزار رنگ پيشباز ما بنويسيد:
ما
ديگران نبوديم.
ما
اينگونه آمديم.
اينگونه آمديم و...
رسيديم!

اين حکومت منحوس و مشکوک!

Intense Hostage Standoff at an Amarillo Walmart Leads to SWAT Action

مادر سهراب اعرابی: هفت سال پس از آن روز

باز هم ۲۵ خرداد…
هفت سال از آن روز پرعظمت می گذرد.
روزی که باید آن را به خاطر سپرد و از آن همیشه یاد کرد.
روزی به بزرگی و عظمت مردم ایران، مردمی که همیشه در وجودشان جرقه‌ای برای رسیدن به آزادی شعله می‌کشد و حاضرند با دادن هزینه‌های فراوان برای رسیدن به آزادی راه را هموار کنند.
و این همان مردمی هستند که هرگاه اراده کنند می‌آیند.
فراموش نمی‌کنم روزهای قبل از انقلاب ۵۷ را که مردم برای محکوم کردن استبداد و برقراری استقلال در کشور چگونه به نداهای رهبرانشان به خیابان‌ها می‌آمدند و فراموش نمی‌کنم روزهای بعد از انتخابات ۸۸ را که مردم با ندای وجدانی خود و با همراهی رهبران جنبش سبز مردمی و با فریاد “رأی من کجاست؟” به میدان آمدند.
اما چه شد؟ فرزندان ما را به خاک و خون کشیدند و مردم ما را در زندان‌های مخوف خود به اسارت بردند.
در پی چه منافعی بودند که حاضر شدند هموطنان صبور خود را که با سکوت دست به اعتراض زده بودند، سرکوب کنند و با خشم و کینه زنان و مردان را در خیابان‌ها مورد ظلم قرار دهند.
فراموش نمی‌کنم شب ۲۵ خرداد که فرزندم را گم کردم و به تمامی بیمارستان‌ها و مراکز قانونی در تهران مراجعه نمودم ولی اثری از او نیافتم و هیچگاه فراموش نخواهم کرد، مدت ۲۶ روز دربدری را که به دنبال فرزندم می‌گشتم و هیچ کس پاسخگویم نبود و در آخر ۲۰ تیرماه عکس پیکر کشته شده‌اش را در آگاهی شاپور شناسایی کردم.
و اما آن روزها را از یاد نخواهیم برد. روزهای همبستگی دل‌ها… همبستگی خواسته‌ها… و حال آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر رهبران جنبش سبز و رفع ممنوع‌التصویری و ممنوع‌البیانی آقای خاتمی را از حاکمیت خواستاریم و همچنین برپایی دادگاه‌هایی عادلانه و کمیته حقیقت‌یاب برای رسیدگی به شکایات و پرونده‌های کشته‌شدگان و آسیب‌دیدگان را جز مطالبات ملی و حقوق حقه خود می‌دانیم.
۲۵ خرداد ۱۳۹۵
پروین فهیمی

عدم حضور رفسنجانی در افطار با خامنه‌ای !يک مشت دزد و وطن فروش

عدم حضور رفسنجانی در افطار  با خامنه‌ای *

يک مشت دزد و وطن فروش !برسرسفره خلق 

نشستند!خلقی گرسنه!تن فروش!معتاد!بيکار

و۰۰۰