نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ تیر ۳۰, چهارشنبه

احتمال كشته شدن عزيز محمد زاده، زندانی سياسی کورد در زير شكنجه



خبرگزاری کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
بنا به گفته یکی از مسئولین اطلاعات شهر سقز که با یکی از نزدیکان زندانی سیاسی کرد محکوم به اعدام داشته و نخواسته نامش فاش شود و در ارضای این خبر پول خوبی هم گرفته است ، که عزیز محمد زاده زندانی سیاسی محکوم به اعدام که از 7 ماه گذشته تا کنون در بی خبری کاملا بسر میبرد در اواخر پاییز سال گذشته از سلول انفرادی اداره اطلاعات شهر سقز در عین وضعیت وخیم جسمانی به بازداشتگاه اداره اطلاعات شهر سنندج منتقل میباد و طبق دستوری که از آن اداره یعنی اطلاعات شهر سنندج بهشان میرسد که گویا وی را آزاد کرده اند اما در واقع این یک دروغ بیش نبوده و تا چند ماه گذشته نیز نامبرده در سلولهای انفرادی اطلاعات شهر سنندج زیر شدیدترین نوع شکنجه های ممکن بوده است و از آن پس نیز وی دیگه دیده نشده است و به گفته این مسئول اطلاعات شهر سقز به احتمال زیاد وی در زیر شکنجه جان خود را از دست داده است و به همین علت میباشد که مسئولین این اداره وانمود میکنند که وی را آزاد کرده اند.

شايان ذكر است عزیز محمد زاده به اتهام ا قدام علیه امنیت ملی و محاربه با خدا در دادگاه شهر سقز به اعدام محکوم شد. نامبرده فرزند علی و 26 سال سن دارد .و اهل شهر بانه که در تاریخ 21/7/ 1388 توسط نیروهای امنیتی این شهر دستگیر و به بازداشت گاه شهر بانه منتقل میشود که بعد از 3 ماه آزار و شکنجه هاي شدید به زندان شهر سقز انتقال داده شد.


اطلاعیه ستاد مرکزی کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی در مورد احتمال كشته شدن عزيز محمد زاده، زندانی سياسی کورد در زير شكنجه

با گذشت 7 ماه بی خبری مطلق و مراجعه مکرر خانواده ی زندانی سیاسی کرد محکوم به اعدام ، تاکنون هیچ گونه خبری مبنی بر زنده بودن وی برای نزدیکان نامبرده وجود ندارد و بنا به خبر كاملا موثقي كه به كمپين دفاع از زندانيان سياسي و مدني رسيده ، زنداني سياسي كرد محكوم به اعدام ، عزيز محمد زاده كه در دادگاه شهر سقز به اتهام عضويت در يكي از احزاب كرد مخالف رژيم و اقدام عليه امنيت ملي به اعدام محكوم شده بود و به اعتراض به حكم خود دست به اعتصاب غذا زده بود كه نامبرده از طرف ماموران امنيتي اين شهر به مكان نامعلومي انتقال داده شد كه بعد از گذشت چند ماه بي خبري از وي و پيگري مكرر خانواده اين فعال كرد محكوم به اعدام ، تاكنون هيچ گونه خبري مبني بر سلامتي و مكان نامبرده وجود ندارد

شايان ذكر است عزیز محمد زاده به اتهام ا قدام علیه امنیت ملی و محاربه با خدا در دادگاه شهر سقز به اعدام محکوم شد. نامبرده فرزند علی و 26 سال سن دارد .و اهل شهر بانه که در تاریخ 21/7/ 1388 توسط نیروهای امنیتی این شهر دستگیر و به بازداشت گاه شهر بانه منتقل میشود که بعد از 3 ماه آزار و شکنجه هاي شدید به زندان شهر سقز انتقال داده شد

گفتني است و بنا به منبع موثقي كه خبر را براي كمپين فرستاده كه ، عزيز محمد زاده در زير شنكجه هاي وحشيانه اطلاعات و در عين اعتصاب غذا جان خود را از دست داده است كه در پي اين خبر ستاد مركزي كمپين در پي پيگري اين خبربوده و از طرفي ديگر تاكنون همه ارگانهاي حكومتي و مربوط به اين پرونده از وجود چنين پرونده و زنداني سياسي محكوم به اعدام در زندانهاي خود اعلام بي خبري و سرباز ميزند كه اين امر موجب نگراني شديد خانواده و اطرافيان وي گرديده خانواده نامبرده علیرغم مراجعت مکرر خود به مقامات مسئول، تاکنون هیچ گونه خبری از محل نگهداری و اوضاع وی دریافت نکرده اند و با گذشت 7 ماه بی خبری کامل از نامبرده تاکون هیچ گونه خبری از وی دریافت نشده که از این رو احتمال کشته شدن وی زیر شکنجه های ماموران اطلاعات وجود دارد

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، نسبت به‌ تداوم رفتارهای غیرقانونی در قبال آقای عزیز محمد زاده فعال کرد محکوم به اعدام اعتراض کرده و خواهان توجه و دفاع نهادهای داخلی و بین المللی مدافع حقوق بشر برای کسب خبر و پیگری جهت صحت زنده بودن وی میباشد.

دیپلماسی انتحاری، خط مقدم در منطقه خاور میانه ! مجیــد مشیــدی



تاریخچه عمل انتحاری یک بحث طولانی ، جنجال برانگیز و پیچیده است. اما به صورت مختصر باید گفت که تاریخ عمل انتحاری در شرق به یکهزار سال قبل می رسد. ولی با تأسف باید گفت که انگیزه اعتقادی عمل انتحاری با گذشت ده قرن ، تغییر نکرده و انتحار کنندگان قرن بیست و بیست ویکم در اکثر موارد بنابر یک توجیه از لحاظ رشد فکری هنوز در سطح آگاهی هزار سال قبل قرار دارند. واژه و اصطلاح سیاسی بسیاری در ادبیات سیاسی بین المللی وجود دارد مانند دیپلماسی ، سیاست خارجی، دیپلماسی عمومی و... که به طور روزمره استفاده می شود. می بایست یک واژه به تمام واژگان سیاسی اضافه کرد بنام دیپلماسی انتحاری . قابل توجه است که این واژه در مناسبات بین المللی و ادبیات سیاسی جهان سرمایه داری معاصر بار معنادار و قابل فهم را یدک می کشد و در دهه گذشته برای پیشبرد اهدافشان بسیار از این روش استفاده کرده اند !

دو بمب گذاری انتحاری در زاهدان ، رژیم اسلامی را در شوک فرو برد. اکنون همه باید منتظره باشیم که در استان سیستان و بلوچستان دسته دسته جوانان را بالای دار ببرند و خشونت را با خشونت لجام گسیخته پاسخ دهند. ولی هرگز سردمداران جنایتکار رژیم اسلامی نمی اندیشند که ایدئولوژی خشونت نظام علت باز تولید خشونت و ناامنی در سی و یک سال اخیر است. بدون شک به زودی در این استان مرگ ارزان و زیستن بی ارزش خواهد شد. تامین امنیت داخل کشور، این روزها برای رژیم اسلامی مشکل تر از گذشته شده است. رژیم اسلامی نیک می داند که چطور بر روی یک بمب در حال انفجار نشسته ولی از امنیت سراسری سخن می گوید، کسی نیست از دولت کودتا بپرسد هنگامی که باد می کاشتی ، می بایست به فکر طوفان امروز می بودی !

پس از عمل انتحاری در زاهدان ، روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: "اعدام ریگی باید به تاخیر می‌افتاد"
روزنامه جمهوری اسلامی ادامه می دهد که : انفجارهای زاهدان نظر کارشناسان قضائی و امنیتی استان سیستان و بلوچستان را به اثبات رسانده که معتقد بودند اعدام عبدالمالک ریگی می‌بایست تا ریشه کن شدن کلیه عوامل گروهک وی به تأخیر می‌افتاد ”.
عباسعلی نورا، نماینده مردم زابل در مجلس پس از حادثه ،گفت: “پس از اعدام ریگی ما به مقامات تذکر دادیم و حتی در کمیسیون امنیت‌ ملی جلسه گذاشتیم و به صورت انفرادی با برخی مقامات مطرح کردیم که این گروهک دست به اقدامات تلافی جویانه خواهد زد. حتی ما حدس می‌زدیم که این حادثه احتمالاً در چه روزهایی اتفاق می‌افتد. روزهای مربوط به ائمه شیعه از روزهایی بود که ما احتمال اقدامات تلافی جویانه را می‌دادیم.” شواهد نشان می دهد که رژیم اسلامی مطمئن بود که پس از اعدام عبدالمالک ریگی ، گروه " جند الله " تا مدتی توانمندی سازماندهی انتقام را نخواهد داشت و در این زمینه هم برای محدود کردن این گروه با پاکستان هم هماهنگی لازم شده بود. پس از این عمل انتحاری برای سردمداران رژیم اسلامی باور نکردنی بود که چرا کشور همسایه به قول و قرار خود عمل نکرده است و مسئولین نظامی جمهوری اسلامی فریاد سر دادند که برای عملیات علیه گروه جندالله وارد خاک پاکستان خواهند شد.

نگارنده معتقد است که بکارگیری عملیات انتحاری در شرایط کنونی در داخل و خارج کشور، بیش از هر چیز مردم بلوچ را در کنار طالبان پاکستان و افغانستان و القاعده قرار می دهد و پاک کردن این تصور و این یکسان نگری از ذهن افکار عمومی بسادگی امکان پذیر نیست. موج محکومیت این اقدام نشان می دهد که تلاش برای رساندن صدای مظلومیت مردم بلوچستان، بعد از این انفجار تا چه حد دشوار خواهد بود. رژیم اسلامی که با سیاست مشت آهنین در داخل کشور هر روزه دست به جنایت می زند، از این فضای ایجاد شده پس از عمل انتحاری به نفع سیاست های سرکوب گرانه شان علیه جنبش آزادیخواهانه مردم سوءاستفاده خواهد کرد. اما در سوی دیگر، عمل انتحاری از دید رهبران دینی ایرانی ،عراقی، طالبانی و پاکستانی و... خود یک عملیات شهادت طلبانه بوده و استشهادیون در کنار شهدای بدر و احد و نزد صالحان و مخلصلان می نشینند و بهشتی هستند!

ما شاهد هستیم که اعتصاب سراسری مردم کردستان در اعتراض به اعدام پنج جوان کرد، بدون شک توانست، همبستگی و همدلی و همدردی گسترده افکار عمومی چه در داخل کشور و چه در سطح بین المللی با مبارزات مردم کردستان را به همراه داشته باشد و برتری اخلاقی مبارزان کرد بر رژیم جنایتکار اسلامی و بازو سرکوبش سپاه پاسداران را بخوبی نشان دهد. اما افسوس که حوادث اخیر در بلوچستان که ریشه اعتقادات بنیاد گرایانه مذهبی و شونیسم، منطقه را به سمت درگیری شیعه و سنی و نژادی خواهد کشید که به هیچ وجه توده های مردم مایل نیستند که در این درگیری ارتجاعی وارد شوند.

خاور میانه و جنوب آسیا، از جمله خشن‌ترین مناطق قرن کنونی هستند که تا گلو در گسست‌های فرقه‌ای، دینی، ملی، سیاسی، اقتصادی و ایدیولوژیکی غرقه اند یعنی، علاوه بر فقر ، عقب ماندگی و خشونت در اين مناطق جریان دارد. ساختارهای تاریخی خشونت، بر مبنای گسست‌های تنش‌آلود، رفتارها، کردارها و گفتارهای خشونت‌آمیز را ساخته اند. خشونت‌ها، کشتارها و بی‌رحمی‌ها به شدت ساختاری و فرهنگی هستند که متاسفانه به فراموشی گرفته می‌شوند. فکر کنم دیگر زمان آن نیست که در برابر خشونت‌های ساختاری و خشونت اندیشه ‌های فرهنگی ـ اجتماعی سکوت و یا تجاهل پیشه کنیم.

قرن بیست و یکم توام با " دیپلماسی انتحاری " آغاز شد (11 سپتامبر 2001 ) .شاهد هستیم که دهه اول قرن بیست و یکم، پرخشونت بود. در این دهه دیپلماسی خشونت از سوی سرمایه داری و رژیم های ارتجاعی وابسته به مفهوم متعارف کارایی داشته است و دیپلماسی گفتگو تبدیل به دیپلماسی انفجار، انتحار و جنگ شد. دیپلماسی انفجار، انتحار و جنگ در دو مثلث “ افغانستان ـ پاکستان ـ هند” و " افغانستان ـ ایران ـ عراق " قابل رویت است. در ترکیب کشورهای فوق، سیاست‌ خشونت از سوی دولت های دست نشانده نهادینه شده است. در مثلث افغانستان ـ ایران ـ عراق، ایران به عنوان یکی از فعالین اصلی دیپلماسی انتحاری شناخته شده است. در منطقه خاور میانه، رقابت به خاطر بازار و منابع انرژی و… از جمله رقابت‌هایی است که سناریوهای خشونت‌آمیزی از سوی سرمایه داری برای چند دهه بنام اسلام ترسیم شده است. علل جغرافیایی، اقلیمی و جمعیتی در خاورمیانه به ترتیبی است که همواره از یک حادثه به حادثه دیگری در می غلتیم زیرا در این منطقه همواره سیر تحولات از معبر سیاست گذشته اند. در سیاست هم اغلب نظام هائی در منطقه زمینه ظهور و حضور داشته اند که دارای ایدئولوژی های ارتجاعی و سرکوبگرند و با فرصت طلبی و بی اعتقادی به مصالح ملی و خودپسندی ، غرق در زرق و برق و بوق و کرنای قدرت شدند و هرگز فرصت تفکر و غلبه بر غوغاهای قدرت را به خود ندادند و به دلیل همین عملکردها بوده است که تا به امروز هم توده های مردم با موارد اضطراری و حوادث نا منتظر عجیبی دست به گریبان هستند. فقط خود مردم توانسته اند از حیثیت خود به عنوان ملت دفاع نمایند. و سیاستمداران حاکم بر این کشورها کاری جز استعمال زور و نیرنگ و ایجاد وحشت و خشونت نداشته اند. با طرح و اجرا دیپلماسی انتحاری و نهادینه کردن خشونت، سرنوشت غم انگیز در انتظار مردم منطقه است آنان که قرن ها قربانی حکومت های استبدادی بوده اند، هنوز هم اسیر دست اندازهای تاریخ اند.

بدیهی است که دیپلماسی انتحاری نوعی از تروریسم دولتی است، ‌ دولت های سرمایه داری و رژیم های ارتجاعی وابسته در منطقه خاور میانه می‌توانند از گروه‌ها و ایدئولوژی‌های تروریستی و خشونت طلب در راستای اهدافشان بیشترین سوءاستفاده را بنمایند. همان طوری که تا به امروز چنین بوده است.

مجیــد مشیــدی

21 ژوئیه 2010

30تیر1389

madjidmoshayedi@gmail.com

www.m-moshayedi.com

منبع: سايت ديدگاه

بازار پوشاك دست دوم خارجي "تاناكورا" - اروميه

/ صف تانکرهای بنزین عراق به مقصد ايران در مرز حاج عمران


گزارشی از قاچاق محصولات نفتی در مرز ایران و عراق


رادیو فرانسه : خبرگزاری فرانسه از مرز ایران و عراق در بارۀ ورود مواد نفتی قاچاق به خاک ایران گزارشی تهیه کرده است. بر اساس این گزارش، گازوییل و بنزینی که توسط دولت مرکزی عراق، و برای تآمین نیازهای عراقی ها، از ترکیه و کویت خریداری می شود، به طور غیرقانونی وارد خاک ایران می گردد. ظاهراً مسئولان محلی کرد در این معاملات قاچاق دست دارند.

خبرنگار خبرگزاری فرانسه از نقطه ای در شمال عراق، در نزدیکی مرز ایران گزارش می دهد که روزانه حدود ۱۵٠ تانکر مواد نفتی انتظار می کشند تا محمولۀ قاچاق خود را وارد خاک ایران کنند.

به نوشتۀ این خبرگزاری تحریم هایی که آمریکا به ایران تحمیل کرده، در این گوشۀ دورافتاده مطلقاًٌ رانندگان تانکرها را نگران نمی کند. آنان که معمولاً نفت، گازوییل و بنزین حمل می کنند، گاهی اوقات برای عبور از مرز سه روز انتظار می کشند.

یک رانندۀ کرد می گوید: معمولاً هر تانکر حدود ٢۵ تن بار وارد ایران می کند که باید در نهایت به بندرعباس برسد.
محصولات نفتی پالایش شده سپس برای صدور از ایران، به کشتی ها منتقل می شود.

دولت خودمختار کردستان عراق که به طور ضمنی وجود قاچاق را تأیید می کند، در عین حال عقیده دارد که این نوع صادرات قانونی است، چرا که این مقدار مواد نفتی در منطقه بازار ندارد.

از طرف دیگر، دولت مرکزی عراق با این کار مخالف است، اما معمولاً این مسئولان محلی هستند که انتقال مواد نفتی را برنامه ریزی می کنند.
اما در بغداد، وزارت نفت از این که کردها مواد نفتی واردشده از ترکیه و کویت را به نوبۀ خود صادر می کنند، بسیار ناراضی است.

وزیر نفت عراق، حسین شهرستانی می گوید: "اگر هم مازادی هست، صادر کردن آن کار درستی نیست، زیرا دولت این مواد را برای تأمین نیازهای مردم عراق وارد می کند". علاوه بر این، درآمد این نوع صادرات غیرقانونی به جیب مسئولان کرد می رود و این موضوع دلیل دیگر ناخوشنودی دولت مرکزی است.

اما به نوشتۀ خبرگزاری فرانسه، رانندگان تانکرها فقط برای گذران زندگی این مواد را حمل می کنند و می گویند: "ما این مواد را به ایران می بریم. در آنجا این بنزین و گازوییل را به مخزن های بزرگ میریزند و بعد از آن هم ما اطلاع نداریم که به کجا می رود".

یک رانندۀ دیگر نگران است که اگر رسانه ها از این جریان قاچاق صحبت کنند، ممر درآمد آنها قطع شود. او توضیح می دهد که این مواد گاهی هم به بوشهر و بندر امام خمینی حمل می شود.

آمریکا نیز از این معاملات قاچاق بسیار خشمگین است. بخصوص که واشنگتن تصمیم گرفته که تمام شرکت های فروشندۀ مواد نفتی به ایران را تحریم کند.
یک سخنگوی سفارت آمریکا در بغداد به خبرگزاری فرانسه گفته است که مأموران آمریکایی سرگرم تحقیق در بارۀ جریان قاچاق در شمال عراق هستند. او افزوده است که "از وقتی شرکت های بزرگ دیگر به ایران مواد نفتی نمی فروشند، پای فروشندگان خرده پا به این بازار باز شده و این وضعیت آمریکا را نگران کرده است".




درياچه اروميه در حال خشک شدن


روند کاهش آب درياچه اروميه به طور محسوس از سال 84 آغاز شده و در اين مدت ميزان آب درياچه حدود شش متر کاهش يافته است و اين روند ادامه دارد.





















طرح بنگاه‌های زودبازده با همه انتقادهایی که به آن شد و با همه میزان


طرح بنگاه‌های زودبازده با همه انتقادهایی که به آن شد و با همه میزان انحراف‌هایی که در مورد آن اعلام شد ادامه پیدا خواهد کرد؛ آن هم با ۱۱ هزار میلیارد تومانی که هدفش ایجاد حدود ۶۰۰ هزار شغل جدید است.

به گزارش خبرآنلاین، سازمان بازرسی کل کشور سال گذشته در گزارشی، انحراف طرح‌های زود‌بازده را بیش از ۳۰ درصد اعلام نمود و بانک مرکزی در زمان ریاست مهندس مظاهری در سال ۸۷ انحراف طرح‌های زودبازده را ۴۴ درصد اعلام کرده بود، در حالی‌که وزارت کار احمدی‌نژاد به عنوان متولی این طرح؛ انحراف بودجه اشتغال‌زایی بنگاه‌های زود‌بازده را فقط ۴ درصد اعلام نموده است.

این در حالی است که حتی اقتصاددانی مانند جمشید پژویان به عنوان رئیس شورای رقابت که رابطه خوبی هم با دولت دارد اجرای این طرح اشتباه را عنوان کرده است.

با وجود این، به نظر می‌رسد طرح سرشماری بنگاه های زودبازده که پیش از این اعلام شده بود در آن هم بار دیگر میزان انحراف به مانند بررسی قبلی وزارت کار تنها ۴ درصد بوده نتایجی نداشته که مانع تصمیم‌گیری اختصاص ۱۱ هزار میلیارد تومان برای این طرح شود.

این اخبار در حالی به گوش می‌رسد که در اثر پرداخت تسهیلات تکلیفی به طرح‌های زودبازده از سال ۸۴ تا کنون؛ مطالبات معوق بانک‌ها به بیش از ۴۲۰ هزار میلیارد ریال رسیده و بانک‌ها هنوز نتوانسته‌اند وام‌های پرداختی دور اول بنگاه‌های زودبازده را دریافت نمایند و در حالی‌که با کمبود منابع مواجه هستند مجددا به پرداخت وام‌های جدید تکلیف می‌شوند.

مشکل مهم دیگری که از آن غافل شده؛ خصوصی شدن ۴ بانک مهم دولتی است که دولت بابت فروش سهام آنها پول خوبی هم به جیب زده است و در حال حاضر قاعدتا باید از دست تسهیلات تکلیفی و اجباری دولت رها شوند اما دوباره با تکلیف دولت به این بانک‌ها برای پرداخت وام‌های زودبازده؛ آنها را با مشکلات جدیدی مواجه خواهد ساخت.

پرداخت وام به طرح های کارشناسی نشده خود اشتغالی و زودبازده سابقه طولانی در کشورمان دارد اما هنوز دولت از نتیجه طرح‌های قبلی عبرت نگرفته و کماکان بر مدار تکرار اشتباهات می‌چرخد.

زمانی که طرح خوداشتغالی در دهه ۷۰ با اعتبار حداکثر ۵۰ میلیارد تومان در سال (طبق آمارها) که البته وزیر کار وقت این میزان را حداکثر ۵۰۰ میلیون تومان در سال می‌داند، اجرا شد، این طرح توانست سالانه ۲۰ هزار شغل جدید از ۷۰۰ هزار شغل مورد نیاز آن سال ها را ایجاد کند اما نرخ بیکاری نه تنها کاهش نیافت بلکه این نرخ از ۱۲٫۵ درصد سال ۷۰، در سال ۸۰ با ۱٫۷ درصد افزایش به ۱۴٫۲ درصد افزایش یافت.

یا آن زمان که طرح بنگاه‌های زودبازده از ابتدای سال ۸۵ تا پایان سال ۸۸ با اعتبار ۲۰ هزار میلیارد تومان عملیاتی شد، این طرح توانست تنها یک میلیون شغل جدید ایجاد کند و در نهایت این بار هم نرخ بیکاری نه تنها کاهش نیافت بلکه از ۱۱٫۵ درصد در پایان سال ۸۴ ، در پایان سال ۸۸ با ۰٫۴ درصد افزایش به نرخ ۱۱٫۹ درصد رسید.

چین و پاکستان مانع از صادرات ۵۰۰ میلیون دلاری فرش ایران می شوند؟


چکیده : روند افزایشی صادرات فرش دستباف در ماه های اخیر تداوم داشته اما با ورود چین و پاکستان به این عرصه باید دید ایران می تواند به روند صعودی خود ادامه دهد.


رییس مرکز ملی فرش ایران عنوان کرده است چین و پاکستان همچنان به عنوان رقبای ایران در بازار صادرات فرش به حساب می آیند.

به گزارش برآنلاین، « چین بازار فرش را هم خواهد گرفت. » بسیاری از فعالان عرصه صنعت فرش ایران حدود دو سال پیش به این شکل آژیر خطر برای از دست دادن بازار صادراتی فرش ایران را به صدا در آوردند. مرحوم عالی‌نسب اگر زمانی به مردان اقتصادی ایران پند داده بود که فرش را به صفت هنر و نه صنعت باقی بگذارند روزگاری فرا رسید که فرش ایرانی به صنعتی تبدیل شد که صادرات آن سود سرشاری را نصیب فعالان آن کرد. صادرات فرش بازار پر رونقی به حساب می آمد تا حدود دو سال پیش برخی از تجار روایت کردند که بازارهای اروپایی در تسخیر چینی‌ها درآمده که حتی با نام کاشان فرش‌های خود را تولید می‌کنند. موضوعی که رئیس اتحادیه صادرکنندگان فرش نیز آن را تایید کرد تا نمایان شود چینی ها در پی تصاحب بازار صادراتی فرش ایران هستند: «در خبرها آمده بود که شهرکی به نام کاشان در چین تاسیس شده که فعالیت اصلی آن تولید فرش با نقش کاشان ایران است. البته مرکز ملی فرش چنین موضوعی را تکذیب کرد ولی به هر صورت همچنان موضوع کپی نقش‌های ایرانی توسط آنان وجود دارد.»

« بحران » شرایطی بود که فرش دستباف ایرانی در آن قرار گرفته بود و فعالان این عرصه به مسئولان دولتی هشدار دادند که در این راستا باید راهکارهایی را به کار بست تا شاید بحران‌ها رفع شود. آنان اعتقاد داشتند در این میان دولت می‌تواند نقش مناسبی داشته باشد که یکی از این راه‌ها نیز تخصیص جوایز صادراتی است. بر این اساس افزایش جوایز صادراتی فرش دستباف برای مقابله با تورم موجود و نیز پرداخت به موقع آن می‌تواند این بحران را برای فرش دستباف ایرانی کمرنگ کند.

چیزی حدود دو سال از بحرانی که گریبان صادرات فرش ایران را گرفته گذشته بود که در واپسین روز های تیر سال جاری فیصل مرداسی رییس مرکز ملی فرش ایران پیش بینی کرد مجموع صادرات فرش کشور تا پایان سال جاری به ۵۰۰ میلیون دلار خواهد رسید.

رییس مرکز ملی فرش ایران به صراحت از آنچه در بازارهای صادراتی فرش ایرانی می‌گذرد، پرده برنداشت اما نقش رقیب های این کالای نفیس ایرانی را در بازار های صادراتی را همچنان پر رنگ عنوان کرد. او که در حاشیه پنجمین جشنواره قالی‌های نفیس ایران با خبرنگاران به گفت و گو پرداخت عنوان کرد تفاوت قیمت فرش‌های ایران با فرش‌های سایر کشورهای رقیب را از عوامل موثر در ضعیف بودن صادرات فرش برشمرد: « تفاوت قیمت فرش‌های ایران با فرش‌های سایر کشورهای رقیب از جمله هند، چین و پاکستان و نبود تناسب طرح، رنگ و نقش با سلایق بازار جهانی را از عوامل موثر در ضعیف بودن صادرات فرش است. صادرات فرش‌هایی با کیفیت پایین از کشورمان در سالهای گذشته تاثیر بسیاری در کاهش میزان صادرات فرش داشته است. »

او به این شکل همچنان وضعیت نا مناسب را برای بازار صادراتی فرش ایران ترسیم کرد تا همچنان دغدغه های گذشته در رابطه با کاهش صادرات فرش ایرانی به سایر کشور ها وجود داشته باشد.

هنوز یک هفته از این اظهارات رییس مرکز ملی فرش ایران نگذشته بود که برپایه آمار منتشر شده از سوی گمرک جمهوری اسلامی ایران، ارزش فرشهای صادراتی ایران که در سه ماهه نخست سال ۱۳۸۸ معادل ۷/۷۶ میلیون دلار بود، در پایان خرداد سال جاری ۹/۱۰۴ میلیون دلار را تجربه کرد. میزان وزنی این فرش های صادراتی نیز از ۱۲۰۰ تن در سه ماهه آغازین سال گذشته، به ۱۶۰۰ تن در سه ماهه امسال رسیده است.

از سوی دیگر میزان صادرات فرش دستباف ایران در مقایسه سه ماه نخست سالهای ۸۸ و ۸۹، از نظر ارزشی ۷۳/۳۶ و از نظر وزنی ۳۷/۳۸ درصد رشد داشته است. گفتنی است روند افزایشی صادرات فرش دستباف در ماه های اخیر تداوم داشته و در چند سال اخیر برای نخستین بار است که این افزایش در میزان وزنی صادرات نیز رشدی قابل توجه دارد.

با توجه به حضور پر رنگ کشور هایی مانند چین و پاکستان که رییس مرکز ملی فرش ایران نیز به آن تاکید داشته است و از سوی دیگر مشکلاتی که برای فعالان این عرصه وجود دارد باید منتظر ماند و مشاهده کرد که آیا ایران می تواند به روند خود در ارائه آمار های صعودی ادامه دهد یا خیر؟