نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۶ اسفند ۱, سه‌شنبه

پلیس اسرائیل می‌گوید در تحقیقات یک ساله خود به مدارک و شواهد کافی در مورد رشوه‌خواری و فساد نخست‌وزیر دست یافته و دادستان می‌تواند علیه او اعلام جرم کند. نتانیاهو گفته است که کوتاه نخواهد آمد و استعفاء نخواهد داد.

بنیامین نتانیاهو در معرض تعقیب قضایی به اتهام فساد

پلیس اسرائیل می‌گوید در تحقیقات یک ساله خود به مدارک و شواهد کافی در مورد رشوه‌خواری و فساد نخست‌وزیر دست یافته و دادستان می‌تواند علیه او اعلام جرم کند. نتانیاهو گفته است که کوتاه نخواهد آمد و استعفاء نخواهد داد.
بنیامین و سارا نتانیاهو
بنیامین و سارا نتانیاهو
بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل با رد اتهام فساد علیه خود گفت: «مطمئن هستم که به زودی واقعیت روشن خواهد شد.»
او که روز سه‌شنبه ۱۳ فوریه (۲۴ بهمن) در تلویزیون دولتی اسرائیل و در واکنش به توصیه پلیس به دادستان اسرائیل سخن می‌گفت ابراز امیدواری کرد که در انتخابات پارلمانی آینده برنده شود. او افزود که "تعهد عمیقی به ادامه رهبری اسرائیل حس می‌کنم و تنها به رفاه و سربلندی کشورم می‌اندیشم".
پلیس اسرائیل پس از یک سال تحقیق به این نتیجه رسیده است که مدارک کافی برای رشوه‌خواری و عدم امانت‌داری نتانیاهو به دست آمده و دادستانی می‌تواند به دلیل فساد علیه او اعلام جرم کند.
بنا بر گزارش رسانه‌ها، نتانیاهو از سوی پلیس متهم است که خود و همسرش سارا برای سال‌ها از آرنون میلشان، تولیدکننده فیلم برای هالیوود، سیگار و شامپاین به ارزش چند صدهزار شیکل دریافت کرده‌اند. هر ۴ شیکل یک یورو است. در مقابل نتانیاهو با استفاده از نفوذ و اختیارات دولتی خود کمک کرده است که میلشان ویزای آمریکا دریافت کند، اقدامی که غیرقانونی تلقی می‌شود.
علاوه بر این، نتانیاهو تلاش کرده است که بر پخش و نشر اخبار در یکی از رسانه‌های اسرائیل اعمال نفوذ کند.
هر هفته تا ده‌ها هزار نفر در اسرائیل خواهان استعفای بنیامین نتانیاهو می‌شوند
هر هفته تا ده‌ها هزار نفر در اسرائیل خواهان استعفای بنیامین نتانیاهو می‌شوند
نتانیاهو در یک گفت‌وگوی تلفنی به صاحب روزنامه یدیعوت آخرونوت قول داده که در صورت پخش و نشر خبرهای مثبت در باره او و دولتش کاری خواهد کرد که روزنامه مجانی رقیب با مشکل مواجه شود. رسانه‌های اسرائیلی بخشی از گفت‌وگوی تلفنی نتانیاهو با صاحب روزنامه را پخش کرده‌اند.
نتانیاهو در سخنرانی روز سه‌شنبه خود خطاب به مردم اسرائیل گفت که اتهامات مشابه علیه او در گذشته بی‌اساس از کار آمده‌اند. او صحت و صدق تحقیقات پلیس را نیز زیر سوال برد. نزدیکان نخست‌وزیر اسرائیل می‌گویند که در صورت گشوده‌شدن پرونده اختلاس از سوی دادستان هم، نتانیاهو استعفا نخواهد کرد.
فشار بر ماموران تحقیق برای تعلیق تحقیق
رئیس پلیس اسرائیل چندی پیش در مصاحبه‌ای گفت که روی ماموران تحقیق از طرف "افراد صاحب قدرت" فشارهای زیادی هست که تحقیق قضایی را ادامه ندهند. نتانیاهو این اتهام را رد کرده است، ولی در ماه دسامبر گذشته کوشید در پارلمان اسرائیل قانونی را به تصویب برساند که اختیارات پلیس در توصیه به دادستان برای تعقیب قضایی مقامات را محدود کند و دادستان تنها در صورت تقاضای دادستان نتیجه تحقیقات خود را در اختیار او قرار دهد. تظاهرات مخالفان اما سبب شد که این قانون شامل پیگیری قضایی خود نتانیاهو نشود.
در تظاهراتی که هر هفته علیه نتانیاهو در تل‌آویو برگزار می‌شود، استعفای او از خواست‌‌های اصلی تظاهرکنندگان است.
سال ۲۰۰۸ که نتانیاهو به عنوان رهبر حزب لیکود ریاست اپوزیسیون در پارلمان اسرائیل را به عهده داشت، اهود اولمرت، نخست‌وزیر وقت از حزب کادیما با اتهام فساد روبرو شد و زیر فشار نتانیاهو به برگزاری انتخابات پیش‌رس تن داد. یک سال بعد اما دادستان علیه اولمرت  به دلیل فساد اعلام جرم کرد که نهایتا در سال ۲۰۱۶ به ۱۹ ماه زندان برای اولمرت انجامید. او پس از تحمل ۱۶ ماه زندان سال گذشته از حبس آزاد شد. حالا ناظران سیاسی نتانیاهو را در همان وضعیتی توصیف می‌کنند که اولمرت در سال ۲۰۰۸ بود.
در دور قبلی نخست‌وزیری نتانیاهو در سال ۱۹۹۷ نیز تحقیقاتی علیه او به جریان افتاد و پلیس بر مبنای این تحقیقات به دادستان توصیه کرد که علیه نخست‌وزیر اعلام جرم کند. اما دادستان کل در آن زمان شواهد و مدارک را کافی ندانست.
نتانیاهو اینک در حالی در معرض پیگرد قضایی قرار گرفته که همسرش نیز به سوءاستفاده از اموال دولتی متهم شده است. بنا بر اعلام وزارت دادگستری این ظن در مورد سارا نتانیاهو مطرح است که به خرج دولت مجموعا هشت هزار  و۵۰۰ یورو برای صرف غذا هزینه کرده است.


بازداشت مشاور رسانه‌ای بنیامین نتانیاهو

تاکنون نخست‌وزیر اسرائیل درگیر دو پرونده اتهام "فساد مالی" بود. حال پرونده دیگری در زمینه "رانت اقتصادی به یک شرکت مخابراتی" به پرونده‌های پیشین افزوده شده است. اپوزیسیون خواستار برگزاری انتخابات پیش‌رس شده است.
بازداشت مشاوران بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل
بازداشت مشاوران بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل
بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، موفق شد در کنفرانس امنیتی مونیخ با در دست ‌گرفتن قطعه‌ای که به گفته ‌او تکه‌ای از یک پهپاد ایرانی بود، توجه جهانی را به ‌خود جلب کند. علیرغم این موفقیت اما نتانیاهو این‌روزها در اسرائیل با مشکل اتهام "فساد مالی" روبرو است.
در روزهای اخیر پلیس اسرائیل دو نفر از نزدیکان نتانیاهو را برای بازپرسی به‌طور موقت بازداشت کرده که یکی از آن‌ها مشاور رسانه‌ای خانواده نتانیاهو است.
بر اساس اتهام‌های جدید "رانت اقتصادی در اختیار بزرگترین شرکت مخابراتی اسرائیل قرار داده شده و در مقابل یکی از سایت‌های خبری وابسته به این شرکت، گزارش‌های تبلیغاتی و مثبتی از نتانیاهو منتشر کرده است".
زمان نامناسب برای طرح اتهام‌های جدید
هفته گذشته پلیس اسرائیل به دادستان توصیه کرد که در زمینه دو مورد فساد اقتصادی علیه رئیس دولت این کشور شکایت کند.
به گزارش رسانه‌ها، مشاور رسانه‌ای خانواده نتانیاهو که اکنون بازداشت شده، سال‌ها قبل نیز تلاش کرده بود با پرداخت رشوه به یک قاضی زن تحقیقات علیه سارا نتانیاهو، همسر نخست وزیر را متوقف کند.
 شائول الوویچ، بزرگترین سهامدار گروه بیزک، بزرگ‌ترین شرکت مخابراتی اسرائیل
شائول الوویچ، بزرگترین سهامدار گروه بیزک، بزرگترین شرکت مخابراتی اسرائیل
در زمینه جدید‌ترین اتهام "دادن رانت به یک شرکت مخابراتی" از سوی نتانیاهو همچنین "شائول الوویچ"، بزرگترین سهامدار این شرکت به همراه همسر و پسرش که با خانواده نتانیاهو دوستی نزدیک دارند، بازداشت شده‌اند.
خواست برگزاری انتخابات پارلمانی پیش‌ از موعد
طرح اتهامات جدید علیه نتانیاهو هنوز بر ائتلاف دولتی تاثیری نداشته است. نفتالی بنت، رهبر حزب راست افراطی "خانه یهودی"، می‌گوید: «در بعد اخلاقی رای‌دهندگان تصمیم می‌گیرند و در بعد خلاف‌کارانه ماجرا نیز دستگاه قضایی.»
بنت می‌افزاید: «تا موقعی که خلاف آن اثبات نشده، نخست وزیر بی‌گناه است و ما از هر اقدامی که بخواهد منجر به سقوط دولت یا کناره‌گیری نخست وزیر شود، خودداری می‌کنیم.»
همزمان "یائیر لاپید" از حزب اپوزیسیون "آینده آنجا است" (یش عتید) که در نظرسنجی‌ها از آرای بالایی برخوردار است خواستار کناره‌گیری نتانیاهو و برگزاری انتخابات جدید شده و گفته است: «اگر او نمی‌خواهد استعفا بدهد، می‌تواند به مرخصی برود و کسی را از حزب لیکود به‌طور موقت به‌عنوان نخست ‌وزیر معرفی کند. او با این کار اصل تغییر دولت فقط از طریق انتخابات را هم حفظ کرده است.»
نظرسنجی‌هایی که پس از "توصیه پلیس به دستگاه قضایی در مورد اعلام شکایت علیه نتانیاهو" صورت گرفت نشان می‌دهند که اکثریت شهروندان اسرائیل خواستار کناره‌گیری نتانیاهو هستند.

جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران در جلسه شورای معاونان دادسرای تهران که روز شنبه (۲۸ بهمن/۱۷ فوریه) برگزار شد از محمد شهریاری سرپرست دادسرای جنایی خواست در پرونده فوت کاووس سیدامامی با انجام تحقیقات لازم و تحقیق از افراد مرتبط با زندانی، نسبت به هرگونه مسامحه و قصور در نظارت بر زندانی و تعقیب افراد مقصر اقدام کند.

default

جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران در جلسه شورای معاونان دادسرای تهران که روز شنبه (۲۸ بهمن/۱۷ فوریه) برگزار شد از محمد شهریاری سرپرست دادسرای جنایی خواست در پرونده فوت کاووس سیدامامی با انجام تحقیقات لازم و تحقیق از افراد مرتبط با زندانی، نسبت به هرگونه مسامحه و قصور در نظارت بر زندانی و تعقیب افراد مقصر اقدام کند.
دادستان تهران همچنین گفت که تحقیقات پیرامون این پرونده هنوز ادامه دارد. او در این ارتباط خبر داد که  "قاضی ویژه‌ دادسرای جنایی به محل حادثه مراجعه کرده و ضمن تحقیق از پزشک بهداری زندان به عنوان مطلع و همچنین از مأمورین مراقب، پرونده قضایی تشکیل شد؛ اظهارات اولیای دم نیز استماع شده و تحقیقات پرونده هنوز ادامه دارد".
سخنان دادستان تهران در حالی بیان می‌شود که دو روز پیش از آن غلامحسین محسنی اژه‌ای، معاون اول و سخنگوی قوه قضائیه روز پنجشنبه (۱۵ فوریه/ ۲۴ بهمن)  از خودکشی سیدامامی صحبت کرده و گفته بود: «پس از خودکشی از همان ابتدا بازپرس مخصوص قتل از تمام محیط‌هایی که باید، بازدید کرد و اقدامات خود را انجام داد و پزشک قانونی نیز نظر خود را اعلام کرد.»
در رد صحبت های محسنی اژه‌ای وکیل خانواده سیدامامی گفته بود که پزشک قانونی هنوز علت مرگ را در گزارش معاینه جسد اعلام نکرده است.
مسئولیت جان زندانیان بر عهده کیست؟
مرگ کاووس سیدامامی، استاد جامعه‌شناسی و فعال محیط زیست در بازداشتگاه اوین، موجی از پرسش نزد افکار عمومی، محافل دانشگاهی و سازمان‌های حقوق بشری ایجاد کرده است. دو هزار فعال مدنی در نامه‌ای سرگشاده از حسن روحانی خواستند از این مرگ ابهام‌زدایی کند و مشخص شود که مسئول جان زندانیان برعهده چه فرد و ارگانی است و پاسخگو کیست؟
علی مطهری، نایب رئیس مجلس ایران روز شنبه ۲۸ بهمن در حاشیه جلسه علنی مجلس از وزارت اطلاعات خواست در خصوص مرگ سید امامی توضیح دهد. او گفت: «وزارت اطلاعات تاکنون یک کلمه هم در این باره صحبت نکرده و این خوب نیست. ضمن این‌که رسیدگی به مساله جاسوسی کار تخصصی وزارت اطلاعات است و آن‌ها باید در این باره صحبت کنند. این‌که سکوت کنند کار درستی نیست.»
فیلمی که نمایندگان مجلس دیدند
اما مقامات امنیتی و قضایی در پاسخ به این پرسش‌ها توضیحات قانع کننده‌ای نداده‌اند. آنها به فیلمی هم اشاره می‌کنند که در آن آخرین لحظات حضور سید امامی در زندان اوین را نشان می‌دهد.
قوه قضائیه و نهادهای امنیتی ایران برای توضیح در باره علت مرگ مشکوک دکتر کاووس سیدامامی زیر فشار قرار گرفته‌اند
قوه قضائیه و نهادهای امنیتی ایران برای توضیح در باره علت مرگ مشکوک دکتر کاووس سیدامامی زیر فشار قرار گرفته‌اند
کاووس سیدامامی در سلول انفرادی محبوس بوده است. سازمان اطلاعات سپاه با نصب دوربین رفتار او را تحت نظر داشته و فیلمی برای نمایندگان مجلس پخش شده شده که به گفته علاء‌الدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست، نشان می‌دهد "کاووس سیدامامی خودکشی کرده است". 
سید حسین نقوی ‌حسینی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس هم پس از این دیدن فیلم نتیجه گرفته است: «مسئله کاملاً روشن است چراکه آقای سیدامامی پیراهن خود را به‌صورت حلقه آماده می‌کند و خودکشی را صورت می‌دهد.» حسین نقوی حسینی تأکید کرده است که "در فیلم همه ‌چیز شفاف و گویا است". 
برای بسیاری اما پرسش اینجاست که زندانبان که مسئول ضبط تصاویر بوده است چرا با دیدن این شواهد "شفاف و گویا"وارد عمل نشده یا حتی این رفتار را گزارش نکرده است؟ 
زندانبان کجا بوده است؟
خود دادستان تهران هم در بخشی از صحبت‌های خود به فیلم سید امامی در زندان اشاره می‌کند و می‌گوید که وظیفه زندانبان است که با رصد دوربین، چنانچه مدت حضور زندانی در مکان فاقد دوربین بیش از اندازه متعارف به طول انجامید، علت را پیگیر شود.

جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران در این رابطه ضمن اشاره به فیلم موجود، کاووس سیدامامی تاکید می‌کند: «( سیدامامی) از سرویس بهداشتی خارج شده و با در آوردن پیراهن خود و پرتاب شی به سوی لامپ، سعی در شکستن آن داشته است و چنانچه مأمور از طریق دوربین توجه بیشتری می‌کرد، با مشاهده حرکات غیرمتعارف متهم می‌توانست از خودکشی وی جلوگیری کند.»

پیامدهای دیپلماسی خارجی تهران از آسمان ایران تا زمین عراق

دیپلماسی خارجی جمهوری اسلامی یکی از عناصر بحران‌ساز در عرصه بین‌المللی و یکی از موانع بلند در مسیر تنش‌زدایی از مناسبات ایران با دیگر کشورها برشمرده می‌شود. بسیاری از مشکلات اقتصادی هم پیامد همین پدیده شناخته می‌شوند.
ساختمان وزارت خارجه جمهوری اسلامی

فرسودگی ناوگان هوایی جمهوری اسلامی موضوعی است که پس از هر سانحه هوایی در ایران از نو مطرح می‌شود. وقتی هواپیمایی مسافربری سقوط کند، واکنش‌ها در این زمینه به‌طور طبیعی بیشتر است. پس از سقوط هواپیمای تهران-یاسوج هم این بحث، به ویژه در فضای مجازی بالا گرفت.
خرید هواپیماهای تازه و فراهم ‌آمدن امکان تعمیر هواپیماهای زمین‌گیر از جمله نتایج برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) خوانده می‌شد. برجام که حسن روحانی آن را به عنوان یکی از دستاوردهای مهم دولت خود تعبیر می‌کند، با وجود آن‌که بدون موافقت مستقیم رهبر جمهوری اسلامی عملا امکان‌پذیر نبود، از همان ابتدا با انتقاد شدید برخی جناح‌های حکومتی در ایران روبه‌رو شد.
خرید هواپیماهای جدید پس از برجام هم از تیررس این انتقادها دور نماند. از جمله رهبر جمهوری اسلامی در خردادماه ۱۳۹۵ در این‌که خرید هواپیما در اولویت باشد، ابراز تردید کرد: «فرض کنید ناوگان هوایی ما نوسازی بشود؛ خب، خیلی کار مهم و لازمی است امّا اولویّت است؟ آیا این اولویّت کشور است؟ فرض کنیم مثلاً سیصد هواپیما بخریم؛ این معلوم نیست اولویّت باشد. این باید بررسی بشود؛ من نظر کارشناسی نمی‌دهم، من تذکّر می‌دهم برای اینکه کار کارشناسی بشود؛ من تذکّر می‌دهم که اولویّت‌ها باید رعایت بشود. این یکی از مسائل بسیار مهم است.»
علی خامنه‌ای که موافقت با برجام را هم "نرمش قهرمانانه" خوانده بود، روز یکشنبه، ۲۹ بهمن‌ماه، پیام تسلیتی به مناسبت سقوط هواپیمای تهران-یاسوج صادر کرد.
ضعف دیپلماسی اقتصادی
پیامدهای ضعف دیپلماسی ایران در عرصه اقتصاد خارجی هم مشهود است. پایگاه اینترنتی "باشگاه خبرنگاران جوان" ظهر امروز سه‌شنبه (۲۰ فوریه/ اول اسفند) به نقل از یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی بار دیگر به این موضوع اشاره کرد. مجتبی ذوالنور قرارداد سرمایه‌گذاری ۳ میلیارد دلاری "اکسیم بانک" آمریکا در عراق که خبر آن اخیرا در حاشیه‌ی نشست بازسازی عراق در کویت منتشر شد را ناشی از "دیپلماسی اقتصادی ضعیف" دولت جمهوری اسلامی دانسته است: «در صورتی که ما بیشترین حمایت را در جریان حمله داعش به عراق از آنها داشته‌ایم و بیشترین حضورمان در کنار مردم عراق بود، اما امروز از مواهب و بهره‌مندی‌های سازندگی این کشور متأسفانه آنچه در شأن ارتباط‌مان باشد، برخوردار نیستیم.»
ذوالنور، نماینده قم در مجلس شورای اسلامی، معتقد است که دولت جمهوری اسلامی ساز و کار لازم برای ورود بخش خصوصی به کشورهای دیگر را ایجاد نکرده است: «قطعا این خطایی که در مورد کشور عراق اتفاق افتاده نباید درباره سوریه هم رخ دهد.»
همزمان شهردار تهران هم "دیپلماسی عمومی کشور" را از عوامل غیبت ایران در عرصه‌ی جهانی و بین‌المللی برشمرده است. محمدعلی نجفی – به نوشته‌ی خبرگزاری کار ایران (ایلنا) – در جمع ایرانیان مقیم لهستان در پایتخت این کشور گفته است: «می‌توان گفت کشور ما تقریبا در هیچ حوزه‌ای از حوزه‌های دیپلماسی عمومی نقش جهانی ندارد. بر همین اساس، نقش فراملی و بین‌المللی تهران نیز بسیار پایین‌تر از ظرفیت‌های آن بوده است. از سوی دیگر، این مسئله از سوی مدیریت شهری تهران هم دنبال نشده و طی سال‌های گذشته مدیران پایتخت علاقه‌ای به این موضوع نشان نداده‌اند.»
سیاست خارجی جمهوری اسلامی را، با وجود این‌که وزارت خارجه زیرمجموعه‌ای از دولت است، در عمل رهبر جمهوری اسلامی تعیین می‌کند. پس از انتخاب ریاست جمهوری یازدهم و در بحبوحه‌ی معرفی کابینه دوم حسن روحانی مجددا بحث بر سر "تعیین اعضای دولت با نظر" علی خامنه‌ای بالا گرفت.
پایگاه اینترنتی رهبر جمهوری اسلامی در واکنش به این اخبار متنی را منتشر کرد که در آن تصریح شده بود که همه دولت‌های جمهوری اسلامی وزیران دفاع، امور خارجه و اطلاعات را "در هماهنگی با رهبری" انتخاب می‌کنند.

نرگس محمدی: قوه قضائیه ایران بخشی از ساختار استبداد است

نرگس محمدی در نامه‌ای از زندان به آملی لاریجانی، به نفوذ نهادهای امنیتی در پرونده‌های قضایی اعتراض کرده است. به گفته او، دستگاه قضایی ایران به "ابزاری در دست نهادهای حکومت" و به "بخشی از ساختار استبداد" تبدیل شده است.
قوه قضائیه ایران نرگس محمدی را به ۱۶ سال زندان محکوم کرده است
نرگس محمدی، کنشگر مدنی و فعال زندانی حقوق بشر، در نامه‌ای به صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه ایران، زیر عنوان "قوه قضائیه در چنبره نهادهای نظامی- امنیتی" به نفوذ و دخالت نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در پرونده‌های قضایی اعتراض کرده و گفته است که این نهادها و مأموران آنها حتی در ابتدایی‌ترین حقوق زندانیان نیز دخالت و اعمال نفوذ می‌کنند.
نرگس محمدی در نامه خود که روز یکشنبه (۲۹ بهمن/ ۱۸ فوریه) در سایت "کانون مدافعان حقوق بشر" منتشر شد، نوشته است که دو بار، در تاریخ ۱۴ شهریور و ۱۷ آبان، تقاضای مرخصی کرده، اما "کارشناس وزارت اطلاعات" با آن مخالفت کرده است.
این فعال حقوق بشر سپس خطاب به رئیس قوه قضائیه افزوده است: «گو اینکه صدور سه حکم ظالمانه طی سه محاکمه ناعادلانه (در مجموع ۲۲ سال محکومیت که طبق ماده ۱۳۴، ۱۶ سال آن لازم‌الاجرا بوده)، تحمل ۱۰۰۰ روز زندان بدون مرخصی، ۳ بار تحمل سلول‌های انفرادی و انتقال غیرقانونی به زندان زنجان، جملگی تحت سلطه و نفوذ نهادهای امنیتی بوده، اما نفوذ بازجویان در خصوص ابتدایی‌ترین حقوق زندانیان از جمله مرخصی، بیانگر عدم استقلال قوه قضاییه و شدت سرسپردگی و تحت سیطره بودن این نهاد است که وظیفه آن حفظ حقوق و پاسداشت عدالت است.»
جمهوری اسلامی اتهام‌های متعددی را متوجه نرگس محمدی کرده است. بر اساس یکی از این احکام، نرگس محمدی به اتهام "توطئه علیه جمهوری اسلامی" به پنج سال حبس محکوم شده است. افزون بر این، حکم زندان او شامل یک سال حبس به اتهام "تبلیغات علیه رژیم" و ده سال زندان برای فعالیت در ارتباط با کمپین لغو مجازت اعدام نیز می‌شود. به این ترتیب، مدت محکومیت نرگس محمدی ۱۶ سال اعلام شده است. این حکم در مهرماه ۱۳۹۵ تأیید شد، اما دیوان عالی کشور تقاضای اعاده دادرسی در پرونده خانم محمدی را در اردیبهشت ۹۶ رد کرد.
نرگس محمدی در بخش دیگری از نامه خود خطاب به آملی لاریجانی نوشته است: «حضرتعالی بارها ادعای استقلال قوه قضاییه نمودید. در سیستم قضایی که مدت بازداشت موقت، شرایط نگهداری متهمان در سلول‌های انفرادی، میزان احکام و مجازات‌ها، برخورداری زندانیان از حقوق قانونی‌شان (از جمله آزادی مشروط، مرخصی، حتی اجازه تلفن با کودکان خردسال) تابع مطلق نظرات مغرضانه و طمع‌کارانه بازجویان نهادهای امنیتی- نظامی است، ادعای استقلال قوه قضاییه، امری خلاف واقع و فریبکارانه و به سخره گرفتن عدالت است.»
این کنشگر مدنی در مقابل ادعای مسئولان جمهوری اسلامی مبنی بر "استقلال" قوه قضائیه ایران، افزوده است: «فساد و عدم سلامت اخلاقی- مالی برخی قضات و مسئولان قضایی موجب گشته تا این قوه به جای تأمین عدالت برای عموم شهروندان از جمله منتقدان و مخالفان نظام، به ابزاری در دست نهادهای حکومت تبدیل گردد و در واقع خود، بخشی از ساختار استبداد شود که متأسفانه دروغ، افترا، کشته شدن انسان‌ها در زندان‌ها، بازجویی‌های غیراخلاقی و حتی جنسی در سلول‌ها، گرفتن اعتراف‌های بی‌اساس، حبس‌های طویل‌المدت و تضییع حقوق انسان‌ها به امری رایج و معمول در می‌آید.»
نرگس محمدی سپس صادق آملی لاریجانی را "مسئول مستقیم همه این رفتارهای غیرقانونی و غیرانسانی" دانسته و نوشته است: «من در بندی به اسارت کشیده شدم که مادرانی پس از ماه‌ها تحمل سلول‌های انفرادی و بازجویی‌های طاقت‌فرسا، با حبس‌های سنگین و محروم از یک شب مرخصی و بودن در کنار کودکان خردسالشان محبوس شده‌اند، تلخ‌تر آنکه این بند آنچنان در محاصره و اراده نیروهای امنیتی- نظامی است که نه سفرا و نمایندگان دیدارکننده از اوین،  بلکه حتی دادستان تهران به آن راه نمی‌یابند.»

سازمان گزارشگران بدون مرز ۱۰ بهمن‌ماه سال جاری (۱۳۹۶) در هزارمین روز حبس نرگس محمدی، در گزارشی با اشاره به وضعیت وخیم سلامتی این کنشگر مدنی هشدار داده بود که حتی ۱۰ سال زندان نیز برای او بسیار زیاد است و از این رو، این مدافع حقوق بشر باید بی‌درنگ آزاد شود. این سازمان غیردولتی همچنین از جامعه جهانی خواسته بود تا با اعمال فشار بر حکومت ایران، زمینه‌های آزادی نرگس محمدی را فراهم آورد. سازمان عفو بین‌الملل نیز در همان زمان خواستار آزادی فوری خانم محمدی و پایان دادن به "بی‌عدالتی آشکار" در حق او شده بود.

نرگس محمدی همچنین از امضاکنندگان فراخوان اخیر ۱۵ چهره فرهنگی و سیاسی برای رفراندوم تعیین حکومت آینده ایران است. از نظر امضاکنندگان این فراخوان که روز ۲۴ بهمن در سایت دویچه وله فارسی منتشر شد، راهكار برون‌رفت از مشكلات بنيادين موجود در ایران، گذار مسالمت‌آميز از نظام جمهورى اسلامى به يك دموكراسى سکولار پارلمانى مبتنى بر آرای آزاد مردم، رعايت كامل حقوق بشر و رفع همه تبعيض‌هاى نهادينه به‌خصوص برابرى كامل زنان، قومیت‌ها، ادیان و مذاهب در همه زمينه‌هاى فرهنگى، اجتماعى، سیاسی و اقتصادى است.

نرگس محمدی: قوه قضائیه ایران بخشی از ساختار استبداد است

نرگس محمدی: قوه قضائیه ایران بخشی از ساختار استبداد است

نرگس محمدی در نامه‌ای از زندان به آملی لاریجانی، به نفوذ نهادهای امنیتی در پرونده‌های قضایی اعتراض کرده است. به گفته او، دستگاه قضایی ایران به "ابزاری در دست نهادهای حکومت" و به "بخشی از ساختار استبداد" تبدیل شده است.
قوه قضائیه ایران نرگس محمدی را به ۱۶ سال زندان محکوم کرده است
نرگس محمدی، کنشگر مدنی و فعال زندانی حقوق بشر، در نامه‌ای به صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه ایران، زیر عنوان "قوه قضائیه در چنبره نهادهای نظامی- امنیتی" به نفوذ و دخالت نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در پرونده‌های قضایی اعتراض کرده و گفته است که این نهادها و مأموران آنها حتی در ابتدایی‌ترین حقوق زندانیان نیز دخالت و اعمال نفوذ می‌کنند.
نرگس محمدی در نامه خود که روز یکشنبه (۲۹ بهمن/ ۱۸ فوریه) در سایت "کانون مدافعان حقوق بشر" منتشر شد، نوشته است که دو بار، در تاریخ ۱۴ شهریور و ۱۷ آبان، تقاضای مرخصی کرده، اما "کارشناس وزارت اطلاعات" با آن مخالفت کرده است.
این فعال حقوق بشر سپس خطاب به رئیس قوه قضائیه افزوده است: «گو اینکه صدور سه حکم ظالمانه طی سه محاکمه ناعادلانه (در مجموع ۲۲ سال محکومیت که طبق ماده ۱۳۴، ۱۶ سال آن لازم‌الاجرا بوده)، تحمل ۱۰۰۰ روز زندان بدون مرخصی، ۳ بار تحمل سلول‌های انفرادی و انتقال غیرقانونی به زندان زنجان، جملگی تحت سلطه و نفوذ نهادهای امنیتی بوده، اما نفوذ بازجویان در خصوص ابتدایی‌ترین حقوق زندانیان از جمله مرخصی، بیانگر عدم استقلال قوه قضاییه و شدت سرسپردگی و تحت سیطره بودن این نهاد است که وظیفه آن حفظ حقوق و پاسداشت عدالت است.»
جمهوری اسلامی اتهام‌های متعددی را متوجه نرگس محمدی کرده است. بر اساس یکی از این احکام، نرگس محمدی به اتهام "توطئه علیه جمهوری اسلامی" به پنج سال حبس محکوم شده است. افزون بر این، حکم زندان او شامل یک سال حبس به اتهام "تبلیغات علیه رژیم" و ده سال زندان برای فعالیت در ارتباط با کمپین لغو مجازت اعدام نیز می‌شود. به این ترتیب، مدت محکومیت نرگس محمدی ۱۶ سال اعلام شده است. این حکم در مهرماه ۱۳۹۵ تأیید شد، اما دیوان عالی کشور تقاضای اعاده دادرسی در پرونده خانم محمدی را در اردیبهشت ۹۶ رد کرد.
نرگس محمدی در بخش دیگری از نامه خود خطاب به آملی لاریجانی نوشته است: «حضرتعالی بارها ادعای استقلال قوه قضاییه نمودید. در سیستم قضایی که مدت بازداشت موقت، شرایط نگهداری متهمان در سلول‌های انفرادی، میزان احکام و مجازات‌ها، برخورداری زندانیان از حقوق قانونی‌شان (از جمله آزادی مشروط، مرخصی، حتی اجازه تلفن با کودکان خردسال) تابع مطلق نظرات مغرضانه و طمع‌کارانه بازجویان نهادهای امنیتی- نظامی است، ادعای استقلال قوه قضاییه، امری خلاف واقع و فریبکارانه و به سخره گرفتن عدالت است.»
این کنشگر مدنی در مقابل ادعای مسئولان جمهوری اسلامی مبنی بر "استقلال" قوه قضائیه ایران، افزوده است: «فساد و عدم سلامت اخلاقی- مالی برخی قضات و مسئولان قضایی موجب گشته تا این قوه به جای تأمین عدالت برای عموم شهروندان از جمله منتقدان و مخالفان نظام، به ابزاری در دست نهادهای حکومت تبدیل گردد و در واقع خود، بخشی از ساختار استبداد شود که متأسفانه دروغ، افترا، کشته شدن انسان‌ها در زندان‌ها، بازجویی‌های غیراخلاقی و حتی جنسی در سلول‌ها، گرفتن اعتراف‌های بی‌اساس، حبس‌های طویل‌المدت و تضییع حقوق انسان‌ها به امری رایج و معمول در می‌آید.»
نرگس محمدی سپس صادق آملی لاریجانی را "مسئول مستقیم همه این رفتارهای غیرقانونی و غیرانسانی" دانسته و نوشته است: «من در بندی به اسارت کشیده شدم که مادرانی پس از ماه‌ها تحمل سلول‌های انفرادی و بازجویی‌های طاقت‌فرسا، با حبس‌های سنگین و محروم از یک شب مرخصی و بودن در کنار کودکان خردسالشان محبوس شده‌اند، تلخ‌تر آنکه این بند آنچنان در محاصره و اراده نیروهای امنیتی- نظامی است که نه سفرا و نمایندگان دیدارکننده از اوین،  بلکه حتی دادستان تهران به آن راه نمی‌یابند.»

سازمان گزارشگران بدون مرز ۱۰ بهمن‌ماه سال جاری (۱۳۹۶) در هزارمین روز حبس نرگس محمدی، در گزارشی با اشاره به وضعیت وخیم سلامتی این کنشگر مدنی هشدار داده بود که حتی ۱۰ سال زندان نیز برای او بسیار زیاد است و از این رو، این مدافع حقوق بشر باید بی‌درنگ آزاد شود. این سازمان غیردولتی همچنین از جامعه جهانی خواسته بود تا با اعمال فشار بر حکومت ایران، زمینه‌های آزادی نرگس محمدی را فراهم آورد. سازمان عفو بین‌الملل نیز در همان زمان خواستار آزادی فوری خانم محمدی و پایان دادن به "بی‌عدالتی آشکار" در حق او شده بود.

 حادثه دلخراش سقوط هواپیمای مسافربری شرکت آسمان که صبح یکشنبه از تهران عازم یاسوج بود و جان باختن 60 مسافر و 6 خدمه آن در سمیرم، در رسانه های جهان بازتاب زیادی داشت.

*نیویورک تایمز:
روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز درباره سقوط هواپیمای شرکت آسمان در سمیرم نوشت،ایران یکی از معدود کشورهای جهان است که سوانح هوایی در آن به وفور اتفاق می افتد. ناوگان هواپیمایی این کشور بسیار فرسوده بوده و چند دهه تحریم بین المللی در بروز این نقیصه دخیل است.

* رویترز:
این خبرگزاری افزود: ایران سوانح زیادی را در دهه های گذشته تجربه کرده است، از طرف دیگر ایران بر این باور است که تحریم های آمریکایی مانع از خرید هواپیماهای جدید یا خرید لوازم یدکی از غرب می شود، همچنین تهران اعلام کرد که عمر این هواپیما 25 سال بوده است. این خبرگزرای گزارش کرد: این هواپیما از نوع ATR بود که مرکز ساخت آن شهر «تولوز» فرانسه می باشد که محصول مشترک ایرباس و شرکت 'لئوناردو' ایتالیا است.

* رسانه های ژاپنی:
روزنامه 'ژاپن تودی' نوشت: ناوگان هواپیماهای تجاری ایران دههه ها تحریم بوده و تهران با چنین حوادثی مدت هاست دست و پنجه نرم می کند.
این روزنامه می نویسد: ایران پس از توافق هسته ای معروف به برجام با قدرت های جهانی در سال 2015، قرارداد خرید چندین هواپیما به ارزش میلیاردها دلار را با 'ایرباس' و 'بوئینگ' امضا کرد این در حالی است که سیاستمداران واشنگتن درباره فروش هواپیما به ایران ابراز نگرانی می کنند.
دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا نیز مخالف توافق هسته ای بوده و خواهان بازگشت تحریم ها علیه ایران است.

* رسانه های مالزی:
رسانه های مالزی با انتشار خبر سقوط هواپیمای ایرانی نوشتند: ایران پس ازدهه ها تحریم بین المللی دارای یک ناوگان فرسوده از هواپیماهای مسافری است که برای حفظ و نوسازی آنها تلاش می کند.
روزنامه «استار» این کشور دراین زمینه با انتشار خبری از رسانه های غربی در پایگاه خود نوشت: ایران تاکنون حادثه های دلخراش متعدد هوایی را تجربه کرده است که سقوط هواپیمایی با 39 سرنشین درسال 2014 یکی از این حوادث هوایی بود.

*خبرگزاری فرانسه:
سخنگوی شرکت هواپیمایی 'آسمان' متعلق به خطوط هوایی ایران روز یکشنبه اعلام کرد: یک هواپیمای مسافربری در منطقه کوهستانی در جنوب غرب ایران سقوط کرد و تمامی 66 سرنشین آن کشته شدند.

* شینهوا و رسانه های چینی:
خبرگزاری 'شینهوا'، رادیو بین المللی چین، شبکه تلویزیونی 'cctv'، تارنماهای 'چاینا پلاس'، 'گلوبال تایمز' با پخش حادثه سقوط هواپیمای شرکت آسمان در مسیر تهران - یاسوج رویداد هوایی پرداختند و اعلام کردند: این حادثه یکی از حوادث تلخ هوایی در سال 2018 میلادی است.

* کشورهای آمریکایی لاتین:
تارنمای آرژانتینی 'اینفوبائه'(Infobae) در گزارشی آورد: یک هواپیمای خطوط هوایی ایران صبح یکشنبه با کوه های مناطق جنوب غربی این کشور برخورد کرد و مقام های تهران کشته شدن 66 سرنشین آن را تایید کردند.
این تارنمای خبری افزود: این سانحه هوایی در شهر سمیرم در 550 کیلومتری جنوب پایتخت رخ داد. مسئولان ایرانی اعلام کرده اند که تمامی خدمات اضطراری به حالت آماده باش در آمده اند.
شبکه «تله سور» ونزوئلا نیز در مورد این حادثه گزارش داد: یک هواپیمای ایرانی با 60 مسافر و شش خدمه متعلق به شرکت هواپیمایی 'آسمان' از تهران به مقصد یاسوج در حال حرکت بود ، در نزدیکی شهر 'سمیرم' در جنوب ایران سقوط کرد. این هواپیما که تا این لحظه لاشه اش به دست نیامده است، پیش از سانحه از صفحه رادارها ناپدید شده بود.

* روسیا الیوم:
بخش عربی شبکه تلویزیونی روسیه با بازتاب خبر سقوط هواپیمای آسمان، به «حجت‌الله فولاد» خلبان باتجربه ی هواپیمای ATR خلبان این هواپیما پرداخت و گزارش داد: خلبان هواپیمایی که امروز صبح در نزدیکی اصفهان سقوط کرد، چهار سال پیش (آذرماه 92) جان 60 مسافر را نجات داده و موفق شده بود، هواپیمایی مشابه را که یکی از موتورهای آن دچار مشکل فنی شده بود، به سلامت به مقصد (یاسوج) برساند.

* اسکای نیوز عربی:
این شبکه خبری در این باره گزارش داد: «علاء الدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی ایران با تایید سقوط هواپیمای مسافربری ایرانی از تهران عازم شهر یاسوج در جنوب کشور بود، سقوط کرد، این هواپیمای مسافربری حامل 60 مسافر و 6 خدمه پروازی بود.

* سومریه نیوز عراق
این شبکه خبری یکشنبه گزراش داد: یک هواپیمای مسافربری خطوط هوایی ایران با 66 سرنشین در منطقه سمیرم در جنوب اصفهان سقوط کرد.
یک فروند هواپیمای ای تی آر 200(ATR72-200) که صبح یکشنبه از فرودگاه مهرآباد تهران عازم یاسوج بود، سقوط کرد.
این هواپیمای مسافربری متعلق به شرکت آسمان حامل 60 مسافر و 6 خدمه پروازی بود.

گزارش ضیاء نبوی از وضعیت زندان کارون در اهواز


آقای نبوی به تحمل ۱۱ سال حبس در تبعید محکوم شده است. به گزارش سایت کلمه، ضیا نبوی، فعال دانشجویی به تازگی در نامه ای سرگشاده خطاب به محمد جواد اردشیر لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه شرایط سخت زندان کارون در اهواز را توصیف کرده است.

آقای نبوی در این نامه به ازدحام و تراکم جمعیت در این زندان، وضعیت غیر بهداشتی زندانیان و مکان های عمومی، عدم وجود سیستم فاضلاب مناسب، وضعیت بد غذا، کمبود میوه و همچنین عدم وجود امکانات ارتباطی اشاره کرده است.

ضیاء نبوی از دانشجویان موسوم به "ستاره دار" است که از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب با حکم قاضی عباس پیر عباسی به ۱۵ سال زندان در تبعید و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد، این حکم در دادگاه تجدید نظر به یازده سال زندان در تبعید کاهش یافت.

او در ابتدای نامه خود به آقای لاریجانی تاکید کرده که هیچ نوع اغراق و بزرگنمایی در نوشته اش وجود ندارد. او همچنین بزرگترین و اساسی ترین مشکل زندان کارون را ازدحام و تراکم "وحشتناک" جمعیت زندانیان آن دانسته است.

آقای نبوی در مثالی وضعیت تراکم جمعیت این زندان را این طور توصیف کرده: "در بند ۶ زندان که شخصا ساکن آن هستم حداکثر ظرفیت بند که از روی تعداد تخت های اتاق حساب می شود حدود ۱۱۰ نفر است ولی در این بند به طور متوسط بیش از ۳۰۰ نفر زندانی هستند، یعنی حدودا سه برابر حداکثر ظرفیت."

او با ذکر این نکته که بعضی از زندانیان به دلیل جمعیت زیاد مجبورند کف زمین بخوابند، نوشته که خود او هم شش ماه به دلیل نداشتن تخت روی زمین خوابیده است. آقای نبوی نوشته است: "نزدیک به یک سوم جمعیت بند، حیاط خوابند. حیاط خواب به این معنی است که تمامی هواخوری زندان توسط پتوهای زندانیان مفروش شده و تعدادی از زندانی ها روز و شب را در گرما و سرما در حیاط به سر می برند."

زندانیان حیاط خواب به گفته آقای نبوی به هنگام بارندگی هیچ سرپناهی ندارند و "گاه در آشپزخانه، گاه حمام و گاه حتی در توالت می خوابند." آقای نبوی همچنین تراکم جمعیت بسیار زیاد در این زندان را دلیلی برای عدم رعایت اصل تفکیک جرایم دانسته و همنشینی و مجاورت زندانیان با اتهام سرقت و مواد مخدر که مشکلات خاصی مانند اعتیاد، بیماری های خطرناک و مشکلات بهداشتی دارند را در یک بند با زندانیان سیاسی مشکل آفرین توصیف کرده است. 

 احساس من این است که کم کم زندگی ام از محتوای انسانی تهی می شود و به خلق و خوی حیوانی رجعت می کنم.

در بخش دیگری از این نامه درباره وضع بهداشتی این زندان آمده است: "واژه بهداشت در این زندان کاملا نامانوس است. تعدادی از زندانیان در بیرون از زندان به اصطلاح 'کارتن خواب' بوده اند و سبک زندگی خود را به این مکان هم انتقال داده اند؛ افرادی که هرگز حمام نمی روند، لباسشهایشان را عوض نمی کنند، از هیچ ماده شوینده ای استفاده نمی کنند و حتی چیزی هم به پا نمی کنند و مسیر توالت و حمام و بقیه جاها را با پای برهنه طی می کنند با وجود چنین افرادی باید وضع بهداشتی بند برای شما کاملا قابل تصور باشد."

ضیا نبوی سرویس حمام و توالت زندان کارون را آلوده و مستعمل توصیف کرده و نوشته است که زندانیان برای استفاده از حمام، که آب آن هم اکثر اوقات سرد است، باید ساعت ها در صف بمانند.

به نوشته او: "فقط کافی است لحظه ای را تصور کنید که در یک محیط دو متری یک نفر دست می شوید، یک نفر آب می خورد، یک نفر مسواک می زند، یک نفر ظرف می شوید، یکی وضو می گیرد، یکی صورتش را اصلاح می کند، یکی برنجش را آبکش می کند، یکی بینی اش را تخلیه می کند و… انصافا لحظه تهوع آوری است، اگر چه از آن گریزی نیست."

یکی دیگر از مشکلات بزرگ این بند به گفته آقای نبوی فاضلاب زندان است که به علت نبود مهار مناسب در سیستم فاضلاب، موش و سوسک به سادگی از آن بیرون می آید. گرفتن هراز گاه مسیر فاضلاب و بیرون زدن آن از کف هواخوری مشکل دیگر فاضلاب این زندان است که به ویژه "حیاط خواب ها" را آواره می کند.

در نامه آقای نبوی آمده است: "این فاضلاب که گاه کل فضای هواخوری را پر می کند، معمولا تا مدت ها در این وضع باقی می ماند و انصافا آلودگی و بوی تعفن ناشی از آن دیوانه کننده است تا جایی که گاه استنشاق هوای پاک تبدیل به آرزو می شود."

آقای نبوی در ادامه نوشته است: "هوای ناشی از دم و بازدم این همه زندانی و دود سیگار آنها در چنین محیط بسته و محدودی به خودی خود شکنجه است، اما همراه شدن آن با بوی فاضلاب واقعا غیر قابل تحمل است، البته قسمت اصلی فاجعه آن است که باران تندی هم ببارد و آنگاه است که هواخوری تبدیل به استخر می شود و تردد در آن و رفت و آمد به حمام و توالت جز با چرخ دستی ممکن نیست. قسمت ناگوارتر اینکه پس از فرو نشستن این فاضلاب روی همین زمین بار دیگر زندانیان بساط خود را پهن می کنند، می خوابند و می خورند و روزگار می گذرانند."

آقای نبوی در بخش دیگری از نامه خود به وضعیت بد غذا و فروشگاه زندان اشاره می کند که به طور متوسط هر شش هفته یک بار میوه می آورند.

از دیگر مسائل مطرح شده در نامه این دانشجوی زندانی، کمبود امکاناتی مانند روزنامه و مجله در زندان و همچنین تنها سه دقیقه اجازه مکالمه تلفنی در هفته با خانواده است.

آقای نبوی خطاب به دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه نوشته است: "آنچه در این جا می گذرد حقیقتا 'ورای حد تقریر' است و قابل بازنمائی نیست! من چنین وضعیتی را نه پیش از این تجربه کرده بودم و نه جائی خوانده یا شنیده بودم. وضعیتی ناگوار که اگر بخواهم با موجزترین جمله بیانش کنم، وضعیتی مرزی بین زندگی انسانی و زندگی حیوانی است."

در پایان نامه این نامه آمده است: "در این چند ماهی که در این زندان به سر می برم گاهی وقتی افکار و رفتارم را در طول شبانه روز مرور می کنم به نتایج عجیبی می رسم، احساس من این است که کم کم زندگی ام از محتوای انسانی تهی می شود و به خلق و خوی حیوانی رجعت می کنم! منظورم این است که غریزه صیانت نفس و میل به زنده ماندن، کم کم به اصلی ترین محرک و دغدغه ام بدل شده است و گوئی جز زنده ماندن هیچ مساله مهمی برایم وجود ندارد."

ئیس اورژانس اجتماعی کشور می‌گوید، در شش ماهه نخست امسال، ۱۶هزار مورد کودک‌آزاری به اورژانس اجتماعی کشور گزارش شده است. به گزارش خبرگزاری ایسنا، رضا جعفری در سمیناری گفته است، تاکنون ۲۷ هزار و ۵۰۰ مورد از انواع کودک‌آزاری جنسی، جسمی، عاطفی و غفلت به اورژانس اجتماعی اطلاع داده شده است.

ئیس اورژانس اجتماعی کشور می‌گوید، در شش ماهه نخست امسال، ۱۶هزار مورد کودک‌آزاری به اورژانس اجتماعی کشور گزارش شده است. به گزارش خبرگزاری ایسنا، رضا جعفری در سمیناری گفته است، تاکنون ۲۷ هزار و ۵۰۰ مورد از انواع کودک‌آزاری جنسی، جسمی، عاطفی و غفلت به اورژانس اجتماعی اطلاع داده شده است.
 به گفته این مقام مسئول، ٣٨ درصد از این کودکان در سن دبستان و زیر دبستان بوده‌اند و ١٢ درصد در مقطع راهنمایی بوده‌اند. همچنین ٢٩ درصد از آزارها، جسمی و سه درصد جنسی گزارش شده است. این گزارش می‌افزاید که بسیاری از خانواده‌ها از ترس امنیت و آبرو، بسیاری از موارد آزار جنسی را گزارش نمی‌کنند.

تقی روزبه: میزگردبی بی سی و میزانسن طنزآمیزی که حضورفرخ نگهدار و مخملباف بر دوصندلی مقابل هم بوجودآورد!

تقی روزبه: میزگردبی بی سی و میزانسن طنزآمیزی که حضورفرخ نگهدار و مخملباف بر دوصندلی مقابل هم بوجودآورد!


 چندروز پیش در صفحه ۲ بی بی سی* مناظره ای حول فراخوان اخیررفراندوم برگزارشد. این جا بحث من نقد و یا ابرازنظر در موردکل این مناظره و یا خودرفراندوم نیست. بلکهتمرکز بر روی منطق و فلسفه ای است که فرخ نگهدار نظرات عجیب و غریب خود را که در قوطی هیچ عطاری یافت نمی شود بر روی آن بناکرده است و تلاشی که وی برای کاربرد«این شبه فلسفه سیاسی» در مواجهه با خیزش دیماه و طرح رفراندوم گذار از نظام بکارگرفته است. از ویٰژگی های هر جنبش بزرگ و مهم یکی هم این است که به موازات گشودن افق و طلیعه گفتمان و یا گفتمان های جدید، گفتمان های مدافع وضعیت موجود را به چالش می گیرد و چه بسا بر آن ها مهرابطال می زند. با این همه این پدیده به سادگی و بدون مقاومت و تلاش ولو مذبوحانه آن گفتمان ها برای توجیه وضعیت و حفظ خود، اتفاق نمی افتد. برخی از مقابل،‌ برخی از پهلو و برخی هم با سوارموج شدن و از طریق حقنه کردن گفتمانی چه بسا با لباس مبدل بفکر کنترل جنبش می افتند. خیزش دیماه هم یکی از آن موج های بزرگ بود که با صلابت و صراحت کامل وضع موجود و گفتمان های وابسته و مدافع آن را  سخت به چالش گرفت. در حقیقت مناظره موردبحث این نوشته نیز بارتاب دهنده گوشه ای از همین چالش های برانگیخته شده و نحوه مواجهه و مقابله با آن است. گیرم که برخی از روبرو و برخی از پهلو و برخی دیگر با موج سواری این کار را صورت دهند. در این نوشته از میان بازیگران این صحنه تمرکزاصلی بر روی دوبازیگراست:
 الف- فرخ نگهدار و دشواری مأموریت «گفتگوی ملی » در شرایط جدید!
 این مناظره یک باردیگر به وضوح مبانی نظری* را که او در طی سالیان دراز ساخته و پرداخته و با طناب آن وارداین چاه ویل شده است به نمایش گذاشت: «فلسفه سیاسی» او در اصل تقلیل (=انکار) تضادها و ستیزهای اجتماعی به تفاوت ها و همزیستی و همکاری همه اعم از رژیم و جناح هایش،‌ جامعه و «اپوزیسیون» برای تغییراوضاع در همین جوامعموجود با همه چالش های طبقاتی و مناسبات تخاصم آمیزاجتماعی و بطورمشخص در ایران است. پیام نهفته در این شبه فلسفه این است: ابتدا تن به قدرت بسپار و سپس با آن هم سخن شو تا از این طریق بتوانی تغییراتی در وضعیت ایجادکنی!. به این طریق ما با نوعی همذات پنداری با وضعیت از طریق تبدیل تضادها به تفاوت ها مواجهیم. پروژه سیاسی او در ایران، ایجادتغییر و بهبود در اوضاع از طریق تعامل و «گفتگوی ملی» و همکاری بین رژیم به شمول جناح هایش ومخالفان و «اپوزیسیون» است. این شبه فلسفه در تکوین خود ارزش ها و اخلاق سیاسی مختص به خود را دارد که جملگی در خدمت گشایش تعامل هستندبر طبق مبادی این اخلاق سیاسی، هیچ کس نباید حرکتی بکند و واژه ای بکاربرد که در طرف مقابل (اصحاب قدرت) ایجادحساسیت کند و از آن بوی حذف به مشامشان برسد ( البته استشمام بوی حذف از این سو، توسط مخالفان، مهم نیست و نباید خللی در ایفای این وظیفه مهم آن ها ایجاد بکند). اگر می خواهید فضای ملی برای گفتگو و تعامل شکل بگیرد نباید از واژگانی مثل ارتجاع  یا ارتجاع پنهان و امثال آن ها بهره بگیرید. پر واضح است که بطریق اولی استفاده از واژگانی چون تضاد طبقاتی، دشمنان آزادی، انتساب جنایت و سرکوب مردم و مخالفان و وبسیاری از این دست که مغایراصل تعامل است باید به کنار گذاشته شوند. چنان که مشهوداست کاربرداین باصطلاح فلسفه نیازمندیک فرهنگ نامه و ادبیات سیاسی خاص خود و نیز خانه تکانی از هرنوع واژه ای است که از آن ها بوی مبارزه و مقاومت و ایستادگی می تراود. اگر سخنان او برای کسی قابل فهم نیست و یا با نبض زندگی و واقعیات جوامع خوانائی ندارد، دلیل آن را عدم آشنائی با فرهنگ و اخلاق سیاسی چنین رویکردی بدانید. اما چرا باید همه منازعات و تخاصم ها و ستیزهای واقعا موجود را دور زد و نادیده گرفت و آن ها  را به تفاوت های (طبیعی؟) افرادجامعه فروکاهید؟. حال بشنویم دلیل مشعشانه فرخ نگهدار را: چون تلقی طرف مقابل از رفتارخودش ( در اینجا رژیم به شمول همه جناح هایش)، همان درک و تلقی نیست که ما در باره او داریم و به وی منتسب می کنیم! او می خواهد خدمت کند و از نظرخودش فکر می کند که دارد خدمت کند، حتی آقای خامنه ای هم که در آن جا نشسته و صحبت می کند فکرمی کند که امنیت کشور در خطراست و داردخدمت می کند!.
 این همان چیزی است که قبلا از آن به عنوان همذات شدن با قدرت و دشمن نام بردیم. نگهدار راست می گوید، در حقیقت هیچ مستبدی در دنیا نمی توان پیداکرد که یک لحظه فکرکند که دارد خیانت و جنایت می کند. آن ها همواره ژن های جهش یافته و منجیان بزرگی بوده اند که برای نجات کشور و مردمانی مفلس و صغیر به پا خاسته اند و دارند مأموریت آسمانی یا تاریخی خود را اجراء می کنند. وقتی از «گفتگوی ملی» صحبت می شود طبعا از آن جا که سردمداران رژیم برخوردشان با اپوزیسیون جز سرکوب و اعدام و شکنجه و اعدام نبوده است، هیچگاه به کله اشان خطور هم نکرده که باآن ها و یا جامعه محذوف و مخالفان خود گفتگو کنند و نگهدارهم بخوبی براین واقعیت آگاه است و مبنای مشی خود را بر روی همین واقعیت می نهد. شاید او فکر می کند که اگر رژیم هم در موردمخالفان خود تصور و رفتاری نادرست دارد، دلیل آن را باید در رفتارهای نادرست خوداپوزیسیون جستجوکرد!. اما اگر چنین است پس چگونه قفل این «گفتگوی ملی» باید گشوده شود؟. پیشران و عاملیت گشودن این دریچه به عهده چه کسی است؟ معلوم است که باراصلی این وظیفه مهم به دوش «اپوزیسیونی » است که مدعی تغییروضع است و هم اوست که باید از طریق تغییررفتار و کردارخود بکوشد حاکمان را به گشودن باب گفتگوهای ملی ترغیب کند. اگر که هسته اصلی قدرت و یا جناح حاکم حتی حاضر به گفتگوی ملی با شرکاء کم مایه ترخود در قدرت هم نباشد، بازهم نباید گردی بر عارض «اپوزیسیون» و مخالفان، و این وظیفه مهم آن ها به نشیند. بهرحال و ظیفه گشودن این قفل بسته بیشتر به گردن آن هاست. پس تا اینجا چون خامنه ای هم فکر می کند که دارد خدمت می کند، همین کافی است که باب مراوده با هر قیمتی با او گشوده شود. نامهربانی هم بکند و پاسخ محبت را با دشنه هم بدهد باکی نیست. درس فرودقطره های آبی  که با سماجت خود در طی هزاران سال توانسته اند بر دل صخرهسنگدل و بیرحم نفوذکی بکنند را بخاطر بسپار!. مگر نه این است که «پری رو تاب مستی ندارد،‌ چو در بندی ز روزن سر برآرد!». فکر نکنید که فرخ نگهدار منکرجنایت ها و سرکوب های رژیم است و یا از نارضایتی و خشم گسترده نهفته در جامعه علیه سیستم بی خبراست و یا خود را به بی خبری می زند و جنایت ها را فراموش می کند، ابدا!. برعکس او صراحتا به نارضایتی ۷۰٪ جامعه بر طبق گزارش های خود نظام اشاره می کند، او هم چنین به صدای صدای پرطنین«نه» به حاکمیت در متن جامعه اذغان دارد. او همه این ها را می داند و حتی وقتی از آشتی سه جریان اصول گرایان واصلاح طلبان و آن ها که به نظام رأی ندادند صحبت می کند، از حامیان اصول گرایان به کسانی که به قاتلین سال ۶۷ رأی دادند نام می برد... با این همه معتقد است است که هم چنان این وظیفه مهم «اپوزیسیون» است که به «همزیستی و همزیست پذیرکردن» این سه مؤلفه به پردازد. بله! باید هم چون سیزیف بود و بارسنگین همزیست پذیرکردن سیستم و خامنه ای و امثال وی را به عنوان یک وظیفه شاق بر دوش کشید و بالا به برد و مراقب هم بود که جوری رفتارنکرد که کوچک ترین احساس خطری از شائبه وجودنیت حذف و توهین و کم لطفی به اصحاب قدرت دست بدهد. بهمین دلیل هم،فرخ نگهدار سخت از این شعار«اصول گرا، اصلاح طلب، تمام شد ماجرا» برآشفته شده و آن را خطری بزرگ برای پروژه سیاسی و مهرابطال خوردن بر آن می بیند و تمام قد در مقابلش می ایستد.
 در این جا این سؤال مطرح است که چرا او با وجوداین همه تجربه و نتایج که ابطال کننده نظریات وی و امثال ویهستند،‌ بجای آن که مجالی ولواندک به عقلانیت برآمده از تجربه بدهد و با تمکین به منطق برهان خلف با حرکت از نتیجه به مقدمات و مرور و نقد و بررسی به بازبینی صحت پیشفرض های خود براساس داده های امروزی بپردارد، چرا همچنان اصرار دارد که مرغ یک پا دارد؟ و چرا یک فرد به این جا می رسد که هم چنان بر پیشفرض هائی که نادرستی اش در عمل اثبات می شود و برای همه و اکثریت بزرگی از جامعه هم آشکار می شود، اصرار و ابرام می ورزد؟و هم چنان پشت آن پیشفرض های ابطال شده و شکست خورده در آزمایشگاه بزرگ جامعه و در طی یک زمان کافی، سنگر می گیرد؟. بی تردید پاسخ چنین سؤالی آسان نیست. اما دو پاسخ که مکمل یکدیگرند متصوراست: اگر فرض کلی نفع مادی آدمی را در این بحث مشخص کنار بگذاریم، نخست آن که باوراو بیش از آن که یک باورسیاسی و مبتنی بر شیوه علمیآزمون و خطا باشد، یک شبه ایمان و یک باورشبه فلسفی است که که توسط هزاران عوامل دخیل در زندگی فردی ساخته و پرداخته می شود و بر خردمتعارف آدمیان چیره می گردد. «فلسفه» تغییر و اصلاح جهان از طریق تبدیل تضادها وستیزهای اجتماعی به تفاوت ها تنها با انکار واقعیت های عینی می تواند وجودذهنی داشته باشد. و البته دادن شکل افراطی به این نوع تصورها، بی آن که به این بیاندیشد که یک جانبگی و افراط در هر نظریه آن را به یک مهمل تمام عیار و یکفانتزی غیرمرتبط با جهان واقعی تبدیل می کند. در این میان اگر کسی از وی سؤال کند که آیا رژیم اسلامی اساسا اصلاح پذیرهست یا نه و تجربه چه می گوید؟ از منظر این «فلسفه سیاسی» چنین پرسشی بلاموضوع و نشانه پرت بودن است. چرا که پرسش این نیست که کسی فی نفسه اصلاح پذیراست یا نه؟ بلکه مسأله اساسی ایجادپتانسیل اصلاحی در فضاست کههمانطور که گفته شد، باراصلی آن بر دوش «اپوزیسیون»و مخالفینی است که خواهان تغییر و اصلاح امورند. این که چگونه باید این فشار را اعمال کرد بدون آن که طرف مقابل احساس فشار بکند، خود یک معما و پارادوکس غریبی است. اما دلیل دوم که در عین حال نقش سس برای طعم دادن به «فلسفه سیاسی» را دارد، دغدغه فروپاشی کشوراست،بخصوص با توجه به فشارهائی که ترامپ وارد می کندگو این که نقش خودرژیم هم در دامن زدن به این نوع تهدیدات کم نباشد و صرفا به دوره ترامپ هم محدود نباشد. قاعدتا چاره واقعی دفع چنین خطری در وهله نخست باید مبارزه با بحران آفرینی های رژیم و مبارزه برای تغییرسیاست های آن توسط جامعه و اپوزیسیون باشد تا ترامپ ها دستاویزکمتری داسته  برای امیال خود داشته باشند؛ اما چنان که دیدیم در این دستگاه نظری جائی برای چنین گزاره هائی وجود ندارد و در هرحال راه دفع خطر از طریق تعامل با خودکامگان و تشویق آن ها به اتخاذسیاست های مثبت تراست. یعنی همان فرمول پیش گفته: در جائی به ایست که اصحاب قدرت هیچ گونه واهمه و نگرانی از تو به ذهنشان خطورنکند،‌ آن گاه شروع کن به تاثیرگذاری مثبت!
 مأموریت شاقی که نگهدار در این پیچ خطرناک برای خود تعریف کرده است
گرچه سیرتحول نارضایتی جامعه و تداوم سیاست های ضدمردمی و بحران آفرین رژیم، به خصوص خیزش بزرگ اخیر، یک باردیگر شکست سیاست های مدعیان اصلاح نظام را عیان ساخت و جائی برای «انشاء اله گربه است» باقی نگذاشت، اما درست در چنین لحظاتی گویا فرصتی تازه و ظرفیتی تازه برای شنیدن صدای ضرورت اصلاحات در صفوف حاکمیت فراهم شده است که فرخ نگهدار را به این فکر انداخته است که با زدن پلی می توان از آن برای زنده کردن پروژه «آشتی ملی» که در میان صفوف رژیم هم حول آن ( از نوع گفتاردرمانی اش) صحبت می شود، و معنای واقعی اش نیز جز نزدیکی بیشتراصلاح طلبان به سیستم و اصول گرایان نیست،‌ گوش شنوائی می توان پیداکرد. باین ترتیب او تصدیق می کند که اکثریت جامعه ناراضی است، و برخلاف ملیحه محمدی که علیرغم زمین لرزه بزرگ دیماه، انگار که نه خانی آمده نه خانی رفته، اومی پذیرد که بخش بزرگی از جامعه به نظام «نه» گفته اند و اعتراضات اخیر را نیز دلیلی بر آن می داند. او صراحتا تصدیق می کند که فضای داخلی و خارجی دست به دست هم داده و گستره بزرگتر «نه» به جمهوری اسلامی را فراهم کرده است؛ با این همه آستین هایش را بالازده است تا به سهم خود از دل طوفانی که وزیدن گرفته است دژامنی برای رژیم فراهم سازد. و از دل تهدید ها فرصتی برای نجات «فلسفه سیاسی»اش، آفرید. از فشاراعتراضی جامعهبه سیستم هم چون اهرمی برای شکل دادن به گفتمان ملی و اصلاح امور سودگرفت و تنورسرد«گفتمان ملی» را گرم کرد!.
نگهدار و لولوی«لویاتان»؟!
 بدیهی است که رفراندوم در معنای گذار از رژیم، با اصل تعامل و گفتگوی موردنظرنگهدار با رژیم برای بهبوداوضاعدر تضاد قراردارد. اما در میان احتجاجات او علیه رفراندوم یکی از آن ها با مضمونی خاص قابل درنگ است: از آن جا که او می داند رفراندوم گذار از رژیم قاعدتا باید در شرایطی برگزارشود که قدرت حاکم متزلزل شده باشد و کنترلش بر جامعه را از دست داده باشد؛ فراهم شدن چنین موقعیتی را به معنی خلأقدرت و شرایط خطرناکی می داند که می تواند موجب فروپاشی کشور بشود که باید از آن اجتناب کرد. او با فوکوس کردن به روی چنین لحظه «دراماتیک»- و به معنای موقعیتی که در آن پائینی ها نخواهند و بالائی ها نتوانند- به عنوان یک نقطه خطرخیز، سعی کرد که مدافعان رفراندوم گذار را، از خطرانقلاب بترساند. در حقیقت با مکث حول این لحظه «دراماتیک»، دانسته یا ندانسته او براین نظریه معروف توماس هابز صحه می گذارد که در توجیه مشروعیت دولت ( و خودکامگی) مدعی بود که وضعیت طبیعی بشر«جنگ همه با همه-دریدن همدیگر- است » و جامعه برای بقاءخود همواره نیازمندخلق هیولائی (لویاتان) است که بر آن ها حکم براند و امنیت و همزیستی را تحمیل کند. آیا نظریه همزیست پذیرکردن جامعه با یک قدرت ارتجاعی  و ضدمردمی نیازمند یک لویاتان ( چندان فرقی نمی کند از جنس ولایت فقیه باشد یا نوع دیگرش) نیست؟!
ب- نقش آفرینی مخملباف این بار بر روی پرده سیاست!
طنزجاری بر صحنه مناظره!
در این نوشته، نمی توان به طنزبزرگی که در صحنه مناظره جریان داشت و توسط مخملباف سینماگر به روی صحنه سیاست آمده بود، اشاره نکرد. برای تغییرطعم سخن و رفع خستگی هم باشد مفیداست! در حالی که وی در صندلی مقابل فرخ نشسته بود و با حرارت از رفراندوم برای گذارسخن می گفت، می شد دید که همزمان با آوردن نام محمدخاتمی وگواهی دادن به اصالت انسانی و قلب پاک و بزرگ او و یارانش،‌ حالش چنان منقلب می شد که نزدیک بود قطرات اشک در چشمانش حلقه بزنند؛ مدعی بود که خاتمی و بسیاری از اصلاح طلبان اگر نه در جلوت که در خلوت از نظام ایدئولوژیک ( نظام) عبورکرده اند و آن را به بن بست رسیده می دانند؛ اما جرأت آشکارکردنش را ندارند. ولی طنزاصلی آن بود که در این میزانسن برای همه معلوم شد که در ورای هیاهوی مناظره حول دو رویکردظاهرا متضاد، مخملباف چه کسانی را مخاطب خود قرارداده و دارد به نحودرخشانی همان کاری را انجام می دهد که حول آن با فرخ نگهدار بحث و مجادله می کند!. یعنی آن چه را که فرخ نگهدار در پیچ و خم چرخ دنده های دستگاه ایدئولوژیکی اش مشغول صیقل دادن است، و حرفش را را می زند، راه اندازی گفتگوی ملی را، این سینماگر و استادمیزانسن و صحنه آرائی، از مدت ها قبل، به گفته خودش در همین گفتگو، شروع کرده است و با «عزیزانی» امثال تاج زاده ها و عزیزتر از آن ها مشغول بده وبستان فکری و سیاسی و دل دادن و قلوه گرفتن است و حتی از همین ترییون هم دارد با آن «عزیزان» گفتگو می کند و پیغام می فرستد!. البته انجام «گفتگوی ملی» توسط او بر کسی پوشیده نبود و خیلی ها آن را خوانده یا شنیده بودند، اما قرارگرفتن آن در کنتراستی با نشستن بر دوصندلی جدال مخالف و موافق، جنبه کمیک و جذابیت صحنه را دو چندان ساخته بود!. باین ترتیب بنظر می رسد در پیشبردپروژه آشتی ملی محسن مخملباف لااقل تاکنون دست پرتری از فرخ نگهدار داشته باشد!: چرا، که از یک سو بر کرسی رفراندوم خواهان نشسته و از سوی دیگر آن چه را که دیگران حرفش را می زنند دارد در عمل پیش می برد. باب «گفتگوی ملی» را گشوده است و قادراست از حربه رفراندوم به عنوان مترسکی بر سر«خرمن»، برای جلب مخاطبانی که خود جرئت ندارند گذارشان از نظام و دولت مذهبی را به زبان بیاورند استفاده کند. برای همین او جورهمه آن «عزیزان» را می کشد و با پرده برداری از سیمای آن ها، به نظریه «همزیستی و همزیست پذیرکردن» فرخ نگهدار جان می دهد. بدین سان چه بسا یک دریا ماست فراهم شد و «اسب تروائی» برای نفوذ به قلعه «دشمن» زین شد و زمنیه رام کردن اسب وحشی قدرت و امکان تاخت زدن بین رفراندوم موردنظرروحانی و اصلاح طلبان با «رفراندوم» موردنظرمخلباف وشرکاء فراهم گشت!. برای آن که همه بدانند کارخیلی جدی است و حساب دستشان باشد، این هشدار هم لازم بود که بدانند هیچ تفاوتی بین محسن فیلمساز و «محسن چریک» که گویا واژه ای است که هم چنان در نزدبخشی از حاکمان اسم رمزمعتبری بشمار می رود، وجود نداشته و هرکس بخواهد مزاحم شود، باید بداند سروکارش با «محسن چریک » خواهدبود‍!. ظهورپرسناژ«محسن چریک» در این صحنه البته تصادفی نیست و بخشی از مناسک پیوندپرده سینما با «پرده سیاست» است.!. تنها نکته ای که در این میزانسن اندکی نامهفوم بنظر می می آمد،‌ علت برافروختگی و نگرانی فرخ نگهدار بود نسبت به «نظرمقابل». آیا او صحنه واقعی و بزرگتر جامعه را می دید و نگران برآمدموج های بعدی این دریای طوفانی بود؟!....
 واقعیت آن است که التهاب سیاسی جامعه و نگرانی از خیزش موج های بزرگ اعتراضی، خیلی ها را نگران کرده و تب و تاب و فراست ضرورت کنترل جنبش و قراردادن دست و پای آن در پوست گردو( از جمله صدورفراخوان و پلاتفرم از بالا) انداخته است. این که آقای مخملباف و همراهانش چقدر خواهند توانست این «حباب سیاسی» را قبل از این که موعدترکیدنش فرابرسد جلو ببرند، دیر یا زود دارد‌، اما سوخت و سوز ندارد!                                                                                                                 ۱۹.۰۲.۲۰۱۸  تقی روزبه
بی بی سی:
*- مناظره حسن شریعتمداری و تقی روزبه پیرامون رفراندوم
*- دو کلمه در موردنوشته فرخ نگهدار
*- کرمشترک