نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۳ آذر ۱۵, شنبه

مشهور‌ترین روحانی در امر «استخاره» از تیر ماه سال ۱۳۹۲ در زندان انفرادی به‌سر می‌برد

مشهور‌ترین روحانی در امر «استخاره» از تیر ماه سال ۱۳۹۲ در زندان انفرادی به‌سر می‌برد

 

estekharehqom.JPG
دیگربان - مجید جعفری‌تبار یکی از مشهور‌ترین روحانیون در امر «استخاره» از ۱۲ تیر ماه سال ۱۳۹۲ بازداشت و در زندان انفرادی به‌سر می‌برد.
جعفری‌تبار با حکم دادگاه ویژه روحانیت به اتهام «مالی»٬ «مرید و مراد بازی» و ادعا رابطه با «امام زمان» بازداشت و بیش از ۱۵۰ روز است در سلول انفرادی زندان «لنگرود» کاشان نگهداری می‌شود.
گزارش شده این روحانی در شرایطی که بیمار بوده برای مدتی در حصر خانگی قرار گرفته و پس از آن بازداشت و به زندان انتقال داده شده است.
این گزارش‌ها از پلمب دفتر جعفری‌تبار در قم٬ فیلتر سایت استخاره وی و بازجویی از همسرش حکایت دارد.
نام جعفری‌تبار از سال ۱۳۷۲ به سبب «استخاره‌هایی» که می‌گرفت بر سر زبان‌ها افتاد و دامنه استخاره‌های وی به جایی رسید که ۱۳۲ خط تلفن به صورت ۲۴ ساعته به سئوال و درخواست مراجعه‌کنندگان پاسخ می‌داد.
رسانه‌های محافظه‌کار گزارش کرده‌اند وی علاوه بر ادعای ارتباط با «امام زمان» با مخابرات قرارداد داشته و به ازای هر استخاره مبلغ ۱۵۰ تومان دریافت می‌کرده است.
این رسانه‌ها همچنین ادعا کرده‌اند شرکت مخابرات تاکنون بیش از سه میلیارد تومان به حساب این روحانی پول واریز کرده است.

بـازهم اندر خوش رقصیِ اقای ...!

باز هم اندر خوشرقصی آقای ....
پویان انصاری

بـازهم اندر خوش رقصیِ اقای ...!

اخیـرأ بحثی که تازه گی هم ندارد در مورد مقوله "روشنفکـر" در بعضی از سایت های اینترنتی راه افتاده است که باعث اش گفتگو مسعود بهنود بود در برنامه "پولتیکِ کامبیز حسینی" در تعـریف از "روشنفکـر" که نظرش را با در نظر گرفتن ادامهِ کارش بر وزنِ دو معادلهِ سیاستِ بی بی سی و رژیـم جمهوری اسلامی، می فرماینـد:" اصولاً روشن‌فکر ایرانی بدون فرهنگ شیعی معنی ندارد"!!!
اگر واقع بینانه و به دور از خشم و غضب و با در نظر گرفتن حفظ صندلی که به او داده شده است به این سخن ِ  مسعود بهنود، نگاهی اجمالی بیاندازیم به این واقـعییت می رسیم که ایشان هم زیـاد نسنجیـده اظهـار فضـل نکرده اند چرا که مسلمأ ایشان، خود را روشنفکر می دانند و حتمأ هم هوادارانی دارند که او را بعنوان روشنفکر قلمداد می کنند ازاین منظر، بـایـد بر بـاور باشیم که، وقتی "روشنفکر" جناب بهنود باشد و حکومت فعلی هم در سرزمین مان اسلامی آنهم از نوع مافیـای جمهوری اسلامی باشد آنوقت، جـای هیـچ شـک و شبهـه ای باقـی نمی ماند که فـرهنـگ این قبیل افراد، باید هم جنس اش از نوع شیعـه باشد ( البته تا اطلاع ثانوی که حکومت بعدی از چه نوعی باشد) و ناچارأ بـایـد هم قبول کنیم که آنهـا در ایـران هم بدنیا آمده اند و از نظر شناسنامه ای، ایرانی هم هستند.
این اولین باری نیست که مسعود بهنود، برای محکم کردن جایگاه اش، هر از گاهی، در مقابل رژیـم سـرکـوبگـر جمهوری اسلامی سـر ِ تعظیم فرود می آورد.
ایشـان قبلأ هم مهـر و مجبت اش را به بعضی از "بزرگواران" جنایتکـار و خائـن ِ این نظـام، مانند، رفسنجانی و یا خاتمی ابـراز کرده اند و یا اینکه، در سفر جنجالی سالهای پیش احمدی نـژاد مَشنـگ به دانشگـاه کُلمبیـا که با برخورد تند آقای بالینچر رئیس دانشگاه روبرو شد ایشان با زیرکی خاص ِ روزنامه نگاری خود که همانا بازی کردن با واژه هاست در مقاله ای بنـام:" جنجـال در نیویورک" از محمودی مشنگ بعنـوان "رئیس جمهور قانونـی" دفـاع می کند (در همان زمان سال 2007 بنده  پاسخی کوتاه به نوشته ایشان " جنجال در نیویورک" با نام "بازهم جنجال، اما نه در نیویورک، در ...." نوشتم.
جناب بهنود هم در کنار پـرچم خونین رژیم جمهوری اسلامی ایستاده است و هم در"انتخابات" ریاست جمهوری آن شرکت کرده اند و رأی داده اند از این رو نباید از این قبیل یاوه گفتن ِ ایشان، آزرده خاطر شد و گـر نـه، بـایـد، جایگاه مالی ِ فـعلـی او را که پیوند عمیق و ناگُستنـی بین بی بی سی و جمهوری اسلامی است فـرامـوش کرده باشیم.
متاسفانه در این راه، تنی از اهل قلم درپاسخ سخنان شفافِ مسعود بهنود، وارد حوزه ماست مالی کردن قضیه شدند و از این رو به مغلطه رو آوردند و نوشت های خوب خود را خدشه دار کردند و نتیجـه گرفتنـد که،"منظـور آقـا، ایـن نبـود "!
اما شاید جالب ترین چاشنی خنده دار این قضیه، نوشته عطااله مهاجرانی دردفاع از جناب بهنود در مورد مقوله "روشنفکر" باشد که بقول معروف، مُرغ پُخته را هم به خنده انداخت .
ایشان امیرعباس هویدا نگون بخت راکه گویا در مقایسه با زبان پارسی، به زبان فرانسوی تسلط بیشتری داشت و چون در دامان دایهِ فرانسوی اش که نقش مادری اش را هم داشت تربیت شده بود نتیجه می گیردکه هویدا را نمی تواند روشنفکر ایرانی دانست (بحث بر سر اینکه آقای هویدا روشنفکر بود یا نبود نیست بلکه دلائل مضحکِ مهاجرانی در این باب است) حال طبق فرضیه تئوری ایشان پُرسیدنی است آن دسته از آیت اله و حجت السلام شیعه که حتمأ علامه دهر هم هستند و در النظام الجمهوری الاسلامی در ایران در دامن پدر ومادر عرب، تربیت شده اند و عربی را بهتر از پارسی تکلم می کنند و اساسأ ایرانی هم نیستند(منظورعربهای خوزستان نیست)  ازجمله این سیـد محمود هاشمی شاهرودی عـراقـی(من که تا بحال نطقی از ایشان که به زبان پارسی باشد نشنیده ام) که شاید فـردا هم جـانشیـن خامنه ای شود و برای بیش از هفتاد میلیون ایـرانـی تصمیم بگیرد در کجای مقوله روشنفکری شما قرار دارد!؟
در هر حال، برخورد به نظرات مسعود بهنود بدون در نظر گرفتن صنـدلـی او که با بودن حکومت فعلی محکم و استوار است به نظر بنده، کار اشتباهی است چرا که، عملکرداین افراد دراین سالها، برای همه ایرانیان آزادیخواه روشن است که آنها در کجا ایستاده اند.
اما در جایش، مسلمأ پرداختن به نقش اینکه "روشنفکر کیست و روشنفکری چیست" بخصوص در کشورهای موسوم به جهان سوم از جمله میهنمان، و آگاهی دادن، کار بسیار با ارزشی است.
متاسفانه از قبیل بهنودها کم نیستند! این دسته از به اصطلاح روشنفکران وطنی که بقول معروف "نـان را به نـرخ روز می خـورنـد" و تنها چیزی که برایشان مهم است حفظ منافع و صندلی که بر روی آن نشسته اند، است.
برای این قلم بدستـان که بهتـر است به آنهـا دستمـال بدستـان گفت، مُهم نیست که حکومت ها، حال ازهر نوع اش باشد با مردم اش چکار می کند.
درحقیقت می توان گفت، یکی از بدبختی های ما ایرانیان از دستِ همین عناصر، در ابعاد وسیع هنـری، نوشتنـی، سینمایی و غیره است که بخاطر منافع حقیر شخصی، مقام، پُست و منصب، از رهبران وابسته به رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی در اشکال گوناگون و به طُرق های مختلف دفاع می کنند.  
از این رو جای هیچ تعجبی نیست که بعضی از این اهل قلم و هنر، هر از گاهی به مجیز گویی حکومت حاکم (حال هر نوع حکومتی باشد) و یا افرادی در آن، بپردازند و مسعود بهنود یکی از آنهاست.
                                             
                                                    آدینه 5 دسامبر 2014 - استکهلم

زنان و داعش: فراتر از جهاد نکاح

زنان و داعش: فراتر از جهاد نکاح

 

 
آناهیتا حسینی
Opinion-Zamaneh-Small«گوشی پزشکی دور گردنم و کلاشنیکف روی دوشم، شهادت آرزوی من است.»
«هر قدر هم که غرب سعی کند افکار ما را با فمینیسم منحرف کند، ما زنان در نهایت برای مادر شدن و همسر شدن آفریده شده‌ایم.»
«خواهرانی که قرار است اینجا ازدواج کنید با خودتان از غرب جواهرات و لوازم آرایش بیاورید، اینجا هیچ چیز پیدا نمی‌شود، مگر این‌که بخواهید شبیه دلقک‌ها به نظر برسید.»
«می‌خواهم اولین زن انگلیسی باشم که یکی از تروریست‎‌ها (گروگان‌ها)ی آمریکایی یا انگلیسی را می‌کشد.»
Isis 1
احساس تاثیرگذار بودن، اهمیت، قدرت داشتن و ماجراجویی از مواردی‌ هستند که در تصمیم زنان و مردان جوان مسلمان غربی برای پیوستن به داعش مشترک است.
این‌ها نمونه‌هایی از نقل قول‌های زنانی ا‌ست که از کشورهایشان خارج شده‌اند و به نیروهای دولت اسلامی در سوریه پیوسته‌اند. زنانی که در حال حاضر ده درصد جمعیتی را که از کشورهای غربی برای پیوستن به نیروهای داعش خارج می‌شوند تشکیل می‌دهند و این روزها تصویرها و نوشته‌هایشان در شبکه‌های اجتماعی به یکی از موضوعات داغ و البته جذاب رسانه‌ها تبدیل شده‌ است. اکثریت قریب به اتفاق این زنان، برخلاف دو دختر نوجوان اتریشی، نه تنها از کرده‌ خود پشیمان نیستند، بلکه بقیه را هم تشویق به این کار می‌کنند.
با افزایش روزافزون شمار این زنان این سئوال ایجاد شده است که چرا آنان خانه و زندگی و در بسیاری موارد خانواده و تحصیلات خود در کشورهای اروپایی و … را رها می‌کنند و با اشتیاق به سوی سرنوشتی نامعلوم در میانه‌ جنگ و خون می‌شتابند؟ آن‌ هم به سوی گروهی که راه خود را با تجاوز، تصلیب، نسل‌کشی و سنگسار به صفحات تاریخ می‌گشاید.
احساس تاثیرگذار بودن، اهمیت، قدرت داشتن و ماجراجویی از مواردی‌ هستند که در تصمیم زنان و مردان جوان مسلمان غربی برای پیوستن به داعش مشترک است.
سر راست‌ترین و معمول‌ترین جواب به این سئوال که در مقالات و تحلیل‌های مختلف تکرار می‌شود، این است که این زنان جوان شست‌وشوی مغزی داده شده‌اند تا برای جهاد نکاح به نیروهای داعش بپیوندند. آنان موجودات ساده‌لوحی تصور می‌شوند که مجذوب داعش شده‌اند. گر‌چه ازدواج آنان با پیکارجویان (یا پیوستن به همسرانشان) را می‌توان از مهم‌ترین دلایل این مهاجرت دانست و همچنین نمی‌توان نقش شست‌وشوی مغزی یا ساده‌لوحی را در مورد دختران (و همچنین پسران) نوجوان که به داعش می‌پیوندند نادیده گرفت، اما مسئله‌ دعوت مستمر داعش از زنان مسلمان برای پیوستن به آنها و علاقه‎‌مندی تعدادی از زنان مسلمان سایر کشورها برای این کار، دارای دلایل پیچیده‌تر و لایه‌های عمیق‌تری است.
در این نوشته ابتدا دلایل و انگیزه‌های این زنان برای گرفتن چنین تصمیمی بررسی می‌شود و سپس به نقش آنها در پیشبرد اهداف داعش پرداخته خواهد شد.

انگیزه‌ها

الف) باید توجه داشت که ایدئولوژی داعش بیشتر از همه جوانان و نوجوانان را به خود جذب می‌کند.
چه در خود سوریه و عراق، چه بین مسلمانان اروپایی، فرار از زندگی حاشیه‌ای در جامعه‌ای که با آن احساس بیگانگی می‌کنند و محیطی که در آن هیچ آینده‌ای برای خود متصور نیستند، از مهم‌ترین دلایل و انگیزه‌های گرفتن این تصمیم است.
احساس تاثیرگذار بودن، اهمیت، قدرت داشتن و ماجراجویی از مواردی‌ هستند که در تصمیم زنان و مردان جوان مسلمان غربی برای پیوستن به داعش مشترک است. علاوه بر این، در مورد این زنان که بسیاری‌شان زندگی‌های بسته و کنترل شده‎‌ای دارند، این نوعی ماجراجویی «مشروع» به حساب می‌آید که با اعتقاداتشان در مورد وظایف زن مسلمان تناقضی ندارد.
ISIS Syria
زنان داعش با تعریف از زندگی شخصی و خاطرات‌شان، تصویری ایده‌آل از زندگی تحت خلافت داعش ترسیم ‌‌می‌کنند و زنان علاقه‌مند را به مهاجرت هرچه سریع‌تر تشویق می‌کنند
ب) فضای رمانتیک اسلامی- انقلابی که داعش در شبکه‌های اجتماعی ایجاد کرده است.
یکی دیگر از عوامل جذاب برای این زنان این است که داعش پیکارجویان خود را مردانی قوی معرفی می‌کند. کسانی که در راه الله و اسلام شجاعانه می‌جنگند و از جان خود می‌گذرند؛ مردانی که دلیر و نترس و خشن‌اند، اما در عین حال عاطفی و حساس‌ هستند و حتی عکس خود را در حال نوازش کردن گربه‌ها و بازی با کودکان روی صفحات‌شان منتشر می‌کنند.
به نظر می‌رسد این ورژن اسلامی مرد برتر یا آلفا میل توانسته دست کم دل تعدای از زنان و دختران مسلمان کشورهای غربی را برباید.
دولت اسلامی برخلاف گروه‎‌هایی مثل القاعده و طالبان که زنان را به کلی از عرصه‌ حیات سیاسی، اجتماعی و جمعی خود حذف کرده بودند، به اهمیتی که زنان می‌توانند در این برهه برایشان داشته باشند، پی برده‌اند.
ج) داعش (مانند بسیاری از حرکت‌های مذهبی و ملی دوران اخیر) در حسرت دوران طلایی گذشته است.
داعش داعیه‌‌دار مبارزه برای احیای عظمت از دست رفته‌ جهان اسلام و مسلمانان است. این وعده همانطور که تعدادی از مردان مسلمان بنیادگرا را جذب می‌کند، روی زنان مورد بحث هم موثر است. از بررسی نوشته‌های این زنان در صفحات اجتماعی به این نتیجه می‌رسیم که آنان تنها از تبعیض، نابرابری و … در کشورهایی که در آن زندگی می‌کردند ناراضی نیستند، بلکه سبک زندگی سایر مردم و حتی بعضی مسلمانان این کشورها و به خصوص زنان دیگر برایشان غیر قابل تحمل است.
یکی از این زنان در وبلاگ خود نوشته بود: «یکی از دلایلی که از زندگی تحت خلافت دولت اسلامی بسیار راضی‌ام این است که اینجا کسی به دیگری نمی‌گوید مرا قضاوت نکن و می‌توان درست مانند مسلمانان صدر اسلام گناهان سایرین را به‌ آنها گوشزد کرد و به راه راست هدایت‌شان کرد.»
علاوه بر «امتیاز» تحمیل عقاید و راه و رسم خود به دیگران، مورد دیگری که انگیزه‌ پیوستن به داعش را در این زنان تقویت می‌کند این باور است که در زندگی زیر بیرق داعش، به ارزش‌های واقعی آنان به عنوان زنان مسلمان بها داده می‌شود؛ عدم ارتباط یا هم‌صحبتی با مردان غریبه، به دنیا آوردن و تربیت فرزندان با هدف تبدیل آنان به رزمندگان مدافع دولت اسلامی و … از مهم‌ترین سرمایه‌های نمادین زنان داعش است.

داعش و زنان

دولت اسلامی برخلاف گروه‎‌هایی مثل القاعده و طالبان که زنان را به کلی از عرصه‌ حیات سیاسی، اجتماعی و جمعی خود حذف کرده بودند، به اهمیتی که آنان می‌توانند در این برهه داشته باشند، پی برده‌ است.
این اهمیت دو جنبه دارد: یکی جنبه‌ تبلیغاتی و جذب نیرو و دیگری جنبه‌ سر و سامان دادن به مسائل داخلی مناطق تحت اشغال دولت اسلامی.
زنان، به ویژه آنهایی که از کشورهای غربی به دولت اسلامی پیوسته‌اند یا آنها که از سطح تحصیلات بالا یا تسلط به زبان‌های اروپایی و … برخوردارند، فرصت تبلیغاتی منحصر به فردی برای دولت اسلامی به وجود آورده‌اند تا انتخاب‌شان برای مهاجرت را سندی بر ایده‌ «انحطاط غرب» و «جوامع کفار» به شمار بیاورند و زندگی در مناطق تحت حاکمیت خود را برای مسلمانان به عنوان آلترناتیو زندگی در «غرب فاسد» تبلیغ کنند.
از طرف دیگر این زنان به ارائه‌ راهنمایی و کمک به سایر زنانی که قصد سفر به سوریه را دارند مشغول هستند و در عین حال با تعریف از زندگی شخصی و خاطرات‌شان، تصویری ایده‌آل از زندگی تحت خلافت داعش ترسیم ‌‌می‌کنند و زنان علاقه‌مند را به مهاجرت هرچه سریع‌تر تشویق می‌کنند (از آنجا که داعش اعتقاد دارد جداسازی جنسیتی باید صد در صد رعایت شود، و زنان و مردان نامحرم حتی در محیط مجازی نیز باید حداقل ارتباط را داشته باشند، زنان علاقه‌مند تشویق می‌شوند که از خواهرها راهنمایی بخواهند و همچنین از قبل برای ازدواج با فرد خاصی برنامه‌ریزی نکنند).
سران داعش به خوبی دریافته‌اند که زنان روبنده به صورت و آ.ک ۴۷ به دوش، توجه بیشتری جلب می‌کنند و شانس بیشتری برای حضور روی صفحه‌ اول روزنامه‌های غربی دارند.
زنان مسلح در حال تیراندازی یا زنانی که در کنار سرهای بریده شده دیده می‌شوند را هم باید بیشتر در راستای همان اهداف تبلیغاتی دید؛ سران داعش به خوبی دریافته‌اند که زنان روبنده به صورت و آ.ک ۴۷ به دوش، توجه بیشتری جلب می‌کنند و شانس بیشتری برای حضور روی صفحه‌ اول روزنامه‌های غربی دارند.
از طرف دیگر قصد داعش تنها حکومت به مدد اشغال و قتل و غارت نیست، بلکه می‌خواهد به معنای واقعی کلمه حاکمیت کند. از این رو است که علاوه بر عمومی کردن ترس و وحشت در بین مردم نواحی اشغالی می‌خواهد قبول شرایط موجود و اطاعت را در آنها درونی کند. اینجاست که وجود زنان فعال به کار داعش می‌آید و آنها بدون اینکه نقش مهمی (در سطح رهبری و …) به زنان محول کنند، از آنها برای اشاعه و تحمیل اخلاقیات مورد پسند داعش به سایر زنان استفاده می‌کنند. دو بریگاد مسلح زنان داعشی که به محتسب معروف هستند هم برای کنترل ظاهر و پوشش زنان تشکیل شده‌اند و نه دخالت در امور استراتژیک و نظامی.
Isis 2
عدم ارتباط یا هم‌صحبتی با مردان غریبه، به دنیا آوردن و تربیت فرزندان با هدف تبدیل آنان به رزمندگان مدافع دولت اسلامی و … از مهم‌ترین سرمایه‌های نمادین زنان داعش است.
این زنان سعی می‌کنند با زنان بومی مناطق اشغال شده ایجاد رابطه کنند و از این طریق افکار خود را اشاعه دهند و پایگاه داعش را مستحکم کنند. این زنان در نوشته‌های خود به رابطه‌ خواهرانه‌ بین خودشان و زنان بومی اشاره می‌کنند (احتمالاً با اغراق) و ملهم از تاریخ صدر اسلام خود را مهاجرین و آنها را زنان انصار می‌نامند.
برخی از گزارش‌ها حاکی از آن است که این زنان همچنین در ساماندهی امور مربوط به زنان ایزدی و … که به بردگی گرفته شده‌اند نقش دارند.
تقریبا تمامی «آزادی»هایی که زنان مسلمان غربی پیوسته به داعش به آن مباهات می‌کنند و صفحات اجتماعی مجازی‌شان را با شرح آنها پر کرده‌اند، حاصل شرایط جنگی ا‌ست که باعث شده شوهران‌شان روزها و هفته‌ها از خانه دور باشند.
باید توجه داشت که رویکرد فعلی داعش در ارتباط با فعالیت زنان هوادارش را نمی‌توان پایدار یا حتی مطابق با اصول مورد قبول داعش فرض کرد، بلکه این رویکرد محصول شرایط فعلی این گروه است که با جنگ و عملیات نظامی دست و پنجه نرم می‌کند.
سران داعش در این زمینه نیز مانند بسیاری مسائل دیگر سیاست ابهام استراتژیک پیشه کرده‌اند تا در آینده با توجه به شرایط‌شان عمل کنند؛ در حال حاضر داعش راه خود را برای استفاده از زنان در خط مقدم، عملیات انتحاری و سایر فعالیت‌های مشابه باز گذاشته است. هر چند بعید است که تا وقتی کاملا در تنگنا قرار نگیرد دست به چنین کاری بزند، اما آن‌چه در صورت پیروزی‌های بیشتر داعش و تثبیت آن محتمل است، خانه‌نشین کردن کامل همین زنان است.
تقریبا تمامی «آزادی»هایی که زنان مسلمان غربی پیوسته به داعش به آن مباهات می‌کنند و صفحات اجتماعی مجازی‌شان را با شرح آنها پر کرده‌اند، حاصل شرایط جنگی ا‌ست که باعث شده شوهران‌شان روزها و هفته‌ها از خانه دور باشند و بنا به شرایط اضطرار، این زنان بتوانند با همدیگر رفت و آمد مداوم داشته باشند و به کارهایی به جز خانه‌داری و بچه‌داری هم مشغول شوند.
نشانه‌ها حاکی از آن است که داعش سعی دارد یک آلترناتیو خانواده‌ اسلامی بسازد یا دست کم تصویری از آن ارائه دهد. تصویری که در آن تضادی بین منافع زنان و مردان مسلمان وجود ندارد. خانواده‌ای که در آن همه چیز به خواست الله پیش می‌رود و زنان از چند همسری مردان، خانه‌نشینی و پوشانیدن روی خود نه تنها گله‌ای ندارند، بلکه از آن استقبال هم می‌کنند و نه تنها نگران از دست دادن نزدیکان‌شان در جنگ نیستند، بلکه در توییتر برای شهادت همسرانشان به درگاه خدا دعا می‌کنند و بعد از مرگشان به جای عزاداری جشن می‌گیرند. پیامی که داعش سعی دارد از زبان این زنان مهاجر به جهان بدهد این است که تحت خلافت اسلامی دوگانه‌ای به نام زن و مرد مسلمان یا انقیاد زنان مسلمان وجود ندارد و تنها دوگانگی عبارت از تضاد بین مسلمان و کافر است.
پانویس:

هم اکنون بیش از ۱۰۰ هزار دختر بالای ۳۵ سال بازمانده از ازدواج در کشور وجود دارد.

 هم اکنون بیش از ۱۰۰ هزار دختر بالای ۳۵ سال بازمانده از ازدواج در کشور وجود دارد.
به گزارش ایسنا، رضا نوروزی جعفری در نشست خبری در بجنورد اظهار کرد: با توجه به آسیب های مهاجرت از شهر ها به روستا ها و به نوعی بهم خوردگی تناسب میان دختران موجود در روستا و پسران ،هم اکنون بیش از ۱۰۰ هزار دختر بالای ۳۵ سال بازمانده از ازدواج در کشور وجود دارد.
وی بیان کرد: با توجه به تغییر شکل فقر در جامعه، در حال حاضر چهار میلیون نفر مستمری بگیر در قالب ۱۷ هزار و ۵۰۰ نفر خانوار تحت پوشش خدمات این نهاد قرار دارند.
نوروزی جعفری با اشاره به این که حدود یک میلیون نفر از این جمعیت را زنان سرپرست خانوار تشکیل می دهند، گفت: از مجموع مددجویان این نهاد ۵۰ درصد را شامل دو میلیون نفر ، سالمندان بالای ۶۰ سال هستند.
نوروزی جعفری با اشاره به این که آمار زنان سرپرست خانوار با رشد فزاینده ای در حال افزایش است، افزود: متاسفانه آسیب های اجتماعی در جامعه افزایش یافته است و بازهم متاسفانه به سبب موضوع طلاق و لطمات آسیب های اجتماعی ، سرپرست های خانوار عمدتا در سن جوانی می باشند.
وی با ذکر اینکه بازگشت به زندگی و ازدواج مجدد مهمترین راهبرد این نهاد در موضوع زنان سرپرست خانوار است، گفت: این نهاد از زنان سرپرست خانوار در حوزه های مختلف همانند ارائه بسته های مختلف، تسهیلات قرض الحسنه و اشتغال، جهیزیه و مشاوره های حمایت می کند.
نوروزی جعفری با بیان اینکه ۱۵ درصد از زنان سرپرست خانوار تحت پوشش این نهاد، زیر ۴۰ سال هستند، عنوان کرد: هر سال ۳۰۰۰ زن سرپرست خانوار در کشور ازدواج مجدد دارند.
وی با اشاره به این که هم اکنون ۲۴۰ هزار یتیم تحت پوشش کمیته امداد قرار دارد،گفت: این تعداد ایتام توسط ۷۰۰ هزارحامی حمایت می شوند.
مدیر کل امور حمایت های اجتماعی کمیته امداد افزود: متوسط سرانه کشوری پرداختی حامیان به ایتام تا پایان سال گذشته ۸۰۰ هزار ریال بود که این میزان از مستمری این نهاد هم بیشتر است.
نوروزی جعفری با ذکر اینکه برای فرزندان زنان سرپرست خانوار نیز حامی جذب می شود،عنوان کرد: جذب حامی برای ۲۷۰ هزار فرزند زن سرپرست خانوار از برنامه هاست.
وی با بیان اینکه کمیته امداد هر سال بین ۶۵ تا ۷۰ هزار جهیزیه برای دختران تحت پوشش خود تامین و اعطا می کند، خاطر نشان کرد: با این حال متاسفانه هنوز نیز ۵۰ هزار نفر دختر پشت نوبت دریافت جهیزیه قرار دارند.
نورزی جعفری با ذکر اینکه بین ۳۵ تا ۴۰ درصد جهیزیه دختران با کمک های مردمی تامین می شود، یادآور شد: این نهاد برای تامین جهیزیه پشت نوبت دختران تحت حمایت خود نیازمند یاری مردم است.
وی عنوان کرد: سال گذشته ۲۰ هزار هدیه ازدواج نیز به پسران تحت حمایت این نهاد پرداخت شده است.
وی با ذکر این که با کمک حامیان و خانواده های مددجو ،ایتام می توانند از بیمه عمر و زندگی بهره مند شوند، یادآور شد: تاکنون ۱۵ هزار یتیم در کشور تحت پوشش بیمه آتیه قرار دارند که مقرر است این رقم در پایان سال به ۲۰ هزار نفر برسد.
مدیر کل امور حمایت های اجتماعی کمیته امداد افزود: افزایش ایتام تحت پوشش بیمه عمر و زندگی تا ۵۰ هزار نفر طی سال آینده در دستور کار قرار دارد.

شکارچیان و صیادان از غیر مجاز یکی از بهترین تالاب‌های جهانی در زمره بدنام‌ترین تالاب‌ها قرار گرفته و به عنوان قتلگاه پرندگان شناخته می‌شود

اگر تا پیش از این شکارچیان و صیادان از غیر مجاز بودن کار خود 

آگاه 
بودند و می‌دانستند ‌به ازای سود ایشان از کشتار انبوه پرندگان 

مهاجری که بخشی از کره خاکی را برای رسیدن به فریدونکنار بال 

زده‌اند، یکی از بهترین تالاب‌های جهانی در زمره بدنام‌ترین تالاب‌ها 

قرار گرفته و به عنوان قتلگاه پرندگان شناخته می‌شود، اکنون که 

دریافته‌اند عزمی در مسئولان برای مقابله با این روند وجود ندارد، با 

خیالی آسوده‌تر به کار خود مشغولند.


اوضاع تا آنجا بیخ پیدا کرده که می‌بینیم وقتی مأموران محیط 
زیست 

برای بازرسی به این مناطق می‌روند، عده‌ای تفنگ به دست، راه را 
بر ایشان بسته و مانع حضورشان در منطقه می‌شوند و چنین 

تعرضی به قانون هم موجب نمی‌شود ‌واکنشی علیه ایشان شکل 

گرفته و چه بسا تعداد کمی از پرندگان در سایه آنجان به در ببرند! 

بدین ترتیب، اصلا جای تعجب نخواهد داشت که بشنویم و ببینیم 


صیادان منطقه به هیچ قیدی پایبند نیستند و حتی از خیر اسارت و 


کشتار انواع پرندگان حرام گوشت نیز نمی‌گذرند؛ نکته‌ای به غایت 

عجیب و تلخ که البته آن هم نتوانسته واکنشی در مسئولان پدید 


آورده و دست‌مایه تقابل ضربتی با این وضع دور از انصاف شود.



هر ساله با اتمام فصل کشت، بسیاری از مزرعه‌داران زمین‌های 


کشاورزی خود را آب می‌بندند تا شبیه تالاب شود و بعد تا آن اندازه 

دام در منطقه می‌گسترانند که تقریبا هیچ پرنده‌ای نمی‌تواند از 

افتادن در آن پرهیز کند و بدین ترتیب، بازارهای محلی پر می‌شود 

از 

شکارهای زنده یا کشته شده‌ای که بهترین شاهد‌ برای نشان دادن 
غفلت آشکار مسئولان است.


اینجاست که می‌توان دریافت هیچ کسی ـ چه از مقامات منطقه‌ای 

و چه از مسئولان ارشد استانی و کشوری ـ از بابت نسل کشی 

گسترده‌ای که در جریان است، نگرانی ندارد که اگر داشت، گامی 

ولو کوچک برای کاستن ابعاد این رویداد هر ساله بر‌می‌داشت و از 

نهادهای نظارتی برای سکوتشان مقابل این قانون شکنی وسیع 

گلایه می‌کرد و توضیح می‌خواست تا شاید در سایه این پیگیری‌ها، 

دست‌کم کمی از شمار یک میلیون پرنده صید شده کاسته 

می‌شد! 

کافی است به این مؤلفه‌ها، غیر مجاز بودن اغلب شکارچیان 


منطقه 

را اضافه کرده و در نظر داشته باشیم ‌این شکل صید و شکار بی‌رویه، هم نسل پرندگان مهاجر را به شدت تهدید می‌کند و هم بر خلاف توافقات بین‌المللی بوده و به اعتبار بین‌المللی کشورمان خدشه وارد می‌کند تا هیچ پاسخی برای چرایی سکوت مسئولان در این باره به ذهنمان نرسد. 

بدین ترتیب عجیب نیست اگر روزی بشنویم نهادهای بین‌المللی به 


ماجرا ورود کرده و از بابت نسل‌کشی پرندگان که هر ساله در 


فریدونکنار رخ می‌دهد، کشورمان را مستحق تنبیهاتی تشخیص 


دهند که اگر چنین اتفاقی روی دهد، معلوم نیست باید شکارچیان و 

صیادان فریدونکناری را در رقم خوردن آن مقصر بدانیم یا مسئولانی 

که برای بسیاری مسائل کوچک‌تر قاطعانه وارد می‌شوند اما چنین 

لطمه جبران ناپذیری به حیات وحش را ندید می‌گیرند؟!


16 آذر

16 آذر

جبهه النصره یک سرباز لبنانی دیگر را سر برید

جبهه النصره یک سرباز لبنانی دیگر را سر برید

دبی-العربیه.نت فارسی
جبهه النصره شاخه القاعده در سوریه روز شنبه 6-12-2014 از اعدام علی البزاز سرباز لبنانی که در اگوست سال گذشته توسط این گروه ربوده شده بود، خبر داد.

جبهه النصره در بیانیه خود اعلام کرده به دلیل عدم پاسخگویی دولت لبنان به خواسته های این گروه برای آزادی برخی زنان وابسته به جبهه النصره در زندان های لبنان، این سرباز را اعدام کرده است.

این در حالی است که ارتش لبنان در منطقه عرسال هجوم گسترده ای را علیه گروههای تندرو آغاز کرده است.

با انتشار خبر اعدام این سرباز لبنانی حزن واندوه همراه با خشم فضای خانواده های دیگر سربازان ربوده شده لبنانی را فراگرفته است.

برخی از خانواده های سربازان ربوده شده با تجمع در میدان "ریاض الصلح" در مرکز شهر بیروت، خواستار عکس العمل سریع دولت برای نجات دیگر سربازان ربوده شده لبنانی شده اند.

علی البزاز یکی از 27 سربازی است که سال گذشته جبهه النصره در منطقه مرزی عرسال آنها را ربود.

این گروه وابسته به القاعده در بیانیه ای تأکید کرد که اعدام این سرباز اسیر، در واکنش به اقدامات ارتش لبنان است.

النصره کرد که در صورت آزاد نشدن زنان زندانی، یکی دیگر از سربازان اسیر را اعدام خواهد کرد.

در پی دستگیری برخی از زنان وابسته به رهبران النصره به دست نیروهای ارتش لبنان، این گروه تهدید کرد که همه نظامیان اسیر لبنانی را اعدام خواهد کرد.

این دومین سربازی است که گروه جبهه النصره اعدام می کند. گروه‌های جبهه النصره و داعش در اوایل آگوست گذشته با نیروهای ارتش لبنان در مناطق مرزی این کشور با سوریه درگیر شدند و شماری از نیروهای لبنانی را به اسارت گرفتند. گروه هم تا کنون 2 نفر از سربازان اسیر لبنانی را سر بریده است.

بنیادگرایی اینترنتی


بنیادگرایی اینترنتی

مدرسه روستایی در شهر فلاحیه (شادگان) فاقد نيمكت است

مدرسه روستایی در شهر فلاحیه (شادگان) فاقد نيمكت است


Wed 3 12 2014 


به گزارش فعالان حقوق بشر اهوازی، مدرسه ابتدائی “شهید جاسم عساکره” واقع در روستای “قیداری” در حومه شهر فلاحیه فاقد نیمکت بوده و دانش آموزان این مدرسه بر زمین می نشینند.
روستای ” قیداری” با ٣٠٠ خانوار سکنه و ٢١٠٠ نفر جمعیت در سه کیلومتری مرکز شهر فلاحیه واقع است که تنها دارای یک مدرسه ابتدائی است و دانش آموزان این مدرسه جهت تحصیل مجبور هستند روی زمین می نشینند.


عبور لوله های ضخیم نفت وگاز از نزدیکی این مدرسه روستای قیداری یک پارادوکس واقعی است که حجم تبعیض نژادی اعمال شده از سوی دولت مرکزی را آشکارا نشان می دهد.
علاوه بر عدم وجود امکانات آموزشی، مدارس شهرستان فلاحیه با کمبود معلم مواجه هستند و در بیشتر مدارس از نیروهای حق التدریسی و سربازان وظیفه دیپلمه استفاده می شود.
دانش آموزان بعضی از روستاهای این شهر نظیر روستاهای نهرصالح، عگله، صوفیه، ام الصخر، نهرگبان، بیت عزیز، خروسی، ابوعاگوله، جفال و چند روستای دیگر با مشکل رفت وآمد به مدارس بدلیل عدم وجود جاده آسفالته، مواجه هستند.


براساس تحقیقی که در سال ۱۳۸۹ شمسی توسط دانشگاه چمران اهواز صورت گرفته است، دانش آموزان عرب از تبعیض شدید در بهره مندی از امکانات آموزشی رنج می برند. آمار امکانات آموزشی مناطق عرب نشین حکایت از پایین بودن سرانه کاربری آموزشی (نفر در متر مربع) در مقایسه با سرانه استاندارد طرح جامع شهری دارد. به گونه ای که در منطقه زرگان به ازای هر نفر هشت صدم متر مربع (۸ سانتی متر) و در کوی آل صافی شانزده صدم متر مربع (۱۶ سانتی متر) امکانات آموزشی وجود دارد در حالیکه این شاخص طبق استاندارد شهر اهواز در حدود دو متر مربع برای هر شخص است. وضعیت امکانات ورزشی نیز بدتر از وضعیت امکانات آموزشی است و در اکثر این مناطق امکانات ورزشی صفر مطلق است.
شایان ذکر است که از جمله دلایل افت شدید تحصیلی در مناطق روستایی اقلیم اهواز، می توان نبود مدارس در روستاها، دور بودن مدارس از روستاها، عدم وجود امکانات ارتباطی و جاده های نامناسب جهت رفت وآمد را برشمرد.

ارسال: كريم دحيمي 

شناسایی ۱۲ میلیون «فقیر غذایی» در ایران


شناسایی ۱۲ میلیون «فقیر غذایی» در ایران



به گزارش خبرگزاری مهر، علی ربيعی ضمن اينکه گفت: «بيش از هشت ميليون تن را در اين رابطه شناسايی کرده ايم»‌ افزود:‌ «علاوه بر اين نظام شناسايی، با کمک مرکز آمار و سازمان های آماری ديگر تا حدود ۱۲ ميليون تن را شناسايی کرده ايم.»

او توضيحی درباره چگونگی محاسبه تعداد ميليون ها فقير غذايی در ايران نداد.

پيشتر به گزارش خبرگزاری دولتی ايرنا، علی اکبر سياری، معاون بهداشت وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشکی،‌ روز ۱۳ آذر ماه گفت: ۷۸ درصد از مردم ايران تغذيه نامناسب دارند و کم‌خوردن ميوه، سبزيجات و مصرف بالای نمک، شکر و روغن ازمشکلات عمده تغذيه‌ ای مردم است.

همچنين زهرا عبداللهی، مديرکل دفتر بهبود تغذيه وزارت بهداشت،‌ درمان و آموزش پزشکی، در روز پنجم شهريور سال جاری گفته بود که ساکنان استان ‌های کهگيلويه و بويراحمد، سيستان و بلوچستان، هرمزگان، کرمان، و خوزستان با سوء تغذيه و ناامنی غذايی روبرو هستند.

در همين حال،‌ به گزارش خبرگزاری مهر،‌ وزير تعاون، ‌کار و رفاه اجتماعی در بخش ديگری از سخنان خود گفت: «اگر بخواهيم برای ايرانيان زندگی بهتری تدارک ببينيم، درآمد اقتصادی، معيشت مناسب و پايداری سلامت از مهم ترين وجوه آن است.»

وزير تعاون،‌کار و رفاه اجتماعی اشاره کرد که «فقر خوراکی، فقر آموزشی، فقر سلامت، فقر امنيت از آينده و فقر مسکن از مهم ترين فقرهايی هستند که جوامع را تهديد می کنند.»

علی ربيعی در بخش ديگری از سخنانش گفت که به رغم برخورداری ايران از ميلياردها دلار ارز در هشت سال گذشته،‌ «بی عدالتی و فقر کم نشد و در کشور ايجاد شغل نشد.»

او اضافه کرد: «هر پولی را بدون اصلاح ساختاری و نهادی هزينه کنيم، سرنوشتی جز اين نخواهد داشت.»

نشریه «شادا»، ارگان وزارت امور اقتصاد و دارایی ایران، در گزارشی در تیر سال جاری نوشت: «در هشت سالی که محمود احمدی‌نژاد ریاست دولت را در ایران بر عهده گرفت با افت شاخص‌های کلان اقتصادی، سطح رفاه خانوار هم کاهش یافت و توان خرید کالاهای اساسی ۶۰ درصد، قدرت خرید مسکن ۲۵ درصد و قدرت اجاره مسکن نیز ۴۳ درصد کمتر از آخرین سال دولت هشتم- دولت محمد خاتمی - شده است.»

آمار ۱۲ ميليون فقير غذايی در شرايطی از سوی وزير تعاون، ‌کار و رفاه اجتماعی مطرح شده است که پيش از اين گفته بود که «هفت ميليون نفر در فقر شديد» به سر می برند.

به گزارش خبرگزاری مهر،‌ او روز پنجم آبان ماه با اشاره به اينکه «پنج تا شش ميليون تن دارای ثروت بالا مانند ثروتمندان خارجی» هستند،‌ افزوده بود: «هرم توزيع درآمدی کشور ما نشان می‌دهد که هفت ميليون تن در شرايط فقر شديد هستند و امنيت غذايی آنها هم در مخاطره است.»

خبرگزاری «ميزان»، وابسته به قوه قضائيه، نيز در همان روز به نقل از علی ربيعی نوشت که دولت حسن روحانی «فقر را به رسميت شناخته است، نابرابری‌ها را درک می‌کند» و تلاش می‌کند «فقرزدايی را در برنامه ششم توسعه» در دستور کار قرار دهد.

در آخرين گزارش بانک مرکزی ايران درباره بودجه سالانه خانوارهای ايرانی، آمده است که خانوارهای استان تهران، پردرآمدترين خانوارهای کشور و خانوارهای استان سيستان و بلوچستان، کم‌درآمدترين خانوارهای ايران‌ هستند.

بر اساس اين گزارش،‌ بعد از سيستان و بلوچستان، استان‌های لرستان، هرمزگان، خراسان شمالی و کرمانشاه، فقيرترين خانوارهای ايران را در خود جا داده‌اند.

به رغم آمار اعلام شده توسط وزير تعاون،‌ کار و رفاه اجتماعی،‌ روزنامه شهروند روز ۲۲ آبان از وجود شش ميليون فقير در ايران خبر داده و نوشته بود: «اين جديدترين آماری است که از تعداد فقرا در ايران اعلام شده و اين بار از زبان علی شريف ‌روحانی قائم مقام معاونت توسعه مشارکت‌های مردمی کميته امداد.»

ردپای فرهنگ ایران در موزه‌های استانبول

کلاه‌خود از دوران صفویه – موزه کاخ توپکاپی در استانبول
پژوهشگران و دوستداران تاریخ ایران اغلب در موزه‌های اروپا و آمریکای شمالی به دنبال آثار ایرانی هستند؛ غافل از اینکه در موزه‌ها و مراکز فرهنگی کشورهای همسایه که با ایران پیوندهای تاریخی داشته‌اند نیز چنین آثاری کم نیستند.
استانبول - یکی از قطب‌های گردشگری در خاورمیانه - سالانه میزبان میلیون‌ها گردشگر است. در میان جاذبه‌های این شهر، موزه کاخ توپکاپی جایگاه ویژه‌ای دارد؛ مجموعه‌ بزرگی از سده پانزدهم میلادی که برای حدود چهارصد سال محل زندگی سلاطین عثمانی بوده است. این موزه که روزانه پذیرای هزاران گردشگر است ظاهرا بیشترین بخش از آثار ایرانی را در استانبول در خود جای داده است.
بخوردان‌های ماسه‌ای از دوران اشکانیان – موزه باستان‌شناسی استانبول
بیشتر آثار ایرانی در توپکاپی از دوره صفویان است. دورانی پُر تنش میان ایران و عثمانی که با وقوع جنگ چالدران در سال ۱۵۱۴ میلادی به اوج خود رسید. درگیری‌ها بیش از یک سده میان دو امپراتوری ادامه پیدا کرد تا در نهایت با امضای عهدنامه "قصر شیرین" در ۱۶۳۹ و تثبیت مرزهای ایران و ترکیه به شکل کنونی پایان یافت. موزه توپکاپی در بخش آغازین خود، نمونه‌هایی از کلاه‌خود، زره و درفش‌های سپاه ایران در همین دوران را به نمایش گذاشته است. بخشی از این آثار در جنگ چالدران به دست عثمانیان افتاده است.
سکه رایج در آناتولی در زمان تسلط هخامنشیان – موزه باستان شناسی استانبول
با به قدرت رسیدن سلسله‌های افشاریه و قاجار در ایران، روابط با عثمانیان دوستانه‌تر می‌شود. "خنجر توپکاپی" یکی از آثار مشهور در این موزه، نمایانگر همین موضوع است.
در سال ۱۷۴۷ میلادی، محمود یکم (سلطان عثمانی) این خنجرِ جواهرنشان را به عنوان هدیه‌ای برای نادر شاه به ایران می‌فرستد. اما در راه به فرستادگان خبر می‌رسد که پادشاه ایران به قتل رسیده و آنها نیز از میانه راه به استانبول بازمی‌گردند. تصویر این خنجر در کتابچه‌های راهنمای موزه و بسیاری از کارت پستال‌های توپکاپی به چشم می‌خورد.
در تالارهای "گنجینه" در موزه توپکاپی همچنین تعدادی مدال شیر و خورشید از دوره قاجار نگهداری می‌شود؛ یکی از این نشان‌ها از سوی دولت ایران به سلطان عبدالحمید دوم عثمانی اهدا شده است.
درفش ارتش ایران در جنگ چالدران – موزه کاخ توپکاپی
در منطقه تاریخی "سلطان احمد" در استانبول، در چند قدمی کاخ توپکاپی، موزه باستان‌شناسی استانبول قرار دارد. در این موزه نیز مجموعه قابل توجهی از دوران اشکانیان نگهداری می‌شود؛ از جمله مجسمه‌های سنگی و ماسه‌ای، سرستون‌ها و نقش‌های تزیینی از معماری آن دوران که بیشتر مربوط به سده نخست پیش از میلاد هستند.
پیش از اشکانیان، در دوره هخامنشیان، شبه جزیره آناتولی در حدود دویست سال بخشی از امپراتوری ایران بود. در موزه باستان‌شناسی استانبول، یک ستون یادبود مرمری نیز از این دوره نگهداری می‌شود که به گفته پژوهشگران موزه، نقش‌های آن نمایانگر تاثیر هنر ایران بر کار هنرمندان آناتولی در آن زمان است.
در کلکسیون سکه‌های موزه نیز نمونه‌هایی از سکه‌های رایج در منطقه در زمان تسلط هخامنشیان به نمایش گذاشته شده است؛ سکه‌هایی که نقش گاوی ایستاده بر دولفین را روی خود دارند.
یکی دیگر از موزه‌های استانبول که ردپای فرهنگ ایران در آن دیده می‌شود، موزه "خانه مولوی" است که ویژه شیوه زندگی و وسایل دراویش است. در این موزه نسخه‌ای خطی از مثنوی مولوی به زبان پارسی نگهداری می‌شود که مربوط به سال ۱۴۷۵ میلادی است. خطاط این اثر مصطفی یاسرزاده معرفی شده است.
دیگر موزه‌ها، کتابخانه‌ها و مراکز فرهنگی ترکیه نیز باید دارای آثار گوناگونی از تاریخ و فرهنگ ایران باشند. شناسایی و ثبت این آثار، برنامه پژوهشی گسترده‌ای را می‌طلبد. آثار فرهنگی ایران تنها به موزه‌ها و کتابخانه‌های اروپایی و آمریکایی محدود نمی‌شوند.
نقش‌های تزیینی معماری در دوره پارتیان – موزه باستان شناسی استانبول
ستون یادبود ساخته شده در آناتولی در زمان تسلط هخامنشیان با تاثیر از هنر ایران – موزه باستان‌شناسی استانبول
نسخه خطی مثنوی مولوی از سال ۱۴۷۵ میلادی - موزه خانه مولوی در استانبول
مجسمه‌ای از دوره اشکانی، ساخته شده از ماسه – موزه باستان‌شناسی استانبول