نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۶ خرداد ۱۳, شنبه

روزه داری در گرمای ۵۰ درجه/ قطعی مکرر آب و برق ادامه دارد


خسارات گرمازدگی در بلوچستان
زاهدان - این روزها مردم استان سیستان و بلوچستان در حالی نزدیک به ۱۷ ساعت روزه داری می کنند که گرمای بی سابقه هوا امان مردم را بریده و ظاهرا به جز خدا هیچ کس به یادشان نیست. این روزها مردم استان سیستان و بلوچستان در حالی نزدیک به ۱۷ ساعت روزه هستند که گرمای بی سابقه هوا و قطعی مکرر آب و برق امان مردم را بریده است و در بسیاری از مناطق استان گرمای هوا تقریبا همیشه بیش از  ۴۰ درجه است حتی در برخی از شهرها دمای صبح ۴۲ درجه است و در حوالی ظهر دمای محیط به نزدیک ۶۰ درجه هم می رسد.
طبق اعلام سازمان هواشناسی بیشترین دمای ثبت شده در چند روز اخیر مربوط به ایستگاه کنارک با دمای ۵۲.۶ درجه بود که گرمترین نقطه کشور بود و رکورد شهر راسک را با دمای ۵۱.۷ را نیز شکست که این دما گرمترین دمای ثبت شده در سطح سیستان و بلوچستان از ابتدای تاسیس ایستگاه های هواشناسی در این استان است.
البته این روزها رکورد دمای بیشینه در اکثر شهرهای سیستان و بلوچستان همچنان شکسته می شود اما مردم صبور این استان با عشق و علاقه بیشتری به روزه داری خود ادامه می دهند.
اما نکته ای که بیشتر از گرمای هوا مردم این استان را آزار می دهد قطعی های مکرر آب و برق و نوسانات برق است که علاوه بر مشکل تحمل گرما موجب شده تعدادی از وسایل خانگی مردم هم آسیب ببیند.

جدای از این موضع قبض های برق با مبالغ بالا نیز شوک دیگری است که در این ایام مردم استان سیستان و بلوچستان با آن مواجه هستند البته این موضوع آنقدر مهم بوده که موجب شده تقریبا همه نمایندگان استان به این موضوع ورود کنند و به مسئولان وزارت نیرو تذکر بدهند.
 در چند روز اخیر گرمای هوا در استان سیستان و بلوچستان خصوصا در جنوب این استان مشکلات فراوانی را ایجاد کرده است.

 اما متاسفانه مردم در این مدت علاوه بر گرمای هوا با مشکلاتی دیگر از جمله قطعی مکرر برق و آب هم مواجه هستند که به هیچ عنوان قابل قبول نیست.
وی ادامه داد: در مناطقی از حوزه انتخابیه من از جمله مناطق دشتیاری و پلان مردم مدت ها شاهد نواسات و قطعی برق بوده اند که با توجه به دمای هوا و محرومیت منطقه به هیچ عنوان قابل توجیه نیست.
وی با اشاره به عدم پاسخگویی مسئولان ذیربط افزود: علاوه بر گرمای هوا و قطعی برق فیش های با مبالغ بالا نیز مشکلات مردم این منطقه را دوچندان کرده است.
ایران نژاد با اشاره به اقلیم جنوب سیستان و بلوچستان ادامه داد: باید تعرفه برق در شهرستان های نیکشهر، قصرقند و سرباز از ۶ ماه به ۹ ماه گرمسیری تغییر پیدا کند تا ذره ای از مشکلات مردم کاسته شود.
: گرمای بی سابقه هوا سبب آتش سوزی در نخلستان ها و باغات شهرستان قصرقند شده و خسارت زیادی را بر کشاورزان این منطقه تحمیل کرده است
  مردم استان سیستان و بلوچستان بیشترین رأی را به آقای روحانی دادند و حالا انتظار دارند تا اقدامی مناسب را از سوی دولت مشاهده کنند.
خسارت شدید نوسانات دمایی به کشاورزی
 مسئولان کشوری و استانی باید توجه بیشتری به این موضوع داشته باشند.
اما در این میان یکی از بخش هایی که بیشترین خسارت به آن وارد شده است بخش کشاورزی است تا جایی که حتی محصولی مانند انبه که جزء محصولات مناطق گرمسیری است نیز بر اثر گرمای بی سابقه مغلوب گرما شده است.
 گرمای بی سابقه و وزش باد سوزان باعث از بین رفتن باغات انبه و دیگر باغات میوه های گرمسیری شهرستان سرباز شده است.
 در این ایام محصول انبه شهرستان سرباز تقریبا آماده برداشت است که متاسفانه بر اثر گرمای شدید در هفته گذشته ۳۵ تا ۴۰ درصد از این محصول از بین رفته است.
 با توجه به اینکه انبه یک میوه گرمسیری است شرایط دمایی تا ۵۰ درجه را تحمل می کند اما در هفته گذشته دما به بالای ۵۰ درجه رسید که موجب شد رطوبت هوا کاهش پیدا کند.
 این کاهش رطوبت هوا باعث ریزش محصول و خراب شدن آن شد.
۲۰۰ نخل تبدیل به خاکستر شد
قابل ذکر است که خسارت به بخش کشاورزی این منطقه فقط به این مورد خلاصه نمی شود و در چند روز اخیر گرمای هوا موجب آتش سوزی در نخلستان های شهرستان های قصرقند و سراوان شد که بر اثر این آتش سوزی ها نزدیک به ۲۰۰ نخل خرما از بین رفت.  
البته مشکلات مردم جنوب سیستان و بلوچستان فقط به این موارد نیز ختم نمی شود زیرا گرمای هوا باعث شده تعدادی از مردم روزه دار استان در این روزها دچار گرمازدگی شوند و به مراکز درمانی منتقل شوند.
 در هفته گذشته با توجه به همزمانی شروع ماه مبارک رمضان و همچنین ورود موج گرمای بی سابقه با بیشینه دمای بیش از ۵۰ درجه مردم این منطقه با مشکلاتی بسیاری مواجه شدند.
با شروع گرمای کم سابقه در منطقه بلوچستان ماموریت های گرمازدگی که توسط پایگاه های اورژانس و مراکز درمانی تحت پوشش دانشکده علوم پزشکی ایرانشهر انجام می شود، افزایش چشم گیری داشته است
با شروع گرمای کم سابقه در منطقه بلوچستان ماموریت های گرمازدگی که توسط پایگاه های اورژانس و مراکز درمانی تحت پوشش دانشکده علوم پزشکی ایرانشهر انجام می شود، افزایش چشم گیری داشته است.
 تاکنون ۵۷ مورد ماموریت توسط اورژانس ۱۱۵ دانشگاه علوم پزشکی ایرانشهر که منجر به بستری فرد در اثر گرمازدگی شد، انجام شده است.
 علاوه به این موارد مراجعه بیماران قلبی و تنفسی و همچنین افراد مسن حاصل از عوارض گرمای بی سابقه هوا به مراکز درمانی نیز رشد چشمگیری داشته است.
گرمازدگی معمولاً به دنبال فعالیت بدنی در هوای گرم از دست دادن آب بدن و بالا رفتن دمای بدن ایجاد می شود.
 درد شکم، بازو، ساق پا، سردرد، تهوع، ضعف و بی حالی از جمله نشانه های گرمازدگی است که در موارد حادتر با کاهش سطح هوشیاری و به کمارفتن بیمار نیز همراه است.
بی تفاوتی مسولان و انکار گرمای بیش از حد هوا
اما نکته ای که در این میان بیشتر باعث آزار خاطر مردم شده است بی تفاوتی مسئولان است زیرا با توجه به این گرمای بی سابقه اما متاسفانه هیچ گونه اقدام عملی از سوی مسئولان دیده نمی شود.
و عجیب تر اینکه حتی در برخی موارد ادعاهای مردم را تکذیب می کنند و این در حالی است که این روزها قطعی برق و آب حتی به مرکز استان هم رسیده است و مردم برخی از مناطق شهر زاهدان چند روز است که از بی آبی رنج می برند.
ر با مسئولان اداره آب و فاضلاب شهری شهرستان زاهدان داشت متاسفانه هیچ  کدام از مسئولان پاسخگو این موضوع نبودند.
اما در خصوص برق موضوع کمی متفاوت تر است زیرا در حالی که این روزها تقریبا همه نمایندگان مردم استان در مجلس شورای اسلامی با هرگونه تفکری از قطع شدن برق و همچنین فیش های نجومی انتقاد دارند اما مسئولان شرکت توزیع نیروی برق سیستان و بلوچستان نظری متفاوت دارند.
 قبض برق تمامی مشترکین برق در سطح استان سیستان و بلوچستان بر مبنای تعرفه‌های ابلاغی توسط وزارت نیرو محاسبه می‌شود.

دلیل قطعی برق در روزهای اخیر ناشی از کمبود تولید در شهرهای سیستان و بلوچستان نیست بلکه دلیل  این قطعی برق پراکنده در برخی نقاط در پی بروز حوادثی در شبکه است
 با توجه به پیش بینی ها و برنامه ریزی های انجام شده از مدت ها قبل اصلاح و بازسازی شبکه‌ها و تعمیرات پیشگیرانه در سیستم برق‌رسانی سطح استان انجام شده است.
 البته با توجه به گرمای بی سابقه در سطح استان قطعا قطعی برق هر چند کوتاه مدت برای مردم دشوار است.
افت ولتاژ شدید در روستاها
افت ولتاژ برق در برخی مناطق جنوب استان گفت: در برخی روستاها در جنوب سیستان و بلوچستان به دلیل توسعه گسترده شبکه‌های توزیع در ساعات اوج مصرف روزانه و صرفاً در روزهای گرم تابستان افت ولتاژ اتفاق می افتد که همکاران ما برای حل این مشکل تمام توان خود را به کار گرفته‌اند.
در هرصورت چیزی که این روزها کاملا قابل مشاهده است گرمای بی سابقه هوا و قطع شدن آب و برق مردم حالا به هر دلیلی است که فقط کافی است چند دقیقه ای خودمان را به جای این مردم بگذاریم تا متوجه شویم که تحمل این شرایط با زبان روزه چقدر سخت و دشوار است
.
گرمای بی سابقه هوا در سیستان و بلوچستان، قطع مکرر برق، نوسان ولتاژ و آسیب دیدن وسایل برقی و از همه مهمتر بالا بودن تعرفه برق در این مناطق، تعداد زیادی از مردم مناطق محروم این استان را با بحران روبرو کرده است؛ گرمایی که در این چند روز به بالاترین حد ممکن طی چند سال اخیر رسیده و مردم و دستگاههای مسئول را با بحران مواجه کرده است. بر اساس اعلام سازمان هواشناسی عقربه دماسنج ها در سیستان وبلوچستان از ۵۶ درجه هم فراتر رفته و مردم استان را باشرایطی بحرانی مواجه کرده است.

 گرمای بی سابقه استان که باعث ایجاد نوسان ولتاژ برق و آسیب دیدن وسایل برقی مردم این منطقه شده است، به مشرق می گوید: بر اساس اعلام سازمان هواشناسی گرمای هوا در برخی شهرهای استان به بالاتر از ۵۶درجه هم رسیده است. در این شرایط نوسان شدید و افت ولتاژ برق در بسیاری از مناطق شهری و روستایی باعث سوختن و خرابی وسایل برقی مردم منطقه شده و خسارات بسیاری به خانواده ها وارد کرده است.
قبض های یک میلونی برای مردم محروم
 دولت با علم به مشکلات مالی مردم و بالا رفتن یکباره دما که باعث افزایش هزینه برق در این استان شده است اما اقدامی برای کاهش تعرفه و بخشودگی آن انجام نمی دهد. در این شرایط برای برخی مردم روستایی منطقه قبض هایی بین ۸۰۰هزار تومان تا یک میلیون تومان صادر شده که در عمل امکان پرداخت آن را ندارند.
 عدم توان مالی مردم در پرداخت قبوض برق و قطع برق آنها در این شرایط می تواند قطعی آب مصرفی را نیز برایشان به همراه داشته باشد که در صورت بروز چنین مشکلی منتظر بروز بحران باشیم چراکه بخش عمده ای از مردم روستاها شرایط مالی مناسبی ندارند و حتی امکان پرداخت قبوض صد هزار تومانی نیز برایشان فراهم نیست.
تحمل گرمای ۵۶درجه بدون کولر و یخچال
شهریاری از سرازیر شدن سیل اعتراضات مردمی به نمایندگان استان خبر داد و گفت: تاکنون بیش از هزار  پیامک از سوی مردم روستاهای بلوچستان و ائمه جماعات شهرها و روستاهای منطقه به من واصل شده که همگی نسبت به بالا بودن تعرفه ها و قبض های نجومی اعتراض داشته اند.ضمن اینکه خرابی وسایل برقی مانند کولر و یخچال نیز آنها را با مشکلات بسیاری مواجه کرده و باعث شده تحمل شرایط فعلی برایشان غیر ممکن شود.
 کدام دولت؟! .

Hassan Mansour, دکتر حسن منصور « عبدالکريم سروش ، نادان و فريبکار»؛

سوزاندان اجناس موسسه اعتباری کاسپین در زاهدان توسط مالباختگان - ۳۰ اردیب...

فيروز - زهرة المدائن - تونس 1968

فيروز زهرة المدائن


میهمانِ هتل کاسپین

گفتگوی ناصر مهاجر با هدایت‌متین‌دفتری
Tue 30 05 2017 

matin-daftari2.jpg
آنچه در زیر می‌خوانید، پاره‌ای از ویراست دوم کتاب به زبان قانون است که به تازه‌گی از سوی نشر نقطه انتشار یافت.

ناصر مهاجر: آقای متین‌دفتری، به یاد دارید چه کسی شما را از سفر ویلیام ویلسُن به ایران با خبر کرد و کی؟

هدایت متین‌دفتری: من از طریق دوستانی که در انگلستان داشتم و این دوستان با ویلسُن ارتباط داشتند، با خبر شدم که آقای ویلسُن به ایران می‌آید.

ناصر مهاجر: که یکی از آن‌ها منوچهر کلانتری بود؟

هدایت متین‌دفتری: یکی از آن‌ها منوچهر بود. ولی دیگران هم بودند. در واقع کمیته‌ای در انگلستان شکل گرفته بود که برای نجات جان بیژن و دوستانش فعالیت می‌کرد و آن کمیته با ویلسُن ارتباط برقرار کرده بود. منوچهر هم یکی از اعضای آن کمیته بود.

ناصر مهاجر: نام کمیته را به یاد می‌آورید؟

هدایت متین‌دفتری: فکر می‌کنم عنوانش کمیته‌ی دفاع از زندانیان سیاسی ایران بود.

ناصر مهاجر: بنابراین پیش از ورود ویلسُن به ایران شما خبر داشتید که یکی از نمایندگان دموکرات‌منش مجلس عوام انگلیس، راهی تهران است؟

هدایت متین‌دفتری: بله، خبر شدم.

ناصر مهاجر: پس وقت کافی داشتید تا خودتان را برای دیدار و گفتگو با او آماده کنید؟

هدایت متین‌دفتری: باید آماده می‌شدم. به این صورت که باید برنامه‌ی دیدار و ارتباط گرفتن‌ها را با او می‌ریختیم.

ناصر مهاجر: شما از آقای ویلسُن شناختی داشتید؟

هدایت متین‌دفتری: خیر. تنها می‌دانستم که یکی از نمایندگان مجلس انگلستان است. شخص خیلی معروفی نبود.

ناصر مهاجر: اگر اشتباه نکنم، شما بودید که محل اقامت و رزرواسیون هتل برای ویلسُن را تدارک دیدید. درست است؟

هدایت متین‌دفتری: جزئیات را به خاطر ندارم. اما من راهنمایی کردم و ترتیبی داده شد که در هتل کاسپین اتاقی برای او رزرو کنند. صاحب هتل یکی از آشنایان و نزدیکان من بود. در نتیجه خیلی راحت می‌شد در آنجا با آقای ویلسُن تماس گرفت و ارتباط برقرار کرد. حضور و رفت و آمد من هم در آنجا توجیه داشت؛ چون من زیاد به آن هتل می‌رفتم و در نتیجه شکی برنمی‌انگیخت.

ناصر مهاجر: خودتان رزرو کردید یا به دوستان لندن اطلاع دادید و آن‌ها از آنجا اتاقی برای او در هتل کاسپین رزرو کردند؟

هدایت متین‌دفتری: به یاد ندارم. احتمالاً به آن‌ها گفته شد و دوستان، خودشان مستقیم از لندن ترتیب رزرو هتل را دادند تا ظاهرا ارتباطی با من نداشته باشد و شک نیافریند. کمااینکه هزینه‌ی هتل و دیگر هزینه‌ها را میهن جزنی تامین کرد و توسط من آن را به آقای ویلسُن رساند.

ناصر مهاجر: به یاد دارید اولین بار کجا آقای ویلسُن را در ایران دیدید؟

هدایت متین‌دفتری: خانه‌ی میهن بود. اولین بار او را آنجا دیدم.

ناصر مهاجر :میهن جزنی می‌گوید شما به او گفته بودید که درباره‌ی دیدار با ویلسُن مطلقاً چیزی در تلفن نگوید؛ چون هم تلفن خانه‌ی شما زیر کنترل ساواک بود و هم تلفن خانه‌ی خانم جزنی. می‌گوید به خانه‌ی شما می‌آید و با شما به چاره‌جویی می‌نشیند و شما که به مشکلات کار اشراف داشتید، به او گفتید بهترین راه این است: همان روزی که ویلیام ویلسُن و خانم اشتون و آقای کاوالییری به خانه‌ی تو آمدند، با من تلفنی تماس بگیر و بگو این‌ها آمده‌اند اینجا و من انگلیسی‌ام خوب نیست و نمی‌فهمم چه می‌خواهند. بیا با آن‌ها صحبت کن.

هدایت متین‌دفتری: دقیقاً همین بود. اگر من می‌خواستم این واقعه را بازگو کنم، به این دقت و با این جزئیات نمی‌توانستم؛ چون از یادم گریخته بود. الان که شرح دادید، همه چیز کاملاً به حافظه‌ام برگشت. به‌خصوص نکته‌ی آخر. ما قرار گذاشتیم که بالاخره این رفت و آمد باید به نوعی علنی شود. بهترین راه برای علنی کردن همین بود که روباز بازی کنیم. فکر کردم میهن به من تلفن بزند و بگوید آقا من اینجا درمانده‌ام. کسی آمده که زبانش را نمی‌فهمم. شما بیاید به من کمک کنید! راه‌حلی بود که پیدا کرده بودم تا میهن بتواند مرا خبر کند. من بعد از تلفن میهن به خانه‌ی آن‌ها رفتم.

ناصر مهاجر: زمانی که به خانه‌ی میهن جزنی رسیدید، حس کردید که خانه زیر نظر ساواک است یا همه چیز عادی و مثل همیشه بود؟

هدایت متین‌دفتری: درست به یاد ندارم.

ناصر مهاجر: خانم جزنی به من گفته است که یکی دو اتومبیل ساواک در اطراف خانه‌ی ایشان به چشم می‌خوردند.

هدایت متین‌دفتری: حتماً میهن درست می‌گوید. مسئله این است که من دیگر به این چیزها توجه نداشتم. برایم مهم نبود که ببینم خانه تحت کنترل است و یا من تحت نظرم یا نه! اصل را بر این گذاشته بودیم که همه‌ی ما را تا حدی کنترل می‌کنند. هدف این بود که زودتر به خانه‌ی آن‌ها برسم و در آن جلسه شرکت کنم و حرف‌هایم را به آن‌ها بزنم. دور و اطراف خانه‌ی او را نگاه نکردم. اما دور و اطراف خودم را موقع حرکت به خانه‌ی میهن نگاه کردم و می‌دانم که تحت کنترل نبودم.

ناصر مهاجر: وقتی به خانه‌ی میهن جزنی وارد شدید، جز خانم اشتون و آقای ویلسُن و آقای کاوالییری کسی دیگری هم آنجا بود؟

هدایت متین‌دفتری: فکر نمی‌کنم. کاوالییری یکی از کسانی بود که در محاکماتِ سیاسی آن زمان به ما خیلی کمک می‌کرد. حتا تا انقلاب هم با من ارتباط و مکاتبه داشت. درباره‌ی اجحافات رژیم شاه به حقوق مردم که ما آن را برجسته می‌کردیم، با ما همدلی داشت. در خانه‌ی میهن مفصل با آن‌ها صحبت کردم. خانم اشتون نماینده‌ی عفو بین‌الملل بود که از لندن آمده بود. اما آمریکایی بود و انگلیسی نبود. از طرف دبیرخانه‌ی بین‌المللی عفو بین‌الملل آمده بود و از طرف شعبه‌ی انگلیس عفوبین‌الملل نبود. معمولاً این‌گونه تحقیقات را دبیرخانه‌ی بین‌المللی انجام می‌دهد. عمده‌ی مطالبی را که لازم بود آن‌ها بدانند و مرور کنند، به آن‌ها گفتم؛ هرچند که در لندن هم با آن‌ها صحبت شده بود. تضمین‌هایی را که قانون ایران در چهارچوب قوانین مدنیتِ معاصر برای اشخاصی که توقیف می‌شوند قائل است و برای کسانی که عفو می‌شوند و یا محاکمه می‌شوند قائل است، به تفصیل و با تکیه و توجه به موارد مشابه در اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر، برای‌شان توضیح دادم. اطلاع از این مسائل برای آن‌ها خیلی لازم بود؛ به‌خصوص اطلاع از تضمین‌ها. آن زمان در قانون‌مان تضمین‌های لازم را داشتیم. قوانین ما، مترقی بود. حکومت دیکتاتوری ملزم به رعایت این قوانین بود. در محافل بین‌المللی به خاطر پایمال کردن همین قوانین محکوم می‌شد. در حالی که در ایران امروز خود قوانین، زمینه‌ساز سرکوبگری و تضییق حقوق آحاد ملت است. به هرحال لازم بود که آن‌ها در ملاقات‌های‌شان با مقامات مربوط به دادرسی ارتش و دولت، این نکات را برجسته کنند.

ناصر مهاجر: نکته‌هایی که شما بر آن انگشت گذاشتید، در یادداشت‌های ویلسُن مشهود است. او به‌شماری از قوانینی که به آن اشاره کردید، استناد می‌کند و مضمون یکی دو ماده‌ی قانونی را نیز در یادداشت‌هایش می‌آورد. دقتِ کار تا به آنجاست که خواننده از خود می‌پرسد: ویلسُن این اطلاعات را از کجا به‌دست آورده؟ متن یادداشت‌ها را که می‌خوانید، متوجه می‌شوید که او مشاور کارشناس و کاردانی داشته. حتا در جایی می‌نویسد: «به من توصیه کرده‌اند که در ستاد فرماندهی ارتش حاضر شوم و بکوشم داخل دادگاه بروم.» وقتی این یادداشت‌ها را می‌خواندیم، با شناختی که از جرگه‌ها و جریان‌های سیاسی آخر دهه‌ی چهل خورشیدی مملکت‌مان داریم، حدس زدیم کسی که آن همه‌ی آگاهی به ویلسُن داده است، باید متین‌دفتری باشد. حالا می‌بینم که حدس ما نادرست نبوده. آیا شما این گفته را تأیید می‌کنید؟

هدایت متین‌دفتری: کاملاً درست است. من با آن‌ها مفصل صحبت کردم. حتا در مورد اینکه آیا باید به دادگاه بروند یا نه، کلی صحبت کردیم! معتقد بودم که حتا اگر آن‌ها را به دادگاه راه ندهند، باید پافشاری کنند تا معلوم شود ناظران بین‌المللی را به دادگاه راه ندادند!

ناصر مهاجر: خیلی جالب است. خوشحالم که به این نکته نیز اشاره کردید. ویلسُن یک هفته در تهران بود. آیا بعد از دیدار در خانه‌ی میهن، دیدار پُر و پیمان دیگری هم با او دست داد؟

هدایت متین‌دفتری: فکر می‌کنم دو بار ایشان را دیدم. باهم کلی صحبت کردیم؛ در تالار هتل. دور و اطراف‌مان هم کسی نبود. در نتیجه خیلی راحت صحبت کردیم.

ناصر مهاجر: باتوجه به روابط خانوادگی که با صاحب هتل داشتید و محیط را خوب می‌شناختید، لابد تدابیر لازم را برای گفتگو دیده بودید و خیال‌تان تا حدی راحت بود.

هدایت متین‌دفتری: محیط و آدم‌ها را می‌شناختم و می‌دانستم دور و اطرافم چه کسانی هستند. آن زمان این خیلی مهم بود. می‌دانستم چه کسی در رسپسیون هتل کار می‌کند. بارمن هتل کیست. آشپز، پیشخدمت و دیگر کارمندان هتل را می‌شناختم. در نتیجه از این لحاظ آسوده خاطر بودم.

ناصر مهاجر: میهن جزنی به من گفته است که از جمله رهنمودهایی که به ویلسُن داده بودید، این بود که امکان دارد ساواک به‌وسیله‌ی مأموران مخفی در هتل، شب‌هنگام که ویلسُن خواب است، به اتاق او دستبرد بزند و بهتر آن است که او اسناد و مدارکش را زیر بالشت بگذارد.

هدایت متین‌دفتری: بله، به یاد دارم. من این توصیه را به او کردم. این یکی از توصیه‌هایی بود که معمولاً به ناظران بین‌المللی می‌کردم تا یادداشت‌های‌شان مصون بماند. آن زمان، دهه‌ی چهل خودمان را می‌گویم، جز آقای ویلسُن هیئت‌های مختلفی برای نظارت در محاکمات سیاسی به ایران می‌آمدند و اکثراً با من در ارتباط بودند.

ناصر مهاجر: در دیدارها و ملاقات‌هایی که با ویلسُن داشتید، او را چگونه آدمی یافتید؟ برداشت‌تان از شخصیت و سیاستش چه بود؟ چه تأثیری روی شما گذاشت؟ رفتارش، گفتارش، فکرش، صمیمیت و جدیتش؟

هدایت متین‌دفتری: او را به‌عنوان یک سوسیالیست مترقی و آرمانخواه شناختم. علاوه بر نظرات سیاسی‌ای که داشت و مسائل مربوط به حقوق مردم و حقوق بشر و رودررویی با ناقضان حقوق بشر و دیکتاتوری، او را آدم خیلی پویایی دیدم. فرد محترمی بود. مطلع و دنیادیده. یک آدم معمولی تازه‌کار و بی‌تجربه نبود. و حتماً هم تأثیرات خیلی خوب داشت. ولی آنچه بیشتر در ذهنم مانده، این است که او یک سوسیالیست آرمانخواه بود. فعال و پی‌گیر بود. فکر می‌کنم عضو گروه تریبیون هم بود که نشریه‌ی تریبیون را منتشرمی‌کردند.[1]

ناصر مهاجر: در مدتی که ویلسُن در ایران بود، ساواک دردسری برای شما به وجود نیاورد؟

هدایت متین‌دفتری: ساواک اصلاً به‌روی خودش نیاورد. خُب، قبلاً کارشان را کرده بودند. می‌خواستند از من زهرچشم بگیرند که به‌ضررشان تمام شد. ۱۴ فروردین ۱۳۴۷، چند ماه پیش از دادگاه بیژن و دوستانش، روز روشن، حوالی مؤسسه‌ی تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، مرا ربودند؛ به زندان اوین بردند؛ با تازیانه از من پذیرایی کردند و سپس به دره‌ای در گردنه‌ی قوچک پرتاب کردند که خبرش در همه جا پیچید و در بعضی از روزنامه‌های اروپایی منعکس شد.[2]

ناصر مهاجر: حق با شماست. میهن جزنی هم به ما گفته که پیش از اینکه خانم اشتون و آقایان ویلسُن و کاوالییری به تهران بیایند، سرهنگ مقدم به او زنگ زده بود و از او خواسته بود که با آن‌ها دیدار نکند. میهن جزنی هم همین جمله‌ی شما را گفت که: ساواک احساس می‌کرد دیگر صلاح نیست واکنشی نشان دهد؛ چون کار از کار گذشته بود. فکر کردند که بهتر است عجالتاً به روی مبارک نیاورند و در جای دیگری تسویه حساب کنند.

هدایت متین‌دفتری: من هم فکر می‌کنم چنین بوده. اصلاً به روی خودشان نیاوردند. اما در محاکمه‌ی خلیل ملکی و یارانش که من و جلال آل‌احمد فعال بودیم،[3] ساواک مرا احضار کرد. نرفتم. گفتم اگر احضار غیررسمی‌ست و شما متقاضی دیدار هستید، وقت تعیین کنیم تا تشریف بیاورید منزل؛ وگرنه احضاریه‌ی رسمی بفرستید. حسین‌زاده مأمور ساواک از من وقت گرفت و به خانه‌ی ما آمد. پس از کمی این پا و آن پا کردن، به بهانه‌ی لزوم مراجعه به سوابق بحث، احتراماً مرا توقیف و به دفتر ساواک در خیابان قدیم شمیران برد. حرف‌های چرت و پرتی می‌زد. جهت تخریبِ ذهن من، مثلاً می‌گفت: آل‌احمد برای ما کار می‌کند. در همان جلسه، به شکلی به حضور رولان راپاپورت (Roland Rappaport) وکیل معروف فرانسوی که برای نظارت در آن محاکمه به تهران آمده بود، اشاره کرد و ارتباطی که او با ما داشت. با بی‌اعتنایی و سکوت من روبه‌رو شد. به زبان بی‌زبانی می‌خواستند به من بگویند که خودم را کنار بکشم. بعداً به طور غیر مستقیم برایم پیغام فرستادند که این آقا هر چقدر به این نوع کارها بپردازد، ما نمی‌گذاریم قهرمان بشود. او می‌خواهد قهرمان بشود، اما کور خوانده؛ ما نمی‌گذاریم. معنایش این بود که بالا بروی، پایین بیایی، تو را حبس نمی‌بریم. فکر می‌کردند قصد من از فعالیت این است که به زندان بیفتم و قهرمان شوم. من ۱۷ سال از داشتن پاسپورت محروم بودم. بالاخره در سال 57، مثل همه‌ی مغضوبان و محرومان، پاسپورتم را گرفتم و پس از هفده سال باز به انگلیس رفتم. تصمیم گرفتم به دیدار ویلسُن بروم و از ایشان تشکر کنم برای تمام زحمات و کارها و کمک‌هایی که به ما کرده بود. به مجلس نمایندگان انگلیس رفتم. تقاضای ملاقات کردم. فوراً به من ملاقات دادند. آمد و گفت شما برای چه می‌خواهید با من ملاقات کنید؟ خودم را معرفی کردم و یادآوری کردم که در تهران با هم بودیم. چیز زیادی به خاطر نداشت. فکر می‌کنم سال آخر نمایندگی‌اش بود. مرا نشناخت. خیلی مودبانه و محترمانه رفتار کرد، اما چیزی به یاد نداشت.

15 آبان 1395/ ۵ نوامبر 2016

[1] Tribune دوهفته‌نامه‌ی سوسیالیست مستقلی‌ست که در سال ۱۹۳۷ و در هنگامه ی جنگ علیه فاشیسم، در لندن به وجود آمد. هدفِ این نشریه، گونه‌ای هماهنگی برای پی‌ریزی جبهه‌ی واحد ضد فاشیستی بود. تریبیون پس از پایان جنگ جهانی دوم کوشید صدای سومی شود مستقل از بلوک کشورهای سوسیالیستی و نیز آمریکا و متحدینش. اما در این راه کامیاب نشد و پس از یک چندی به پشتیبانی از ناتو برآمد. از آن پس تاکنون این نشریه همواره به حزب کارگر گرایش داشته است. بین سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰ از جناح میانه‌روی حزب کارگر پشتیبانی کرد و در دوره‌ی تونی بلر، از او و همفکرانش. بحران برآمده از این راست‌روی سرانجام سبب شد که در سال ۲۰۰۵ از جناح راست و نیز میانه‌روهای کارگر دوری گزیند. از سال ۱۹۶۴ شماری از نمایندگان حزب کارگر در مجلس عوام، فراکسیون پارلمانی تریبیون را بنیان گذاشتند.

[2] برای شرح این رویداد، نگاه کنید به صفحه‌ی 39 همین کتاب

[3] محاکمه‌ی علنی خلیل ملکی، رضا شایان، میرحسین سرشار و علی جان شانسی در ۱۶ بهمن۱۳۴۶ آغاز شد و در ۲۴ اسفند همان سال به پایان رسید. اتهام آن‌ها ۱) خرابکاری در راه اصلاحات عمومی کشور ۲) همکاری با دستجات مخرب و تحریک مردم به عصیان و شورش ۳) اقدام بر ضد امنیت داخلی بود. دادگاه، خلیل ملکی رهبر جامعه‌ی سوسیالیست‌های ایران را به سه سال حبس مجرد محکوم کرد؛ رضا شایان و علیجان شانسی را به ۱۸ ماه حبس و حسین سرشار را به یک سال حبس.





ده‌ها کشته و زخمی در پی سه انفجار شدید در کابل

با انفجار پیاپی سه بمب در جریان مراسم تشییع و خاکسپاری یکی از افرادی که در جریان تظاهرات دیروز در کابل کشته شده بود، ده‌ها تن کشته و مجروح شده‌اند. طالبان در پیامی گفته‌اند که در این سوء‌قصد دست نداشته‌اند.
Aghanistan Kabul Protest Demonstration (Reuters/M. Ismail)
در نیمروز شنبه ۱۳ خرداد (سوم ژوئن) با انفجار سه بمب در جریان خاک‌سپاری سالم ایزدیار، پسر محمد علم ایزدیار، معاون مجلس سنای افغانستان، عده‌ زیادی کشته و زخمی شده‌اند. 
سالم ایزدیار یکی از ۵ نفری است که روز پیش (جمعه) در تظاهرات اعتراضی کابل کشته شدند.
در مورد شمار کشتگان این حادثه ارقام گوناگونی منتشر شده است. این ارقام میان ۶ تا ۲۰ کشته نوسان می‌کند. خبرگزاری آلمان از ۱۱۹ زخمی  در این حادثه خبرداده است. به گفته‌ی مقامات افغانستان مجروحان به بیمارستان‌های کابل منتقل شده‌اند.
گفته می‌شود که برخی از مقامات دولتی افغانستان مانند عبدالله عبدالله در مراسم یادشده شرکت داشته‌اند. بنا به گزارش‌ها در این حادثه به رئیس اجرایی حکومت وحدت ملی آسیب نرسیده است.
در ساعات اولیه پس از انفجارها هنوز کسی مسئولیت این اقدام را بر عهده نگرفته است. اسلامگرایان تندروی طالبان نیز در پیامی از طریق کانال واتس‌اپ هرگونه شرکت در این اقدام را تکذیب کرده‌اند.
این دومین بمب‌گذاری سنگین در پایتخت افغانستان در فاصله ۴ روز است. با انفجارهای امروز در مراسم خاکسپاری، شمار قربانیان دو سوء‌قصد مرگبار اخیر روی هم به ۱۱۰ نفر رسید.

نقد ادیان: دین اسلام(نظرکلی به هشت جنبه اسلام) بخش پنجم: نقداسلام ، ظهور...

L’Occident terroriste » – Interview avec André Vltchek


 

En tant que journaliste, réalisateur de documentaire et romancier étatsunien, André Vltchek a couvert d’innombrables conflits armés à travers le monde. Parmi ses travaux les plus récents, on retrouve “L’Occident terroriste”, une discussion avec Noam Chomsky, un expert de la propagande renommé. Ensemble, ils explorent l’héritage du colonialisme qui dure jusqu’à aujourd’hui et dénoncent l’hypocrisie de l’Occident face au terrorisme, alors qu’il est responsable de son développement. Nous avons interrogé André Vltchek sur son livre et sur bien d’autres choses.


Tout au long de votre discussion passionnée avec Noam Chomsky, vous faites un inventaire des faits relatifs au récent interventionnisme impérialiste en Asie, en Amérique latine et au Moyen-Orient. Pourquoi l’idée de mettre en lumière les actions de l’Occident au lieu de celles des supposés ennemis de l’Occident ?

Depuis plusieurs siècles, l’Occident pille le monde militairement et économiquement. Pour pouvoir “légitimer” ses crimes, il a également conçu un système de propagande extrêmement complexe et efficace, imposant sa “logique” et ses dogmes culturels au reste du monde. Cela a été fait avec tant de persistance et de talent que pratiquement tous les autres récits ont disparu.
C’est en réalité une immense tragédie car plusieurs cultures conquises étaient clairement supérieures et beaucoup plus humanistes que la culture de l’Occident. Le résultat est le suivant : le développement logique et naturel du monde s’est enrayé, et a même été écrasé. Seuls les dogmes occidentaux ont prévalu, entraînant du déséquilibre, de la confusion, de la colère, et de la frustration à travers le monde.

Comme Noam Chomsky, vous êtes également un auteur très prolifique. Comment décririez-vous votre travail et celui de Chomsky ? Que retenez-vous de votre expérience passée à travailler sur ce livre ?

Noam et moi possédons différentes approches pour lutter contre cette situation détestable. Noam est un linguiste, un grand penseur théorique et un activiste. Il analyse la situation dans ses écrits non-romanesques qui sont en réalité ses grands travaux philosophiques. Il s’exprime en public également, potentiellement sur tous les continents.
Je vais directement aux sources puisque, pour l’essentiel, je ne crois plus que ce que je vois ou touche. J’essaie de recycler le moins possible. Je me rends sur des zones de guerre et dans les bidonvilles les plus dangereux ; je rencontre la crème des intellectuels mais aussi des gens plus pauvres que pauvres.
Je m’appuie sur un réseau extrêmement complexe de sources dans beaucoup de pays. Puis, je rédige des essais qui se transforment ensuite en des chapitres de mes ouvrages non-romanesques. Ou alors, j’écris des romans, qui sont toujours soit un minimum politiques soit essentiellement politiques. Ou bien je réalise des documentaires, pour des chaînes de télévision comme Telesur ou Al-Mayadeen.
Mon dernier livre, qui dévoile la propagande occidentale à travers le monde, fait plus de 800 pages et porte un titre qui parle de lui-même : “Exposing Lies of The Empire” [“Les mensonges de l’Empire révélés”, inédit en français, NdT]. Mon dernier roman sur l’impérialisme culturel occidental est intitulé “Aurora”.
Avec Noam, on se complimente. Et on aime être ensemble. Lorsque nous travaillons ensemble, on ne se force à rien. On n’est pas toujours d’accord à 100% sur tout, mais il est très rare que nous soyons en total désaccord sur des sujets politiques importants.

Noam Chomsky & André Vltchek. Caricature réalisée par Marina Wiedemann

Que pensez-vous de l’évolution du contexte terroriste ainsi que du retour des discours relatifs à la “guerre contre le terrorisme” portés par les dirigeants européens et leurs alliés ?

Le terrorisme est essentiellement ce que les empires occidentaux autrefois et ce que l’empire étatsunien aujourd’hui utilisent contre le reste du monde.
Regardez le monde musulman : historiquement, l’islam est très progressiste et tourné vers la société, c’est même une religion “socialiste”. La première université publique, les premiers hôpitaux publics, tout cela était dans le monde musulman.
Même après la Seconde Guerre mondiale, les pays musulmans penchaient vers le socialisme. En conséquence, il fallait que l’Occident enraye, ruine et “radicalise” ces pays !
L’Occident a quasiment ruiné trois des plus importants pays socialistes musulmans : l’Iran, l’Égypte et l’Indonésie. Ensuite, il a utilisé l’Afghanistan et le Pakistan comme des armées de substitution dans sa guerre contre l’Union soviétique, massacrant quasiment ces deux pays également.

Donc vous souhaitez vraiment que vos lecteurs s’intéressent au passé colonial afin de pouvoir comprendre le néocolonialisme de nos jours…

Absolument. J’avance dans plusieurs de mes essais, ainsi que dans “Exposing Lies Of the Empire”, que l’Occident, pour des raisons compréhensibles, fabrique directement le “terrorisme musulman”. En conséquence, on ne devrait même pas utiliser le terme “terrorisme musulman”.
J’ai assisté à ce processus en Turquie, en Syrie, au Liban, en Indonésie, et ailleurs. Ce qui se passe est honteux mais c’est logique étant donné l’essence machiavélique de l’impérialisme occidental : l’Occident a réussi à détruire l’Union soviétique, il a affaibli le combat/processus anticolonialiste -en tuant ou en renversant des personnes comme Lumumba, Mossadegh, Sukarno ou Allende- et s’est retrouvé sans “ennemi majeur”.
Comme nous le savons tous, l’Occident ne peut pas exister sans “ennemi majeur”. Et il en a donc créé un, puissant, sorti de nulle part, et ce processus a royalement dupé tous les pays musulmans. Récemment à Téhéran, deux philosophes iraniens de renom m’ont déclaré que c’est en fait l’Occident qui a créé, à de nombreux endroits du monde, une religion totalement nouvelle, qui n’a rien de commun avec l’islam.

Les visions du tiers-monde sur les relations Nord-Sud sont attaquées et délégitimées régulièrement par des penseurs néo-conservateurs qui considèrent que l’analyse politique centrée sur l’économie est “obsolète et démodée”. Pourrait-on dire que les tenants du soi-disant “choc des civilisations” ont atteint leur but ? Quels sont les réels intérêts derrière leurs prises de positions?

Oui, c’est en train d’arriver. Mais les coupables ne sont pas seulement les néo-conservateurs. Je viens juste de quitter Bandung en Indonésie, qui avait accueilli en 1955 la fameuse “Conférence Asie-Afrique” (berceau du mouvement des non-alignés). Quand vous regardez les photos de cette conférence, vous avez envie de pleurer…ou de crier !
L’attrait du monde non-occidental pour l’indépendance et pour la vraie liberté était si fort à l’époque, mais la brutalité de l’Occident a brisé le courage et la détermination de tous ces pays, exceptés une poignée d’entre eux. La volonté de résistance contre l’impérialisme occidental a été annihilée pendant des décennies. C’est aujourd’hui seulement que l’on voit ressurgir ces idéologies, ces buts et ces rêves.
Bien-sûr, il y a et il y aura un énorme choc des civilisations, mais cela se passera sous des bannières et selon des logiques différentes de celles promues par les idéologues occidentaux.
Un “choc des civilisations” plus réel sera très simple et positif : il prendra la forme d’un combat de résistance du monde oppressé contre la terreur occidentale qui brutalise notre planète depuis des siècles.

Vous avez fréquemment visité et vécu dans des pays latino-américains, arabes, et asiatiques pendant de nombreuses années. À votre avis, comment les forces progressistes devraient-elles relever les défis posés par les conflits liés à l’identité culturelle et à l’ethnicité au XXIe siècle ? La vision eurocentrée est-elle un grand piège pour ceux qui essaient de comprendre et de changer le monde ?

Oui tout à fait, et il est essentiel de comprendre cela ! Les forces progressistes de l’Occident devraient, je crois, prendre du recul et faire preuve de plus d’humilité. Au lieu de constamment faire la morale à tous les gouvernements de gauche d’Amérique latine ou d’Asie et de montrer de la haine envers eux, ils devraient apprendre un peu le respect ainsi que se renseigner sur la culture chinoise ou latino-américaine. Ils devraient essayer de comprendre comment les choses ont historiquement été réalisées dans ces pays.
La gauche occidentale a franchement et clairement perdu. L’espoir se trouve désormais en Amérique latine et en Asie ainsi que dans quelques rares pays africains. La gauche occidentale devrait, je pense, cesser d’être “puriste” et soutenir ce qui nous reste dans ce monde, au lieu de définir “qui est un vrai Marxiste et qui ne l’est pas”, etc.
Le principale combat maintenant devrait être le combat contre l’impérialisme occidental. Je connais le monde, et je suis convaincu que si l’impérialisme occidental était défait, le reste du monde trouverait un moyen de coexister pacifiquement et de bâtir un monde humain, plus doux et plus compatissant. Ensuite, et ensuite seulement, on pourra s’occuper des détails. En attendant, sauver notre planète de ce qui la ruine depuis des siècles devrait être notre unique objectif.

Andre Vltchek est philosophe, romancier, cinéaste, et journaliste d’investigation. Il a couvert des guerres et des conflits dans des dizaines de pays. Trois de ses récents ouvrages sont un roman révolutionnaire intitulé “Aurora”, et deux travaux à succès de politique non-romanesque appelé “Exposing Lies of The Empire” pour l’un et, “Fighting Against Western Imperialism” [Lutter contre l’impérialisme occidental, inédit en français, NdT] pour l’autre. Ses autres livres sont disponibles ici. Andre produit également des documentaires pour teleSUR et Al-Mayadeen. Visionner Rwanda Gambit, sont documentaire avant-gardiste sur le Rwanda et la République Démocratique du Congo. Après avoir vécu en Amérique latine, en Afrique et en Océanie, Vltchek réside habite désormais en Asie de l’est et au Moyen-Orient et continue de travailler partout dans le monde. On peut le contacter sur son site internet ou sur Twitter.

Traduit de l’anglais par Rémi Gromelle pour Investig’Action
Source: Investig’Action
- See more at: http://www.investigaction.net/loccident-terroriste-interview-avec-andre-vltchek/#sthash.3eGF6CEi.dpuf

CNT - Le nouvel ordre mondial en France

INCROYABLE Michel Collon teste les médias Aurons-nous autant de guerres ...

Monopoliser l'information et Occulter les intérêts économiques Michel CO...

از ترک معاهده پاریس تا نقش سپاه و ارتش در آینده ایران در نگاه فرامرز داد...

آتش سوزی جنگل های سرخگیر ایوان از صبح جمعه شروع شد

آتش سوزی جنگل های سرخگیر ایوان از صبح جمعه شروع شد

آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان
آتش سوزی در جنگل های ایوان