نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۸ اسفند ۱۵, شنبه

نگاھی به آينده جھان از منظر مولفين مکتب نظام جھانی سرمايه


دمآرد
در اين نوشتار به نکاتی از نگرش امانوئل والرستين به آينده جھان در پرتو بحران عميق نظام جھانی و تلاطم منبعث
از آن می پردازيم . به نظر نگارنده تفحص، بحث و تبادل نظر درباره اين نکات می تواند به تنظيم و پيشبرد
استراتژی نيروھای چپ در ھر بخشی از جھان که ھستند، کمک ھای قابل ملاحظه ای بکند.
١ – جھان به خاطر بروز بحران عميق ساختاری نظام وارد مرحله کساد بزرگ گشته که تبعات فلاکت بار آن در پنج
سال آينده شديدتر، نمايان تر و رسانه ای تر خواھند گشت. يکی از پيامدھای کساد بزرگ افزايش چشمگير در درصد
( پورسانتاژ) بيکاری در سراسر جھان ھم در کشورھای مرکز وھم در کشورھای پيرامونی خواھد بود. افزايش در
صد بيکاری در سطح جھان که مستقيما ناشی از اصل نزول در صد سود و گرايش سرمايه داران به سوی فعاليت
ھای مالی بجای سرمايه گذاری در حيطه توليد است، در سال ھای آينده تشديد پيدا خواھد کرد.
٢ – در حال حاضر آمريکا به عنوان راس نظام جھانی وارد بحران فروپاشی ھژمونی خود بويژه در حيطه
ژئوپليتيکی گشته و در سال ھای آينده روند اين بحران شديدتر خواھد گشت ، ھم اکنون در ١۴ کشور آمريکای لاتين (
که تا اين اواخر به حياط خلوت آمريکا معروف بود ) دولت ھائی سر کار آمده اند که نه تنھا با سياست ھای
نئوليبرالی دولت آمريکا بشدت مخالفت می کنند بلکه در تدارک تعبيه و تنظيم بانک جنوب در تقابل با بانک جھانی از
يک سو و طرح و رواج پول مستقل خود از دلار آمريکائی از سوی ديگر ھستند .
٣ – بررسی حوادث در خور تامل مناطق مختلف جھان بويژه در منطقه بزرگ خاورميانه و آسيای جنوبی بخوبی
نشان می دھد که آمريکای لاتين تنھا منطقه ای نيست که آمريکا در آنجا قدرقدرتی ژئوپليتيکی خود را از دست می
دھد . کاھش روزافزون در قدرقدرتی ژئوپليتيکی آمريکا در سال ھای اخير ھمراه با انحطاط و فرود قدرت اقتصادی
آمريکا بويژه در زمينه ھای ازدياد قرض ھای بين المللی دولت و نزول نرخ دلار در مقايسه با نرخ پول ھای جاری
ژاپن ، چين و.... منجر به تلاطمات و ناآرامی ھای چشمگير در اکناف جھان خواھد شد . در پرتو بررسی وقايع سال
ھای ٢٠٠٨ و ٢٠٠٩ در خاورميانه و آسيای جنوبی می شود گمان زد که تشديد روند اوضاع متلاطم در آن مناطق
بوقوع احتمالی حوادث زير منجر می گردد :
-
احتمال کودتا و روی کار آمدن حکومت نظامی در پاکستان و آغاز حمايت کم و بيش آشکار و علنی آن
حکومت از طالبان و نئوطالبان در افغانستان در جھت کنترل عملی آن کشور .
-
ازدياد تلاطمات سياسی و نظامی در عراق و ادامه ناآرامی ھا در ايران ھمراه با تھديدات اسرائيل مبنی بر
بمباران پايگاه ھای انرژی ھسته ای در ايران .
-
تضعيف رژيم عربستان سعودی و آغاز تلاطمات سياسی و ازدياد قدرت نيروھای نظامی در عربستان در
ارتباط با ناآرامی ھای جاری در يمن و احتمال کودتای نظامی در عربستان و تجزيه يمن به دو بخش شمال و
جنوب .
۴ – مجموعه اين حوادث در کشورھای سوق الجيشی و ژئوپليتيکی خاورميانه – آسيای جنوبی ھمراه با ادامه روند
روی کار آمدن دولت ھای " خودمختار " و مستقل از بازار نئوليبراليسم در کشورھای آمريکای لاتين شرايط را برای
بروز و عروج " مرکزھای نوظھور " و بلوک ھای ژئوپليتيکی در جھان آماده تر خواھد ساخت . بايد تاکيد نمود که
بعضی از اين نيروھا و بلوک ھای نوظھور و جديد ضد گلوبوليزاسيون نيستند ، آنچه که بعضی از آنھا يقينا می
خواھند ، " گلوبوليزاسيون جديد" ( گلوبوليزاسيون بدون ھژمونی آمريکا ) است .
۵ – آيا آمريکا حاضر است که در مقابل مقاومت ھای ممتد و گوناگونی که در سراسر جھان و حتی در داخل خود ، با
آنھا روبرو است دست به عقب نشينی زده و از تھاجمات ، مداخلات نظامی و اشتعال جنگ ھای ديگر " ساخت
آمريکا " دست بردارد ؟ پاسخ مناسب به اين پرسش بسته به دو نکته مھم است که در اينجا به طور اختصار به بررسی
آنھا می پردازيم .
خيلی از تحليلگران چپ بر آن ھستند که آمريکا به عنوان راس نظام نه تنھا امکان دارد که اصلا دست به عقب نشينی
نزند بلکه در پرتو بحران عميق ساختاری که گريبان نظام را گرفته متوسل به گسترش جنگ و ديگر ماجراجوئی ھای
نظاميگری در اکناف جھان گردد . چرخش به راست ( آن ھم راست افراطی ) که در ماه ھای اخير در درون حزب
جمھوری خواه موقعيت متوفقی کسب کرده و اعضای رھبری سنتريست و بينابينی درون آن حزب را خلع سلاح و
ايزوله ساخته است ، احتمال اين امر که آمريکا دست به تھاجمات بيشتر نظامی بزند را بيشتر ساخته است . در تحت
اين شرايط نکته مھم اولی اين است که آيا جنبش ھای اجتماعی و سياسی در سطح جھانی بويژه جنبش ضد جنگ در
آمريکا ، خواھند توانست به عنوان بازيگران اصلی نقش مھمی در سياست جھانی راس نظام ايفاء کرده و با بسيج توده
ھای وسيع مردم و فشار از پائين از وقوع چرخش به راست ( عروج " فاشيسم آمريکائی " ) جلوگيری کنند ؟ بررسی
٢٠١٠ ) در اکناف جھان منجمله جنبش ضد جنگ در - جنبش ھای اجتماعی و سياسی که در دو دھه گذشته ( ١٩٩٠
آمريکا ، گسترش يافته اند ، نشان می دھد که اين جنبش ھا می خواھند ( و می توانند ) عليه تھاجم نئوليبراليسم
نئومحافظه کاران ( که تلاش می کنند تمام امتيازاتی را که کارگران کشورھای مرکز از يک سو و ملت – دولت ھای
دربند کشورھای پيرامونی از سوی ديگر در دھه ھای ۶٠ و ٧٠ کسب کرده اند پس بگيرد ) مقاومت کنند . درست
است که اين جنبش ھا برای سالھا تدافعی و عموما پراکنده و بدون ادغام عمل کرده اند ولی فعالين در درون آنھا
بتدريج بويژه در ١٠ سال گذشته ، پی برده اند که کشورھای سه سره امپرياليسم ( آمريکا ، اتحاديه اروپا و ژاپن ) و
حاميان آنھا ( عمدتا کشورھای جی ٨ = کلوپ داووس ) به عنوان يک نظام حاکم جھانی عمل می کند . روی اين
اصل فعالين درون فروم ھا و جنبش ھای اجتماعی به اين نتيجه رسيده اند که آنھا نيز به ايجاد تشکل ضد داووس (
چپ جھانی ) از طريق پروسه " ادغام تنوع ھا " نظام جھانی را به چالش جدی طلبيده و حداقل در کوتاه مدت ( در
پنج سال آينده ) با اعمال " فشار از پائين " از وقوع چرخش به راست در آمريکا ( که چيزی شبيه فاشيسم نوع
آمريکائی خواھد بود ) جلوگيری کنند . جنبش ھای اجتماعی و سياسی که در خيلی از کشورھا بويژه در آمريکای
لاتين ، در برگيرنده احزاب و سازمان ھای چپ مارکسيستی و راديکال ھم ھستند بغير از ممانعت و جلوگيری از
چرخش به راست و روی کار آمدن نيروھای تاريک انديش بنياد گرا و يا ناسيوناليست ھای شوونيست در کشورھای
مختلف بايد به خواسته ھای توده ھای مردم در گستره ھای دموکراسی و آزادی نيز توجه جدی کنند . اين جنبش ھا
بايد پروسه بی پايان پديده دموکراسی را با انديشه توسعه اجتماعی تلفيق دھند . بايد خاطر نشان ساخت که دموکراسی
که با نئوليبراليسم " بازار آزاد " و با بنيادگرائی دينی و مذھبی خط کشی نکرده باشد ، دموکراسی ناپيگير و فرمايشی
١٩٧۵ ) در - بوده و حاميانش را با بن بست روبرو خواھد ساخت . شايان توجه است که در عھد باندونگ ( ١٩۵۵
بعضی از کشورھا مثل آرژانتين ( در عصر پرون ) و مصر ( در عصر ناصر ) عدالت اقتصادی و اجتماعی از بالا
و بدون شرکت فعال و فراگير توده ھا از پائين تنظيم و پياده گشت . ولی آن پروژه ھا چندان دوامی نياوردند و در يک
برھه از تاريخ با اينکه مثمرتر واقع گشتند ، به دام منطق حرکت سرمايه جھانی افتاده و از بين رفتند .
۶ – نکته مھم ديگر موقعيت " چپ در کل " – دولت ھای چپ و جنبش ھای اجتماعی و سياسی چپ در حال حاضر
در سطح جھان است . امانوئل والرستين ( محقق و جامعه شناس مارکسيست و نويسنده کتاب معروف " نظام جھانی
سرمايه " ) معتقد است که چپ عام بايد در مقابله با نظام در ھر کجا که ھستند خود را به دو تاکتيک مرحله ای مسلح
و آماده سازد : کوتاه مدت و ميان مدت . در کوتاه مدت ، چپ ھا بايد در موضع تدافعی خود باقی مانده و از سياست
ھا و برنامه ھائی که زندگی فلاکت بار طبقات کار و زحمت را کاھش داده و زندگی معيشتی آن ھا را ( که در پنج
سال آينده دردناکتر و مذلت بار خواھد گشت ) قابل تحمل سازند . در اين مرحله کوتاه مدت چپ ھا ھر کجا که ھستند
بايد از تاسيس و گسترش تشکل ھای مستقل کارگری ، دھقانی و ديگر اقشار فرودست حمايت کنند . واقعيت اين است
که در پنج سال آينده ھيچ کشوری در جھان ( شايد به استثنای کوبا ) وجود نخواھد داشت که در آنجا اقشار مختلف کار
و زحمت دچار بيکاری مزمن و ممتد از يک سو و گرانی سرسام آور از سوی ديگر نشده باشند . در اين برھه کوتاه
مدت تدافعی ، چپ ھا بايد به اھميت فرصت ھای نوينی که بحران عميق ساختاری سرمايه داری و فرود و نزول
قدرقدرتی بلامنازع آمريکا در جھان بوجود آورده توجه کرده و خود را برای يک مبارزه طولانی آماده سازند . ھيچ
زمانی در سی سال گذشته به اندازه امروز چپ ھا اين فرصت را نداشتند که با بسيج توده ھای عظيم بيکار و فلاکت
زده خود را برای يک چالش جدی در آينده نزديک عليه نظام جھانی آماده سازند . بايد اذعان کرد که اين نظام فقط
توسط قربانيان نظام که ٨۵ در صد جمعيت جھان را تشکيل می دھند ، می تواند سرنگون گردد . ولی قربانيان نظام
زمانی می توانند در اين امر موفق گردند که ستاد رھبری خود را با حمايت چالشگران چپ ضد نظام بوجود آورند .
٧ – کارزار اصلی چپ در مرحله ميان مدت که پانزده تا بيست و پنج سال طول خواھد گشت ، بوقوع خواھد پيوست
. در اين مرحله چپ از موضع تدافعی بيرون آمده و موضع " تھاجمی " عليه نظام را اتخاذ خواھد کرد . اين کارزار
درباره سرمايه داری نيست بلکه مسئله بر سر بديلی است که بايد به عنوان يک نظام جايگزين نظام سرمايه داری
گردد. در اين مرحله از مبارزه نيروھای راست و چپ در اکثر جوامع و کشورھا در مقابل ھم بيش از پيش صف
آرائی خواھند کرد . اين کارزار صرفا بين دولت ھا و " ملت – دولت ھا " نيست بلکه بين نيروھای اجتماعی –
سياسی است که در مرحله پيشين ( مرحله کوتاه مدت ) دور شعارھا و گفتمان ھای مسلط راست و چپ شکل يافته و
در مرحله ميان مدت در مقابل ھم قرار گرفته اند .
٨ – در حال حاضر ، بررسی نيروھای راست و چپ در تمام کشورھای جھان نشان می دھد که در اکثر آنھا اين
نيروھا در ھم " ادغام شده " و متحد نيستند و در ھر دو اين اردوگاه ھا مبارزات جدی درونی بر سر استراتژی ھای
قابل قبول ھم چنان جريان دارد . بدون ترديد در اکثر کشورھای آمريکای لاتين چپ ھا ( برخلاف ديگر مناطق جھان
) موفق شده اند که با اتخاذ يک اتحاد بر سر استراتژی مشترک نيروھای راست را در موضع تدافعی قرار داده و
ابتکار عمل را به نحو بارز و چشمگيری بدست بگيرند . ولی در ديگر مناطق جھان از اروپای آتلانتيک گرفته تا
کشورھای آفريقای جنوبی ، خاورميانه و آسيای جنوبی سرنوشت مبارزات داخلی چه در کمپ چپ و چه در کمپ
راست در حال حاضر روشن و معلوم نيست . نتيجه اين مبارزات خيلی امکان دارد که بشريت را به سوی مرحله ای
بھتر و يا دنيائی بدتر از نظام واقعا موجود سرمايه داری سوق دھد . آنچه که در حال حاضر برای نيروھای چپ حائز
اھميت است ، اين است که بحران عميق ساختاری دوباره برای آنھا شرايطی را ايجاب کرده که آنھا بتوانند توده ھای
عظيمی از مردم زحمتکش جھان را دور محور تضادھای واقعی بسيج ساخته و دوباره نظ
ام جھانی سرمايه را مثل
١٩٠٣ ) بطور جدی و چشمگير به چالش بطلبند . – دوره " عھد لنين " ( ١٩٢۴

رابطه اسرائيل با نظام جھانی و سرنوشت مردم فلسطين


يونس پارسابناب
درآمد
تعداد نسبتا قابل توجھی از روشنفکران ضد صھيونيست عرب و غير عرب ( منجمله ايرانيان ) بر اين عقيده ھستند که
حاکمين اسرائيلی با کمک لابی ھای طرفدار اسرائيل بويژه در کنگره آمريکا خطوط اصلی سياست خارجی راس نظام
جھانی سرمايه در منطقه خاورميانه را تعبيه و حتی به ھيئت حاکمه آمريکا " ديکته " می کنند و نه بر عکس. اين
٢٠٠١ ) بين اين روشنفکران که اکثرشان اتفاقا دارای پيشينه ھمدردی و – نظرگاه بويژه در سال ھای اخير ( ٢٠٠٩
ھمبستگی با آرمان ھای مردم فلسطين ھستند ، به يک گفتمان مسلط تبديل گشته است. بدون ترديد، افزايش اعمال
سياست ھای آپارتايد زائی جغرافيائی و سياسی بر سرزمين ھای فلسطينی ( کرانه غربی، نوار غزه و غرب اورشليم )
از سوی دولت اسرائيل با نيت رسيدن به ھدف نھائی ( تخريب و انھدام پديده فلسطين به عنوان يک دولت – ملت واحد
بالقوه ) در تقويت و رواج اين گفتمان نقش مھمی داشته است. واقعيت اين است که صھيونيسم حاکم در اسرائيل نيز
مثل ھر بنيادگرائی دينی و مذھبی " تافته جدا بافته " از نظام جھانی نبوده و مستقل از آن به عنوان آنتی تز عمل
نکرده و مثل اسلام سياسی ، لامائيسم ، ايونجليکای راست مسيحی ، وھابيگری و.... جزء لاينفک نظام جھانی است .
به عبارت ديگر ، صھيونيسم حاکم و رايج در جھان نيز مثل ھر پديده بنيادگرا از پی آمدھای فاز معينی از حرکت و
گردش سرمايه ( گلوبوليزاسيون ) در سطح جھانی می باشد. در اين نوشتار بعد از بررسی چند و چون رابطه اسرائيل
با نظام جھانی سرمايه به شرح پروژه تخريب و انھدام فلسطين به عنوان يک دولت – ملت واحد بالقوه از سوی نظام
جھانی می پردازيم. در آخر نوشتار ( در بخش نتيجه گيری ) نظر نگارنده در مورد وظيفه و نقش نيروھای سکولار و
چپ ( ضد نظام جھانی ) را در مقابل آينده و سرنوشت فلسطين ملاحظه خواھيد کرد.
پروژه نظام و مکانيسم ھای سرمايه داری
برای درک و فھم عميقتر از چگونگی پروژه نظام و ماھيت نقش اسرائيل در درون نظام ( به عنوان " بازوی مطمئن
" نظامی آمريکا در خاورميانه ) بھتر است گامی به عقب برداشته و اھداف مکانيسم ھای سرمايه داری در سطح
جھانی را بطور اجمالی مورد بررسی قرار دھيم . مقدمتا، بايد يک خط مشخص و روشن بين لفاظی ھا و تبليغات
نظام سرمايه از يک سو و عملکرد مکانيسم ھای آن در سطح جھانی و منطقه ای از سوی ديگر بکشيم . لفاظی ھا ،
تبليغات و ظاھر سازی ھا از طرف ھيئت حاکمه نظام بويژه دولتمردان آمريکائی ، بطور عام و بانک جھانی ( که به
عقيده بعضی از چالشگران ضد نظام " وزارت ارشاد " و تبليغات جی ٧ بويژه آمريکا محسوب می شود ) بطور
خاص تعبيه و بيان می گردد . اين لفاظی ھا بر اين انديشه بنا گشته که جھانيان بايد به يک اقتصاد " بازار آزاد "
دسترسی داشته باشند که در آن بازار بطور شفاف با ھر فردی تا حد امکان بنحو مناسب و برابری معامله می کند .
اين سخن و انگاشت چيزی غير از لفاظی و تبليغات مطلق نيست. اين نوع بازار اگر حتی زمانی در گذشته ھای دور
وجود داشته، امروز ھيچ رابطه ای با سرمايه داری واقعا موجود نداشته و نمی تواند چيزی غير از يک بحث
متافيزيکی و يوتوپيکی درباره يک نظم موھومی باشد .
ھدف نظام سرمايه داری واقعا موجود نه بر اساس مديريت رقابت بين " برابرھا " بلکه تامين تسلط و کنترل
اوليگوپولی " انحصارات پنج گانه " بر منابع طبيعی ، تکنولوژی ھا، بنيادھای مالی، ارتباطات و اطلاعات و تسليحات
کشتار دسته جمعی در سراسر کره خاکی و دسترسی فقط يک اقليت کوچک ( پانزده در صد جمعيت شش ميليارد و
نيم نفری جھان ) به استفاده از آنھا است. اين پنج اوليگوپولی انحصاری در مجموع " قانون ارزش جھانی شده " را
تعيين می کنند که بر اساس آن نظام سرمايه داری نابرابری ھا را در سطح جھانی توليد و باز توليد می کند. اين
استراتژی جھانی " امپرياليسم دسته جمعی " و شرکای آن در عصر کنونی است.
ماظن نورد رد ليئارسا شقن
در پرتو اين نظم ، نقش صھيونيسم و دولت اسرائيل در درون اين نظام خيلی آشکارتر می گردد بويژه اگر به اين نکته
توجه کنيم که صھيونيسم و اسرائيل از ھمان آغاز ( از زمانی که تلاش صھيونيست ھا برای ايجاد اسرائيل شروع
گشت ) به متحد امپرياليسم تبديل گشت . در آن زمان ، رھبران صھيونيست به اين انتخاب استراتژيک روی آوردند
که اسرائيل بدون حمايت قطعی و کامل امپرياليست ھا نمی تواند ايجاد گردد . واقعيت اين است که خواست گسترش
کنترل امپرياليستی بر " خاورميانه بزرگ " با خواست صھيونيست ھا ( ايجاد اسرائيل و سپس گسترش " اسرائيل
بزرگ " ) گره تاريخی خورد . امروز ھدف استراتژيکی نظام جھانی بويژه راس آن آمريکا کسب تسلط کامل بر کل
خاورميانه بزرگ ( منجمله کشورھای آسيای مرکزی و کشورھای منطقه قفقاز ) در جھت کسب ھژمونی بر منابع
بسيار مھم نفتی جھان در آن منطقه است . اين استراتژی بدون اعمال کنترل نظامی بر جوامع اين منطقه نمی تواند
کامياب گردد . اشغال نظامی عراق تجلی آغاز دوره آغازين اين استراتژی است. صھيونيسم ( دولت اسرائيل ) نقش
مھمی به عنوان يک پايگاه مطمئن نظامی در خدمت اين استراتژی جھانی در منطقه ايفاء می کند . در طول عمر
شصت و يک ساله اش ، اسرائيل نقش مھم خود را به عنوان متحد مطمئن نظام بنحو بارز و موثری ايفاء کرده است .
صھيونيسم اسرائيل در شکست و نابودی پديده ناصريسم ، جنبش بعثی ھا و ديگر جنبش ھای ملی گرا و پوپوليستی در
منطقه در دھهھای ١٩۶٠ و ١٩٧٠ و سپس در ترور و اخته کردن رھبران جنبش آزاديبخش فلسطين و تجزيه و
١٩٩١ ) ايفاء کرده – اعمال سياست ھای آپارتايدی در مناطق کرانه غربی و نوار غزه در دو دھه گذشته ( ٢٠١٠
است .لاجرم ، اسرائيل صھيونيستی از حمايت مالی بزرگ و قدرتمندی از سوی امپرياليست ھا بويژه امپرياليسم دسته
جمعی سه سره برخوردار بوده است که بدون آن نمی توانست به بقای خود ادامه دھد . از اين منظر ، روشن است که
چرا امپرياليسم سه سره از پروژه اسرائيل در نابودی و انحلال فلسطين به عنوان يک دولت – ملت بالقوه حمايت می
کند . ھدف اصلی عملکرد ھا و سياست ھای اين نظام استقرار صلح و يا تامين امنيت يھوديان در منطقه نيست بلکه
ھدفش انھدام و تخريب پديده فلسطين و به موازات آن کسب کنترل کامل بر خاورميانه بزرگ بويژه کشورھای عربی
است . مضافا ما بايد به نقش افرادی مثل پال ولفوويتز ( يکی از معماران اصلی جنگ ھای خانمانسوز افغانستان و
عراق و رئيس سابق بانک جھانی ) در بررسی موقعيت اسرائيل در درون نظام توجه کنيم . انديشه ھا و پروژه ھای
ولفوويتز تجلی منافع مشترک سرمايه داری جھانی و صھيونيسم بوده و رھبری بلامنازع آمريکا در امپرياليسم سه
سره را بنحو روشنی مجسم می سازد. بطور خلاصه، طرح مشترک بانک جھانی و صھيونيسم حاکم بر اسرائيل ايجاد
کشور فلسطين و حتی يک کشور کاملا وابسته فلسطينی نيست . بلکه ھدف تعبيه و تنظيم تعدادی مناطق فلسطينی نشين
مجزا از ھم ( بنتوستان ھای بدون ارتباط ارضی به سبک آفريقای جنوبی در دوره آپارتايد ) در کرانه غربی و نوار
غزه است. دولت اسرائيل با حمايت ھمه جانبه نظام جھانی و مشخصا آمريکا با برپائی و ايجاد شھرک ھا در مناطق
فلسطينی بطور منظم زمين ھا و منابع آبی فلسطينی را به تصرف خود در آورده و زندگی اقتصادی فلسطينی ھا را
عملا در آن مناطق غير ممکن ساخته است. امروزه ما شاھد اين امر ھستيم که سه ميليون و نيم نفر از جمعيت
فلسطينی ھای ساکن کرانه غربی، نوار غزه و شرق اورشليم به خاطر وجود اين شھرک ھا ( که ساکنان شان ھمگی
يھوديان آمريکائی ، اروپائی، آسيائی و آمريکای لاتينی بوده و رسما شھروند کشور اسرائيل ھستند ) عملا بطور
جداگانه از ھم در بنتوستان ھای خود زندگی می کنند. آنھا برای گذران زندگی معيشتی خود و فرزندانشان مجبورند به
استخدام ساکنين شھرک ھای اسرائيل در آيند . دقيقا مثل رژيم آپارتايد در آفريقای جنوبی، ھدف اقتصادی از ايجاد
بنتوستان ھای فلسطينی ايجاد نيروی کار ارزان و استثمار شديد فلسطينی ھا در خدمت گسترش پروژه اسرائيل بزرگ
در منطقه عرب نشين خاورميانه می باشد.
نيطسلف تشونرس و اھ ینيطسلف تيعقوم
در چارچوب اين وضع که بطور روزافزونی در مناطق فلسطينی حاکم و رايج می گردد، تمامی پروژه ھای مطروحه
از طرف بانک جھانی ، اتحاديه اروپا و حتی استراتژی دولت خودگردان فلسطينی در مورد حل مسئله فلسطين منجر
به تقويت يک امر خواھد گشت: استحکام شھرک ھای اسرائيلی و گسترش بنتوستان ھای فلاکت بار فلسطينی برای
ايجاد کار ارزان. اما به عقيده بعضی از تحليلگران ضد نظام سرمايه، ھدف نھائی اسرائيل صھيونيستی که در واقع
ھدف نظام جھانی نيز است، فراسوی ايجاد آپارتايد به مدل آفريقای جنوبی است. اين ھدف گيری آماجش ايجاد جوی
است که منجر به مھاجرت تدريجی فلسطينی ھا حتی از بنتوستان ھای فلاکت بار خود گردد . البته وقوع اين امر
بخشی از پروژه ايجاد " اسرائيل بزرگتر " در درون " خاورميانه بزرگ " نظام در آينده است. شوربختانه، خيلی از "
بويژه در کشورھای اروپائی و آمريکائی که خود را حاميان " حقوق بشر " و نگھبانان " جامعه " NGO ان جی اوھا
مدنی می دانند، " نمی توانند و احيانا نمی خواھند قبول کنند که اين ھدف نظام جھانی سرمايه در آن بخش از خاورميانه
است. تاسيس و استقرار يک فلسطين مستقل، دموکراتيک و سکولار بزرگترين و خطرناکترين مانع و ستون مقاومت
در مقابل ھدف نظام جھانی در جھت اعمال ھژمونی نفتی بر خاورميانه بزرگ است. علت اصلی ھراس نظام از
تشکيل احتمالی يک فلسطين قوی را بايد در ترکيب جمعيت فلسطين و گرايش فکری جاری در بين مردم فلسطين
جستجو کرد. مردمی که امروز خود را فلسطينی می نامند حدودا به يازده ميليون نفر می رسند. از اين تعداد جمعيت ،
سه و نيم ميليون نفر در مناطق کرانه غربی رودخانه اردن و نوار غزه، نزديک به يک ميليون و نيم نفر در کشور
اسرائيل ( منجمله در شرق اروشليم ) و بقيه ( شش ميليون نفر ) در خارج از فلسطين اشغال شده و اسرائيل ( به
ترتيب تعداد جمعيت در کشورھای اردن، لبنان، سوريه، مصر، امارات متحده عربی، آمريکا، کشورھای اروپا و... )
در ھجرت و تبعيد زندگی می کنند . بررسی اسناد و آمارگيری ھای متنوع و گوناگون درباره مردم فلسطين نشان می
دھد که مردم فلسطين دارای ويژگی ھائی ھستند که آنھا را بطور مشخصی از ديگر مليت ھای ساکن منطقه خاورميانه
متمايز می سازد . تعدادی از اين ويژگی ھا عبارتند از:
١ – در صد کارگران فلسطينی بيشتر از در صد کارگران در کشورھای مختلف خاورميانه ( از مصر و اردن گرفته
تا ايران و ترکيه ) است.
٢ – در صد تحصيلکرده ھا و افراد حرفه ای تکنوکرات در بين فلسطينی ھا بالاتر از درصد افراد حرفه ای در ديگر
کشورھای خاورميانه است .
٣ – در صد سکولارھای ضد نظام جھانی و ضد دولت ھای کمپرادور بين فلسطينی ھا به مراتب بالاتر از درصد
سکولارھای ضد نظام در بين مردمان کشورھای خاورميانه است.
۴ – در صد گرايش به سوی انديشه ھای اولتراناسيوناليستی – پانيستی ( خاک پرستی ، الحاق گرائی، تجزيه طلبی،
زبان پرستی و ملی گرائی شووينيستی ) از يک سو و در صد گرايش به پذيرش انديشه ھای بنيادگرائی دينی (
سلفيسم، ايدئولوژی اخوان المسلمين و.. ) و امت گرائی مذھبی ( وھابيگری و اعتقاد به انگاشت ولايت فقيه ) از سوی
ديگر به غايت در بين مردم فلسطين کمتر از درصد گرايش به سوی آن نوع انديشه ھا در بين مردمان ساکن
کشورھای خاورميانه است.
با وجود اين ويژگی ھا در بين مردم فلسطين تعجبی ندارد که معماران نظام جھانی استقرار و تقويت يک کشور مستقل
، دموکرات و سکولار در فلسطين را يک مانع و ستون مقاومت بزرگی در مقابل ھدف اصلی خود در خاورميانه
بزرگ می بينند. معماران استراتژيکی نظام جھانی و مبلغين آن تلاش می کنند ( ويا تصميم می گيرند ) که در برنامه
ھای خود در جھت احيای " جھانی نوين " بعد از ايجاد آشوب و جنگ در جوامع مختلف جھان تاريک انديش ترين و
ارتجاعی ترين نخبگان و اقشار جامعه را به عنوان " متحدين " و شرکای خود انتخاب کرده و از عروج آنان به قله
ديکتاتوری حمايت کنند . آيا صھيونيسم اسرائيل موفق خواھد گشت که در خدمت به نظام جھانی به مطلوب خود برسد
؟ آيا نظام جھانی می تواند با انھدام و تخريب پديده فلسطين استراتژی خود را در خاورميانه ( کسب ھژمونی نفتی در
" خاورميانه جديد " ) از طريق ايجاد و استقرار " اسرائيل بزرگ " به کاميابی برساند؟
آيا آلترناتيوئ برای رھائی مردم فلسطين وجود دارد ؟
برای تھيه يک پاسخ مناسب به اين پرسش ما بايد به ارزيابی نيروھای ضد نظام سرمايه در منطقه از يک سو و به
احتمال عروج مرکزھا و يا قطب ھای جديد قدرت در سطح جھانی ( که به شکل ھا و نحوه ھای گوناگون با استراتژی
ھژمونی طلبانه آمريکا مخالفت می کنند ) از سوی ديگر بپردازيم . در واقعيت کشورھای اروپائی که در مجموع و به
صورت يک " واحد سياسی " ھنوز بزرگترين اقتصاد جھان را تشکيل می دھند، به خاطر حاکميت خط و کمپ "
اروپای سرمايه " در اکثر کشورھای بزرگ اروپائی نه تنھا نمی خواھند آمريکا را به چالش بطلبند بلکه به خاطر
گرايش در رھبری اين کشورھا در جھت جلوگيری از گسترش و افزايش موقعيت " اروپای سوسيال " و چپ ھنوز به
عنوان " شريک مطمئن " راس نظام در درون امپرياليسم سه سره عمل می کنند. چين با اينکه احتمال دارد که از
طريق گروه " کنفرانس شانگھای " و مشخصا با ايجاد ائتلاف با کشورھائی مثل روسيه و بعضی از کشورھای
خاورميانه ، آسيای مرکزی و... ھژمونی طلبی ھای آمريکا را در مناطق ھم جوار خود به چالش بطلبد، ولی حداقل
در شرايط کنونی نه حاضر است و نه می خواھد که به تنھائی آمريکا را به چالش بطلبد. فعل و انفعالات در درون
چين و عملکرد ھا و پروژه ھای سياست خارجی چين به روشنی نشان می دھند که آن کشور خواھان ادامه
گلوبوليزاسيون سرمايه منتھی بدون ھژمونی آمريکا ( " گلوبوليزاسيون جديد " ) است. در تحت اين شرايط، دل بستن
و اميدواری به اين امر که عروج مرکزھای جديد و يا بروز قطب ھای نوين در صحنه جھانی ممکن است که نظام
جھانی و اسرائيل صھيونيست را وادار به عقب نشينی ساخته و بدينوسيله از تخريب و نابودی فلسطينی ھا به عنوان
يک واحد ملی جلوگيری کنند ، يک موضع موھومی است . به کلامی ديگر ، حاميان و مبلغين اين موضع در " انتظار
کرامت " عروج نيروھائی نشسته اند که عليرغم مخالفت با سياست ھای ھژمونی طلبانه آمريکا جملگی وابسته به
منطق حاکم بر حرکت و گردش سرمايه ( گلوبوليزاسيون ) ھستند .
نتيجه گيری
در تحت اين شرايط تنھا راھی که برای جلوگيری از انھدام و نابودی پديده فلسطين به عنوان يک دولت – ملت واحد
باقی می ماند بروز و عروج يک جنبش سکولار و دموکراتيک از سوی چالشگران ضد نظام در منطقه خاورميانه
است . بروز بحران عميق ساختاری در درون نظام و اشتعال خرده بحران ھای گوناگون منبعث از آن برای اولين بار
در دوره بعد از پايان " جنگ سرد " اين فرصت گرانبھا را در اختيار نيروھای چپ خاورميانه قرار داده که با ايجاد
يک جبھه متحد سکولار ، نظام جھانی بويژه راس نظام آن آمريکا را وادار به عقب نشينی ساخته و شرايط عينی و
عوامل ذھنی ( بويژه ستاد رھبری سکولار و چپ ) را به نفع آپارتايد زدائی در سرزمين ھای فلسطينی بوجود آورند .
بدون شک، بحران فرود و ريزش قدرقدرتی " بلامنازع " آمريکا، افزايش درجه نامحبوبی و بی اعتباری آن در
سراسر کشورھای جھان بويژه در کشورھای قاره آمريکای لاتين از يک سو و بروز مخالفت ھا توسط بخشی از
کشورھا و مرکزھای نوظھور در صحنه جھانی ( چين ، برزيل و.... ) نسبت به سياست ھای ھژمونی طلبانه آمريکا
از سوی ديگر به نيروھای چپ سکولار در خاورميانه فرصت خواھند داد که در اين برھه از تاريخ حد نھائی کمک
را به رھائی مردم فلسطين از يوغ آپارتايد و نابودی انجام دھند.

تروریسم دولتی اسرائيل و ایران!


بھرام رحمانی
bamdadpress@ownit.nu
اخيرا دو واقعه تروریستی، یکی توسط تروریستھای دولت نژادپرست اسرائيل و دومی توسط تروریستھای
حکومت اسلامی، به مرحله اجرا درآمدند، در نوع خود جنجالیترین ترورھا ھستند. این ترورھا، نشاندھنده این
واقعيت غيرقابل انکار است که تروریسم دولتی، عامل اصلی سوق دادن برخی از گروهھای مخالف به
سياستھای تروریستی است. دولتھای تروریستی چون دولت اسرائيل و حکومت اسلامی، مستقيم و
غيرمستقيم تروریسم را بازتوليد کرده و اشاعه میدھند تا رعب و وحشت زیادی را در دل مخالفين خود به
وجود آورند.
شاید ھم بين این دو ترور اخير دولتی اسرائيل و ایران که در زیر چکونگی آنھا را مورد بررسی قرار میدھيم،
رابطهای وجود داشته باشد. شکی نيست که این ترورھای پيچيده و تکاندھنده بدون توافقات پشت پرده و
ھمکاری سرویسھای اطلاعاتی دولتھای اسرائيل، دوبی، ایران، انگلستان، آمریکا، پاکستان، افغانستان و
غيره امکانپذیر نبوده است. در ھر صورت معاملات و بده و بستان دولتھا فقط به روابط اقتصادی و سياسی
محدود نمانده و در تاریخ دیده شده است حتا دو دولت متخاصم نيز در لحظاتی از تاریخ منافع مشترکی پيدا می-
کنند که بر سر آن، به ھر نوع معامله و سازشی چون قاچاق اسلحه، ترور و غيره نيز دست میزنند.
واقعه تروریستی اول:
محمود عبدالرئوف المبحوح( ۵٠ ساله)، به عنوان یکی از مھمترین فرماندھان شاخه نظامی حماس، از سال
١٩٨٩ در سوریه زندگی می کرد. به گزارش خبرگزاری رویترز، وی در سال ھای دھه ١٩٨٠ ميلادی، در ربودن دو
سرباز اسرائيلی دخالت داشت که بعدا به قتل رسيدند. گفته میشود او، با خالد مشعل رھبر حماس که او ھم
در دمشق زندگی میکند روابط نزديکی داشت. او، يکی از بنيانگذاران گردانھای عزالدين قسام شاخه
نظامی حماس بود.
المبحوح، روز بيستم ژانویه ٢٠١٠ در اتاق ھتل محل اقامت خود در دبی به قتل رسيد. پليس دبی، در آغاز
را « موساد » تحقيقات اسم و عکس یازده نفر مظنون در این حادثه را منتشر و سرویس امنيتی اسرائيل
مسئول طراحی و اجرای این ترور معرفی کرد.
المبحوح که بعد از ظھر نوزدھم ژانویه ٢٠١٠ با ھواپيما از دمشق وارد فرودگاه دوبی شد، در فاصله ساعت
به قتل رسيد. « بستان الرتانا » ٢٠:٢۴ تا ٢٠:۴۶ دقيقه شامگاه آن روز در اتاق ٢٣٠ ھتل
نصب شده بود. در ساعاتی که جسد ھنوز « لطفا مزاحم نشوید » پس از قتل، روی دستگيره درب اتاق، علامت
در اتاق بود، مظنونين به ترور با پروازھای متعدد، به سوی پاریس، ھنگ کنگ، فرانکفورت، مونيخ و آفریقای
جنوبی پرواز کردند؛ یا با قایق موتوری به ایران رفتند و رد پایشان ناپدید شد.
پليس دبی، در گزارشات متعدد خود، ٢۶ نفر را مظنون این ترور اعلام کرد و گفت: ١٢ نفر پاسپورت بریتانيایی،
شش نفر پاسپورت ایرلندی، چھار نفر پاسپورت فرانسوی، سه نفر پاسپورت استراليایی و یک نفر ھم
پاسپورت آلمانی داشتند.
دو تن از ٢۶ مظنون زن بوده اند. این افراد در تمام مدت اقامت خود در دبی با کلا ه گيس ، عينک و کلاه چھره شان
را تغيير میدادند.
کشورھای دوست که در این تحقيقات » بنا به گزارش سی ان ان، در بيانيه اخير پليس دبی آمده است که
ھمکاری دارند به مقامات دبی گفت هاند که این پاسپور تھا ھمگی جعلی بوده و عکس آنھا با دارندگان واقعی
«. این مدارک انطباق ندارد
که در دوبی ترور « محمود المبحوح » پليس دوبی، در گزارش دیگری اعلام کرده است که فرمانده ارشد حماس
شد، در مدت اقامت کوتاه خود در دوبی با دو زن و مردی ملاقات کرده که بعد از ترور المبحوح به ایران رفتهاند.
ھنوز معلوم نيست این دو تن ایرانی بودهاند اما از گذرنامه جعلی استراليائی برای سفر به دوبی استفاده
کرده بودند و یا غيرایرانی بودهاند.
المبحوح، روزی که در ھتل کشته شد، با این دو نفر در یکی از مراکز بزرگ خرید دوبی ملاقات کرده و قرار بوده،
پس از این دیدار با بليطی که در اختيار داشته عازم چين شود. ھنوز معلوم نيست بليط چين را این دو تن در
اختيار او گذاشته بودند و یا خود قبلا تھيه کرده بود.
آدرم » آن دو نفری که خاک دوبی را به قصد ایران ترک کردهاند، گذرنامهھای جعلی استراليائی با نامھای
داشتهاند. « نيکول ساندرا » و « مارکس کورمن
پليس دبی در اطلاعيه دیگری، درباره این ترور اعلام کرده است که تحقيقات در این زمينه ھنوز به پایان نرسيده
و بنابراین احتمال دخالت و مشارکت افراد بيشتری را در این حادثه فعلا نباید منتفی دانست.
ریيس پليس دبی، در سخنان اخير خود اعلام کرده است که ٩٩ درصد اطمينان دارد که سرویس امنيتی
اسرائيل مسئول اجرای این ترور بوده است. اما وزیر خارجه اسرائيل در واکنش به این اخبار گفته است که به
غير از گزارش رسان هھا ھيچ مدرک دیگری که دخالت اسرائيل را ثابت کند وجود ندارد.
به گفته فرمانده پليس دبی، دوربي نھای امنيتی فرودگاه دبی، يكی از اعضای تيم متھمان ترور المبحوح را از
زمان ورودش به فرودگاه دبی تعقيب كرده است. بر اساس تحقيقات انجام شده از سوی پليس دبی، ترور
المبحوح ١٠ دقيقه پس از ورود وی به اتاقش در ساعت ٨ و ٢٥ دقيقه ١٩ ژانويه، صورت گرفته است. براساس
آنچه كه دوربي نھای ھتل نشان داده اند، متھمان با استفاده از سيستم الكترونيكی درِ اتاق المبحوح را گشوده
و وارد اتاق وی شدند و منتظر ماندند تا مقتول وارد اتاق شود. بر اساس تحقيقات به عمل آمده، متھمان ضمن
بازگرداندن وضعيت اتاق به شرايط طبيعی، ھر گونه آثاری را كه نشاندھنده احتمال قتل المبحوح باشد از بين
1
براساس گزارش ھای پليس دوبی، افراد مظنون به بھانه ھای مختلف، المبحوح را از لحظه رسيدن به دوبی، در
، در ساعت ١۵:٢٠ « بستان الرتانا » ساعت ٢:٣٠ بعد از ظھر روز ١٩ ژانویه و پس از ترک فرودگاه به سوی ھتل
زیر نظر داشتند.
مظنونين پيوسته در لابی این ھتل، آسانسور و یا مرکز خریدی که المبحوح در ساعات غروب به آن رفته بود،
وی را ھمچنان تحت نظر داشتند.
یک گروه دیگر از مظنونين نيز با استفاده از تجھيزات پيشرفته از قبل وارد اتاق المبحوح شده و منتظر آمدن او
بودند. این گروه، چھار نفر بودند.
المبحوح ساعت ٢٠:٢۴ شب وارد اتاق خود می شود و آن لحظه، آخرین تصویری است که از او در دست است.
بر اساس ویدئوھای منتشره از سوی فرماندھی پليس دوبی، در دقایقی که قتل صورت گرفته، تنھا زن عضو
تيم ھمراه با یک مرد در نزدیکی درب اتاق کشيک می دادند. در تصاویر ویدئوئی دیده می شود که در ساعت
٢٠:۴۶ دقيقه اعضای تيم جلوی آسانسور ھستند، وارد آسانسور شده و دقيقه ای بعد از ھتل خارج می شوند.
محمود المبحوح، با آسانسور راھی اتاقش در طبقه دوم ھتل چھار ستاره روتانا شد. دو مردی که لباس
ورزشی پوشيده و کلاه بيس بال بر سر داشتند ھم سوار آسانسور م یشوند. در فيلم ویديویی که دوربين مدار
بسته ھتل از طبقه دوم گرفته است، ابتدا المبحوح از آسانسور خارج م یشود، سپس دو مرد کلاه به سر، که با
کمی تعلل او را در راھرو دنبال می کنند.
چند دقيقه بعد از آن که المبحوح به اتاقش وارد می شود، چھار مرد در حالی که کلاه ھای بي سبال بر سر
داشتند و لباس ورزشی پوشيده بودند، به او حمله م یکنند. احتمال داده م یشود پيش از خفگی به وی شوک
الکتریکی وارد شده است. ده دقيقه بعد، این چھار مرد از اتاق المبحوح خارج م یشوند و درست ده دقيقه بعد
ھتل و سپس دبی را ترک می کنند. « ھيت » ، از آن، تمامی اعضای تيم
پليس دوبی می گوید، مظنونان پس از ساعتی، با پروازھای مختلف به اروپا، از جمله به مونيخ رفتند.
فرمانده تيم، مردی است که با گذرنامه فرانسوی، با نام پيتر الوینگار، و با ھواپيما از پاریس به دوبی رسيده بود.
این مرد بلافاصله در پی ترور، دوبی را ترک کرده است.
در تصاویر ویدئویی دیده می شود که مظنونان، تلاش زیادی کرده بودند که با ریش یا سبيل و یا کلاه گيس و یا
استفاده از کلا هھای تنيس تا حدی چھره واقعی خود را بپوشانند اما کمترین موفقيت را در این زمينه داشته اند
و چھره آنھا در ھر حال دیده می شود.
را به اینترپل داده است. مقامات امارات پيشتر « اروپایی » پليس دوبی اعلام کرد که درخواست استرداد یازده
گفته بودند اگر معلوم شود که قتل کار اسرائيل بوده، خواھان استرداد بنيامين نتانياھو، نخست وزیر این کشور
خواھند شد. زیرا ماموریت ھایی که ممکن است برای مناسبات خارجی و امنيت اسرائيل در جھان عواقبی
داشته باشد، به کسب اجازه مستقيم نخست وزیر اسرائيل نياز دارد.
در این ميان اخباری منتشر شده که ظاھرا تصميم برای قتل عضو ارشد حماس، از سوی سرویس امنيتی
اسرائيل در نشستی در مقر موساد در شمال ت لآویو، اتخاذ شده است. رسانه ھای اسرائيل این اخبار را با تکيه
منتشر کرده اند. گزارش این نشریه با جزئيات توضيح می دھد که در نشست « ساندی تایمز » بر گزارش نشریه
یادشده، علاوه بر برخی ماموران امنيتی، ھمچنين مير داگان، ریيس موساد و بنيامين نتانياھو، نخست وزیر
اسرائيل، حضور داشت هاند. به نوشته ساندی تایمز از قول مقا مھای امنيتی اسرائيل، نتانياھو در جریان برنام ه
موافقت خود با این ،« مردم اسرائيل به شما اعتماد دارند، موفق باشيد » ترور المبحوح قرار می گيرد و با عبارت
عمليات را بيان م یکند. در ادامه آمده است، به احتمال زیاد در این نشست به اطلاع نخست وزیر می رسد که
عمليات پيش تر در ھتلی در ت لآویو به صورت مخفی تمرین شده و فاقد ھرگونه پيچيدگی یا خطر خاصی است.
پيش از اين واقعه محمود عبدالرئوف المبحوح در يك گفتگوی اختصاصی با شبكه تلويزيونی الجزيره از جزئيات
به اسارت درآوردن دو سرباز اسرائيلی در سال ١٩٨٩ سخن گفته بود. او، در اين مصاحبه با توضيح جزئيات به
اسارت درآوردن دو سرباز اسرائيلی در سال ١٩٨٩ گفت كه تحت تعقيب نيروھای امنيتی اسرائيل است.
حماس نيز در بيانيه ھای رسمی خود اسرائيل را مسئول این ترور معرفی کرده و خواستار دستگيری و مجازات
شده است که در این قتل دخالت داشته اند. « جنایتکاران جنگی صھيونيست »
المبحوح با خرید اینترنتی بليط » : صلاح البردویل، یکی از سخنگویان حماس، در یک نشست خبری در غزه گفت
البردویل گفت: «. ھواپيما و سفارش اینترنتی ھتل خود موجب شد که موساد اسرائيل سریعا رد پای او را بيابد
المبحوح مرتکب اشتباه بزرگ دیگری نيز شد و آن این که تلفنی به خانوادهاش در باریکه غزه اطلاع داد که به »
«. کدام ھتل در دوبی می رود
نشانه ھایی از شوک الکتریکی روی پاھا، » ، پليس به خانواده محمد المبحوح، در مورد نحوه ترور او گفتهاند
«. پشت گوش، روی قلب و آلت تناسلی وی مشھود بوده است
ترور با شوک قوی الکتریکی به مغز انجام شده اما آثار » : حماس نيز در مورد چگونگى ترور المبحوح اعلام کرد
«. خفگی نيز روی گردن دیده شده است
اردن ھفته گذشته تایيد کرد که دو فلسطينی را به اتھام ارتباط با ترور المبحوح به دوبی تحویل داده است.
حماس و فتح ھر یک دیگری را متھم می کنند که با موساد اسرائيل در ترور المبحوح ھمکاری کرده اند.
مقامات ارشد تشکيلات فلسطينی تاکيد کردهاند که این دو فلسطينی تحویل داده شده به دوبی، از چھره ھای
فعال در گروه حماس ھستند، و یکی از آنھا فردی است در فرودگاه دوبی از المبحوح استقبال کرده و او را با
خود به ھتل برده بود.
فرد فلسطينی دیگر، کسی است که المبحوح در فاصله ساعت ١۶:٣٠ تا ٢٠ شامگاه روز قتل خود، در یک مرکز
خرید بزرگ در دوبی با او دیدار کرد.
در برخی از گزار شھا آمده است که این دو فلسطينی پس از ترور المبحوح به اردن گریخت هاند، و به درخواست
امارات متحده عربی، دولت اردن آنھا را در روزھای اخير به دوبی تحویل داده است.
نام المبحوح در گزار شھای اطلاعاتی اسرائيل به عنوان ارشدترین مھره حماس که مسئول انتقال محمول هھای
تسليحات و مھمات اھدایی از سوی سپاه پاسداران حکومت اسلامی برای حماس در غزه بوده، مطرح شده
2
افرادی در ميان خود » روزنامه الخليج، چاپ امارات متحده عربی، نوشت، ریيس پليس دوبی م یگوید که
ریيس پليس دوبی، به تلویزیون این امارات گفت که «. حماس، خبر آمدن آقای المبحوح به دوبی را لو داده بودند
المبحوح مرتکب سھل انگاری شدیدی در مراقبت از جان خود شده بود.
ھمزمان، روزنامه اشپيگل آلمان، فاش ساخت که گذرنامه تنھا مظنون آلمانی این ترور، واقعی بوده و نه
جعلی. به گزارش اشپيگل، این گذرنامه در روز ھجدھم ژوئن سال ٢٠٠٩ به عنوان پاسخ به درخواست یک فرد
ارائه « پدرش از یھودیان آلمان بوده و در زمان نازی ھا کشته شده » به ظاھر یھودی که اسنادی مبنی بر این که
کرده، صادر شده است. دولت آلمان به فرزندان پدرھای آلمانی گذرنامه این کشور را می دھد.
فردی که گذرنامه واقعی به نام او صادر شده، ميخائيل بودنھایمر نام دارد. اما ميخائيل بودنھایمر واقعی، یک
در مرکز اسرائيل زندگی م یکند و پدر ١٠ فرزند « بنی باراک » مرد اولترا اورتودوکس یھودی است که در شھر
است و ھيچ شباھتی با کسی که عکس او از سوی پليس دوبی انتشار یافته، ندارد. ھمسر بودنھایمر نيز به
روزنامه ھاآرتص گفت که شوھرش ھرگز درخواست گذرنامه آلمانی نکرده، و در تمام عمرش به آلمان سفر
نکرده است. به نوشته اشپيگل، فردی به جای بودنھایمر، با مراجعه به نھادھای دولتی در شھر کلن آلمان، خود
را ميخائيل بودنھایمر معرفی کرده و گذرنامه را گرفته بود.
« فھرست قرمز » اینترپل، به درخواست دوبی، ١١ نفری را که نامشان به عنوان مظنونين ترور مطرح شده، در
قرار داده است.
مقامات اتحادیه اروپا نيز اوایل ھفته جاری سو ءاستفاده از مدارک این کشورھا در این ترور را محکوم کرد هاند. به
گفته آنھا، این پاسپورت ھا جعلی نيستند، ولی صاحبان اصلی آنھا افراد دیگری بوده اند.
در ھمين زمينه وزیر خارجه استراليا، اعلام کرد که دولت این کشور نيز در این تحقيقات با دبی ھمکاری م یکند.
به گفته این مقام استراليایی، تحقيقات نشان می دھد که شھروندان این کشور در این ماجرا دخالت نداشته،
ولی سوء استفاده از مدارک رسمی استراليا امری بسيار نگران کننده است. دولت استراليا از سفير اسرائيل
خواسته است که با تحقيقات پليس این کشور به شکل شفاف و ھمه جانبه ھمکاری کند.
انگليس، ایرلند، آلمان و فرانسه، چھار کشوری که گذرنام هھای آنھا توسط این مظنونين استفاده شده است،
سفيران اسرائيل را فرا خواندند.
« ھيچ چيزی که ترور را به اسرائيل نسبت دھد، وجود ندارد » : دانی آیالون، معاون وزیر خارجه اسرائيل، گفت
«. مناسبات اسرائيل با کشورھای اروپا در درازمدت خراب نشود » ولی ارزیابی کرد که
یک مقام اطلاعاتی انگليسی به روزنامه دیلی تلگراف گفته است که دولت بریتانيا احتمال دخالت شھروندان
ایرلند در ترور محمود عبدالرئوف المبحوح را قطعی نم یداند و برای نيروھای اطلاعاتی این کشور روشن است
که ترور المبحوح به دستور موساد انجام شده است.
گيدو وستروله، وزیر خارجه آلمان، خواستار روشن شدن ھر چه سریع تر موضوع شد. به گفته او، پای دولت
آلمان نيز به این قتل کشيده شده، زیرا یکی از ١١ تن مظنون به قتل، گذرنامه آلمانی داشته است. به گفته
گونتر فلد، سخنگوی دادستانی شھر کلن آلمان، این مرجع از روز جمعه ١٩ فوریه ٢٠١٠ در حال بررسی
موضوع جعل گذرنامه است.
گذرنامه آلمانیِ یادشده، روز ١٨ ژوئن ٢٠٠٩ در شھر کلن صادر شده ،« اشپيگل » بنا بر گزارش مجله آلمانی
است.
نحوه سازماندھی و اجرای ترور اين عضو گردان عزالدين القسام، نشان می دھد كه اين ترور در نھايت دقت و
با تمام جزئيات طرح ريزی شده است تا جايی كه تعقيبکنندگان رد او را از دمشق تا دبی گرفته اند بدون این که
سازمانھای امنيتی سوریه، حماس و دوبی متوجه این تعقيب و طرح ترور شوند. بنابراین، تروری در اين سطح،
نمی تواند كار كسی جز سرويسھای اطلاعاتی و جاسوسی اسرائيل(موساد) باشد!
خانم زیپی ليونی، وزیر خارجه سابق دولت اسرائيل، ضمن دفاع از ترور این فرمانده حماس در دوبی، از این
و به نقل از بی بی سی، وی که رھبر حزب « فردا » اقدام تقدیر به عمل آورد. به گزارش سرویس بي نالملل
خبر خوب برای مبارزان » کادیما و وزیر امور خارجه کابينه قبلی حکومت اسرائيل است، ترور محمود المبحوح را
عنوان کرد و از آن استقبال نمود. « تروریسم
ليونی، اولين مقام رسمی ھيات حاکمه اسرائيلی است که آشکارا به دفاع از ترور فرمانده حماس در دوبی
پرداخته است.
مقامات اسرائيل با چنين اظھارنظرھایی آشکارا نشان میدھند که حامی تروریسم ھستند و سازمان
متھم اصلی ترور محمود المبحوح است؛ به طوری که ریيس پليس دوبی ،« موساد » جاسوسی دولت اسرائيل
ھم تاکيد کرده است که به عقيده وی و به احتمال ٩٩ درصد، موساد در این ترور دخيل بوده است، خواستار
بازداشت ریيس این سازمان جاسوسی شده است.
پايتخت مصر، آمده « قاھره » در بيانيه يكصد و سی و سومين نشست عادی وزيران امور خارجه عرب در شھر
وزيران خارجه عرب سوءاستفاده از امتيازات كنسولی اعطا شده به اتباع كشورھايی را كه از » : است
گذرنامه ھای آنھا در ترور المبحوح استفاده شد، محكوم می كند. اين بيانيه از ھمه تلا شھای امارات برای
اين » : وزيران امور خارجه عرب تاكيد كردند «. سپرده اين جنايتكاران به عدالت و محاكمه آنھا حمايت كرد
اقدامات تروريستی و جنايتكارانه(ترور المبحوح)، ايجاب می كند كه ھمه كشورھای ذيربط با دستگاهھای
امنيتی امارات برای مقابله و پيگرد اين باند جنايتكار و بازخواست آنھا در چارچوب توافقنامه بين المللی و
قوانينی كه بايد به ھمه كشورھا تسری پيدا كند، ھمكاری كنند.
بنا به اطلاعيه تاز های، دولت امارات اعلام کرد که سفر شھروندان اسرائيل به دوبی دشوار م یشود. ریيس
پليس دوبی گفت که از این پس شھروندان اسرائيلی که به دوبی سفر می کنند، با دقت بيشتری کنترل
می شوند، تا از ماموریت ھای تروریستی احتمالی آنھا جلوگيری شود.
تعداد افراد دارای گذرنامه غربی كه در ترور المبحوح » : ریيس پليس دبی، در آخرین اظھارنظر خود، تصريح كرد
دست داشته اند، به ٢٧ نفر رسيده است. سرتيپ ضاحی خلفان تميم، بار ديگر تاكيد كرد كه موساد در پس پرده
نخست « بنيامين نتانياھو » ترور المبحوح بوده است و وي از دادستانی كل دبی خواھد خواست تا حكم پيگرد
جمال » ، ریيس سازمان موساد را به خاطر ترور المبحوح صادر كند. علاوه بر اين متھمان « مئير داگان » وزير و
3
شایان ذکر است که دولت نژادپرست اسرائيل، بيش از پنج دھه است که سرزمينھای فلسطينی را به اشغال
خود درآورده و کارنامه سياه قطوری نيز در طراحی عمليات تروریستی عليه فعالين و کادرھای سياسی
سارمانھای فلسطينی دارد. مقامات این دولت، به صورت آشکار و پنھان از اقدامات تروریستی دفاع و حمایت
می کنند و نمون هھای بسياری از انجام اقدامات تروریستی از سوی سرویسھای جاسوسی و اطلاعاتی و
امنيتی این دولت وجود دارد.
واقعه تروریستی دوم:
خبر پرابھام دستگيری عبدالمالک ریگی، رھبر جندلله(سربازان خدا)، روز سه شنبه در رسانه ھای دولتی ایران
منتشر شد. بازداشت وی که به گفته برخی از رسان هھای حامی دولت، از طریق تعقيب ھواپيمای حامل وی با
اقتدار آسمانی » و نشان دھنده « دستاورد بزرگ امنيتی و اطلاعاتی » دو جت بمب افکن صورت گرفت، یک
خوانده شده و مورد ستایش قرار گرفته است. « سربازان گمنام امام زمان
رسانه ھای دولتی ایران، اعلام کردند که مقامات اطلاعاتی با رھگيری عبدالمالک ریگی، رھبر یک گروه مسلح
ایران، ھواپيمای حامل وی را که از دوبی به سوی بيشکک(پایتخت قرقيزستان) در « سنی مذھب » بلوچ ھای
حرکت بود، با دو جت بمب افکن تعقيب کرده و سرانجام آن را وادار به فرود در فرودگاه شھر بندرعباس کردند.
مقامھای حکومت اسلامی ايران، ادعاھای متناقضی را در رابطه با نحوه دستگيری عبدالمالک ريگی، رھبر
گروه جندلله مطرح میکنند. یکی از ادعاھا این است که او را روز سهشنبه، چھارم اسفند ماه ١٣٨٨ ، در جريان
يک پرواز در مسير دبی به قرقيزستان بازداشت کردهاند.
ادعای دیگر این است که وی، نخست در خارج کشور دستگير شده و سپس به ایران انتقال داده شده است.
بنابراین، سران و مقامات حکومت اسلامی، در مورد این اقدام تروریستیشان، گزارشات ضد و نقيضی را
منتشر کردهاند.
سناریو سوم این است که دولت پاکستان ریگی را یک ھفته پيش دستگير و به حکومت اسلامی ایران تحویل
داده است.
حکومت اسلامی، تبليغات گستردهای در ھمه رسانهھایش راه انداخت و دستگيرى عبدالمالك ريگى را يك
مینامد. در حالی که ساعتى بعد از ادعاھای مقامات حکومت « سربازان گمنام امام زمان » عمليات فوقالعاده
اسلامی، تلويزيون الجزيره گزارش داد که مقامات پاكستانى ادعای حكومت اسلامی ايران درباره عمليات
يك ھفته قبل رھبر گروه سنى جندلله ايرانى عبدالمالك » دستگيرى ریگی را تكذيب کردند و اعلام نمودند که
را به ايران تحويل دادهاند. اين در حالى است كه مقامات حکومت اسلامی اعلام كردند ريگى را دستگير « ريگى
كرده و تصاويرى از ورود تعدادى از ماموران ويژه امنيتى به يك ھواپيماى مسافربرى كوچك كه حامل ريگى بود
نشان مىدھد كه او را دستگير مىكنند.
مصطفی محمدنجار، وزير كشور حکومت اسلامی، درباره نحوه دستگيری ریگی صبح روز سه شنبه ٤ اسفند
ريگی از نقط های به نقط های ديگر برای طراحی » : ماه، در فرودگاه بيرجند در جمع خبرنگاران دولت اظھار كرد
توطئه و شرارت جديدی عازم بود كه به كمك نيروھای امنيتی و اطلاعاتی كه از قبل توری را در اين ارتباط پھن
كرده بودند، دستگير و به داخل كشور منتقل شد و اكنون در چنگال عدالت ملت ايران قرار دارد.
ریگی را در خارج از ،« مناسب » وزیر کشور در جمع خبرنگاران خبر داد که نيروھای ایرانی با استفاده از فرصتی
کشور دستگير کردند و اکنون به داخل ایران انتقال داده شده است.
نيروھای امنيتی و سربازان گمنام امام زمان در يك فرصت » میبينم که وزیر کشور با صراحت میگوید که
«. مناسب در خارج از كشور دستگير و به داخل منتقل شد
پيش از این، چندین نفر ار مرتبطان این گروه نيز از سوی دولت پاکستان دستگير و به حکومت اسلامی تحویل
داده شده بودند از جمله برادر ریگی. برادر عبدالمالک ریگی را به اعدام محکوم کرده بودند که پس از دستگيری
ریگی، در زاھدان به دار آویختند.
دستگيری » : گفت ،« عبدالمالک ریگی » محمد مرزیه، دادستان عمومی و انقلاب زاھدان با اشاره به دستگيری
ریگی با برنامه ریزی اطلاعاتی و امنيتی در اوایل صبح روز س هشنبه صورت گرفت... دستگيری ریگی با اقدامات
اطلاعاتی که مدت ھا در حال انجام بود، به سرانجام رسيد و در حال حاضر نيز وی وارد خاک ایران شده است و
«... تحویل مقامات امنيتی و قضایی خواھد شد
حجت الاسلام مصلحی، وزیر اطلاعات حکومت اسلامی، با برگزاری یک کنفرانس مطبوعاتی، با بيان این که
مدیریت اطلاعاتی مقتدرانه صورت گرفته و ھيچ کشور دیگری در این عمليات شرکت » دستگيری ریگی در یک
دستگيری سرکرده این گروھک نشان از شکست قدر تھای مستکبر در مصاف با ما » : ادعا کرد ،« نداشته است
«. و ملت ماست
این عکس در حدود ٢٤ ساعت پيش در مقر آمریکا در » : وی با نشان دادن تصویری از عبدالمالک ریگی، ادعا کرد
کشور افغانستان گرفته شده است. در ادامه مصلحی، با نشان دادن تصاویری از کارت شناسایی پاکستانی
ریگی، گذرنامه افغانی وی و تصاویری از روادید دوبی او و معاونش که ھمراه ریگی دستگير شده است، اعلام
نمود که عبدالمالک ریگی با این اسناد ھویتی به کشورھای گوناگون رف توآمد کرده و با مسئولان اطلاعاتی
«. آنان ھمکاری م یکرده است
اطلاعات ایران، ھشدارھای قابل توجھی را به مراکز اطلاعاتی آمریکا و انگليس و » : مصلحی، ادامه داد
سرویس ھای اطلاعاتی کشورھای منطقه داده بود تا با کشور ایران ھمکاری کرده و نسبت به دستگيری این
تروریست ھا که دستشان به خون مردم ب یگناه کشورمان آلوده است، اقدام کنند؛ اما بدون ھر گونه ھمکاری
4
در سفر وزیر کشور به کشور پاکستان نيز برخی از این اسناد، » : مصلحی، در پایان این کنفرانس خبری، افزود
به رؤیت مسئولان پاکستانی رسيده بود و ھمچنين ریگی که ھنگام دستگيری نيز به شدت از نحوه دستگيری
«. خود شگفت زده شده بود، با دیدن این اسناد، اعترافات بسيار خوبی بر زبان خواھد راند
بر اساس گزارش خبرگزاری حکومتی فارس، سروزی عضو كميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس
ريگی تا ٢٤ ساعت قبل از دستگيری در افغانستان بود و اطرافيان وی سعی ...» : شواری اسلامی، گفته است
داشتند كه با انجام كارھای ضد اطلاعاتی اجازه رديابی ريگی را سلب كنند و بر اين اساس وی در چند ساعت
در چندين نقطه جابهجا شد و رديابی ريگی با اين مساله تقريبا غيرممكن شد ولی در نھايت سربازان گمنام
«. امام زمان (عج) توانستند اين شرور را دستگير كنند كه اين عمليات در تاريخ كار اطلاعاتی كم نظير است
او، در اين رابطه ادامه داد: در ابتدا ھواپيمای حامل ريگی فرود نمی آمد و ج تھای نيروی ھوايی اين ھواپيما را
به سمت اصفھان ھدايت كردند ولی باز ھم با دستور آمريكايی ھا اين ھواپيما از فرود امتناع كرد و در اين زمان
اقدامات جد یتری برای نشاندن اين ھواپيما در ايران صورت گرفت و اقداماتی انجام شد تا سوخت ھواپيما تمام
شود و اين اقدامات در نھايت منجر به فرود ھواپيمای حامل اين شرور در بندرعباس شد.
قبل از دستگيری ريگی طی » : با وجود این سناریوسازیھای جعلی، سرانجام سروری اقرار میکند که
جلسه ای كه با سازمان اطلاعاتی پاكستان داشتيم، به آنھا ھشدار داديم كه اگر ريگی را در اختيار ما قرار
ندھند، خود ما اقدامات مقتضی در اين خصوص را انجام خواھيم داد و در اين راستا ما مدتی منتظر مانديم و
زمانی كه مشاھده كرديم پاكستانی ھا بھانه می آورند خودمان فعاليت ھايی را برای دستگيری اين شرور آغاز
«... نموديم
اين در حالی است که محمد بخش عباسی، سفير پاکستان در تھران، با برگزاری یک کنفرانس مطبوعاتی در
...» : سفارت پاکستان در تھران، با اظھار این که بدون ھمکاری پاکستان، دستگيری ریگی امکانپذیر نبود، گفت
این دستگيری در » وی ھمچنين تاکيد کرد که «. ھيچ جایی برای دشمنان ایران وجود ندارد » در خاک پاکستان
«. بيرون از خاک پاکستان صورت گرفته است
پاکستان در خصوص مبارزه با گروه ھای تروریستی پيش از این تعدادی از اعضای گروه » : سفير پاکستان افزود
ریگی از جمله برادر وی را به ایران تحویل داده بود که این مساله نشا ندھنده آن است که روابط دو کشور
«. دوستانه و برادرانه است
روزنامه حکومتی جوان وابسته به سپاه پاسداران، چھارشنبه ٥ اسفند ١٣٨٨ ، درباره اعدام برادر ریگی نوشت:
برادر عبدالمالک ريگی صبح امروز اعدام شد. پس از عمليات حساب شده، بدون نقص و افتخار آفرين سربازان »
گمنام امام زمان(عج) در دستگيری عبدالمالك ريگی كه در نوع خود اقدامی بینظير بود عبدالحميد ريگی برادر
عبدالمالك ريگی كه به خاطر اقدامات تروريستی و خرابكارانه خود به ويژه به شھادت رساندن دهھا تن از
شھروندان، ماموران نظامی و انتظامی و خانواده و اقوام خويش به اعدام محكوم شده بود و بنابر دلايلی
«. اجرای حكم وی به تاخير افتاده بود صبح امروز اعدام شد
عبدالمالک ريگی، رھبر گروه « اعترافات » ،« پرس تی وی » شبکه انگليسی زبان حکومت اسلامی به نام
« اعترافات » روز پنجشنبه ٦ اسفند، به عنوان « پرس تی وی » جندلله را پخش کرده است. در مصاحبهای که
عبدالمالک ريگی پخش کرده، رھبر گروه جندلله گفته است که در ديدار با عوامل سازمان اطلاعات آمريکا
حمايت ھمه جانبه و در اختيار گذاردن پايگاھی با تسليحات نظامی در نزديک » در دبی به وی قول « سيا »
«. منطقه داده شده بود
« مناس » عبدالمالک ريگی، در اين برنامه گفته است که این پايگاه قرار بوده در کشور قرقيزستان و در منطقه
عبدالمالک ريگی افزوده است: ماموران اطلاعاتی آمريکا به ،« پرس تی وی » ايجاد شود. به گزارش تلویزیون
حکومت ايران را « توانايی به چالش کشيدن » وی گفتهاند که در نظر دارند از تمامی سازمان ھای مخالف که
را مستعد چنين حمايتی دانستهاند. « گروه جندلله » دارند حمايت کنند. به گفته عبدالمالک ريگی، آمريکايیھا
لازم به تاکيد است که اعترافات تلویزیونی زندانيان در حکومت اسلامی، ھيچ اعتباری ندارد. زیرا سناریوسازان
و شکنجهگران حکومت اسلامی، زندانی را وادار میکنند به آنچه که آنھا دیکته میکنند، اعتراف کند.
در واقع دستگيری عبدالمالک ریگی، در سيمای جمھوری اسلامی تبدیل به سریال پليسی تلویزیونی شده و
اغلب شبھا، یک بخش از این سریال پليسی - امنيتی را به نمایش میگذارند. در آخرین نمایش این سریال،
بخش نشان دادن یک ھواپيمای قرقيزستان است که در ایران به زمين نشانده شده و ماموران امنيتی حکومت
اسلامی، مشغول بازرسی و کنترل مسافران آن ھستند. اما ھرگز بيننده ریگی را در این کنترل، در ميان
مسافران مشاھده نمیکند، اما ناگھان اتاقی به عنوان سالن فرودگاھی ایرانی نمایش داده میشود که ریگی
در آنجا نشسته است. این دو بخش طوری مونتاژ شدهاند که گوینده ادعا میکند که پس از جستجو در ميان
مسافران، ریگی شناسائی و از ھواپيما پياده و بازداشت شده است.
در حالی که مقامات قرقيزستان، ضمن اعتراض به فرود اجباری ھواپيمای مسافربری این کشور در خاک ایران،
اعلام کردهاند که ھيچیک از مسافران و سرنشينان ھواپيما - چه قرقيزی و چه غير قرقيزی - توسط مقامات
ایرانی که وارد ھواپيما شده بودند بازداشت نشدند و اخباری که در اینباره منتشر شده دروغ است.
اخبار منتشره » : بنا به گزارش خبرگزاریھا، وزارت امور خارجه قرقيزستان در بيانيه رسمی خود نوشته است
و وزارت خارجه « دور از واقعيت است » در رسانه ھا مبنی بر دستگيری دو نفر در پرواز دبی به قرقيزستان
«. جمھوری اسلامی بابت فرود اجباری این پرواز در بندرعباس رسما از این کشور عذرخواھی کرده است
در بيانيه وزارت خارجه قرقيزستان، اگر چه بر تھدید ھواپيمای خطوط ھوایی این کشور از سوی دو جنگنده
ایران و اجبار آن به فرود اضطراری در خاک ایران اشاره کرده، اما ھرگونه دستگيری مسافران این پرواز را
تکذیب کرده است.
به این ترتيب، مقامان پليسی - امنيتی حکومت اسلامی، در رابطه با دستگيری ریگی، باید به فکر ساختن
سناریوی دیگری باشند.
5
علاوه براین، یک ھفته بعد از ماجرای دستگيری ریگی، سه کشوری که وزیر اطلاعات حکومت اسلامی از خاک
آنھا به عنوان مناطق تردد عبدالمالک ریگی، و نيز دو کشور بریتانيا و آمریکا که از آنھا به عنوان حاميان او، نام
خواندند. اکنون وزارت « مضحک » و « خلاف واقع » برده بود، ادعاھای حيدر مصلحی را تکذیب کردند و آن را
بازداشت دو مسافر پرواز روز سه شنبه » خارجه قرقيزستان ھم با انتشار بيانيهای ادعای ایران مبنی بر
را تکذیب کرده است، جعلی بودن سناریو حکومت اسلامی، ھر چه بيشتر علنیتر « گذشته از دبی به بيشکک
میگردد.
در طول ھفته گذشته، نه تنھا رسانهھای حکومتی، مساله بازداشت ریگی بيش از حد بزرگ کردند بزرگنمایی
نحوه بازداشت عبدالمالک پرداختند. ھمزمان با این تبليغات، موج تبریکھا به آیتلله خامنهای، به خاطر قدرت
اطلاعاتی و امنيتی ایران از سوی سران سه قوه، نمایندگان مجلس، رفسنجانی و غيره بالا گرفت تا این که
سرانجام در قطعنامه پایانی اجلاس خبرگان رھبری به عنوان یکی از عوامل توانمندی آیتلله خامنهای مورد
قدردانی قرار گرفت.
رسانهھای بينالمللی نيز در رابطه با دستگيری ریگی، گزارشاتی را انتشار دادهاند. بنا به گزارش خبرگزاری
فرانسه، محمد عباسی، سفير پاکستان در تھران، در کنفرانسی خبری در محل سفارت اعلام کرد که بازداشت
تا دو- سه روز آینده جزئيات بيشتری از نحوه ھمکاری این » : وی بدون ھمکاری پاکستان غيرممکن بود و افزود
«. کشور منتشر خواھد شد
ھدفشان از مبارزه، تامين حقوق اقلي ت » فعاليت ھای جندلله از سال ٢٠٠٢ آغاز شده و آنھا اعلام کردند که
جندلله، بيش از ھویت قومی، بر ھویت مذھبی(سنی) خود، تاکيد دارد. آنھا در چندین «. بلوچ در ایران است
مرحله نيروھای امنيتی حکومت اسلامی را مورد حمله قرار دادند، اما با وقوع دو انفجار بزرگ و ب یسابقه در
زابل در سال جاری، که جندلله مسئوليت آنھا را به عھده گرفته است، سردار شوشتری، جانشين فرمانده
نيروی زمينی سپاه و گروھی از ھمراھان وی کشته شدند. این انفجارھا نام جندلله را ھر چه بيشتر بر سر
زبانھا انداخت.
در اواخر مھر ماه سال جاری که در نتيجه آن بيش از ۴٠ نفر از جمله ١۵ فرمانده سپاه کشته شدند، مقامات
ایرانی بارھا از سرویس اطلاعاتی پاکستان خواستند که ریگی را تحویل این کشور بدھند و این مساله ای به
طور جدی در روابط دوجانبه ھر دو حکومت مطرح بود.
مردم بلوچ توسط حکومت « نسل کشى » عبدالمالک ریگى در سال ٢٠٠٧ ، در مصاحبه اى گفته بود که وى تنھا با
اسلامى مبارزه مى کند و انگيزه ھاى جدایى طلبانه ندارد. به گفته احمد رشيد، تحليلگر و کارشناس پاکستانى،
گروه جندلله با گرو هھاى مختلفى در منطقه از جمله طالبان و نيز سرویس اطلاعاتى ارتش پاکستان در ارتباط
است. به اعتقاد وى، سرویس ارتباطى ارتش پاکستان از گروه جندلله به عنوان ابزارى عليه ایران استفاده
مى کند.
گروه جندلله که خود را جنبش مقاومت مردم ایران نيز مى نامد، در سال ٢٠٠٢ تاسيس شده و عمليات
مسلحانه خود را از سال ٢٠٠۵ آغاز کرده است.
شمار اعضای جندلله، حدود یصد نفر برآورد م ىشوند که مجھز به مواد منفجره و سلا حھاى سبک ھستند و در
مناطق ھم مرز با پاکستان و افغانستان فعاليت م ىکنند.
تغيير یافت. تلویزیون « جنبش مقاومت مردمى ایران » نام گروه ریگی، در تاریخ ٢٧ آذر ٨٥ از سازمان جندلله به
ناميد. ریگى، « رھبر جنبش مقاومت مردمى ایران » صداى آمریکا، با ریگى مصاحبهاى کرد و وى را با عنوان
مجرى «. ما تروریست نيستيم و این رژیم ایران است که ما را تروریست ناميده است » : در این مصاحبه گفت
البته در بيانيه «. ریگى جان! ما خيلى با تو احساس ھمبستگى مىکنيم » : این شبکه تلویزیونى به وى گفت
تغيير نام این سازمان، اعلام شد که این تغيير نام به معنى تغيير سياستھاى این تشکيلات نيست، بلکه به
معنى گسترش فعاليت تشکيلات در سایر مناطق کشور و به خصوص در پایتخت است. این تشکيلات شعار
را براى خود انتخاب کرد. « زنده باد اسلام، زنده باد مقاومت، زنده باد آزادى »
گروه ریگی، در پی دستگيری رھبرشان طی انتشار بيانيهای، نوشت، رژیم ایران و وزارت اطلاعاتش حقيرتر و
ناچيزتر از آنند که چنين عملياتی را به اجرا در آورند. این اولين بار نيست که دولت پاکستان در یک زدوبند و اقدام
كثيف، پناھندگان ايرانى در این کشور را به رژیم جنایت پيشه جمھوری اسلامی تحویل داده و آنھا را در معرض
شکنجه و اعدام قرار می دھد.
روز پنجشنبه، ٦ اسفند ماه ١٣٨٨ برابر با ٢٥ فوریه ٢٠١٠ ، اطلاعيه تعيين جانشين عبدالمالک ریگی، منتشر شد.
بدینوسيله جنبش مقاومت جندلله به اطلاع » : آمده است ،« جنبش مقاومت جندلله » در بخشی از اطلاعيه
عموم مردم بلوچستان و ایران میرساند که پس از حادثه جانکاه دستگيری رھبر جنبش، کميته مرکزی جنبش
طی نشستھائی با تمامی اعضا و متحدین جنبش، موضوع جانشينی و ھمچنين مسئوليت اجرائی جنبش را
در غياب رھبر مورد بررسی قرار داد و امروز در نشست نھائی و اخير به اتفاق آرا و با موافقت ھمه اعضای
جنبش و ھمچنين با موافقت ھمه متحدین حاج محمد ظاھر بلوچ به عنوان جانشين امير عبدالمالک انتخاب
شدند و ھمه مبارزان با ایشان در راستای آرمانھا و اھداف والای امير عبدالمالک (حفظه لله و رعاه و فک
«... اسره) بيعت نموده و پيمان نبرد تا مرگ بستند
رھبر مقاومت، در یک عمليات ضدتروریستی دستگير شده که » : جند لله در وبسایت خود نوشته است
«. سرویس ھای مخفی آمریکا، افغانستان و پاکستان در آن شرکت داشت هاند
بدین ترتيب، ھنوز ابعاد دستگيری ریگی، روشن نشده و کم و کيف ھمکاری سازمانھای اطلاعاتی و امنيتی
ديگر کشورھا و به ويژه پاکستان با سرویسھای اطلاعاتی و تروریستی حکومت اسلامی در اين واقعه معلوم
نيست. در ھر صورت آنچه که آشکار است سرویسھای جاسوسی و اطلاعاتی کشورھای منطقه و حتا به
احتمال زیاد سازمان سيا و موساد نيز در این مورد با سرویسھای جاسوسی و تروریستی حکومت پاکستان و
جمھوری اسلامی ھمکاری کردهاند.
ظنز تاریخ در این است که حکومت اسلامی ایران، سی و یک سال است با سرکوب و کشتار، شکنجه و اعدام،
وحشت و ترور یک جامعه ٧٥ ميليونی را مانند اشغالگران اسرائيلی که سرزمينھای مردم فلسطين را اشغال
6
7
در واقع کليه اسناد و شواھد نشان میدھند که دولت پاکستان، در اقدامی ضدانسانی و در ھمدستی با
حکومت اسلامی ایران، عبدالمالک ریگی، را بازداشت کرده و به حکومت اسلامی تحویل داده است.
مھمتر از ھمه واکنش سفير دولت پاکستان در تھران نشاندھنده جعلی بودن سناریوی حکومت اسلامی، در
رابطه با دستگيری ریگی است. بنابراین، دستگيری ریگی یک ھفته قبل و احتمالا در منطقه مرزی ميان
افغانستان و پاکستان صورت گرفته و به ایران تحویل داده شده است که از سوی منابع اطلاعاتی حکومت
اسلامی، به عملياتی پيچيده و خارقالعادهای که سربازان گمنام امام زمان، در یک پرواز ھوایی از دبی به
قرقيزستان در روز سه شنبه ٢٣ فوریه- ٤ اسفند، انجام دادهاند، ادعا میشود؟! چنين ادعاھایی کاذب و به دور
از واقعيت ھستند.
استان سيستان و بلوچستان در جنوب شرقى ایران قرار دارد و از دو بخش سيستان و بلوچستان تشکيل شده
است که منطقه سيستان شامل سه شھرستان زابل، زھک و شھرستان ھيرمند است.
منطقه بلوچستان نيز شھرستان زاھدان، مرکز استان سيستان و بلوچستان و نيز شھرستا نھاى خاش،
سراوان، ایرانشھر، سرباز، نيکشھر، چابھار و کنارک را شامل م ىشود. نام خانوادگى ریگى برگرفته از نام یکى
به نام ریگى است. « سنى مذھب بلوچ » از طوایف
در سال ھاى گذشته منطقه سيستان و بلوچستان و نيز بخش ھایى از استان کرمان شاھد رویارویى نيروھاى
انتظامى و امنيتى حکومت اسلامى با اعضای گروه جندلله بوده است.
تروریسم دولتی، جنگ و کشتار، شکنجه و اعدام و تحميل محروميتھای اقتصادی بر جامعه و استثمار شدید
مزدبگيران، یک اصل اساسی حاکميتھای دیکتاتوری است. در واقع کشورھایی که دائما در حال ستيز با
ھمسایگان خود به سر میبرند، خواستھای بر حق و عادلانه مردم را سرکوب میکنند و دست به ترور،
شکنجه و اعدام شھروندان میزنند، ھرگز قادر نيستند به رشد توسعه اقتصادی، سياسی، اجتماعی و
فرھنگی دست یابند. این دسته از حکومتھا، تنھا زمانی به پيشرفت و توسعه و رفاه و عدالت واقعی رسيده-
اند که جامعه به درجهای از امنيت، رفاه، آزادی و برابری دست یافتهاند. و قادر شده اند با طراحی برنامه ھای
کوتاه مدت و درزامدت و تامين زیست و زندگی شھروندان، به رشد و توسعه خود در مسير برقراری صلح،
امنيت، رفاه و آزادی حرکت کنند. از اینرو، دستگيری و اعدام ریگیھا، نه به امنيت منطقه و کشور و پایان
تروریسم کمک میکند و نه مردم معترض و خواھان تغيير مرعوب سرکوب و کشتار و ترور و اعدام و وحشت
حکومت اسلامی میشوند. چرا که عامل اصلی ھمه این وضعيت ناامن در جامعه ما، وجود حکومت تروریستی
و مافيای اسلامی است.
مسلما دستگيری و اعدام برادر ریگی و اعدام احتمالی خود ریگی، تاثير چندانی بر مبارزه مردم محروم
سيستان و بلوچستان ندارد. زیرا این گروه، مبارزه مردم آزادیخواه و برابریطلب این منطقه را نمایندگی نمی -
کند. مبارزه مردم مناطق محروم کشور بر عليه حکومت تروریستی اسلامی، نه تنھا حق طبيعی و مسلم مردم
این مناطق، بلکه حق مسلم مردم سراسر ایران است. رھایی مردم مناطق تحت ستم ایران مانند کردستان،
بلوچستان و غيره از زیر ستم و سرکوب حکومت اسلامی، راه حل محلی ندارد و تنھا از طریق شرکت و حضور
فعال در مبارزه سراسری است که با سرنگونی حکومت اسلامی، مردم حقطلب این مناطق نيز ھمچون مردم
سراسر کشور، به حق و حقوق اقتصادی، سياسی، اجتماعی و فرھنگی خود خواھند رسيد.
بیشک تروریسم، به ھر نحو و با ھر بھانه ای که انجام شود، امنيت افراد و اجتماعی را به خطر میاندازد و با
حقوق شھروندان و امنيت آنان و به طور کلی امنيت جامعه و مدنيت مغایرت دارد. در حالی که حکومت
اسلامی، پرونده انبوه و سابقه طولانی در سازماندھی و اجرای تروریسم به ویژه عليه مخالفين خود دارد
باشد. مگر غير از این است که جندلله و گروهھای « ترویسم گروه جندلله » چگونه میتواند مدعی مبارزه با
شبيه آن زایيده سياستھای حکومت اسلامی در سی و یک سال اخير است. بنابراین، برای این که به
تروریسم در ایران، یک بار برای ھميشه خاتمه داده شود باید کليت حکومت اسلامی، از حاکميت ساقط شود تا
مردم در آرامش و امنيت و بدون فشار اقتصادی و سياسی، درباره آینده جامعهشان تصميم بگيرند. برای این که
تروریسم از بين برود باید ھمه شھروندان ساکن ایران، بدون در نظر گرفتن مليت، جنسيت، باورھای مذھبی و
تفاوتھای سياسی باید از حقوق یکسان و برابری برخوردار باشند.
سناریوی دستگيری ریگی که توسط سناریوسازان حکومت اسلامی سر ھم بندی شده است، از روی
سناریوی دستگيری عبدلله اوجالان، رھبر پ.ک.ک، توسط دولت ترکيه گرفته شده است که چند سال پيش
صورت گرفت. داستان ھواپيما و کماندوھا با لباسھای سياه و ماسک و غيره، عينا ھمان سناریوی دستگيری
اوجالان است. تنھا با این تفاوت که کماندوھای ترکيه صورت اوجالان را لت و پار کرده بودند اما در سناریو
دستگيری ریگی، ظاھرا صورتش سالم است.
سران حکومت اسلامی ایران، با سابقه طولانی تروریستی و سرکوبھای اخير خود، نشان دادهاند که ھمچون
سران حکومت اسرائيل، تروریسم یک وجه مھم سياست و ماھيتشان را تشکيل میدھد. از اینرو، مردم
منطقه پرتلاطم خاورميانه، ھنگامی به آزادی، برابری، امنيت و عدالت دست پيدا خواھند کرد که با اتحاد و
ھمبستگی انسانی و مبارزه طبقاتی خود، از شر این حکومتھای جانی خلاص شوند.
دوازدھم اسفند ١٣٨٨ - سوم مارس ٢٠١٠