نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۴ مهر ۲۰, دوشنبه

ویرانی و چپاول سرمایه ایران توسط سپاه در همه عرصه ها
سپاه شرکت مخابرات مفت صاحب شده را به یک‌هشتادم قیمت واقعی "میفروشد"


روزنامه شرق، پرویز بابایی . پژوهشگر اقتصادی و مالی: براساس آگهی مزایده منتشرشده در جراید دوشنبه ١٣ مهر ١٣٩٤، شرکت مدیریت املاک مخابرات ایران (مدیریت سامان سازه غدیر) ٢١ مورد از املاک شرکت مخابرات را به مبلغ ٧٧٥‌ میلیارد تومان به مزایده گذاشته است. پیش از این هم انتقادهای بسیاری از زمان خصوصی‌سازی، به فروش املاک و دارایی‌های ثابت شرکت مخابرات شده، اما این انتقادها گویا تأثیری نداشته و در پنج سال گذشته بیش از ٥٠٠‌ میلیارد تومان از املاک مسکونی، صنعتی، اداری، باغ و کارخانه متعلق به مخابرات به‌صورت عجولانه فروش رفته، درحالی‌که شرکت مخابرات نیازی به این واگذاری‌های عجولانه نداشته و مبالغ واگذاری‌ها هم صرف سرمایه‌گذاری نشده است، اما مدیران مخابرات با گرفتن مجوز از سازمان خصوصی‌سازی دولت دوم احمدی‌نژاد، مجوز فروش یک‌ درصد املاک را گرفتند که با توجه به فروش یک‌ درصد از املاک مخابرات به ارزش ٥٠٠‌ میلیارد تومان، حداقل ارزش املاک این شرکت بدون محاسبه تجهیزات، دارایی‌های نامشهود، سود انباشته، سود سالانه و سایر دارایی‌ها، بیش از ٥٠‌ هزار‌میلیارد تومان است درحالی‌که شرکت مخابرات به قیمت خالص هزارو ٢٩٢ میلیارد تومان به شرکت توسعه اعتماد مبین (متعلق به سپاه) واگذار شد.

در آبان‌ماه ١٣٨٨ تعداد ٥٠‌ درصد و یک سهم شرکت مخابرات، ظاهرا به ارزش حدود هفت‌هزار و ٨٠٠ میلیارد تومان به‌صورت ٢٠‌درصد پرداخت نقدی معادل هزارو ٥٤٠ میلیارد تومان و ١٦ قسط شش‌ماهه ٤٨٤‌ میلیارد تومانی (اقساط سالانه ٩٦٨‌میلیارد تومان) به شرکت توسعه اعتماد مبین واگذار شد.

خریدار سهام ٥٠‌ درصد و یک سهم مخابرات در شش سال گذشته و از سال ١٣٨٨ تا پایان تیرماه ١٣٩٤ براساس صورت‌های مالی منتشرشده در پایگاه اطلاع‌رسانی کدال، (طبق جدول یک) بیش از شش‌هزار و ٥٦ ‌میلیارد تومان از محل تقسیم سود این شرکت، سود برداشت کرده درحالی‌که کل اقساط پرداختی‌اش به دولت برای خرید سهام مخابرات با اقساط شش‌ماهه ٤٨٤‌میلیارد تومانی در شش سال گذشته پنج‌هزارو ٨٠٨ میلیارد تومان باید می‌بود که هنوز ظاهرا یک قسط ٤٨٤‌میلیارد تومانی را پرداخت نکرده است. بر این اساس حتی در صورت پرداخت تمام ١٢ قسط به‌طور کامل و سر موعد، خریدار سهام بیش از ٥٠‌‌ درصدی مخابرات، حدود ٢٤٨‌ میلیارد تومان بیش از اقساط پرداختی، سود کرده و با لحاظ پرداخت ٢٠‌ درصد بخش نقدی، قیمت سهام در موعد خرید به مبلغ هزارو ٥٤٠ ‌میلیارد تومان و سود ٢٤٨‌میلیارد تومانی علاوه بر اقساط پرداختی در شش سال گذشته، در حقیقت سهام ٨٠‌هزار‌میلیارد تومانی مخابرات که در آبان ١٣٨٨ ظاهرا به قیمت هفت‌هزارو ٨٠٠ ‌میلیارد تومان خصوصی‌سازی شد، در حقیقت به قیمت هزار و ٢٩٢ ‌میلیارد تومان به شرکت توسعه اعتماد مبین و سایر شرکت‌های همسو فروخته شده است.

داستان مزایده املاکی که هنوز مالکیت قطعی ندارد
ارزش دارایی‌ها و املاک شرکت مخابرات که در حداقل ٨٠ سال و از ١٣٠٨ تا ١٣٨٨ به وسیله دولت‌ها خریداری و ایجاد شده بود، طبق اظهارات وزرای سابق پست، تلگراف و تلفن و کارشناسان مربوطه، بین ٥٠ تا ١٤٠‌ هزار ‌میلیارد تومان بود که دقیق‌ترین و نزدیک‌ترین رقم ارزش آن ٨٠‌هزار‌میلیارد تومان ذکر شده است. در سال ١٣٨٨ به ثمن بخس ١٢٩٢‌میلیارد تومانی واگذار شد، اما به محض واگذاری، خریدار سهام شروع به فروش املاک و دارایی‌های مخابرات کرد؛ درحالی‌که هنوز مالکیت قطعی نداشت و موافقت سازمان خصوصی‌سازی دولت دوم احمدی‌نژاد با فروش املاک از سوی خریدار، جای سؤال و تعجب دارد.

طبق جدول دوم و براساس صورت‌های مالی شرکت مخابرات، ارزش دفتری دارایی‌های ثابت شرکت که در ٨٠ سال خریداری شده بود، در زمان واگذاری در سال ١٣٨٨ بیش از ١٠٨‌هزارو ٦٦٦‌میلیارد ریال بود، درحالی‌که ارزش واقعی این دارایی‌ها، حداقل چندین برابر و طبق نظر برخی کارشناسان، بیش از ١٠ برابر رقم دفتری بوده است.

خریدار سهام مدیریتی مخابرات، یک سال پس از خرید شرکت در اسفند سال ١٣٨٩ اقدام به مزایده ١٠٥ ملک اداری، تجاری، مسکونی و... در تهران به ارزش صدها ‌میلیارد تومان کرد. در شهریور ١٣٩٠ نیز شرکت مخابرات اقدام به مزایده فروش ٢٤ ملک مازاد در ١٥ مرکز استانی کرد. در اسفند سال ١٣٩١ هم واگذاری ٤٠ مورد املاک مسکونی، اداری، تجاری، صنعتی و باغ از سوی شرکت مخابرات ایران آگهی شد که طبق گفته‌های رئیس هیأت‌مدیره مخابرات در این مزایده‌ها که شرکت مخابرات مجوز فروش یک‌ درصد املاک را از سازمان خصوصی‌سازی گرفته بود، بیش از ٣٢٠‌ میلیارد تومان ملک فروخته شده که اگر همین رقم را هم درست بدانیم، ارزان‌فروشی مخابرات بیشتر خودش را نشان می‌دهد؛ چراکه وقتی یک ‌درصد املاک فروخته شده ٣٢٠‌ میلیارد تومان باشد، ارزش کل املاک حداقل ٣٢‌ هزار‌ میلیارد تومان خواهد بود که به رقم ١٢٩٢‌میلیارد تومان فروخته شده است.

 ٢٤١‌میلیارد تومان سرمایه‌گذاری در مخابرات
پس از اینکه خریدار مخابرات یکی از اقساط خرید سهام را به‌موقع پرداخت نکرد و سازمان خصوصی‌سازی، تهدید به پس‌گرفتن و فروش مجدد ٤,٧٨‌ درصد سهام مخابرات کرد، خریدار سهام مدیریتی مخابرات هم با اعلام قیمت ٢٤‌ هزار ‌میلیارد تومانی برای فروش سهامی که آن را هزار و ٢٩٢ میلیارد تومان خریده‌اند، میزان سرمایه‌گذاری در شرکت مخابرات از زمان خصوصی‌سازی در شش سال گذشته را بیش از ١١‌هزار‌میلیارد تومان اعلام کرد؛ درحالی‌که براساس صورت‌های مالی که خود خریدار در سایت کدال اعلام کرده،
چنین مطلبی صحت ندارد و به‌هیچ‌وجه این سرمایه‌گذاری صورت نگرفته و به فرض انجام این سرمایه‌گذاری، این سؤال مطرح است که چرا در صورت‌های مالی منعکس نشده و کاملا مشخص است که خریدار هم می‌داند چنین سرمایه‌گذاری‌ای به‌هیچ‌وجه صورت نگرفته است.

برای سنجش دقیق میان سرمایه‌گذاری انجام‌شده در مخابرات، باز به صورت‌های مالی رسمی تهیه شده به وسیله مدیران شرکت مخابرات رجوع می‌کنیم. براساس صورت‌های مالی رسمی مخابرات در سایت کدال، مجموع دارایی‌های ثابت و غیرجاری مخابرات در زمان واگذاری ١٠٨‌هزارو ٦٦٦‌میلیارد ریال بود. با توجه به منفک‌شدن و جداشدن شرکت ارتباطات سیار (همراه اول) از سال ١٣٩٠ و مالکیت ٩٠‌درصدی آن از سوی شرکت مخابرات، کل دارایی‌های ثابت و غیرجاری شرکت مخابرات که نشان‌دهنده رقم سرمایه‌گذاری انجام‌شده در آن است، به ‌صورت جمع دارایی‌های ثابت و غیرجاری مخابرات و ٩٠‌ درصد دارایی‌های ثابت و غیرجاری شرکت ارتباطات سیار خواهد بود. بر این اساس و طبق جدول ٣ مجموع دارایی‌های ثابت، سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت و غیرجاری شرکت‌های مخابرات و ارتباطات سیار در پایان سال ١٣٩٣ به حدود ١٣٢‌هزار و ٩١٢‌ میلیارد ریال رسید که ٢٤‌هزار و ٢٤٦‌میلیارد ریال بیشتر از سال واگذاری یعنی ١٣٨٨ است. یعنی عملا در شش سال دو هزارو  ٤٢٤ ‌میلیارد تومان سرمایه‌گذاری در مخابرات صورت گرفته که حدود ٢٠‌درصد رقم ادعایی سرمایه‌گذاری ١١‌هزار‌میلیارد تومانی توسط مدیران و خریداران سهام مخابرات است.

اما نکته مهم‌تر در این میان این است که این سرمایه‌گذاری هم توسط خریداران مخابرات صورت نگرفته و بیش از هزار و ٩٤٢ ‌میلیارد تومان آن هم وام و تسهیلات بانکی است که باید پرداخت شود و مربوط به بستانکاران است و ربطی به خریداران سهام مخابرات ندارد.

طبق اطلاعات صورت‌های مالی، شرکت مخابرات در زمان واگذاری، حتی یک ریال تسهیلات و وام بانکی نداشته و هزینه‌های مالی و بانکی هم پرداخت نمی‌کرده اما طبق جدول ٤ درحال‌حاضر تسهیلات بانکی دریافتی شرکت‌های مخابرات و ارتباطات سیار بیش از هزارو ٩٤٢ ‌میلیارد تومان است و کاملا مشخص است که خریدار سهام مدیریتی مخابرات برای پرداخت اقساط خرید سهام، تقریبا کل سود دوهزارو ١٠٠ ‌میلیارد تومانی شرکت را به صورت نقدی تقسیم می‌کند اما در مقابل با اخذ وام هزارو ٩٤٢ ‌میلیارد تومانی بیش از ٣٥٠‌میلیارد تومان هزینه مالی غیرضروری در یک سال بر شرکت تحمیل می‌کند. علی‌ایحال با کسر ١٩‌هزار و ٤٢٣‌میلیارد ریال تسهیلات بانکی، متعلق به بستانکاران بانکی که باید اصل و سود وام به آنها مسترد شود، از کل سرمایه‌گذاری ٢٤‌هزار و ٢٤٦‌میلیارد ریالی از زمان واگذاری تاکنون در شش سال گذشته در مجموعه مخابرات، سرمایه‌گذاری واقعی توسط سهام‌داران مخابرات از زمان واگذاری حدود ٤٨٢‌میلیارد تومان بوده که فقط نصف آن به میزان ٢٤١‌میلیارد تومان توسط خریداران و مابقی توسط دولت و سایر سهام‌داران، صورت گرفته است که تقریبا دو‌درصد رقم ادعایی مدیران و خریداران سهام مخابرات است و انحراف ٩٨‌درصدی با سرمایه‌گذاری ادعاشده دارد.

پیگیری مجدد بازگشت مخابرات به دولت
ناقوس پشیمانی از معامله مخابرات، در آخرین سال عمر دولت دهم زده شد و محمدرضا رحیمی معاون اول احمدی‌نژاد در جمع مسئولان وزارت ارتباطات صریحا اعلام کرد: «به اصرار آقایان مخابرات را فروختیم؛ نوش جانشان! اما کاش این کار را نمی‌کردیم».علیرضا محجوب نماینده تهران نیز در مجلس با اشاره به فروش مخابرات و انحصاری که با این معامله ایجاد شده، گفته: «شرکت مخابرات گوشت را برداشته و استخوان را دور انداخته است».احمد توکلی دیگر نماینده مجلس نیز گفته: «همچنان پیگیر بحث واگذاری مخابرات هستیم و نسبت به این مسئله منتقدیم و آن را پیگیری می‌کنیم».در روزهای گذشته نماینده مردم تربت جام در مجلس در جریان حضور وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در این شهرستان، پس از شنیدن گلایه‌ فعالان بخش خصوصی از همکاری نامطلوب و کارشکنی مخابرات، اعلام کرده که طرحی برای بازگشت مخابرات به دولت در مجلس آماده شده و به امضای ١٠٠ نماینده نیز رسیده بود، اما بنابه سفارشی‌ مسکوت‌مانده است و از روز شنبه جاری ١٨ مهرماه این طرح را بار دیگر پیگیری خواهد کرد.

این عضو کمیسیون برنامه‌وبودجه مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه در صورت تصمیم برای ازسرگیری پیگیری این طرح، طرح باید در نوبت مطرح‌شدن در صحن مجلس قرار بگیرد، گفت: اگر برای بررسی طرح تقاضای فوریت شود، طرح‌های زیادی پیش از آن نیز در نوبت طرح برای اخذ فوریت هستند که طبق روال باید منتظر باشد. وی با اشاره به اینکه خودم از امضاکنندگان این طرح بوده‌ام، یادآور شد: این طرح حدود دو ماه پیش مطرح شده و آقای توکلی پیشنهاد‌دهنده و پیگیر طرح بود.

داستان آخرین مزایده املاک
می‌ماند داستان آخرین مزایده ٢١ملک شرکت مخابرات که ١٣ مهرماه جاری و همین چند روز پیش به مبلغ ٧٧٥‌میلیارد تومان به مزایده گذاشته شده است. آیا این مزایده هم به سرنوشت مزایده‌های عجولانه قبلی دچار خواهد شد؟

در آخرین ثانیه‌های کاری سال ١٣٩٢ مدیریت املاک شرکت مخابرات ایران با انتشار آگهی مزایده‌ای در یکی از روزنامه‌های کشور شرایط عجیبی را در نظر گرفت که هر فردی حتی با کمترین دانش برگزاری مزایده را نیز متعجب می‌کرد.

به گزارش «موبنا»، ماجرا از این قرار بود که شرکت مدیریت املاک مخابرات ایران (مدیریت سامان سازه غدیر) با چاپ یک آگهی اعلام کرد در نظر دارد ٩ مورد از املاک شرکت مخابرات را عمدتا در تهران به فروش برساند. ارزش کل این مزایده بالغ بر ٢٠٠‌میلیارد تومان بود که کم‌ارزش‌ترین ملک برای فروش ٦٧٠‌میلیون تومان و باارزش‌ترین ملک این مزایده نیز یک ویلای پنج‌هزار متری واقع در خیابان پاسداران، خیابان کوهستان هشتم بود که ١٥٠‌میلیارد تومان قیمت‌گذاری کارشناسی‌شده آن بود. نخستین نکته قابل‌توجه به زمان برگزاری این مزایده بازمی‌گشت که در بازه‌ زمانی محدود به ایام پرترافیک پایان سال بود، این در حالی بود که فارغ از هیاهوی شب عید که همه سرگرم امور خویش بودند، برخی شواهد و اخبار از افزایش ٣٠ تا ٤٠‌درصدی قیمت مسکن در سال آینده حکایت داشت. و اما گذشته از زمان برگزاری، به چند نمونه از شرایط عجیب این مزایده اشاره می‌شود:
١. متقاضیان تا ساعت ١٥:٣٠ یکشنبه ١٨ اسفندماه مهلت شرکت در این مزایده را داشتند.
٢. برخلاف انتظار و رویه حضور در مزایده‌هایی از این دست که رقم بالایی دارند، متقاضیان فقط با واریز ٥٠‌هزار تومان ناقابل به حساب شرکت مدیریت املاک مخابرات، امکان شرکت در این مزایده را داشتند.

٣. نکته بسیار جالب، شروع و پایان این مزایده بود که حتی به سال آینده نیز کشیده نشده و پرونده این مزایده شب عید، آن‌طور که در آگهی مزایده آمده بود «رأس ساعت ١٦ عصر ٢٨ اسفندماه» به عبارت دیگر آخرین ثانیه‌های پایان آخرین روز کاری سال ٩٢، بسته شد.

همان‌طور که ذکر شد به نظر می‌رسید شیوه طراحی مزایده مذکور به‌گونه‌ای بود که به‌سرعت برگزار و به‌سرعت نیز پرونده آن در آخرین لحظات سال جاری بسته ‌شد تا این املاک با توجه به رکود موجود در این سوی سال قیمت‌گذاری شود و طبعا هر برنده‌ای در آن سوی سال با توجه به تورم و افزایش قیمت‌های انتظاری در آن سوی سال، سود قابل ملاحظه‌ای ببرد.

نکته پایانی آنکه با وجود ارزیابی‌های کارشناسی از احتمال افزایش قیمت‌ها در سال ٩٣، این پرسش به وجود می‌آید که آیا شرکت مخابرات ایران تا این حد در مضیقه مالی قرار گرفته است که امکان تعلل حداقل دوماهه برای کشف قیمت‌ها را نداشت یا آنکه اهداف دیگری از برگزاری این مزایده آن هم از سوی شرکتی که خود در کار ساخت‌وساز نیز هست، وجود دارد. این درحالی است که ظاهرا بخشی از اموال و املاک شرکت مخابرات ایران و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات (دولتی) هنوز به‌طور قطعی تعیین‌تکلیف نشده و به گفته معاون حقوقی وزارت ارتباطات، شرکت مخابرات در سال گذشته حدود ٩‌هزار‌میلیاردتومان درآمد داشته است و به نظر می‌رسد نباید از نظر مالی برای پرداخت اقساط خرید سهام این شرکت ثروتمند نیز با کمبود منابع مواجه شده باشد!

واکنش مخابرات به خبر موبنا
شرکت مخابرات ایران در واکنش به این خبر با ارسال جوابیه‌ای موضوع افزایش قیمت‌ها بعد از سال را شایعه دلالان دانست و آن را زیر سؤال برد. این شرکت علت برگزاری مزایده در آخرین ثانیه‌های سال گذشته را نیز نشانی از سخت‌کوشی کارکنان خود دانست و درنهایت اعلام کرد مشکلی هم با وزارت ارتباطات از نظر تعیین‌تکلیف مالکیت املاک ندارد. سال عوض شد و قیمت‌ها افزایش یافت، اما مخابراتی‌ها درباره اینکه حالا چه پاسخی دارید، سکوت کردند. درنهایت هم مشخص نشد ملک‌های مذکور که در آن گزارش بررسی شده بود به چه شخص یا اشخاص حقیقی یا حقوقی و با چه قیمتی و شرایطی فروخته شد. حال این پرسش مطرح می‌شود که در فاز جدید فروش اموال مخابرات نیز آیا اتفاق‌های مشابهی رخ خواهد داد!؟! آیا شرکت مخابرات که اعلام می‌کند «بزرگ‌ترین شرکت‌های سرمایه‌گذاری کشور نیز حتی یک‌بیستم املاک مخابرات» را ندارند، باید با این روش و فرمول ساختمان‌های خود را واگذار کند؟

و نکته آخر اینکه مگر بدهی‌های مخابرات تمام شده که شروع به فروش دارایی‌هایش کرده!؟ چراکه نحوه خرید مخابرات به‌صورت اجاره به شرط تملیک بوده و در چنین قراردادهایی معمولا تا تسویه‌حساب آخرین قسط، شما مالک محسوب نمی‌شوید. واقعا داستان چیست؟!

عزاداری "حسین هدایتی دولابی"، میلیاردر و بدهکار بزرگ بانکی

دهکار بزرگ بانکی در مراسم سردار

 مراسم تشییع حسین همدانی، با یک حاشیه جالب توجه همراه بود.در تصاویری که سایت های خبری از این مراسم منتشر کرده اند، تصویری از عزاداری "حسین هدایتی دولابی"، میلیاردر و بدهکار بزرگ بانکی که چندی پیش به دلیل تلاش برای تصاحب باشگاه پرسپولیس خبرساز شده بود، دیده می شود که وی را در جایگاه مقامات ارشد سپاه و حکومت و در کنار محمدباقر قالیباف، حیدر مصلحی، مهدی چمران و علی سعیدی در جایگاه ویژه نشان می دهد.

او همچنین در مراسم ورود جسد حسین همدانی به ایران نیز در فرودگاه حضور یافته و خبرنگاران حاضر در مراسم او را سوژه عکاسی خود کرده اند.

این فرد که در هسته اصلی فرماندهان و مقامات بلندپایه سپاه و حکومت جای گرفته، بنا به گفته رئیس سازمان خصوصی سازی به دلیل داشتن "بدهی سنگین به نظام بانکی کشور" اجازه شرکت در مزایده باشگاه پرسپولیس را پیدا نکرده است.

رقم دقیق بدهی این فرد مشخص نیست، اما دو ماه قبل برخی از سایت های فوتبالی با انتشار چندین سند توانستند ۵۰۰ میلیارد تومان از بدهی های بانکی وی را پیدا کنند.

سایت "فیفا دی" در اینباره نوشته بود: "از مهمترین بدهکاران کلان بانکی می توان به حسین هدایتی دولابی اشاره کرد که از طریق خرید صوری کارخانجات تولیدی زیان ده و به بهانه تولید اقدام به اخذ وام های چند صد میلیاردی بدون وثایق کافی و نامطمئن کرده است.هدایتی با سوء استفاده از فساد بانکی در دولت قبل و با عناوینی چونت مشارکت مدنی، تولید، ضمانتنامه، ال سی و مضاربه از بانک های پارسیان، اقتصاد نوین و ملی اقدام به ایجاد یک ثروت کلان کرده است. وی نه تنها این پولها را وارد سیستم تولید نکرده است بلکه با استفاده از این پولها اقدام به خرید املاک به صورت قسطی کرده است. همچنین با استفاده از تزریق بخشی از این پولها به سیستم ناسالم فوتبال، از خود یک چهره ورزش دوست و فرهنگی ساخته است. بدهی وی در حال حاضر فقط به بانک پارسیان، ۵۰۰ میلیارد تومان (۵ هزار میلیارد ریال) است".

سایت "انتخاب" هم در گزارشی فهرست کامل این بدهی را منتشر کرد.

این بدهکار بانکی مدعی ست، ثروت اش را نه از راه "وام" و اتکاء به قدرت بلکه از طریق فروش واشرو لولای کابینت، آنهم در یک باب مغازه اجاره ای به دست آورده،

عضویت اش در سپاه پاسداران را انکار نکرده و گفته است: "مفتخر به کسوت پاسداری بودم. وقتی از سپاه خارج شدم سردار دهقان فرمانده نیروی هوایی سپاه بودند و فرمانده منطقه ما بودند. ایشان هم می‌گفت خوب شد رفتی، تو به درد اقتصاد می‌خوری. همان زمان سپاه به همه‌مان عیدی می‌داد. مثلا ۲۵۰۰تومان. من می‌رفتم سکه می‌گرفتم. این چیزها برکت زندگی‌ام بود. گاهی زمین‌هایی را خریدم که بعدها میلیاردها تومان قیمتش شد. مثلا یکبار بار زمینی را خریدم دومیلیارد، اخیرا خریداری از من خرید سیصد میلیارد. من هر چی گیرم می‌آمد ملک می‌خریدم و هرچه دارم از ملک دارم. مثلا سال ۱۳۷۵ یک قطعه زمین خریدم ۲۱میلیارد تومان الان می‌خرند ۱۶۰میلیارد تومان. خب من چکار کنم زمین گران شده؟ مدیران حوزه اقتصاد باید پاسخ دهند که چرا؟ به نظر بنده، تولید ثروت، یک‌جور عبادت است. بچه مسلمان که مالیاتش را می‌دهد. اشتغالزایی هم می‌کند".

- محمدرضا شفیعی کدکنی، نویسنده و ادیب و شاعر در نوزدهم مهرماه ۱۳۱۸ در کدکن ِ تربت حیدریه در خراسان دیده به جهان گشود.

«طفلی به نام شادی، دیری‌ست گم شده‌ست
با چشم‌های روشن براق
با گیسویی بلند، بت بالای آرزو
هر کس ازو نشانی دارد
ما را کند خبر
این هم نشان ما:
یک سو خلیج فارس
سوی دگر، خزر»
- محمدرضا شفیعی کدکنی، نویسنده و ادیب و شاعر در نوزدهم مهرماه ۱۳۱۸ در کدکن ِ تربت حیدریه در خراسان دیده به جهان گشود. شفیعی تخصیلات ابتدایی و دوره‌ی متوسطه را دز شهر مشهد سپری کرد و پس از آن وارد دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه مشهد شد و لیسانس خود را از این دانشگاه دریافت کرد. او هم‌زمان با تحصیل در دانشگاه، در حوزه‌ی علمیه مشهد نیز تحصیل کرد و علوم ادبی و عربی آموخت و ادبیات عرب را نیر در حوزه فراگرفت. شفیعی مدرک دکترای ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران دریافت کرد و از سال ۱۳۴۸ به درخواست دانشگاه تهران استاد این دانشگاه شد.
بدیع‌الزمان فروزان‌فر زیر برگه‌ی پیشنهاد استخدام شفیعی کدکنی چنیننوشت:«احترامی است به فضیلت او» پیش از استادی ِ کدکنی در دانشکده‌ی ادبیات تهران، برای مدتی در بنیاد فرهنگ ایران و کتاب‌خانه‌ی مجلس سنا به کار مشغول بود. دکتر شفیعی برای مدتی نیز بنا به دعوت دانشگاه‌های آکسفورد انگلستان و پرینستون آمریکا و ژاپن به عنوان استاد به تدریس و پژوهش مشغول بوده است. شفیعی کدکنی سرودن شعر را از جوانی و به شیوه‌ی قدمایی آغاز کرد و پس از آشنایی با نیما یوشیج به سرودن شعر نو رو آورد. شفیعی با سرودن دفتر شعر ِ «در کوچه باغ‌های نشابور» به شهرت رسید.
حسرت نبرم به خواب ِ آن مرداب
کآرام درون ِ دشت ِ شب خفته‌ست.
دریابم و نیست باکم از طوفان
دریا، همه عمر، خوابش آشفته‌ست.
(دریا، از مجموعه‌ی «در کوچه‌ باغ‌های نشابور»)
شفیعی نام مستعار ِ «م.سرشک» را برگزید.
«م.سرشک» شاعری را با غزل آغازید. راهی که به سرودن شعر نو رسید. کتاب «زمزمه‌ها» یکی از کتاب‌هایی است که مهارت شفیعی را در سرودن غزل به تصویر می‌کشد. «زمزمه‌ها» در سبک هندی سروده شد که تعلق خاطر کدکنی به شاعران خراسانی را نشان می‌دهد.
به جان، جوشم که جویای تو باشم
خسی بر موج دریای تو باشم
تمام ِ آرزوهای منی، کاش
یکی از آرزوهای تو باشم!
(آرزو، از مجموعه‌ی «زمزمه‌ها») 
اشعار شفیعی کدکنی را می‌توان در زمره‌ی شاعران اجتماعی ایران قلمداد کرد. در هر برهه از زمان در اشعار شفیعی می‌توان حال و روز جامعه‌ی آن روز را دریافت. عبدالحسین زرین‌کوب درباره‌ی اشعار شفیعی کدکنی خطاب به او می‌نویسد: «...شعر، شعر جوهردار، شعر بی‌نقاب همین است. دست مریزاد دوست عزیز… خرسندم که شعر واقعی عصر ما در صاف‌ترین و درخشان‌ترین اشکال خویش است شکفت و این آرزوی دیرینم برآورده شد. حق آن است که کم‌تر دیده‌ام محققی راستین در شعر و شاعری هم پایه‌ای عالی را احراز کند و خرسندم که این استثنا را دذر وجود آن دوست عزیز کشف کردم… شعر شما زبان واقعی عصری است که همه کس آن را، تمام آن را، هضم نکرده است. درباره‌ی تحقیقات ادبی که کرده‌اید حاجت تذکار نیست… انصاف نمی‌بینم که بی‌مطالعه‌ای تطبیقی و دقیق، از روی شوق و احساس دعوی کنم که امروز یک شاعر واقعی بیش نیست؛ اما فحوای قول شاعر عرب را تصدیق می‌کنم که درین باب دعوی بسیار است و معنی بسیار نیست.» ( مجله‌ی بخارا، شماره‌ی ۷۴ ص ۱۰) شفیعی کدکنی علاوه بر سرودن اشعار قوی، دستی توانا در کارهای تحقیقی و تصحیحی سترگ در حوزه‌ی ادبیات فارسی دارد. تصحیح اسرارالتوحید، مصیبت‌نامه، الهی‌نامه، منطق‌الطیر، اسرارنامه، مقامات و حالات ابوسعید، نوشته بر دریا (مقامات ابوالحسن خرقانی)، مرموزات اسدی در مرموزات داودی از به‌ترین نمونه‌های تصحیح انتقادی متن در ادبیات فراسی هستند که همگی از کارهای درخشان شفیعی کدکنی هستند.
 فرج سرکوهی در مورد کارهای پژوهش ادبی و تاریخی شفیعی چنین می‌گوید: «کدکنی در عرصه‌ی نقد و نطريه و پژوهش ادبی و تاريخی و در تصحيح و شرح متون گرانقدر و فاخر کلاسيک نيز کارنامه‌ای ماندگار خلق کرده است.تلفيقی بارآور از تسلط کم نظير بر زبان و ادب کلاسيک فارسی و بر شيوه ها و نقد و نظريه ادبی مدرن غرب کدکنی را در عرصه نقد و نظريه و پژوهش ادبی نيز به چهره ای خلاق برکشيده است.» فرج سرکوهی با نام‌بردن از برخی از آثار شفیعی آن‌ها را چنین توصیف می‌کند«شفيعی کدکنی برخی از دشوارترين و فاخرترين نمونه‌های نثر و نظم فارسی کلاسيک از جمله کتاب «اسرارالتوحيد فی‌المقامات شيخ ابوسعيد ابوالخير» و «آثار عطار نيشابوری» را تصحيح و حاشيه‌نويسی کرده است. پژوهش‌های معتبر و باارزش کدکنی در باره‌ی نقد و نظريه ادبی در کتاب‌هائی چون «صور خيال در شعر فارسی» و «موسيقی شعر» و تحقيقات او در باره‌ی شعر معاصر فارسی از جمله در کتاب «شعر فارسی از مشروطه تا سقوط سلطنت» به دليل اعتبار داده‌ها،روشمندی و عمق تحليل‌ها در زبان فارسی کم نظيرند. کدکنی با تاليف آثاری چون «مفلس کيميا‌فروش»،در باره‌ی شعر انوری،زبور پارسی» در باره‌ی عطار نيشابوری،«تازيانه‌های سلوک» در باره‌ی قصائد سنائی، «در اقليم روشنائی» در تفسير چند غزل سنائی،«شاعر آينه‌ها» در بررسی سبک هندی و شعر بيدل،«دفتر روشنائی»،در شرح افکار بايزيد بسطامی، «نوشته بر دريا» در باره‌ی ميراث عرفانی ابوالحسن خرقانی و«چشيدن طعم وقت» در افکار ابوسعيد ابوالخير نمونه‌هائی فاخر از تحقيق ادبی و با تاليف «قلندريه» نمونه‌ای معتبر از تحقيق در باره‌ی تاريخ ايران را به دست داده است.»
 شفیعی کدکنی شاید از معدود متفکران ایرانی باشد که علی‌رغم تسلط کم‌نظیرش در سنت ادبی و مذهبی، شناخت دقیقی از جهان مدرن دارد. شفیعی معتقد است که حرکت به سوی مدرنیته بدون شناخت سنت دشوار است. علی دهباشی در مورد شفیعی کدکنی در شماره‌ی ۷۴ مجله‌ی بخارا می‌نویسد: «دکتر شفیعی کدکنی با احاطه‌ی کم‌نظیر بر ادب فارسی به تلفیق شایسته‌ی سنت و تجدد دست زده‌اند و امروز از شاعران برجسته ی دورانم ما محسوب می‌شوند. هر چند شهرت ایشان در چندین زمینه است که تحقیق و نقد ادبی، حوزه‌ی بلاغت و تصحیح متون از جمله‌ی آن‌ها است. از مجموعه‌ی اشعار شفیعی کدکنی می‌توان به «شبخوانی» (۱۳۴۴)، «از زبان برگ» (۱۳۴۷)، «بوی جوی مولیان» (۱۳۵۶)، «از بودن و سرودن» (۱۳۵۶)، «مثل درخت در شب باران» (۱۳۵۶)، «هزاره دوم آهوی کوهی» (۱۳۶۷)

شاپور بختیار در 30 مهر 1359 درباره «علل همکاری با عراق و تشکیل حکومت موقت» چه گفت؟

شیطان بر خمینی مرجح است!
مخالف همیشگی پهلوی ها و آخرین نخست وزیر شاه، امروز در تبعید در فرانسه، خود را تنها رهبر مقاومت در برابر رژیم ملاها میداند. او توضیح می دهد: چرا با عراق همکاری می کند، چرا آیت الله از شاه بدتر است، چرا حکومت موقتی تشکیل خواهد داد و چرا ایران، جنگ با عراق را باخته است.
تحت تعقیب آدمکشان خمینی که در تابستان گذشته می خواستند او را به قتل برسانند، از سوی وزارت خارجه (فرانسه) از مصاحبه ممنوع شده است، آقای شاهپور بختیار دیشب بنا بود در برنامه تلویزیونی "پرونده روی صحنه" شرکت کند اما بعلت مشکل "سلامتی" از شرکت در آن پوزش خواست. آخرین نخست وزیر شاه از عراق که رادیویش صدای مقاومت علیه ملاها را در آنجا پخش می کند، باز می گردد.
در جنگ ایران و عراق، رهبر مخالفان ایرانی، علنا بغداد را برای نجات تهران انتخاب کرده است.
این ملی گرای ایرانی، دانشجوی سابق حقوق در پاریس و افسر ارتش فرانسه در جنگ جهانی دوم، در 65 سالگی مصمم است که مبارزه خود را تا آخر علیه انقلاب اسلامی ادامه دهد.
او که بطور رسمی از ژوئیه سال 1979 به فرانسه پناهنده شده است، در تابستان گذشته نهضت مقاومت ملی را بنیان گذاشت و از تمامی ایرانیان وطن پرست دعوت نمود که به آن بپیوندند. گفته می شود که او در بین ارتشیان، خصوصا بین افسران جوان، طرفدار دارد.
او مدعی است که تنها رئیس مقاومت علیه خمینی است.
لیبرال، "غربزده"، طرفدار قدیمی دکتر مصدق و قانون گرای جدی، تاکنون چندین بار، و برخی اوقات، خیلی زودرس، سقوط آخوند نفرت انگیز قم را پیش بینی کرده است.
در محل پایگاه جدیدش، در شمال غربی پاریس، این مرد که در فرانسه از همه بیشتر محافظت می شود، را ملاقات کردیم.
BakhtiarQuotidiendeParisMipage

برای سرنگونی خمینی، حاضرم با حکومت عراق همکاری کنم. در چهارمین هفته جنگ ایران و عراق، شاپور بختیار از انتقادها نمی هراسد. خرمشهر، مرس الکبیر: این ناسیونالیست ایرانی با شناخت عمیقی از تاریخ و فرهنگ فرانسه، آن افسر فرانسوی را بخاطر می آورد – از نظر بعضی ها سرهنگ و از نظر بعضی دیگر ژنرال – که 40 سال پیش در لندن، شاهد بمباران شدن کشتی های فرانسه توسط نیروی دریائی انگلیس بود و می گفت که نمی توانم اشغال کشورم توسط نیروهای بیگانه، هر که می خواهد باشد، را بپذیرم
هر کس، منجمله خلخالی از این پس میداند که نماد ایرانِ نه سلطنت طلب و نه طرفدار خمینی، زمستان دیگری، را در سورن در استان هودوسن در پناهندگی آغاز می کند. دو قدرت خیلی بزرگ، دو «ژاندارم» منطقه، یک جنگل از جرثقیل، یک شط العرب، دشتها، اتوبانها، یک جاده کمربندی، یک ایستگاه راه آهن، یک گروه از پلیس محافظ با لباس نظامی، برگ شناسائی، و اینک این مرد مودب و متشخص، این راه سوم، «مین» خلیج (2).
«ارجعیت شیطان بر خمینی»! بدون تردید، این اعلام یک دوئل است. قصه ای ایرانی است پر ماجرا. یک دختر زیبارو در زندان شاه خشنی گرفتار شده بود. او در صدد فرار بود که یک روحانی کریه او را می قاپد. شوالیه ما اینجاست و بروی گوشه کاناپه و در میان یک سالن بزرگ نشسته است، جایی کوچک برای یک رئیس دولت و بسیار بزرگ برای یک بازنشسته. او دائم درباره انتقام و اتحاد و گردان و فرار صحبت می کند و دائما گوش به زنگ است.
آقای بختیار، ده روز است که شما ناپدید شدید. بر طبق گفته دفتر سیاسی شما، با هواپیمای اختصاصی خطوط هوایی عراق رفته بودید. گفته می شد شما در اردن هستید ولی اَمّان تکذیب کرد. «من به عراق رفتم. این مسافرت، نکته اسرارآمیزی نداشت. در قبال عراقیها، موضع من همیشه روشن بوده است. تا کنون به مصر و عراق، همه جا رفته ام. اگر اتحاد جماهیر شوروی هم فردا من را دعوت کند، آنرا رد نمی کنم». آقای شاپور بختیار، وطنپرست ایرانی، طرفدار دکتر مصدق که پیش از آنکه آخرین نخست وزیر سلسله پهلوی شود، زندانهای شاه را چشیده بود، در ماه های اخیر، رفت و آمدهای مکرری به بغداد داشت.
صدای او در نوارهای ضبط صوت، از عراق پخش میشود. او قربانیان سابق انقلاب سفید را دعوت می کند که خود را از دست ارتجاح سیاه رها کنند. «آنچه که امروز میگویم؟ خمینی بدتر از شاه است: شکنجه، فساد، از هم پاشیدگی حکومت، و اما امروز جنگ است. گمان نمی کنم بغداد از این جلوتر برود. و مطمئن هستم که عراقیها ایران را ترک خواهند کرد». آیا عراقیها، نخستین دور نظامی و دیپلماتیک را نباخته اند؟ – «ایران دیگر نفت ندارد، پول ندارد و عراق دوستی اکثریت کشورهای عرب را دارد. موقعیت عراق بهتر است.»
اما این جنگ یک جنبش ملی گرائی را در ایران بوجود نیاورده است؟ – «خمینی مانند هیتلر است، احساس ملی گرائی ندارد. شش ماه پیش، من راجع به تحریکات تهران بر علیه بغداد خبر دادم و حکومت عراق را مطلع کردم. ملاهای ایران میخواهند انقلابشان را صادر کنند. خمینی میکروب خطرناکی برای منطقه است».
بختیار علیه دشمنان اصلی اش، مسلمانان قشری حملات طاقت فرسا، و گزندگی روزمره و متعدد دارد و سلطنت طلبان، این همراهان نگون بخت خود را دست می اندازد. اما درباره همراهان خود، سپاه در سایه اش، چیزی نمی گوید.
ولی درباره قدرتهای خارجی چطور؟
«کشورهای غربی بویژه امریکا در حد لازم نکوشیده اند. آمریکائی ها واقعا ساده لوح اند. آقای کارتر حقیقتا آدم ضعیفی است. و روسها دستهایشان را بهم می مالند و مانند همیشه با وقاحت شاهد فقر عمومی در منطقه هستند».
اکنون در شهر سورن، پاییز است و حتی کراواتهای نخست وزیر سابق درخشندگی افسانه ای خود را از دست داده و کراوات او جدی و غمگین است. اما راجع به کراواتها صحبت کنیم! آقای بختیار ناگهان وانمود می کند که گره ابریشمی خود را می خواهد باز کند. «رجائی را در سازمان ملل ببینید. آیا جهان سوم، این است؟ آیا اینطوری باید بیان کرد؟ کفش درآوردن برای نشان دادن اثار ساواک، ساواکی که من خودم آنرا منحل کردم، مسخره نیست؟ و آیا بنی صدر که به خمینی نوشت که من این احمق را نخست وزیر کردم، جدی است؟» و این نصف پاسخی است به سئوالهای پرسیده نشده درباره گروگانها.
«اگر خمینی انها را آزاد کند، خیلی ضرر می کند. امروز همه چیز ممکن است. بنی صدر زمانی که می گوید که مخالف گروگانگیری است، دنیا را مسخره می کند. او از رئیس خود اطاعت می کند همین و والسلام. من گمان نمیکنم که بتوان امیدی به باز شدن فضای کنونی داشت».
شب شد و بختیار، این فانوس ضد خمینی، اطاق را روشن کرد. «برای تهران، من مردی هستم که باید کشته شوم. بیش از یکسال است که پرچم مبارزه را در دست دارم و نمیگذارم بیافتد». آیا می توان متعصب ضد تعصب بود؟ «شاید من، کارتزین هستم»، او اشاره به دکارت نویسنده کتاب «قرارداد عشق» دارد.
چرا زمان کوتاهی که بر سر کار بودید، انقراض سلطنت را اعلام نکردید؟ «من صلاحیت اینکار را نداشتم. اینکار نیاز به رجوع به مردم داشت. مثلا ژنرال دوگل با کوتی (3) در سال1958 اینکار را کرد. همیشه دوگل، کارتزین و قانون گرا: «من طرفدار اجرای قانون هستم. چه چیز بهتر بود، یک جمهوری مانند شیلی یا یک سلطنت مشروطه؟» شما را جاروب کردند. «خمینی بویژه آزادیخواهان فریب خورده ای مانند سنجابی ها و بازرگانها را جاروب کرد. اما من بلافاصله متوجه شدم». ولی شما از ایران رفتید. «بله، برای ادامه مبارزه. من نخستین کسی بودم که پرچم مقاومت را بدست گرفتم و آنرا نخواهم گذاشت بیفتد». اما نیروهای ضد خمینی دیگر، شاهزادگان اشرف، آزاده، آقای نهاوندی، ژنرال اویسی و ..؟
«نه، من یکسال پیش تک و تنها بودم. تنها به تازگی است که افراد دیگری وارد مقاومت شده اند. ایرانی های داخل ایران اینرا می دانند». اکنون، با نگاه به گذشته، بنظر شما، آیا فراسنه کار خوبی کرد که خمینی را پذیرفت؟ «بله، من موافق بودم که به ایران باز گردد و برایش یک واتیکان هم بسازم اما ...» اما حکومت فرانسه به خمینی آزادیهای بیشتری داد تا به شما. روزهای اخیر سعی شده جلوی صحبتهای شما را بگیرند. «با توجه به جنگ اخیر در خلیج، وزارت خارجه از من خواست که در یک برنامه رادیوئی شرکت نکنم تا شرایط بدتر نشوند. اقرار می کنم که نفهمیدم اما پذیرفتم».

BakhtiarQuotidiendeParisComplet
همواره احترام: احترام به قانون، به اراده مردم و به حاکمیت کشور میزبان. آقای بختیار، همواره درست است، حتی زمانی که مورد حمله واقع می شود. حتی زمانی که در کشورش، همجنسگرایان، یهودیان، بیخدایان را بدار می آویزند! «من میدانم، به من می گویند شما خیلی غربزده هستید. اما هیچگاه به اندازه کافی غربزده نیستیم. ایران نمی تواند خود را از فنون غرب محروم کند. من به کرار می گویم: من اول یک انسان هستم، بعد یک ایرانی و آخر یک مسلمان». شرقی بودن بختیار در ملایمات صدایش، شکوِه هایش، کندی حرکت دست و پلک او هویدا است. بختیار می گوید «بله، اینجاست که منتسکیو همین سئوال را مطرح کرد، "چگونه می توان ایرانی بود؟"».
بختیار آخرین نخست وزیر شاه که تمام عمر خود را با دیکتاتوری مبارزه کرده است و در یک دست، فلسفه عصر روشنائی و در دست دیگر، ندای پیام مقاومت 18 ژوئن دوگل را دارد، درِ بعثی های عراقی را برای از بین بردن جادوگران قم، می زند. او گفت و تکرار کرد: «پرچم مقاومت را رها نخواهد کرد». می گوید مصمم و خونسرد است.تشکیل یک حکومت موقت؟ «بله، این مطرح است اما در جایی دیگر به غیر از فرانسه. زیرا نمی خواهم برای فرانسوی ها مزاحمتی ایجاد کنم. ...» حتی اگر تصحیح آن، پاریس را نیز ناراحت کند؟ (4) «من می روم اما فرزندانم که فرانسوی هستند، می مانند».
مردی که بیش از همه در فرانسه محافظت می شود، بیش از این نمی گوید. جنگ مجبور می کند. چقدر طرفدار در ایران، و چه کسانی؟ نخبه ها و یا نظامی ها؟ نوع شبکه های ارتباطی با عراقی ها و سایر همسایه های عرب و امریکایی ها؟ بغیر از لبخند و سکوت مودبانه چیزی تحویل نمی دهد. آیا ملاهای تهران با تعیین کردن او بعنوان دشمن شماره یک، عنوان رئیس مقاومت را به او نداده اند؟ یقینا بختیار، این روشنفکر لیبرال، از این عنوان که توسط قاتلین طرفدار خمینی به او داده شده است ناراضی نیست.
در ردیگلِ سورن، یک خانه: "احتیاط، یک ایرانی شریر!". در داخل اقامتگاه محافظت شده، مرد شریفی بین دو فرهنگ، دو دنیا و دو زمان وجود دارد. کدام ایران؟ بله، اما کدام فرانسه؟ کدام غرب؟ در کنار خانه اش همسایگان بدخلق بعلت سر و صدای محافظین شاکی هستند. در نظر بگیرید، زمانی که فردا صبح ساعت هفت، دوباره باید وارد جاده کمربندی شویم، پژواک جنگ در چشم یا گوش حضور دارد. …
  
پانویس:
1- مصاحبه شاپور بختیار بعد شروع جنگ ایران و عراق، با تلویزیون فرانسه در ۴ مهر  ۱۳۵۹(۲۶ سپتامبر ۱۹۸۰):
مجری: شما جدیدا عراق بودید؟
دکتر بختیار: من در یک سال اخیر،  ۵ بار عراق بودم
مجری: در این چند روز اخیر؟
دکتر بختیار: در روزهای اخیر، نه، من بغداد نبودم، جای دیگر بودم! بله، جای دیگر بودم، این‌را می‌توانم مانند رازی نگاه دارم، واقعآ عراق نبودم!
2- ژنرال مین، ژنران ویتنام جنوبی بود که با کمک امریکا در سال 1963 کودتا کرد و بمدت 3 ماه حکومت کرد. سپس خود او، توسط کودتایی دیگر برکنار شد و به تایلند پناهنده شد.
3- در سال 1958، ژنرال دوگل جانشین رنه کوتی شد. در پی بحران الجزایر، رنه کوتی از ژنرال دوگل، «محبوبترین فرانسوی» می خواهد تا حکومت تشکیل بدهد و قانون اساسی جدیدی را به رای مردم فرانسه بگذارد. به این ترتیب، جمهوری چهارم جای خود را به جمهوری پنجم داد.
4- شاپور بختیار اول بار که تشکیل حکومت موقت اعلام کرد، مشخص نکرده بود که آنرا در کجا تشکیل خواهد داد. پس از فشارهای دولت فرانسه، او وادار شد اعلام کند که اگر او حکومت موقت تشکیل بدهد، در خارج از فرانسه خواهد بود. 

یک رفتار شناس جنسی با اشاره به اینکه خیانت جنسی را نمی توان با آموزه های دینی توجیه کرد گفت: کسی که تعاملی را با یک نا محرم با انگیزه غیر مشروع آغاز می کند بدون شک اولین قدم را برداشته و تضمینی برای آنکه مکالمه و تعامل جنسی میان آنها برقرار نشود وجود ندارد.


 یک رفتار شناس جنسی با اشاره به اینکه خیانت جنسی را نمی توان با آموزه های دینی توجیه کرد گفت: کسی که تعاملی را با یک نا محرم با انگیزه غیر مشروع آغاز می کند بدون شک اولین قدم را برداشته و تضمینی برای آنکه مکالمه و تعامل جنسی میان آنها برقرار نشود وجود ندارد.
 
دکتر عفت السادات مرقاتی خویی بر خلط آموزه های دین و مساله خیانت های زناشویی اشاره و تصریح کرد: در جامعه دینی ما افراد بسیار راحت با تفسیر به رای آموزه های دینی شان به هم خیانت می کنند. بطور مثال مرد با پیش کشیدن بحث عدم تمکین، نارضایتی خود را عنوان و کژکاری اجتماعی را توجیه می کند. هملانطور که بین زنان شاهدیم که به دلایل مختلف مانند عدم ارضاء نیاز جنسی، دلزدگی جنسی، افسردگی جنسی، بی حوصلگی و خستگی جنسی را بهانه و برای روی برگرداندن از کانون زناشویی مسیرهای ناهنجار را انتخاب میکنند.

نمی توان از آموزه های دینی دستاویزی درست کرد و امر خیانت را موجه نمود/مساله "خیانت جنسی” هیچ ارتباطی به بحث تمکین یا عدم تمکین جنسی ندارد

وی افزود: در حوزه علم سکسولوژی چنین چیزی وجود ندارد به این معنی که چون زن تمکین(همسر راارضاء نمی کند و یا خدمات جنسی متناسب با تمایل شوهر نمی دهد ) ندارد بنابراین مرد می تواند دست به خیانت جنسی بزند. . ما معتقدیم این فرد در هر شرایطی امکان دارد که به روابط عدم ارضاء نیازهای جنسی خطا کاری و گناه جنسی در قالب خیانت را به هیج وجه توجیه نمی کند. به اعتقاد بنده، اینکه همسری به علت مشکل و یا محرومیت جنسی در زندگی زناشویی طرف مقابل را مقصر جلوه دهد تا بر رفتار غیر اجتماعی و غیر شرعی خود سر پوش بگذارد، نادرست است و باور ندارم در هیچ متن علمی شما سند و ادله ایی برای آن پیدا کنید.

 نمی توان از آموزه های دینی دستاویزی درست کرد و امر خیانت را موجه نمود. متاسفانه امروزه برخی از افراد که در جهت ارتقاء سطح آگاهی دینی مردم تلاش می کنند دانسته و یا ندانسته به این موضوع دامن می زنند و توصیه هایی غیر علمی را بالاخص به زنان می کنند که حتما و در هر شرایطی همسرانشان را از نظر جنسی تطمیع کنند و اگر نکنند اتفاقات بدی منتظر آنان است، و آسیبهای جدی به زندگی زناشویی و استحکام خانواده خواهد خورد مانند لغزش مردان و گرایش آنها به محرک های جنسی خارج از خانه! اما واقعیت از دید بنده این است که مساله "خیانت جنسی” هیچ ارتباطی به بحث تمکین یا عدم تمکین جنسی ندارد. مضافا، بنده این نوع تفکر که "عدم تمکین زن، مرد را به خیانت می کشد”، مستقیما اهانت جنسی به مردان می دانم؛ چون مردان را موجودات جنسی غیر قابل کنترل و بدون قدرت مدیریت جنسی نمیدانم. آیا مردان موجودات صرفا تناسلی هستند؟ آیا آنها قادر نیستند تمایلات، علایق و نیازهای جنسی خود را مدیریت و در حریم خانواده کانالیزه کنند؟!

یک مرد دین مدار باید علت عدم تمکین جنسی همسر خود ر ا جویا شود نه اینکه سریعا با سوء استفاده از مجوز دینی همسر خود را با دیگری جایگزین کند!

این استاد دانشگاه ادامه داد: یک مرد دین مدار وفردی که بر اخلاق و کدهای دینی اشراف دارد باید علت عدم تمکین جنسی همسر خود ر ا جویا شود و سوالات پاسخ داده نشده جنسی در طول زندگی زناشویی را پاسخ دهد؛ تا اینکه سریعا با سوء استفاده از مجوز دینی همسر خود را با دیگری جایگزین کند! مسلما قبل از هر گونه اقدامی همگان باید سوالات محتمل را از خود بپرسند که شاید در ده سال گذشته به دلیل استفاده ابزاری که از زن شده است زن دچار سرخوردگی جنسی شده؟ آیا می توان به راحتی اسم سرد مزاج جنسی، ناشزه و غیره رابر روی این زن گذاشت و از مجوزهای مختلف مبتنی بر سناریو های فرهنگی را استفاده کرد و نام خیانت را به آسانی به ازدواج مجدد و یا ازدواج موقت متصل کرد؟!

مساله خیانت در مورد زنان هم هشدار دهنده شده است

وی افزود: متاسفانه ما در حال حاضر تنها با مساله خیانت توسط مردان رو به رو نیستیم بلکه این مساله در مورد زنان هم هشدار دهنده شده است و ما با زنانی مواجه ایم که به همسرانشان خیانت می کنند صرفا به این دلیل که شوهر نیاز جنسی زن را برآورده نمی کند!

زن و مرد با هیچ توجیهی نمی توانند از حریم های اخلاقی خود صرف نیاز جنسی خارج شوند

مرقاتی خویی با تاکید بر اینکه زن و مرد با هیچ توجیهی نمی توانند از حریم های اخلاقی خود صرف نیاز جنسی خارج شوند و تعهد خود را بشکنند در پاسخ به این سوال که گاهی از زبان برخی درمانگران هم این موضوع شنیده می شود و زنان متهمان اصلی روابط زناشویی به حساب می آیند گفت: من هم این موضوع را شنیده ام البته باید به این مساله تاکید کنم که این مساله در لایه لایه های سناریوهای فرهنگی ما وجود دارد ومی توانم به جرات بگویم درمانگری که این توصیه را می کند در حوزه جنسی اطلاعات کافی را ندارد.

 مایلم به دو بحث در این زمینه اشاره کنم. اول این سوال مطرح است که آیا این دو نفر واقعا محرک همدیگر هستند؟ آیا به همدیگر کشش جنسی دارند؟ آیا از نظر جذابیت های جنسی همدیگر را قبول دارند؟ اگر جواب این سوالات مثبت باشد مطمئن باشید این زوج تا حد قابل قبول از کنار هم بودن آرامش پیدا می کنند و راضی هستند و هیچ گاه به جدایی فکر نمی کنند چون تعاملات جنسی آنها (نه صرفا روابط تناسلی) خوشایند و رضایت بخش خواهد بود؛ در این شرایط ما بقی شرایط آنها شاید خیلی اثر گذار نباشند اینکه آنها از نظر اقتصادی در چه سطحی هستند و یا خانواده های آنها با هم سازگار هستند یا نه؟ بهر حال این دو نفر به عنوان زوج عامل آرامش، شادی و لذت همدیگر در زندگی هستند.

وی ادامه داد: درست است که این مولفه ها در روابط زناشویی افراد تاثیرگذار است ولی تاثیر آن به اندازه پاسخ سه سوال بالا نیست . ما زن و شوهر های زیادی داریم که یکی از آنها به بیماری اعتیاد مبتلاست اما این افراد در کنار هم زندگی می کنند و هیچ گاه به جدایی و یا خیانت فکر نمی کنند دلیلش هم این است که می گویند ما از نظر زندگی زناشویی شریک هم هستیم و در کنار همدیگر آرامش داریم و مشکل اعتیاد را هم حل خواهیم کرد.

نگاه اهانت آمیزی که در مسایل جنسی به مردان می شود

این رفتار شناس جنسی با اشاره به اینکه از نظر من دلیل این سناریوی فرهنگی نگاه ابزاری به زن است ادامه داد: دومین بحث همانطور که اشاره کردم نگاه جنسی تناسلی صرف به مرد است. به این معنی که اگر مردی با همسر خودش نتواند امیال جنسی خود را پاسخ دهد و هیجانات جنسی خود را ارضاء کند بالاخره باید کسی و یا شرایطی را داشته باشد تا این هیجانات تخلیه شود! این یک کچ فهمی است و فقط هم در فرهنگ ما پررنگتر هست. این باور که مرد نیازهای غیر قابل کنترل جنسی دارد و به همین دلیل هم باید ازدواج کند که هر وقت نیازی داشت به سراغ زن خود برود و زن هم مجبور است که پاسخ دهد یک نگاه اهانت آمیز به مردان است.

عدم برآورده شدن نیازهای جنسی مردان و ابتلای آنان به انواع بیماری ها از نظر علمی ثابت نشده

مرقاتی خویی با اشاره به اینکه هر اطلاعاتی می تواند با سوء تعبیرات نادرست تفسیر شود تصریح کرد: به طور نمونه ما در کشور خودمان حتی از متخصصین می شنویم که اگر مردان به نیازهای جنسی خود پاسخ ندهند؛ بیماری هایی در حوزه جنسی آنها را تهدید کند.

ولی در علم رفتارهای جنسی براین موضوع تآکید نشده است و مستند قابل اعتمادی وجود ندارد مبنی بر اینکه اگر مردی نیازهای جنسی خود را به موقع و سریع پاسخ نداد به بیماری های متعددی در ارگان های باروری-جنسی و یا روانی-روحی مبتلا می شود. بر اینکه روابط جنسی سالم، خوشایند و لذت بخش بین زوجین از بروز برخی بیماری ها پیشگیری میکند؛ مکانیسم دفاعی بدن را تقویت میکند و حتی لانگویتی یعنی به طول عمر کمک میکند مستند وجود دارد اما اینکه فقدان رابطه جنسی بیماری تولید کند، حداقل من نمیدانم! در کشور ما نگاه مردم به مسایل زناشویی نگاه تناسلی است من به عنوان یک رفتار شناس جنسی این نگاه را ندارم و معتقدم یک مرد می تواند با معاشقه با همسرش همان لذتی را تجربه کند که از روابط تناسلی محض می برد.

افرادی که به همسرانشان خیانت می کنند به اخلاق جنسی اشراف و باور ندارند

وی نگاه تناسلی به مردان را توهین به آنان دانست و افزود: مردان هم موجودات جنسی هستند که فکر می کنند موضوعات جنسی خودشان رامدیریت، کنترل وکانالیزه می کنند. آنها بر روی همسرشان تمرکز می کنند هر آنچه از نظر عشق جنسی دارند را به همسرشان می دهند و از همسرشان پاداش عاشقانه و مهرآمیز دریافت میکنند. افرادی که به همسرانشان خیانت می کنند به اخلاق جنسی اشراف و باور ندارند و از اخلاق یا کدهای دینی برای سلامت و خوشایندی زندگی زناشویی شان استفاده نمی کنند.این افراد در هر شرایط دیگری و با هر فرد دیگری هم ازدواج کنند دور از ذهن نیست که خیانت کار باشند. به عبارت دیگر فرد خیانت کار، در ابعاد دیگر عملکرد اجتماعی و یا فردی خود نیز خطاهایی را مرتکب شده است.

چه زن و چه مرد وقتی مکالمه ممنوعه ای را آغاز می کند نشانگر بی تعهدی به رابطه زندگی زناشویی است

این رفتار شناس جنسی تاکید کرد: افرادی که با دیدن یک خانم شروع به صحبت های حاشیه ای غیر ضروری و نهایتا خیانت می کنند اگر به حریم جنسی خود آگاه بودند و احترام به حریم دیگران و خطوط قرمزها را می شناختند اصلا در مسیر خیانت زناشویی شاید قرار نمی گرفتند.

فرقی نمی کند چه زن و چه مرد وقتی مکالمه ممنوعه ای را آغاز می کند نشانگر بی تعهدی به رابطه زندگی زناشویی خودش و هجوم و اهانت به کدهای ارزشی است. فردی که اولین قدم تعهد را شکسته قطعا مکالمات دو نفر به سمت مکالمات محرک آسیب زا کشیده می شود؛ اگر چه در ابتدای امر صحبت ها عادی به نظر می رسد و گفته می شود دوستی معمولی است اما خیانت می تواند نتیجه همان قدم و شروع اولیه باشد و حریم و احترام جنسی شکسته می شود.

 با طرح این موضوع اینگونه تعبیر نشود که انسان در خیانت اراده ایی ندارد و با آغاز یک تعامل ممنوعه خود را در مسیر خیانت و در مقابل عملی انجام شده میبیند!خیر هر فردی با انگیزه مشخص وارد تعامل با جنس مقابل می شود و با آگاهی از پیامد رفتارش رابطه را ادامه می دهد؛ و این دلیل من آن فرد را خیانتکار می نامم چون به با آگاهی مرتکب این خطا می شود. مردی که برای آغاز صحبت با زنی در همان اول پیشنهاد صیغه محرمیت می کند تا مکالمه آنها صورت شرعی پیدا کند آیا نمیداند پیامد این تعامل چیست و چه خواهد شد؟ آیا دو همکار که برای موضوع کاری با همدیگر تعامل دارند هم صیغه محرمیت می خوانند؟!

خیانت به همسر نه توجیه دینی دارد و نه علمی

وی تصریح کرد: بنابراین بسیاری از افراد با شکستن حریم ها و عدم توجه به کدهای اخلاقی و دینی و سوء استفاده از آموزه های دینی به زندگی زناشویی خود خیانت می کنند. همان دین که مجوز ازدواج موقت و یا مجدد را صادر کرده است اولین توصیه ها در پیوند زناشویی را صداقت، اعتماد دوطرفه، مودت، احترام به کرامت انسانی، رعایت حقوق همسر و فرزندان، و …. قرار داده است. اولین علامت خیانت به زندگی زناشویی پنهانکاری، دروغگویی، پرخاشگری و خشونت، طرد همسر
و فرزند، نادیده گرفتن حقوق جنسی همسر….است. پس خیانت به همسر نه توجیه دینی و نه علمی دارد./انتخاب