نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ اسفند ۱۲, دوشنبه

به "اردشير زاهدی!"خدمات ارزنده"او"و"پدرش" به ملت ايران!


نقش "آخوندها" و"لاتها "درتوزيع مواد مخدر وماشينهای لوکس!


بازداشت یکی از بخشدار‌ان استان مازندران در یک پارتی مختلط


سایت محلی «بلاغ» از بازداشت یکی از بخشداران استان مازندران به همراه پنج نفر دیگر در یک «پارتی مختلط» خبر داد.
این سایت نوشته که این مقام مسئول شامگاه یک‌شنبه (۱۱ اسفند) در یک اقدام «غیر اخلاقی در یک پارتی مختلط شبانه» شرکت کرده بود که توسط نیرو‌های امنیتی بازداشت شده است.
«بلاغ» نامی از این بخشدار نبرده٬ اما نوشته که «وی مورد اعتماد و اطمینان یکی از نمایندگان مجلس است که اتفاقا با اعمال فشارهای این نماینده بر استاندار سابق به این سمت منصوب شده بود.»
گفته می‌شود که استاندار مازندران دستور عزل وی و معرفی هرچه سریع‌تر بخشدار جدید برای این بخش را صادر کرده است.
این فرد از شب گذشته تاکنون در بازداشت به سر می‌برد و خودروی بخشداری نیز همچنان توقیف است.

تحقیق و تفحص از بنیاد شهید به کجا کشید؟ هر چه قدر جلوتر می‌رویم، فساد بیشتری آشکار می‌شود

نزدیک یک سال پیش بود که نمایندگان مجلس شورای اسلامی، به دلیل برخی شکایات و اعتراضات مردمی از بنیاد شهید و همچنین آشکار شدن برخی‌ اختلاس‌ها، از جمله ماجرای ۱۷۰۰ میلیارد ریالی و انتقال آن به خارج از کشور، تحقیق و تفحص از بنیاد شهید در مجلس شورای اسلامی کلید خورد.

 عدم شفافیت مالی، وجود شائبه‌ها‌ در بخش‌های اقتصادی بنیاد و کشف اختلاس ۱۵ میلیارد تومانی‌، از جمله دلایل پیگیری این طرح در مجلس نهم عنوان شد. پیش از این نیز خانواده‌های جانبازان و ایثارگران دوران جنگ در مقابل مجلس تجمع کرده بودند؛ آنان به خدمات حمایتی بنیاد شهید اعتراض داشتند.

اما بنیاد شهید از‌‌ همان آغاز ‌‌زمزمه طرح تحقیق و تفحص، تلاش کرد آنگونه که برخی از نمایندگان مجلس گفتند، با فرستادن برخی معاونت‌ها‌ی خود به مجلس شورای اسلامی و رایزنی با نمایندگان، از انجام این طرح جلوگیری کند که با مخالفت و مقاومت نمایندگان طرح روبه‌رو شد.

به این ترتیب، پس ‌از تصویب این طرح در مجلس شورای اسلامی، بنیاد شهید و امور ایثارگران با اعلام اینکه از انجام طرح خوشحال خواهد شد، شروع به تخریب چهره طراحان اصلی تحقیق و تفحص کرد و این ماجرا تا جایی پیش رفت که بنیاد شهید و امور ایثارگران، بدون اینکه نامی از کسی ببرد، نماینده‌ای را زیر سؤال برد که سابقا رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران بوده و به دستور آقای زربافان عزل شده بود؛ از فسادهای مالی و اختلاس گرفته تا خرج سکه برای نشستن بر کرسی نمایندگی مجلس، همگی سر‌تیتر‌های شلیک بنیاد به سمت طراحان تحقیق و تفحص بوده است.

خلاصه آنکه این ماجرا ادامه داشت تا روزی که مسعود زریبافان در اقدامی قابل تأمل و در مسیر تهدیدهایی که‌ گروه‌ها و افراد‌ را نشانه رفت، بار دیگر طراحان تحقیق و تفحص را در مجلس شورای اسلامی زیر سؤال برد و اظهار داشت: با اعلام تخلفات ایشان، این نمایندگان برای ورود دوباره به مجلس به مشکل بر‌خواهند خورد.

به هر حال، طرح تحقیق و تفحص در زمان خود با مشکلات بسیاری روبه‌‌رو شد، ولی ‌‌‌مقدمات کار فراهم ‌و کار آغاز‌ شد؛ اما امروز پس از گذشت بیش از یک سال از آغاز پروژه، هنوز نتیجه مشخصی در این کار حاصل نشده، ‌یا دست کم در اختیار کسی قرار نگرفته است.

هرچند اخبار به دست آ‌مده، نشان می‌دهد ابعاد فساد در این نهاد، بیش از حدی است که در آغاز گمان آن می‌رفت و شاید یکی از دلایلی که تا کنون به طول انجامیده، وجود همین عامل باشد.

گویا قرار است پرونده تحقیق و تفحص از بنیاد شهید و مستضعفان نیز به سرنوشت تفحص از سازمان تأمین اجتماعی دچار شود، چرا که در هر دو پرونده، اعضای هیأت تفحص از بیداد فساد در مجموعه‌های تفحص شده خبر دادند و تهدیدهای‌ گاه و بیگاه از سوی برخی مدیران!

در این باره اما غلامعلی جعفرزاده، عضو هیأت رئیسه تحقیق و تفحص از بنیاد شهید ‌می‌گوید: قرار بود تا اواخر پاییز، این تحقیق و تفحص به سرانجام برسد، ولی در کمال ناباوری، دیدیم هر چه جلو‌تر می‌رویم، ابعاد فساد‌ها گسترده‌تر می‌شود.

با این حال، رئیس سابق بنیاد شهید ـ که این اختلاس در زمان ریاست وی شده ـ بر این باور‌ است که «این نهاد جزو پاک‌ترین نهادهاست‌»!

‌مسعود زریبافان، رئیس سابق بنیاد شهید نیز گفته است:‌ «تحقیق و تفحص مسائل شخصی برخی افراد است. بنیاد شهید از پاک‌ترین نهاد‌هاست و پاک‌ترین افراد در آن کار کردند و همه این موارد دعواهای شخصی است.

‌غلامعلی جعفرزاده ایمن‌آبادی با بیان اینکه «بنیاد شهید مجموعه بنگاه بزرگ اقتصادی است که در گوشه کنار مملکت هر کاری دلش خواسته انجام داده است»، می‌گوید: «متأسفانه در این پرونده هر چه جلو‌تر می‌رویم، مطالب جدیدی به دست می‌آوریم که نمی‌توانیم از آن صرف‌نظر کنیم‌».

‌نماینده رشت در مجلس شورای اسلامی، یکی از دلایل طولانی شدن روند تحقیق و تفحص از بنیاد شهید را دست یافتن اعضای این هیأت به مدارک جدید عنوان و اظهار می‌کند: «هر کجای این پرونده دست می‌گذاریم، زوایای بیشتری از این فساد آشکار می‌شود. به همین دلیل زمان بیشتری ‌برای بررسی نیاز داریم‌».

‌او با یادآوری کشف فساد ۱۷۰۰ میلیارد ریالی در بنیاد شهید و انتقال آن به خارج از کشور، گفت: «این موضوع در گذشته بوده و حالا ما به مسائل جدیدتری رسیدیم. این مطالب جدید بحث فقط رقم نیست، داستان‌های دیگری رخ داده‌ که البته مجاز به انتشار آن نیستیم. فقط می‌توانم بگویم که ابعاد وحشتناکی دارد و هر ‌کسی‌‌ با‌ آگاهی از آن، ‌شرمنده ‌‌خانواده شهدا می‌‌شو‌د».

این عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس نهم، می‌گوید: «عامل دوم طولانی شدن این تحقیق و تفحص، مشکلات اعتباری و تهیه سی کار‌شناس که در این حوزه ما را یاری می‌کنند، است و مجلس نیز از لحاظ اعتباری دچار مشکل است. البته از طریق هیأت رئیسه کمک‌هایی شده، ولی زیاد نیست‌».

‌به گفته جعفرزاده، «بنیاد شهید با مدیریت بسیار ضعیف، مجموعه‌ای‌‌ رها شده بوده که حالا سامان دادن به آن، مستلزم یک تیم فنی قوی است. آن ۱۷۰۰ میلیارد ریالی نیز یک مورد از ده‌ها مورد فساد است. واقعا همه باید شرمنده خانواده شهدا باشیم‌».

‌عضو هیأت رئیسه تحقیق و تفحص از بنیاد شهید بر این باور است که «برای هر تحقیق و تفحصی باید هزینه پرداخت. زمانی که قصد رو کردن پرونده مافیای مالی و رانت‌خواران را داریم، طبیعی است که آنان نیز که منافعشان در خطر است، ساکت نخواهند ماند‌».

به هر حال، افکار عمومی و خانواده‌های شهدا ـ که از عاملین شروع تحقیق و تفحص بودند ـ در انتظار روشن شدن ماجرا و در صورت وجود تخلف، برخورد با عاملان آن هستند.

خیریه‌ای که تنها یک شرکتش ۴ میلیارد دلار سرمایه دارد!


محمدرضا‌پور ابراهیمی نماینده کرمان و نایب رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس‌  ـ به زمینه‌های بروز فساد و رانت اقتصادی در کشور و همچنین ساز و کارهای مقابله با بروز فساد اقتصادی در کشور اشاره کرد‌ و درباره آن‌ها توضیح داد. وی در بخشی از سخنان خود، یکی از مهم‌ترین زمینه‌های بروز فساد اقتصادی در کشور را عدم شفافیت اطلاعات در فضای اقتصادی کشور دانست و گفت: هر جا رانت و فساد در اقتصاد کشور باشد، عدم شفافیت اطلاعات در اقتصاد کشور هست؛ برای نمونه، مردم تا چه حد حاضرند که واقعا اطلاعات اقتصادی آن‌ها شفاف شود؟ این امر ناشی از آن است که منافع فردی بر منافع سازمانی و در تعریف بزرگ‌تر بر منافع ملی ترجیح داده می‌شود، در حالی که باید تصور بر این باشد که وقتی منافع سازمانی و ملی تأمین شود، در مجموع منافع فردی نیز تأمین شود.

وی ادامه داد: در اقتصاد‌های توسعه‌یافته نظیر اروپا، همه خانوار‌ها اطلاعات اقتصادی‌شان شفاف و دقیق است و سامانه اطلاعاتی‌ دقیق و صریح تمامی درآمد‌ها و فعالیت‌های اقتصادی آن‌ها را در اختیار دارد. بخش مهمی از این اطلاعات زمینه‌سازی برای مدیریت اقتصادی و برنامه‌ریزی را فراهم می‌کند. باید در این زمینه فرهنگ‌سازی شود و مردم به این باور برسند که شفاف‌سازی اطلاعات اقتصادی، منجر به تأمین منافع ملی و در نتیجه تأمین منافع فردی خواهد شد. اراده‌ای که بخواهیم شفاف‌سازی اطلاعات را در اقتصاد کشور پایه گذاری کنیم، نیاز به عزم ملی دارد و مطالبه مردمی در این میان اهمیت بسیار دارد. مردم باید بخواهند که چرا اکنون کسانی که بیشترین درآمد و سهم را از اقتصاد در کشور دارند، کمترین مالیات را پرداخت می‌کنند و افرادی که کمترین درآمد اقتصادی را دارند، بیشترین مالیات را به دولت می‌پردازند؟

پور‌ابراهیمی افزود: پس از آنکه مردم اقدام به شفاف‌سازی اطلاعات کردند، باید از دولت و نهادهای حاکمیتی مطالبه داشته باشند که آن‌ها نیز اطلاعات اقتصادی خود را ‌شفاف بدهد‌. در رابطه با شفاف‌سازی اطلاعات اقتصادی نهادهای حاکمیتی و دولتی نیز دست به کار تدوین قوانینی هستیم؛ برای نمونه، قرار است مصوبه‌ای در مجلس به صحن علنی برود که بنا بر ‌حکمی که در آن گنجانده شده، همه نهاد‌ها ملزم به ارائه اطلاعات مالیاتی خود به شکل شفاف به سازمان امور مالیاتی هستند. این‌ها زمینه‌سازی تحول جدید در نظام اطلاعات اقتصادی کشور است که انجام می‌شود.

‌من در ‌دانشگاهی در این باره سخنرانی کردم. پس از آن رئیس این خیریه که آدم مشهور کشوری هم هست، با بنده تماس گرفت‌ که پا در کفش ما نکنید!‌ حرف ما این است که ما دو تا پرسش منطقی بیشتر نداریم؛ یک اینکه صورت‌های مالی تلفیقی خیریه خود را بدهید که مردم در جریان میزان دارایی و بدهی و ریز اطلاعات اقتصادی شما قرار بگیرند و دوم آنکه بگویید چقدر کار خیر کرده‌اید؟وی افزود: باور ما ‌این است که فعالیت اقتصادی باید در ‌فضای غیر تبعیض آمیز انجام بگیرد و هیچ نهادی به بهانه اینکه نهاد حاکمیتی یا مانند آن است، نتواند از پرداخت مالیات فرار کند. این امر ناکار‌آمدی اقتصادی ایجاد می‌کند و قدرت رقابت را از اقتصاد می‌گیرد. در قانون جدید مالیاتی این گونه اقدام شده ‌که همه دستگاه‌های حاکمیتی، موظف به پرداخت مالیات هستند، مگر آنکه به اذن ولی فقیه مستثنی شوند، در حالی که پیش از این ‌نهادهای حاکمیتی معاف از مالیات بودند، مگر آنکه ولی فقیه اذن اخذ مالیات از آن‌ها را صادر کند.

خلأهای قانونی در حال پر شدن است؛ اما زمان می‌برد
پور ابراهیمی با اشاره به مصوبه‌ای که در کمیسیون حمایت از تولید در حال بررسی است و همچنین اشاره به بندی از آن گفت: من ۹ ماه‌ روی این بند کار کردم. مفاد آن از این قرار است که همه بنگاه‌های اقتصادی موظف به افشای صورت‌های مالی هستند. هم‌اکنون ما یک خلأ قانونی ‌داریم؛ مثلا شما موضوع نهادهای خیریه را در نظر بگیرید. الان الی‌ماشاءالله مؤسسه خیریه داریم که خیر این‌ها به چه کسی می‌رسد ما نمی‌دانیم! ما مؤسسه خیریه‌ای داریم که تنها یک شرکت زیر مجموعه آن ۴ میلیارد دلار ارزش دارایی‌هایش است و جالب آنکه این خیریه به هیچ جا هم پاسخگو نیست.

من در ‌دانشگاهی در این خصوص سخنرانی می‌کردم. پس از آن رئیس این خیریه که آدم مشهور کشوری هم هست با بنده تماس گرفته ‌که پا در کفش ما نکنید!

وی ادامه داد: حرف ما این است که ما دو پرسش منطقی بیشتر نداریم؛ یک اینکه صورت‌های مالی تلفیقی خیریه خود را بدهید که مردم در جریان میزان دارایی و بدهی و ریز اطلاعات اقتصادی شما قرار بگیرند و دوم آنکه بگویید چقدر کار خیر کرده‌اید؟ اما متأسفانه ‌هیچ یک از این‌ها افشا نمی‌شود. این تنها یکی از هزاران خیریه در کشور است، حال‌ آنکه صندوق‌های وقفی در کشورهای اروپایی و آمریکا که مشغول به امور خیریه هستند، بر پایه اطلاعات اقتصادی شفاف باید نرخ بازده آن به‌‌ همان اندازه و مشابه همه شرکت‌های اقتصادی باشد که در کنار آن به فعالیت مشغول است. حال بپرسید که در ایران چند مؤسسه خیریه صورت‌های مالی خود را افشا کرده‌اند؟

وی افزود: ‌ما در کمیسیون ویژه حمایت از تولید تلاش کرده‌ایم که همه بنگاه‌های اقتصادی را موظف به افشای صورت‌های مالی کنیم. این کمک می‌کند که گلوگاه‌های اقتصادی کشور را شناسایی کنیم؛ اما در کنار این کار‌ها، لازم است فضای فرهنگی کشور هم برای شفاف‌سازی اطلاعات اقتصادی در بین مردم فراهم و بستر‌سازی شود و پس از آن مطالبه مردمی اهمیت بسیار دارد.

لیلا، ‌دختری از ایل قزاق زهی... من که 9 ساله‌ام، سنی ندارم، ولی باید در 10 سالگی زندگی مشترک خود را آغاز کنم


لیلا دختری است از ایل قزاق‌زهی، دختری کوچ نشین، دختری که شناسنامه ندارد و هر روز با چوب خود در بیابان‌ها اشعار هندی می‌خواند و نقاشی می‌کشد، نقاشی می‌کشد دنیایی بهتر را ...
به گزارش ایسنا، منطقه خراسان جنوبی، دو سال پیش با سیلی که در منطقه دیدرس زابل رخ داد زندگی یک قبیله را نابود کرد و این‌چنین بود که لیلا و خانواده‌اش کوچ نشین شدند.
لیلا با نگاهی پر از درد گفت: در حال حاضر شناسنامه‌ای ندارد، چرا که خانواده‌اش سال‌ها قبل آن را به افغان‌ها فروخته‌اند.
او می‌گوید: پنج ماه است در اطراف سربیشه در روستای کهنک زمستان را می‌گذرانند.
کمی که با او گرم می‌گیری صمیمیت و مهربانی‌اش دوچندان می‌شود، لیلا می‌گوید: در حال حاضر قبیله ما صنایع دستی ندارد، گوسفند نداریم و تنها از راه پرورش و فروش الاغ زندگی را می‌گذرانیم، الاغ‌هایی که بار زندگیمان را به دوش می‌کشند تا همیشه در سفر باشیم.
ما زابلی هستیم با فرهنگ زابل که تابستان‌ها را به آنجا می‌رویم.
و من که 9 ساله‌ام، سنی ندارم، اما باید در این سال‌ها نامزدی را انتخاب کنم تا در 10 سالگی زندگی مشترک خود را آغاز کنیم، زود است، اما ما زود بزرگ می‌شویم، طبیعت ما را بزرگ می‌کند.‌ زودتر از آنچه که خود بخواهیم.‌
ما دو شب عروسی‌مان را جشن می‌گیریم و عقد و عروسی‌مان با هم برگزار می‌شود.
ما کتاب داریم، اما سواد نداریم و چه سخت است داشتن کتاب و نبود سواد.
ایل قزاق‌زهی چادرهایشان ساده است، چادری از جنس کیسه‌پاره‌های بهم دوخته شده که نقاشی‌هایی از افکار لیلا و دوستانش رنگی دیگر به چادرها بخشیده است.
البته اینجا نشانه‌هایی از تکنولوژی نیز یافت می‌شود، تلویزیونی که کودکان و بزرگان قبیله شب‌ها را با آن سرگرم هستند.‌


















 

پرونده تازه فساد: ۱۲ میلیارد تومان برای مدیری که ماموریت نرفت

پرونده تازه فساد: ۱۲ میلیارد تومان برای مدیری که ماموریت نرفت


وقتی فساد بانکی سه هزار میلیارد تومانی فاش شد، آیت الله خامنه ای با لحن تندی از رسانه ها خواست "قضیه را کش ندهند"
به گفته رییس سازمان بازرسی کل کشور " در پرونده ای که در یکی از استان‌ها در حال پیگیری است، یکی از مدیران استانی بدون حتی یک ساعت ماموریت، ۱۲ میلیارد تومان حق ماموریت و ۵۳۰ میلیون تومان پول غذا دریافت کرده‌است.»
به گزارش خبرگزاری مهر، ناصر سراج، ذکری از نام این مدیر و یا استان محل کار او نکرد.
این اولین بار نیست که پیش از رسیدگی به مواردی از فساد مالی و یا اختلاس در ایران ابتدا افشاگری هایی در این رابطه انجام می گیرد. وقتی فساد بانکی سه هزار میلیارد تومانی فاش شد، آیت الله خامنه ای با لحن تندی از رسانه ها خواست "قضیه را کش ندهند".
چند روز پیش حسن روحانی در اشاره به فسادهای مالی گسترده که به اسم دور زدن تحریم ها صورت گرفته و پول ملت به یغما رفته است، صحبت از آن کرد که حجم فسادهایی که در جمهوری اسلامی کشف می شوند به حدی رسیده که قضیه سه هزار میلیارد تومانی پیش آنها چیزی نیست.
نازنین جاوید، مجری برنامه رادیویی کلیک چشم انداز بامدادی بی بی سی فارسی در گفتگوئی با حسین باستانی، تحلیلگر مسائل ایران در بی بی سی فارسی، ابتدا از او علت این افشاگری ها را پرسید.

این در حالی است که قیمت دولتی دلار امروز یکشنبه یازدهم اسفند از سوی بانک مرکزی ایران ۲ هزار و ۴۸۹ تومان، یورو سه هزار و ۴۳۵ تومان و پوند بریتانیا چهار هزار و ۱۶۷ تومان قیمت گذاری شده است.

است قیمت سکه و ارز در بازار آزاد تهران افزایش یافت. هر دلار آمریکا به قیمت ۳ هزار و ۴۰ تومان، یورو چهار هزار و ۱۹۵ تومان و پوند بریتانیا پنج هزار و ۸۰ تومان در بازار معامله شده است.
این در حالی است که قیمت دولتی دلار امروز یکشنبه یازدهم اسفند از سوی بانک مرکزی ایران ۲ هزار و ۴۸۹ تومان، یورو سه هزار و ۴۳۵ تومان و پوند بریتانیا چهار هزار و ۱۶۷ تومان قیمت گذاری شده است.
سکه بهار آزادی طرح جدید نیز ۹۷۰ هزار تومان در بازار معامله شده است که نسبت به دو روز پیش، یعنی پنج شنبه هشتم اسفند ده هزار تومان افزایش یافته است.
گزارشها نشان می دهد که در روزهای اخیر قیمت ارز و سکه در حال افزایش بوده است.
در حالی که هر دلار در آخرین روز هفته گذشته (پنج شنبه هشتم اسفند) کمتر از سه هزار تومان خرید و فروش می شد در دو روز گذشته حدود ۴۰ تا ۴۵ تومان افزایش یافته است.
یورو نیز در فاصله دو روز ۲۵ تومان و پوند بریتانیا نیز ۷۰ تومان افزایش پیدا کرده است.
قیمت ارز همواره در روزهای پایانی سال به دلیل افزایش تقاضا برای سفر افزایش می یابد.
سال گذشته در چنین روزهایی هر دلار آمریکا بعد از فروکش کردن بحران ارزی حدود سه هزار و ۳۵۰ تا سه هزار و ۴۰۰ تومان معامله می شد و هر سکه بهار آزادی نیز حدود یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان بود.
روند رشد قیمت دلار و یورو از اول اسفند


ترس سیاسی اسماعیل وفا یغمایی

ترس سیاسی
اسماعیل وفا یغمایی

در آغاز نوشته میخواهم بگویم این یک نوشته تئوریک وبی زمان است. میخواهم فقط یک مقوله را توضیح بدهم نمی خواهم به کسی بر بخورد. واقعا. اما اگر به کسی برخورد مهم نیست و کاری نمیشود کرد. میخواهم آنچه را مینویسم و در حیطه تجربه ای تلخ  قرار دارد فهم شود.

**
ترس سیاسی کادر خاص خود را دارد. ترس سیاسی از نیروئی که بر تخت حاکمیت نشسته است معنائی ندارد. مثلا من و امثال من از خامنه ای ترس سیاسی نداریم. هر دو طرف سر جای خود قرار دارند. زمان ترس سیاسی از خامنه ای و امثال او سالهای قبل از حاکمیت او وسیستم ملایان بود که گذشت و رفت و ما هرگز دچار ترس سیاسی نشدیم، که هیچ بلکه بر خلاف بزرگانی چون، «کسروی» و «میرزا آقاخان کرمانی» و «جلیل محمد قلی زاده» و انگشت شمار منور الفکرانی که جامعه خود را خوب میشناختند و پیش از وقوع زلزله، خطر را در روزگار خودشان حس میکردند، ما دهه ها پس از آنان اما عقب تر از آنان! به دلیل بیسوادی سیاسی و نشناختن تاریخ سرزمین خود و عدم شناخت اندرونه ها و کارکردهای این اندرونه ها،و علاقه به دین و چاره جوئی از این وجود! در بسیاری موارد مبلغ امثال خامنه ای هم شدیم،حالا او بر تخت قدرت است و ما تحت ستم و جباریت حکومت او.
الان دیگر زمان ترس سیاسی نیست ، بقول ایرج میرزا «کاریست گذشته است و سبوئی است شکسته»،بلکه زمان جنگ است. او دشمن ما و ما دشمن اوئیم. راه جنگیدن است و در این جنگ یا او ما را نابود میکند یا ما او را. بقول فردوسی و با مسامحه میتوان گفت
ببینیم تا اسب اسفندیار
سوی آخور آید همی بی سوار
و یا باره رستم جنگجوی
به ایوان نهد بی خداوند روی
فکر میکنم وضعیت اکثریت مردم ایران هم در رابطه با خامنه ای نظیر من و امثال من است. مردم از او ترس سیاسی ندارند بلکه با اندیشه و رژیم او سر جنگ دارند و البته در رابطه با مردم، یعنی یک ملت، این خامنه ای است که خواهد باخت. خواهیم دید و اگر شاید نه من، شما خواهید دید.

**

ترس سیاسی معنایش بز دلی و وحشت و هراس ساده نیست! مثلا وحشت از اجنه یا ترسیدن از پارس یک سگ یا حمله یک دزد! ترس سیاسی یک نگرانی سنگین و خرد کننده و بر آشوبنده است از یک فاجعه که هنوز رخ نداده اما شما حس میکنید میتواند رخ بدهد و نه فرد شما بلکه جمعیتی و جامعه ای ومیهنی را در خود فروکشد. ترس سیاسی ناشی از شجاعت برای ادراک و فهم مسئله ای یا مسائلی سیاسی است و در همین جا باید گفت بزدل های سیاسی، فرصت طلبها و بیخیالهای سیاسی  و امثال این افراد را کاری با ترس سیاسی نیست . ترس سیاسی چیزی است مثل تصویر مربوط به این مطلب، آدم  پس از سالیان دراز،خودش را از لبه چشم خودش به سختی بالا میکشد و می بیند، و می بیند که تا حالا نه می دیده ونه می فهمیده است.

***

اما موضوع و ماده ترس سیاسی یعنی چیزی که از آن ترس سیاسی خود را نشان میدهد چیست؟ ترس سیاسی در رابطه با نیرو یا شخصی یا مکتب و مسلک و اندیشه ای خود را نشان میدهد که مدعی به دست گرفتن قدرت است ولی هنوز بر تخت قدرت ننشسته است. نیروئی که اما، امکان بر تخت قدرت نشستنش به دلیل شرایط سیاسی و اجتماعی داخلی یا پارامترهای سیاسی خارجی کم یا زیاد هست.  نمونه های بارز ترس سیاسی را میتوان مثلا در بیان زنده یاد شاهپور بختیار و در باره خمینی و حکومت آخوندها یافت که به نظرم گفته بود: دیکتاتوری نعلین از چکمه بدتر است. او درست گفته بود و در واقعیت نیز این ترس سیاسی خودش را نشان داد.

***

بدترین و دردناکترین نوع ترس سیاسی وقتی خودش را نشان میدهد که شما درگیر و در جدال با یک دیکتاتوری خونریز، مثل جمهوری اسلامی، دهسال، بیست سال و سی سال و بیشتر دل و جان به آرمان و نیروئی و شخص یا شخصیتهائی سپرده اید و دار و ندار خود را منجمله تمام عمر خود و خانمان را بپای ان آرمان و نیرو و سمبلهای انسانی اش ریخته اید و به تمام سازهای انقلابی اش به اختیار یا بمدد اجبارات مختلف تن سپرده اید، و کم کم ،و بعد ،که حوادث عجیب و غریب رخ داد و زمان سپری شد و تردیدهایتان برطرف شد و از لبه چشم خود، خود را بالا کشیدید، متوجه میشوید آن نیرو و آرمان و سمبلها، به هیچ چیز متعهد و پای بند نیستند مگر، به حفظ موقعیت و قدرت خود، البته با توجیهات ظاهرا نیرومند خاص خود.
در میانه چنین میدان دردناکی که در یکسویش دیکتور خونریز در قدرت صفوف خود را آراسته ودر کنارتان اجساد کسان و یاران و تمام هست ونیست فدا شده برخاک افتاده، متوجه میشوید آنانی را که سمبلهای نیکی و درستی و حق میدانسته اید این چنین نبوده اند یا در گذر زمان مسخ شده اند، دروغ میگویند، تهمت میزنند، توهین میکنند،به بازیچه تبدیل میکنند، به بازیچه تبدیل میشوند، نابود میکنند، جواب نمیدهند،زیر پا میگذارند، هر مرزی را در مینوردند، توجیه میکنند، هیچ ارزشی را حتی ارزشهای مذهب مورد اعتقاد خود را در زمینه اخلاقیات و ارزش و کرامت انسانی ،که در تضاد با خواستهای توجیه شده اشان باشد به رسمیت نمی شناسند،برادر را علیه خواهر، پدر را علیه پسر،دوست را علیه دوست و...،میشورانند و بکار میگیرند وبه زشت ترین شکل ممکن وبا کمال قلدری ،تمام چیزهائی را که در دشمنان خود سالیان دراز به بدترین شکل مورد نکوهش قرار میدادند خود به بهترین!! شکل ممکن بر علیه مخالفان و منتقدان خود بکار میگیرند و ککشان هم نمیگزد.

اینجاست که شما میتوانید ناخواسته،اما به اجبار رعشه سرد وجود ترس سیاسی را بر مهره های پشت وجدان انسانی و سیاسی خود حس کنید ودر حالیکه صدای سائیدن وشکستن استخوانهای خود رادر زیر وزن دیکتاتوری در قدرت میشنوید، به آینده ای نه چندان ناروشن که در مقابلتان در حال قد کشیدن است چشم بدوزید و سنگینی دیگری را اضافه بر قبلی احساس کنید وبپرسید:

راستی چه چیزی دارد اتفاق میافتد؟

برای چه جنگیده ام؟

چرا جنگیده ام؟

اینکه در برابر من ایستاده کیست؟ دوست یا دشمن؟
اینکه در پشت سر من ایستاده کیست؟

و هزار سئوال هول دیگراز این دست سر بر می آورد.

***
ترس سیاسی در این نقطه به شدت و با حدت خود را نشان میدهد زیرا شما میبینید و می فهمید چنین مکتب و مسلک و نیروئی و شخصیتی که امروز در مغلوبیت و پیش از رسیدن به قدرت به هیچ میزان و معیار عمومی بیرون از خود و اندیشه خود پایبند نیست، وگاه واقعا مثل یک بیمار روانی این چنین میکوبد و میتازد و خرد میکند و به دشنام و توهین و تهمت میبندد، فردا در حاکمیت، و وقتی ارگانیزم لازمه خود را( منجمله توسط بخشی از اوباش و اراذل، به معنای دقیق کلمه بریدگان به مصلحت از رژیم قبلی که مانند گربه مرتضا علی در هر رژیمی و با هر ساختاری خود را تطبیق میدهند و تاج یا عمامه، یا ریش خامنه ای و سبیل رهبر بعدی برایشان تفاوتی ندارد) سامان و سازمان داد و رشته های پولادین حاکمیت سیاسی خود را به مدد فریب و دروغ و بیرحمی و بی معیاری ،نه درجامعه بلکه چنانکه در کره شمالی و امثال آن در درون جانها و روانها و خصوصی ترین نقاط زندگی افراد گسترد دیگر شمر هم جلودارش نخواهد بود و چنانکه تجربه نشان داده است باید چند دهه صبر کرد تا این دیکتاتور و دیکتاتوری تازه نفس برتلواره های زندگیها و آرزوها و زیبائی های انسانی بر باد رفته و منجمله بر جاده ای که کالبدهای دموکراسی، سکولاریزم، آزادی، آزاد اندیشی، هنر و ادبیات آزاد در زیر گامهای دیکتاتوری خرد شده است، پیر و ناتوان شود و به زیر کشیده شود.
با این توضیح اندک از بسیار، نمیتوان نشست و گفت انشالله گربه است و بایدترس سیاسی را گرامی داشت و آن را فهمید و بدون تعارف پیش از وقعت الواقعه زنگها را به صدا در آورد و بنا برآن لطیفه معروف اعلام کردکه: ما هنوز جای فقه مان از تطاول حکومت قبلی  وخمینی و خامنه ای دردناک است وبا این وضعیت و شدت و حدتی که سرکار دارید توان پذیرش فقه سرکار را نداریم.
***

ترس سیاسی می تواند شما را منفعل و پوچ بکند، یا حتی در عرصه این پوچی و نومیدی به وادادگی واقعی بکشد و در خدمت ترس آوران قرار بدهد.در برخی اوقات این چنین است ولی در اکثر اوقات ترس سیاسی موجب هوشیاری میشود. سیلی سنگینی است که ما را به خود می اورد.هوشیار و بیدارمان میکند.موجب میشود واقعیت رابینیم، بنابراین ترس سیاسی بیشتر آکتیو است تا پاسیو وبیدار کننده است تا پیش از فرود آمدن آوار چاره ای بیندیشیم.

**

این وضعیت کسانی است که دچار ترس سیاسی میشوند. من از این زمره ام!. اما وضعیت کسانی که موجب ایجاد ترس سیاسی شده اند بسیار اسف بارتر از ترسیدگان است.
آنها یعنی ترس آوران میتوانند هزار ترفند را بکار بگیرند و به بهانه های مختلف از جمله اسلام، انقلاب،انسانیت، آزادی، خون شهیدان، اشک اسیران( که بواقع تمام این کلمات برای آنها در عمل بازیچه ای بیش نیستند و از محتوائی ضد خود لبریز شده اند)و ریسمان هزار توجیه مبتذل و بخصوص حبل المتین دروغ و توهین و تهمت و وقاحت در آویزند، اما فارغ از اینها،نیروئی که با عملکردهایش ترس سیاسی ایجاد میکند خود مصداق بر سر شاخ نشستن و بن بریدن میشود و بدترین تیشه را به ریشه خود میزند. یعنی مثلا:

روز به روز نیروهای اصیل و دلسوز را بیشترو بیشتر از دست میدهد،روز به روز به نیروهای غیر اصیل و افراد شارلاتان و فرصت طلب بیشتر نیازمند میشود، ایزوله تر میشود، پوسیده تر و ناتوانتر و مفلوکتر و ذلیل تر میشود، مجبور میشود بیشتر دروغ بگوید،مجبور میشود بیشتر به هر ریسمانی چنگ بزند و در دام وابستگی به چیزهائی تن دهد که قبل از آن برای او گناه کبیره بوده است، مجبور میشود بیشتر یاوه ببافد و در گریز ازواقعیت به ذهنیتهای شگفت خود پناه ببرد واز چیزهائی در پهنه سیاسی ایران و یا خارج کشور یاد کند که وجود خارجی ندارد و نهایتا اگر راهی نجوید به ورطه فساد و انحطاط در خواهد غلتید و در تمام طول مسیر متاسفانه هرگز متوجه نخواهد شد که نه نیروی دشمن و مخالفان، بلکه در وجه اصلی این خود او بوده است که با ایجاد ترس سیاسی جام زهر را قطره قطره به گلوی خود ریخته است و خود را به ورطه ناتوانی و نابودی نزدیک و نزدیکتر کرده است.

***

من خود متاسفم که نمیتوانم فقط به ترس سیاسی خود متکی باشم و از آکتیویته آن بهره ببرم و با بیرون ریختن خشم خود نفسی در آسایش بر آورم. متاسفانه یا شاید خوشبختانه، ترس سیاسی من به دلیل شناخت موقعیت نازل  ترس آوران و مظلومیت و بی پناهی پیرامونیان، هنوز با رقت سیاسی آنهم از نوعی دردناک و آزار دهنده، آمیخته است. همین مساله به من اجازه نمیدهد آنچنانکه صریح در باره آخوند میاندیشم و با تمام امکانات اندکم آنها را نفی میکنم، در باره ترس آوران نیزبیندیشم. رقت سیاسی حاصل از نظاره این همه،  مرا قفل میکند اما به دلیل همین رقت هنوز آرزو میکنم ، ترس آوران چشمهای خود را بازکنند و ببینند که در چه مسیری هستند، کعبه یا ترکستان، و به کجا میروند و متوجه شوند که فارغ از همه نواقص دردناک، چگونه خود و فقط خود، شب روز بر طبلهائی که بر حجم ترس سیاسی زهرآگین در میان انسانهای جدی و اهل شعور می افزاید میکوبند، و با کارکردهائی که وزن این ترس را میافزاید خود را برای فرو کشیده شدن  در باتلاق سنگین وسنگین تر میکنند. به دلیل همان رقتی که گفتم ، واقعا متاسفم.در پایان با تاسف این سطر شعر شاملو را زمزمه میکنم.
هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتن خود بر نخاست....
به امید آنکه این نوشته فهم شود.

اسماعیل وفا یغمائی

سوم مارس 2014 میلادی