|
۱۳۹۳ تیر ۴, چهارشنبه
رنج ما کجا و رنج آنها کجا؟
جنگ بزرگ در شعر سخنسرایان ایران
علی امینی نجفی
هنگامی که جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ – ۱۹۱۸) که این روزها صد سال از شروع آن میگذرد، در گرفت، بیشتر دنیای شرق هنوز در خواب بیخبری به سر میبرد و با این که "جنگ بزرگ" تا حدی به خاطر غارت و تقسیم "بلاد شرق" در گرفته بود، اما شرقیان کمابیش از آن دور ماندند.
در ایران، که نزدیک ده سال از استقرار مشروطه میگذشت، اوضاع سخت درهم و آشفته بود. دولت مرکزی عملا برچیده و کشور به عرصه دسیسه و دخالت دو قدرت بزرگ، روس و انگلیس، بدل شده بود.
با وجود آشوب و بلبشویی که سراسر کشور را فرا گرفته و بسیاری از نشریات و جراید را به حال تعطیل موقت یا دائم در آورده بود، خبرهای جنگ، البته نه چندان سریع و دقیق، به کشور راه مییافت، در نشریات منعکس میشد و به گوش تحصیلکردگان و شهرنشینان میرسید.
وقایع "جنگ بزرگ" در برخی از اشعار طنزآمیز روزنامه "نسیم شمال" که سید اشرفالدین گیلانی منتشر میکرد، بازتاب داشت. برای نمونه او همین مضمون بیخبری مردم و برداشتهای عامیانه آنها از جنگ را در مسمطی دستمایه ساخته است:
آن یکی میگفت در وردن عجب دعواستی / دیگری میگفت در لندن عجب غوغاستی
این همه دعوا سر کهنه لحاف ماستی / زین خبرهای پریشان خنده میگیرد مرا...
و در جای دیگر تصویری واقعیتر را از جنگ عرضه میکند:
ﺑﻮاﻟﻌﺠﺐ جنگی اروپای دلاور میکند / ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن را ﻫﻤﻪ در ﺧﻮن ﺷﻨﺎور میکند...
اﻧﮕﻠﻴﺲ و روس و آﻟﻤﺎن ﻛﺮده ﻫﻤت ﺻﺮف ﺟﻨﮓ / از ﻫﻮا ﺑﺎرﻳﺪه در ﭘﺎرﻳﺲ ﮔویی برف جنگ
ﺑﺮ زﺑﺎن ﺧﻠﻖ دﻧﻴﺎ ﻧﻴﺴﺖ ﻏﻴﺮ از ﺣﺮف ﺟﻨﮓ / ﭼﺮخ دﻧﻴﺎ را زﺑﺎن ﺧﻠﻖ ﭼﻤﺒﺮ میکند...
و در ادامه به "اروپای متمدن" طعنه میزند که چنین بیمهابا در جنگ و کشتار فرو رفته است:
هست معنای تمدن گوئیا خون ریختن / یا که جمعی بیگناهان را به دار آویختن
یا که شهری را چپاول کردن و بگریختن / این تمدن زود زردک را چغندر میکند...
پیکار با استعمار
بسیاری از روشنفکران که غم آزادی و سربلندی میهن خود را داشتند، گمان میبردند که به جان هم افتادن "گرگان" میتواند فرجی برای ملت ستمدیده خودشان باشد، به مصداق "اللهم اشغل الظالمین بالظالمین."
ملکالشعرای بهار، در مسمطی جنگ و ستیز قدرتهای بزرگ را فرصتی برای ایران میبیند و به شاه قاجار اندرز میدهد که از این فرصت برای نجات کشور استفاده کند:
تا اجانب را با هم سر کین است و نقار / باید این شاه به اصلاح وطن بندد کار
چاره خستگی ملک کند زین دو سه چار / صنعت و علم و تجارت، شرف و مجد و وقار...
اما از سوی دیگر وقتی دو قدرت بزرگ دوران با هم کنار میآیند و بر سر تقسیم کشور (مانند پیمان استعماری سال ۱۹۱۹) به توافق میرسند، ایرج میرزای وطندوست به غیرت میآید:
گویند که انگلیس با روس / کرده ست عهدی تازه امسال
کاندر پلتیک هم در ایران / زین پس نکند هیچ اهمال
افسوس که کافیان این ملک / بنشسته و فارغند از این حال
کز صلح میان گربه و موش / بر باد رود دکان بقال
آلماندوستی
برخی از سخنسرایان، پیکار با استعمار را تنها با پشتیبانی یک قدرت رقیب امکانپذیر میدانستند و معتقد بودند که "جنگ بزرگ" فرصتی به دست داده تا ملتهای ستمزده بتوانند در همپیمانی با قدرتی نوخاسته و "غیراستعماری" در برابر استعمار کهن بریتانیا ایستادگی کنند. این قدرت تازه رایش یا حکومت آلمان بود.
آلمان پس از وحدت سراسری کشور در نیمهی دوم قرن نوزدهم، رفته رفته به قدرتی بزرگ، با صنعتی پیشرفته و ارتشی مجهز تبدیل شد. با به قدرت رسیدن ویلهلم دوم در سال ۱۸۸۸، آلمان با قدرتهای باسابقه روس و انگلیس از در رقابت در آمد و در کشمکشهای جهانی خود را در کنار "ملل مستعمره" جای داد.
آلمان مدعی بود که در سیاست خارجی از آزمندیها و تجاوزگریهای استعماری دور است و از ملتهای ضعیف در برابر استعمار حمایت میکند. قدرت تازه به خوبی دریافته بود که بهترین راه تضعیف امپراتوری بریتانیا، مشغول کردن آن با منازعات استعماری است. محور "پلتیک" ویلهلم دوم این بود که بریتانیا را در شرق با کشورهای اسلامی درگیر کند.
ویلهلم دوم که راه نزدیکی به "امت اسلام" را در پیش گرفته بود، با پیشوایان مسلمان تماس گرفت و در ۲۹ اکتبر ۱۸۹۸ در پیامی از "مبارزات امت غیور اسلام" در برابر استعمار ستایش کرد. او در دمشق به زیارت آرامگاه صلاحالدین ایوبی سردار بزرگ اسلام در مبارزه با اروپائیان رفت.
ویلهلم در آستانهی ورود به جنگ جهانی اول در ۱۵ اوت ۱۹۱۴ به متحد خود انورپاشا سلطان عثمانی نوشت که "حضرت سلطان باید پیروان دین اسلام را در آسیا، هند، مصر و آفریقا به جهاد با کافران فرا بخواند".
تبلیغات زیرکانه آلمان در میان مسلمانان بازتابی مثبت داشت و بسیاری به این اعتقاد رسیدند که خداوند ویلهلم را برای رهایی اسلام از دست "کفار روس و انگلیس" فرستاده است و برخی حتی او را "صاحب فیض و کرامات" دانستند.
با شعلهور شدن جنگ جهانی اول، بسیاری از مردم خاورزمین آرزو میکردند که آلمان و متحدانش در جنگ پیروز شوند تا "بلاد شرق" از سلطه بیگانگان رهایی یابد.
در میان ایرانیان فرهیخته نیز نسبت به آلمان همدلی پدید آمده بود. آنها به خاطر نفرت شدید از استعمار، دشمن دشمن خود را دوست گرفتند. افزون بر این، تمدن آلمان و شهرت آن در "نظم" و انضباط نیز در جهان پیچیده بود. ایرج میرزا در ستایش از نظامیان زیر فرمان کلنل محمدتقی خان پسیان، که در خراسان سر به شورش برداشته بود، آنها را به ارتشیان آلمان مانند میکند:
همه دانای فن، دارای علماند / تو گویی از قشون ویلهلماند...
ملکالشعرای بهار مانند بیشتر ایرانیان میهندوستی که از جنایات روس و انگلیس در خشم بودند، از پیروزیهای آلمان و متحدان آن در میدانهای جنگ، با احساسات شورانگیز استقبال میکرد. بهار در سال ۱۲۹۳ خورشیدی به مناسبت سقوط شهر ورشو به دست قوای آلمان، در مدح قیصر آلمان قصیدهای غرا به عنوان "فتح ورشو" سرود و در روزنامه "نوبهار" به چاپ رساند، با مطلع:
قیصر گرفت خطه ورشو را / درهم شکست حشمت اسلو را...
دلبستگی به قدرت آلمان در اشعار ادیبالممالک فراهانی، ادیب نیشابوری، وحید دستگردی و چند شاعر گمنامتر دیده میشود، اما شاعری که بخش بزرگی از آفرینش شعری خود را آشکارا به همبستگی با آلمان اختصاص داد، ادیب پیشاوری است.
احمد بن شهابالدین رضوی معروف به ادیب پیشاوری (۱۲۶۰ تا ۱۳۴۹ قمری، درگذشته ۱۳۰۹ خورشیدی) در چندین قطعه و قصیده، با بیانی کهنه و پیچیده، که ویژگی زبان فاخر و غرای شعر اوست، به ستایش از ویلهلم پرداخت:
گر آلمانی شاعری، مانند مانی ساحری / ارتنگآسا دفتری، پردازد از امثالها
تا مدحت قیصر کند، بر نام وی دفتر کند / تفصیلش از گوهر کند، وز اخترش اجمالها...
ادیب پیشاوری با همین لحن پرشور و حماسی، نابودی انگلیس و انگلیسان را از خداوند میخواهد:
یکی آتشانگیز بفرست باد / بر این قوم بدتر زبگذشته عاد
که تا بال و پرشان بسوزاند او / جهان را ازین فتنه برهاند او...
برجستهترین یادگار سخنسرایان ایران در مدح رایش آلمان، بیگمان "قیصرنامه" اثر طبع ادیب پیشاوری است. مثنوی بلند و شیوایی در ۱۴ هزار بیت که هنوز به چاپ نرسیده اما نسخههای خطی آن، از جمله نسخهای در کتابخانه مجلس (بهارستان)، در دسترس است.
این مثنوی بزرگ یکسره در ستایش از آلمان است و سراینده بارها با کین و نفرت از انگلیس و انگلیسان یاد میکند و نابودی آنها را میطلبد:
بریتانیا پارگین خانهایست / پر از مار و کژدم یکی لانهایست
زکژدم به جز نیش آلوده زهر / که دیده است یا رب دگر هیچ بهر؟!
فراخوان به اقدام فوری برای تضمین امنیت جانی پناهجویان ایرانی کمپ لیبرتی در عراق و تسریع انتقال آنها به کشورهای ثالث.
چهارشنبه، تیر ۰۴، ۱۳۹۳
فراخوان به اقدام فوری برای تضمین امنیت جانی پناهجویان ایرانی کمپ لیبرتی در عراق و تسریع انتقال آنها به کشورهای ثالث.
فراخوان به اقدام فوری
برای تضمین امنیت جانی پناهجویان ایرانی کمپ لیبرتی در عراق و تسریع انتقال آنها به کشورهای ثالث.
علاقه مندان به امضاء این فراخون فوری، می توانند با ارسال یک ایمیل حاوی : نام و نام فامیل و کشور محل اقامت خود به ایمیل زیر تا تاریخ یکشنبه ٣٠ ژوئن ٢٠١٤ / ٨ تيرماه ١٣٩٣ نام خود را به لیست امضاء کنندگان فراخون بیافزایند.
ایمیل فراخوانcamplibertysos@gmail.com
فراخوان به اقدام فوری
موضوع: تضمین امنیت جانی پناهجویان ایرانی کمپ لیبرتی در عراق و تسریع انتقال آنها به کشورهای ثالث.
جناب آقای بانکی مون دبیر کل ملل متّحد
جناب آقای براک اوباما رییس جمهور ایالات متّحدهٌ امریکا
عالی جنابان
با توجه به اوضاع متحوّل و نا بسامان کنونی در عراق، با نگرانی شدید نسبت به سرنوشت حدود ۳۰۰۰ پناهجوی سیاسی ایرانی که در کمپ لیبرتی زیر نظر کمیساریای عالی ملل متّحد برای پناهندگان و تحت حفاظت دولت عراق موقتاً مستقر هستند و شماری ازأنان از اعضاء نزدیک خانوادهُ شماری از ما امضاء کنندگان این نامه می باشند، با این نامه توجه شما را به یک امر مبرم انسانی و موارد حیاتی ذیل جهت اقدام اساسی برای حفظ امنیّت آنان در برابر خطراتی جدّی و موجود که زندگی و جانشان را تهدید می کند به امید اقدام فوری برای پیشگیری از یک فاجعهُ جبران ناپذیر، جلب می کنیم.
نظر به این که پناهجویان مزبور تحت عنوان افراد حفاظت شدهُ کمیساریای عالی ملل متّحد برای پناهندگان در عراق و هم چنین دولت ایالات متّحده رسماً شناخته شده اند و به علاوه، بر طبق قراردادهایی با تک تک این پناهجویان هر یک جداگانه، مقامات مسؤول دولت ایالات متّحده ملتزم شده اند که تا استقرار نهایی آنان در یک کشور ثالث و امن از انان حمایت و حفاظت نمایند.
نظر به این که پناهخواهان مزبور بیش از ده سال است که منتظر تعیین تکلیف نهایی وضعیٌت خود و استقرار در یک کشور امن بوده اند، با توجه به شرایط خطرناک عراق و تشدید خطرات ناشی از جنگ گسترش یابنده، جانشان در خطر جدّی قرار گرفته است.
امضاء کنندگان این نامه. از شما، دبیرکل ملل متحد و شما مقام ریاست جمهوری ایالات متّحده، به عنوان دو مقام مسؤول، با یادآوری مسؤولیّت هایی که برای حفظ جان و آزادی این پناهخواهان پذیرفته شده است، با احترام و عنایت به تمام مشکلات، مصرّانه خواهان دخالت و به کارگیری تمام عوامل لازم و امکانات برای انتقال سریع و کامل آنان از کمپ لیبرتی به خارج از عراق و استقرار در محلّی امن که شرایط لازم امنیّت و جان انها را تاُمین نماید، هستیم.
از همین رو و نظر به وخامت شرایط، اضطراراً تا تعیین تکلیف قطعی:
- انتقال بیماران و زنان در اولوّیت قرار گیرد،
- تا انتقال آخرین نفرات باقی مانده در کمپ، به کشوری ثالث، اقدام لازم و مؤثر برای تاُمین امنیّت جانی سکنهُ کمپ لیبرتی صورت گیرد.
در پایان احتراماً یادآور می شود که مسؤولیّت تضمین حفاظت از جان و تاُمین امنیّت ساکنین کمپ لیبرتی علاوه بر دولت عراق، بنا بر تعهدّات مورد اشارهُ فوق، در صورت پیش آمد هر گونه تلفات احتمالی جانی و تراژدی انسانی، بر عهدهُ ملل متّحد و مقامهای دولت ایالات متّحده نیز می باشد و از این رو انتظار داریم اقدام اضطراری فوری و عاجل برای خروج این افراد از عراق به کشورهای امن ثالث به سرعت و به موقع انجام شود .
به تاریخ ۲۴ ژوئن ۲۰۱۴ میلادی / ۳ تیر ماه ۱۳۹۳ شمسی
با احترام
امضا کنندگان:
_ رضا آزموده، هلند_ مهرداد احسانی پور، آلمان _ امیر اردلان، فرانسه _ محمد اعظمی، فرانسه _ بهمن امینی، فرانسه _ مرجان انصاری، دانمارک _ عاطفه بانکی، نروژ _ پیتر بور بور، دانمارک _ فرامرز بهار، فرانسه _ کیان بهار، فرانسه _ محمد ترابی، آمریکا _ مهدی تقوایی، انگلستان _ فرزانه پیروی، هلند _ جواد جواهری، فرانسه _ رعنا حجّتی، فرانسه _ صوفی حسینی، فرانسه _ماری حسینی، فرانسه _ محمدرضا حسینی، آلمان _ مرتضی حمزه لوئیان، فرانسه _ حنیف حیدرنژاد، آلمان _ شهین حیدری، نروژ _ نریمان حیدری، سوئد _ مهدی خانبابا تهرانی، _ جاماسب داوودی، فنلاند _ رضا دقتی، فرانسه _امیر دها، انگلستان _ سارا دها، انگلستان _ ویدا سامعی، فرانسه _ اکبر سیف، فرانسه _ علی شاکری، فرانسه_ مصی شرافتی، فرانسه _ مجید شعبانی، نروژ _ مختار شلاوند، انگلستان _ افسر شمسی، فرانسه _ حسن طالبی، سوئیس _ جابر طایی سمیرمی، آلمان _ محسن عبدالخانی، دانمارک _ مسعود علوی بحرینی، فرانسه _ سپیده فارسی، فرانسه _ مهرداد فتحی، فرانسه_ فرهنگ قاسمی، فرانسه _ رضا کریمی، سوئد _ علی کریمی، فرانسه _ یدی کوهی، فرانسه _ سمیّه لطیفی، انگلستان _ هدایت متین دفتری، فرانسه _ موسی مرزبان، سوئیس _ شمسی مشکوری، استرالیا _ هوشنگ مشکین پور، آمریکا _ ایرج مصداقی، سوئد _ احمد مقیمی، فرانسه _ سیروس ملکوتی، آلمان _ پرویز موسوی، سوئیس _ مینا نوری، انگلستان _ احمد واحدی، نروژ _ اسماعیل وفا یغمایی، فرانسه _ فریبا هشترودی، فرانسه _ آذر یوسفی ، فرانسه _ منصور یوسفی، نروژ
ارسال شده توسط esmail در ۷:۱۴ قبلازظهر
هیزم آوران آتش بهایی ستیزی!
هیزم آوران آتش بهایی ستیزی!
آقاي خاتمي در يک مصاحبه مطبوعاتي در پاريس ضمن انکار موارد نقص موازين حقوق بشر در ايران پيدايش چنين نظري در اذهان عمومي بين المللي را ناشي از «تبليغات سو، جامعه بهائيان در خارج ازايران» دانست. در حالي که در همين سال حداقل شش بهائي محکوم به اعدام در زندان به سر مي بردند و شمار بهائياني که از دو روز تا شش ماه زنداني شدند به دويست نفر تخمين زده شده است. اعدام چند تن به جرم جاسوسي نيز در زمان رياست جمهوري ايشان روي داد.
مهدی خزعلی
به یقین حرکت نمادین نوری زاد در تایید اندیشه ای باطل نبوده است و او پیرو سنت نبی(ص) و سیره علی(ع) است، اما او می خواهد بگوید که در حکومت علی علیه السلام، با اندیشه باطل چگونه عمل می شود! این روزها بهترین روزهای بهاییت است و در واقع ندانم کاری جناح حاکم در برخورد با این اندیشه باطل.....
ابوالحسن ضیا ظریفی:
درلاهیجان بخشی از فعالیتهای ما در مبارزه با بهائیت بود
تاریخ معاصر ایران - تابستان 1386 - شماره 42-ص ۲۰۹
مهدی بازرگان, مدافعات 391-392
حمايت از بهائی ها و دخالت دادن بيشتر اين فرقه ضد ديانت وملت در دربار و دولت
مهدی بازرگان, ,مجموعه آثار 11، مباحث اعتقادي و اجتماعي 404
به اين ترتيب نه تنها بازار ارا دت و استفاده برقرار ميماند، بلكه توسعه و تكامل نيز يافته شيخ يا مريد از قطب بودن و نايب امام شدن به پيغمبري و خدائي ارتقاء پيدا ميكند و مؤمنين ساده دل اوليه به همت تعزيه گردانانِ نابكارِ معركه، تبديل به مريدان خرافاتي و اغنام اهلل متعصب م يگردند... .
چنين بوده است پيدايش و جريان فتنه ها و فرقه هائي مانند حسن صباح ، آقا خان محالتي، قطب و قبيله هاي بعضي از متصوفه، بهائيت ، قاديانيها و غيره.
مهدی بازرگان, ,مجموعه آثار 11، مباحث اعتقادي و اجتماعي 404
به اين ترتيب نه تنها بازار ارا دت و استفاده برقرار ميماند، بلكه توسعه و تكامل نيز يافته شيخ يا مريد از قطب بودن و نايب امام شدن به پيغمبري و خدائي ارتقاء پيدا ميكند و مؤمنين ساده دل اوليه به همت تعزيه گردانانِ نابكارِ معركه، تبديل به مريدان خرافاتي و اغنام اهلل متعصب م يگردند... .
چنين بوده است پيدايش و جريان فتنه ها و فرقه هائي مانند حسن صباح ، آقا خان محالتي، قطب و قبيله هاي بعضي از متصوفه، بهائيت ، قاديانيها و غيره.
مهدی بازرگان، یاداشتهای روزانه، ص ۶۳۶
جمعه ۱۱/۴/۴۴
سرِشب به دنبال رادیو پيک، رادیو ملي نيز متن کامل اعلاميه آرامش را که با امضاي خود و از طرف کميته جمهوري خواهان منتشر کرده است، خواند. اعلاميه مفصّل مستدل و خيلي صریح و کوبنده است. مي گوید شاه تمام اصول قوانين اساسي و حقوق ملت را زیر پا گذاشته و به ساحت دین مقدس اسلام جسارت ورزیده،
بهایيت و صهيونيسم را بر مسلمانان مسلط کرده. مردم در قبال کسي که به پيمان مشروطيت وفادار نمانده است، دیگر تعهدي ندارند.
مهدی بازرگان، یاداشتهای روزانه، ص ۶۱۷
شنبه ۱۱/۲/۴۴
پنج نفر آقایان وعاظ را براي پرونده خواني به دادگاه بردند. چون روز پنج شنبه آقاي فهيم اعتراض به تعيين سرهنگ شاهقلي بهایي به وکالت تسخيري آقایان کرده بود، او را رئيس دادگاه با سرتيپ جاویدان عوض کرد.
راه توده
پر رنگترین زمینه شكلگیری جریانی به نام حجتیه، وجود فرقهیی به نام «بهائیت» است كه همواره از سوی مسلمانان طرد شده است. انجمن بهائیت از دل فرقهیی به نام «بابیه»درآمد. نزدیك به یك قرن قبل، فردی به نام «میرزا علی محمد» با ادعای بابیت و نمایندگی امام عصر و سپس ادعای مهدویت، موجب تاسیس فرقهیی به نام «بابیه» شد و از دل بابیه «بهائیت» بیرون آمد. این فرقهها از همان آغاز از سوی مسلمانان مطرود بودند، اما به دلایل سیاسی، حكومت وقت وجریانهای سیاسی به حمایت از این جریانات پرداختند تا بتوانند در میان مردم بخصوص جوانان و مهمتر از همه روحانیت و حوزههای علمیه نفذ كنند و اقدام به جذب مبلغ نمایند. بهائیت از آنجا كه با حمایت قدرتهای استعماری دارای یك تشكیلات منسجم و سازمان یافته شد توانست به موفقیتهایی دست یابد.
نورالدین کیانوری, گفتگوبا تاریخ- 8
البته کابینه علم کابینه بی شخصیت و بی ارزشی بود که حالا چیزهای دیگری هم هست. حالا انتخابات می خواهد شروع شود. علم نوآوری جدیدی می کند که این نوآوری هم باز سرو صدای فوق العاده زیاد روحانیت را در می آورد. این نوآوری جدید انتخابات این است که سوگند به قرآن عوض شود و سوگند به کتاب آسمانی داشته باشد و حق رای به زنان هم داده شود. این دو تا نوآوری است که علم برای انتخابات مطرح می کند، البته به دستور شاه. آن اولی حتما به دستور بهایی ها است که چنین چیزی را مطرح می کنند.
احسان طبری- جامعه ایران در دوران رضا شاه:
در وجود رابطه مابین مراکز عمده بهائی، مانند مراکز داشناک و صهیونیست (صهیونیسم) با محافل امپریالیستی تردیدی نیست و می توان حدس زد که سازمان های جاسوسی امپریالیستی از قبیل سیا و اینتلجنس سرویس از سازمان بهائی برای مقاصد خود استفاده می کنند
محمدرضا فشاهی
«سياست دفاع از محمد علي شاه و دولت روس تزاري تا هنگام پيروزي مشروطه خواهان و فرار محمد علي شاه ادامه يافت و پس از آن، اين فقه يکسره در دامن دولت انگليس در غلطيد.»(از گاتها تا مشروطیت،ص206)
يکي از چهرههاي کثيفي که در ماجراي کشف حجاب نقش مؤثري داشته است، مهري شاپور راسخ (همسر شاپور راسخ بهايي و عضو ساواک) است. اين زن که رييس گروه روانشناسي دانشگاه تهران و نديمه فرح است، سال گذشته به وسيله يکي از دانشجويان متعهد دختر کتک مفصلي خورده و گوشمالي ميشود به طوري که نامبرده براي معالجه به سوييس رهسپار ميگردد. اين زن فاسد پس از مراجعت هم به خاطر خوش رقصي و هم به علت عقدهاي که از زنان مسلمان دارد در اردوي مبارزه با زنان مسلمان قرار ميگيرد. ننگ و نفرين به اين همه فضاحت.
امسال جشن ميلاد امام منتظر و منتظر مهدي باشکوه و جلال بيشتري انجام گرفت و تودههاي ملت مسلمان ما که در شرايط ظلم و جول استبداد طاغوتي اسير هستند اين بار با آرزو و انتظار بيشتر به ظهور حکومت حق و عدل امام قائم اجتماعات پرشکوهي کردند، تنها در يکي از اين اجتماعات که از طرف انجمن ضدبهاييت ترتيب يافته بود حداقل سي هزار نفر شرکت کرده بوند و قبل از شروع برنامه ظرفيت محل پر شده بود و جمعيت باقيمانده پياده روهاي خيابان پهلوي و تخت جمشيد را اشغال کردند.
ارگان نهضت ازادی ایران شماره ۵۲ دی ۱۳۵۶
به دنبال اين تظاهرات در روز 11/8/56 دانشجويان مسلمان دانشكده ادبيات پزشكي، فني و چند دانشكده ديگر تظاهراتي در دانشگاه تهران برپا نموده و با شعارهاي اسلامي خود را به خارج دانشگاه ميرسانند و در خيابان شاهرضا شروع به تظاهرات نموده و شيشههاي سينما «امپاير» را كه متعلق به ميثاقيه بهائي است ميشكنند و با حمله پليس متفرق ميشوند. (البته بايد ميان اينگونه حملات دانشجويان به مراكز فساد و منافع امپرياليسم با يورشهاي وحشيانه مامورين دولتي با لباس مبدل به مغازهها و دكانهاي كسبه كه نظري جز بدنام كردن دانشجويان و ايجاد تفرقه مابين زحمتكشان و دانشجويان ندارند تفاوت گذارد).
ﭘﻴﺎﻡ ﻣﺠﺎﻫﺪ ـﺷﻤﺎﺭﻩ ۵۵ ـ ﻓﺮﻭﺭﺩﻳﻦﻣﺎﻩ ۱۳۵۷
ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺣﺘﻲ ﺩﺭ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﺧﺎﺭﺟﻲ ﻧﻴﺰ ﻣﻨﻌﻜﺲ ﮔﺮﺩﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﻭﻗﺎﻳﻊ ﺗﺒﺮﻳﺰ ﻛﻤﺘﺮﻳﻦ ﺩﺯﺩﻱ ﻭ ﻳﺎ ﺗﺨﻠﻔﻲ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
ارگان نهضت ازادی ایران اردیبهشت ۱۳۵۵ ـﺷﻤﺎﺭﻩ ۴۰
در روز 16 ارديبهشت ماه دانشجويان مدرسه عالي بابلسر، رئيس مدرسه دكتر فاروقي را به قصد كشت كتك زدهاند. دكتر فاروقي كه يكي از ساواكيهاي خودفروخته و فردي بهائي است
ارگان نهضت ازادی ایران شهریور ۱۳۵۵ ـﺷﻤﺎﺭﻩ ۴۳
رژيم شاه در خدمت صهيونيسم!
رژيم شاه در حالي كه هر روز، بيش از پيش فعاليتهاي اسلامي را محدود و موقوف مينمايد و مسلمانان را به جرم پرداخت وجوه شرعيه، از خمس و زكوه و سهم امام و غيره به محضر مرجع عاليقدر حضرت آيتالله خميني به زندان مياندازد، و مراكز فعاليتهاي اسلامي، نظير حسينيه ارشاد، مسجد الجواد، شركت سهامي انتشار و يا مجله مكتب اسلام را تعطيل و توقيف مينمايد، با كمال وقاحت كليه امكانات را در اختيار اقليتهاي مذهبي و سياسي وابسته به استعمار خارجي از مسيحي و يهودي و بهائي قرار ميدهد و آنان را در بسط و گسترش فعاليتهايشان آزاد ميگذارد و بدانها كمك مينمايد.
ارگان نهضت ازادی ایران فروردین ۱۳۵۴ ـﺷﻤﺎﺭﻩ ۲۹
تهران ـ چندي قبل، از طرف دانشگاه صنعتي، كادر اداره كننده غذاخوري را كه افرادي مورد اعتماد دانشجويان بودهاند، بركنار و اداره آن را به يك عده عناصر مشكوك (بهائي) واگذار ميكنند. بدنبال اين جريان كيفيت غذا نيز تنزل كرده و عدهاي از دانشجويان مسموم ميشوند. بدينجهت دانشجويان به دكتر نصر، رئيس دانشگاه كه خود را مسلمان و معتقد ميداند مراجعه كرده و پس از طرح موضوع از او ميخواهند كه به دو علت زير، كادر مزبور را سريعا تغيير دهد:
1ـ مشكوك بودن و وابستگي اين عده به رژيم.
2ـ عدم رعايت بهداشت و مسموميت عدهاي از دانشجويان.
دكتر نصر در برابر اين اعتراض، به يك آيه قرآن متمسك شده (لكم دينكم ولي دين) و ميگويد: «هركه به دين خود، شما چه كار داريد به دين و مذهب اينها؟». دانشجويان در برابر اين استدلال خشمگين شده و پس از ارائه آياتي انقلابي از قرآن در مورد عدم سازش با كفار و مشركين و مبارزه با عناصر مزدور، محل را ترك كرده و تصميم ميگيرند آن روز را در خارج غذاخوري اجتماع و تظاهرات و اعتصاب كنند. عدهاي از استادان كه از غذاخوري استفاده ميكردهاند نيز به عنوان اعتراض آن را ترك ميكنند.
رئيس دانشگاه كه با وحدت و همبستگي كامل دانشجويان مواجه ميشود، كادر معلومالحال را بركنار و تسليم خواسته دانشجويان ميگردد.
ارگان نهضت ازادی ایران شماره ۵۴ اسفند ۱۳۵۶
اعلاميه قائد زمان خميني بزرگ (به تاريخ 12 صفر 98 برابر با 2 بهمن ماه 56) يك بار ديگر خطوط اصلي و اساسي مبارزه مردم ايران را عليه غارتگران و جنايتكاران داخلي و اربابان خارجي آنها بوضوح روشن ساخت.
روزنامه نيويورك تايمز از قول خبرنگار خويش اطلاع ميدهد كه چهار بانك آتشزده شدهاند و 69 بانك ديگر خسارت ديدهاند. بانك ايران و انگليس، بانك شهريار و تعداد زيادي از شعبات (29 شعبه) بانك صادرات به كلي از بين رفتهاند. صاحب شعبات مزبور از بانك صادرات هژير يزداني است كه بهائي معروف وابسته به خاندان پهلوي ميباشد. همچنين يك فروشگاه بزرگ لوازم لوكس كه به يكي از مبلغين بهائي تعلق دارد و بنام آستانه ناميده ميشود طعمة حريق گرديد و كلا سوخت.
ارگان نهضت ازادی ایران ﺧﺮﺩﺍﺩﻣﺎﻩ ۱۳۵۴ ـﺷﻤﺎﺭﻩ ۳۱
ﻫﻤﻜﺎﺭﻱ ﺑﻬﺎﺋﻲﻫﺎ ﺑﺎ ﺻﻬﻴﻮﻧﻴﺴﺖﻫﺎ:
ﻛﻤﻴﺘﻪ ﺑﺎﻳﻜﻮﺕ ﺍﻋﺮﺍﺏ، ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺍﺗﺤﺎﺩﻳﻪ ﻋﺮﺏ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﻤﻊ ﺁﻭﺭﻱ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﻭ ﻣﺪﺍﺭﻙ ﺩﺍﻝ ﺑﺮ ﻫﻤﻜﺎﺭﻱ ﺑﻬﺎﺋﻲﻫﺎ ﺑﺎ ﺻﻬﻴﻮﻧﻴﺴﺖﻫﺎ، ﺍﻋﻼﻡ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﻛﻠﻴﻪ ﺗﻌﻠﻴﻤﺎﺕ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺑﺎﻳﻜﻮﺕ ﺻﻬﻴﻮﻧﻴﺴﺖ ﻫﺎ ﺷﺎﻣﻞ ﺑﻬﺎﺋﻲﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﻣﻲﺷﻮﺩ.ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﺳﺘﻌﻤﺎﺭ ﻭ ﺍﻣﭙﺮﻳﺎﻟﻴﺴﻢ
ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ.
ارگان نهضت ازادی ایران شماره ۵۳ بهمن ۱۳۵۶
بايكوت بانك صادرات:
ميگويند شخصي بنام هژبر يزداني كه بهائي است اخيراً حدود 30 تا 50 درصد (اقوال مختلف است) از سهام بانك صادرات ايران را خريده است. بعد از انتشار اين خبر، ابتدا در مشهد، و بعد در شهرهاي ديگر مردم پول خود را از بانك صادرات درآوردهاند. شدت اين وضع به قدري بوده است كه بانك صادرات در حال ورشكستگي ميباشد. همچنين بعد از اين جريان در تظاهرات عاشورا و بعد از حادثه قم شيشههاي بسياري از شعب بانك صادرات را شكستهاند.
شايع است كه هژير يزداني روابط نزديكي با شاه دارد و در كشتن سپهبد تيمور بختيار رئيس سابق ساواك ايران دست داشته است. به علت روابطش با شاه، در بانكهاي ايران اعتبارات نامحدودي به او داده شده است. هژير يزداني سالي يك يا دو كارخانه قند ميخرد و با وامهاي كلان كه گرفته شركتهاي تجارتي و صنعتي زيادي ايجاد كرده است و مرتبا سرمايههاي زيادي را به خارج ميفرستد به طوري كه موسسات او عموما ضرر نشان ميدهد.
كارخانه قند اصفهان او امسال تعداد زيادي چك برگشت شده در دست مردم داشت و چغندركاران نيز به علت بهائي بودنش كمتر حاضرند براي وي چغندر ببرند.
ارسال شده توسط عقل نقاد در ۱۰:۵۲
دلیل اصلی موسوی خوئینی ها برای عزل بنی صدر در مذاکرات مجلس 31 خرداد
متنی که در زیر می خوانید بخشی از سخنان موسوی خوئینی ها برای کنار گذاشتن بنی صدر از مقام ریاست جمهوری است که در مجلس ایراد کرده است. این متن نیازی به توضیح ندارد. موسوی خوئینی ها در جلسه مجلس می گوید :
«دلیل اصلی اینجانب بر عدم کفایت سیاسی آقای بنی صدر این است که ایشان در متن گرایش به آمریکا قرار گرفته است، ولو ناخواسته، و از همین پایگاه است که به مقابله با نهادهای انقلابی برخاسته است. از پایگاه خط آمریکا به سپاه پاسدار حمله میکند. آقای بنیصدر با دادگاههای انقلاب به مخالفت برمی خیزد و تاسف میخورد این عین سخن آقای بنی صدر است كه چرا ما از روز اول از حقوق انسانی آن محكومین دفاع نكردیم تا كار به اینجا رسید. این حرف آقای بنی صدر است. كه چرا در هنگامی كه دادگاههای انقلاب آقای هویدا و نمیدانم نصیری و خسروداد و امثال این جانورها را محكوم به اعدام میكرد و اعدام میكرد. میگوید چرا از حق انسانی آنها ما دفاع نكردیم كه كار دادگاهها به اینجا كشید، به كجا كشید كار دادگاهها؟ (خلخالی: دو سه مرتبه آمد ولی ماگوش به حرفش نكردیم) (خنده نمایندگان)»
اشتراک در:
پستها (Atom)