نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۴ شهریور ۱۳, جمعه

مراسم خاکسپاری کودک مهاجر سوری و برادر و مادرش برگزار شد

آیلان سه ساله و گالیب پنج ساله
آیلان سه ساله و گالیب پنج ساله
مراسم خاکسپاری ایلان، پسربچه سه ساله، برادر و مادرش، جمعه ۱۳ شهریور، در شهر کوبانی سوریه برگزار شد. همزمان پلیس اتریش اعلام کرده ۷۱ پناهجویی که جنازه‌شان هفته گذشته در یک کامیون در این کشور پیدا شد، احتمالا خفه شده بودند. 
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، جنازه ایلان، برادر پنج ساله‌اش گالیب و مادر ۳۵ ساله‌شان ریحان، ابتدا به شهری در نزدیکی مرز ترکیه با سوریه منتقل و سپس توسط خودروهایی ویژه و با اسکورت نیروهای نظامی ترکیه، به شهر کوبانی منتقل شد. 
سلیمان کردی، عموی ایلان و گالیب اعلام کرد که عبدالله، پدر این دو کودک، دیگر تصمیمی برای رفتن به اروپا ندارد: «برادرم فقط به خاطر فرزندانش می‌خواست به اروپا برود. حالا که آن‌ها مرده‌اند، او می‌خواهد همینجا در کوبانی کنار آن‌ها بماند.»
مانوئل ولس، نخست وزیر فرانسه:
یک نام بود: ایلان کردی
ضرورت عمل؛ ضرورت بسیج اروپا
تصاویر منتشر شده از جنازه ایلان سه ساله در ساحل دریا و خبر مرگ او، به یکی از تراژیک‌ترین تصاویر خبری این روزهای جهان تبدیل شده و توجه بین‌المللی را بیش از پیش به بحران پناهجویان سوری، عراقی، افغانستانی و آفریقایی و جنگ و ناآرامی در این مناطق جلب کرده است. 
خاکسپاری ایلان، گالیب و مادرشان:
صد‌ها هزار نفر از این مردم در ماه‌های اخیر از کشورهای خود گریخته و با دشواری فراوان و طی مسیرهای طولانی و سخت، به سمت اروپا حرکت کرده‌اند. 
صد‌ها نفر از آن‌ها نیز در این راه جان خود را از دست داده‌اند. 
از جمله ۷۱ مهاجر افغانستانی، سوری و عراقی که جنازه آن‌ها هفته گذشته پشت کامیونی در اتریش کشف شد. 
پلیس اتریش اعلام کرده که این پناهجویان احتمالا خفه شده‌اند اما ممکن است هفته‌ها طول بکشد تا علت قطعی مرگ آن‌ها مشخص شود. 
دو کودک نیز در میان کشته شدگان هستند. 
خبرگزاری رویترز نیز به نقل از پلیس اتریش گزارش داده که نشانه‌ای از اینکه پناهجویان گرفتار در یخچال خراب پشت کامیون برای نجات خود تلاش کرده باشند، دیده نمی‌شود.
مهاجران و پناهجویان در حال ترک بوداپست (مجارستان) با پای پیاده به سوی اتریش:

این سخنان چکیده ای از صحبت های دبیر ستاد ملی احیا دریاچه ارومیه در جمع فرهنگیان آموزش و پرورش آذربایجان شرقی است.

سخنان تامل برانگیز دبیر ستاد ملی احیای دریاچه ارومیه




پایگاه خبری دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران (iew): صدها دریاچه مانند ارومیه را در زیر زمین خشک کرده ایم / ما داریم خودکشی می کنیم / با درخت های مشهد عکس یادگاری بگیرید / یک مشت مدیر بی کفایت اصلاً برنامه احیای دریاچه ارومیه را قبول ندارند / آذربایجان شرقی بازنده اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه است / خشک شدن دریاچه ارومیه تبریز را تبدیل به شهری متروکه خواهد کرد / دست کم ۴ میلیون نفر مجبور به مهاجرت خواهند بود / دولت هیچ محدودیتی برای طرح های نجات بخش دریاچه ارومیه قائل نشده است / کسی نمی تواند مردم را به دلیل حمایت از محیط زیست و درخواست احیای دریاچه ارومیه بازداشت کند / چرا با دزدان آب برخورد نمی کنید؟ / دولت احمدی نژاد افرادی را که به طور سمبلیک یک لیوان آب به دریاچه ارومیه آب ریختند بازداشت کرده و برچسب ضد انقلابی بودن زد / چرا فشار خون مردم تبریز ۰٫۱ درصد افزایش پیدا کرده است؟ / به والله دولت با هیچ درخواستی از ستاد احیا تاکنون مخالفت نکرده است / ظاهراً کسانی در منطقه تصمیم ساز هستند و احتمالا به دولت احمدی نژاد متصل هستند و نمی خواهند دریاچه ارویمه احیا شود / از این پس هر مدیری که در راه احیای دریاچه ارومیه بایستد و کارشکنی کند به مردم معرفی خواهم کرد.
این سخنان چکیده ای از صحبت های دبیر ستاد ملی احیا دریاچه ارومیه در جمع فرهنگیان آموزش و پرورش آذربایجان شرقی است.
به گزارش نصر، «عیسی کلانتری» دبیر ستاد ملی احیای دریاچه ارومیه روز سه شنبه ۹۴/۶/۱۱ در همایش توجیهی فرهنگیان آموزش و پرورش آذربایجان شرقی به لزوم توجه به توسعه پایدار تاکید کرد و گفت: کشورهایی که توسعه پایدار را قبول ندارند، در همه جا و همه چیز به مشکل بر می خورند. ما هم جزو کشورهایی بودیم که توسعه پایدار را قبول نداشتیم.
وی افزود: وقتی در برنامه توسعه سوم دولت هفتم از توسعه پایدار حرف زده شد، گفتند که این عبارتی غربی و وارداتی است و باید از برنامه حذف شود!
اما توسعه پایدار چه می گوید؟ در کشوری که چهار اصل توسعه پایدار رعایت نشود، آن کشور با مسئله جدی مواجه خواهد شد. از این چهار اصل، دو مورد مربوط به مسئله ای است ما نادیده گرفتیم و دریاچه ارومیه در نتیجه نادیده گرفته شدن این اصول خشک شد.
عیسی کلانتری با اشاره به اظهارات پرویز کردوانی در خصوص لزوم خشک کردن دریاچه ارومیه، گفت: آقای کردوانی گفته بودند که دریاچه ارومیه دیگر خشک شده و باید آن را رها کرد. این حرف زمانی درست بود که دریاچه را خود طبیعت خشک می کرد، حال آنکه دریاچه ارومیه را انسان ها خشک کرده اند. ما همه دست به دست هم دادیم و دریاچه ارومیه را خشک کردیم. (پرویز کردوانی چندی قبل در اظهار نظری سطحی و بی پایه و اساس اعلام کرده بود که دریاچه ارومیه را باید خشک کنیم و در آن کشاورزی کنیم)
وی در ادامه گفت: اولین اصل در توسعه پایدار این است کاری که انجام می شود توجیه اقتصادی داشته باشد، دومین اصل هم این است که هیچ فعالیتی نباید به محیط زیست آسیب بزند و هیچکس حق ندارد به هر دلیلی و تحت هیچ شرایطی به حقوق نسل آینده بشر تجاوز کند.
در حوزه دریاچه ارومیه بطور آشکار این اصول نادیده گرفته شده است. همه این ها دست به دست هم داد تا ما دست مایه تمدن منطقه را از دست بدهیم.
صدها دریاچه مانند ارومیه را در زیر زمین خشک کرده ایم
دبیر ستاد ملی احیای دریاچه ارومیه به بحران مصرف بی رویه آب نیز اشاره کرد و افزود: ما صدها دریاچه مانند ارومیه هم در زیر زمین داریم که آن ها را هم خشک کرده ایم!
کلانتری ادامه داد: سقف بهره برداری از آب های تجدید پذیر نهایتاً ۴۰ درصد است و ما جزو معدود کشورهایی هستیم که بیش از این مقدار از آب های تجدید پذیر استفاده می کنیم. در حوزه دریاچه ارومیه ۷۰ درصد و در کشور ۸۶ درصد آب های تجدید پذیر  استفاده می شود.
وی در ادامه با ابراز نگرانی از این وضعیت، گفت: با چنین وضعی انتظار پایداری از این توسعه را داریم؟ ما با این وضع انتظار تداوم و ماندگاری خودمان را داریم؟
ما که داریم با دست خودمان، خودمان را نابود می کنیم. ما در ۵۰ سال پیش ۲۵ درصد منابع آب تجدید پذیر را هم مصرف نمی کردیم و ۵۰ سال پیش مسئله ای به نام تخریب محیط زیست نداشتیم.
ما داریم خودکشی می کنیم
کلانتری گفت: امروز با تکنولوژی که قرار بود در خدمت انسان باشد، داریم خودکشی می کنیم، ما داریم با چاقوی جراحی خودمان را می کشیم. ما داریم با تکنولوژی ریشه تداوم سرزمین هفت هزار ساله را خشک می کنیم.
ما به بهانه افزایش تولید، به بهانه عدم وابستگی، به بهانه حفظ امنیت ملی، به بهانه تامین امنیت غذایی، به بهانه اینکه مثلا گردن مان پیش دیگران خم نکنیم و اقتدار ملی داشته باشیم به این بحران رسیدیم.
با درخت های مشهد عکس یادگاری بگیرید
این نتیجه ظاهری بحران در حوزه ای است که ۷۰ درصد منابع آب تجدید پذیرش را مصرف می کند. در خراسان رضوی بالای ۱۵۰ درصد آب های تجدید پذیر مصرف می شود؛ در اصفهان و کرمان بالای ۱۲۰ درصد، در فارس بالای ۱۰۰ درصد استفاده می شود.
کلانتری ادامه داد: من چند وقت پیش در دانشگاه مشهد گفتم که با درخت های مشهد عکس یادگاری بگیرید و به آیندگان بگویید زمانی در مشهد هم درخت بود! ما داریم سرزمین خودمان را با دست خودمان نابود می کنیم.
هشدار نسبت به عواقب ویران گر خشک شدن دریاچه ارومیه
دبیر ستاد ملی احیای دریاچه ارومیه با هشدار نسبت به عواقب ویران گر خشک شدن دریاچه ارومیه، گفت: دریاچه ارومیه جایی است که نمکش روی زمین است و حیات مردم را تهدید می کند و رئیس جمهور روحانی هم آگاهانه اعلام کرده است که هر چقدر لازم باشد هزینه خواهد شد تا دریاچه ارومیه احیا شود. اگر دریاچه ارومیه را احیا نکنیم، بایستی بعداً دهها برابر هزینه احیا، خسارت خشک شدن آن را بپردازیم.
وقتی احیای دریاچه ارومیه به عنوان اولین مصوبه دولت مطرح می شود، یعنی دولت اهمیت این مسئله را درک کرده؛ اگر برای احیای دریاچه ۷ میلیارد دلار هزینه نکنیم، باید برای جبران تبعات آن صدها میلیارد دلار هزینه کنیم.
در هشت سال جنگ تحمیلی، کلاً ۱٫۱ میلیون نفر جابجایی جمعیت داشتیم و علی رغم اینکه آن ها مردم شریفی بودند، به یاد داریم شاهد چه مشکلات اجتماعی بودیم. با خشک شدن دریاچه ارومیه دست کم ۴ میلیون نفر مجبور به مهاجرت خواهند بود. کجا؟ این مردم کجا و با چه امکاناتی بروند؟
۱۹۵۰ میلیارد تومان برای احیای دریاچه ارومیه کنار گذاشته شده است
این مقام مسئول در ادامه با بیان اینکه آقای روحانی به عنوان یک برنامه ریز استراتژیست، آگاهانه از احیای دریاچه ارومیه حمایت می کند، گفت: برای اجرای طرح های دریاچه ارومیه در سه ماه آخر سال ۹۳، حدود ۴۵۰ میلیارد تومان بودجه تخصیص داده شد، امسال هم ۱۹۵۰ میلیارد تومان برای احیای دریاچه ارومیه تخصیص داده شده است. ما چکار کردیم؟ هنوز مدیران دولتی ما توجیه نشده اند که باید احیای دریاچه ارومیه در صدر برنامه هایشان قرار داشته باشد.
مدیران استانی با ستاد احیا همکاری نمی کنند
کلانتری با انتقاد شدید از عدم هماهنگی و همکاری مدیران استانی با ستاد ملی احیا، گفت: وقتی من آذری مقیم آذربایجان، فرماندارم، استاندارم، معاون استاندارم، روئسای سازمان هایم، مدیران کل ام و… بی تفاوت به مسئله احیای دریاچه ارومیه نگاه کنیم، چه انتظاری باید داشته باشیم از دیگران؟
سازمانی که در حوزه بحرانی دریاچه ارومیه قرار دارد، اما به وضع دریاچه و برنامه های ستاد احیا بی توجه است و دارد کارهای عادی خود را پیگیری می کند، توجه دارد چکار می کند؟ فکر می کنم یک مقدار بین ستاد احیا و دولتی ها فاصله افتاده است و دولتی ها دارند برنامه های عادی خود را پیگیری می کنند.
چرا سازمان حفاظت محیط زیست ما مدعی حقابه دریاچه نیست؟ آقای قاسمی باید یقه استاندار و مدیران را بگیرد و حقابه دریاچه را مطالبه کند. چرا کسی اهمیت نمی دهد؟
صبح امروز در جلسه شوراها از بین ۵۰۰ عضو شوراهای استان فقط ۱۵ نفر در جلسه حضور داشتند؟ چرا؟ مگر شوراها رابط مردم و دولت نیستند؟ آن ها به خودشان زحمت نمی دهند که بیایند و برنامه های ستاد احیا را بگیرند و اجرا کنند، انتظار داریم کسی از تهران بیاید و دریاچه را احیا کند؟
آذربایجان شرقی بازنده اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه
کلانتری تاکید کرد: آذربایجان شرقی بازنده اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه است و بیشترین آسیب ها و تخریب های خشک شدن دریاچه ارومیه متوجه این استان خواهد بود و تبریز را تبدیل به شهری متروکه خواهد کرد. ما از مسئولان آذربایجان شرقی انتظار داریم ۱۰ برابر آذربایجان غربی برای احیای دریاچه ارومیه تلاش کنند.
اگر مردم وارد کار نشوند، کار بسیار مشکل خواهد شد. اگر همت و غیرت داشته باشیم، دریاچه ارومیه احیا خواهد شد، این همت و غیرت در دولت هست، دولت هیچ محدودیتی برای طرح های نجات بخش دریاچه ارومیه قائل نشده است. به والله دولت با هیچ درخواست ستاد احیا تا کنون مخالفت نکرده است، علی رغم اینکه هیات دوات موضوعات بسیاری را در دستور کار دارد، با درخواست های ستاد احیا موافقت کرده و حداکثر در طی یک هفته مسئله در هیات دولت مطرح و تصویب شده است.
احیای دریاچه ارومیه در برنامه مسئولین استانی جایگاهی ندارد
کلانتری ادامه داد: گله من از مسئولین اجرایی استان ها است؛ احیای دریاچه ارومیه در برنامه مسئولین استانی جایگاهی ندارد، مدیران استانی فکر می کنند ستاد احیا منبعی برای تامین کسری بودجه دیگر بخش های آن هاست.
ما برای احیای دریاچه ارومیه نیاز به پشتیبانی مسئولین استانی داریم. رئیس جمهور تا کنون چهار بار با شخص من تندی کرده از نتایج طرح های احیای دریاچه سوال کرده است.
مردم باید حقوق خود را مطالبه کنند
کلانتری در ادامه با بیان اینکه شهروندان باید توسط سازمان های مردم نهاد توجیه شوند و مردم باید حقوق خود را مطالبه کنند، گفت: دولت وظیفه دارد برنامه های مصوب ستاد احیای را اجرا کند و مردم هم باید حقوق شهروندی خود را مطالبه کنند و اگر مردم به حقوق خود آگاه باشند، کسی نمی تواند آن ها را به دلیل حمایت از محیط زیست و درخواست احیای دریاچه ارومیه بازداشت کند؛ مثل دولت احمدی نژاد که کسانی را که به طور سمبلیک یک لیوان آب به دریاچه ارومیه آب ریختند بازداشت کرده و برچسب ضد انقلابی بودن زد.
شک نکنید دریاچه ارومیه احیا می شود
وی در ادامه با ابراز امیدواری نسبت به احیای دریاچه ارومیه افزود: من ۹۹ درصد اعتقاد قلبی دارم که پس از همه این تلاش ها دریاچه ارومیه می تواند احیا شود؛ چه از نظر اکولوژیکی، چه از نظر زمین شناسی. اما به شرطی که همه افراد مسئول و مردم پای کار بیایند. ما باید سهم دریاچه ارومیه را برگردانیم. در سال های گذشته سالانه ۲ میلیارد متر مکعب از سهم دریاچه ارومیه در کشاورزی و جاهای دیگر مصرف شده و همین عامل خشک شدن آن است.
کلانتری در ادامه با تاکید بر تقویت روح مطالبه گری مردم، گفت: از ما بخواهید و بپرسید که چرا دریاچه ارومیه خشک شد؟ چرا برنامه های احیا به سرعت اجرا نمی شود؟ چرا گرد و غبارهای نمکی بلند شده؟ چرا فشار خون مردم تبریز ۰٫۱ درصد افزایش پیدا کرده است؟ چرا بیماری های جدید شیوع پیدا کرده است؟ چرا زنبورهای عسل بی خاصیت شده اند؟ (و می دانید که اگر زنیور عسل بی خاصیت شود، بعد از ۸ سال کشاورزی هم بی خاصیت می شود.)
یک مشت مدیر بی کفایت اصلاً برنامه احیای دریاچه ارومیه را قبول ندارند
وی در ادامه باری دیگر به عدم همکاری مناسب مسئولین استانی با ستاد ملی احیا اشاره کرد و گفت: مگر از دولت برای احیای دریاچه ارومیه چه می خواهیم؟ پول هست، اختیارات کامل هست، اما من بی عرضه به اتفاق یک مشت مدیر بی کفایت که اصلاً برنامه ای به نام احیای دریاچه ارومیه را قبول ندارند، این وضع را پدید آورده ایم.
همین وزارت نیرو که باید در ماه شهریور ۱۰۰ میلیون متر مکعب از سد بوکان را به دریاچه ارومیه سرازیر می کرد، هنوز دارد مقاومت می کند؛ چرا؟
جالب هست که حجم آب پشت سد هم اکنون ۳۶۰ میلیون متر مکعب است و سال گذشته این مقدار ۸۰ میلیون متر مکعب بوده و با همان مقدار امورات منطقه حل شده، اما با این حال هنوز هم مسئولان وزارت نیرو از رهاسازی آب پشت سد به دریاچه جلوگیری می کنند.
ظاهراً کسانی در منطقه تصمیم ساز هستند و احتمالا به دولت احمدی نژاد متصل هستند و نمی خواهند دریاچه ارویمه احیا شود.
چرا با دزدان آب برخورد نمی کنید؟
کلانتری گفت: چطور ممکن است مدیری در برابر مصوبات ستاد ملی احیای دریاچه ارومیه مقاومت و سرپیچی کند؟ چرا سهم دریاچه را نمی دهند؟ چرا کارشکنی می کنند؟ ظاهراً در برنامه مدیران منطقه احیای دریاچه ارومیه جایگاهی ندارد. ۲۰ میلیون متر مکعب برای پایاب سد بوکان کافی است، چرا سهم دریاچه را نمی دهند؟
وی ادامه داد: چرا با دزدان آب برخورد نمی کنید؟ چرا با کسانی که به صورت غیر مجاز از آجی چای آب برداشت می کنند برخورد نمی شود؟ چرا رئیس دادگستری استان سکوت کرده و با این تخلفات برخورد نمی کند؟
من آذربایجان را و ایران را بیشتر از خودم دوست دارم؛ من حق ندارم خیانت کنم؛ من حق ندارم اهمال کاری کنم. که چه شود گفته شود فلانی گذران زندگی اش با آب غیر مجاز است و نباید با او برخورد کنیم؟ تخلف تخلف است چه فرقی دارد؟
از این پس هر مدیری که در راه احیای دریاچه ارومیه بایستد و کارشکنی کند به مردم معرفی خواهم کرد
دبیر ستاد ملی احیای دریاچه ارومیه در پایان با تاکید بر اینکه دریاچه ارومیه قابلیت احیا دارد، گفت: دولت به تنهایی نمی تواند دریاچه را احیا کند، مردم به تنهایی نمی توانند دریاچه را احیا کنند، سازه و سخت افزار به تنهایی نمی تواند و همه این ها باید دست در دست هم بگذارند تا دریاچه احیا شود.
کلانتری گفت: من می دانم که ملت آذربایجان، ملت با غیرتی است. ما تقاضای همکاری می کنیم از مردم. من امروز قسم می خورم هر مدیری که از این پس در راه احیای دریاچه ارومیه بایستد و کارشکنی کند به مردم معرفی خواهم کرد. ما داریم زمان را از دست می دهیم. اگر وضعیت فعلی دریاچه حفظ نشود، دیگر دریاچه ارومیه قابلیت احیا نخواهد داشت
خواب  در پارک ملت تهران

پارک ملت در تهران






پنجشنبه 03 سپتامبر 2015 مانا نیستانی

پورمحمدی درباره کشتارهای ۶۷: برای توضیح نیاز به فرصت است‎


سیاست مداران دروغگو، خودخواه و فرصت طلب!
شهباز نخعی

درست چهارسال پیش در همین هفته ها و روزها، هنوز فرصت برای حل مسالمت آمیز یا کم خسارت و تلفات مسئله سوریه وجود داشت.  هنوز داعش به وجود نیامده بود، جبهه النصره ای درکار نبود، سروکله احرار شام پیدا نشده بود و القاعده به فکر ساختن کلاهی از نمد سوریه برای خود نیافتاده بود.
 
در یک سوی معادله مردم به جان آمده از چهار دهه ظلم وستم یک حکومت خودکامه، جنایتکار و دست نشانده بودند که دلگرم به پیروزی قیام های "بهار عرب" در تونس و مصر از ماه مارس 2011 یکپارچه به پا خاسته و در تظاهراتی مدنی و آرام با شعار «الشعب یرید اسقاط النظام» (مردم خواهان سرنگونی نظام هستند)، خواستار برچیده شدن نظام استبدادی خاندان اسد و برقراری یک حکومت متکی به رأی خود بودند.
 
درسوی دیگر، حکومتی به غایت جنایتکار، فاسد و جیره خوار که سال ها با زور ارعاب و سرکوب حکومت کرده بود و به اتکای حمایت های بی دریغ و همه جانبه سیاسی، نظامی، مالی، تسلیحاتی، مستشاری و نیروی سرکوب حکومتی جنایتکارتر از خودش یعنی نظام پلید، غاصب و آشوبگر ولایت مطلقه فقیه، از جیب مردم به فقر کشیده شده ایران، خود را تافته جدابافته ومتفاوت با دیگر کشورهای منطقه می پنداشت و به جای تمکین دربرابر اراده عمومی - مانند زین العابدین بن علی در تونس و حسنی مبارک در مصر - به سرکوب خشونت بار و وحشیانه تظاهرات مسالمت آمیز و مدنی مردم سوریه پرداخت.
 
با این حال، درطول این نزدیک به شش ماه، شمار تلفات در اوایل ماه سپتامبر 2011 هنوز به هزارتن نرسیده بود.  این شش ماه بهترین فرصت برای باراک اوباما درمقام رییس جمهوری امریکا- مدعی رهبری دنیا - و سران اتحادیه اروپا به عنوان دستیار و متحدان نزدیک آن بود تا با اتخاذ تدابیری نه چندان دشوار مانند حمایت معنوی از مردم به پا خاسته سوریه و احیانا تعیین منطقه پرواز ممنوع - برای نشان دادن اراده سیاسی خود و جلوگیری از حمله های هوایی به تظاهرکنندگان - بشار اسد را نیز به سرنوشت بن علی و مبارک دچار نمایند.
 
دریغ که قرن بیستم، قرنی که درمواقع بحرانی سیاست مدارانی بزرگ چون چرچیل، روزولت، دوگل، گاندی، نهرو، آدنائر، ویلی برانت و... پا به میدان می گذاشتند و با دوراندیشی و آینده نگری سرنوشت ملت های خود و جهان را تغییر می دادند سپری شده و دنیا پا به قرن بیست و یکم گذاشته بود.  قرنی که به راستی و بدون قصد تحقیر دستکم تاکنون قرن کوتوله های سیاسی ای بوده که مفهوم سیاست را تا حد دغلبازی، زدوبند و تبانی، سودجویی های کاسبکارانه و حرافی و شارلاتانی تنزل داده اند.  قرنی که محصولات آن تاکنون امثال جرج دبلیو بوش، تونی بلر، کوفی عنان، نیکولا سرکوزی، آنگلامرکل، ولادیمیر پوتین و ازهمه تحفه تر باراک حسین اوباما بوده اند.
 
به نحوست وجود این کوتوله های سیاسی، فرصت بسیار گرانبهای شش ماهه از دست رفت و درحالی که باراک اوباما به نوشتن نامه های فدایت شوم و تراشیدن واسطه برای معامله با حکومت آخوندی و سیدعلی خامنه ای مشغول بود، گروه های ستیزه جوی اسلامی بنیادگرا با بهره گرفتن از خلاء قدرت، مثل قارچ درسوریه روییدند و تظاهرات مدنی، آرام و مسالمت آمیز مردم را به یک جنگ داخلی تمام عیارو پرتلفات تبدیل کردند.  جنگ ویرانگری که با کمی احساس مسئولیت و دوراندیشی ازجانب قدرت های بزرگ، کاملا قابل اجتناب بود.  جنگی که به زودی تبدیل به یک بحران بزرگ و فاجعه انسانی درسطح منطقه شد و دبیرکل سازمان ملل متحد آن را "جنایت علیه بشریت" نامید.  فاجعه و بحرانی که تاکنون حدود 250 هزار کشته، بیش از 4 میلیون آواره و پناهنده در کشورهای همسایه و منطقه و حدود 12 میلیون دربدر و بی خانمان درداخل سوریه تکه پاره شده به جا گذاشته است. 
 
اگر کوتوله های سیاسی نشسته بر مسند قدرت در امریکا و اروپا از اندکی دورنگری و و مآل اندیشی برخوردار می بودند، می باید درک می کردند که بروز چنین فاجعه ای دیر یا زود دامنگیر خودشان نیز خواهد شد.  افسوس که چنان نبودند و چنین نکردند و درنتیجه دود فاجعه بزرگی که با انفعال و بی عملی های خود آفریدند به چشم خودشان نیز رفت.
 
درماه های اخیر پی درپی خبرهایی درمورد غرق قایق و کشتی های حامل پناهجویانی که ازراه دریای مدیترانه قصد ورود به قلمرو اتحادیه اروپا را داشتند منتشرشده است.  درهفته های گذشته اخباری نیز درمورد تجمع جمعی از پناهجویان دربندر کاله فرانسه برای عبور از کانال مانش و ورود به بریتانیا در رسانه ها به چشم و گوش می خورد و دولت های فرانسه و بریتانیا تلاش می کردند برای آن راه چاره ای بیابند.  هفته گذشته انتشار خبر مرگ دلخراش 71 پناهجو در یک کامیون در اتریش - نزدیک مرز مجارستان - یکباره افکارعمومی مردم اروپا را برانگیخت و تظاهراتی به نفع پناهجویان برگزار شد.  کوتوله های سیاسی نشسته بر مسند قدرت در کشورهای اروپایی نیز، که دغدغه ای جز رأی آوردن در انتخابات بعدی ندارند و حوزه دورنگری شان از نوک دماغ تجاوز نمی کند، به جای عبرت گرفتن از گذشته و توجه به عواقب انفعال و بی عملی های پیشین خود و پذیرش مسئولیت، به موج سواری بر روی افکار عمومی پرداختند.  صدراعظم آلمان از آمادگی کشورش برای پذیرش 800 هزار پناهنده سوری درسال جاری خبرداد. 
 
مانوئل والس، نخست وزیر فرانسه - کشوری که پس از امریکا بیشترین سهم مسئولیت را در فاجه انسانی سوریه داشته و دارد - ضمن نکوهش رفتار دولت مجارستان با پناهجویان گفت: «کل اروپا تحت تأثیر بحرانی است که شدتش بی سابقه است».  لوران فابیوس، وزیر امورخارجه فرانسه نیز اقدام دولت مجارستان درکشیدن سیم خاردار میان صربستان و مجارستان را "شرم آور" و "خلاف ارزش های مشترک اروپایی" خواند ولی توضیح نداد که این ارزش های مشترک در 4 سال گذشته درچه وضعی بوده است.  ماریانو راخوی، نخست وزیر اسپانیا نیز گفت: «بحران مهاجرت کنونی، طی سال های آینده بزرگ ترین چالش برای اروپا خواهد بود».  بان کی مون، دبیرکل همیشه "نگران" و "متاسف" سازمان ملل متحد هم بحران اخیر پناهجویان را "وحشتناک" خواند و گفت که جان باختن پناهجویان در روزهای اخیر او را به شدت "متأثر" کرده است.
 
درمیان این همه گفته های رنگارنگ، حتی یک نمونه نیز نمی توان یافت  که یک مقام بلند پایه سیاسی در یک انتقاد ازخود صریح بگوید که من یا ما با انفعال، بی عملی و پیروی چشم بسته از باراک اوباما درمورد مسئله سوریه، مسئول این فاجعه و عواقب کنونی آن به شکل بحران مهاجرت هستیم.
 
یکی از کاربران شبکه اجتماعی "فیسبوک" با لحنی تلخ و گزنده اوضاع کنونی را چنین توصیف می کند: «دنیا بوی تعفن بی تفاوتی می دهد، دریا مزه گند جنازه دارد، وجدان ها با لالایی سیاستمداران دروغگو، خودخواه و فرصت طلب به خواب رفته است