نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ تیر ۲, یکشنبه

این که بغل دست روحانی نشسته، فلاحیان نیست؛ انشاالله یک گربه ملوس است...!

این که بغل دست روحانی نشسته، فلاحیان نیست؛ انشاالله یک گربه ملوس است...!

به گزارش منابع خبری، در آيين تقدير از دست اندرکاران ستاد انتخاباتي روحاني، فلاحیان نیز حضور یافته و کنار دست رییس جمهور منتخب (!) نشسته است.

البته که حضور فلاحیان، باعث شده که در رسانه ها جنجال به پا شود، تا اینکه امروز نوشته یکی از دوستان را دیدم و از ساده انگاری برخی، افسوس خوردم. برخی از دوستان، معتقدند که فلاحیان، بدون دعوت در مراسم شرکت کرده بوده و تنها به منظور بد نام کردم روحانی به آنجا آمده است...!!

یادآوری چند نکته، خالی از لطف نیست:

یک- از سال 68 تا 84، آقای روحانی دبیر شورای امنیت ملی بوده است. علی فلاحیان نیز از سال 68 تا 76، وزیر اطلاعات رفسنجانی بوده است. هر آدم عاقلی می داند که سیاست های اطلاعاتی رژیم، و همینطور دستورات ترور و آدم کشی، در شورای عالی امنیت ملی، تصویب می شده است. یعنی در هشت سالی که فلاحیان جنایت می کرده و صدها نفر از روشنفکران و آزادی خواهان ایران را کشته است، همین آقای روحانی که به او فخر می فروشید و او را می پرستید، بالاترین مقام سیاستگدار امنیتی در ایران بوده است!!

دو- یک مثال از مشارکت مستقیم روحانی در کثافت کاری های فلاحیان: وقتی فرج سرکوهی را می دزدند و می گویند به آلمان رفته است و آن افتضاح بین المللی پیش آمد، حتما دبیر شورای امنیت ملی دخالت مستقیم کرده است. چطور باور می کنید که آقای روحانی، از کارهای فلاحیان بی خبر بوده؟! 

سه-عصر جمعه، در پر بیننده ترین ساعت روز، برنامه ای از تلوزیون پخش می شد که در آن روشنفکران ایرانی را ترور شخصیت می کردند، و تهیه کننده اش سعید امامی بود. چطور آقای روحانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی از این عمل وزارت اطلاعات بی خبر بوده است؟! آیا در خانه اش تلوزیون نداشته است؟!

چهار-با نگاهی دقیق به وظایف شورای امنیت ملی، می توان با قاطعیت گفت که شورای امنیت ملی، وظیفه مدیریت ترورها و آدم کشی های خارج از کشور را به عهده دارد. وقتی کسی دبیر آن شورای کذایی است، مشخص است که از این کارها، با خبر بوده و در آن نقش داشته!! 
بماند که خود این روحانی، در قضیه کوی دانشگاه، دانشجویان را به تکه تکه کردن، تهدید کرد، اینها را که کنار هم می چینیم، می بینیم روحانی را می توان یک آدم کش و تروریست لقب داد..!

پنج- اینکه برخی تصور می کنند روحانی ادم خوبی است، اما فلاحیان آدم کش است، از ساده انگاری آنها است...! هر دوی آنها آدم کش و قاتل هستند.

شش- با دیدن این تصویر، یاد محمد خاتمی افتادم، کسی که رای مردم را پشت سرش داشت و برای مرگ جنایتکاری به نام  خلخالی، یا از آن بدتر، لاجوردی (شکنجه گر اوین) پیام تسلیت فرستاد....!! این ها، از جنس همان هموطنانی هستند که می گفتند خامنه ای، خاتمی را مجبور به این کار کرده است...!! 


پی نوشت:
 حکایت وقتی است که دزدی به منزل کسی رفت، خانم خانه شوهر را بیدار کرد و گفت پاشو که دزد آمده، اما آن مرد ساده انگار، گفت: ان شا الله که گربه است...!! حال حکایت هموطنان ساده دلی است که حضور فلاحیان در کنار روحانی را بدون رضایت روحانی می دانند! خوب اگر روحانی، از فلاحیان بدش می آمد، همان زمانی که دبیر شورای عالی امنیت  بود، یک اقدامی می کرد یا حرفی می زد...! فکر کنم به زودی، عکس روحانی را در ماه ببینند...! 

این هم حدیث نقوی روز:

ابولاشی به سمت وزارت بیت المال امام نقی منصوب شده بود، و به نزد امام نقی آمد و گفت: «شترم بر موتورت! رییس جمهور ایران عوض شده، من نگرانم که شرایط ایران عوض شود و مقدار خمس و زکات دریافتی ما کم شود، لطفا بفرمایید چگونه باید سیاستگذاری کنیم؟!»

امام نقی فرمودند: «غم به دلت راه مده ای ابالاش، برو فایل زمان ریاست جمهوری رفسنجانی را بیاور، دقیقا مثل آن زمان برنامه ریزی کن!»

بعد در حالی که کنیز شش ساله جدیدی که خریده بود، به زیر بغل می زد تا به حرمسرا برود، گفت:

«ملتی که تاریخ معاصر خودش را نشناسد، و از اتفاقات پانزده سال پیش جامعه بی خبر باشد، محکوم به تکرار آن است....!!!»
نوشته دیگر امروز این وبلاگ: 
 نوشته های روزهای گذشته این وبلاگ:

از «مصدقی ستیزی» حاد تا خنده های جنایتکارانه خط امام! (عکس و سند دیده نشده)

از «مصدقی ستیزی» حاد تا خنده های جنایتکارانه خط امام! (عکس و سند دیده نشده)



خرداد 1360 فصل مهمی از تاریخ بعد از انقلاب 57 ایران است که در آن بخش بزرگی از انقلابیون از جبهه ملی گرفته تا رئیس جمهور یعنی آقای بنی صدر حذف شدند. مراجعه به روزنامه ها و مشروح مذاکرات مجلس آن زمان می تواند شناخت خوبی از جو آن زمان بدست دهد.

مصدقی ستیزی حذف کنندگان
آیت الله طاهری اصفهانی که حدود یک ماه قبل، دار فانی را وداع گفتند، سوای انتقادهای صریحی که به خامنه ای داشته اند و خصوصا بعد از جنبش سبز، حامی جنبش بوده اند، مواضع عجیب غریبی نیز برای زمینه سازی حذفهای اول انقلاب ابراز کرده بودند، برای مثال در خطبه های نماز جمعه 29 ام خرداد ماه 1360 که دو روز بعد در روزنامه کیهان چاپ شده است می گوید:

«4 ماه بعد از انتخاب آقای بنی صدر به ریاست جمهوری یکبار به دفتر کار ایشان رفته بودم و عکسی از دکتر مصدق در دفتر کار ایشان دیدم ولی هرچه پیگیری کردم هیچگونه عکسی از امام در دفتر کار ایشان نیافتم. همان موقع به اصفهان برگشته و در یک سخنرانی به مردم اعلام کردم من اشتباه کردم و رای بیجا دادم»

یکی از شعارهای حزب الهی های طرفدار حزب جمهوری در تظاهراتهای 25 خرداد و بعد از آن نیز این بود: «حالا که رهبرت مصدق شده رای مارو پس بده»
نکته جالب دیگر اینکه بنابر اطلاعیه وزارت کشور تحت تصدی مهدوی کنی، از روی 30 ام خرداد 1360 نام خیابان مصدق به ولیعصر تغییر می یابد:
مخالفت حذف کنندگان با دفاع از حقوق بشر
اظهاراتی که مخالفت بنی صدر با شکنجه و دفاع وی از حقوق انسان و ملی را نشانی از عدم کفایت سیاسی او می داند و حتی به دیده تمسخر می نگرد! 
1- شاید مهمترین سخن برضد تلاش بنی صدر در جهت دفاع از حقوق  انسانی حتی مقامهای رژیم سابق را بتوان از آن موسوی خوئینی ها شمرد، موسوی خویینی ها در 31 خرداد 60 در موافقت با برکناری بنی صدر از مخالفت بنی صد با اعدام امرای ارتش می گوید، خلخالی نیز بلافاصله آن را تائید کرده و می گوید، او سه مرتبه نزد ما آمد که اعدام نکنیم ولی ما به حرفش گوش نکردیم و در اقدامی عجیب نمایندگان به تلاش بنی صدر برای جلوگیری از اعدامها می خندند! 
محمد موسوی خوئنی ها در جلسه 31 خرداد 1360 مجلس: «دلیل اصلی اینجانب بر عدم کفایت سیاسی آقای بنی صدر این است که ایشان در متن گرایش به آمریکا قرار گرفته است، ولو ناخواسته، و از همین پایگاه است که به مقابله با نهادهای انقلابی برخاسته است. از پایگاه خط آمریکا به سپاه پاسدار حمله می کند. آقای بنی‌صدر با دادگاههای انقلاب به مخالفت برمی خیزد و تاسف می خورد این عین سخن آقای بنی صدر است كه چرا ما از روز اول از حقوق انسانی آن محكومین دفاع نكردیم تا كار به اینجا رسید. این حرف آقای بنی صدر است. كه چرا در هنگامی كه دادگاههای انقلاب آقای هویدا و نمی دانم نصیری و خسروداد و امثال این جانورها را محكوم به اعدام می كرد و اعدام می كرد. می گوید چرا از حق‌ انسانی آنها ما دفاع نكردیم كه كار دادگاهها به اینجا كشید، به كجا كشید كار دادگاهها؟ (خلخالی: دو سه مرتبه آمد ولی ما گوش به حرفش نكردیم) (خنده نمایندگان)»

شاید بد نباشید بدانید که چه نمایندگانی در این جلسه حضور داشته اند و به توجیه این جنایت می خندیده اند:

در بین اینها اسامی؛ برخی نامها معروفتر است: «مهدی کروبی -- مجید انصاری -- مهندس الویری -- عبدلواحد موسوی لاری -- موسوی خوئینی ها -- محمد منتظری -- هادی غفاری -- اسدلله بیات زنجانی(مرجع حاضر!) -- منوچهر متکی -- جعفر شجونی -- حسن آیت -- عسگر اولادی -- علی اکبر ناطق نوری -- علی اکبر ولایتی -- حسن روحانی(رئیس جمهور کنونی) -- دری نجف آبادی --  عبدالمجید معادیخواه». بعد از 31 سال از آن روزها از این آقایان که اصلاحطلب شده اند و از حقوق مردم می گویند باید پرسید که چرا به کوشش برای نجات جان انسانها ریشخند می زدید و تلاش برای دفاع از حقوق انسان را چنین بی ارزش می شمردید؟


2- مجید انصاری در جلسه 30 خرداد 1360 مجلس: «من وقتی که آقای بنی صدر دستور آزادی تیمسار باقری کذائی و آنچنانی و همچنین دستور آزادی خسروخان قشقائی را صادر کرد از همین تریبون هشدار دادم که این بر تعداد توطئه‌گران علیه جمهوری اسلامی می‌افزاید و چرا آنها را آزاد کردید؟»

3- سید محمد خامنه ای در جلسه 30 خرداد 1360 مجلس: «ایشان از فجار، از فرخ روپارساها، از اعدامیها ، از کوتاچیها حمایت کرده است و این صریح عبارتی که من خواندم از یک والی شایسته نیست.»
4- آقای علی اکبر دهقان نماینده مردم تربت جام در جلسه 30 خرداد 1360 مجلس: «من جمله در مصاحبه‌ای با روزنامه لوماتن چاپ پاریس 15 می 1981 (60/2/25) ایشان می فرمایند، «در زمان انقلاب برای تشریح حکومت اسلامی آنرا حکومت قانون می نامیدند، لکن امروز دیگر قانونی وجود ندارد، مانند گذشته دستگیر و شکنجه می کنند. تا آنجا که می گویند، بنابراین، وضع همچون گذشته است و انسان هیچگونه حقی ندارد. او را دستگیر می کنند و به مانند اشغال دور می ریزند. لااقل در گذشته دورنمای تمدن بزرگ وجود داشت. امروز حتی آن هم وجود ندارد. یک لطیفه ای در میان مردم رایج شده است، چنین می گوید: طالقانی از بهشت تلگرامی به امام خمینی فرستاد و گفته است: من شاه را ملاقات کردم، اما از شهدای انقلاب خبری نبود. البته این هولناک است، لکن پرمعناست» ایشان یعنی رئیس جمهور اسلامی ما با این جمله شان بیان می کنند که شکنجه از زمان شاه بیشتر است. زمان شاه امیدوار کننده تر بود، لااقل آنجا دورنمای تمدن بزرگ وجود داشت، امروز آن هم نیست و مضحکتر از همه این است که شاه را از همه شهدای انقلاب اسلامی بالاتر می دانند طوری که در لطیفه شان می گویند آقای طالقانی در بهشت شاه را ملاقات می کنند اما از شهدا خبری نیست. این هم مطلبی است که ایشان بیان می کنند در مصاحبه شان و یا در نامه ای که اینجا هم توسط آقای غضنفرپور خوانده شد، مطالب زیادی داشت»
5- دکتر ولایتی در جلسه 30 خرداد 1360 مجلس: «ایشان در مورد کارهایی که زیر چترشان انجام می شد و یک مقدارش را اگر بحساب بی کفایتی بگذاریم، اصلا از این مسائل فراتر است. ایشان در متن مجموعه توطئه هایی بود که برعلیه حکومت جمهوری اسلامی می شد. شما ببینید که ما اینجا پرسشنامه ای داریم که از طرف سنجش افکار در این رابطه کرده است ببینید که چگونه بوده است. اصلا بنایش بر القا شبهه بوده است، عدم رسیدگی مسوولین، یعنی از یک عده از امور شهرداری و فرمانداری ها چیست؟ راجع به عدم آزادی نظرتان چیست؟ راجع به چماقداری و انحصار طلبی نظرتان چیست؟ راجع به این عدم امنیتی که هست نظرتان چیست؟ راجع به نارسائی های سپاه و کمیته نظرتان چیست؟ راجع به دخالت روحانیت در امور و عدم رضایت مردم از آنها، نظرتان چیست؟ تفتیش عقاید در مورد استخدامها نظرتان چیست؟ راجع به کودتا در ایران و احتمال کودتا در ایران نظرتان چیست؟ و بعد بنی صدر استعفا کرده است (راجع به این خبر) راجع به تروری که قرار است از جانب آقای رجائی، بهشتی، رفسنجانی، آقای بنی صدر بشود، نظرتان چیست؟ و یکچنین شایعه‌ای هست، نظرتان چیست؟ بالاخره یک حرف شرم‌آوری در مورد امام زده که من از پشت این میکروفون نمی خوانم(نمایندگان: لطفا بخوانید)، سوال کرده‌اند که نظرتان راجع به اینکه امام دست نشانده آمریکا است، چیست؟»
6- آقای معصومی نماینده مردم شاهرود در جلسه 31 خرداد 1360 مجلس: «بنابراین مخالفت بنی‌صدر، مخالفت با سران حزب نیست، ‌مخالفت با کل سیستم جمهوری اسلامی است که بر مبنای اجتهاد و فقاهت بنا شده و لذا بسیار طبیعی است که بنی صدر در خبرگان بگوید من با 9 دلیل با ولایت فقیه مخالف هستم. ........ بنی صدر با قبول دموکراسی غربی ولایت فقیه را نفی می کند و با قبول حقوق بشر کذائی غرب به اعدام فرخ رو پارسا اعتراض می کند و تعزیر را شکنجه می نامد و لایحه قصاص را غیرانسانی تلقی می کند. »
7- سید علی خامنه ای در جلسه 31 خرداد 1360 مجلس: «رئیس جمهور باید حیثیت جمهوری را در خارج از کشور حفظ کند. تخلف از این کار اگر خیانت نباشد قطعا بی کفایتی سیاسی و اخلاقی و خیلی بی کفایتی های دیگر است. در طول 9 ماه گذشته یعنی از اوایل تشکیل دولت جدید و حتی پیش از آن بزرگترین بلندگوی تبلیغاتی علیه رژیم جمهوری اسلامی (آقای بنی صدر)بود و شگفتا که با اصرار در مطبوعات خارج نیز درج و منتشر می گردید. دولت رجائی را مصیبتی بالاتر از جنگ دانستن، دولت اسلامی را یک دولت بی قانون معرفی کردن، اینها عینا تعبیرات خود ایشان است که در مصاحبه های خارجی ایشان وجود دارد الان هم در اینجا نزد من موجود است، آزادی را در ایران بکلی پایمال شده وانمود کردن، شایعه شکنجه را علیرغم گزارش صلیب سرخ و نیز کمیسیون تحقیق در سطح عالم گستردن و خلاصه رژیم کنونی را از رژیم شاه هم بدتر معرفی کردن جزو شاه بیت های اظهارات آقای بنی صدر است به گوشه ای از مصاحبه با لوموتن توجیه کنید، آقای بنی صدر می فرمایند: «اکنون دیگر قانون وجود ندارد چون گذشته افراد را دستگیر می کنند، شکنجه می کنند، شکنجه می دهند، کمیسیونی برای تحقیق در این زمینه تشکیل شد و گزارش مسخره ای نیز تنظیم کردند انسان هیچ حقی ندارد، او را دستگیر می کنند و چون زباله از میان می برند قبلا لااقل دورنماهائی وجود داشت، دورنماهای تمدن بزرگ، امروز حتی این هم وجود ندارد» آیا واقعا می توان تصور کرد که این رئیس جمهور یک کشور است که درباره کشور و نظام خود سخن می گوید؟ ملت ایران باید بداند که آقای بنی صدر با این اظهارات چه کسانی را در سطح جهان خشنود می کرد؟»

مکمل بخشی از این اظهارات اسنادی است که در آلبوم "تقابل در سالهای 60-1357 در حقوق انسان" در صفحه رسمی بنی صدر در فیسبوک آمده است، در این اسناد به تلاش بنی صدر برای دفاع از حقوق انسانی مقامهای رژیم سابق از جمله فرخ رو پارسای و ......پرداخته می شود و از مردم دعوت می شود که از حقوق انسانی همه دفاع کنند: