نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ تیر ۱۱, سه‌شنبه

کلید روحانی در بحران های بی شمار گم شده است محمد زمانی

کلید روحانی در بحران های بی شمار گم شده است
محمد زمانی
چهره حکومت اسلامی برای همه مشخص شده است و تغییر در دولت به معنای باز شدن این قفل ها نیست ،چرا که بر اساس قانون اساسی موجود سازنده این کلید رهبری است و موقتا بر اساس شرایط داخلی و خارجی ان را تحویل ریس جمهور میدهد، اما  اجازه باز کردن قفل با اوست .قبلا هم در این مورد اشاره نمودم که در این  حکومت بحث شخص و یا عوض شدن دولت نیست بلکه یک سیستم مافیایی است که همه  چیز در تسلط سپاه و بیت رهبری است و عملا دولت و مجلس فرمایشی است.کلیدی که روحانی از ان صحبت میکند در این دو مقوله خلاصه نمیشود .امروز این حکومت  با قانون اساسی موجود ،چنان بر درها قفل زده است که تنها کلیدی که میتواند  انها را باز نماید، نبود این سیستم ویرانگر است .
 
معمولا کلید برای باز کردن قفل است .این قفل ها میتواند درذهن ما تداعی  مشکلاتی باشد ،که مردم ایران به دلیل سیاست های اشتباه حکومت اسلامی  با ان روبرو هستند .تحریم های های بین المللی ،بدلیل جاه طلبی های هسته ایی سپاه و بیت رهبری و تبعیت از سیاست کره شمالی و همچنین دخالت در امور کشورها و  حمایت از تروریسم، قفل هایی است که هیچ شاه کلیدی ان را باز نمیکند .چهره  حکومت اسلامی برای همه مشخص شده است و تغییر در دولت به معنای باز شدن این  قفل ها نیست ،چرا که بر اساس قانون اساسی موجود سازنده این کلید رهبری است و موقتا بر اساس شرایط داخلی و خارجی ان را تحویل ریس جمهور میدهد، اما  اجازه باز کردن قفل با اوست .گاهی دولتی باید بیاید مثل هشت سال پیش که  بحران ایجاد نماید تا بتواند با گردنکشی در عرصه داخلی و بین المللی و نه  با اصول دموکراسی و منافع ملی به عمر خود ادامه دهد و گاهی هم، با اجازه  ورود به افرادی نسبتا معتدل ،اما از جنس حکومت و نه مردم بر اساس زمان  بخواهد تعامل ایجاد نماید تا حکومت سقوط نکند.ایران در شرایط سختی به سر  میبرد و مردم با گرفتاری بسیار در عرصه های مختلف دست و پا میزنند .به یاد  داریم که در انتهای نخستین برنامه انتخاباتی تلویزیونی حسن روحانی که از  شبکه دوم سیما بخش می شد، وی در حالی که یک کلید را در دست خود بالا گرفته  بود و رو به دوربین نشان می داد با اعتماد به نفس و خطاب به مردم گفت: من  می خواهم بگویم همه چیز با کلید تدبیرو تعامل حل خواهد شد. شاید اشاره  ایشان ،فقط به دو مقوله بود یکی برداشتن تحریمها به قول خودش که تعامل با  غرب در دستور دولت اوست و دومی رونق دادن به اقتصاد ایران در این شرایط  بحرانی و نفس گیر که باعث رکود اقتصادی و ورشکستگی کارخانجات ، تورم و  بیکاری شده است .قبلا هم در این مورد اشاره نمودم که در این حکومت بحث شخص و یا عوض شدن دولت نیست بلکه یک سیستم مافیایی است که همه چیز در تسلط سپاه و بیت رهبری است و عملا دولت و مجلس فرمایشی است.کلیدی که روحانی از ان صحبت میکند در این دو مقوله خلاصه نمیشود .امروز این حکومت با قانون اساسی  موجود ،چنان بر درها قفل زده است که تنها کلیدی که میتواند انها را باز  نماید، نبود این سیستم ویرانگر است .کلید این مشکلات نه روحانی است و نه  کسی دیگر از جنس این حکومت ،بلکه مردم و جوانانی هستند که باید با مطالبه  محوری و رسیدن به ازادی از درهای بسته شده این حکومت بگذرندو خواستار  دموکراسی باشند .حرکتی که امروز مردم مصر در مقابل اسلامگرایان انجام  میدهند و خواستار کناره گیری مرسی هستند ، نمونه ایی از نافرمانی مدنی و  اعتراض به حکومت فعلی است. این حکومت انقدر برای مردم هزینه داشته است که  در این بحران های بیشمار کلید روحانی گم شده است .کلیدی که در دست رهبری  است و مردم هیچ نقشی در ان ندارند.شاید این کلید می خواست تا مدتی برای این حکومت با حل بحران هسته ایی و به منظور برداشتن تحریم ها تنفسی برای سرکوب بیشتر ایجاد نماید ،اما تحلیل گران سیاسی بر این باور هستند که روحانی  بدون اجازه رهبر و سپاه هیچ اختیاری از خود ندارد.شاید تحریم های جدید که  دوشنبه اجرا شد مقدار زیادی حکومت اسلامی را شوکه کرد و حتی عراقچی سخنگوی  وزارت خارجه ابراز داشت: که تحریم های جدید در شرایط جدید مشکلات هسته ایی  را حل نخواهد کرد.اما اگر بخواهیم به روزنامه ها در گذشته به انتخاب روحانی اشاره ایی داشته باشیم، شاید بی اعتمادی به این حکومت و سوابق امنیتی  روحانی و نزدیک بودن ایشان به رهبر و همچنین کار ساز نبودن کلید ایشان در  حل بحرانها ،تحریمها ی جدید عملی شده است و حتی تا ماه اینده منتظر اقدامات جدید دولت روحانی نمانده اند، چون میدانند که این حکومت فقط به دنبال وقت  خریدن است . واشنگتن تایمزقبلا نوشته بود: ” حسن روحانی به همان اندازه که  حکومت اسلامی دهها سال است با جنایت پیشگی مردم ایران را سرکوب می کند،  بیرحم و حیله گر است. و جالب است که روحانی همیشه در سیاستهای فریبکارانه  رژیم تهران دست داشته است.” همچنین سایت خبری محافظه کار واشنگتن فری بیکن  با استناد به گزارش مرکز اسناد حقوق بشر ایارن در سال ۲۰۰۸، حسن روحانی را  عضو کمیته ویژه ترورهای سازماندهی شده علیه مخالفان جمهوری اسلامی در دهه  ۹۰ معرفی کرده و از وی به عنوان یکی از عاملان برنامه ریزی بمب گذاری در  مرکز جهانی یهودیان بوئنس آیرس در سال ۱۹۹۴ نام برده است .رادیو فردا هم  مطلبی منتشر نموده است که گویای تایید بی اعتمادی به این حکومت است که به  انها اشاره نمودم .گزارش‌های منتشره حاکی است، تحریم‌های بخش‌ انرژی،  کشتیرانی و کشتی‌سازی ایران که شش ماه پیش به امضای باراک اوباما، رییس  جمهوری آمریکا، رسیده بود از روز دوشنبه دهم تیرماه اجرایی شد. در این روز  هم‌چنین تحریم‌های دیگری علیه ایران که واحد پول ملی و صنایع خودروسازی را  هدف قرار می‌دهد به اجرا گذاشته می‌شود. به نوشته روزنامه آمریکایی «وال  استریت جورنال»، با اجرایی شدن تحریم‌های جدید، برای «تعداد فزاینده‌ای از  معامله‌کنندگان بین‌المللی» این نگرانی به‌وجود خواهد آمد که ممکن است به  خاطر نقض تحریم‌ها علیه ایران با خطر انزوا روبه‌رو شوند. بنا بر متن قانون تحریمی جدید، افراد و نهادهایی که به هر فرد یا مؤسسه‌ای که قبلاً به خاطر ارتباط با ایران تحریم شده، کمک مادی کنند، خود شامل تحریم آمریکا خواهند  شد. وال‌استریت جورنال که در این باره با حقوقدان‌های مختلفی مصاحبه کرده  خبر می‌دهد که در چارچوب تحریم‌های جدید علیه ایران، ایالات متحده علیه هر  شرکت خارجی که در این زمینه در فهرست سیاه آمریکا قرار گیرد «اقداماتی  تلافی‌جویانه» انجام خواهد داد. به نوشته این روزنامه، این اقدامات باعث  خواهد شد «تا دیگر هیچ‌کس با آن شرکت معامله‌ای نکند.» باراک اوباما لایحه  مربوط به این تحریم را روز ۱۳ دی ۹۱ امضا کرد و در آن زمان با اظهار نگرانی از امکان ارتباط بخش‌های «انرژی، کشتیرانی، کشتی‌سازی و بنادر» جمهوری  اسلامی با فعالیت‌های مربوط به گسترش سلاح‌های هسته‌ای، تحریم‌های شدیدتری  را علیه این حوزه‌ها اعمال کرد. به گزارش روزنامه وال استریت جورنال،  برپایه بسته تحریمی جدید ارسال «فلزهای گرانبها، گرافیت، آلومینیوم، فولاد، زغال‌سنگ متالورژی و نرم‌افزارهای صنعتی» به ایران نیز محدود می‌شود. تحریم‌های تازه همچنین صدا و سیمای جمهوری اسلامی و رییس آن را به دلیل نقض حقوق بشر از طریق پخش «اعتراف‌های اجباری و دادگاه‌های نمایشی» در فهرست  سیاه قرار می‌دهد.اری کلیدی که همه از ان صحبت مینمایند واقعیتی تلخ است که تنها با خوردن جام زهر شاید مقداری عملی شود،اما به اعتقاد من بحران هسته  ایی یکی از مباحث دو طرفه است ودخالت حکومت اسلامی در سوریه  ،لبنان ،عراق و افغانستان و کشورهای دیگر نمیتواند نادیده گرفته شود و نقض اشکار حقوق بشر در ایران مباحث بعدی است .این حکومت چنان برای مردم خود و منطقه بحران  ایجاد نموده است که هیچ کلیدی غیر از رفتن این حکومت و جایگزین شدن ان بایک حکومت دموکرات با توجه به مسایل خاورمیانه دری را به سوی مردم ایران و  جامعه جهانی باز نخواهد کرد.حکومت اسلامی دچار بیماری خطرناکی است که با  شیمی درمانی فقط تا مدتی میتواند دوام بیاورد،اما در این شرایط دشوار و غیر قابل پیش بینی ،باید بتوان اعتراضات مردم که در اینده بیشتر خواهد شد را  درست سازماندهی نمود و از توان کارگران  و بقیه اقشار مردم که امروز  صدایشان از همه جا شنیده می شود ،برای نجات ایران از دست این حکومت بهره  جست.در این شرایط اپوزیسیون باید بتواند بهترین راهکار را ارائه دهد .امروز حکومت هر اعتراضی را سرکوب میکندو نمونه اخر ان مرگ اسانلو فعال کارگری در زندان های این حکومت است . اما در پایان یادم به صحبت های فردریک  کبیرافتاد که واقعیتی است پند اموز ، فردریک که از سال ۱۷۴۰ تا ۱۷۸۶ بر  کشور آلمان حکومت می کرد؛ معتقد به آزادی اندیشه بود و رشد فکری مردم را در گرو آن می دانست. او یک روز سوار بر اسب با همراهانش از یکی از خیابان های برلین می گذشت، گروهی از مخالفان اعلامیه تند و تیزی علیه او بر دیوار  چسبانده بودند. فردریک آن را به دقت خواند و گفت: بی انصافها چقدر اعلامیه  را بالا چسبانده اند ما که سوار اسب هستیم آن را به راحتی خواندیم ولی  افراد پیاده برای خواندنش به زحمت می افتند. آن را بکنید و پایین تر  بچسبانید تا راحت تر خوانده شود. یکی از همراهان با حیرت گفت: اما این  اعلامیه بر ضد شما و اساس امپراتوری است. فردریک با خنده پاسخ داد: اگر  حکومت ما واقعا به مردم ظلم کرده و آنقدر بی ثبات است که با یک اعلامیه چند خطی ساقط شود همان بهتر که زودتر برود و حکومت بهتری جای آن را بگیرد؛ اما اگر حکومت ما بر اساس قانون، نیک خواهی، عدالت اجتماعی، آزادی بیان و قلم  است مسلم بدانید آنقدر ثبات و استحکام دارد که با یک اعلامیه از پا  نیفتد.حکومتی که بر پایه ظلم استوار است پایدار نخواهد ماند.
 
محمد زمانی روزنامه نگار و کنشگر سیاسی
ایمیل نویسنده:
منبع:پژواک ایران

مار بهتر است یا عقرب! - بخش دوم- گزیدۀ کارنامۀ آخوند حسن روحانی و پیش بینی خلاصه ای از روند کار او مایکل مبشری روحانی و پروندۀ اتمی ایران

مار بهتر است یا عقرب! - بخش دوم-
گزیدۀ کارنامۀ آخوند حسن روحانی و پیش بینی خلاصه ای از روند کار او
مایکل مبشری

روحانی و پروندۀ اتمی ایران

سال 2003 پروندۀ اتمی ایران  در آستانۀ ارجاع به شورای امنیت سازمان ملل بود. وزرای خارجۀ وقت آلمان، فرانسه و بریتانیا به ابتکار و به زعم تمهیدات و پیش قدمی آخوند روحانی که آنزمان رییس مذاکرات هسته ای رژیم ایران با غرب بود، قرارداد« اظهارنامۀ تهران » را امضا کردند. تنها دو روز بعد از امضای این قرارداد، روحانی با لحن تمسخرآمیز بینش نحیفانۀ غربیها را مورد استهزا قرار داده و گفت«حتا فکرش را هم نباید کرد که تهران خیال دارد پروتکل جداگانه‍ی آژانس اتمی را به اجرا بگذارد» و با نیشخندی رضایتمندانه افزود:" معلق‍سازیِ موقتی در پی توافق با گروه E-3 حتا یک ماه هم طول نکشید."[8] بی تردید یکی از دلایل اصلی پذیرش روحانی در کادر قدرت جمهوری اسلامی، اینگونه اندیشه و برخوردهای حیله گرانۀ آخوندی او است که از ویژگیهای اکتسابی و مبانی اصلی آموزشی حرفۀ بی شرافت ملایی نیز به شمار می رود!
این آخوند روحانی بود که اندکی پس از این ماجرا مدعی شد باید« سر غربیها را باید فعلاً با تظاهر به دست کشیدن از برنامۀ اتمی گرم کرد تا به سود نظام مقدار بیشتری وقت خریداری شود» و افزود:" به لطف قرارداد «اظهارنامۀ تهران» با غرب بود که توانستیم وقت بخریم و برنامۀ نیروگاه اصفهان را –برای غنی سازی اورانیوم در درصد بالا- به پیش ببریم و آنرا به اتمام برسانیم...!" [9]
 دکتر کونتزل می نویسد:" چنین الگوی فکری و رفتاری از جانب روحانی را می باید برای آیندۀ مذاکرات هسته ای ایران با غرب از او انتظار داشت و می افزاید«در بازی شطرنج  معمول است که یک یا چند مهرۀ پیاده را قربانی کرد تا در قبال آن امتیازات بزرگتر و پراهمیت بدست آورد. روحانی  در سال 2003 هنگام مذاکرات اتمی با غرب  بسیار ماهرانه با غربیهای ساده لوح که وزیرخارجۀ وقت آلمان یوشکا فیشرJoschka Fischer در آن ماجرا اصرار داشت خودشیرینی کند و با ملایان تهران مماشات نماید، شطرنج بازی کرد وآنها را استادانه فریفت و در ظاهر همگان پرده ای درست کرد که پشت آن پرده، به ویژه بخش بزرگ و قابل ملاحظه ای از فعالیتهای غیرقانونی اتمی ایران پیش برده می شد و می توانست تکمیل سازی شود.» همزمان وی اروپا را در برابر آمریکا به بازی گرفت. روحانی اظهار داشت:" هنگامی که قرار شود پروندۀ اتمی ایران به شورای امنیت سازمان ملل فرستاده شود، اروپا در کنار ایران قرار دارد و از آن ممانعت می نماید.""[10]
  همچنین دکتر ریچارد هرتزینگرRichard Herzinger، نویسنده و کارشناس خاورمیانۀ آلمانی از فرانکفورت، 21 ژوئن 2013 در مقالۀ منتشره در روزنامۀ معروف و پر تیراژ آلمانی بنام« دی- ولت Die Welt» در مورد انتصاب آخوند روحانی اظهار داشت: "به عقیدۀ من انتخاب یک سرکوبگر مکار و جنایتکار موذی چون حسن روحانی، می تواند در برخی مجامع غرب باعث ایجاد توهم و خیالات واهی در مورد تغییر روش رژیم ملایان در مورد برنامه های اتمی ایران شود و این بغرنجی ماجرا را دامن خواهد زد و ممکن است غرب روزی با وحشت از خواب غفلت برخیزد و تشخیص دهد که دیر شده است! اگر غرب و به ویژه آمریکا تصور می کنند در مورد همکاری و نقش ایران برای آرام کردن بحران سوریه و نیزصلح و مذاکرات دوجانبه بین تهران و واشنگتن می توان به روحانیِ به اصطلاح «میانه رو» چشم امید بست و انتظار داشت ایران با ریاست جمهوری وی در مورد مسایل هسته ای تغییر دید و رویه خواهد داد، باید گفت که سیاستمداران غربی وهمچنین جامعۀ بین المللی  در حال خودفریبی هستند؛ چرا که اگر روحانی از افراد مورد اعتماد و از دوایر بسیار نزدیک و وابسته به رهبر ایران نبود اساساً به این مقام دست نمی یافت و اصلاً شورای نگهبان ملایان او را تأیید صلاحیت نمی کرد. در ایران مقام رهبر است که خرف آخر را می زند. روحانی بارها صمیمیت و سرسپردگی خود به نظام را از راه شعار بر علیه اسراییل و فریفتن غرب ثابت کرده است.  توهم و امید واهی بستن به او همچنین برای جامعۀ ایران بسیار خطرناک است که در اشتیاق و انتظار لیبرالیزه شدن اوضاع زندگی به ویژه در بخش خصوصی و آزادیهای فردی است! شادی بسیاری از ایرانیان در خیابانهای ایران از پیروزی روحانی بیش از هر چیز نشانگر این نکته بود که آنان خشنود هستند توانسته اند بالاخره از شر احمدی نژاد و دایرۀ تندروهای اطراف او خلاص شوند؛ ولی دل بستن و اعتماد زیاد به رییس جمهوری جدید ایران، جامعۀ ایران را به تکرار دردناک و تلخ  تاریخ تهدید می کند: آخوند خاتمی نیز در دورۀ هشت سالۀ ریاست جمهوری خود عنوان« اصلاح طلب» را یدک می کشید، ولی در ذات سرسپرده و غلام حلقه بگوش نظام خداسالار و دستگاه اسلامی بود که در پشت پرده پیچ سرکوب و اختناق را بیشتر و بیشتر سفت می کرد و همزمان در تلاش بود پتانسیل اعتراض و روح  مقاومت جامعۀ مدنی ایران را تضعیف نماید و آن را در هم شکند."[11]

چون نیک بنگریم، تشریحات این دو استاد فن واقعیت را بازتاب می دهد و روحانی نیز کاملاً به رهبر نزدیک است و بین سالهای 2003 تا 2005 میلادی یکی از مهره های اصلی نظام در مذاکرات هسته ای بود و بمدت 16 سال به عنوان نماینده و کارگزار خامنه ای در شورای امنیت نظام،  به سود فاشیسم مذهبیِ اسلامی خدمت و انجام وظیفه می نمود. به راستی باید به نیروی خِرَد و قدرت درک و شعور آنانی که شعارهای تبلیغاتی و ژستهای روشنفکرنمایانۀ آخوند روحانی را جدی می گیرند و به خوش نیتی و بزرگ منشی او ایمان و اعتقاد دارند یا به چرب زبانی های او ابراز خوش بینی می نمایند، تردید داشت؛ چرا که کارنامه و سابقۀ این آخوند مکار نمایان می دارد که او تنها در جهت استحکام نظام و به هدف تقویت رژیم، سیاستگذاری خواهد کرد و تا زمانی که ایران زیر سلطۀ یک نظام دیکتاتتور و واپسگرای مذهبی و رهبریِ یک«ولی فقیه» ادارۀ شود، هیچ تغییرعُمده ای در ژرفنای وضعیت حاضر در ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران و مجادلات بین المللی با ایران بر سر برنامه های اتمی بوجود نخواهد آمد. در حالی که احمدی نژاد یک مار زشت رو و مهاجم بود، آخوند روحانی همچون عقربی است که به ظاهر کوچکتر و بی آزارتر می نماید؛ ولی هر دوی آنها یکسان زهرآگین و خطرناک هستند و از بطن رژیم اسلامی برآمده اند؛ هر دو هر چند تفاوتهای ظاهری و گویش متفاوت دارند، برای پیشبرد فاشیسم کریه مذهبی و در خط رژیم پارو می زنند.
همانطور که دکتر کونترل و هرتزینگر نیز با تأکید و به درستی اشاره کرده اند، روحانیِ حیله گر اکنون بجای یک احمدی نژاد دیوانه جایگزین شده تا استحکام رژیم در صحنۀ بین المللی تضمین شود و این مأموریت را روحانی -همانطور که شرح مختصر سابقۀ او در بخش اول این مقاله نمایانگر بود- به قصد ایجاد شکاف و فریب جبهۀ غرب بر عهده دارد تا هم قدری از بار طاقت فرسای فشارها و تحریمهای بین المللی کاسته شود و هم در چشم غربیها خاک بریزد و توان ادامۀ برنامه های اتمی را برای استمرار حکومت اسلامی مهیا سازد.
آنچه بسیار حیرت انگیز است، این واقعیت است که با وجود این کارنامه و سوابق تبهکارانه، هنوز در گوشه و کنار جهان افرادی پیدا می شوند که نمی توانند بین واقع بینی و دویدن در پی سراب تفاوتی قایل شوند!
شاید که شایستگی و قدرت درک آن را ندارند!   

لیست منابع مرجع

[8] Elaine Sciolino, A Change of Heart in Tehran? Is It Time to Talk?, in: New York Times, 29. Oktober 2003.

[9] Ali. M. Pedram, In conversation with Hassan Rouhani, in: al-Sharq al-Awsat, June 13, 2013. http://enmaktoob.
news.yahoo.com/conversation-hassan-rouhani-182743986.html

[10] Secretary of Iran’s Supreme National Security Council, Hassan Rohani: The World Must Accept Iran’s
Membership in the World Nuclear Club, in: MEMRI, Special Dispatch Series – No. 678, March 11, 2004.

[11] Richard Herzinger. „Hassan Rohani, der subtilere Unterdrücker“. Die Welt, 21.06.2013.