نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۴ تیر ۱۶, سه‌شنبه

نرگس محمدی خطاب به دادستان: آیا تماس تلفنی ما با فرزندان‌مان، امنیت ملی را مخدوش می‌کند؟!

نرگس محمدی خطاب به دادستان: آیا تماس تلفنی ما با فرزندان‌مان، امنیت ملی را مخدوش می‌کند؟!

Narges-Mohamadi-saham-news«نرگس محمدی»، فعال حقوق زنان و حقوق‌بشر، که دو ماه است در زندان اوین به سر می‌برد، طی نامه‌ای به دادستان در مورد عدم امکان تماس تلفنی زنان، در بند نسوان زندان اوین اعتراض کرده است.
او ضمن شرح درد و رنج خود از بی اطلاعی از وضعیت فرزندان خردسالش به خاطر عدم دسترسی به تلفن، در این نامه می‌نویسد: «جناب آقای دادستان، گفته می‌شود دستور قطع کامل تماس تلفنی بند نسوان اوین به دستور مقام محترم دادستانی است و من دو واقعه مربوط به خودم و حس و حال مادران و زنان بند نسوان را توضیح دادم تا حضرتعالی به حرمت بشر، زن و مادر، یک‌بار دیگر در مورد این دستور تأمل بفرمایید تا با برقراری تماس‌های تلفنی مطابق قوانین و مقررات مدنظر قوه قضائیه، این اجحاف و فشار مضاعف بر زنان در بند و کودکان در رنج مرتفع گردد.»
متن کامل نامه نرگس محمدی که آن را وب‌سایت‌ کانون زنان ایرانی منتشر کرده، به شرح زیر است:
جناب آقای جعفری دولت آبادی
دادستان محترم
با سلام و احترام
narges-mohammadi-saham-news
تصویر این نامه در وب‌سایت کانون زنان ایرانی منتشر شده است
اینجانب نرگس محمدی در تاریخ ۱۳۹۴/۲/۱۵ توسط افرادی در منزلم بازداشت شدم که قسم خوردند که جناب آقای خدابخشی قصد دارند با من صحبت کنند و حتی زمانی که داروهایم را جمع می‌کردم با اصرار می‌گفتند که نیازی به این کار نیست و شما پس از صحبت باز می‌گردید. اما همان روز و بدون صحبت با هیچ مقام قضایی به بند عمومی نسوان اوین تحویل داده شدم تا باقی‌مانده حبس‌ام را (۶ سال) بگذرانم. این درحالی بود که فرزندانم ساعت ۷ صبح به مدرسه رفته بودند و ساعت یک و نیم به منزل باز می‌گشتند و من به دلیل نبودن همسرم در ایران و اعضای خانواده‌ام در تهران، نگران پشت در ماندن کودکان ۸ ساله‌ام بودم. پیش از گشودن در به روی نیروهای امنیتی، با برادرم در مشهد تماس گرفتم که به احتمال زیاد مرا بازداشت خواهند کرد و علی و کیانا در مدرسه هستند و ساعت یک و نیم برمی‌گردند و نگران بچه‌ها هستم و از ایشان خواستم خودش را به تهران برساند. مأمورانی که پشت در آپارتمان بودند مرتب تهدید می‌کردند که اگر در را باز نکنی نیروهای ویژه‌شان خواهند آمد و در را باز خواهند کرد و قول دادند که به من فرصت کافی خواهند تا تماس‌هایی را که لازم است (برای بچه‌ها) داشته باشم، اما به محض ورود به زندان اوین، مستقیم به بند زنان تحویل داده شدم که هیچ‌گونه امکان تماس تلفنی وجود نداشت. ساعت یک و نیم ظهر شد و من از علی و کیانا خبری نداشتم. چندبار به دفتر مراجعه کردم و توضیح دادم که من از وضع بچه‌ها نگرانم و یک تماس تلفنی کوتاه و فقط برای مطمئن شدن از پشت در نماندن بچه‌ها می‌خواهم. گفتند در بند زنان امکان هیچ تماس تلفنی وجود ندارد چون به دستور دادستان تلفن‌ها قطع است. چندبار دیگر مراجعه کردم تا بالاخره ساعت سه و نیم بعدازظهر مرا برای برقراری تماس تلفنی به ساختمان اجرای احکام زندان اوین بردند و طی تماس کوتاهی متوجه شدم که برادرم هنوز به تهران نرسیده و خانم همسایه پیش بچه‌هاست. نزدیک غروب بود دوباره به دفتر رفتم و خواستم یک تماس دیگر بگیرم. مطمئن بودم علی و کیانا شب را بدون من یا یکی از اعضای خانواده‌ام نمی‌خوابند و گریه و بی‌تابی می‌کنند. اما جواب دادند شما در بند نسوان اجازه تلفن ندارید. تلفن قبلی شما هم فقط یک استثناء بوده است. چاره‌ای نداشتم. به بند بازگشتم. داروهایم را نداده بودند و من تمام شب را با اضطراب و نگرانی، صبح کردم. دوباره رفتم و تقاضا کردم و پاسخ‌شان همان پاسخ قبلی بود. از سه شنبه تا یکشنبه هیچ اطلاعی از بچه‌ها نداشتم. درحالی که با یک تماس تلفنی می‌توانستم از حضور خانواده‌ام در کنار فرزندان خردسالم مطمئن و آرام باشم و البته این رفتار چیزی جز فشار روانی بر زندانی به شمار نمی آید که به دور از انصاف است.
و اما یک‌ماه و نیم بعد، طی نامه‌هایی از مسئولان قوه قضائیه و مسئولان زندان، درخواست کردم به دلیل رفتن علی و کیانا از ایران در ۲۶ تیرماه و در فرصت چهار هفته باقی‌مانده، ملاقات حضوری به من و علی و کیانا بدهند تا سیر ببینم‌شان. بالاخره موافقت شد. روز دوشنبه قرار شد تا به خانواده‌ام زنگ بزنند و اطلاع دهند تا علی و کیانا را ساعت یازده صبح روز بعد به زندان بیاورند. ساعت یازده آماده شدم و روی تختم نشستم. خبری نشد. به دفتر مراجعه کردم. گفتند هنوز نیامدند. تا ساعت دو بعدازظهر چندبار به دفتر مراجعه کردم و خواستم خبری به من بدهند یا لااقل خودشان با خانواده تماس بگیرند و ببینند چه اتفاقی افتاده، اما باز هم خبری نشد. چند نفر از خانم‌های بند آمدند و در دفتر نشستیم. بالاخره مسئولان اجرای احکام و حفاظت به این نتیجه رسیدند که خودشان تماس بگیرند و از خانواده سئوال کنند که چه اتفاقی افتاده است. پس از مدتی به مسئول بند نسوان اطلاع دادند که علی مریض است و نه تنها امروز، بلکه فردا و حتا یکشنبه هفته بعد هم نمی‌توانند برای ملاقات بیایند. همین و بس. پس از سه ساعت انتظار و اضطراب، با خبر بیماری علی نگران شدم. برخاستم و به بند برگشتم. ما در این بند از خانواده‌های خود، فرزندان‌مان، پدران و مادران‌مان بی‌خبریم. من نمی‌دانستم علی چرا و از کی مریض شده و چرا تا یک‌هفته یا ده روز دیگر نمی‌تواند به دیدن من بیاید. چرا دیروز من خودم نباید به خانواده‌ام زنگ می‌زدم تا هم از بیماری فرزندم مطلع شوم و هم با او صحبت کنم که قطعاً در این روزها به صدای مادرش نیاز بیشتری دارد؟ آیا کسانی که چنین می‌کنند از حال و روز زندانیان و خانواده‌های‌شان مطلع‌اند. با مراجعات مکرر خانم‌های بند به دفتر، اجازه داده شد تا به ساختمان اجرای احکام اوین بروم و من توانستم چند دقیقه با فرزند بیمارم صحبت کنم و صدای ضعیف و مریض‌اش را از پشت تلفن بشنوم و به بند باز گردم. علی‌رغم مراجعه من و سایر خانم‌های بند برای داشتن یک تماس تلفنی دیگر برای اطلاع از حال و روز پسرم، امکان تماس تلفنی داده نشد و چاره‌ای جز این وجود نداشت تا یک‌هفته دیگر در اضطراب و نگرانی بمانم تا روز یک‌شنبه کسی خبری از فرزندم بیاورد.
جناب آقای دادستان،
این دو اتفاق را سعی کردم برای‌تان توضیح دهم تا بتوانم نیاز زنان و مادران بند زنان اوین را به دسترسی به تلفن طبق قوانین و مقررات، مطرح نموده و درخواستی از حضور محترم‌تان داشته باشم. ما در بند نسون اوین ۲۲ زن حضور داریم که ۱۴ نفر از این زنان مادر و ۵ نفر از این تعداد کودکان زیر ۱۰ سال دارند. درست است که ما محکوم به تحمل حبس هستیم و با عادلانه یا ناعادلانه بودن احکام هم فعلاً کاری نداریم، اما هر کدام از ما یک انسان، زن، و مادر هستیم. آیا داشتن یک مکالمه تلفنی چند دقیقه‌ای طی دو یا سه بار در هفته فقط برای شنیدن صدای کودکان، مادران و پدران، با اجرای احکام ما در زندان، و با مقررات و قوانین نظام قضایی کشور تعارضی دارد؟ اگر خیر، پس چرا این تصمیم ناروا اعمال می‌گردد؟ یا این که داشتن تماس مادرها با فرزندان‌شان مسئله امنیت ملی و نظام را مخدوش می‌نماید؟ یا نه این تصمیم برای تنبیه بیشتر زنانی است که پا به عرصه نقد گذاشته‌اند؟ یا برای متوجه شدن بیشتر ماست که بدانیم و بفهمیم که ما به دلیل زن و مادر بودن با اهرم‌های فشار بیشتری مواجهیم. چرا که اگر اعمال تبعیض بر زنان آزاد در جامعه رواست و صورت می‌گیرد بر زن دربند رواتر و سهل‌تر است.
جناب آقای دادستان،
گفته می‌شود دستور قطع کامل تماس تلفنی بند نسوان اوین به دستور مقام محترم دادستانی است و من دو واقعه مربوط به خودم و حس و حال مادران و زنان بند نسوان را توضیح دادم تا حضرتعالی به حرمت بشر، زن و مادر، یک‌بار دیگر در مورد این دستور تأمل بفرمایید تا با برقراری تماس‌های تلفنی مطابق قوانین و مقررات مدنظر قوه قضائیه، این اجحاف و فشار مضاعف بر زنان در بند و کودکان در رنج مرتفع گردد.
جناب آقای دولت آبادی،
مهر و عشق و مادری، امری ذاتی و عجین با وجود مادر است که مکان و زمان نمی‌شناسد و تابع متغیر آزاد و دربند بودن نیست. تک تک ما زن و مادریم و کودکان ما هم چون فرزندان شما و میلیون‌ها کودک این سرزمین‌اند که نیازمند مهر و عاطفه مادری‌اند. به هر تقدیر ما در بندیم، اما مادریم. حداقل صدای فرزندان‌مان را از ما و صدای ما را از فرزندان‌مان دریغ نکنید.
نرگس محمدی
زندان اوین

تیرماه ۱۳۹۴
در حالی که طوفان شن از ساعاتی قبل در سیستان و بلوچستان آغاز شده است،
به گزارش فارس، طوفان شن شمال استان سیستان و بلوچستان را در نوردید و سرعت آن در شهرستان زابل به ۷۵ کیلومتر بر ساعت رسید.
به گفته گودرزی فر، کارشناس پیش‌بینی هواشناسی سیستان و بلوچستان، گفت: در حال حاضر سرعت طوفان گرد و خاک در زابل به ۷۵ کیلومتر بر ساعت رسیده که دید افقی را در این شهرستان به ۵۰۰ متر کاهش داده است.
وی با بیان اینکه وزش باد و گرد و خاک تا پایان هفته در شمال سیستان و بلوچستان ادامه دارد، گفت: شدت طوفان در اوایل روز نسبت به ساعات دیگر بیشتر است، همچنین امروز شاهد کاهش دما در این منطقه خواهیم بود.

تعطیلی ادارات زابل به دنبال افزایش توفان و گرد و خاک
فرماندار ویژه شهرستان زابل نیز در گفت‌وگو با خبرنگار فارس از تعطیلی ادارات در روز جاری خبر داد و گفت: ساعت ۸:۳۰ صبح امروز به دنبال تشدید طوفان و گرد و خاک و کاهش دید افقی، ادارات شهرستان زابل تعطیل شد.


پیرترین زندانی عقیدتی ایران؛ سپری کردن هفتمین سال زندان بدون حق مرخصی

Jamaloddin-Khanjani-saham-newsپیرترین زندانی عقیدتی در جمهوری اسلامی ایران هم اکنون وارد هفتمین سال زندان خود می‌شود، این در حالی‌است که وی در این مدت طولانی به مرخصی نیامده و در حال گذراندن حکم ۲۰ ساله محکومیت خود است. جمال‌الدین خانجانی که در اردیبهشت‌ماه سال ۸۷ به همراه شش نفر دیگر از دوستان خود بازداشت شد و حکم ۲۰ ساله از قاضی صلواتی دریافت کرد، هم اکنون به عنوان پیرترین زندانی عقیدتی جمهوری اسلامی در زندان رجایی‌شهر به سر می برد.
همسر خانجانی زمانی که وی در زندان بود، از دنیا رفت، اما وی اجازه مرخصی و حضور در مراسم همسرش را نیافت. حالا چهار سال است که این زندانی عقیدتی، سالگرد درگذشت همسرش را در زندان برگزار می‌کند.
گفتنی است در سال ۱۳۸۸ نیز دو نوه این زندانی ۸۲ ساله بازداشت شدند که یکی از آن‌ها دو سال در بند زنان زندان اوین بود و دیگری در حال گذراندن سال آخر چهار سال محکومیت خود در زندان رجایی‌شهر است. این در حالی‌است که در سال گذشته نیز برای مدتی تنها جمال‌الدین خانجانی مدتی در زندان اوین بود. خانجانی شاید یکی از افرادی باشد که به همراه پسر و نوه‌هایش به صورت خانوادگی حکم زندان دریافت کرده‌اند.
جمال‌الدین خانجانی از سال ۶۴ تاکنون درهیات مدیره جامعه بهائیان ایران عضویت داشته است. او در دهه ۶۰ نیز برای چند سالی در زندان بود و سرانجام در سال ۶۷ از زندان آزاد شد.
خانجانی در مدت هشت سالی که در زندان است، امکان رفتن به مرخصی را نداشته و با سختی توانسته نظر مساعد مقامات قضایی را برای درمان بیماری‌های خود در بیمارستان، جلب کند.

در سیستم بانکی کشور بدهکاران میلیاردی‌ وجود دارند که ۹۸۸ نفر آن‌ها بدهی بالای ۱۰ میلیارد تومان داشته و ۵۳۲ نفر دیگر آن‌ها بدهی بالای ۵۰، ۱۰۰، ۵۰۰ و ۱۰۰۰ میلیاردی دارند.

Tashilat-Banke-Melli-Iran-saham-newsبر اساس آخرین آمار بانک مرکزی، از مجموع پانصد و هفتاد و پنج بدهکار کلان بانکی هم اکنون دویست و هفده بدهکار در فهرست سیاه بانکی قرار دارند و بقیه مصالحه یا تسویه کرده اند.


 در سیستم بانکی کشور بدهکاران میلیاردی‌ وجود دارند که ۹۸۸ نفر آن‌ها بدهی بالای ۱۰ میلیارد تومان داشته و ۵۳۲ نفر دیگر آن‌ها بدهی بالای ۵۰، ۱۰۰، ۵۰۰ و ۱۰۰۰ میلیاردی دارند.
همان زمان اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس‌جمهور گفته بود پانصد و هفتاد و پنج نفر به‌عنوان بدهکار کلان بانکی شناسایی شده‌اند و مجموع مطالبات معوق بانک‌ها با هشتاد و دو هزار میلیارد تومان رسیده است.
گفتنی‌است بحث مطالبات معوق بدهکاران کلان بانکی، همواره یکی از نکات محرمانه در جمهوری اسلامی ایران بود و هیچ‌گاه اسامی بدهکاران بانکی و معوقات آنان برای وصول مطالبات ملی، پیگیری نمی‌شد. اما در سال گذشته «سحام» با انتشار نام برخی از بدهکاران کلان بانکی بانک ملی ایران، لیست بدهکاران کلان بانکی را از حالت محرمانه خارج کرد.

تازه‌ترین اطلاعات به‌دست‌آمده از سوی یکی از نمایندگان مجلس حکایت از آن دارد که ٣٠ میلیون حساب بانکی با کدملی نامعتبر افتتاح شده است. بدون شک در وهله اول و با تجزیه و تحلیل این آمار، کسی گمان این را هم به ذهن نخواهد برد که این ٣٠ میلیون نفر با یک حساب جعلی در کشور به‌دنبال امور خیرخواهانه و عام‌المنفعه هستند.
اما آنچه در این میان اهمیت بسیاری دارد آن است که شبکه بانکی کشور چرا و بر چه مبنایی برای یک‌سری از افراد با هویتی نامعلوم، حساب افتتاح کرده و چطور یک عده از فیلتر استعلام‌های مربوطه بانکی برای ثبت اطلاعات عبور نمی‌کنند. براساس گزارش ایرنا، قاسم جعفری نماینده مردم بجنورد، در جمع تولیدکنندگان و مدیران واحدهای صنعتی از قول یکی از مسئولان ارشد بانکی این خبر را افشا کرده که حدود ٣٠ میلیون حساب بانکی در کشور با کد ملی نامعتبر افتتاح شده که تنها پنج میلیون حساب بانکی با کد ملی نامعتبر مربوط به یکی از بانک‌های دولتی است. این‌طور که جعفری عنوان کرده است، با جمعیت ٧۵ میلیونی، حدود ٣٧٠ میلیون حساب بانکی برای مشتریان گشایش یافته که به‌طور میانگین برای هریک نفر ایرانی پنج حساب بانکی ثبت شده است.
جعفری: اطلاعاتی که افشا کردم، غلط نیست
قاسم جعفری، نماینده مردم بجنورد در مجلس شورای اسلامی، ضمن اشاره به ثبت ٣٠ میلیون حساب بانکی با کدملی نامعتبر، در جزئیات بیشتری به «شرق» گفت: ثبت ٣٠ میلیون حساب بانکی با کدملی نامعتبر به‌معنای ثبت ٣٠ میلیون حساب جعلی برای انجام امور خلاف، پول‌شویی و کلاهبرداری است.
٣٠ میلیون حساب جعلی در دست قاچاقچیان، پول‌شویان و کلاهبرداران
وی در پاسخ به این سؤال که چه اشخاصی پشت پرده این حساب‌های جعلی قرار گرفته‌اند، گفت: واضح است که این حساب‌ها برای انجام کارهای خلاف باز می‌شود؛ فکر می‌کنید پول‌شویان و قاچاقچیان مواد مخدر پول‌های خودشان را در کشور چگونه جابه‌جا می‌کنند؛ معلوم است که پول‌شویان و قاچاقچیان برای جابه‌جایی پول‌های خود در داخل کشور حساب‌های جعلی باز می‌کنند و البته عده‌ای در کشور با این افراد همدست هستند.
عده‌ای در کشور با خلاف‌کاران همدست هستند
این نماینده مجلس در واکنش به پرسش خبرنگار «شرق» مبنی بر اینکه اظهارات شما به این معناست که افرادی در مجموعه شبکه بانکی کشور با پول‌شویان و کلاهبرداران و قاچاقچیان همدست هستند، گفت: من فقط یک مورد از این خلاف‌هایی را که در کشور اتفاق می‌افتد، افشا کردم؛ حتما کسانی پیدا می‌شوند که همدست اینها هستند؛ اگر همکاری نمی‌کردند که ٣٠ میلیون حساب بانکی جعلی ثبت نمی‌شد.
اگر اطلاعات من غلط است، اطلاعات واقعی را رو کنند
او در پاسخ به این سؤال که شما این اطلاعات را از کدام محل به‌دست آوردید، گفت: من نمی‌توانم منبع دریافت اطلاعاتم را بگویم، آنهایی که می‌گویند اطلاعات اعلامی از سوی من واقعیت ندارد و غلط است، اطلاعات واقعی را رو کنند.
خطر در کمین است
جعفری با تأکید بر اینکه متولیان باید پاسخ‌گوی چنین خلاف‌هایی در کشور باشند، گفت: ٣٠ میلیون حساب بانکی با کدملی نامعتبر، به‌معنای وجود ٣٠ میلیون کلاهبردار است و این خطر در بیخ گوش ماست که برخی با حساب جعلی اغراض غیرشرافتمندانه دارند و به بدنه اقتصادی کشور ضربه می‌زنند.
به گفته وی، در کنار ٣٧٠ میلیون حساب بانکی ٣٠ میلیون حساب جعلی وجود دارد و این به‌معنای آن است که تراکنش خلاف قانون و مجرمانه ایجاد می‌شود.
مخفی‌کاری جواب نمی‌دهد
این نماینده مجلس با بیان اینکه مخفی‌کاری جواب نمی‌دهد و باید متولیان این مسئله را پیگیری کنند، در پاسخ به این سؤال که آیا اطلاعات اعلام‌شده از ناحیه شما توسط منبع معتبری به شما اعلام شده است، گفت: اطمینان دارم که این اطلاعات درست است.
حکیمی: آمار واقعی نیست
اما ناصر حکیمی، معاون فناوری اطلاعات بانک مرکزی، در گفت‌وگو با «شرق» در واکنش به اظهارات این نماینده مجلس مبنی بر ثبت ٣٠ میلیون حساب بانکی با کدملی نامعتبر گفت: اولا متولی ثبت کد ملی اشخاص، ثبت احوال است که اکثر بانک‌ها به دفتر ثبت احوال متصل هستند و استعلامات مربوطه مبتنی بر کد ملی را از ثبت احوال دریافت می‌کنند؛ ثانیا در نقل قول مربوطه از این نماینده مجلس، منبع این آمار و اطلاعات مشخص نیست و این مسئله عنوان نشده که ایشان این آمار و اطلاعات و جزئیات را از کجا گرفته‌اند و منظورشان از کدملی نامعتبر چیست.
آماری نداریم
وی در واکنش به این سؤال خبرنگار «شرق» که اگر آمار و اطلاعات اعلام‌شده توسط این نماینده مجلس غلط است، شما آمار صحیح را اعلام بفرمایید، اظهار کرد: ما آماری نداریم و من نمی‌توانم دراین‌باره اظهارنظر کنم. تنها می‌توانم بگویم تعداد زیادی حساب راکد وجود دارد که سال‌های پیش این حساب‌ها باز شده و مبلغ چندانی هم در این حساب‌ها نیست و صاحبان حساب هم به حساب خود سرنمی‌زنند؛ گاهی اطلاعات این حساب‌ها ناقص و مخدوش هم هست.
به گفته معاون فناوری اطلاعات بانک مرکزی، اینکه چه تعداد حساب واقعی با اطلاعات معتبر و کامل وجود دارد، مشخص نیست و این مسئله نیاز به داده‌کاوی در هر بانک دارد. حکیمی اعلام کرد: هم‌اینک بانک مرکزی در پی آن است که سیستم پروفایل مشتری را تا یک سال دیگر راه‌اندازی کند که مشتریان هر بانک با شناسه مربوطه شناسایی شوند؛ در این شرایط حساب هر مشتری که شناسه بانکی نداشته باشد، غیرفعال می‌شود.
خطری سپرده‌های مردم را تهدید نمی‌کند
وی همچنین درباره تبعات و خطر احتمالی ثبت ٣٠ میلیون حساب بانکی با کد ملی نامعتبر نیز گفت: اگر چنین مسئله‌ای صحت داشته باشد، در درجه اول شناسایی مشتریان به‌درستی انجام نشده است، اما خطری متوجه سپرده‌های مردم نیست.
تراکنش‌های مشکوک در شبکه با ٣٠ میلیون حساب بانکی نامعتبر
این مقام مسئول در بانک مرکزی اضافه کرد: تنها مسئله‌ای که از حیث وجود ٣٠ میلیون حساب بانکی با کدملی نامعتبر وجود دارد، مبارزه با پول‌شویی است. ممکن است از طریق این حساب‌ها، تراکنش‌های مشکوکی در شبکه ایجاد شود، اما اینکه چه شخص واقعی‌ای پشت آن تراکنش‌های مشکوک است، معلوم نخواهد شد و محل سؤال خواهد بود.
آمار تراکنش مشکوک محرمانه است
او در پاسخ به این سؤال که هم‌اکنون چه میزان تراکنش‌های مشکوک در شبکه وجود دارد، گفت: تراکنش‌های مشکوک شبکه در دست واحد مبارزه با پول‌شویی است و این واحد روی این تراکنش‌های مشکوک نظارت و آنها را ردیابی می‌کند، ضمن اینکه هم‌راستا با واحد مبارزه با پول‌شویی مستقر در بانک مرکزی، واحد اطلاعات مالی بخش مبارزه با پول‌شویی وزارت اقتصاد نیز روی ردیابی تراکنش‌های مشکوک گزارش‌هایی در دست دارند که البته این گزارش‌ها محرمانه است. وی همچنین درباره آمار دیگری به نقل از این نماینده مجلس مبنی بر وجود ٣٧٠ میلیون حساب بانکی برای ٧۵ میلیون ایرانی که به‌طور متوسط هر ایرانی دارای پنج حساب بانکی ثبت‌شده است، نیز اظهار کرد: بانک بین‌المللی تسویه میزان کارت‌های اعتباری را منتشر می‌کند، با قیاس آمار ما با بانک‌های جهانی می‌توان به این نتیجه رسید که از این حیث فرق چندانی بین ما و کشورهای آمریکایی و اروپایی نیست و فقط ممکن است میزان کاربرد کارت‌ها متفاوت باشد.

گفت‌و‌شنود با اسماعیل وفا یغمائی (۹)
نکته‌هایی که متضمن تشخیص هستند 

لب ببندم هر دمی زین سان ســـخن 
توبه آرم هر دمی صــــد بــار مــن
کاین سخن را بعد ازین مدفون کنم 
آن کشنده می‌کشد من چون کنم؟
چونکه خامــش می‌کنم من از رَشَد 
او به صد نوعم به گفتن می‌کـــشـد
ای تقاضاگر درون همچون جنیــن 
چون تقاضــــا می‌کنی اتمــام ایــن
سهــل گــردان ره‌نــما تــوفــیق ده 
یا تــقاضــا را بهــــل بر مــا مــنـــه
مولوی
...
هیچ آدمی نیست که فقط یک آدم باشد. هیچ لجظه ای از زندگی آدم هم فقط آن لحظه نیست. تمام تاریخی که پشت سر اوست او را می‌سازد و آن آدم هم در لحظه معین چیز معینی است. این فقط در مورد یک شخص نیست. در مورد یک گروه و سازمان هم صادق است و بسیار پیچیده تر. متنوع تر و...
...
توجه شما را به بخش دیگری از گفت‌و‌شنود با شاعر و نویسنده ارجمند آقای اسماعیل وفا یغمائی جلب می‌کنم. 
...
...
سایت همنشین بهار