نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۷ فروردین ۳۱, شنبه

خاطرات بی ملاحظهً یک خانم شکارچی مار!

کارلا دل پونته با تمام قوا جنایتکاران جنگی جنگ یوگسلاوی سابق را به دادگاه کشاند ودر برابر قانون آنها را به پاسخگوئی واداشت . حتی در مورد خودش هم به سر سختی قضاوت می کند.


کارلا دل پونته ، خانم دادستان سویسی دادگاه بین المللی و جهانی لاهه در کشور هلند، کتاب خاطرات هشت سال گذشتهً خودش را هفتهً پیش در ایتالیا منتشرکرد. کتاب را با جملهً « من زمانی با برادرهایم به شکار مار می رفتم ». شروع وبا این جمله تمام می کند « هنوز هم من بیشتر شکارچی مار هستم تا دانش آموختهً رشتهً حقوق ».

هشت سال تمام خانم دل پونته تلاش کرد بعنوان دادستان و در مقام مدعی العموم قربانیان جنگی یوگسلاوی سابق در شهر لاهه در هلند از سال 1999 تا 2007 جنایتکاران و جانیان جنگ بالکان را دستگیر کرده و در برابر قانون به پاسخ گوئی وادارد. در این رابطه او نه تنها با مخالفت و مقاومت صربی ها، کرواتی ها ، کوزوو آلبانی ها بلکه ایالات متحدهً امریکا، تعدادی از کشورهای اروپائی ، ناتو و واتیکان روبرو شد.
اودر کتاب خود مخالفت و کارشکنی هائی را که در طول این سال ها با آن ها مواجه شده است با کلمه « دیوار سنگی » توصیف می کند و می نویسد: وقتی که به قربانیان این جنگ مهیب فکر میکردم از کار خود ناامید نشده واین افکار پیوسته به من جرآت و جسارت ادامهً کارمی بخشید.
اسم کتاب او « شکار، من و جنایتکاران جنگ» ودر حدود چهار صد صفحه است که اوٌلین بار در ایتالیا قبل از آن که درسایر کشورهای اروپائی چاپ شود منتشر شد. خاطرات دادستانی که تجربه دادگاه رواندا( افریقا) را هم پشت سر دارد. حتی قبل از عرضه کتاب به بازار اعتراضات و نگرانی هائی از بابت چاپ آن ابرازشد. دولت صربستان برای جلوگیری از انتشار آن به سازمان ملل متحد شکایت کرد و ادٌعا کرد ظاهرآ انتشار این کتاب و اطلاعاتی که در آن وجود دارد باعث جلوگیری از دستگیری سایر جنایتکاران جنگی که هنوز دستگیر نشده اند می شود.

در واقع این خانم سیاست مدار شصت و یکساله سویسی در کتاب خیلی دقیق و مفصٌل جزئیات گفتگو و چک وچونه زدن های خود را با سیاستمداران و سازمان های امنیتی و جاسوسی صربستانی بخاطر پیدا کردن ردٌ پای جنایت کار فراری و فرماندهً سابق بوسنی صربی ، سربین رادوان و راتکو ملادیچ را شرح و در عین حال عملیات و روش هائی که باعث دستگیری آنان شده کاملآ توضیح می دهد.
مهمتر از این نکات ادعائی است که باعث برانگیختن حساسیٌت بلگرادشده است: مسئله دزدیدن اجزاً بدن زندانیان در دورهً جنگ کوزوو است. ً او در کتاب خود می نویسد که اطلاعات قابل قبول و دقیقی در یافت کرده است که آلبانی ها زندانیان صربی خود را به شمال آلبانی منتقل کرده وکه در آن جا قسمت هائی ار اجزاً بدرد بخور بدن آنان را در آورده و به خارج می فروختند، سپس زندانی ها را می کشتند. کارمندان دیوان لاهه اثر و رد خون و وسائل پزشکی را در محل حادثه پیدا کردند ولی متاًسفانه نتوانستند مدارک کافی برای ارائًه به دادگاه بدست آوردند.

کارلا دل پونته با موهای بلوند مایل به سفید وباعینک شاخی، حقوقدانی که کارش رعب بر دل جنایتکاران می اندازد ، دارای شخصیت قوٌی ، اتکاء به نفس و پیگیری او در کارهایش باعث شده است که در این کتاب بدون هراس، از نقاط ضعف تمام طرفین جنگ حرف می زند و چنین می نویسد« بخاطر وجود دادگاه لاهه هیچ گروهی و ملٌیتی در بالکان نمی تواند ادٌعا کند که قربانی جنگ بوده زیرا تمام جنایتکاران این جنگ خانمان سوز را بدون توجه به تعلقات قومی به دادگاه کشیده و مجازات قانونی شده اند.» او در کتاب کار این دادگاه را جمع بندی کرده و می نویسد : دادگاه بین المللی لاهه این ارزش را دارد که از آن به مانند الگوئی برای تشکیل دادگاه های مشابه استفاده گردد.

او در این کتاب شرح مفصلی از چگونگی تعقیب و دستگیری رئیس جمهور سابق یوگسلاوی سلوبودان میلوسیویچ و محاکمه تعداد زیادی از سران صربی ، کرواتی، کوزوو آلبانی ها به خواننده ارائه می دهد. او با تمام وجود برای اجرای عدالت تلاش و از قانون تقاضای اجرای عدالت می کند حتی زمانی که با چهار چوب کاری و وظیقهً سیاستمداران و دیپلمات ها مغایرت دارد. او می نویسد : این که گفته شود صلح و آرامش بر اجرای عدالت رجحان دارد بی معنا است زیرا اگر « صلح و آرامش بدون اجرای عدالت بر قرار گردد، زمینهً درگیری و جنگ بعدی راآماده می کنند».

با این نوع طرز تفٌکر و برخورد « ماده ببر نورنبرگ جدید» ( نورنبرگ شهری در آلمان که در دادگاه آن جنایتکاران جنگی رژیم نازیست هیتلری محاکمه شدند) لقبی که در ایتالیا به او داده اند با دیوار سنگی سیاست و دیپلماتی واقعی روبرو شد. در کتاب خود شرحی از ملاقات خود با جورج تینت ، رئیس سابق سازمان سیا می دهد. تینت در سال 2000 در رابطه با پیگیری و دستگیری کارادیچ به او قول هر نوع همکاری داده و گفته بود پیدا کردن او در درجهً مهم اهمیٌت قرار دارد. امٌا ظاهرآ فقط حرف تو خالی بوده زیرا زمانی که کارلا بر دستگیری این فرد اصرارمی کند رئیس سابق سازمان سیا با کلمات توهین آمیز« نطرتو برای من پشیزی ارزش ندارد » به او پاسخ می دهد.
در سایر مسائل هم خانم کارلا دل پونته که از خانواده ای در شهر تسین در سویس است با مشکلات زیادی روبرو شد. بعنوان مثال زمانی که می خواست تحقیقی در بارهً کشورهای عضو پیمان ناتو به خاطر بمباران کردن یوگسلاوی سابق در سال 1999و به دادگاه کشاندن آن ها بعنوان جنایت کار جنگی انجام دهد با مقاومت سازمان ناتو و کشور های اروپائی قرار گرفت و او یا لحنی تلخ در کتاب خود یاد آوری می کند که آنان از دادن اطٌلاعات لازم خود داری و هیچ ارگانی با ما همکاری نکرد.
کتاب برای واتیکان هم باعث آبروریزی است. او مینویسد که چگونه از جیوانی لاجولو وزیر امو خارجه پاپ تقاضای کمک کرد که دررٌد یابی و پیدا کردن ژنرال کرواتی آنته گوتوینا با او همکاری کند. زیرا اطلاعات دقیقی بدست آورده بود که این ژنرال در دیری متعلق به کاتولیک ها در کرووات خودش را مخفی کرده است. بطوری که کارلا دل پونته می نویسد لاجولو نه تنها هیچ کمکی نکرد حتی با جواب مضحکی که « واتیکان یک دولت نیست زد ، پاپ هم هیچ کنترل و یا سلطه ای بر اسقف و کشیش های کروواتی ندارد و از او هم نیاید تقاضای کمک کرد » از همراهی سرباززد. وتازه وقتی کارلا دل پونته از وزیر امور خارجهً واتیکان تقاضای دیدار رسمی از پاپ جدید بندیکت شانزدهم کرد در جواب او با پرروئی نوشت که شما می توانید مثل بقیه زائران یک روز به میدان کلیسا ی پیترز( میدانی در روم پایتخت ایتالیا که زائران برای دیدن پاپ در آنجا جمع میشوند) بیآئید. خانم دل پونته در جواب نوشت : متشکرم من بعنوان دادستان دادگاه لاهه تقاضای ملاقات کرده ام نه زائرواتیکان.
کارلا دل پونته که در حال حاضر سفیر سویس د ر کشور آرژانتین است کار خود راهم مورد ارزیابی دقیق قرار داده و با اشتباهات و نواقصی که در این مدت اتفٌاق افتاده است با نگاه انتقادی و سرسخت برخورد می کند. او می نویسد: بجای آن که من دائم در سفر و فقط در فکر پیدا کردن رٌد و دستگیری جنایت کاران باشم ، نی بایستی زمان بیشتری را در لاهه می گذراندم تا بهتر و اساسی تر می توانستم وظایفم را انجام بدهم. زیرا سفرها و نبودن من در آنجا باعث شد که همکاران من در لاهه تحت فشار قرار گیرند. او در عین حال از روش و سبک کار خود و سختگیریش در پیش برد کار دادگاه دفاع می کند و می نویسد که نباید به خاطر جدٌیت و پیگیری خودم در کارم معذرت خواهی کنم چون من فکری را که درست میدانم بر زبان می آورم وسپس انجام میدهم.



ترجمه : زری طبائی
زود دویچه زایتونگ سوٌم آوریل
2008