نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۱ مهر ۴, سه‌شنبه

اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمين و ... بخش سيزدهم ( آخر )

اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمين و ... بخش سيزدهم ( آخر )
محمود خادمی

جنبش اعتراضی 22 خرداد ؛ نيزه ملت برای سرنگونی
جنبشی شکست نا پذير است

مقدمه : اگر چه شکست مطلق جنبش اعتراضی مردم ايران ــ جنبشی که در 22 خرداد 88 بعد از انتخابات رياست جمهوری شروع شد ــ هم ؛ بهيچوجه به معنی پيروزی استبداد دينی حاکم بر کشور و برگشت وضعيتِ رژيم به موقعيت قبل از جنبش ؛ نمی باشد ــ زيرا که باعتبار ضربات سخت سياسی که در جريان اعتراضات مردم به اقتدار دينی و مشروعيت سياسی نظام وارد شده ؛ اين رژيم ديگر نمی تواند قدرت اوليه خود را تثبيت کند و خود را همچنان به عنوان يک رژيم مشروع و مقتدر به جهانيان قالب نمايد ــ عليرغم آن ؛ جنبش اعتراضی مردم شکست نخورده است . شکست با زمين خوردن ــ و بر پا نشدن ــ فرق می کند چرا که ؛ اگر از بر زمين افتاده ای به پا خيزد و به راهش ادامه دهد ؛ شکست نخورده است .

مردم و جامعه ايران ــ جوانان و دانشجويان دلير کشور ــ در جنبش اعتراضی بر زمين افتادند ؛ مجروح و مصدوم شدند ولی از پا نيافتاده و شکست نخورده اند . چرا که ؛ اساسا" هيچ جنبش اجتماعی نمی تواند بصورتی مطلق شکست بخورد ؛ کما اينکه نمی تواند بطور مطلق هم پيروز شود . جنبش اعتراضی مردم در 22 خرداد ؛ مانند هر جنبش اجتماعی ديگر در جريان سرکوبهای وحشيانه و بيرحمانه رژيم از يکطرف و مقاومت و پايداری سترگ مردم و جوانان کشور از طرف ديگر بيک فرهنگ سياسی ــ اجتماعی در جامعه ايران تبديل گرديده است .
اين فرهنگ در آگاهی اجتماعی مردم ريشه دوانيده و زير ساختهای فکری ؛ فرهنگی و اجتماعی مردم بر اساس ارزش های جديدی ( آزاديخواهی ؛ حقوق بشر ؛ مقاومت و پايداری و .... ) پی ريزی گرديده است . يعنی از اين پس مردم ايران ؛ مطالبات به حق و مشروع خود و متقابلا" پاسخ سرکوبگرانه رژيم ؛ جنايات و خونريها ؛ نقض آزاديها ؛ سرکوب ؛ زندان و شکنجه و تجاوز و .... را جلوی چشم خود دارند و بآسانی نميتوانند؛ آنها را فراموش کنند . بهمين علت ؛ هر گز تا رسيدن به آن خواسته ها و سرنگونی مسببين آن فجايع ؛ آرام نخواهند نشست .

از طرف ديگر ؛ تمام واقعيت های جامعه ايران هم حکايت از تمنای دل مردم به دمکراسی ؛ حقوق بشر و يک حاکميت مردمی ؛ دارد . در اينصورت جنبش اعتراضيِ چنين مردمی برای پی گيری آن خواستها زنده و پويا ست و از طرف ديگر ؛ مگر ممکن است مردم و جوانان کشور سبعيت و درنده خوئی رژيم و مزدورانش در جريان حوادث بعد از 22 خرداد و شکنجه و تجاوز به خواهران و برادران خود در درون زندانها و شکنجه گاههای رژيم را فراموش کند ؟

يعنی مقاومت مشروع و مبارزه مردم ايران برای آزادی و حقوق بشر ؛ حيات و سرزندگی خود را ــ تا سرنگونی تام و تمام اين رژيم فاسد و خون ريز ــ از سرکوبگری های عريان ؛ نقض مستمر حقوق بشر ؛ سرکوب و مقاومت نظام ضد بشری در برابر خواستها و مطالبات آزاديخواهانه مردم ــ در جريان قيام 22 خرداد ــ می گيرد . يعنی ضرورت ادامه مبارزه و مقاومت تا سرنگونی اين رژيم از ذات پليد و جنايتکارانه همين رژيم می جوشد .
اما قبل از توضيح دلايلِ ديگرِ " شکست ناپذير بودن " جنبش اعتراضی 22 خرداد بايد به گواهی تاريخ بگويم که کشور ما ( کشوری که فرهنگ و تمدن اش هزاره ها قدمت دارد ) سرزمينی است که در طول تاريخ گذشته اش بارها از گرفتاريها و ناملايمات متعددی رهائی يافته و نهايتا" سر بلند و پيروز بيرون آمده است . باين اعتبار بايد يقين داشت که بدليل برخورداری مردم ايران از ظرفيت بالای مقابله با سختی ها و با الهام از سرچشمه زلال شرف و عزت ايرانی ؛ اين بار هم چون گذشته در مبارزه اش با نظام مستبد دينی سرفراز بيرون خواهد آمد . مگر نه اين است که عليرغم ناکاميها و شکست های مکرر در قيام و انقلابات در يکصد سال اخير ؛ مردم ايران تنها ملتی در جهان ميباشند که در طول کمتر از 100 سال ؛ سه بار به قيام و انقلاب بر خاسته و انقلاب چهارمی نيز در راه دارند :

1 ) ناکامی در قيام مشروطه ؛ قيامی که در اثر رشادت و پايمردی آزاديخواهانِ مشروطه طلب ؛ رژيم استبدادی قاجار ؛ وادار به پذيرش سلطنت مشروطه شد . و بعد از پيروزيهای اوليه با دخالت مشروعه خواهان به سردمداری شيخ فضل الله نوری اين پيروزيها ادامه پيدا نکرد و خواسته های آزاديخواهانه و عدالت طلبانه مردم بتدريج بفراموشی سپرده شود .


2 ) در قيامِ ملی 30 تير ؛ پيشوای آزادی ــ مصدق کبير ــ به تسلط امپراتوری بريتانيا بر نفت ايران پايان داد و نفت کشور را ؛ ملی اعلام کرد . امَا متأسفانه طولی نکشيد که با کودتای ضد ملی 28 مرداد ــ که با همدستی استعمار و مهره های داخلی آن و همراهی آيت الله کاشانی ــ دولت ملی دکتر مصدق شکست خورد و سلطه مجدد ديکتاتوری بر کشور ادامه پيدا کرد .

3 ) در قيام بهمن 1357 ريشه چند هزار ساله پادشاهی از ايران بر کنده شد و رژيم مستبد شاه در ايران سرنگون گرديد . ولی بهار آزادی مردم که با سرنگونی استبداد سلطنتی آغاز شده بود ؛ چندان نپائيد و خيلی زود با استقرار استبدادِ دينيِ آخوندها به خزان تبديل گرديد .
عليرغم پيروزی های اوليه در هر يک از قيام و انقلابات ذکر شده ؛ اين پيروزی ها نتوانسته است کام مردم ايران را برای مدت زمان طولانی شيرين نگهدارد و هر يک از اين قيام و انقلاب ها به دلايلی يا از مسير اصلی خود منحرف شده و يا به شکست کشانده شده است . اين شکست و ناکاميها ؛ عليرغم اين که در مقاطعی فرهنگ يأس و نا اميدی را در ميان مردم دامن زده است ؛ اما مبارزه آزاديخواهانه مردم ايران در هيچ زمانی متوقف نشده است و هر بار با کسب تجاربی از شکست های قبلی ؛ متکامل تر و پيچيده تر از پيش به حيات خود ادامه داده است . جنبش اعتراضی 22 خرداد هم از اين قاعده ؛ مستثنی نمی باشد .
اگر چه زنده و پويا بودن جنبش اعتراضی مردم را ؛ قبل از هر چيز از تبليغات هيستريک و شبانه روزی دشمن عليه معترضين ( يا بقول سر دمداران رژيم فتنه گران ) ؛ تهديد و خط و نشان کشيدن های ائمه جمعه و ساير سردمداران رژيم برای مردم و معترضين و همچنين از مانورها و گسيل گله وار ظرفيت های سرکوب به خيابانهای شهرهای کشور و .. می توان ديد و مشاهده کرد . اما برای اجتناب از ذهنی گرائی و گريز از تصوری رويا گونه و آرمانيِ در افق دور جامعه ايران به ذکر دلايل ديگری دال بر شکست ناپذير بودن جنبش اعتراضی 22 خرداد معروف به " جنبش سبز " مبادرت می شود :

يکم ــ جنبش اعتراضی مردم که از 22 خرداد 88 شروع شد و تا مرز سرنگونی تماميت رژيم پيش رفت ؛ يک جنبش اجتماعی بود که در خواستها و مطالبات آزاديخواهانه مردم ايران ــ خواسته هائی که در طول حاکميت سی و چند ساله اين رژيم قرون وسطائی انباشته شده بود ــ ريشه داشته و دارد . از آنجا که اين مطالبات عينی و واقعی و بر حق ميباشند تا زمانی که بر آورده نشوند ؛ جنبش اعتراضی ساکت نخواهد نشست و ادامه خواهد داشت ( ولو اينکه بطور موقت خاموش و به کما رفته باشد ) . در جريان 6 ماه قيام اعتراضی مردم ؛ نه تنها به اين مطالبات بر حق مردم پاسخ داده نشد ؛ بلکه اعتراضات مسالمت آميز و مدنی آنان با قساوت و سنگدلی تمام سرکوب گرديده است . بعد از سرکوب وحشيانه اعتراضات قانونی مردم توسط رژيم ؛ مجازات سرکوبگران و عاملين فجايع و جنايات 6 ماه اعتراضات مردم و در رأس همه مطالبات ؛ سرنگونی نظام ولايت فقيه به خواسته های عاطل ماندهِ گذشتهِ مردم نيز افزوده شده است .


دوم ــ جنبش اعتراضی 22 خرداد ؛ جنبش همه مردم ايران بوده و هست . جنبشی است که طيف های گسترده و رنگارنگ ايرانيان و نيروهای سياسی و اجتماعی ــ در داخل و خارج کشور ــ از هر دين و مليتی را ؛ شامل می شود . يعنی اين جنبش اجتماعی گسترده يک حزب و يا سازمان سياسی نمی باشد تا در صورت بالفرض شکست ؛ امکان بازسازی آن وجود نداشته باشد ــ يا بسيار سخت باشد ــ . بنابراين عليرغم هر رخوت و سستی مقطعی در صفوف مردم ؛ اين جنبش بصورتی متراکم و در کيفتی بر تر در شرايط و زمان مناسب فوران خواهد کرد . شير زنان دلير و مردان شجاع ايران که حاملان اصلی اين جنبش اعتراضی می باشند در کمين گاه به انتظار فرصت مناسب نشسته اند تا در زمان مقتضی ؛ بر سر دشمنان مردم فرود آيند .


سوم ــ فجايع تلخ و مصيبت باری که در طول حاکميت اين رژيم بر تاريخ ؛ فرهنگ و مردم ايران رفته است شايد مخرب ترين فاجعه بعد از حمله مغول به ايران باشد . بهمين دليل مردم ايران متقابلا" همانگونه که در جريان قيام اعتراضی خود نشان داده اند راه خروج از سيطره شيطانی اين رژيم را در تکيه بر " عنصر ايرانيت " و تاريخ و فرهنگ ايران ؛ انتخاب کرده اند . اين عامل از مهمترين پارامترهای انگيزه بخش برای استمرار اعتراضات مردم عليه رژيم تا سرنگونی آن می باشد .

بعبارتی اکنون ديگر وجدان تاريخی ؛ غرور و شرف ملی و عزت نفس ايرانی به قوی ترين عامل وحدت بخش و انگيزاننده برای استمرار مبارزه با اين رژيم ضد ايرانی ؛ در ميان ايرانيان تبديل شده است . يعنی اين بار ديگر همه مردم پذيرفته اند قبل از هر چيز ايرانی اند . بنابراين غرور و هويت ايرانی است که اين بار راه می گشايد . يعنی مردم ايران تا حکومت ضد ملی و ضد ايرانی حاکم بر کشور را سرنگون نکنند از پای نخواهند نشست .
اگر چنين است ؛ يعنی اگر معتقديم که جنبش اعتراضی مردم که در 22 خرداد 88 متولد شد ؛ شکست نخورده و زنده و پويا براهش ادامه می دهد ؛ پس برای هدايت بهتر آن و تضمين آينده جنبش ــ که فی الواقع مهمترين و با ارزش ترين سرمايه مردم ايران برای رهائی مردم و سرنگونی اين رژيم ضد بشری است ــ و رفع کمبودها و نواقص آن و بر طرف کردن موانع راه تا کسب پيروزی نهائی ؛ بايد راهکارهای مناسب ارائه دهيم .

از مهمترين موانع پيشروی و گسترش جنبش مردم ؛ سرکوب و قهر عريان قوای سرکوبگر رژيم بوده و می باشد ؛ اگر چه روشن است که دير يا زود دستهای آلوده به خون مزدورانِ سرکوبگرِ رژيم در چنبره ترديد و نا اميدی از آينده ای تيره و تار از کار خواهد افتاد و توان سرکوبگری آنها به تحليل خواهد رفت و همچنين اگر چه رژيم آخرين کيفيت های سرکوب و شقاوت خود را در سرکوبِ 6 ماهه جنبش اعتراضی بکار بسته و بعد از آن ديگر نمی تواند کيفيت جديدی در سرکوب ارائه دهد ــ يعنی رژيم ديگر هيچ ظرفيت جديدی برای سرکوب بيشتر ندارد ــ عليرغم آن بايد به بررسی شيوه های مقابله با وحشی گری های حکومتيان و کاهش آسيب و صدمات وارده به مردم در جريان اعتراضات توجه داشته باشيم و يافتن راهکارهای واقعی مقابله با اين نقيصه را در دستور کار قرار دهيم .

شايد درست و منطقی تر اين بود که از همان ابتدا ؛ جنبش اعتراضی مردم با پرهيز از مقدس و مطلق کردن مبارزه مدنی و مسالمت آميز ــ امری که اصلاح طلبان حکومتی بر جنبش تحميل کرده بودند ــ يک سری تاکتيک های دفاعی متقابل را در پراتيک های سياسی خود بکار می بست . مثلا" چه خوب بود که جنبش اعتراضی مردم ايران از همان ابتدا ميتوانست ــ مانند جنبش ضد آپارتايد افريقای جنوبی ــ به نهادی مستقل مانند " نيزه ملت " نلسون ماندلا مجهز می شد . و وظيفه " نيزه ملت " دفاع از مردم در هنگام يورش مزدوران بسيجی ؛ لباس شخصی و نظاميان برای سرکوب مردم ؛ تعيين می شد . همچنين " نيزه ملت " می توانست و می تواند با عمليات ايذائی و خراب کاری در وسايل نقليه و تجهيزات سرکوب ؛ در کار سرکوب قوای دشمن اخلال و کارشکنی کند و او را در رسيدن به اهداف سرکوبگرانه اش ناکام سازد .

متفرقه :

يکم ــ روحانيون ؛ مراجع دينی و جنبش اعتراضی مردم :
حضور گسترده مردم و جوانان کشور در خيابانها و دفاع و پايمردی آنان در استيفای حقوق از دست رفته شان ؛ اگر چه باعث شد ؛ هيچ يک از مراجع تقليد و آيت الله ها جرأت نزديکی و حمايت علنی از خامنه ای و احمدی نژاد را نکنند و مانند دوران پيشوای آزادی مصدق کبير ؛ آيت الله کاشانی ديگری اين بار برای تبريک پيروزی کودتايِ احمدی نژاد و خامنه عليه رأی مردم سر بلند نکند . ولی فقط تعداد بسيار اندک و انگشت شماری از اين همه مراجع و روحانيون که از پول مردم و بيت المال ملت تغذيه می کنند به ياری و حمايت از قيام مردم قد علم نمودند . ( به توپچی همه عمر پول ميدهند که در وقت موعود شليک کند . اما بعضا" آخوندهای خدا ناشناس نه تنها هيچ شليکی به دشمن نکردند بلکه در مواردی با دشمن همدست شده و زمينه سرکوب مردم را فراهم نمودند) .
در حاليکه ؛ مراجع و روحانيون می توانستند حداقل با صدور فرامين و فتاوی خود ؛ تيغ سرکوب مزدوران و نظاميان را بر شانه های مردم کند کنند و همچنين زمينه تنبيه و مجازات مزدوران و سرکوبگرانی که در حين ارتکاب جنايات شناسائی شده بودند ــ و جرم شان ثابت شده بود ــ را فراهم آورند و به مجازات اين مزدوران مشروعيت ببخشند ــ و بدين ترتيب دست سرکوبگران را در ادامه جنايت شان ببندند ــ ولی چنين اقدام مفيد و ضروری از طرف آنان هيچگاه بعمل نيامد .
آنها با اين عمل خود نشان دادند که احکام ديه ؛ جزا ؛ قصاص و ... فقط برای مجازات آفتابه دزدان و مردم بينوائی که از اجبار گرسنگی و فقر مرتکب دزدی و يا ضرب و جرح و قتل می شوند لازم الاجرا است . آنها ثابت کردند که در ميان خروارها حکم شرعی و فتواهائی که طی 14 قرن بيان و صادر شده است حتی يک حکم وجود ندارد که در آن شرايط تيره و تار مردم ايران ؛ برای کوتاه کردن دست متجاوزين به جان و ناموس مردم بکار رود .
در شگفتم که چگونه آنها ؛ اينهمه جنايات و پليدی ها را ديدند و زبان به اعتراض نگشودند ؟! آهای آيت الله ها و مراجع دين مگر فعلی حرام تر و گناهی بزرگتر از تجاوز به جان و مال و ناموس مردمی که بگونه ای مسالمت آميز خواستار حقوق از دست رفته خود بودند وجود داشت ؟ آيا زمان آن فرا نرسيده است که شما ؛ با اجتهادی در اين زمينه دامان خودتان و دين اسلام را از آلودگيهای اين مدعيان اسلام و دينداری پاک نمائيد ؟

دوم ــ پاشنه آشيل ؛ يک حکومت دينی ديگر :

اگر چه شعارهای مردم که مستقيما" خيمه و بارگاه ولايت را نشانه گرفته بودند ؛ مقداری اطمينان می دهد که ديگر دغدغه و ترس از اينکه يک حکومت شيعی ديگر با محوريت ولايت ( ولايت فقيه ی معتدل که بنا به ادعای اصلاح طلبان ؛ معتقد به حکومتی متضمن آزاديها و رعايت حقوق بشر باشد ) تشکيل شود ؛ وجود ندارد .
و اگر چه ؛ حتی تصور يک حکومتِ دينيِ ديگر به امری محال و نا ممکن در جلوی ديدگان همگان قرار گرفته است و همچنين اگر چه جرقه های اميد به جايگزينی حکومتيِ سکولار به جای رژيم موجود بيش از هر زمان ديگری در ميان مردم خسته از استبداد دينی بالا گرفته است . اما همچنان خطر نفوذ و تأثير گذاری دار و دسته اصلاح طلبان معتقد به اسلام سياسی و حکومت دينی در مسير جنبش وجود دارد و بايد هوشياری های لازم در اين زمينه ؛ وجود داشته باشد .

سوم ــ درس آموزی از جنبش اعتراضی :

متأسفانه ما از نسلی سر بر آورده ايم که به آموختن از جنبش های اجتماعی و کشف ظرفيت های آن کمتر توجه داشته است و هميشه بيشتر تمايل به " رهبری " مردم و جنبش ها را داشته است . در حاليکه در جنبش اعتراضی 22 خرداد که نقش جوانان ــ زنان و مردان جوان ــ چشمگير و بر جسته بود ؛ درس بسيار ذيقيمتی نهفته بود ؛ آنها ــ جوانان ــ در تجربه های عملی و در مبارزه خود با ديکتاتوری دينی به تجربه ذی قيمتی دست يافته بودند ؛ آنها در تجربه خود آموخته بودند که بايد راهکارهای فروتنانه ؛ اما دمکراتيک تر و عملی تری را در پيش بگيرند . الحق که آنها در اين زمينه موفّق عمل کردند و رو سفيد شدند . استقبال نسل ما از آنها و حمايت از مسيری که در پيش گرفته بودند ؛ نشان داد که آنها توانسته بودند نسل ما را در همه جا بدنبال خود روان سازند . بنابراين بهتر است که بجای سد و مانع راه آنها شدن ؛ به جای تخطئه و ايهام آفرينی در باره آنها ؛ از آنها بياموزيم و بياری و مساعدت آنها بر خيزيم .
و در آخر اينکه ؛ در شرايطی که خطر از هر طرف مردم و ميهن ما را تهديد می کند . در شرايطی که با مردمی که عزت نفس " و اعتماد به نفس " اش ــ در اثر رکود و رخوت مقطعی جنبش اعتراضی مردم ــ مجروح و آسيب ديده است ؛ مواجه هستيم . تنها غليان مبارزاتی و جوشش درونی مجدد جامعه ايران عليه استبداد دينی حاکم بر کشور است که می تواند اخلاق و اعتماد اجتماعی را زنده کند و اعتماد مجدد را به مردم برگرداند و شور و شوق مبارزاتی را در مردم احياء نمايد .
ضمن آنکه ؛ همه ما با جنبشی مواجه بوده ايم که يک فرصت تاريخی پيش روی جامعه و جوانان تحول خواه ايران قرار داده است . آتش زير خاکستری ؛ که می تواند زمينه ساز يک موقعيت انقلابی در کشور ما باشد . قدر اين فرصت تاريخی و اين رستاخيز ملی را بدانيم و سعی کنيم شعله های جنبش اعتراضی مردم را فروزنده نمائيم .
با به پايان رسيدن بخش سيزدهم از سلسله مقالات " اصلاح طلبی حکومتی و .... " نوشتن در باره اين موضوع فعلا" خاتمه می يابد و ادامه نوشتن در اين باره را به زمانی ديگر موکول می کنم .

محمود خادمی ــ 24.09.2012

arezo1953@yahoo.de
3 مهر 1391

جانبازی که فقط ۵ درصد تا خوشبختی فاصله دارد! | روایتی تکان‌دهنده از زندگی یکی از جانبازان اعصاب و روان جنگ



صدای رنج های معلمان به ویژه معلمانِ دربند باشیم

 بر اساس آمارهای رسمی، سه و نیم میلیون کودک از تحصیل محروم هستند و بیش از هفت میلیون دانشآموز در ایران ترک تحصیل کرده اند. بیش از ۲ میلیون از کودکان کار برای کمک به تأمین معیشت خانواده هایشان در کارگاهها و خیابان های سطح کشور پراکنده اند.


صدای رنج های معلمان به ویژه معلمانِ دربند باشیم
اگر چه ابعاد نقض حقوق بشر در ایران روز به روز در حال گسترش و فهرست انواع آن طولانی است، اما نقض حقوق معلمان به دلیل نقشی که در ساختن آینده جامعه ایفا می کنند، خطرات بیشتری را متوجه ایران می کند. افزایش شدت و گستره برخورد با معلمان از سوی نهادهای امنیتی و قضایی، سرپوش گذاشتن به مشکلات صنفی و معیشتی معلمان و
از سوی دیگر مشکلات معیشتی و صنفی معلمان افزایش یافته است، به گونه ای که در سال جدید نه تنها  افزایش حقوق پیش بینی شده برای معلمان در قانون اعمال نشده است، بلکه با اعمال بخشنامه های جدید بسیاری از معلمان شهرستانی با کاهش حقوق نیز مواجه شده اند.

این در حالی است که فشارهای ناشی از صدور احکام اخراج، حبس و حتی اعدام برای معلمان در شرایطی اعمال می شود که اصول 26 و27 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران عضویت در انجمن های دینی، صنفی و سیاسی را یکی از حقوق اساسی آحاد ملت ایران شناخته و کنوانسیون های بین المللی حقوق بشر نیز که دولت ایران به آنها پیوسته و متعهد اجرای شان شده است، بر این اصول پای می فشارد.

اما مقام های مسئول در جمهوری اسلامی ایران عملا نشان داده اند که هیچگونه پایبندی به تعهدات بین المللی و قوانین داخلی ایران ندارند؛ چرا که مطالبه حقوق صنفی و حتی درخواست ملاقات با نمایندگان مجلس از سوی معلمان، برخوردهای خشونت آمیز نهادهای امنیتی و قوه قضائیه را برای آنان به همراه داشته است. به گونه ای که مقام های امنیتی و قضایی، مطالبات صنفی معلمان را امنیتی جلوه داده و برای آنان در دادگاه های انقلاب پرونده تشکیل داده اند.

امنیتی نشان دادن فعالیت های صنفی، برخوردهای غیرقانونی با تشکل های صنفی معلمان و افزایش فشارهای امنیتی و قضایی بر فعالان مدنی معلمان، وضعیت نگران کننده ای را رقم زده است که نیازمند توجه جدی نهادهای آموزشی و حقوق بشری است. از همین رو آغاز سال تحصیلی جدید در مهرماه و قرار گرفتن در آستانه روز جهانی معلم ـ 5 اکتبر ـ بهانه ای است تا به صورت مستقل به نقض حقوق معلمان و به ویژه نقض آشکار حقوق بشر در برخورد با فعالان مدنی و صنفی معلمان پرداخته شود. بر این اساس برای نشان دادن اهمیت موضوع با گرامیداشت یاد و نام فرزاد کمانگر، معلمی که در سال 1385 دستگیر و در سال 1389 اعدام شد، فقط به بازداشت های معلمان از خرداد ماه 1388 تاکنون اشاره می شود. در کنار این بازداشت ها می توان به صدور صدها حکم انفصال از خدمت، اخراج، تبعید و محرومیت های اداری پس از تجمعات صنفی سال 1385 و 1386 از سوی هیات تخلفات اداری آموزش و پرورش استان های مختلف اشاره کرد که تا امروز نیز ادامه دارد. این در حالی است که بر خلاف قانون از فعالیت کانون های صنفی معلمان در سراسر کشور ممانعت به عمل می آید.

بنابراین هم زمان با آغاز سال تحصیلی جدید با تأکید بر ضرورت اجرای تعهدات داخلی و بین المللی توسط مقام های مسئول جمهوری اسلامی در خصوص خواسته های معلمان، از تمامی کوشندگان مدنی دعوت می شود تا از تاریخ 8 تا 14 مهر ماه 1391 برابر با 29 سپتامبر تا 5 اکتبر 2012 در سراسر جهان، صدای رسای رنج های معلمان ایرانی به ویژه “معلمان در بند” باشند و برای نشان دادن حقوق تضییع شده معلمان به هر شیوه ای که امکان پذیر است، تلاش کنند.

الف- بازداشت معلمان
ـ فهرستی که در زیر مشاهده می کنید کامل نیست، زیرا افرادی به دلیل مشکلاتی که حکومت برای آنها فراهم می کند، حاضر به ارائه اطلاعات لازم نیستند.
۱. عبدالرضا قنبری / بازداشت از ۱۴/۱۰/۱۳۸۸ / حکم: اعدام / آخرین وضعیت: در زندان و  منتظر اجرای حکم است و اخیرا توسط هیات تخلفات اداری آموزش و پرورش، اخراج قطعی شد.
۲.‌ هاشم شعبانی‌نژاد / بازداشت: ۲۷/۱۱/۱۳۸۹ اهواز / حکم: اعدام / آخرین وضعیت: در زندان و در انتظار فرجام خواهی.
۳.‌ هادی راشدی / بازداشت: ۸/۱۲/۱۳۸۹ اهواز / حکم: اعدام / آخرین وضعیت: در زندان و در انتظار فرجام خواهی.
۴. محمد داوری / بازداشت: ۱۷/۶/۱۳۸۸ / حکم: ۵ سال حبس تعزیری و ۵ میلیون تومان جریمه بدل از حبس بابت تجمعات سال ۸۸ / آخرین وضعیت: در حال گذراندن دوران محکومیت خود است.
۵. رسول بداغی / بازداشت: ۱۰/۶/۱۳۸۸ / حکم: ۶ سال حبس و ۵ سال محرومیت از فعالیت اجتماعی و همچنین طی حکم هیات تخلفات اداری از آموزش و پرورش اخراج قطعی شده است / آخرین وضعیت: در
حال گذراندن دوران محکومیت خود است.
۶. عبدالله مومنی / بازداشت: ۳۱/۳/۱۳۸۸ / حکم: ۴ سال و ۱۱ ماه حبس / آخرین وضعیت: در حال گذراندن دوران محکومیت خود است.
۷. محمود باقری / بازداشت: ۸/۴/۱۳۸۹ / حکم: ۹ سال و نیم حبس تعزیری / مدت بازداشت: حدود یک ماه / آخرین وضعیت: در حال گذراندن دوران محکومیت خود است و در عید فطر ۵ سال از حبسش موردعفو قرار گرفت.
۸. محمد علی آگوشی، معلم بازنشسته / حکم: ۱۰ سال حبس همراه با تبعید به زاهدان / آخرین وضعیت: در حال گذراندن محکومیت خود است.
۹. شاهو حسینی / بازداشت: ۲۴/۳/۱۳۹۱ مهاباد / مدت بازداشت: کمتر از یک هفته / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۱۰. عبدالواحد معروف‌زاده / بازداشت: ۱۷/۱/۱۳۹۱ / مدت بازداشت: بازداشت در حین تدریس / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۱۱. مولود خوانچه زرد / بازداشت: ۱۰/۲/۱۳۹۱ بوکان / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۱۲. علی بشارتی / بازداشت: ۱۲/۴/۱۳۹۱ سراب / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۱۳. مظفر شریفی / بازداشت: بهمن ۱۳۹۰ مریوان / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۱۴. رزگار شریفی / بازداشت: بهمن ۱۳۹۰ مریوان / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۱۵. علی اکبر باغانی / بازداشت: ۸/۲/۱۳۸۹ / مدت بازداشت: ۶۳ روز / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۱۶. محمود بهشتی لنگرودی / بازداشت: ۸/۲/۱۳۸۹ / مدت بازداشت: حدود یک ماه / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۱۷. نبی الله باستان / حکم: یک سال حبس / آخرین وضعیت: پس از ۶ ماه، مشمول آزادی مشروط شد/ ۵ سال تبعید به لرستان
۱۸. مختار اسدی / بازداشت: ۷/۴/۱۳۸۹ / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۱۹.‌ هاشم خواستار / بازداشت: ۲۵/۳/۱۳۸۸ / حکم: ۲ سال حبس / آخرین وضعیت: با اتمام مدت مجازات آزاد شد ولی هم اکنون با اتهام و پرونده دیگری مواجه است.
۲۰. امیر یقین لو / بازداشت: ۱/۱۲/۱۳۹۰ شهریار / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۲۱. محمد جمال هیکی / بازداشت: اسفند ۱۳۸۹ سقز / مدت بازداشت: حدود ۲ ماه / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۲۲. اسماعیل عبدی / بازداشت: ۸/۲/۱۳۸۹ / حکم: ۱۰ سال حبس تعلیقی در دادگاه بدوی / مدت بازداشت: ۴۴ روز / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۲۳. علیرضا‌ هاشمی / بازداشت: ۱۵/۲/۱۳۹۰ / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۲۴. علی پور سلیمان / بازداشت: ۱۱/۳/۱۳۹۰ / حکم: یک سال حبس تعزیری / آخرین وضعیت: دوران حبس در ۳ خرداد ۹۱ به پایان رسید.
۲۵. احمد مدادی / بازداشت: ۲۵/۴/۱۳۸۸ زنجان / مدت بازداشت: ۱۲ روز / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۲۶. باقر فتحعلی بیگی / بازداشت: خرداد ۱۳۸۸ / مدت بازداشت: حدود ۲۰ روز / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۲۷. زهرا حاتمی / بازداشت: آذر ماه ۱۳۸۹ / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۲۸. علی نجفی / بازداشت: اردیبهشت ۱۳۸۹ / حکم: ۶ ماه حبس تعلیقی / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۲۹. اصغر محمدخانی / بازداشت: اردیبهشت ۱۳۸۹ / حکم: ۶ ماه حبس تعلیقی / مدت بازداشت: کمتر از یک هفته / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۳۰. سعید جهان آرا / بازداشت: اردیبهشت ۱۳۸۹ / حکم: یک سال حبس تعلیقی / مدت بازداشت: کمتر از یک هفته / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۳۱. الیاس طالبی / بازداشت: ۲۴/۱۱/۱۳۸۹ / مدت بازداشت: بیش از ۸۰ روز / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۳۲. محسن جلدیانی / بازداشت: اول بهمن ۱۳۸۸ / حکم: ۶ سال حبس و ۵ سال تبعید در طبس / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۳۳. جعفر ابراهیمی ازندریانی / بازداشت: ۲۰/۳/۱۳۸۸ / حکم: ۶ ماه حبس تعزیری / مدت بازداشت: حدود ۶ ماه / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۳۴. توفیق مرتضی‌پور / بازداشت: ۹/۲/۱۳۸۹ / حکم: ۲ سال حبس تعلیقی و ۹۱ روز حبس تعزیری / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۳۵. محمد فرجیان / بازداشت: اردیبهشت ۱۳۸۹ / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۳۶. محمدعلی شیرازی / بازداشت: ۲/۳/۱۳۸۹ / مدت بازداشت: کمتر از یک هفته / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۳۷. معصومه دهقان، معلم بازنشسته / بازداشت: ۱۴/۴/۹۰ / مدت بازداشت: کمتر از یک هفته / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۳۸. حسین طرقی جعفری / مدت بازداشت: ۱۸ ماه حبس تعزیری / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
۳۹. محمدرضا رضایی گرگانی / بازداشت: ۱۴/۷/۱۳۸۸ / مدت بازداشت: ۳ هفته / آخرین وضعیت: دارای پرونده مفتوح
ب- احضار معلمان به نهادهای امنیتی، انتظامی و قضایی
در کنار بازداشت های صورت گرفته از سال 1388 تا کنون، جمع زیادی از معلمان سراسر کشور نیز به طرق گوناگون به نهادهای امنیتی، انتظامی و قضایی احضار شده و مورد بازجویی یا تهدید قرار گرفته و یا با احکام قضایی مواجه شده اند که برای نمونه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
سیاوش اسلامی، عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان ساری مرداد ماه 1390 به اتهام اخلال در امنیت کشور به دلیل شرکت در حوادث بعد از انتخابات به یک سال زندان و 74 ضربه شلاق محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به 37 ضربه شلاق تنزل یافت. این حکم در سی امین روز ماه شعبان توسط دایره اجرای احکام ساری اجرا شد.
محمدعلی حسن شیرازی، منصور میرزایی، محمد جواد حسامی، احمد چنگیزی، محمد علی شاهدی، رمضان علی نجاتی، محمدمهدی صدیقی، محمد حسین دهقانپور و علی قوچانی، اعضای کانون فرهنگیان یزد به اتهام های تبلیغ علیه نظام، فعالیت غیرقانونی از طریق سخنرانی و تشکیل جلسه، تجمع و صدور بیانیه و تحریک معلمان به اعتصاب غذا و تعطیلی کلاس از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب یزد به زندان محکوم شدند که حکم زندان آنها به مدت 5 سال تعلیق شده است.
بهاءالدین ملکی، رامین زندنیا، علی قریشی، مختار اسدی، پیمان نودینیان، حیدر زمان، رضا حاتمی، کمال فکوریان، مصطفی سربازان، محمدصدیق صادقی، هیوا احمدی و عزت الله نصرتی و پرویز ناصحی در تاریخ 12/2/90 از سوی اداره اطلاعات کردستان احضار، بازجوئی و تهدید شدند. همچنین این افراد در تاریخ 22/3/1391 به شعبه 5 بازپرسی برای اخذ آخرین دفاع احضار شدند.
محمدمهدی صدیقی از اعضای کانون صنفی فرهنگیان یزد در 2/3/89 به اداره اطلاعات و امنیت سپاه احضار و تا ساعت 23 همان روز مورد بازجوئی قرار گرفت.
محمد توکلی، عضو کانون صنفی معلمان کرمانشاه 21 مرداد ماه 1391 به نهاد امنیتی احضار و تهدید به بازداشت شد.
پیمان نودینیان، بهاالدین ملکی و رامین زندنیا، سه عضو انجمن صنفی معلمان کردستان شهریور ماه 1391 به شعبه پنجم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان سنندج احضار شدند.
عباس نظری، دبیر مدارس اهر 24 خرداد ماه 1391 به شعبه سوم دادگاه انقلاب تبریز احضار شد.
کمپین حمایت از معلمان دربند
شهریور ماه 1391
--------------------------------------------------------------------------------------------------
غلبه بر موانع سامان یابی مستقل، شرط گسترش جنبش مطالباتی در میان معلمان
رضا سپیدرودی
با آغاز سال تحصیلی جدید، مشکلات گوناگون و بویژه وضعیت معیشتی شاق و دشواری که معلمان و کارکنان آموزش و پرورش با آنها دست به گریبان هستند، در کانون توجه قرار گرفته است. مثلا در حالی که نرخ رسمی تورم ۲۶ درصد اعلام شده حقوق معلمان شهرستان ها آن هم با پنج ماه تاخیر عملا حدود سه درصد افزایش یافته است. نارضایتی در میان معلمان و کارکنان زحمتکش آموزش و پرورش موج می زند، اما از اعتراض گسترده و هماهنگ آنان خبری نیست. بزرگ ترین و موثرین بخش نیروی کار کشور زیر فشار سنگین و طاقت فرسای گرانی و فلاکت دست و پا می زند و مانند سایر بخش های مزدبگیر کشور چشم انداز دیگری جز تشدید فقر و فلاکت در برابر خود ندارد، اما نمی تواند برای مطالبه مهم و مشروعی چون تعیین دستمزد منطبق با نرخ تورم اعتراض گسترده و سراسری صورت دهد. تردیدی وجود ندارد که اصلی ترین مانع حرکت در این مسیر سرکوب شدید فعالان  و کنشگران و جلوگیری از فعالیت موثر و زمین گیر کردن تشکل هایی است که در راستای حمایت از حقوق صنفی معلمان و فرهنگیان تلاش و مبارزه می کنند. رژیم اسلامی با سی و سه سال کارنامه سیاه و خونین بیکار ننشسته و به زور سرکوب شدید و سازمان یافته توانسته است اعتراضات معلمان را در سطح پراکنده و ناموثر نگاه دارد.  با این حال سرکوب شدید و وحشیانه تنها مانع حرکت مستمر و سازمان یافته معلمان در مسیر منافع صنفی آنان نیست. موانع دیگری هم وجود دارد که چاره اندیشی برای آنها می تواند تیغ سرکوب را کند ساخته و هزینه اعتراض را کاهش دهد.

اولاً: شکافی واقعی میان معلمان و کارکنان آموزش و پرورش به عنوان بخش مهمی از نیروی مزدبگیر با سایر بخش های طبقه کارگر وجود دارد که به صورت مانع سازمان یابی این بخش مهم و اساسی از نیروی کار کشور عمل می کند. هنوز فعالیت مستمر صنفی در میان معلمان بخشی از مبارزه واقعی کارگری تلقی نمی شود و با این که به نظر می رسد مبانی نظری توجیه گر چنین شکافی فروپاشیده است، این شکاف میان بخش های مختلف مبارزه کارگری همچنان به قوت خود باقی است و به شکل سنتی آزاردهنده عمل می کند. بدون گام های موثر و عملی در مسیر همگرایی مبارزات بخش های مختلف نیروی کار کشور نمی توان بر این شکاف غلبه کرد و بدون غلبه بر این شکاف نمی توان راه پیشروی جنبش کارگری را هموار ساخت. توجه به ساختار نیروی کار ایران نیز که در آن کارگاههای کوچک بخش عمده کارگران شاغل را دربرمی گیرد، اهمیت حیاتی سازمان دهی بخش خدمات و در این بخش معلمان و کارمندان آموزش و پرورش را نشان می دهد.

ثانیا: دو خصیصه علنی گرایی و قانون گرایی کار نیروهای حراستی و امنیتی و دستگاههای سرکوب رژیم را در زمین گیر کردن  تشکل های صنفی موجود در میان معلمان کشور ساده تر کرده است. بستر اصلی شکل گیری این تشکل ها به دورانی برمی گردد که تشکل های مدنی در چهارچوب مشی فکری و نظری اصلاح تدریجی نظام جمهوری اسلامی مجال ظهور یافتند. پایه عمل این تشکل ها باور و اعتماد به امکان تحقق مطالبات صنفی در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی بود. نتیجه نفوذ بلامنازع تفکر اصلاح تدریجی نظام در ترکیب با امکانات گسترده تری که فعالیت علنی معمولاً فراهم می کند شرایطی ساخت که کنشگران و فعالان اصلی شناسایی شوند. آنها بسرعت دستگیر شدند و جنگ کثیف بیرحمانه ای از سوی نیروهای امنیتی و قضایی رژیم برای زجرکش کردن آنها و جلوگیری از ارتباط شان با توده معلمان کشور به راه افتاد که هنوز با کین توزی و سماجت ادامه دارد. البته نقش آفرینی تشکل های موجود در سازماندهی نارضایتی معلمان را نمی توان و نباید پایان یافته تلقی کرد و چنین هدفی مد نظر نیست، اما  تجربه این روند، اهمیت توجه به شکل های دیگر فعالیت را برجسته تر می سازد.

ثالثا: در شرایط کنونی سازماندهی واقعی نارضایتی معلمان تنها با بی اعتمادی مطلق به نظام کنونی و طرد قطعی اندیشه امکان اصلاح پذیری آن، تلفیق دقیق کار مخفی و علنی، پذیرش بی معنا بودن قانونگرایی در چهارچوب نظام قانون ستیز کنونی و تکیه بر نیروی خود معلمان و کارمندان کشور به عنوان فاعل اصلی تغییر وضعیت آنان میسر است. به هر میزان که گذار از تشکل های کاملا علنی و زیر نورافکن دائمی دستگاههای سرکوب به تشکل هایی که هسته های سازمانگر آن در عین مبارزه مستمر و علنی برای مطالبات برحق معلمان، علنی نیستند، دقیق تر و بهتر عملی شود به همان میزان شرایط مبارزه با وجود ادامه سرکوب بهبود می یابد. وجود هسته های سازمان گر مخفی در میان معلمان در عین حال زمینه ای واقعی برای ایجاد همین هسته ها در میان دانش آموزان بویژه در محلات حاشیه نشین فراهم می کند که از منظر مبارزه مستقل سازمان یافته و راه اندازی جنبش مطالباتی حائز اهمیت حیاتی است. ناگفته روشن است که به مجرد کاهش توان سرکوب رژیم، این هسته ها می توانند به سرعت به هم پیوسته و دایره عمل خود را هر چه بیشتر گسترش دهند. بنابراین می توان گفت که در سال تحصیلی جدید تلاش برای غلبه بر موانع سازمان یابی مستقل معلمان، پیش شرط گسترش جنبش مطالباتی در میان این بخش از حقوق بگیران کشور است.
منبع:هیئت اجرایی سازمان کارگران انقلابی-راه کارگر
۳۱ شهریور ۱۳۹۱ـ ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۲


اطلاعیه شماره 38 - پیام مشترک رضا شهابی و بهنام ابراهیم زاده به مناسبت اول مهر روز بازگشایی مدارس : سومین مهر، بدون مهر پدری!


ما روزی بربلندای خورشید سرزمینمان
دلهای سرخ خویش را
به نگاه های مهربان یکدیگر

گره می زنیم

تا خشت خشت کاشانه ای از عشق را بنا سازیم
بابک مغازه ای




بهنام ابراهیم زاده - رضا شهابی
اطلاعیه شماره 38 - پیام مشترک رضا شهابی و بهنام ابراهیم زاده به مناسبت اول مهر روز بازگشایی مدارس :
سومین مهر، بدون مهر پدری!
سال تحصیلی جدید در شرایطی آغاز می شود که 27 ماه از بهترین دوران عمرمان را دور از همکاران، هموطنان و کانون گرم خانواده آن هم به جرم تشکیل و عضویت در تشکل های کارگری برای دفاع از حقوق مسلم کارگران و آشنایی آنها با حقوق اولیه خود برای داشتن یک زندگی شرافتمندانه سزاوار هر انسان، گرفتار زندان شده ایم.
دوستان و هموطنان!
فرزندان ما 27 ماه است از مهر پدری محروم اند، آنهم در سنینی که نیاز به مراقبت و رسیدگی و کمک و آموزش دارند. گرچه مادرانشان در همه حال در کنار آنها هستند ولی دوری پدر و مشکلات پیش رو ضربات جبران ناپذیری به آنها وارد کرده است.
فرزندان عزیز این مرز و بوم!
ما می دانیم که همه ی شما عزیزان در شرایط برابر زندگی نمی کنید و بخش زیادی از شما از نعمت پدر یا مادر یا از داشتن غذا و سرپناه کافی یا مدرسه و معلم مناسب محرومید، شماری از هم سن و سالهای شما به اجبار از تحصیل باز مانده اند. ما نیز به دلیل آزادی خواهی و برابری 27 ماه از عمرمان را پشت میله های زندان و به دور از خانواده و فرزندانمان به سر می بریم. در این سال تحصیلی فرزندان ما نیز به جز محرومیت های اقتصادی و تحصیل باید محرومیت از پدر را تجربه کنند، و با اضطراب، مثل شما به مدرسه رفته و در سر کلاس حاضر شوند. با این وصف ما نگران وضع زندگی همه شما عزیزان آینده ساز این مرز و بوم هستیم.
رفقا و هموطنان عزیز!
زنگ آغاز سال تحصیلی جدید، درس تغییر و پیام آزادی و برابری و امنیت را نوید می دهد، در این فصل که فاصله ها از میان رفته و دست ها مهربانانه همدیگر را می فشارند، باید امتحان نیکو پس داده و کارنامه درخشانی از خود بر جای بگذاریم. شاگرد خوب زمانه باشیم، از معلم تاریخ آموخته ایم که بعضی فرصت ها یگانه و تکرار ناپذیرند و برای قبولی در آزمون این فصل سخت باید با جسارت گزینه مقاومت را برگزید.
ما کارگران زندانی ضمن تبریک سال تحصیلی جدید به غنچه های نوشکفته، دانش آموزان، دانشجویان، معلمان و هنرجویان، ‌آزادی و پیشرفت در تحصیل و صعود به قله های بلند علم و دانش را آرزو می کنیم و به خانواده بزرگ جامعه کارگری و زحمتکش و تمام ایرانیان آزاده و شریف و سندیکاها و تشکل های کارگری، دانشجویی، زنان، پرستاران، فعالان مدنی و صلح جو و همه عزیزان و مادران داغ دیده و شخصیتهای مردمی از پشت دیوارهای زندان اوین با روحیه و اراده قوی و استوار شادباش می گوئیم.
زنده باد کارگر زنده باد آزادی و برابری
کارگر متحد همه چیز کارگر متفرق هیچ چیز
به امید پیروزی شما در راه ساختن جهانی عاری از جنگ و جهل و محرومیت
رضا شهابی- عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
(اسعد) بهنام ابراهیم زاده- عضو کمیته ی پیگیری ایجاد تشکل های آزاد کارگری
شهریور 91- زندان اوین

انتشار: کمیته دفاع از رضا شهابی - 29 شهریورماه ١٣٩١

شماره تلفن سخنگوی کمیته دفاع از رضا شهابی، آقای محمود صالحی: ٠٩٣۵٧٣۵٣۴١٢