عاطف ابوسیف، نویسنده و روزنامه‌نگار فلسطینی در سال ۱۹۷۳ در اردوگاه آوارگان جبلیه در شمال غزه متولد شد و اکنون در شهر غزه زندگی می‌کند. او قصد دارد با داستان‌های کوتاهش توجه جهانیان را به زندگی فلسطینیان در غزه جلب کند و تصویری به دست دهد از تلاش این مردم در حفظ کرامت انسانی‌شان در شرایط دشوار.
«حیاة میتة - قصص من غزة» (زندگی مرده است؛ داستان‌هایی از غزه») به دو زبان عربی و انگلیسی. گردآورنده: عاطف ابوسیف
«حیاة میتة – قصص من غزة» (زندگی مرده است؛ داستان‌هایی از غزه») به دو زبان عربی و انگلیسی. گردآورنده: عاطف ابوسیف
تازه‌ترین کتاب او «حیاة میتة – قصص من غزة» (زندگی مرده است؛ داستان‌هایی از غزه») نام دارد؛ کتابی درباره دشواری‌های زندگی در یک شهر محاصره شده با کمترین امکانات.

نمی‌خواهم یک عدد باشم

ابوسیف در روزنوشت‌هایش از جنگ غزه می‌نویسد: «من نمی‌خواهم یک عدد باشم. هرگاه که انسان به یک عدد فرو بکاهد، در آن لحظه داستان زندگی او هم محو می‌شود. هر عدد، داستانی دارد. هر شهیدی، روایتی: یک زندگی از دست‌رفته. خانواده‌ای در خان یونس که روی بام، زیر نور ماه شامشان را می‌خوردند و خمپاره به سقف خانه آن‌ها اصابت کرد و آن‌ها را کشت، فقط شش عضو یک خانواده نبودند. آن‌ها شش داستان بی‌اندازه زیبا، شش داستان بی‌اندازه ناشناخته بودند که با اصابت ترکش‌های خمپاره از بین رفتند. شش رمانی که نویسندگانی با توانایی نجیب محفوظ، چارلز دیکنز و گابریل گارسیا مارکز از عهده نوشتنش برنمی‌آمدند. من نمی‌خواهم یک عدد باشم. نمی‌خواهم خبری باشم در ستون خبرهای رسانه‌ها، نمی‌خواهم نامی باشم که خبرگوی یک برنامه خبری در یکی از شبکه‌های تلویزیونی بر زبان می‌آورد و شاد است از اینکه با اعلام این خبر، خبرهای غزه به پایان رسیده است.»
عاطف ابوسیف
عاطف ابوسیف
ساکنان غزه نمی‌دانند که آیا می‌توانند امروز را به فردا برسانند یا اینکه ترکش خمپاره‌ای آن‌ها را از پا خواهد انداخت. زندگی در غزه فقط برای فرماندهان حماس که به پناهگاه‌های زیرزمینی دسترسی دارند، امن است. ابوسیف در روزنوشت‌هایش از جنگ غزه درباره مرگ می‌نویسد و اینکه آدمی وقتی احساس کند هر دم امکان دارد جانش را از دست دهد، چگونه یک روز از زندگی روزانه‌اش را به پایان می‌رساند. او احساس می‌کند قطره آبی‌ست که می‌چکد و در یک لحظه بخار می‌شود، بدون آنکه نشانی از آن باقی بماند. ابوسیف می‌گوید: «این فکر انسان را دیوانه می‌کند.»
غزه هنگامی در صدر اخبار رسانه‌ها قرار می‌گیرد که جنگی درگرفته باشد. غزه یک زندان بزرگ و از نظر تراکم جمعیت یکی از متراکم‌ترین و محروم‌ترین نقاط جهان است. غزه در خبر‌ها به عنوان جایی جلوه داده می‌شود که حماس بر آن حکومت می‌کند و از هفت سال پیش تاکنون توسط اسرائیل و مصر محاصره شده است. آتش جنگ در غزه در سال‌های اخیر به تناوب شعله‌ور شده است: سال ۲۰۰۸، ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴. کشتار ساکنان غزه در این جنگ‌ها به شکل عدد‌ها و آمارهایی رسانه‌ای شده، اما پشت هر عدد انسان و سرنوشت او نهفته است.

آن سوی دیگر غزه

«حیاة میتة – قصص من غزة» (زندگی مرده است؛ داستان‌هایی از غزه») مجموعه‌ای است از داستان‌هایی به قلم نویسندگان فلسطینی درباره سویه‌هایی از زندگی مردمان غزه که معمولاً در گزارش‌های خبری به آن اشاره نمی‌شود. ابوسیف این داستان‌ها را با این قصد گرد آورده است که امیدها، نومیدی‌ها، شادی‌ها و غم‌های مردمی را نشان دهد که می‌خواهند زنده بمانند و فارغ از همه اختلاف های سیاسی و دعواهای مذهبی و ایدئولوژیک زندگی‌شان را بکنند، اما هرچند گاه یک‌بار جنگ، شالوده زندگی آن‌ها را از هم فرومی‌پاشد.
این کتاب که به زبان انگلیسی ترجمه و منتشر شده، دربردارنده ۱۰ داستان کوتاه از ۱۰ نویسنده فلسطینی‌ است. یکی از مهم‌ترین مضامین همه این داستان‌ها آرزوهای برآورده نشده و ناکامی‌های انسان در جامعه‌ای مذهب‌زده و از نظر سیاسی پرتنش است. با این‌حال این داستان‌ها از لحظه‌های امیدبخش اما زودگذر هم نشان دارند.
زندگی مرده است؛ روایت‌هایی ناگفته از غزه
زندگی مرده است؛ روایت‌هایی ناگفته از غزه
به نظر ابوسیف نشان دادن زندگی روزانه انسان‌ها در غزه بسیار اهمیت دارد. او درباره داستان‌های مجموعه «زندگی مرده است» می‌گوید: «موضوع این داستان‌ها زندگی است. این داستان‌ها به یادمان می‌آورند که زندگی جنگ‌زدگان حتی در شرایط بسیار دشوار هم ادامه پیدا می‌کند.»
ابوسیف همراه با خانواده‌اش به خانه پدرزنش در جبلیه پناه برده است. آن‌ها که ۱۴ نفر هستند، در دو اتاق محقر زندگی می‌کنند. نخستین بار در جنگ ۱۹۴۸، فلسطینیان آواره به جبلیه گریختند. پس از این جنگ بود که کشور اسرائیل اعلام موجودیت کرد. اکنون، موج تازه‌ای از آوارگان به سوی جبلیه هجوم آورده است.

امید: چشم‌زخمی پنهان

ابوسیف با سیاست‌های حماس مخالف است. او می‌گوید تا زمانی که جنگ ادامه دارد و اشغال فلسطین به پایان نرسیده و تا زمانی که فلسطینیان از حق حاکمیت ملی برخوردار نباشند، هر حزب سیاسی که بر طبل جنگ علیه اسرائیل بکوبد، در نزد مردم محبوب است. تا زمانی که استقلال تحقق پیدا نکرده باشد، غزه جایی خواهد بود برای رشد احزاب تندرو و جنگ‌طلب.
دگرگونی‌های سیاسی در فلسطین در ادبیات این سرزمین نیز بازتاب یافته است.
نوار غزه اکنون از اسرائیل کاملاً جدا شده است. تصوری که ساکنان غزه از اسرائیل دارند، بسیار انتزاعی است. اسرائیلی‌ها در نظر مردم غزه به شکل سربازانی جلوه‌گر می‌شوند که در برجک‌های نگهبانی، اسلحه‌به‌دست همه جا را زیر نظر گرفته‌اند و هر چند سال یک بار خانه و زندگی آن‌ها را با بمب‌افکن‌های قوی ویران می‌کنند.
وضع اجتماعی غزه با هر جنگی که درمی‌گیرد بحرانی‌تر می‌شود. تأسیسات زیربنایی غزه در اثر تراکم جمعیت و جنگ‌های پیاپی در آستانه فروپاشی و نابودی قرار گرفته. سازمان ملل در گزارشی هشدار داده است که به‌زودی زندگی مردم در غزه کاملاً مختل خواهد شد و امکان دارد ادامه زندگی در آن میسر نباشد. ابوسیف اما همچنان به آینده امیدوار است. می‌گوید: «بدون امید محال است بتوان زندگی کرد. امید فقط یک شعار پوچ نیست. امید مثل چشم‌زخمی می‌ماند که ما به گردن‌مان انداخته‌ایم تا از گزند مصیبت‌ها دور بمانیم. زندگی در غزه گاهی غیر قابل تحمل است. اما، با این‌حال آرزوهای برآورده‌نشده در ما ایجاد انگیزه می‌کنند که این سختی‌ها را تحمل کنیم و در آینده زندگی بهتری برای خودمان فراهم آوریم.»

غزه: زندگی زیر سایه جنگ

غزه: زندگی زیر سایه جنگ