نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۴, پنجشنبه

۵ هزار هکتار از باغات تهران و تبدیل‌شان به برج، تحت مصوبه «برج باغ» را هم اضافه کنیم

۵ هزار هکتار از باغات تهران به برج تبدیل شد


مشکلات محیط‌زیستی تهران به عنوان پایتختی با ١٢ میلیون جمعیت، ‌زیاد و در هم تنیده است، ‌آنقدر که مدیریتی کارآمد شاید بتواند گره‌ها را دانه دانه بگشاید و قدم به قدم جلو برود. اما مدیریت کردن این پیچیدگی‌ها و انبوه مشکلات که ریه شهر را تنگ‌تر می‌کند و شیره سفره‌های زیرزمینی‌اش را می‌کشد، ‌نیاز به برنامه‌ای مدون و علمی دارد. شهردار تهران که یکی از نامزدهای ریاست‌جمهوری است، ‌در مناظره جمعه گذشته اعلام کرد مدیریتش بر تهران محیط‌زیستی هم بوده و با اشاره به احداث زباله‌سوز و تولید برق از آن، ‌سعی بر صحه گذاشتن بر نگاه محیط‌زیستی‌اش در کلانشهر تهران داشت. عدم تفکیک زباله از مبدا، ‌قطع درختان کهنسال چند صدساله و کاشت نهال‌های نوپا به جای آنها در پروژه کمربند سبز تهران و برج‌سازی‌های بی‌حد و حصر، ‌مسائلی بود که جهانگیری و روحانی با اعلام آنها تاکید داشتند که شهرداری ١٢ ساله قالیباف‌، ‌فاقد نگاه محیط‌زیستی به شهر بوده است.
به گزارش اعتماد مشکلاتی که شهر تهران با آنها به لحاظ محیط‌زیستی دست و پنجه نرم می‌کند، ‌از نگاه‌ها دور نیست. آلودگی هوا، ترافیک انبوه، ‌قطع درختان و باغات و معضل پسماند از مواردی است که مدیرکل دفتر مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست، در گفت‌وگو با «اعتماد» به آنها پرداخت. محمد درویش در این خصوص گفت: یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که در تهران به وجود آمده که از آن به بدهکاری اکولوژیکی تعبیر می‌کنند، ناشی از این است که متاسفانه ما ظرفیت برد تهران را در جانمایی مسکونی، خدماتی و صنعتی رعایت نکردیم. اگر در تهران میزان نشست زمین به ۶ سانتیمتر در برخی مناطق جنوبی شهر افزایش یافته، نشان‌دهنده این است که تهران با بدترین شرایط از منظر اکولوژیک روبه‌رو بوده. ما فقط از لحاظ نشست زمین تا ٩٠ درصد با شرایط بحرانی روبه‌روییم. اطلاعاتی که به دست آوردیم نشان می‌دهد در غرب تهران از دریاچه آزادی تا وردآورد بین ٧ تا ١٧ مترسطح آب زیرزمینی پایین رفته، این در حالی است که در همان منطقه، بزرگ‌ترین ساخت و سازها و مجتمع‌ها و برج‌ها را ساخته‌ایم. این مساله نشان‌دهنده این است که تبعات جبران‌ناپذیری برای همان ساخت و سازها به وجود می‌آید.
تهران، ‌پرترافیک‌ترین شهر دنیا
او با اشاره به ترافیک تهران افزود: تهران با بحران شدید ترافیک روبه‌رو است. طبق بررسی جامعی که یک موسسه معتبر بین‌المللی وابسته به سازمان ملل انجام داده، تهران؛ پرترافیک‌ترین شهر جهان شناخته شده. به طور متوسط هر شهروند تهرانی روزانه ٢ساعت و ٣٣ دقیقه از وقتش را در ترافیک از دست می‌دهد. شهر بعدی لس آنجلس است که یک ساعت و ٢٠ دقیقه وقت شهروندانش در ترافیک از دست می‌رود. این مساله برای ما که جامعه‌ای فرهنگی هستیم غم‌انگیز است. هر تهرانی ٢١ دقیقه وقت دارد تا با خانواده‌اش باشد، اما بیش از ٢ ساعت و نیم وقتش با ترافیک تلف می‌شود. برای حل ترافیک، شهرداری بدترین راه را انتخاب کرد و به سمت ساخت بزرگراه و تونل‌های بیشتر رفت. صدر را دو طبقه کرد، تونل و تقاطع غیرهمسطح بیشتری ساخت و چراغ سبز نشان داد برای اینکه مردم با خودروهای‌شان در شهر ویراژ بدهند. در حالی که به جای خودرو محوری، باید به سمت آموزه‌های انسان‌محور می‌رفت، به سمت اینکه هزینه استفاده از خودروی شخصی انقدر بالا برود که مردم خودشان گزینه‌های دیگر را انتخاب می‌کردند. از ٢/١٧ میلیون تردد روزانه، فقط ١٣ درصدش با مترو انجام می‌شود. پرسش اصلی این است که شهرداری چگونه می‌تواند با ١٠ هزار و ٢٠٠ میلیارد تومان تونل نیایش و صدر را بسازد اما نمی‌تواند همان را خرج گسترش حمل و نقل ریلی کند در حالی که می‌توانست ۴٠٠ میلیاردش را صرف ساخت مسیرهای ایمن دوچرخه‌سواری یا مسیرهای ایمن پیاده‌روی کند. به سمت تجهیز ناوگان اتوبوس و مترو برود تا شهر از آلودگی صوتی خلاص شود؛ شهری که به‌شدت دارد از آلودگی صوتی رنج می‌برد. بررسی‌ها نشان می‌دهد آلودگی صوتی زیر پل سیدخندان ٨٢ دسی بل و اتوبان کرج ٩١ دسی بل ثبت شده در حالی که حداکثر توان تحمل آلودگی صوتی ۶٠ تا ۶۵ دسی بل است. کمترین عارضه آلودگی صوتی کندذهنی کودکان است، ناراحتی‌های گوارشی، پرخاشگری و عدم تحمل است. چرا تهران به یکی از نزاع خیزترین شهرهای دنیا تبدیل شده است.
ضرورت حرکت به سمت آموزه‌های مدرن شهرسازی بحث دیگری است که درویش به آن پرداخت. او در این خصوص گفت: ما به سمت آموزه‌های مدرن شهرسازی نرفتیم، کاری که در وین، اسلو و آمستردام اتفاق می‌افتد. آنها هم می‌توانستد به سمت ایجاد بزرگراه‌های بیشتر، تولید خودروها و سوخت فرامدرن بیشتری بروند، اما فهمیدند این، نمی‌تواند مشکل‌شان را حل کند. اینها همه مجموعه‌ای از مسائلی است که وقتی کنار بحران جدی زباله در تهران بگذاریم، پررنگ‌تر می‌شود. ما توانستیم تنها ٧ درصد از ٧۵٠٠ تن زباله را تفکیک از مبدا کنیم، این رقم بسیار ناچیز است. از این ٧۵٠٠ تن فقط ٢٠٠ تنش وارد زباله سوز چینی غیراستانداردمان می‌شود. فقط ٢٠ درصد زباله‌ها دارند بازیافت می‌شوند، چون تفکیک از مبدا صورت نگرفته، زباله‌های بازیافت‌شده هم نتوانسته‌اند تاییدیه موسسه تحقیقات خاک و آب جهاد کشاورزی را بگیرند و در کشاورزی مورد استفاده قرار گیرند. به گفته درویش، به این مشکلات، باید تغییر کاربری ۵ هزار هکتار از باغات تهران و تبدیل‌شان به برج، تحت مصوبه «برج باغ» را هم اضافه کنیم. تصاویر ماهواره‌ای نشان می‌دهند پهنه ٧٠٠ کیلومتر مربعی که نامش تهران است در این سال‌ها بیش از ٧٠ درصد پوشش گیاهی‌اش را از دست داده است.
شورا و شهرداری هیچ‌وقت نگاه محیط زیستی نداشتند
محمد حقانی، ‌رییس کمیته محیط زیست شورای شهر تهران نیز، ‌وضعیت محیط زیست تهران را اسف‌بار خواند و به «اعتماد» گفت: من هیچ‌وقت نگاه شهرداری و شورای شهر را نگاه زیست محیطی به شهر نمی‌دانم. شهری که زمانی درختان و باغاتش چنان اسم به در کرده بود که به نام چنارستان می‌شناختند و اکثر باغات جنبه اقتصادی داشتند در واقع این صاحبان این باغات به باغداری و کشاورزی مشغول بودند، متاسفانه به علت برنامه‌ریزی‌های غلط و عدم مدیریت و راهبردهای غلط، اکثر باغات تهران از بین رفت. متاسفانه باید بگویم طرح «برج باغ»ها که قرار بود ٣٠ درصد سطح اشغال بدهند و از نخستین سال شورای دوم به تصویب رسید، طرحی نابجا و غلط و ضد محیط زیستی بود، حتی آن ٣٠ درصد هم اجرا نشد. قرار بود شهرداری این مصوبه را که ٣٠ درصد از باغ را در بخشی که فاقد درخت است اشغال کند و بقیه باغ و درخت‌هایش را نگه دارند، اجرا کند. شهرداری همین طرح ناقص را که اشکالات فراوانی داشت، اجرا نکرد در بعضی جاها ۴۵ تا ۵٠ درصد سطح اشغال داشت و در جایی حتی صددرصد سطح اشغال. خیلی جاها شاهد این اتفاق بودیم که مالک از اول آمده بود باغ را کاملا خاکبرداری کرده ‌بود.  حقانی همچنین اتوبان‌سازی را عملی ضد محیط‌زیست دانست و گفت: در دنیا خیلی‌ها بودند این مشکل را داشتند اما حل کردند. بر اساس تعداد خودروهایی که داریم اتوبان می‌سازیم و در واقع از مردم درخواست می‌کنیم که با ماشین تک‌سرنشین به خیابان‌ها بیایند. ساخت پل، اتوبان و خیابان‌هایی که مردم را به آوردن ماشین شخصی تشویق می‌کند. به جای اینکه طرح حمل و نقل عمومی و زیرساخت‌های آن را افزایش دهیم، وسایل انبوه‌بر در اختیار مردم بگذاریم که از سوخت پاک استفاده می‌کنند، حمل و نقل ریلی با اولویت مترو بسازیم، اتوبان و پل ساختیم. به گفته حقانی، ‌یک پنجم متروی تهران را هم هنوز در حال حاضر نداریم. اتوبوس‌های‌مان باید ١٠ تا ١٢ هزار دستگاه باشد، در حالی که ٧ هزار تاست و نیمی از آنها هم فرسوده و آلاینده‌اند. از ۴، ۵ میلیون خودرو و ٢، ٣ میلیون موتوسیکلت که نه برقی‌اند، نه هیبریدی و نه انژکتوری که همه‌شان کاربراتوری‌اند، ۶ تا ٧ برابر یک خودروی معمولی آلودگی دارند.  در خصوص از بین رفتن باغات شهر باید بگویم مثلا در خیابان ولیعصر چند درخت از بین رفته، چند تا از آن ۵٠ هزار درخت قبل باقی مانده. به سختی  شاید ۶ هزار درخت باشد.  نگهداری شهر در معرض تهدید و تخریب است.

خبر کشف کالاهای قاچاق در ویلای یکی از وزرای دولت یازدهم در لحظه اول شوکه کننده بود؛ اما این هر روز ابعاد عجیب‌تری از این تجارت خانوادگی، منتشر می‌شود.


آشتیانی

خبر کشف کالاهای قاچاق در ویلای یکی از وزرای دولت یازدهم در لحظه اول شوکه کننده بود؛ اما این هر روز ابعاد عجیب‌تری از این تجارت خانوادگی، منتشر می‌شود.
بررسی زوایای پنهان این پرونده می تواند گویای این باشد که چرا پرونده های قاچاق معمولا به نتیجه نمی رسد! اما داستان این پرونده چه بود؟
چند روز پیش از این سخنگوی قوه قضائیه در نشست خبری ۱۱ اردیبهشت ماه درباره پرونده مذکور اعلام کرد: اصل موضوع به این ترتیب بوده که اواخر هفته گذشته (سه شنبه یا چهارشنبه شب ) نیروی انتظامی به حوزه قضایی لواسانات گزارشی می دهد که در فلان ویلا کالای قاچاق رد و بدل می شود و محموله‌هایی از قاچاق تخلیه و بارگیری می‌کنند.
محسنی اژه ای افزود: نیروی انتظامی در این رابطه گزارش مفصلی را به حوزه قضایی لواسانات می دهد و دراین راستا قاضی دستور بازرسی از ویلا را صادر می‌کند که در جریان بازرسی یک محموله بزرگ پوشاک کشف میشود. دو نفر در آنجا بیان می‌کنند این منزل فلان وزیر است و این پوشاک برای دختر وزیر است و با مجوز وارد شده و برای شرکتی است که این دختر خانم مدیرعامل آن شرکت است و نمایندگی از طرف شرکت خارجی دارد.
در نهایت رای دادگاه تعزیرات حکومتی مبنی بر حکم برائت شرکت آمیتیس طراوت به مدیریت خانم ضحی احمدی دانش در برخی رسانه ها منتشر شد.
در این حکم آمده است که «...معاون حقوقی گمرک تهران پس از بررسی مدارک ابرازی شرکت مذکور و ارزیابی کالای توقیفی و تنظیم صورتجلسه مورخ ۱۱/۲/۱۳۹۶ تعداد دقیق البسه را ۳۲۰۶ قلم اعلام می نماید و به تایید رئیس محترم کلانتری نیز رسیده است. بر اساس نظریه کارشناسی گمرک تهران به شماره ۱۰۴۲/۵۲۵/۱۷۴/۹۶/۲۹۵۰ مورخه ۱۲/۲/۱۳۹۶ مطابقت اسناد گمرکی با کالای مکشوفه اعلام می شود و ارزش آن را مبلغ ۲۳۲۳۲۲۱۹۶۷ ریال تعیین شده است، با توجه به مدارک ارائه شده و بررسی های کارشناسی و نظر گمرک تهرن که دلالت بر ورود قانونی کالا از مبادی رسمی کشور با پرداخت حقوق و عوارض گمرکی و سود بازرگانی و عایدات دولت دارد، کالا از مصادیق قاچاق محسوب نگردیده و ...»
در رای منتشر شده همچنین آمده است که شرکت مذکور نمایندگی از شرکت پرینال تال ایتالیا در ایران را دارا است.
در بررسی روزنامه رسمی شرکت مذکور مشخص شد که این شرکت با نام کامل آمیتیس طراوت کودکی در تاریخ ۳/۶/۱۳۹۳ تنها با سرمایه اولیه ۱ میلیون تومان و سهم ۵۰ درصدی شخص وزیر آموزش و پرورش ثبت شده است.
سپس در تاریخ ۵/۱۰/۱۳۹۵ اقدام به افزایش سرمایه تا مبلغ ۳۷۵۷۳۵۷۸۷۵ ریال نموده است. و مجددا در تاریخ ۲/۱۲/۱۳۹۵ سرمایه شرکت را به میزان سرمایه اولیه یعنی مبلغ ۱ میلیون تومان کاهش داده اند.
اولین سوالی که پیش می آید و در فهم مسائل و معضلات تجارت خارجی و قاچاق کم اهمیت هم نیست این است که چگونه شرکتی با سرمایه ثبت شده ۱ میلیون تومان تنها در یک قلم که مربوط به همین پرونده اخیر است بیش از ۲۰۰ میلیون تومان موجودی کالا دارد؟ آیا سرمایه شرکت کم اظهاری شده است؟  همان طور که گفته شد سرمایه افزایش داده شده مجددا به سرمایه اولیه ۱ میلیون تومان کاهش داده شده است. و در زمان کشف کالاها موجودی سرمایه همان ۱ میلیون تومان بوده است.
پس از استعلام کارت بازرگانی شرکت مذکور از پورتال خدمات الکترونیکی اتاق بازرگانی متوجه خواهید شد که این شرکت کارت بازرگانی ندارد.
دومین سوال این که چگونه شرکت نمایندگی که کارت بازرگانی ندارد اقدام به واردات کالا کرده است؟
سومین سوال این که آیا شخص وزیر آموزش و پرورش به فکر دغدغه های فرهنگیان و معلمان عزیز است یا این که در حال واردات و صادرات؟ مگر نه این است که مسولین دولتی نبایستی در دوره مسولیتشان مشغول به فعالیت های تجاری باشند؟

اسحاق جهانگیری در سال ۹۰ به‌دلیل تخلف میلیاردی محکوم به انفصال از خدمات دولتی شده است.

اسحاق جهانگیری در سال ۹۰ به‌دلیل تخلف میلیاردی محکوم به انفصال از خدمات دولتی شده است.
، اسحاق جهانگیری معاون اول روحانی و کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری در سال 90 به‌دلیل تخلف میلیاردی محکوم به انفصال از خدمات دولتی شده است.
سند حکم انفصال از خدمت جهانگیری در ذیل منتشر می‌شود:

مالک معدن منفجرشده کیست؟


در حالی که برخی، دولت را مالک معدن زمستان‌یورت می‌دانند، مهم‌ترین مالک آن «صندوق ‌مهر‌ ایرانیان» متعلق به «بسیج» است.



سهم عمده این معدن یعنی حدود ٢٠درصد متعلق به صندوق مهر ایرانیان (بسیج)، حدود ١٠درصد متعلق به تکادو (شرکت مجتمع صنایع و معادت احیای سپاهان) و بخشی از آن متعلق به نگین طبس است؛

میشل اُنفرِه: به هیچ وجه. چرا که نه تنها عواملِ استمرار بخشِ داستان دور و درازِ خانواده ی لوپِن در طولِ یک ربع قرن نه هدف حمله ای بوده و نه با آن ها مبارزه شده بلکه این عوامل تقویت هم شده اند.

فیگارو: در سالِ ۲۰۰۲ ، در پی رسیدن "ژان - ماری لوپِن"(۳) - نامزدِ حزبِ جبهه ی ملی - به دور دوم انتخاباتِ ریاست جمهوری شما به تأسیسِ یک "دانشگاهِ مردمی" دست زدید. پانزده سالِ بعد، خانم "مارین لوپِن" به دور دوم انتخاباتِ ریاستِ جمهوری راه یافته است. این رویداد شما را غافلگیر کرده است؟
میشل اُنفرِه: به هیچ وجه. چرا که نه تنها عواملِ استمرار بخشِ داستان دور و درازِ خانواده ی لوپِن در طولِ یک ربع قرن نه هدف حمله ای بوده و نه با آن ها مبارزه شده بلکه این عوامل تقویت هم شده اند. با اهریمنی و شیطانی جلوه دادنِ این پدیده نمی توان با اوج گیری آن جنگید. راه حل توفیق در این مبارزه خشکاندن مرداب هائی است که جاه طلبی های تغذیه کننده ی آن را تشکیل می دهد. در چنین شرایطی چاره ی کار اجرای سیاستی واقعاً چپ گرایانه به نفعِ فرودستان است.
چگونه می توان این انحرافِ عجیب وغریب یعنی تغذیه ی این هیولا با ادعای مبارزه با آن را توضیح داد؟ با یک دلیل کاملاً ساده: آنان که این هیولا را زیرِ ضربه های خود می گیرند اما با علل به وجود آمدنش کاری ندارند دقیقاً در جرگه ی همان کسانی هستند که هستی این هیولا را ممکن می سازند.
توضیحِ بیشتری می دهم: زمانی که "فرانسوا میتران"(۴) در سال ۱۹۸۱ به ریاست جمهوری فرانسه رسید، "جبهه ی ملی" کم تر از یک درصد رأی داشت. امروز، "مارین لوپِن" با بیش از بیست در صد آراءِ دورِ اولِ انتخابات ریاستِ جمهوری مقامِ دوم را (در میان یازده نامزد این دور) از آنِ خود کرده است و برای این که در دورِ دوم به مقامِ ریاستِ جمهوری نرسد باید تمامی احزاب و سازمان های سیاسی چپ و راست علیه او متحد شوند.
"مارین لوپِن" می تواند ممنون و سپاسگزار کسانِ بسیاری باشد که از دیر باز به تحقق چنین دستاوردی کمک کرده اند: برای انکه حقِ کسی پایمال نشود از رأسِ این گروه شروع می کنیم. ممنون و سپاسگزار از فرانسوا میتران که در سال ۱۹۸۳ با چشم پوشی از چپ و یک چرخشِ لیبرال و در عین حال با چشم پوشی از هرگونه اِعمال حقِ استقلال و تلاش تمام برای اجرای سیاست پیمان ماستریخت (۵) در سال ۱۹۹۲، چپ را کاملاً از مایحتوای آن خالی کرد و تمامی قدرت را به بازار (ها) واگذاشت؛ ممنون از کلیه ی سوسیالیست ها از جمله آقائی به نامِ "ژان - لوک مِلانشون"(۶) که بر این چرخش مُهر تأیید زدند و به پیمان ماستریخت رأی موافق دادند؛ ممنون و سپاسگزار از حزبِ کمونیستِ فرانسه که با انگیزه های کاسبکارانه (ضرورت پرداختِ حقوق به کادرها و تأمین هزینه ی دفاتر حزبی...) به یک مخالفتِ لفظی بسنده کرد و در حالی که روزها این سیاست را محکوم می کرد شب ها در اجرای آن همکاری نشان می داد؛ ممنون و سپاسگزار از همان فرانسوا میتران که به عنوان الگوی تازه ای از چپ نردبان ترقی را زیرِ پایِ "برنار تاپی"(۷)، بازرگانی که معرف حضور دادگاه ها و زندان بانان بود گذاشت. آن هم با این پیامِ ساده: پول خدای عصرِ جدید است و کارفرما پیامبرش و بالاخره چپ در خدمت آن؛ ممنون و سپاسگزار از "سِرژ ژولی"(۸) و "لوران ژوفرَن"(۹) که در سال ۱۹۸۴ در روزنامه ی "لیبراسیون" (از روزنامه های چپ گرای فرانسه) با زدن تیترِ اولِ "زنده باد بحران" دست به یک عملیاتِ به یادماندنی زدند که در آن "ایو مونتان"(۱۰)، استالینیست پیشین که به کسوت "چپ های خاویار خور" درآمده بود بیکاران را گناهکار می شمرد چرا که شرکت های خود را به راه نمی اندازند. وی این "فقیرانِ پست فطرت" را به خاطر برخورداری از کمک های دولتی سرزنش می کرد؛ ممنون و سپاسگزار از "تِرا نُوا"(۱۱)، اتاق فکرِ این چپِ راست گرا که در سالِ ۲۰۱۲ اقدام به انتشار یادداشتی کرد که با صراحت خواستار واگذار کردن کارگران و پرولتاریا به "جبهه ی ملی" و متمرکز شدن بر جذب گروه هائی دیگر از مردم- همجنسگرایان (لِزبییَن ها، دوجنسی ها، ترنس ها و گی ها)، مهاجران، حشیش کِش ها ها یا به عبارتِ دیگر جمعیتی جایگزینِ ( جوانانِ مرفه تحصیلکرده ی به ظاهر خلافِ جریان آب شناکُن به جای گارگران یا به سخنِ کوتاه "بوبو(۱۲) به جای پِرَولو(۱۳)" بود چرا که به باورِ "تِرا نُوا"، کارگران پیش از آن به دنبالِ کارِ خود رفته بودند (باید پرسید تقصیرِ کیست؟ کارگران...؟)؛ ممنون و سپاسگزار از این چپ که در مقام سربازِ وظیفه شناسِ سرمایه داریِ خواهانِ نیرویِ کارِ ارزان بر "مهاجرت به عنوان فرصتی برای فرانسه" مُهر تأیید زد و باعث و بانیِ برخورداری از کارگر و نیروی کارِ بیش از حدّ (هیپرپِرولِتاریزاسیون) دنیائی شد که نیروی پیش گامش رستگاری را در خیالِ خویش در اسلامی سیاسی می دید که دشمنِ آزادی، برابری، برادری، لائیسیته و حقوقِ زنان است؛ ممنون و سپاسگزار از چپ تجمل پرست و مرفه یا به قول فرانسوی ها "چپِ خاویاری" و راستِ عوام فریب یا به قولِ همین فرانسوی ها "کسوله" "(۱۴) ای در دوران فرانسوا اولاند، ژک شیراک و سپس نیکلا سَرکوزی که در سالِ ۲۰۰۵ رأی "نه" مردم به اروپای لیبرال را خوار شمردند و سپس در سال ۲۰۰۸ این افراد نه چندان جدی و نه چندان قابلِ اعتماد با بسیج نمایندگان مردم علیه مردم (در پارلمان) چنین اروپائی را به ملت تحمیل کردند. تحمیلی که از جانب رأی "نه" دهندگان به یک کودتا و انکار دموکراسی تعبیر شد؛ ممنون و سپاسگزار تمامی جنگ طلبانی که پشتِ سرِ "برنار هانری لِوی"(۱۵)، "برنار کوشنر"(۱۶) و "پیِر بِرژه"(۱۷) و "وَلس"(۱۸) - همگی متحدان امروزِ ماکرون- که بر جنگ هائی علیه دولت های لائیک مسلملن چون لیبی و عراق مُهر تأیید زدند و به آن مشروعیت دادند. جنگ هائی که هرج و مرجی را در پی داشتند که منشاءِ سرازیر شدنِ سیلِ مهاجران به سراسرِ اروپا بوده و به مرگ و کشته شدن هزاران پناهجو در دریای مدیترانه و چهار میلیون مسلمان در سراسر جهان منجر شده است؛ ممنون و سپاسگزار از "پیِر بِرژِه" که با صراحت اعلام کرد زنان فقیر چاره ای جز این ندارند که که زِهدان خودرا به ثروتمندانی که در پی خرید یک بچه هستند اجاره دهند و این امر را پیشرفتی برای چپ دانست...
Michel_Onfray_2.jpgمیشل اُنفره
بدین سان در می یابیم که از تمامی کسانی که عروج "مارین لوپِن" را ممکن ساخته اند کارِ دیگری جز مُهرِاهریمن بر پیشانی او زدن بر نمی آید. چرا که آگاهانه این هیولائی را که مدعی متنفر بودن از آنند تغذیه کرده اند. اما شیوه ی اتخاذ شده از سوی یکی از آنان برای تضمینِ رسیدنِ مقام ریاست جمهوری به یک دوستِ سرمایه از این یا آن جناح مفید و کارساز بوده است...
تا آن جا که به من مربوط می شود، من دربیست و پنج سال اخیر از هیچ چیز که این وضعیت را ممکن ساخته است پشتیبانی نکرده ام...
* شما در سال ۲۰۰۲ از شرکت در تظاهرات "کارفرمایان و روحانیونِ کلیسا" علیه "ژان- ماری لوپِن" خودداری کردید. به نظر شما تظاهرات و توسل به "جبهه ی جمهوری خواه"(۱۹) ناکارآمد است؟
- بازیِ همه ی این آدم ها بازی ترساندن یا ترسیدن است و من از قماشِ آدم هائی نیستم که از چیزی که ارزش ترسیدن ندارد بترسم. وقتی در دورِ دوم انتخابات ریاستِ جمهوری یک نفر در برابر "لوپِن" قرار می گیرد مطمئناً انتخاب خواهد شد. این انتخابات یا مراجعه به آراءِ مردم به انتخاباتی یک "دور"ی تبدیل شده است.همین هم دلیل نیاز این دار و دسته به این خانم است و از این روست که برای رسیدنش به دورِ دوم به هر کاری دست می زنند.
و امّا این عبارتِ "جبهه ی جمهوری خواه" دست ِ کم به توضیحی نیاز دارد: کسانی که پاسخ منفی ما به رفراندوم قانون اساسی اروپا برای شان پوچ و باطل بوده و به مذاق شان خوش نیامده است از کدام صلاحیّت برای دادن درسِ جمهوری خواهی به ما برخوردارند؟ در این جبهه ی پرآوازه، من اندک شمار کسانی را می بینم که چنین صلاحیّتی دارند...
* شما نوشته ای را در مورد کارزار انتخاباتی انتخابات ریاست جمهوری سال جاری زیرِ عنوانِ "بارگاه معجزه ها" نوشته اید که در ماه جاری منتشر می شود. این کارزار انتخاباتی را چگونه کارزاری ارزیابی می کنید؟
- ترحم انگیز، فلاکت بار، بی خاصیّت...مسائل و پرسش های اساسی هیچ گاه مطرح نشد: چه کسی از "هویّتِ ملی" سخنی گفت؟ در مورد آینده ی تمدّنِ ما؟ پیشنهادهائی ژئواستراتژیک برای دوباره جای دادنِ شایسته ی فرانسه در جهان؟ برنامه هائی والا و برخوردار از کیفیّتِ بالا برای کشورمان در ربعِ قرنِ آینده؟ هیچ کس...
من بدون خطر کردنی زیاد پیش بینی کرده بودم که در این انتخابات شخص (رئیس جمهوری) عوض خواهد شد امّا سیاست ، سیاستی که کم و بیش از سال ۱۹۸۳دنبال شده است، دستخوش تغییری نمی شود. همین هم دلیل من برای شرکت نکردن در این انتخابات بود. رأی دادن در انتخاباتی که نتیجه ی آن از پیش معلوم است به هیچ وجه مطرح نیست. من اشتباه نکرده بودم...
* به نظرِ شما شور و هیجان ،اخلاق و احساس انزجار و دلزدگی بر عقلانیّت و هنر سیاست پیشی گرفته است؟
- می توانم بگویم گه این انتخابات یک دستگاهِ محشر و معرکه برای فروش کاغذ روزنامه و بالا بردن درصدِ شنوندگان و تماشاچیان رسانه های سمعی و بصری و آگهی های تجارتی بوده است. برای نیلِ به این هدف می باید آن را چون یک سریالِ "تِلِه رِئالیته" مبتنی بر اصول مسیحائی به ترتیبی که می آید ساخت: اعلانِ رسالت (ثبت نام به عنوان نامزد انتخابات)، میلادِ پیامبر( واردِ نظر سنجی ها شدن)، ظهور پیامبر (از جمله با استفاده از هولوگرام...)، تبلیغِ رسالت( ارائه ی برنامه)، سخنرانی و موعظه (ارزیابی برنامه با ارائه ی ارقام)، بشارت ها ( ساختن بهشتی در روی زمین در صورت پیروزی)، سخنرانی و موعظه، محاکمه (کت و شلوارهای هدیه شده، وابسته های پارلمانی که برای کارِ دیگری حقوق گرفته اند، اتوموبیل خدمت پس از پایانِ خدمت، پارتی بچه های خود شدن، اعلام درآمدها به صورتِ ناکامل...)، دادگاه ها (رسانه ای)، محکوم شدن ( "عناوینِ نخست" در روزنامه ها)، به صلیب کشیده شدن (در تِلِویزیون)، دادن مدالِ افتخار (پرتاب آرد به سر و صورت، کنسرتِ ماهیتابه و قابلمه و پرتاب تخم مرغ)، مصائب (روز رأی گیری)، رستاخیز و حیاتِ دوباره (انتخاب شدن). و همه ی این ها پیش از بازگشت پیامبری جدید که می خواهد بر صندلی ریاست رئیسِ پیشین تکیه زند...
امّا تمامی این ها یک قصّه است. "شالوده و بنیادِ مسأله" جای دیگری است. "سرمایه" این سرگرمی ها را که به او اجازه می دهد در سایه بماند به روی صحنه می برد و کارش را با صبر و حوصله و در آرامش انجام می دهد."دوشنبه" روزِ از سرگیری کار است؛ و هیچ چیز دستخوش تغییری نشده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چند توضیحِ مترجم:
۱- "میشل انفره" فیلسوف و جستار نویس فرانسوی و بنیانگذار دانشگاه مردمی در شهر "کان" در شمالِ این کشور است. مدافع یک جهان بینیِ اپیکوری، لذت جویانه (هدونیستی) و خداناباور است.تفکر او از فلاسفه ای چون نیچه و اپیکور تأثیر گرفته و دارای گرایش های آنارشیستی و ماتریالیستی از نوعِ فرانسوی آن است.
۲- خانم مارین لوپن رهبر حرب راست افراطی "جبهه ی ملی" و نامزد این حزب در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه است و در روز یکشنبه ی آینده در دورِ دومِ این انتخابات برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری با امانوئل ماکرون نامزد جنبشِ موسوم به "به پیش" رقابت خواهد کرد.
۳- ژان - ماری لوپن، پدر مارین لوپن و بنیانگذار "جبهه ی ملی" است.
۴- ماستریخت شهری در هلند محل امضای معاهده ای به همین نام است.
۵- ژان - لوک ملانشون، سناتور و سیاستمدار، از اعضای پیشین حزب سوسیالیست و بنیانگذار جنبش یا حزب موسوم به "فرانسه ی تسلیم ناپذیر" و نامزد این حزب در انتخابات ریاست جمهوری است و در دورِ اولِ این انتخابات نوزده و نیم درصدِ آراءِ مردم را از آن خود ساخت.
۶- برنار تاپی بازرگان، صاحب باشگاه فوتبال، بازیگر سینما و تئاتر و خواننده که در دوران ریاست جمهوری فرانسوا میتران وارد عرصه ی سیاست شد و به وزارت رسید.البته بعدها به اتهام زد و بند و تقلب در رقابت های فوتبال از زندان هم سر درآورد.
۷- سِرژ ژولی و لوران ژفرَن دو روزنامه نگار فرانسوی که در سال های دهه ی هشتاد سده ی پیشین در روزنامه ی چپ گرای لیبراسیون صاحبُ مقام و مسئولیّت بودند.
۸- ایو مونتان بازیگر سینما و خواننده ی معروفِ فرانسوی که مدتی دارای گرایش های چپِ کمونیستی بود.
۹- "تِرا نُوا" یک "اتاق فکر" یا "اندیشکده" است که در سال ۲۰۰۸ تأسیس شده و خود را چپ می داند.
۱۰ - "بوبو" شکلِ خودمانی بورژوا- بوهم و "پرولو" شکلِ خودمانی "پرولِتاریا" ست.
۱۱- "کسوله" نوعی غذای فرانسوی است
۱۲- برنار- هانری لِوی روزنامه نگار،نویسنده، نمایشنامه نویس و فیلسوفِ فرانسوی که در محافلِ رسانه ای و سیاسی این کشور از نفوذی در خورِ توجه برخوردار است.
۱۳- برنار کوشنر پزشک فرانسوی و بنیانگذارِ سازمان پزشکان بدونِ مرز و از سیاستمداران چپ که در دوران ریاست جمهوریِ نیکلا سارکوزیِ راست گرا مدتی "وزیر امور خارجه و اروپائی" بود.
۱۴- پیر برژِه، سرمایه دار،مجموعه دار، از ارباب مطبوعات از جمله روزنامه ی لوموند، سیاستمدار و شریکِ زندگی "ایو سن لوران"، طراح معروف لباس و مدیر مؤسسه ی لوران.
۱۵- مانوئل وَلس، وزیر کشور و نخست وزیر فرانسه در دوران ریاست جمهوری فرانسوا اولاند
۱۶- "جبهه ی جمهوری خواه": در دوران جمهوری پنجم فرانسه از این اصطلاح برای ائتلاف و اتحاد احزاب راست و چپ در یک انتخابات با هدف جلوگیری از پیروزی نامزد یا نامزدهای احزاب راست افراطی چون حزب "جبهه ی ملی" این کشور استفاده می شود.
پانوشت ها:
1- Michel Onfray
2- Marine Le Pen
3- Jean- Marie Le Pen
4- François Mitterrand
5- Maastricht
6- Jean- Luc Melanchon
7- Bernard Tapie
8- Serge July
9- Laurent Joffrin
10- Yves Montand
11- Terra Nova
12- Bobos
13- Prolo
14- Cassoulet
15- Bernard-Henri Lévy
16- Bernard Kouchner
17- Pierre Bergé

اول ماه مه ۲۰۱۷

اول ماه مه ۲۰۱۷

اول ماه مه ۲۰۱۷

٣۵ معدن‌کار جان خود را از دست دادند

٣۵ معدن‌کار جان خود را از دست دادند

  • معدن یورت
هنوز شماری از معدن کاران در داخل تونل‌های معدن محبوس‌اند
در آخرین آمار از قربانیان حادثه انفجار در معدن زغال سنگ در استان گلستان در ایران، وزیر کار جمهوری اسلامی گفته است که در این حادثه ٣٥ معدن‌کار جان خود را از دست داده‌اند. این حادثه واکنش‌های متفاوت جناح‌های مختلف جمهوری اسلامی و نامزدهای آنها در انتخابات ریاست جمهوری را در پی داشته است.
در مورد قربانیان این انفجار، صبح پنجشنبه، ١٤ اردیبهشت (٤ مه)، پایگاه اطلاع‌رسانی استانداری گلستان به نقل از مدیرکل مدیریت بحران استان گزارش کرد که حدود ۳۵ نفر در حادثه انفجار در زمستان یورت آزادشهر محبوس شدند که امدادگران، پیکر بی‌جان ۲۱ نفر را پیدا کردند و احتمالا ۱۴ نفر دیگر همچنان محبوس هستند. آمار جدیدی که در مورد تلفات این حادثه داده شده است این گزارش را تایید نمی‌کند اما به گفته منابع محلی، با ادامه عملیات جستجو، احتمال تغییر در این ارقام منتفی نیست.
به گفته منابع محلی، حدود ساعت ١٢ روز گذشته انفجار در این معدن باعث شد شماری از  کارگران در داخل تونل‌های عمیق آن محبوس شوند.
برخی منابع گفته بودند که اجساد ٢١ نفر از معدن کاران یافت شده که متعلق به کسانی است که برای کمک به همکارانشان داخل معدن شده بودند و ٣٣ نفر دیگر هنوز در داخل معدن گرفتار هستند که احتمالا آنان هم جان خود را از دست داده‌اند.
در مورد زخمی‌های این واقعه آمار متفاوتی منتشر شده و رئیس خانه صنعت و معدن گلستان شمار مصدومان را تا کنون نزدیک به ٧٠ نفر اعلام کرده است.
 در مورد عامل انفجار در این معدن گفته بود که یکی از لوکوموتیوهای حمل و نقل در داخل تونل خاموش شده بود و هنگام روشن کردن لوکوموتیو به شیوه باطری به باطری، گاز متان انباشت شده در داخل معدن در اثر جرقه منفجر شد.
معدن یورت
.
آمادگی آمبولانس ها در دهانه معدن
معدن یورت
یکی از نجات یافتگان
Rescue workers gather at the scene following an explosion in a coal mine in Azadshahr (03 May 2017)
معدن یورت

کارگران معدن آزادشهر‎

پنجشنبه, 4 مه 2017
یادداشت‌های مرتضی مطهری در انتقاد از انحراف و فساد روحانیت 
این یادداشت‌های صریح و تند در جلد ۱۵ مجموعه آثار مرتضی مطهری به تازگی منتشر شده که با انتقاد‌هایی نیز در حوزه‌های علمیه مواجه شده است.
مطهری در این یادداشت‌ها انتقاد‌ها و حملات بسیار تندی متوجه روحانیت شیعه کرده که در تاریخ شیعه و جمهروی اسلامی این انتقاد‌ها کم‌سابقه است.
گزیده انتقاد‌های مطهری از روحانیت شیعه در سال ۱۳۳۸ شمسی به روایت رسول جعفریان:
- آمدن مطهری به تهران {در سال ۱۳۳۸} به نوعی برای سرخوردگی از قم، اخلاقیات حاکم بر حوزه وبرخی از مناسبات موجود در سیستم جاری آن بود.
  • یادداشت‌هایی که از مطهری از سال‌های ۳۷ تا ۴۰ مانده نشانگر تلاش وی برای یافتن پاسخ‌های تازه به مسائل و معضلات و از سوی دیگر در انتقاد به روحانیت است.
  • مطهری: از وقتی که برای روحانیت دربار درست شده... دیدن رؤسای روحانی تمنای ریاست را در وجود طلاب بیدار می‌کند... همین وضع ریاست مآبی این آقایان است که اخلاق عمومی طلاب را فاسد کرده است.
  • مطهری در انتقاد از «روح گریز از کار» در علما: تا کار به موضوع سهم امام و پیش نمازهای بیکار و تنبل کشید که هم خود عضو عاطل هستند و هم مانع و سد پیشرفت‌های دینی هستند.
  • مطهری: شما اگر به روحیه ملاهای تهران آشنا باشید می‌دانید که فقط چشمشان به چهار تا بازاری قدیمی است.
  • مطهری: وای به حال اجتماعی که ... واعظ و هادی‌های حقیقی ضعیف بشوند ولی انگل‌هایی از آخوندهای بیکاره و بی سواد، چاق و دارای بهترین زندگی‌ها بشوند.
  • مطهری:روحانی امروز ما حال همان والی را دارند، فقط بلدند که گلوی ضعفایی از رعایا و یا هم صنفان خود را بگیرند و بفشرند.
  • مطهری: تا وقتی که رابطه مسلمان با ملاها، رابطه دست بوسی و پابوسی و پول تحویل دادن و دست به سینه ایستادن باشد، کار مسلمانی درست نمی‌شود.
  • مطهری: اصول تربیت روحانی بر شخص سازی و طبقه سازی و استخدام احساسات مذهبی و عمل اسلامی مردم به نفع اشخاص و افراد و طبقه معینه است، نه بر تعظیم و توقیر و تحکیم اصول و مبانی.
  • مطهری: روحانیت از لحاظ طبقاتی، بی‌رنگی است و بی طبقگی، یعنی طبقه‌ای است برای ایجاد رابطه حسنه بین طبقات و برای از بین بردن مفاسد سایر طبقات، ولی در میان ما به صورت یک طبقه در آمده است.
  • مطهری: در جامعه ما رواج القاب مطنطن دولتی و روحانی، نشانه‌ای از شیوع ظاهر پرستی و روح تملق در میان ماست. پیشرفت سریعی که در یک قرن اخیر ما کرده‌ایم این است که بر القاب روحانی افزوده‌ایم. یعنی سیر القاب در این دو سه قرن مساوی است با ده برابر ده قرن اول اسلامی. پس کی می‌گوید که ما پیشرفت نکرد‌ه‌ایم؟

ارج، داروگر، آزمایش، پارس الکتریک، پلی‌اکریل اصفهان، کاشی ایرانا، ماشین‌سازی تبریز، ایستک، دوچرخه‌سازی ایساک، قند ورامین، روغن‌نباتی‌قو، چیت‌سازی ری و ایران چوب تنها بخشی از کارخانه‌های مهم تولیدی کشور است که درسه سال و نیم گذشته کرکره خود را پایین کشیدند.

ارج، داروگر، آزمایش، پارس الکتریک، پلی‌اکریل اصفهان، کاشی ایرانا، ماشین‌سازی تبریز، ایستک، دوچرخه‌سازی ایساک، قند ورامین، روغن‌نباتی‌قو، چیت‌سازی ری و ایران چوب تنها بخشی از کارخانه‌های مهم تولیدی کشور است که درسه سال و نیم گذشته کرکره خود را پایین کشیدند. تعطیلی کارخانه‌ها انگار داستان تعطیلی برندهای قدیمی و پرسابقه اقتصاد ایران تمامی ندارد و تقریبا می‌توان گفت که عادت کرده‌ایم که هر روز خبر تعطیل شدن یکی از بنگاههای بزرگ اقتصادی کشور را بشنویم. پایان تلخ قدیمی‌ترین برند تولید کننده لوازم خانگی یکی از این کارخانه ها پرونده‌اش بسته شد، کارخانه قدیمی ارج بود. کارخانه ای که فعالیت خود را از سال ۱۳۱۶ آغاز کرده و با هشتاد سال سابقه قدیمی‌ترین کارخانه تولید لوازم خانگی در کشور به شمار می‌رود. این کارخانه‌ به دلیل مشکلات شدید اقتصادی و بدهی زیاد، در خرداد ماه امسال توسط دستگاه قضایی پلمپ شد و با به فروش گذاشتن دستگاههای خود رسما فعالیت خود را تعطیل کرد. “آزمایش”به تاریخ پیوست! اما ارج تنها یکی از کارخانه هایی است که رسما از چرخه تولید کشور خارج شده است. برند معروف آزمایش دیگر تولید کننده لوازم خانگی در کشور هم در دولت تدبیر و امید تعطیل شد. بعد از تعطیلی کارخانه ارج خبرهایی زیادی در خصوص تعطیلی دیگر کارخانه قدیمی تولید لوازم خانگی در کشور یعنی آزمایش هم منتشر شد، اما دولتمردان ترجیح می دادند برای فرار از جو روانی ناشی از تعطیلی این کارخانه ها این خبر را تکذیب کنند. اما سرانجام در دی ماه سال گذشته عباس هاشمی مدیرکل دفتر صنایع فلزی و لوازم خانگی وزارت صنعت، رسما خبر تعطیلی این کارخانه را تایید کرد و گفت که ماشین آلات این کارخانه از تهران به مرودشت منتقل شده و رکود اقتصادی کارکنان آن را از ۱۴۰۰ نفر به ۱۶۰ نفر رسانده است. اما انتشار خبر تعطیلی پارس الکتریک هم مردم و فعالان اقتصادی را بدجوری غافلگیر کرد. این شرکت که متعلق به شستاست و از شرکتهای زیر مجموعه دولت هم به حساب می‌آید در سالهای اخیر حدود ۳۰۰ تن از کارگران خود را اخراج و تقریبا کلیه فعالیتهای خود را متوقف کرده است. اعضای هیات مدیره این شرکت در سالهای اخیر بارها به رئیس جمهور، وزیر کار و مدیران شستا نامه نوشتند، اما شرایط حاکم بر این شرکت نشان می‌دهد، این نامه‌ها تاثیر چندانی بر وضعیت پارس الکتریک نداشته است. جالب اینجاست که حسن روحانی سال ۹۲ و در مناظرات انتخاباتی به مشکلات شرکت پارس الکتریک به عنوان یک بنگاه تولیدی اشاره و از بی‌توجهی دولت قبل به آن گلایه کرده بود. رکود مسکن کمر تولید کنندگان کاشی را شکست اما تعطیلی واحدهای تولیدی به این سه برند قدیمی ختم نمی‌شود و حوزه‌های مختلف تولید در ۳٫۵ سال گذشته ضربات سنگینی را از رکود عمیق اقتصادی در کشور خورده‌اند. شرکت کاشی کویر یزد یکی دیگر از این شرکتهاست که در سالهای اخیر ظرفیت تولید خود را به شدت کاهش داده و حقوق کارگران خود را هم پرداخت نکرده است. کارخانه کاشی حافظ و کاشی ایرانا با مشکلاتی از همین جنس مواجه هستند و بسیاری از محصولاتشان در انبارها دپو شده است. شاید دلیل اصلی مشکلات صنعت کاشی کشور را باید در رکود عمیق اقتصادی بخش مسکن جستجو کرد چرخ ماشین سازی هم دیگر نمی‌چرخد اما شرکت ماشین سازی تبریز هم به عنوان یکی از قدیمی‌ترین کارخانه‌های تولیدی شمال شرق کشور در سالهای اخیر با کاهش ظرفیت و مشکلاتی رو به شده که این مسئله به اعتصاب طولانی بسیاری از کارگرانش به دلیل عدم دریافت مطالبات انجامیده است. دومینوی تعطیلی کارخانه‌های تولید سیمان اما وضعیت سیمان کشور هم به هیچ وجه مناسب نیست و رکود در بخشهای مختلف کشور به خصوص در صنعت ساختمان شرایط سختی برای تولید کنندگان سیمان به وجود آورده است. کارخانه سیمان ایلام یکی از کارخانه‌هایی است که به علت رکود و عدم فروش در خرداد ماه امسال تعطیل شد و کارگران آن بیکار شدند. جالب اینجاست که با وجود گذشت چند ماه از تعطیلی این کارخانه دولتمردان هنوز تمهیدی برای بازگشت این کارخانه مهم به چرخه تولید کشور اتخاذ نکرده‌اند. کارگران شرکت چینی حمید هم در ماههای اخیر بعد از تعدیل نیرو در این کارخانه و عدم پرداخت مطالبات با مشکلات زیادی رو به رو هستند. در این میان شرکت قدیمی تاژ هم که در حوزه تولید مواد شوینده فعال بود در دوران پسابرجام تصمیم گرفت به دلیل رکود اقتصادی امتیاز خود را به شرکت هنکل آلمان واگذار کند! واردات شکر کارخانه‌های قند را خاک سیاه نشاند اما در حوزه صنایع وابسته به کشاورزی هم وضعیت چندان مناسب نبود. از جمله کارخانه‌های مهمی که در این بخش کارشان به تعطیلی کشید، کارخانه قدیمی قند ورامین بود. این کارخانه که چند بار سالهالی اخیر روند فعالیت خود را متوقف کرده بود، در سال ۹۵ به طور رسمی تعطیل شد تا اوضاع برای ۴۰۰ کارگر این کارخانه بسیار سخت‌تر از گذشته شود. یکی دیگر از کارخانه‌های مهمی که در ۳٫۵ سال اخیر پرونده فعالیتش بسته شد، دوچرخه سازی ایساک بود. این شرکت که در استان خراسان و شمال شرق کشور سالها فعالیت می‌کرد، اوایل امسال رسما به فعالیت خود پایان داد صدها کارگر خود را بیکار ببیند. رکود دامن صنعت چوب و روغن نباتی را هم گرفت در صنعت چوب هم وضعیت به هیچ وجه مطلوب نبود و کار کارخانه ایران چوب به تعطیلی کشیده شد. روغن نباتی هم به عنوان یکی از قدیمی‌ترین کارخانه‌های تولید روغن نباتی کشور در ۴ سال اخیر زیر چرخ دنده‌های رکود دوام نیاورد و تعطیل شد. کارخانه معروف هپکو اراک هم در شرایط بحرانی قرار دارد و فعلا به طور موقت تعطیل شده است. دو کارخانه قند مهم کرج و کردستان هم به دلیل شرایط سخت اقتصادی و واردات گسترده شکر در ۴ سال گذشته ترجیح دادند که فعالیتهای خود را متوقف کنند. تعطیلی کارخانه قند فریمان یکی از مسائلی بود که به کارت زرد وزیر صنعت هم انجامید. یکی دیگر از کارخانه‌هایی که در ۳٫۵ سال اخیر فعالیتهای خود را به حالت تعطیل درآورده ، کارخانه زاگرس خودرو است. زاگرس خودرو از جمله شرکتهای وابسته به یک گروه خودروسازی ایرانی در مالزی است که کارخانه آن در بروجرد قرار دارد. محمد گودرزی دبیرکل خانه کارگر بروجرد گفته است که این کارخانه به دلیل کاهش ظرفیت تولید خودرو در آستانه تعطیلی قرار دارد و مدیر کارخانه نیز رسما اعلام کرده این کارخانه را به دلیل زیان خواهد بست. این کارخانه به دلیل کاهش قدرت خرید مردم متحمل زیان شده است و مجبور است صدها کارگرخود را اخراج کند. “ایستک” هم تعطیل شد! همچنین شنیده‌ها حاکی از این است که کارخانه تولید ماء الشعیر بدون الکل “ایستک” هم در وضعیت نامناسبی قرار دارد و در آستانه تعطیلی قرار گرفته است. این کارخانه در سال ۸۵ با همت گروه سرمایه گذاری ایستک راه اندازی شد و جز کارخانه‌های موفق و پرسود بود اما در یکی دو سال اخیر با تشدید رکود در آستانه تعطیلی به سر می‌برد. کارخانه فولاد سهند هم که بزرگترین کارخانه‌های شمال غرب کشور به شمار می‌رود و با ۶۰۰ کارگر در در ماههای ابتدایی سال ۹۵ تعطیل شد. جالب اینکه این کارخانه در همین دولت و توسط اسحاق جهانگیری معاون اول روحانی افتتاح شده بود! در صنعت چیت‌سازی هم وضعیت تولید اصلا تعریفی ندارد به شکلی که کارخانه “چیت سازی ری” که روزگاری زنده و پویا بود، اینک روزهای خوبی را سپری نمی‌کند و هزاران کارگر آن از کار بیکار شده‌اند. در میان کارخانه‌های روغن کشی هم اوضاع بسیار تیره و تار است به شکلی که ۷ کارخانه روغن کشی کشور به طور کامل تعطیل شدند و در حال حاضر صنایع روغن‌کشی در مجموع تنها از ۳۹ درصد ظرفیت خود استفاده می‌کنند. در این میان چندی پیش مدیرعامل سابق اتحادیه تولید کنندگان فرآورده‌های لبنی خبر از تعطیلی کامل ۳۵۰ کارخانه کوچک حوزه لبنیات داده است. بعضی اخبار هم حکایت از این دارد که ۶ کارخانه بزرگ سیمان کشور اعم از سیمان اردبیل، تهران، ارومیه، مازندران، شرق و سیمان پیوند گلستان به‌دلیل کمبود نقدینگی و هزینه های بالای تولید کوره‌های خود را خاموش کرده و کلینکری تولید نمی‌کنند. تعطیلی شرکتی با ۹۰ سال سابقه! اما آخرین دسته گل بر می‌گردد به کارخانه‌ای که ۹۰ سال قدمت دارد و اکثر زیر مجموعه‌های آن کاملا با زندگی مردم ایران عجین شده‌اند. هفته گذشته خبر تعطیلی هلدینگ داروگر شامل کارخانه های شوینده، بهداشتی و آرایشی کف، تولی پرس، تولید دارو، روغن نباتی جهان، شیرینی شکلات کیوان و ۱۲ واحد تولیدی بزرگ در رسانه‌ها منتشر شد که مسئولان وزارت صنعت سعی زیادی در تکذیب آن کردند. اما چند روز قبل با بررسی صورتهای مالی شرکت داروگر مشخص شد که زیان عملکرد شرکت کف(داروگر) در سال مالی ۹۵ به مرز ۴۵۰میلیارد تومان رسیده است. در روزهای اخیر برخی اخبار هم حکایت از تعطیلی کارخانه پلی‌اکریل اصفهان دارد و بررسی‌ها نشان می‌دهد کارگران این کارخانه از آینده خود بسیار نگران هستند.

کارگران معدن آزادشهر‎

کارگران معدن آزادشهر‎

پنجشنبه, 4 مه 2017

ادامه خشک‌سالی در ایران، به رغم بارندگی‌های شدید

در ماه‌های پایانی سال ۹۵ بارش شدید باران باعث جاری شدن سیل در برخی از استان‌های ایران شد اما خشک‌سالی همچنان ادامه دارد. میزان بارندگی در کل سال در شماری از استان‌ها بسیار کمتر از سال قبل بوده است.
Sistan und Belutschistan (inn.ir)
میانگین بارندگی در مناطق مختلف ایران از ابتدای سال آبی جاری تا روزهای پایانی اسفند ماه ۱۵۰ میلی‌متر بر مترمربع بوده که در مقایسه با دوره مشابه سال آبی گذشته چهار درصد کاهش داشته است.
سال آبی یک دوره دوازده ماهه است که ابتدای پائیز هر سال آغاز و تا پایان تابستان سال بعد ادامه دارد. مقام‌های وزارت نیرو میانگین بارندگی در سرتاسر یک سال آبی در ایران را بین ۲۴۰ تا ۲۵۰ میلی‌متر اعلام کرده‌اند که بخش اصلی آن به دو فصل پایانی سال مربوط است.
به‌گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی وزارت نیرو، رحیم میدانی معاون آب و آبفای این وزارت‌خانه روز گذشته (دوشنبه ۲۳ اسفند) با استناد به آمار بارش‌های سراسر ایران نوشت: «از شش حوضه اصلی کشور چهار حوضه در مقایسه با دوره درازمدت با کاهش بارش‌ها روبرو بوده و تنها دو حوضه بارش‌هایی بیشتر از متوسط بلندمدت را تجربه کرده‌اند.»
حوضه آبریز دریای خزر یکی از مناطقی است که با پنج درصد کاهش بارندگی در دو فصل گذشته نسبت به میانگین درازمدت روبرو بوده و بیشترین کاهش به میزان ۲۷ درصد در حوضه مرزی شرق ایران رخ داده است.
خوزستان در صدر استان‌های کم باران
در نیمه نخست سال آبی جاری تنها حوضه‌های آبریز فلات مرکزی و قره قوم ۴ و ۱۱ درصد افزایش بارندگی داشته‌اند. حوزه قره قوم در شمال شرقی ایران قرار دارد و شامل مناطقی در مرزهای مشترک با افغانستان و ترکمنستان می‌شود.
بررسی آمار ارائه شده از میزان بارندگی در بخش‌های مختلف کشور حاکی است که از ۳۱ استان ایران ۲۱ استان در دو فصل گذشته در قیاس با دراز مدت به لحاظ کم‌آبی در وضعیت نامناسبی قرار دارند.
بیشترین کاهش بارندگی در شش ماه گذشته با ۵۰ درصد به استان بحران‌زده خوزستان تعلق دارد که مدت‌هاست با معضلاتی چون آلودگی آب و افزایش شدید ریزگردها دست به گریبان است. استان‌های کهگیلویه و بویراحمد، کرمانشاه و ایلام با ۳۷ درصد کاهش بارندگی در ردیف بعدی قرار دارند.
در حالی که میانگین بارندگی در شش ماه گذشته افت داشته، در بسیاری از مناطق بخش بزرگی از بارش‌ها در چند روز رخ داده و به جاری شدن سیل در استان‌هایی مانند فارس، بوشهر، کهکیلویه، لرستان، خوزستان، هرمزگان و کرمان در پایان بهمن ماه منجر شده است.
کاهش آب ورودی به سدها
به گفته‌ معاون وزیر نیرو به دلیل کاهش بارندگی در پائیز و زمستان که فصل‌های اصلی بارش محسوب می‌شوند حجم آب ورودی به دخیره‌گاه سدها نیز دچار افت محسوسی شده و آب ورودی به سدی مانند سد درودزن شیراز که تأمین کننده اصلی آب شرب این شهر است نسبت به سال گذشته ۴۴ درصد و به سد سفیدرود ۵۲ درصد کاهش داشته است.
رحیم میدانی می‌گوید به دلیل "مدیریت آب خروجی از سدها"، به رغم کاهش شدید بارندگی حجم آب ذخیره شده در پشت اغلب سدها در وضعیتی مشابه سال گذشته قرار دارد. این "مدیریت" به طور معمول با کاهش جریان آب در پائین‌دست رودخانه‌ها انجام می‌شود که یکی از علت‌های مهم کم‌آبی و خشک شدن بسیاری از تالاب‌ها و دریاچه‌ها به شمار می‌رود.
اگر میانگین بارندگی در ایران را بالاترین حد اعلام شده یعنی ۲۵۰ میلی‌متر در نظر بگیریم باز هم کمتر از یک سوم متوسط جهانی خواهد بود. مطابق داده‌های وزارت نیرو بین ۸۰ تا ۹۰ درصد مساحت ایران را مناطق فراخشک، خشک و نیمه‌خشک تشکیل می‌دهند.
خشک‌سالی انباشته و ادامه کم‌آبی
در کنار کم آبی و طولانی‌تر شدن دوره‌های خشک‌سالی، تغییرات اقلیمی و آب و هوایی نیز از عواملی هستند که تهدیدی جدی برای ساکنان مناطق خشک و نیمه‌خشک به حساب می‌آیند.
شاهرخ فاتح، رئیس مرکز ملی خشک‌سالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی ابتدای امسال به خبرگزاری ایسنا گفته بود: «همه ۳۱ استان کشور در ماه گذشته (اسفند ۹۴) از حدود یک تا چهار و نیم درجه سلسیوس گرم‌تر از شرایط طبیعی و مورد انتظار این ماه خود بوده‌اند.»
فاتح خاطر نشان کرد که عمده مناطق مرکزی، نیمه جنوبی و شرقی ایران و حتی بخش‌هایی از مازندران، البرز و قزوین درگیر "خشک‌سالی بلندمدت و انباشته" هستند و این شرایط با بارندگی‌های مقطعی بهبود پیدا نمی‌کند.
به نظر می‌رسد که با کاهش بارندگی در پائیز و زمستان تامین آب شرب کلان‌شهری مانند تهران بزرگ که بیش از یک هفتم جمعیت ایران را در خود جا داده در سال آینده با مشکل جدی روبرو شود. مطابق آمار وزارت نیرو میزان آب ورودی به پنج سد اصلی اطراف تهران در دو فصل گذشته ۲۸ درصد کمتر از مدت مشابه در سال قبل بوده است.

عمده سهام معدن یورت متعلق به موسسه قرض‌الحسنه بسیجیان است

بر اساس گزارش‌هیأت مدیره معدن زغال‌سنگ یورت، سه عضو از پنج عضو هیأت مدیره این معدن وابسته به "گروه مالی مهر اقتصاد" هستند. بانک مهر اقتصاد با نام موسسه قرض‌الحسنه بسیجیان در سال ۱۳۷۲ تاسیس شده است.
Minenunfall in Golestan - Minenunfall (Tasnimnews)
خبرگزاری کار ایران، ایلنا بر اساس سندی که از گزارش هیأت مدیره معدن یورت منتشر کرده، نوشته سه نفر از پنج سهامدار این معدن از وابستگان نهاد بسیج مستضعفان هستند.
بر اساس این گزارش سه عضو از پنج عضو هیات مدیره این معدن اعضای شرکت‌های زیرمجموعه هلدینگ توسعه معادن روی ایران هستند. عمده سهام هلدینگ توسعه معادن روی نیز متعلق به گروه مالی مهر اقتصاد و شرکت سرمایه‌گذاری مهر اقتصاد ایرانیان است.
بانک مهر اقتصاد فعالیت خود را در سال ۱۳۷۲ با نام موسسه قرض‌الحسنه بسیجیان آغاز کرد و هم‌اکنون زیرمجموعه بنیاد تعاون بسیج است.
حوالی ساعت ۱۲ ظهر روز چهارشنبه (۱۳ اردیبهشت/ ۳ مه) انفجاری در معدن یورت رخ داد. تا کنون اجساد ۲۲ معدنچی که در این حادثه کشته شده‌اند، شناسایی شده است. بر اساس آخرین اخبار بین ۶ تا ۱۳ نفر همچنان در معدن محبوس هستند.
خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا خبر داده که تعداد زیادی از کارگران این معدن بیمه حادثه و مسئولیت نداشتند.
هنوز علت انفجار مشخص نشده است
درباره علت وقوع انفجار در این معدن هنوز دلیل مشخصی از سوی مقامات ذکر نشده است. بسیاری از کارگرانی که زنده مانده‌اند گفته‌اند که پیش از انفجار بوی گاز استشمام کرده‌اند. خبرگزاری مهر به نقل از یکی از معدنچیان حاضر در حادثه  گزارش داد که "معدن یورت  سنسور تشخیص نشت گاز ندارد و علت اصلی این حادثه هم انفجار گاز به دلیل نشت آن بوده است".
این معدنچی همچنین تصریح کرد که نکات ایمنی در این معدن "هیچگاه رعایت نمی‌شد و این یکی از دلایلی بود که منجر به این حادثه شد".
 اما معاون وزیر صنعت و معدن این ادعا را "نادرست و عوامانه" دانسته و علت انفجار را استفاده از استارتر لوکوموتیو توسط کارگران اعلام کرده است.
 خبرگزاری تسنیم در مورد عامل انفجار در این معدن نوشته بود که یکی از لوکوموتیوهای حمل و نقل در داخل تونل خاموش شده بود و هنگام روشن کردن لوکوموتیو به شیوه باطری به باطری، گاز متان انباشت شده در داخل معدن بر اثر جرقه منفجر شده است.