نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۱ تیر ۲۳, جمعه

1360: اعدام یک بازاری بجرم ارتباط با سران جبهه ملی جهت سازماندهی راهپیمائی 25 خرداد...

ای مبرا است.
22/04/1391- روزنامه اطلاعات -3 سرمایه دار بزرگ بازار و 9 ضد انقلابی دیگر تیرباران شدند

3 سرمایه به جرم اغتشاش در بازار مسلمین، سازماندهی راهپیمائی 25 خرداد، تغذیه مالی ضد انقلاب و تصویب منشوری علیه جمهوری اسلامی اعدام شدند

دقایقی قبل از ظهر امروز دادستان انقلاب اسلامی مرکز ادله دادگاه انقلاب برای اعدام 12 تن از مفسدین فی الارض را طی اطلاعیه ای بشرح زیر اعلام کرد:

بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه احکام محکومیت 12 نفر از محاربین و مفسدین یاغیان بر حکومت جمهوری اسلامی ایران که در دادگاه های انقلاب جمهوری اسلامی مرکز طبق حکم شرعی محکوم به اعدام گردیده اند، بشرح زیر به اطلاع امت مبارز ایران می رسد:
1-  کریم دستمالچی فرزند عبدالرحیم به جرم ایجاد اغتشاش در بازار مسلمین و به تعطیل کشاندن آن، کوشش در جهت بی اعتبار کردن جمهوری اسلامی ایران از طریق مصاحبه با تلویزیونهای خارج از کشور، ارتباط با سران جبهه ملی جهت راهپیمائی 25 خرداد، کمک مالی به گروهکهای ضد انقلاب، تصویب منشوری علیه جمهوری اسلامی ایران، مفسد فی الارض و باغی شناخته شد و محکوم به اعدام گردید.
2-  احمد جواهریان، فرزند محمد حسن از افراد وابسته و فعال سازمان منافقین بجرم ایجاد اغتشاش در بازار مسلمین و تغذیه مالی آنها و تشکیل خانه تیمی، شرکت در حمل سلاح از دانشگاه به مخفیگاه منافقین که توسط سازمان مزبور از دوبت به سرقت رفته بود، مفسد فی الارض و باغی شناخته شده و محکوم به اعدام گردید.
3-  یحیی رحیمی فرزند حسن از اعضای فعال و رهبران سازمان چریکهای فدائی خلق (شاخه اشرف دهقان) که در رهبری جنگهای مسلحانه در کردستان و ایجاد شبکه چریکی در مهاباد فعالیت گسترده ای داشته، محارب با خدا و رسول و مرتد فطری و مفسد فی الارض شناخته شد و محکوم به اعدام گردید.
4-  وحید همت بلند فرزند یعقوب از جناح چپ فدائیان خلق به جرم اقدام عملی در جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی و پیروی از مش مبارزه مسلحانه مفسد، مرتد و باغی شناخته شد و محکوم به اعدام گردید.
5-  فضیلی فرزند مهدی، از هواداران سازمان منافقین که در درگیری مسلحانه 30 خرداد جاری شرکت داشت و قبلا نیز در درگیری پمپ بنزین خورشید که منجر به کشته شدن و زخمی شدن عده ای از مردم بیگناه گردیده شرکت نموده بود، مفسد و یاغی شناخته شد و محکوم به اعدام شد.
6-  سید مهدی طباطبائی فرزند اسماعیل از اعضای فعال سازمان منافقین به جرم ایجاد درگیری با مامورین، دخالت در ماموریت عملیاتی سپاه پاسداران، ایجاد اغتشاش و درگیری در زندان، محارب با خدا و رسول و باغی تشخیص داده شد و محکوم به اعدام گردید.
7-  صادق کرمی فرزند لسان از اعضای فعال سازمان منافقین که در یک خانی تیمی دستگیر و هنگام دستگیری با مامورین درگیر شده بود و بعد از دستگیری، در زندان ایجاد آشوب و بلوا نموده بود، بعنوان مفسد و محارب با خدا محکوم به اعدام گردید.
8-  محمد سماواتی فرزند ولی، از اعضای فعال سازمان منافقین که ضمن تغذیه مالی سازمان با استفاده از اتومبیل فولکس استیشن خود که به صورت آمبولانس در آورده، در درگیریهای خیابانی فعالیت می نموده، مفسد فی الارض و محارب با خدا و یاغی شناخته شد و محکوم به اعدام گردید.
9-  محمد قلی پور، فرزند گت آقا، کمک مالی سازمان منافقین و شرکت در تظاهرات و درگیری های قائم شهر که منجر به ایراد خسارات مالی و جانی گردید، مفسد و یاغی شناخته شد و محکوم به اعدام گردید.
10- ابراهیم نصیب، فرزند علی، قبلا از اعضاء چریکهای فدائی خلق بوده، و سپس تغییر موضع داده و از طرفداراد منافقین خلق گردیده بوده، به جرم حمله به اتومبیل سپاه پاسداران وسیله کوکتل مولوتف و به آتش کشیدن اتومبیل مزبور، محارب با خدا و مرتد فطری و یاغی شناخته شد و محکوم به اعدام گردید.
11- سید یار مراد شاه ابراهیمی فرزند سید رحمت الله به جرم جمع آوری نیرو برای پالیزبان و همکاری با نهضت مقاومت ملی به رهبری بختیار و فرستادن افراد به عراق، مفسد فی الارض و محارب با خدا شناخته شده و محکوم به اعدام گردید.
12- رضا رزاقی فرزند حسن به جرم زنای به عنف با دختر بچه 8 ساله و خفه کردن وی بعد از ارتکاب جنایت، محکوم به اعدام گردید.

احکام صادره شامگاه روز گذشته 21 تیر ماه سال جاری در محوطه زندان اوین بمرحله اجرا گذاشته شد.
روابط عمومی دادستانی انقلاب اسلامی مرکز

توضیح سایت انقلاب اسلامی-

در 25 خرداد 1360، آقای خمينى در سخنرانى خود اعلام مى‏كند : اگر سى و پنج مليون نفر بگويند بله من مى‏گويم نه. ...آن روز مسلح نداشتيم موفق شديم حالا مسلح نيز داريم! ...جبهه ملى مرتد است. ...من حالا هم توبه را قبول مى‏كنم. اسلام توبه را قبول مى‏كند. نهضت آزادى از راديو اعلام كند اين اطلاعيه جبهه ملى كفر آميز است...و آن آقا هم بروند از ملت عذرخواهى كند.
ساعتى بعد از پخش سخنان خمينى. از طريق راديو، نهضت آزادى تبرى جست و اعلام كرد در ميتينك جبهه ملی شركت ندارد .
تظاهرات جبهه ملى به حمايت از رئيس جمهور و دفاع از آزادیها، بر اثر تهديد چماقداران و پاسداران مسلح، در ميدان فردوسى، برگذار نمى‏شود. مخالفان بنی صدر با شعار مرگ بر بنی صدر خواستار اعدام او میشوند.
بنى‏صدر به مخفيگاه مى‏رود. از آنجا براى خمينى نامه‏اى مى‏فرستد و او را دعوت به رعايت قانون مى‏كند.

کریم دستمالچی, عضو فعال جبهه ملی خارج از کشور، در هامبورگ بود. او برای آقای خمینی در حومه پاریس (ورسای) خانه ای خرید تا اگر انقلاب سریع پیروز نشود، ایشان در آن خانه سکنی داشته باشند. شهید کریم دستمالچی از همان دوره اقامت در هامبورگ با آقای بهشتی هم، نزدیک بود! در 25 خرداد 1360، بنا بود بازار اعتصاب کند که تظاهرات با حضور آقای بنی صدر و سران جبهه ملی و نهضت آزادی از همان محل آغاز گردد. اما پس از سخنرانی آقای خمینی، همانطوری که در بالا آمد، نهضت آزادى تبرى جست و اعلام كرد، در ميتينك جبهه ملی شركت نمی کند. تظاهرات بر اثر تهديد چماقداران و پاسداران مسلح، در ميدان فردوسى، برگذار نشد. گناه شهید کریم دستمالچی فعالیت برای برگذاری این تظاهرات بود.
اما نوشته آقای رفسنجانی در باره صحبت آقای خمینی در 25 خرداد 60 و اطلاعیه نهضت آزادی، خواندنی است:
«خبر رسید که امام، در ملاقات علمای مازندران، مطالب مهمی علیه ملی گرایان و بنی صدر گفته اند. جبهه ملی و گروهکهای محارب اعلان راهپیمایی علیه حکومت کرده بودند و امام با این بیانات، باعث شدند که جرات آمدن به خیابان را نکنند و در عوض مردم حزب اللهی به خیابانها ریختند و شعارهای تند، مبنی بر عزل و محاکمه و اعدام بنی صدر و ملی گرایان دادند.// مهندس بازرگان، با اعلامیه ای خود را نجات داده (است)».:کتاب «عبور از بحران» - کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی- دفتر نشر معارف انقلاب- ص 155- 157


Ettelahat22Tir60Edam

شمال کارگر چینی فراوان داریم/مشاور چینی هم در راه است + عکس

در آزادراه تهران‌شمال کارگر چینی فراوان داریم/مشاور چینی هم در راه است + عکس
در حالی وزیر تعاون، کار و رفاه حضور کارگران چینی در پروژه آزاد‌ر‌اه تهران - ‌شمال را تکذیب می‌کند که هم‌اکنون 600 کارگر چینی در قطعه یک این آزاد‌راه فعال است و به زودی مشاوره این قطعه هم به چینی‌ها واگذار می‌شود.
به گزارش فارس، روز گذشته خبری به نقل از وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در پایگاه اطلاع‌رسانی دولت منتشر شد که تعجب همگان را برانگیخت.
عبد‌الرضا شیخ‌الأسلامی مدعی شده بود که بکارگیری کارگران چینی در آزادراه تهران - شمال کذب محض است.
وی ادعای مربوط به تسریع در ورود کارگران چینی به کشور به منظور ساخت پروژه آزادراه تهران - شمال را کذب محض عنوان کرده و گفته بود: این ادعا کذب محض است و به نظر می‌رسد مصرف سیاسی برای برخی‌ بود که تمایل به فضا‌سازی و اظهار نظر به هر عنوانی را دارند.
بنابراین گزارش گفته‌های شیخ‌الأسلام در حالی مطرح می‌شود که پیمانکار قطعه یک این آزادراه، شرکت STA چینی است که به صورت EPCF پروژه را طراحی می‌کند و از سال 81 در این پروژه به همراه کارگران خود فعال است.
 
* چگونگی ورود شرکت چینی‌ و کارگرانش به آزاد‌راه تهران - شمال
 
به گزارش فارس مطالعات ساخت آزادراه تهران - شمال برای نخستین بار با وعده پنج ساله برای ساخت در سال 1356 به تصویب رسید و هزینه آن طبق نظر فرانسوی‌هایی که داوطلب اجرای آن بودند تا پایان زمان 10 ساله پس از بهره‌برداری حدود 750 میلیارد ریال برآورد شده بود، اما در نهایت کلنگ آن در سال 1375 به زمین خورد و قرارداد مشارکت با بنیاد مستضعفان با برآورد دو هزار و 500 میلیارد ریال و سهم‌الشراکه وزارت راه به مبلغ 150 میلیارد ریال به صورت مقطوع جهت تملک اراضی به وسیله دولت و بقیه تعهدات و هزینه‌های تکمیل و بهره‌برداری توسط بنیاد منعقد شد.
اما گره‌ها و مشکلات متعدد همچنان ساخت و عملیات این پروژه را متوقف کرد و به سال 1382 کشاند؛ به ‌طوری که در آن سال قرارداد ساخت منطقه یک این آزادراه با یک شرکت چینی به مبلغ 245 میلیون دلار امضا شد، اما به دلیل بروز مشکل در باز کردن اعتبار اسنادی (LC) توسط ایران، نارضایتی از مدیریت شرکت چینی، تملک اراضی، موافقت بیمه چین و بسیاری از عوامل دیگر به تعویق افتاد و عملاً اعتبار اسنادی آن تا اواخر سال 1385 باز نشده بود که به دلیل گذشت مدت زمان طولانی و مقطوع بودن قرارداد، پیمانکاران چینی خواستار تغییر و افزایش قیمت تا 790 میلیون دلار شدند اما ‌با 400 میلیون دلار دوباره با شرکت جدید چینی قرارداد امضا و مقرر شد به مدت سه سال منطقه یک این آزادراه تحویل داده شود.
در حالی که قرار بود 50 درصد سرمایه‌گذاری ساخت این قطعه از سوی فرانسوی‌ها و 50 درصد از سوی چینی‌ها تأمین ‌شود، وزیر وقت وزارت سابق راه و ترابری (بهبهانی) خبر از کنار گذاشتن فرانسوی‌ها از مشارکت در ساخت آزادراه تهران ـ شمال خبر داد؛ نهایتاً قرار شد شرکت سرمایه‌گذار چینی جایگزین فرانسوی‌ها شود که این امر پس از طی پروسه‌های گوناگون و زمان‌بر انجام و مقرر شد که قطعه‌ یک این آزادراه توسط چینی‌ها ساخته ‌شود اما این پروژه کماکان نیمه‌کاره است و از آن سال‌ها تاکنون حدود 40 درصد پیشرفت فیزیکی دارد.
 
* اخذ مجوزهای قانونی مربوط به استمرار سرمایه‌گذار چینی در منطقه یک (ماده 62)
 
بنابراین گزارش تأخیر در احداث آزاد راه به علت تورم ‌هزینه‌ سنگینی را به دولت تحمیل کرده و این امر حتی احداث مناطق 2 و 3 را با مشکل جدی مواجه نموده است.
‌تکمیل عملیات اجرایی در آزادراه تهران ـ شمال از سال گذشته وارد مرحله جدیدی شد و با پیگیری مستمر و مذاکرات متعدد با بنیاد مستضعفان و بازدیدهای مکرر معاونان و مدیران ذیربط وزارت راه و شهرسازی جهت حل بعضی از مشکلات معوقه از جمله آزادسازی اراضی و رفع موانع و مشکلات مربوطه تأمین منابع داخلی و اخذ مجوزهای قانونی مربوط به استمرار سرمایه‌گذار چینی در منطقه یک (ماده 62) و نیز زمینه اجرایی شدن منطقه 2 و 3 اقدامات اساسی انجام گرفت.
 
 
بنابراین گزارش همچنین عباس‌علی آب‌بر، مدیرعامل شرکت آزادر‌اه تهران - شمال، خرداد‌ماه امسال طی نشست خبری در بخشی از صحبت‌‌های خود گفته بود: پیمانکار در منطقه یک این آزاد‌راه شرکت STA چینی است، ضمن آنکه از 20 خرداد امسال مشاوره را در این منطقه در دست می‌گیرد.
همچنین بنا به گفته مدیر منطقه یک آزادراه تهران ـ شمال طی بازدید خبرنگاران از این منطقه آزاد‌راه، منطقه یک آزاد‌راه تهران - شمال 32 کیلومتر است و از سال 81 تاکنون 40 درصد پیشرفت فیزیکی داشته است؛ پیمانکار قطعه یک آزادراه، شرکت STA چینی است که به صورت EPCF پروژه را طراحی می‌کند.
جلال عابدین با بیان اینکه قرارداد 400 میلیون دلاری با چینی‌ها از سال 2009 میلادی (1388 شمسی) تا اردیبهشت امسال بود، گفته بود: این قرارداد با چینی‌ها باز باید تمدید شود.
‌وی گفته بود: در این قطعه شرکت چینی 800 نفر کارگر فعال دارد که 600 نفر چینی، 100 نفر ایرانی و بقیه دارای دیگر ملیت‌ها هستند.
 
بنابراین گزارش در این راستا می‌توان به گفته یکی از کارگران ایرانی فعال در منطقه یک آزاد‌راه تهران - شمال اشاره کرد که می‌گفت: شما در منطقه یک به هبچ عنوان گربه یا سگ ولگرد نمی‌بینید، چون چینی‌ها آنها را شکار کرده و پس از سه روز نگهداری و تزریق واکسنی خاص، این حیوانات بیچاره را خفه کرده و از آنها غذاهای باب طبع خودشان تهیه می‌کنند!
عابدین همچنین در تشریح دلایل استفاده از چینی‌ها در این پروژه گفته بود: قیمت چینی‌ها کمتر بود، ضمن آنکه در راستای تأمین منابع مالی، از چینی‌ها استفاده کردیم.
بنا به گفته عابدین، مشاور انگلیسی در این پروژه فعال بود که مهلت آن به اتمام رسیده و هم‌اکنون در حال انعقاد قرارداد با شرکت چینی برای مشاوره هستیم.
آقای شیخ‌الأسلام دقت فرمایید: "یعنی علاوه بر کارگران چینی، مشاوران چینی هم برای مشاوره پروژه به ایران می‌آیند در حالی که ما خود در داخل کشور مشاوران داخلی متخصص و کارشناس بسیاری داریم".


 
کاگران چینی آزاد‌راه تهران - شمال
بنابراین گزارش به نظر می‌رسد بی اطلاعی وزیر کار از حوزه تخصصی خود هم شاید از آن دسته بی‌اطلاعی‌هایی نظیر تکذیب افزایش قیمت خرید و اجاره‌بهای مسکن در کشور و بخصوص تهران توسط نیکزاد‌ و یا عدم پذیرفتن وجود تورم و گرانی‌ها در جامعه از سوی‌ رئیس‌جمهور باشد.
 

ی باید شفاف باشد

دادخواهی باید شفاف باشد


Fri 13 07 2012

منیره برادران

monire-baradaran.jpg
دادگاه رسیدگی به کشتار زندانیان دهه ٦٠ – دادگاه دهه خونین و یا ایران تریبونال- که مرحله اول آن در لندن برگزار شد، به دلیل حضور و شهادت خانواده‌های داغ دیده و زندانیان سیاسی سابق، اقدامی است ارزشمند در روند دادخواهی علیه جنایتهای جمهوری اسلامی. من دادخواهی را امر ملی می بینم که همگی ما در آن مسئولیت و مشارکت داریم. پس قصد این نوشته که به نکات ناروشن این دادگاه اشاره دارد، جدا از پیشبرد دادخواهی نیست.

هدف این دادگاه

در بیانیه کارزار تدارک این دادگاه (١) به تعریف روشن و مشخصی از موقعیت و هدف آن دست نمی یابیم. خود را "دادگاه مردمی" می خواند که "درکلیت خود از قانون مندی های غیردولتی دادگاه راسل پیروی می کند" و این سوال را ایجاد می کند که آیا دوستان برگزارکننده به دادگاه های رسمی که حق و اختیاراتش را در محاکمه جنایتکاران مدیون اتوریته و ارگانهای دولتی یا بین المللی است، اصلا اعتقادی ندارند؟ به عبارت دیگر آیا دادگاه مردمی نشان از برتری آن است یا نشان موقعیت تلخ ما که نه در کشورمان حق و امکان شکایت داریم و نه مقررات دادگاه کیفری بین المللی چنین امکانی را به ما می دهد؟

اینها سوالات مهمی در امر دادخواهی هستند که در نوشته ها و مصاحبه های دوستان دست اندکار این دادگاه ناروشن می مانند. موضوعات نه تنها ناروشن، بلکه با تناقض همراه می شوند. این "غیردولتی بودن" که بارها در بیانیه و حرفهای این دوستان با لحنی پرافتخار تکرار می شود، آیا در تناقض با حضور پررنگ پیام اخوان در نقش دادستان این دادگاه نیست؟ قطعا پیام اخوان چه در نگاه حقوقی به خاطر موقعیت خود به عنوان مشاور در دادگاه های بین المللی لاهه و چه در موقعیت سیاسی مثلا مشارکت در فوروم امنیتی بین‌المللی هالیفاکس (٢) نباید چنین دیدگاهی داشته باشد. اگر زمانی پرونده جنایت جمهوری اسلامی به تصمیم شورای امینت به دادگاه بین المللی لاهه کشانده شود، نقش پیام اخوان در آن نباید سوال برانگیز باشد. او حتی می تواند به دلیل رابطه های سیاسی و نیز جایگاه حقوقی اش در لاهه به این امر کمک کند. کمااینکه مطرح کرده است که تلاش می کند پرونده ٦٧ را به مراجع قضائی بین المللی بکشاند. ناهمخوانی حضور پیام اخوان با "قانون مندی های غیردولتی" این دادگاه سوال دیگری هم برمی‌انگیزد: چرا دوستان برگزارکننده در مورد تامین مالی این دادگاه شفاف نیستند؟

یک دادگاه نمادین ساز و برگ دیگری را در دادخواهی برمی گزیند. هدف آن روشنگری و جلب افکار عمومی است به همان تناسب تشکیل دهندگانش هم باید از موقعیت دیگری برخوردار باشند، موقعیتی چون سابقه فعالیتهای اعتراضی و مستقل، که به آن اعتبار دهند. می دانیم که دادگاه نمادین راسل اعتبار خود را مدیون حضور چنین چهره هائی بود. آیا پیام اخوان در نقش دادستان و یکی از برگزارکنندگان این دادگاه به اعتبار و مستقل بودن نمادین آن لطمه نمی زند؟

اینها پرسشهائی هستند که بحث و تامل در باره آنها ما را در راه پرپیچ و خم دادخواهی گامی به پیش می برند. متاسفانه دوستان به جای پرداختن به این بحثها و شفافیت بخشیدن به آن به زبان خودنمائی تبلیغاتی متوسل می شوند که شایسته امر دادخواهی نیست.

می نویسند: "فرایند دادرسی دادگاه همچون کمیسیون تحقیق، فرایندی غیرعادی است. چرا که در میان دادگاه های غیردولتی که در یک صد سال اخیر برگزار شده است، نخستین دادگاه مردمی است که علیه یک حکومت اقامه دعوی می کند. دادگاه دهه خونین در نوع خود تنها دادگاهی مردمی است که حکومتی را در محدوده کشور خود به جرم جنایت علیه بشریت به محاکمه می کشد."

باید خاطر نشان کرد که اساسا چه دادگاه راسل و دادگاه های نمادین دیگری که با بهره گیری از تجربه دادگاه راسل تشکیل شدند، نظیر رسیدگی به نقض حقوق بشر در آمریکای لاتین و آفریقای جنوبی در دهه ٧٠ و همچنین دادگاه جهانی عراق در بررسی تهاجم آمریکا به این کشور در سال ٢٠٠٥ و نیز دادگاه راسل برای فلسطین، دعوی شان علیه حکومتها بود. و اینکه جرم اقامه شده جنایت جنگی بود یا جنایت علیه بشریت، تفاوتی نمی کند چه هر دو در سطح بین المللی قابل تعقیب هستند. در خود این بیانیه هم چند سطر بالاتر در معرفی دادگاه نمادین راسل آمده است که " دولت آمریکا را به خاطر حمله به ویتنام و جنایات جنگی که در این کشور مرتکب شده بود مقصر دانست و حکم به محکومیت آمریکا داد."

دادخواهی چه در مقیاس ملی و چه در مقیاس بین المللی عرصه مسابقه و رقابت نیست. این کار امری است پایان ناپذیر و اول و آخر ندارد. هر اقدامی در پیشبرد آن راهی می گشاید برای اقدامات بعدی. قطعا خود دادگاه راسل هم در بررسی جنایتهای جنگی آمریکا در ویتنام که در نوع خود به عنوان دادگاه نمادین، شاید اولین بود، بی تاثیر از دادگاه بین المللی نورمبرگ نبود.

کمیسیون حقیقت؟

زبانی که امر دادخواهی را به میدان مسابقه تقلیل می دهد، می تواند به واژگونی مفاهیم و نهادها هم بیانجامد. دوستان دست اندرکار تریبونال ایران جلسات پنج روزه لندن را کمیسیون حقیقت نامیدند و "اولین" در نوع خود:

" کمیسیون تحقیق که در ارتباط با رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی تشکیل می شود، پدیده ای غیر عادی خواهد بود. چرا که در بین کمیسیون هایی که تابحال تشکیل شده نخستین کمیسیونی خواهد بود که منحصرا توسط مردم و بدون پشتیبانی هیچ دولتی تشکیل می شود. افزون بر این، فرآیند دادرسی این کمیسیون نیز فرآیندی غیرعادی است، زیرا که این نخستین کمیسیون حقیقت یابی خواهد بود که نقض حقوق بشر توسط حکومتی که هنوز بر قدرت است را، مورد رسیدگی قرار می دهد."

ایکاش دوستان برگزارکننده در استفاده از واژه کمیسیون حقیقت دقت بیشتری به خرج می دادند. در دادگاه راسل در نشستهای مرحله اول که جنبه تحقیق و بررسی داشت و در استکلهم و کپنهاگ برگزار شد، صحبتی از کمیسیون حقیقت نبود. کمیسیون حقیقت مفهوم جدیدی است که در دهه ٨٠ ميلادي با پايان یافتن حكومتهاي نظامی در آمریکای لاتین- ابتدا در آرژانتین- شکل گرفت. تجربه این کشورها مدلی شد برای دیگران. کمیسیون حقیقت امری است ملی با این کارکرد مهم که جامعه را درگیر موضوعاتی کند که همیشه تحریف و انکار شده‌اند و نیروی عادت جامعه استبدادزده از رویاروئی با آن طفره رفته است. کارکرد اجتماعی و سیاسی این چالشها در آن است که حقوق بشر و حقوق مدنی به گفتمان اجتماعی راه می یابند و در جامعه درونی می شوند.

درست است که کارزار ایران تریبونال در راستای هدف عمومي و مشترك کمیسیون حقیقت، که بررسي و تحقيق در باره جنايتهاي گذشته و كمك به روشن شدن حقيقت از زبان خانواده قربانیان و شاهدان می باشد، قرار دارد ولی کار کمیسیون حقیقت فراتر از افشاگری است و امری ملی. وظیفه دیگر کمیسیون حقیقت شناساندن مسئوليت و عملکرد افراد و ارگانها در عملكردهاي سياه گذشته است و این، راه را برای محاکمات می گشاید. نتیجه کار کمیسیون حقیقت می تواند در اعلام جرم علیه جنایتکاران مورد استفاده قرار گیرد. هانطور که در اعلام جرم قاضی اسپانیانی علیه آگوستینو پینوشه و همچنین در محاکمات دیکتاتورهای نظامی آرژانتین چنین شد.(٣)

کمیسیون حقیقت نهاد دولتی نیست ولی باید از اختیاراتی برخوردار باشد که قطعا نه می توان از حکومتهائی که خود مسبب جنایت بوده‌اند، انتظار داشت و نه در خارج از ایران از چنین اختیارات و امکاناتی بهره مند هستیم. مثلا امکان تماس با شاهدان، تامین امنیت آنها و پخش گسترده صدای آنها از طریق رسانه‌های کشور و همچنین دسترسی به اسناد و مراکز شکنجه.

تشکیل کمیسیون حقیقت امر جدائی ناپذیر دادخواهی است. گزارش نهائی آن به مثابه سندی در تاریخ می ماند، به کتابهای درسی راه می یابد برای مقابله با فراموشی و هشداری می شود برای آیندگان که آنچه گذشت دیگر هرگز تکرار نشود.

نمی توان کمیسیون حقیقت را با وظایفی که فقط در ایران قابل تحقق است، با پنج روز جلسه و آنهم با محدودیتهای ما در خارج از مکان جنایت، تشکیل داد و نباید این توهم را ایجاد کرد که کمیسیون حقیقت کاری تمام شده است. وظیفه ما است که خواست کمیسیون حقیقت را برای فردای ایران به دستور کار تمامی نیروهای سیاسی تحمیل کنیم. باید خواست تشکیل کمیسیون حقیقت را به یک خواست عمومی تبدیل کنیم وگرنه مطمئن باشید که عموم دولتها – حتی حکومتهای پسااستبدادی - میلی به این نوع کارها، که برای آنها دردسربرانگیز است، ندارند.

متاسفانه در بین مخالفان سیاسی و حتی فعالین حقوق بشر ما به ضرورت تشکیل کمیسیون حقیقت در آینده کشورمان توجه لازم نمی‌شود. ولی این را هم نباید از نظر دور داشت که کارهای مهم و فراوانی در ثبت و مستندکردن جنایتهای جمهوری اسلامی در خارج از ایران و حتی در داخل ایران صورت گرفته و می گیرد و ایران تریبونال هم که امکان شهادت ده ها تن از خانواده های اعدام شدگان را در حضور وکلا و قضات ایرانی و غیرایرانی فراهم ساخت، اقدامی مهم در این راستا است.

منیره برادران، ١٣ جولای ٢٠١٢
http://www.bidaran.net/

٣- در کتاب علیه فراموشی-نشر باران، ٢٠٠٥- تجربه های کمیسیون‌های حقیقت و نیز دادرسی‌های بین المللی را شرح داده‌ام.
اطلاعیه­ ی کانون نویسندگان ایران
به مناسبت درگذشت حمید سمندریان
با کمال تاسف از درگذشت حمید سمندریان، که بالغ بر چهار دهه در عرصه­ی تئاتر ایران فعالیت مستمر داشت، باخبر شدیم. او پس از تحصیل رشته­ی مهندسی در آلمان به فراگیری رشته­ی تئاتر پرداخت و از همان ابتدای بازگشت به کشور در دانشکده­های تئاتر شروع به تدریس کرد. برای اولین بار نمایش­نامه­ی "دوزخ" نوشته­ی ژان پل سارتر را به فارسی برگرداند و به صحنه برد. همزمان، نمایش­نامه­های متعددی از نویسندگان معاصر اروپایی چون ماکس فریش، دورنمات، ژان هانوی و . . . را ترجمه کرد و به اجرا درآورد و از نخستین معرفان برتولت برشت نویسنده­ی بزرگ آلمانی بود. سمندریان آرزوی اجرای "زندگی گالیله"­ی برشت را داشت اما هرگز "اجازه"ی اجرا نیافت.



logo-k.jpg
واکنش شدید خانواده های زندانیان سیاسی به اظهارنظرات کذب جواد لاریجانی
مقامات ایران باید از انکار وجود زندانیان سیاسی دست بردارند
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران امروز گفت که مقامات ایرانی باید انتشار اکاذیب و اطلاعات نادرست در خصوص وجود زندانیان سیاسی در ایران، در حالیکه همزمان مشغول حبس صدها نفر به دلیل استفاده از حقوق قانونی خود هستند را متوقف کنند. کمپین افزود که قوۀ قضاییۀ ایران باید بلافاصله کلیۀ زندانیان سیاسی را آزاد کند و از زندانی کردن شهروندان به دلیل ابراز باورهای سیاسی شان خودداری کند.



hamid-samandarian.jpg
حمید سمندریان، پدر تئاتر ایران درگذشت
بسیاری از هنرمندان مطرح کشور ازشاگردان او محسوب می‌شوند ازجمله سعید پورصمیمی، مریم معترف، سوسن تسلیمی، فریبرز عرب نیا، احمد آقالو، پرویز پورحسینی، امین تارخ، احمد ساعتچیان، محمد رحمانیان، محمد رضا جوزی، محمد یعقوبی، امیر جعفری، فتحعلی اویسی، فردوس کاویانی، مهران مدیری، خسرو سینایی، میر طاهر مظلومی، پیام دهکردی، نوید فرید، شهاب حسینی، حامد کمیلی، قطب‌الدین صادقی، کیومرث مرادی، علیرضا اشکان، حمید فرخ‌نژاد و ...

حمید سمندریان در سال‌های پیش از انقلاب، سال ۱۳۴۲ گروه تئاتری منسجمی به‌نام گروه هنری پاسارگاد تشکیل داد که افراد گروه عبارت‌اند از پرویز پورحسینی، سعید پورصمیمی، پری صابری، اسماعیل محرابی، جمشید مشایخی، پرویز کاردان، محمد حفاظی، منوچهر فرید، ثریا قاسمی، اسماعیل شنگله، مهدی فخیم‌زاده و ...



fidh-omct.jpg
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر: دادگاه تجدید نظر خانم منصوره بهکیش حامی «مادران عزادار» را به زندان محکوم کرد
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، که برنامه مشترک «فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر» (FIDH) و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» (OMCT) است، از محکومیت مدافع حقوق بشر خانم منصوره بهکیش در مرحله تجدید نظر اطلاع یافته است.
خانم منصوره بهکیش، از حامیان «مادران پارک لاله» («مادران عزادار» ایران)،[1] که علیه مجازات اعدام نیز مبارزه می‌کند، در روز 15 تیر 1391 از حکم دادگاه تجدیدنظر درباره اعتراض او به حکم دادگاه بدوی مطلع شد.
خانم بهکیش در 4 دی ماه 1390 به وسیله شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی به چهار سال و شش ماه زندان محکوم شده بود: چهار سال به اتهام «اجتماع و تبانی بر علیه امنیت ملی از طریق تشکیل مادران عزادار» و شش ماه به اتهام «تبلیغ علیه نظام».



mehraveh_reza.jpg
صدور قرار ممنوع الخروجی برای همسر و فرزند ۱۳ ساله نسرین ستوده
شعبه دوم دادیاری دادسرای شهیدمقدس تهران (جنب زندان اوین) با ارسال نامه های جداگانه به رضا خندان همسر ومهراوه دختر نسرین ستوده وکیل دادگستری، آنها را ممنوع الخروج کرد. مهراوه خندان فرزند آقای خندان تنها ۱۲ سال ونیم دارد و مشخص نیست که به چه دلیل فرزند نسرین ستوده با چنین محرومیتی مواجه شده است. این اولین بار است برای فرزند نوجوان یک زندانی سیاسی قرار ممنوع الخروجی صادر می شود.
تاریخ «برگ احضار متهم» ۳۱ خرداد ماه است ودر آن گفته شده که چنانچه اعتراضی به قرارممنوع الخروجی وجود دارد ضرف مدت بیست رو از تاریخ ابلاغ کتبا به شعبه دادیاری اعلام شود.



hrw.jpg
پنج نفر بعد از برگزاری دادگاه در پشت درهای بسته به مرگ محکوم شدند
هادی راشدی، 38 ساله، هاشم شعبانی (نجات)، 32 ساله و محمد علی عموری (نجات)، 34 ساله بنا به اظهارات یکی از دوستان نزدیک‏ شان با خطر اعدام قریب الوقوع مواجه هستند. یک دادگاه انقلاب، طی محاکمه‏ ای که پشت درهای بسته صورت گرفت، این افراد را به ظن عضویت در یک سازمان مسلحانه جدایی طلب عرب و مشارکت در فعالیت‏های مسلحانه، به فعالیت‏های تروریستی که حکم مرگ در پی دارد، محکوم کرد. قوه قضاییه همچنین حکم اعدام دو برادر ایرانی عرب تبار دیگری به نام‏های سید مختار، 25 ساله، و سید جابر آلبوشوکه، 27 ساله که در حدود همان زمان دستگیر شده بودند را نیز صادر کرده است. به دلیل عدم اطلاعات کافی و منع دسترسی به مدارک دادگاه در استان خوزستان که اکثریت ساکنان آن عرب تبار هستند و محل سکونت متهمین نیز می‏باشد، ظاهرا به جز اعترافات تلویزیونی اطلاعات دیگری در مورد مدارک ارایه شده علیه این افراد در دادگاه وجود ندارد.
drneamat