۱۳۹۴ دی ۲۵, جمعه
بی خوابی
چه فرق می کرد زندانی در چشم انداز باشد
یا دانشگاهی؟
اگر که رویا تنها احتلامی بود بازی گوشانه
تشنج پوستم را که میشنوم
سوزن سوزن که میشود کف پا
علامت این است که چیزی خراب میشود
دمی که یک کلمه هم زیادی ست
درخت و سنگ و سار و سنگسار و دار
سایه دستی ست که می پندارد
دنیا را باید از چیزهایی پاک کرد
چقدر باید در این دو متر جا ماند تا تحلیل جسم حد زبان را رعایت کند؟
چه تازیانه کف پا خورده باشد
چه از فشار خونی موروث در رنج بوده باشی
قرار جایش را می سپارد به بی قراری
که وقت و بی وقت
سایه به سایه
رگ به رگ
دنبالت کرده است تا این خواب
...
تظاهرات تورم را طی می کنم در گذر دلالان
سر چهار راه صدای درشت میپرسد
ویدئو مخرب تر است یا بمب اتم؟؟؟
مسیح هم که بیاید انگار صلیبش را باید حراج کند
صدای زنگ فلز در دندانهای طلا
وخارش کپک در لاله های گوش
نصیب نسلی که خیلی دیر رسیده است
نه سینما و نه مهمانی در تاریخ
هجوم کاشفانی با تاخیر حضور
هزار کس می آیند و هزار کس میروند
و هیچ کس هیچ کس را به خاطر نمی آورد
صدا همان که میشنوی نیست
سگ از سکوت به وجد می آید و دزد بر سر بام بلند سماع میکند با ماه
زبان عزیز تر است اکنون یا دهان؟
که سنگ راه دهان را هزار بار تمرین کرده است
صدا که میشکند
حرف که چرک میکند
جمله ها که نقطه چین میشوند
پیری یا بچه ای که خود را می کشد
تازه معنا روشن میشود
سگی که می افتاد در نمکزار و...این نمک که خود افتاده است
خلاف رای اوللالباب نیست که ماه رنگ عوض کرده باشد
یا شب مثل آزادی زنگ زند
گچ سفید جای سرت را نشان میدهد
که چند سالی انگار در اینجا می نشسته ای
و رد انکارت افتاده است
بر دیوار
یا شاید نقشی مانده است از تسلیمت
گذاری اصلا نا تمام
و تازه این بی تابی که هیچ چیز آرامش نمی کند
در التهاب درهایی که باز میشوند و درهایی که بسته میشوند
کتابهایی که باز میشوند و دستهایی که بسته میشوند
دستهایی که سنگها را میپرانند
و سارهایی که از درختها میپرند
درختهایی که دار میشوند
دهان هایی که کج میشوند
زبانهایی که لال مانی میگیرند
صدای گنگ و چشم انداز گنگ و خواب گنگ
و همهمه
که می انبوهد
می ترکد
رویا که تکه تکه میپراکند
دانشگاهی که حل میشود در زندانی و چشم اندازی که از هم میپاشد
خوابی که میشکند در چشم و چشم که میخ میشود در نقطه ای
ونقطه
که می ماند منگ در گوشه ای از کاسه سر
که همچنان غلت میخورد
غلت میخورد
غلت میخورد
...................
محمد مختاری
از مجموعه ی وزن دنیا
چه فرق می کرد زندانی در چشم انداز باشد
یا دانشگاهی؟
اگر که رویا تنها احتلامی بود بازی گوشانه
تشنج پوستم را که میشنوم
سوزن سوزن که میشود کف پا
علامت این است که چیزی خراب میشود
دمی که یک کلمه هم زیادی ست
درخت و سنگ و سار و سنگسار و دار
سایه دستی ست که می پندارد
دنیا را باید از چیزهایی پاک کرد
چقدر باید در این دو متر جا ماند تا تحلیل جسم حد زبان را رعایت کند؟
چه تازیانه کف پا خورده باشد
چه از فشار خونی موروث در رنج بوده باشی
قرار جایش را می سپارد به بی قراری
که وقت و بی وقت
سایه به سایه
رگ به رگ
دنبالت کرده است تا این خواب
...
تظاهرات تورم را طی می کنم در گذر دلالان
سر چهار راه صدای درشت میپرسد
ویدئو مخرب تر است یا بمب اتم؟؟؟
مسیح هم که بیاید انگار صلیبش را باید حراج کند
صدای زنگ فلز در دندانهای طلا
وخارش کپک در لاله های گوش
نصیب نسلی که خیلی دیر رسیده است
نه سینما و نه مهمانی در تاریخ
هجوم کاشفانی با تاخیر حضور
هزار کس می آیند و هزار کس میروند
و هیچ کس هیچ کس را به خاطر نمی آورد
صدا همان که میشنوی نیست
سگ از سکوت به وجد می آید و دزد بر سر بام بلند سماع میکند با ماه
زبان عزیز تر است اکنون یا دهان؟
که سنگ راه دهان را هزار بار تمرین کرده است
صدا که میشکند
حرف که چرک میکند
جمله ها که نقطه چین میشوند
پیری یا بچه ای که خود را می کشد
تازه معنا روشن میشود
سگی که می افتاد در نمکزار و...این نمک که خود افتاده است
خلاف رای اوللالباب نیست که ماه رنگ عوض کرده باشد
یا شب مثل آزادی زنگ زند
گچ سفید جای سرت را نشان میدهد
که چند سالی انگار در اینجا می نشسته ای
و رد انکارت افتاده است
بر دیوار
یا شاید نقشی مانده است از تسلیمت
گذاری اصلا نا تمام
و تازه این بی تابی که هیچ چیز آرامش نمی کند
در التهاب درهایی که باز میشوند و درهایی که بسته میشوند
کتابهایی که باز میشوند و دستهایی که بسته میشوند
دستهایی که سنگها را میپرانند
و سارهایی که از درختها میپرند
درختهایی که دار میشوند
دهان هایی که کج میشوند
زبانهایی که لال مانی میگیرند
صدای گنگ و چشم انداز گنگ و خواب گنگ
و همهمه
که می انبوهد
می ترکد
رویا که تکه تکه میپراکند
دانشگاهی که حل میشود در زندانی و چشم اندازی که از هم میپاشد
خوابی که میشکند در چشم و چشم که میخ میشود در نقطه ای
ونقطه
که می ماند منگ در گوشه ای از کاسه سر
که همچنان غلت میخورد
غلت میخورد
غلت میخورد
...................
محمد مختاری
از مجموعه ی وزن دنیا
هالی منطقه سمغان برای نشان دادن اعتراض خود به مسئولین شهرستان کهگیلویه از شیوه جالبی استفاده کردهاند.
در ۳ کیلومتری شهر دهدشت محلهای وجود دارد که ساکنان آن به علت معلق بودن وضعیت بین شهر یا روستا در بدترین شرایط و نامناسبترین وضع ممکن زندگی میکنند.
سمغان با دارا بودن بیش از دو هزار نفر جمعیت سالهاست از بیمهریها سیلی میخورد و ساکنان این محل بر اثر مشکلات و بیتوجهی مسئولان در حالی گرفتار فقر و نبود امکانات شدهاند که تنها دو کیلومتر با شهر فاصله دارند.
پای درددلهای مردم سمغان که بنشینی میبینی که دلهایشان آماس کرده است از درد بیتوجهی مسئولان. آنگونه که مردم سمغان میگویند هنگام انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا، تبلیغات و وعده و وعیدهای کاندیداهای شورای اسلامی شهر دهدشت در سمغان شروع شده و در نهایت با آوردن صندوقهای رأی شورای اسلامی دهدشت به سمغان و شرکت مردم این منطقه در انتخابات این شورا به اتمام میرسد.
اما نوبت به ارائه خدمات شهری که میرسد دیگر کسی سمغانیها را از شهروندان دهدشتی به حساب نمیآورد و اعضای شورای شهر دهدشت نیز فراموش میکنند که روزی برای جمع آوری آرا و رسیدن به منصب درب خانه سمغانیها را با چه حرص و ولعی میکوبیدند.
جای جای سمغان را که نگاه کنی تلی از زباله را میبینی که تهدیدی اساسی برای سلامت مردم به شمار میرود و اینجاست که میتوان درد مردم سمغان از عدم توجه مسئولان به این منطقه را درک کرد مسئولانی که برای جمع آوری آرا پیش قدم میشوند اما نوبت به ارائه خدمات که میرسد خود را کنار میکشند.
اهالی منطقه سمغان برای نشان دادن اعتراض خود به مسئولین شهرستان کهگیلویه نسبت به کمبود امکانات با ریختن آشغالهای خود در ورودی چرام به دهدشتاز شیوه متفاوتی استفاده کردهاند.
اهالی این منطقه که سالهای سال است اسیر کاغذ بازیهای اداری هستند و هنوز نمیدانند که ساکن شهر هستند یا روستا، تنها راه دیده شدن و جلب توجه مسئولین شهرستان را این شیوه اعتراض میدانند.
بخشدار مرکزی کهگیلویه طرح توجیهی الحاق روستای سمغان به محدوده شهری را مورد اشاره قرار داد و با بیان اینکه این روستا با دارا بودن بیش از یکهزار خانوار در حریم سه کیلومتری دهدشت واقع شده است عدم ارائه خدمات شهری و محرومیت از خدمات روستایی را نگرانکننده دانست و گفت: بیتوجهی بنیاد مسکن و نیز شهرداری و بلاتکلیفی در ارائه خدمات مردم روستا را وادار به انجام کارهایی کرده که سلامت مردم را به خطر انداخته است.
حسینیپرور افزود: مردم بهخاطر بیتوجهی مسئولان زبالهها را در محل ورودی شهر از سمت سمغان میریزند تا از این طریق وضعیت نگرانکننده این روستا را به مسئولان گوشزد کنند.
در حال حاضر هیچ گونه خدماتی از طرف شهرداری دهدشت به مردم این منطقه ارائه داده نمیشود و مردم منطقه سمغان هم برای نشان دادن اعتراض خود به این وضع آشغالهای خود را در مسیر اصلی ورودی دهدشت میاندازند تا شاید مسئولینی که از این مسیر عبور میکنند با دیدن این آشغالها به فکر رفع مشکل مردم این منطقه برآیند.
جالب است که مسئولان شهر دهدشت نه در جهت برطرف کردن مشکلات مردم منطقه سمغان اقدامی انجام میدهند و نه در جهت جمع کردن این زبالهها که ورودی نامناسب شهر دهدشت را بسیار زشتتر و نامناسبتر کرده است.
وخامت جسمانی آتنا دائمی در زندان
روز گذشته ۲۳ دی ماه «آتنا دائمی» فعال مدنی محبوس در زندان اوین به دندان پزشکی اعزام شد، همچنین طی هفته جاری این فعال مدنی در حوزه دفاع از کودکان کار و خیابان به دلیل وخامت وضعیت جسمانی و فشار خون بالا، دو بار به بهداری زندان اوین منتقل و پس ازتلاش جهت پائین آوردن فشار خون به بند زنان «نسوان» این زندان بازگردانده شده است.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، «فاطمه دائمی خشکنودهانی» که پیشتر با نام «آتنا دائمی» شناخته شده است، سه شنبه شب ۲۲ دی ماه ۱۳۹۴ در پی مشکلات حاصله از تپش قلب شدید و نامنظم بودن ضربان قلب و همچنین بالا رفتن فشار خون و تنگی نفس به صورت اورژانس از بند نسوان زندان اوین به بهداری این زندان منتقل و پس از تشخیص و تجویز پزشک بهداری جهت استفاده از قرص زیرزبانی به بند بازگردانده شده است.
این فعال مدنی در پی عدم حل مشکل پس از استفاده از قرص زیر زبانی و وخامت وضعیت جسمانی، مجددا به بهداری زندان منتقل و پس تزریق آرامبخش، به بند نسوان بازگردانده شده است.
این فعال مدنی در حوزه دفاع از کودکان کار و خیابان همچنین در صبح روز چهارشنبه ۲۳ دی ماه ۱۳۹۴ به دندان پزشکی اعزام شد و به علت تزریق آرامبخش و همچنین شرایط بد جسمی در شب پیش از اعزام به دندان پزشکی، از سوی پزشک مربوطه تنها یک دندان وی به علت پانسمان درمان شد و وی به زندان عودت داده شد.
پیش تر نیز صبح روز چهارشنبه ۲ دی ماه سال جاری این فعال مدنی به علت خونریزی لثه وعفونت دندان به دندان پزشکی اعزام شد.
یک منبع مطلع از وضعیت این فعال مدنی در گفتگویی با «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» گفته ” یک دندان آتنا مدت زیادی بود که عفونت کرده بود و به طور مداوم خونریزی لثه داشت. دندان به طور کامل پوسیده شده بود وبه همین دلیل عفونت به دندان های دیگر و لثه نیزمنتقل شد، اما پزشک بهداری زندان تنها پس از دیدن آتنا و وضعیت عفونت دندان او، تنها گفت باید دندان را بکشیم و حتی اجازه اعزام به مراکز درمانی را نیز تایید نکرد. این درصورتی است که دندان پزشکی بهداری حتی قابلیت عکسبرداری را هم ندارد و در خیلی از مواقع نیز اصول بهداشتی در آن رعایت نمی شود”
این منبع مطلع در ادامه افزود ” با دوندگی و درخواست های مکرر آتنا و خانواده بود که در نهایت موفق شدیم و برای اولین بار در روز چهارشنبه ۲ دی ماه آتنا به دندان پزشکی اعزام شد. پزشک مربوطه گفته است: جهت بهبودی کامل و رفع عفونت از لثه ها و جلوگیری از ایجاد خونریزی، حداقل شش جلسه وقت لازم است و درصورت جلوگیری از درمان امکان جراحی لثه و انتقال عفونت به قسمت های دیگر وجود دارد. تاکنون اجازه پنج جلسه اعزام آتنا از سوی مسوولین صادر شده است و روز چهارشنبه ۲۳ دی ماه ۱۳۹۴ دومین جلسه اعزام او به دندان پزشکی بوده است.
این فعال مدنی محبوس در بند نسوان زندان اوین، پیش ترنیز پس از انتقالش به بند نسوان در پی مراجعه به بهداری و تشخیص پزشک جهت مشکلاتی از جمله سردرد، دوبینی، لکه بینی در دید، ضعف استخوان به دکتر غدد اعزام و در تیر ماه سال جاری تشخیص پزشکان اختلال هورمونی بوده و پس از تجویز دارو، این علائم تغییری در وضعیت جسمی این فعال مدنی نداشت.
این فعال حقوق کودکان کار و خیابان مجددا پس از ممانعت های پی در پی مسوولین و تلاش های بیش ازحد خانواده به تشخیص پزشک بهداری زندان، پس از گذشت ماه ها به دکتر مغز و اعصاب اعزام شد و در پی این اعزام و معاینه تشخیص پزشک مربوطه «میگرن» بوده است.
«آتنا دائمی» پس از استفاده از داروها و همچنین انجام معاینه چشم همچنان با مشکلاتی از جمله سردرد، دوبینی، لکه بینی در دید روبرواست.
پیش تر نیز در روز سه شنبه ۱۷ آذر ماه ۱۳۹۴ پس از انتقال این زندانی محبوس در بند نسوان زندان اوین به چشم پزشکی، تشخیص دکتر متخصص، علائمی از استرس اعلام شد و نگهداری این فعال مدنی را در محیط استرس زا (زندان) خطرناک اعلام کرده است.
چندی پیش نیز مقرر بود این فعال مدنی در روز سه شنبه ۱۹ آبان ماه ۱۳۹۴ جهت تشخیص و درمان بیماری دوبینی به چشم پزشکی اعزام شود اما به دلیل اهمال دادیار وقت زندان اوین در امضای نامه اعزام و عدم امضا و اعزام دادیار جدید این زندان «حاجیلو»؛ اعزام این فعال مدنی لغو و به زمانی دیگر موکول شد.
«آتنا دائمی» ۲۷ ساله و دارای مدرک دیپلم است و تا پیش از بازداشت در «باشگاه انقلاب» در «تهران» شاغل بوده است. این فعال مدنی و حقوق کودکان کار و خیابان در ۲۹ مهرماه ۱۳۹۳، از سوی مامورین لباس شخصی در منزل پدری خود بازداشت و به «بند ۲-الف سپاه پاسداران» زندان «اوین» منتقل شد.
«آتنا دائمی» پس از تحمل ۸۶ روز انفرادی و بازجوییهای پیدرپی، در ۲۴ دی ماه ۱۳۹۳، به بند عمومی زنان (موسوم به بند نسوان) در «زندان اوین» منتقل شد و پس از چندین بار به تعویق افتادن جلسه دادگاه، در ۲۳ اسفندماه ۱۳۹۳، در شعبه ۲۸ «دادگاه انقلاب اسلامی» به ریاست قاضی «مقیسه»، در حضور وکیلش و دیگر متهمین پرونده «امید علیشناس»، «ئاسو رستمی» و «علی نوری» محاکمه شد.
در نهایت این فعال مدنی در ۲۲ اردیبهشتماه ۱۳۹۴، به تحمل ۱۴ سال حبس تعزیری محکوم شد.
اتهامات این مدافع حقوق بشر و فعال حقوق کودکان کار و خیابان، «اجتماع و تبانی برای بر هم زدن امنیت کشور برای تجمع در مقابل دفتر سازمان ملل متحد در تهران در دفاع و حمایت از کودکان کوبانی و شنگال و حضور در تجمعاتی علیه اعدام مانند تجمع اعتراضی در مقابل زندان رجایی شهر کرج در اعتراض به اعدام ریحانه جباری، حضور در مقابل زندان اوین در حمایت از امید علیشناس و آرش صادقی و اعتراض به بازداشت آنها، ارتباط با مادران عزادار پارک لاله، حضور در مراسمات و اغتشاشات، تشکیل دستجات غیرقانونی جهت برهم زدن امنیت با برگزاری جلسات به منظور تصمیمگیری در جهت اعتراض به احکام قضایی صادره در خصوص زندانیان سیاسی و متهمان جنبش سبز و ملاقات با خانواده کشتهشدگان سال ۸۸، شعارنویسی و توزیع در حمایت و دفاع از زندانی محکوم به اعدام ارژنگ داودی، ارتباط و ارسال اطلاعات به خبرگزاریهای ضد انقلاب و معاند، ارتباط با محمد نوریزاد، نرگس محمدی، خانواده ستار بهشتی و فعالیت در جهت حمایت از زندانیان سیاسی جنبش سبز، هواداری از مجاهدین خلق، ارسال اخبار به سرپل نفاق، اهانت به بنیانگذار جمهوری اسلامی، اهانت و افترا به رهبر و اهانت به رییسجمهوری و…» (ماده ۶١٠)، «فعالیت تبلیغی علیه نظام»، «توهین به رهبری و مقدسات به دلیل گوش دادن به آهنگهای شاهین نجفی» (ماده ۵١۴)، «مخالفت با حجاب اجباری» و «مخالفت با اعدام»، «اختفای ادله جرم برای رهایی متهم علی نوری» (ماده ۵۵۴) عنوان شده است.
یک منبع مطلع از وضعیت پرونده متهمان این پرونده چندی پیش به کمپین گفته بود: “مستندات این اتهامات، اجتماع ١٠ نفره آتنا و دوستانش در مقابل سازمان ملل جهت محکوم کردن حملات وحشیانه داعش در کوبانی، و نقدهای آتنا به اختلاسهای میلیاردی در نظام اسلامی در صفحه فیسبوک شخصی خود و همینطور شهادت متهم «علینوری» بر علیه او میباشد.»
این منبع همچنین درخصوص محاکمه «آتنا دائمی» گفته: “در این دادگاه که نهایتا چند دقیقه برگزار شد اجازه دفاع به آتنا و وکیلش داده نشد و همچنین با تودیع وثیقه برای آزادی موقت او موافقت نشد. سپس پس از اعتراض آتنا و وکیلش، پرونده جهت تجدیدنظر خواهی به شعبه ٣۶ ارسال شد و از آن زمان تاکنون وقت دادرسی مشخص نشده و آتنا به مدت یک سال است که در بازداشت موقت در زندان اوین به سر میبرد.”
«آتنا دائمی» هماکنون در چهاردهمین ماه بازداشت موقت، در بند زنان زندان اوین، منتظر اعلام حکم دادگاه تجدید نظر خود است. پرونده این فعال مدنی، جهت رسیدگی مجدد به دادگاه تجدیدنظر ارسال شده است. دیگربار پرونده او روز سهشنبه ۶ مردادماه ۱۳۹۴، پس از تعیین شعبه، به شعبه ٣۶ به ریاست «قاضی زرگر» جهت بررسی مجدد ارسال شده است.
این فعال مدنی سابقه بیماری قلبی دارد. همچنین به علت نگهداری طولانیمدت در سلول های انفرادی و شرایط بد بهداشتی بازداشتگاه و عدم دسترسی به هواخوری و نور آفتاب، دچار ناراحتی پوستی و همچنین ضعف شدید بینایی شده بود.
این فعال حقوق کودکان کار و خیابان، پس از انتقالش از درمانگاه «صادقیه» به زندان اوین، در شنبه شب ۱۳ تیرماه ۱۳۹۴، پس از تحمل فشارهای عصبی وارده در طول روز از سوی مامور انتقال زندان، در بند زنان اوین دچار حمله قلبی شد و به بهداری این زندان منتقل شد. او پس از یک معاینه سرپایی با همان وضعیت جسمی، به داخل بند زنان بازگردانده شد.
یک فعال حقوق بشر که نخواست نامش فاش شود درخصوص حکم صادره دادگاه انقلاب درباره «آتنا دائمی» به کمپبن گفته: “یک نکتهای که در این پرونده وجود دارد که قابل تامل است و اینکه اگر فرض بر آن بگیریم که آتنا مجرم باشد و با یک اجتماع ١٠ نفره بر ضد گروه داعش، قصد بر هم زدن امنیت کشور را داشته و با چندین نقد قصد بر توهین به رهبری را داشته و همینطور شهادت یک مجرم دیگر نیز در دادگاه اسلامی درست بوده باشد؛ با توجه به قانون مجازات اسلامی، آتنا در مجموع طبق مادههای قانونی ۶١٠، ۵١۴ و ۵٢۴ او میبایست حداکثر به ١٠سال حبس محکوم میشد. قاضی مقیسه با سابقه ۲۵ساله قضاوت در نظام جمهوری اسلامی، در جمع ساده این احکام دچار اشتباه فاحشی شده است.”
پیشترنیر سازمان «عفو بینالملل» خواستار آزادی «آتنا دائمی» شده بود. این سازمان مدافع حقوق بشر، همچنین از ایران خواسته «مراقبتهای پزشکی ضروری برای این فعال مدنی را فراهم کند و با احترام به کنوانسیون بینالمللی حقوق سیاسی و مدنی که ایران نیز از امضا کنندگان آن است، حق آزادی اندیشه و بیان را به رسمیت بشناسد.»
در سال گذشته خانواده و وکیل «آتنا دائمی»، بارها برای موافقت با مرخصی او تلاش کردهاند، اما قاضی «مقیسه» هر بار درخواست مرخصی او را رد کرده است.
در حال حاضر «آتنا دائمی» همچنان در بند عمومی زنان «اوین» مشهور به «بند نسوان»، در حال گذراندن چهاردهمین ماه از مجازات ۱۴ سال حبس خود است.
اشتراک در:
پستها (Atom)