نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۳ بهمن ۱۲, یکشنبه

سودان جنوبی !از آغاز جنگ داخلی در کشور آفریقایی سودان جنوبی، حدود ۴ میلیون نفر از مردم این کشور برای تأمین نیازهای اساسی نظیر آب و غذا با مشکل روبه‌رو هستند.

از آغاز جنگ داخلی در کشور آفریقایی سودان جنوبی، حدود ۴ میلیون نفر از مردم این کشور برای تأمین نیازهای اساسی نظیر آب و غذا با مشکل روبه‌رو هستند.

 
 
 
 
 

نشر سگ‌گردانی یا سگ‌بازی توسط رسانه‌های مکتوب یا غیرمکتوب مجازاتی چون ۷۴ضربه شلاق و حبس از سه تا شش‌ماه پیش‌بینی شده است.


نشر سگ‌گردانی یا سگ‌بازی توسط رسانه‌های مکتوب یا غیرمکتوب مجازاتی چون ۷۴ضربه شلاق و حبس از سه تا شش‌ماه پیش‌بینی شده است.
 نشر سگ‌گردانی یا سگ‌بازی توسط رسانه‌های مکتوب یا غیرمکتوب مجازاتی چون ۷۴ضربه شلاق و حبس از سه تا شش‌ماه پیش‌بینی شده است. جزای نقدی از 10 تا 100میلیون و ضبط حیوان خانگی الیاس نادران، اسماعیل کوثری، علیرضا مرندی، احمد سالک، علیرضا محجوب، فاطمه آلیا، نادر قاضی‌پور، حسن کامران و نیره اخوان از جمله نمایندگانی هستند که پای این طرح پیشنهادی را امضا کرده‌اند. این طرح در جلسه علنی چهارم آبان‌ سال‌جاری از سوی هیات‌رییسه مجلس در قالب «الحاق یک ماده به قانون مجازات اسلامی» اعلام وصول شده است.  در بخشی از این طرح آمده: «هر کس به گرداندن یا بازی‌کردن با حیواناتی از قبیل سگ و میمون که گرداندن آنها در انظار، اماکن عمومی یا معابر به فرهنگ اسلامی یا سلامت و آرامش اطرافیان به‌ویژه زنان و کودکان آسیب می‌زند اقدام کند یا آنها را مورد معامله قرار دهد یا در خانه خود نگهداری کند و به اخطار ماموران انتظامی ترتیب‌اثر ندهد به جزای نقدی از 10تا یکصدمیلیون‌ریال یا به شلاق تا ۷۴ ضربه و ضبط حیوان مذکور محکوم می‌شود.» بر اساس این طرح، حیوانات ضبط‌شده به «باغ‌وحش، جنگل یا بیابان» منتقل می‌شوند و تا پایان انتقال، تمام هزینه‌های نگهداری برعهده صاحب آنها خواهد بود. تدوین فهرست سایر حیوانات «نجس‌العین» از سوی وزارت بهداشتهمچنین فهرست سایر حیوانات «نجس‌العین» و «خطرناک و مضر برای سلامت عمومی» ظرف سه‌ماه از تصویب این قانون توسط وزارت بهداشت اعلام می‌شود.  اسماعیل احمدی‌‌مقدم، فرمانده نیروی انتظامی 14اردیبهشت‌ سال91 در همین زمینه گفته بود: «حمل سگ و حیوانات به‌طور کلی باید دارای ضوابط خاص باشد و برای این موضوع از خودروهای مخصوص استفاده شود، چون ما جامعه‌ای اسلامی هستیم و سگ نیز حیوانی نجس است که نباید در معابر وجود داشته باشد. بنابراین پلیس با کسانی که اقدام به حمل سگ در معابر عمومی کنند، برخورد خواهد کرد و هماهنگی‌های نیروی انتظامی تهران بزرگ نیز در این‌باره صورت گرفته است.»حالا سه‌سال از آن تاریخ گذشته و پیشنهاد خام مجلسی‌ها، پخته‌تر شده و این‌بار در قالب طرحی به هیات‌رییسه رسیده و باید دید چه زمانی به صحن علنی بهارستان خواهد رسید.
(تصویر) احمدی نژاد: به زودی می آییم

کنوانسیون‌ها و توافقنامه‌های بین‌المللی به موضوع ازدواج کودکان پرداخته‌اند.

 کنوانسیون‌ها و توافقنامه‌های بین‌المللی به موضوع ازدواج کودکان پرداخته‌اند. به‌طور مثال، ماده ١٦ «کنوانسیون کاهش هر نوع تبعیض علیه زنان»، مربوط به حمایت از کودکان در برابر ازدواج در خردسالی است. ماده ١٦ می‌گوید:  « نامزدی و ازدواج کودکان نباید حمایت قانون را به همراه داشته باشد و باید از تمام حرکت‌های لازم ازجمله قانونگذاری برای مشخص کردن حداقل سنِ مناسب ازدواج استفاده کرد...»
در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز به حق رضایت «کامل و آزادانه» برای ازدواج اشاره شده مبنی بر این‌که وقتی یکی از طرفین ازدواج از رشد کافی برای تصمیم‌گیری آگاهانه در مورد شریک زندگی خود برخوردار نیست، رضایت نمی‌تواند کامل و آزادانه باشد. هر چند در «کنوانسیون حقوق کودک» به‌طور مستقیم اشاره‌ای به ازدواج نشده ولی ازدواج کودکان به حقوق دیگری- آزادی‌بیان، حق حمایت در مقابل هرگونه سوءاستفاده، حق حمایت در مقابل حرکت‌های سنتی آسیب‌رسان- مربوط است و به‌طور مرتب توسط کمیته حقوق کودک پیگیری می‌شود.
ازدواج کودکان – دختران
در سراسر جهان، جنوب آسیا بالاترین آمار ازدواج کودکان را دارد، جایی که تقریبا نصف دختران قبل از ١٨ سالگی ازدواج می‌کنند و حدود یک نفر از شش نفر، قبل از ١٥ سالگی ازدواج کرده یا زندگی مشترک دارد. پس از آن آفریقای مرکزی و غربی با ٤٢‌درصد و آفریقای شرقی و جنوبی با ٣٧‌درصد قرار دارند.
*در سراسر جهان، یک زن از چهار زن قبل از ١٨ سالگی ازدواج کرده است و بالاترین نسبت ازدواج کودکان به آسیای جنوبی تعلق دارد. ( این آمار براساس داده‌های ١٠٨ کشور به استثنای چین است که ٧٦‌درصد جمعیت آنان ٢٤-٢٠ ساله هستند.)
ازدواج کودکان- پسران
* ازدواج کودکان، دختران بسیار بیشتری را نسبت به پسران قربانی کرده است. محدود بودن آمار پسران قربانی، ترسیم نتایج قطعی در مورد شرایط و نحوه گسترش آن در میان پسرها را مشکل می‌کند. با این همه، اطلاعات موجود تأیید می‌کند که پسران بسیار کمتر از دختران در مناطق مشابه، قبل از ١٨ سالگی ازدواج می‌کنند.
*‌درصد مردانی که درحال حاضر بین ٢٤-٢٠‌سال دارند و در ١٨ سالگی ازدواج کرده یا وارد زندگی مشترک شده‌اند، در هشت کشور بالای ١٠‌درصد است.
ازدواج کودکان در سراسر جهان
ازدواج کودکان مشکل واقعی جهان است که در تمام کشورها، فرهنگ‌ها، مذاهب و اقوام رواج دارد. عروس‌های کم سن در هر نقطه‌ای از جهان از خاورمیانه تا آمریکای لاتین، جنوب آسیا و اروپا دیده می‌شوند.
طبق آمار جهانی یونیسف
* اگر کاری انجام نشود، تا پایان این دهه حدود ١٤٢‌میلیون دختر خردسال ازدواج خواهند کرد.
* در کشورهای درحال توسعه، یک نفر از هر سه دختر قبل از ١٨ سالگی ازدواج می‌کنند.
* تا امروز بیش از ٧٠٠‌میلیون نفر( افرادی که درحال حاضر زنده هستند) در سن خردسالی ازدواج کرده اند.
پی‌نوشت:
١-  Millennium Development goals، اهداف کمی و جهانی در زمان بندی خاص است که فقر شدید در ابعاد مختلف آن – فقر درآمد، گرسنگی، بیماری، نبود سرپناه مناسب و محرومیت – را هدف قرار داده و همزمان به فکر برقراری برابری جنسیتی، تحصیلات و ثبات محیط‌زیست است. این اهداف شامل:  ریشه‌کن کردن فقر و گرسنگی شدید، دسترسی به آموزش ابتدایی در همه جهان، گسترش برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان، کاهش مرگ‌ومیر کودکان، بهبود سلامت مادران، مبارزه با ایدز، مالاریا و بیماری‌های دیگر، حصول اطمینان از ثبات محیط‌زیست و گسترش همکاری جهانی برای توسعه است.
٢- Free and full consent of marriage، رضایت کامل و آزادانه برای ورود به زندگی زناشویی، این حق در ٧ نوامبر ١٩٦٢ در مجمع عمومی سازمان ملل برای امضا و تصویب ارایه شد. طبق این حق، مردان و زنان بالغ بدون در نظر گرفتن نژاد، ملیت یا مذهب، حق ازدواج و تشکیل خانواده دارند و باید از حق برابر برای ازدواج، در طول زندگی زناشویی و حتی هنگام جدایی برخوردار باشند و ازدواج باید با رضایت کامل و آزادانه  هر دو طرف انجام شود.
٣- Convention on the Elimination of all forms of discrimination against women، این کنوانسیون در‌سال ١٩٧٩ توسط مجمع عمومی سازمان ملل ایجاد شد و بیانگر لایحه بین‌المللی حقوق زنان و شامل یک مقدمه و ٣٠ ماده است که تمامی حرکت‌های تبعیض‌آمیز علیه زنان را مشخص کرده و راه‌های پایان دادن به آن را تعریف می‌کند.
٤- Convention of the Rights of the child(CRC)، اعلامیه حقوق کودک در٢٠ نوامبر ١٩٨٩ توسط مجمع عمومی سازمان‌ملل نوشته و ١٤٠ کشور عضو آن را امضا کردند و در ٢سپتامبر ١٩٩٠ به تصویب رسید. این اعلامیه، اعلامیه‌ای حقوق بشری است که حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و فرهنگی کودکان را تعیین می‌کند. طبق اعلامیه هر فرد زیر ١٨‌سال «کودک» است مگر این‌که سن رشد او توسط قانون داخلی کشور وی از قبل تعیین شده باشد. تمام کشورهایی که اعلامیه را امضا کرده‌اند، موظف به رعایت آن و ارایه گزارش به کمیته حقوق کودک و مجمع عمومی سازمان ملل هستند. هر ١٩٥ کشور عضو سازمان ملل به استثنای سودان جنوبی و آمریکا در آن شرکت دارند.
سودان جنوبی فرآیند داخلی پیوستن به این کمیته را شروع کرده است. در ٢٥ می‌ سال ٢٠٠٠ کمیته حقوق کودک دو پروتُکل اختیاری را اعلام کرد که اولی« محدود کردن شرکت کودکان در درگیری‌های نظامی» و دومی « منع فروش کودکان، خود فروشی کودکان و پورنوگرافی کودکان» است. هر دو پروتُکل توسط ١٥٠ کشور پذیرفته و امضا شد. البته این کمیته نمی‌تواند هیچ کشوری را وادار به تغییر قوانین خود کند و فقط می‌تواند موضوع را بررسی و در آن رابطه توصیه‌هایی ارایه کند.
 هر سال ١٥ میلیون دختر زیر ١٨ سال در جهان ازدواج می کنند. در سطح جهان بیش از ٧٠٠ میلیون زن در کودکی و بیش از یک نفر از سه نفر – حدود ٢٥٠ میلیون نفر- قبل از ١٥ سالگی ازدواج کرده اند.
 یونیسف اعلام کرد که سالانه ٧٠ هزار مادر ١٩- ١٥ ساله در سراسر جهان بر اثر حاملگی و زایمان جان خود را از دست می دهند. اگر سن مادری زیر ١٨ سال باشد، خطر مرگ نوزاد او در اولین سال زندگی ٦٠ درصد بیشتر از مادری است که در ١٩ سالگی کودک خود را به دنیا می آورد.
 در سراسر جهان، جنوب آسیا بالاترین آمار ازدواج کودکان را دارد، جایی که تقریبا نصف دختران قبل از ١٨ سالگی ازدواج می کنند و حدود یک نفر از شش نفر، قبل از ١٥ سالگی ازدواج کرده یا زندگی مشترک دارد. پس از آن آفریقای مرکزی و غربی با ٤٢ درصد و آفریقای شرقی و جنوبی با ٣٧ درصد قرار دارند.
 اگر کاری انجام نشود، تا پایان این دهه حدود ١٤٢ میلیون دختر خردسال ازدواج خواهند کرد.

شهروند

مرکل بخشش بدهی‌های یونان را رد کرد

مرکل بخشش بدهی‌های یونان را رد کرد


آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، لغو یا کاهش بدهی‌‌های یونان را رد کرده و گفته است که بانک‌ها و وام‌دهندگان تا الان هم بخش‌ زیادی از بدهی‌های این کشور را بخشیده‌اند.
با وجود این خانم مرکل در مصاحبه با یکی از روزنامه‌های آلمان گفت که او همچنان خواهان ماندن یونان در اتحادیه اروپاست.
در حال حاضر یونان در مجموع ۳۱۵ میلیارد یورو - معادل ۱۷۵ درصد تولید ناخالص ملی این کشور - بدهکار است.
حزب چپ‌گرای سیریزا که هفته گذشته در انتخابات یونان پیروز شد، به مردم وعده داده که پرداخت نیمی از بدهی‌های این کشور را لغو کند.
وزیر دارایی جدید یونان سه نهاد بین‌المللی ناظر به بدهی‌های یونان - موسوم به ترویکا - را "کمیته فساد" خوانده است.

شهرها، خانه ها، کوچه ها پر از این صحنه هاست. این ها اصلا قصه نیست. عین واقعیت است

- زن، سی ساله به نظر می رسد. با کیسه ای پر از جوراب مردانه، چند بسته جوراب زنانه و لیف و ابر ظرف شویی و برس های رنگ وارنگ کنار خیابان ایستاده است. دو ماهی است که این طرفها زیاد میبینمش. هوا بارانی است. برای تاکسی کنارش می ایستم. یک بسته جوراب می خرم و سر صحبت را باز می کنم، از زندگی اش می پرسم. دو سال قبل شوهرش فوت کرده است. سه فرزند دارد. پدر پیرش نگهبان یک ساختمان مخروبه است. پولی ندارد. نمی تواند کمکش باشد. می گوید فرزندانش عاشق محرم و صفرند چون در این دو ماه می توانند غذای خوب بخورند و نذری بی منت می رسد: حیف که گذشت! قربان غریبی و مهربانی امام حسین. آن روزها زیاد می شود که مهمانش باشیم. وقتی بچه ها نذری می خورند دلم روشن و شاد است. خانم! سنم زیاد نیست امنیت ندارم در خانه ها کار کنم. یکی دوبار امتحان کردم، کارگری یک خانه در ونک، یکی در شهر ری. در اولی مشکل آبرویی داشتم و در دومی صاحب خانه زور می گفت و مدام غر می زد و یا تهدیدم می کرد. بیش از توانم از من کار می کشید. دیدم کسی مواظبم نیست، از ترس کتک دیگر نرفتم .از غذای خودش و بچه ها که می پرسم، می گوید فعلا فقط گوجه فرنگی و دوغ برای ظهر، قبل از اینکه از خانه بیرون بیایم گوجه فرنگی و نمک می پزم با نان و شب فقط دوغ. گاهی هم هویج. پول این ها را هم که ندارم منتها فروشنده های محلمان مرا می شناسند، می دانند آبرو دارم. گاهی مجانی می دهند، گاهی هم می گویند پولش را بعدا بیاور و من هر وقت پولی دستم رسید قرضم را می دهم. مثلا بعضی وقت ها راه پله چند تا ساختمان را تمیز می کنم، پول دستم می رسد. خیلی شبها می گویم خسته ام و یا من غذا خورده ام. آنقدر همان نان و دوغ کم است که ترجیح می دهم بچه هایم بخورند. به هرحال من بزرگترم، صبورم. گاهی هم البته بیرون که هستم غذایی پیدا می کنم، بعضی وقتها کسی پیدا می شود و موقع فروش جوراب ها به من غذا می دهد ومی توانم خودم را سیر کنم. یا حتی یک بار یکی همه جوراب ها را یکجا خرید. واقعا نعمت بود. اما بچه هایم کوچک اند. فعالیت زیاد می کنند. گرسنه می شوند. به بچه که نمی شود گفت گرسنه نباش و دلت نخواهد.
- شب، خیابان… باران می بارد ومرد دو پا ندارد. روی صندلی چرخدار نشسته است. برگه های فال حافظ می فروشد. خیس خیس شده است و هی خواهش می کند که یکی برگه فالی از او بخرد. می ایستم و برگه ای می خرم، رویش نوشته شده: تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست، دل سودازده از غصه دو نیم افتادست.
با خودم فکر میکنم دنیاست و اینهمه غم … اما نسیم که نمی وزد گویی طوفانی است!
عابران به شیشه ویترین ها نگاه می کنند با هم حرف می زنند و از کنارش رد می شوند. در ماشینی که کنار پیاده رو توقف کرده، باز می شود. پسربچه ای پر سر و صدا بیرون می پرد. طرف مرد می آید و ساندویچی را به مرد می دهد. میگوید عمو این را بابا داد، و منتظر صدای مرد نمی شود: خیر ببینی عموجان، از دیروز جز آب نخورده ام. به پای نداشته اش نگاه میکنم و به صورت خسته اش. فکر می کنم آیا این مرد خانواده ای هم دارد و آیا این غذا را خودش می خورد یا با چند نفر دیگر سهیم می شود؟ آنقدر صورتش بی رنگ و خسته و مکدر است که سنش را حدس نمی توانم بزنم. شاید سی، شاید چهل یا بیشتر. دخالت در کار خداست اما در دلم و خطاب به او می گویم کاش لا اقل بچه ای نداشته باشی که گرسنه منتظرت باشد!
- مرد قوز بزرگی دارد، بدنش نقص دارد. جور عجیبی خم شده و پیچیده است. در بچگی موقع کارگری ساختمان زمین خورده و در روند رشد، استخوان هایش این شکلی شده اند. با همین وضع همسر هم داشته اما زنش سالهاست فوت کرده است. یک چرخ دستی را با همان بدن نحیف می راند. داخل چرخ دستی چند تکه مقوا و کیسه است. دست هایش پر ترک و از سرما زرشکی. از زباله های شهرکی در جنوب روزهایی که حالش بهتر است این ها را جمع می کند و می فروشد. همه محل می شناسندش. غذایش را مردم محل گاهی تهیه می کنند. اگر کسی کمکش نکند، ممکن است تا چند روز حتی یک وعده غذا هم نخورد. می خندد: عیب نداره! خدا روزی رسونه. شکر، به همون هم راضی ام. عمرم را کرده ام. دنیا به من روی خوشی نشون نداد. اما فعلا اینها را می فروشم و هرچند روز حتی اگر کسی هم یادم نکند غذایی تهیه می کنم و می خورم… می پرسم: مثلا چه غذایی؟ می گوید: پیرمردی مثل من با یک نان و پنیر و چایی هم کلی خوشحال و راضی است. تخم مرغ هم گاهی هست. اما وقتی همسایه ها کمک می کنند بهتر هم می شود. همان یکی دو بار در هفته بیشتر که نیازی نیست، من که غذا هم نمی توانم بپزم. خدا را شکر به خاطر نعمت هایش. سوال بیخودی می کنم: بابا جان! این یک سال و خرده ای تغیییری کرده وضع؟ متعجب می پرسد: نه! مگه اتفاقی افتاده؟ می گویم: نه ! نه!
- پرستار یک زوج پیر و از کار افتاده است: ۲۶ ساله، مطلقه، بی سواد. از کارش راضی است: نسبت به خواهر و برادرم الان خیلی خوشبخت ترم. متولد یکی از شهرهای شمال است. دختر بزرگتر پدر مرحوم و مادرش. زود یتیم شده و به علت نداری، به علت اینکه مادرش نمی توانسته شکم آنها را سیر کن،د او را در همان سالها شوهر داده است. مرد که او را تا سرحد مرگ کتک می زده، بیکار و معتاد بوده و او هم آخر سر با یک بچه طلاق می گیرد. تهران چهارمین شهری است که برای کار آمده و اتفاقی این زوج را پیدا کرده است. یک آدم مطمئن و خیّر به این دو نفر معرفی اش کرده. می گوید خیلی سخت بود. من جهنم را دیدم. اما الان راضی ام. هرچقدر هم سخت باشد. خب رسیدن به دو آدم در این سن که راحت نیست. اما خب هم برای دخترم پول می فرستم، هم سرپناه دارم و هم گرسنه نیستم. قبل استخدام در اینجا تنها چند روز در هفته غذا بود، آن هم دوغ و ماست و سیب زمینی … کم، خیلی کم… خیلی وقت ها هم هیچی نبود. از گرسنگی نای حرف هم نداشتم، هرچی بود کم می خوردم و بیشترش را به بچه ام می دادم. باید مادر بود تا فهمید اینها که من می گویم یعنی چه؟ نمی شد که بروم سربار مادرم باشم وقتی هنوز گرفتار خواهر و برادرم هست. این خانم عین مادربزرگم هست .جایم هم امن است. خواهر و برادرم وضعشان خیلی نامناسب است. کلفتی در تهران هم سودی ندارد چه برسد به شهرستان. ما از بچگی گرسنه بودیم .آنها هنوز هم همینطورند.
شهرها، خانه ها، کوچه ها پر از این صحنه هاست. این ها اصلا قصه نیست. عین واقعیت است. برای همه ما که زندگی را، هموطن را از پشت پنجره شهرهای ناشناخته و قلعه های محفوظ و محصور قدرت نگاه نمی کنیم، حکم صادر نمی کنیم برای ما مردم، مایی که نمی خواهیم از شکم گرسنه مادران و پدران و فرزندان این سرزمین از جیب های خالی دیگران مقاومت اقتصادی کنیم و واقعیت ها برای ما تصویر نمونه های آزمایشی درون شیشه آزمایش نیستند. برای ما که سواره نیستیم تا از پیاده ها بی خبر باشیم و ندانیم چشم کودک را نمی شود گفت که نبین و دلش را نمی شود گفت که نخواه و نمی شود به آدمها گفت گرسنه نشو و اگر هم گرسنه شدی نمیر!
برای ما که هر روز چشمهایمان از رقمهای افزایش یابنده فساد اقتصادی گردتر می شود! و از شنیدن رقابت بین این ارقام با خودمان که اصلا آیا در این مملکت غارت شده برای آنها که زیر خط فقرند، خیلی خیلی زیر خط فقرند، حقی مانده است؟ برای همانها که چند دهه قبل ولی نعمت خوانده می شدند و امروز موظف به تحمل اند.
برای همه ما مردم که از این جملات متعجبیم و قلب هایمان پر از درد است که سرنوشت مردممان به دست چنین حرام خوارانی افتاده که خود می خورند و از مال مردم خورها حمیت می کنند، بعد به مردم می گویند:
«برای برطرف شدن مشکلات موجود قدری مقاومت و تحمل سختی‌ها لازم است. ممکن است در بین راه سختی‌هایی باشد اما این سختی‌ها را می‌توان تحمل کرد و مردم نیز این سختی‌ها را تحمل می‌کنند. ممکن است زمانی فرا برسد که ما روزی دو وعده غذا بخوریم؛ چه اشکالی دارد حتی اگر شرایط بدتر شود ما روزی یک وعده غذا بخوریم همان‌طور که الان نیز برخی روزی یک وعده غذا می‌خورند؛ مردم ما تاب و تحمل را دارند چرا که گرسنگی کشیدن بدتر از داغ از دست دادن عزیزان و جوانان نیست؛ آیا آن کسی که جوان و عزیزش را داده است حال برای انقلاب، اسلام و نظام حاضر نیست قدری گرسنگی بخورد؟»