نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۸ آذر ۴, چهارشنبه


*گزارش ايرنا از جنگ يمن

پشت پرده کشتار شيعيان در يمن

دفتر پژوهش و بررسيهاى خبرى:جنگ ششم با حوثى هاى يمن، حاصل سياست فرار به جلو و فرافکنى حکومت يمن است تا بر ناکارآمدى حاکميت 20 ساله بر دو بخش شمالى و جنوبى يمن سرپوش گذاشته و اعتراضات مردم فقير و رنج ديده را با ابزار سرکوب نظامى خاموش کند.

با اينکه يمن از موقعيت ژئوپليتيک ويژه اى برخوردار است و منافع زيرزمينى آن در کنار اقتصاد آبراه باب المندب مى تواند، به حداقل هاى معيشتى مردم يمن پاسخ گويد، حکومت على عبدالله صالح از پاسخ مناسب به مطالبات مردم اين کشور ناتوان بوده و در کنار فقر، سياست تبعيض را نيز به اجرا گذاشته است. اگر چه مقامات يمن و دولت هاى اقتدارگراى عرب منطقه در پى پاسخ انحرافى به بحران صعده بوده و آن را بشکل غيرواقعى تصوير مى کنند، ولى ايستادگى شيعيان شمال يمن، هر دو را رسوا نموده و اين راهبرد منطقه اى را برملا خواهد کرد.
جنگ اخير در صعده که تا به حال سه ماه به طول انجاميده و حکومت يمن از تمامى توان نظامى هوايى و زمينى و ديپلماسى منطقه اى بهره گرفته، حاصلى جز فرسايش و شکست براى حکومت يمن به جاى نگذاشته است. ارتش منظم حکومتى و بکارگيرى ابزارهاى برتر هوايي، زرهي، زميني، توپخانه و عقبه مطمئن لجستيکى و حمايت هاى پنهان و آشکار خارجى در مقابل امکانات محدود مردم شمال يمن کارآمدى نشان نداده و بجز تلفات، اسارت نظاميان ، دادن غنائم جنگى و ستمديدگى و آوارگى و کشتار مردم عادى و بى دفاع در شمال يمن کارنامه ديگرى ارائه نکرده است.
از همان ابتداى اين جنگ، آوارگان و جنگ زدگان به شکل طبيعى از صحنه معرکه فرار کرده و به نقاط امن تر پناه برده و منتظر اقدامات بشردوستانه سازمان هاى بين المللى در نزديکى مرزهاى يمن با عربستان بوده اند، که با سياست محدوديت و فشار مقامات عربستان مواجه بودند. حتى سازمان هاى بين المللى از اينکه نمى توانند از طريق مرزهاى عربستان، امدادرسانى خود را به اجرا بگذارند، زبان انتقاد گشوده اند و اين جنگ نابرابر را مقدمه يک فاجعه انسانى ارزيابى کردند.
اگر از نگاه سعودى ها، رويدادهاى صعده و نزاع مردم شمالى يمن و حکومت آن کشور، پديده اى داخلى قلمداد مى شد، نبايد شاهد اقدامات غيرانسانى و سپس حمله گسترده نظاميان عربستان و بکارگيرى سلاح هاى ممنوعه مانند بمب هاى فسفرى عليه شيعيان شمالى يمن باشيم.
مقامات عربستان که سال ها است از طريق رونق مدارس سلفى و وهابى در سراسر يمن و بويژه جنوب اين کشور و حمايت هاى مالى از برخى سران عشاير و قبايل و شخصيت هاى يمني، بدنبال نفوذ و سلطه بر يمن مى باشند و حتى برخى مناطق مرزى در شمال يمن را به استان هاى مجاور خود ضميمه نموده اند، بايد براى سياست هاى خود محمل و توجيهى داشته باشند.
شهروندان جنوب عربستان و بويژه مناطق هم جوار با شمال يمن، اقليت هاى زيدى و اسماعيلى زندگى مى کنند که مانند بقيه مناطق عربستان، با سياست سرکوب، تبعيض اجتماعى و اقتصادى و سلطه وهابيون و خفقان مذهبى روبه رو هستند. در طول تاريخ اين جمعيت هاى سعودي، پيوند طبيعى با شيعيان زيدى شمال داشته اند، که در شرايط مشابه در يمن زندگى مى کنند.
در واقع، حکومت عربستان که به علت سياست سرکوب مذهبى و تبعيض، با سرافکندگى در محيط منطقه اى و بين المللى روبه رو است، حاصل ايستادگى و مقاومت مردم صعده و حوثى ها را براى خود نگران کننده مى داند. با اينکه اقليت هاى زيدي، اسماعيلى و شيعه در عربستان همواره با سرکوب و زندان و محدوديت هاى گوناگون زندگى مى کنند، با اين حال براى کسب حقوق اجتماعى و فرهنگى و اقتصادى و سياسى خود کوتاهى نکرده اند. راهبرد ملک عبدالله ، پادشاه عربستان براى اصلاحات داخلى و کاهش فشار به اقليت ها و راه اندازى برخى نمادهاى تدريجى اجتماعي، با هدف جلوگيرى از انفجار سياسى - اجتماعى است. حکومت يمن و حاميان سعودى آن براى توجيه رفتار و اقدامات غيرانسانى و جنگ افروزى عليه شيعيان يمن، تلاش مى کنند با شبيه معرفى کردن شعارهاى مردم صعده با شعارهاى مردم ايران، اين جريان مردمى و مقاومت تحسين برانگيز را وابسته به ايران معرفى کنند، تا هم بر مطالبات معمولى مردم شمال يمن سرپوش بگذارند و هم براى اقدامات غيرانسانى در کشتار مردم شمال يمن توجيه سازى کنند.
تمامى مقامات يمنى به خوبى واقف هستند و بارها در گزارش هاى رسمى نيز اعتراف نموده اند که سواحل شمالى يمن در درياى مديترانه، محل مناسبات مردم يمن با مردم اريتره بوده و نيازهاى خود را از آن طريق به اشکال مختلف پاسخ گفته اند.
ناکامى حکومت يمن براى سرکوب حوثى ها در حالى مطرح است که مقامات يمنى از حمايت مالي، رسانه اي، ديپلماتيک و لجستيکى عربستان بطور کامل بهره مند شده اند و حتى اخيرا يکى از مقامات اطلاعاتى عربستان براى متوقف کردن حمايت يک کشور عربى ديگر از مردم شمال يمن به اين کشور سفر کرده و يک معامله امنيتى : سياسى به اجرا گذاشته اند. اين مقام سعودى در مقابل توقف کمک هاى اين کشور عربي، جريان القاعده در آن کشور را از موضع ترور و براندازى اين رهبر عربى به موضع مداحانه تبديل کرده است.
جالب است با علنى تر شدن مداخله سعودى ها در جنگ صعده و عليه شيعيان يمن، محمد راشد از رهبران القاعده در جزيره العرب!! نيز خواستار جنگ عليه شيعيان در سراسر منطقه شده است و فراموش نمى کنيم که همزمان با انفجار مزدوران جريان ريگى در استان سيستان و بلوچستان، روزنامه الوطن سعودي، خواستار به آتش کشيدن هزار نقطه ديگر در ايران شد. با اينکه سال ها تلاش شده تا ,دست آموز� بودن القاعده توسط سعودى ها و دستگاه هاى اطلاعاتى آمريکا و برخى کشورهاى منطقه، پنهان بماند ولى گاهى کنترل از دست اين مقامات خارج شده و ,دم خروس� پيدا مى شود.
جنگ صعده امروز با وارد شدن علنى عربستان به جنگ با مردم اين منطقه، ماهيت جديدى بخود گرفته، بويژه اينکه، هزاران نفر از روستاهاى همجوار با صعده از شهروندان زيدى و اسماعيلى از اين محورها تخليه شده و مقامات نظامى عربستان به دنبال يک کمربند امنيتى تخليه شده در داخل يمن و منطقه صعده نيز مى باشند و گلوله باران و بمباران ممتد در طى تقريبا دو هفته گذشته، حکايت از اين اهميت ويژه دارد. خصوصاً اينکه ديپلماسى منطقه اى عربستان در کنار يک جنگ رسانه اى تمام عيار عليه حوثى ها و شيعيان و ايران در سطح منطقه، به دنبال جلب حمايت هاى لازم براى مداخله گرى در يمن است که عملاً حاکميت و استقلال يمن را تحقير و نقض نموده است. در بخش ديگرى نيز مقامات آمريکايى از اقدامات عربستان، تحت عنوان ,تدابير دفاعى� و ,حق مشروع عربستان، تأييد به عمل آورده اند و پادشاه اردن که فتنه سازى را از اجداد انگليسى آموخته با اعزام دو يگان کماندويى براى همراهى با ارتش عربستان در سرکوب شيعيان حوثى يمن، به اين ,جنگ هويت کاملا منطقه اى� داده است. مواضع وزير خارجه مصر در حمايت از عربستان که با ,پز� ناسيوناليسم عربى هم چاشنى سازى شده، معتقد است که ,کشورهاى عربى مى توانند با مداخله غير عربى مقابله کنند.� البته اين مواضع شجاعانه!! هيچگاه براى دفاع از فلسطين و مردم غزه در مقابل حمله نظامى و وحشيانه رژيم صهيونيستى اتخاذ نشده و حتى همراه با آن تا امروز در محاصره مردم غزه مشارکت هم نموده اند. اين دلاورى حکومت مصر آن زمان نمايان تر مى شود که بدانيم جنايت هاى جنگى رژيم صهيونيستى توسط گلدستون که يک قاضى يهودى است محکوم شد ولى مقامات مصرى براى کسب محبت رژيم صهيونيستى و مقامات کاخ سفيد، از اين خط قرمز عبور نکردند. بهتر است ماهيت اين رويداد منطقه اى را بازکاوى کنيم تا ريشه رفتار سعودى- مصرى- اردنى که از حمايت آمريا نيز برخوردار است، روشن شود.
کارشناسان غربى براساس نظرسنجى ها و برآوردهاى ديگر معتقدند عربستان و مصر نفوذ و جايگاه و موقعيت خود در منطقه خاورميانه را از دست داده اند، که اين پديده با همراهى آنان با سياست هاى غربى و صهيونيستى پيوند دارد.
اين سه کشور عربى آشکارا از گفت وگوى آمريکا با ايران نگران هستند و مانند رژيم صهيونيستي، هرگونه توافق و در هر سطحى را با ايران به زيان خود ارزيابى مى کنند. اين کشورهاى عربى از يکسو، از گسترش چالش و تنش بين ايران و آمريکا که ممکن است به درگيرى نظامى منتهى شود، خسارت مى بينند و از سوى ديگر نمى توانند بپذيرند که آمريکا براى خروج از بن بست هاى منطقه اى و يا اعتراف به حقوق هسته اى و يا جايگاه منطقه اي، امتيازى به ايران بدهد. نخبگان سياسى اين سه کشور معتقدند، بايد يک ,تشنج هدايت شده، منطقه اى� عليه ايران با زمينه مذهبى را فعال کنند تا موقعيت آنان در هر معادله منطقه اى جديد، حفظ شود. اين کار به روشنى در فلسطين، لبنان، عراق ، يمن از سوى کشورهاى ياد شده در حال اجرا است و ,ابزار فتنه مذهبى� را براى کسب موقعيت جديد الزامى مى دانند. عربستان، مصر و اردن، اين سياست ,منازعه ساز� را در سه محور کارآمد مى دانند:
1- چنين فضايى از درگيرى نظامى غرب با ايران جلوگيرى مى کند و آسيبى به کشورهاى عربى ياد شده نمى زند.
2- به فعال کردن اين تشنج منطقه اى از هر گونه توافق آمريکا با ايران جلوگيرى مى کند.
3- اين راهبرد، امکان ايجاد توازن در تعامل کشورهاى منطقه با ايران را فراهم مى کند.
لذا ماهيت جنگ نابرابر و ظالمانه در صعده و شمال يمن از يکسو با راهبردهاى منطقه اى اين سه کشور گره خورده و از سوى ديگر، بخشى از سياست منطقه اى عربستان است که در سه دهه اخير با جنگ افروزى منطقه اى و تضعيف کشورهاى رقيب، موقعيت خود را ارتقا داده است.
منازعه داخلى در يمن تنها از طريق يک گفت وگوى ملى و تکيه بر روش هاى مسالمت آميز قابل حل است که بازيگران داخلى و يا نهادهاى منطقه اى و بين المللى مى توانند به عنوان ,مساعى جميله� به اجرا بگذارند. نهادهاى بين المللى بايد به وظايف قانونى در حمايت از شهروندان شمال يمن و کمک رسانى و جلوگيرى از ,بکارگيرى سلاح هاى ممنوعه� و يا ,بکارگيرى نامتناسب قدرت� اقدام کنند.
عربستان بايد بداند که تشويق مصرى و اردنى براى ورود به جنگ صعده ، دامى براى حاکمان رياض است تا بحران را به داخل عربستان نيز گسترش دهند و از يک رقيب در عرصه منطقه اي، راحت شوند. آمار اسرا، زخميان و تلفات ارتش سعودى در مقابل مقاومت حوثى ها، قابل تأمل است و ادامه جنگ افروزى و مداخله نظامى در جنگ صعده، عربستان را به ,فرسايش مهلک� دچار خواهد کرد و زمينه تغيير در ساخت و ترکيب قدرت پادشاهى سعودى را مهيا مى کند.


بررسي روزنامه هاي چاپ تهران - (سه شنبه3/9/88) - تهیه و تنظیم: نادر داروک

روزنامه رسالت

سرمقاله اين روزنامه به بررسي روابط با برزيل اختصاص داده شده است.

رسالت سخنان معاون مطبوعاتي وزير ارشاد را چنين منعكس كرده است:
محمدعلي رامين معاون مطبوعاتي و اطلاع رساني وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در جريان بازديد از روزنامه رسالت... گفت: ما براندازان را منتقد نمي دانيم همچنانکه منتقدان را برانداز نمي دانيم... در ميان روزنامه هاي موجود کشور در حالي که بعضي به دنبال هيجان سازي و تحريک ذهني مخاطب و بهره برداري از قواي وهم و خيال خوانندگان مطلب مي نويسند ، روزنامه رسالت جزء نادر روزنامه هاي پايداري است که عقلانيت را فراتر از نفسانيات در خط مشي خود لحاظ مي کند و آرام و فارغ از جوزدگي هاي رايج به رسالت رسانه اي خود مي پردازد... رسالت... حتي زماني که نخستين صاحب امتياز آن در يک مسير اعوجاجي را در مقابل نظام پيشه کرده بود روزنامه رسالت با همه نوسانات در مسير خود از بيراهه ها دوري گزيد و صراط انقلاب را هرگز رها نکرد... مردم نسبت به مطبوعات عموما بي اعتنا و بلکه بي اعتماد هستند... اکثريت روزنامه ها و نشريات ما مخاطبان بسيار اندکي دارند... ملت ايران مسير خود را مي رود در حالي که اين گونه نشريات مسير ديگري را طي مي کنند و اگر رسانه هاي ما اين چالش را جدي نگيرند پويا و پايا نمي مانند...

رسالت نظرات احمد خاتمي در مورد تحريمهاي احتمالي آمريكا را چنين نقل كرده است:
عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم (امام جمعه موقت تهران) گفت: نظام جمهوري اسلامي ايران ثابت کرده است که تمديد تحريم ها تاثيري در مسير نظام اسلامي ندارد و آمريکا هيچ فعاليتي نخواهد کرد... تجربه بيش از30 سال نظام اسلامي ايران نشان مي دهد که تمديد تحريم ها عليه کشور بي تاثير است... در اين دوره30 ساله تحريم ما شاهد بوديم که در عرصه هسته اي فناوران برجسته کشورمان به موفقيت هايي دست يافته اند که همه عزم و اراده ملي بوده است... آمريکا در اين تحريم ها به اهداف خود نرسيده است،... در طول مدت تحريم به فضل خداوند و همچنين اراده ملت و جوانان ايراني آمريکا موفق نبوده و ايران نيز يک گام هم عقب نشيني نکرده است

رسالت انتقادات علي لاريجاني در مورد تخريب شخصيتهاي انقلاب را چنين بازتاب داده است:
علي لاريجاني در مراسم اختتاميه دومين دوره جوايز ادبي جلال آل احمد با انتقاد نسبت به مباحث مطرح شده از سوي برخي از منتقدان، گفت: متاسفانه درشت گويي در فضاي سياسي کشور ايجاد شده و نسبت هاي ناروا و تحقيرها نسبت به افراد راحت زده مي شود. اين همه تهمت و تحقير نسبت به آقاي هاشمي رفسنجاني با چه انگيزه اي زده شد و چه فايده اي داشت... آقاي هاشمي بخشي از تاريخ انقلاب است؛ امام فرمود هاشمي زنده است، بنابراين انقلاب زنده است. وي هميشه يار و پيرو امام و رهبري بود. ايشان يک سال پيش در دانشگاه صنعتي شريف گفتند “بنده افتخار مي کنم که پيرو رهبري هستم، عشق من رهبري است” حال درباره خانواده او اگر حرفي هم هست، بايد از مسير خودش دنبال شود... صحبت در تحقير اوست، بنده نمي گويم که ايشان مطلق است همه کساني که وارد عرصه سياسي مي شوند، بايد آمادگي نقد را داشته باشند... در آن سو هر اقدامي هم که دولت احمدي نژاد انجام مي دهد، يک گروه با آن مخالفت مي کنند، آقاي احمدي نژاد نيز که امروز سکاندار رياست جمهوري کشور است، فرد خدوم و پرتلاشي است و دغدغه انقلاب را دارد، چرا بايد دنبال تخريب باشيم؟... امروز ايران حتي در نظر استراتژيست هاي غربي کشوري قوي است که بر پايه رهبري اداره مي شود. ظرفيت فکري مردم نيز در سطحي است که زير چتري غير از ولايت فقيه و مسلط بر مسائل فرهنگي و سياسي نمي روند... حتي اگر دغدغه دين هم وجود نداشته باشد و ملي گرايي هدف باشد، باز بايد ولايت فقيه را در حوزه هاي سياسي و فکري قبول داشته باشيم. دغدغه رهبري همواره حفظ و صيانت از منافع ملي و جلوگيري از ديکتاتوري در کشور است. زماني مباحث سياسي در دانشگاه ها قطع شده بود و اين مقام معظم رهبري بود که فضا را شکست و گفت دانشجويان بايد مباحث سياسي را دنبال کنند

رسالت سخنان محمد جواد لاريجاني در يك برنامه تلويزيوني را چنين منعكس كرده است:
شامگاه يکشنبه در برنامه گفتگوي ويژه خبري شبکه دوم سيما،وي با اشاره به فعاليت راکتور تحقيقاتي تهران گفت: راکتور تهران يک راکتور نسبتا قديمي است اما يک آزمايشگاه مفيد هم براي مطالعات راجع به خود امور هسته اي و هم براي امور پزشکي که بسياري از پرتوداروها و ايزوتوپ ها را در آنها توليد مي کنند، است... ما در ايران بالغ بر800 هزار بيمار سرطاني داريم و بخش عمده اي از داروهاي آنها از اين راکتور تهيه مي شود که سوخت آن در حال اتمام است... ما در اين قسمت بايد اعتمادسازي داشته باشيم،... حق ماست که مثل همه برويم و بخريم. فکر مي کنم زير120 کيلو اورانيوم20 درصد براي20 سال و بلکه بيشتر کافي باشد... حق دوم اين است که بتوانيم توليد کنيم، گيرم نخواهيم بخريم، مي خواهيم توليد کنيم و حق سوم ما اين است که بتوانيم ترتيبات سوآپ کردن با درجه پايين تر را بدهيم و بالاتر بگيريم

(رسالت در 4 مقاله به قلم افراد مختلف موضوع محاكمه سران فتنه را همچنان دنبال كرده است)


روزنامه كيهان

سرمقاله كيهان به مسئله هفته بسيج پرداخته است.

حسين شريعتمداري در مطلبي تحت عنوان خانه دوست چنين نوشته است:
بعد از انتخابات رياست جمهوري و در پي فتنه اي كه تعدادي از خواص آلوده و دين به دنيا فروخته با چراغ سبز! و حمايت مالي و سياسي و اطلاعاتي دشمنان تابلودار اسلام و امام(ره) عليه مردم و نظام جمهوري اسلامي ايران برپا كردند برخي از جلسات تصميم ساز و سياست پرداز كشور با غيبت اين يا آن مسئول روبرو شده است،... اما، گلايه هايي است كه هر يك از آنان به حق يا به ناحق از ديگري به دل دارد. اين گلايه ها مربوط به مسائل بعد از برپايي فتنه مورد اشاره نيست،... ماجرا به موافقت ها و مخالفت هاي قبل از انتخابات مربوط مي شود... معدود كساني كه با آگاهي از اهداف فتنه و مخصوصاً بعد از آشكار شدن هويت واقعي سران فتنه همچنان با فتنه انگيزان همراهي داشته اند، نه فقط شايستگي و صلاحيت حضور در جلسات تصميم ساز و سياست پرداز نظام را ندارند، بلكه محاكمه و مجازات آنها به جرم وطن فروشي و خيانت، طبيعي ترين و قانوني ترين خواسته مردم است... اما، از اين موارد استثنايي و اندك و كم شمار كه بگذريم، گلايه ها هر چند بي مورد نيز نباشد در حد و اندازه اي نيست كه توضيح قابل قبولي براي غيبت برخي از گله مندان در جلسات حساس و تعيين كننده باشد... اينگونه جلسات، نظير شوراي عالي انقلاب فرهنگي، مجمع تشخيص مصلحت نظام و... با چارچوب قانوني و حضور قانونمند و تعريف شده اعضاي آن شكل گرفته و كوتاهي اعضاء از شركت در اين جلسات و شوراها مي تواند به پي گيري اهداف ضروري و تعريف شده آن آسيب برساند... نه فقط شواهد و قرائن، بلكه اسناد غيرقابل انكار موجود كمترين ترديدي باقي نمي گذارد كه دشمنان بيروني با به كارگيري سران فتنه اخير، موجوديت نظام اسلامي را نشانه رفته بودند و انتخابات فقط بهانه بود... اخلال در گردش كار طبيعي و قانونمند نظام، از جمله اهرم هاي مورد توجه آنان بوده است،... اكنون... جاي آن نيست كه با برخي گلايه ها در گردش كار طبيعي و قانونمند امور كشور خللي هر چند اندك پديد آيد. اين اختلال احتمالي دلخواه دشمنان بيروني و فتنه انگيزان وابسته به آنان است... به همان اندازه كه طرد عوامل اصلي فتنه از كانون هاي رسمي نظام اسلامي ضرورتي اجتناب ناپذير است، وجود برخي گلايه ها در ميان وفاداران به نظام و مردم - هر چند با سليقه هاي سياسي مختلف- آسيب رسان خواهد بود

كيهان سخنان اخير سحابي را چنين نقل كرده است:
سحابي اذعان كرد: برخي اتفاقات كه در روز 13آبان افتاد به معناي ساختارشكني بود... در روز قدس هم شاهد بوديم كه تا حدي اتفاقاتي خارج از خواست موسوي و خاتمي و كروبي رخ داد... وقتي حركت ما سريع و شتابان بخواهد جلو برود، جريان موسوم به اصولگرا در هم فشرده مي شود و به طور مثال حبيب الله عسگراولادي كه دو هفته پيش مي گفت موسوي،خاتمي و كروبي را مفت به دست نياورده ايم الان اين سخنش را پس گرفته و يا اگر تا مدتي پيش سخن از بحران به ميان مي آورد اكنون ديگر آن را نمي گويد،لذا رهبري جنبش بايد محاسباتي داشته باشد كه اكنون گستردگي جنبش چقدر است و در اثر يك قدم جديد آيا مخالفين منسجم تر مي شوند يا خير؟... هم اكنون در ميان اصولگرايان اختلافاتي وجود دارد و جناح موسوم به اصولگرا اكنون درگير است و رهبري جنبش بايد ببيند كه چقدر امكان دارد آن جريان اختلافات را حل كرده و منسجم شود. تا زماني كه امكان منسجم شدن اصولگرايان وجود دارد بايد از حركات تند و نسنجيده خودداري كنيم... رهبران فعلي جنبش سبز از علاقمندان به امام(ره) هستند و به خصوص موسوي بر اين امر تاكيد زيادي دارد. بنده هم در اين سخن با آنها شريك هستم زيرا از مواضع امام انحراف به وجود آمده است...

كيهان جزييات بيشتري از مذاكرات كروبي و نهضت آزادي را چنين به چاپ رسانده است:
با وجود سكوت مهدي كروبي درباره مذاكره با يك عضو گروهك نهضت آزادي، جزئيات جديدي از اين مذاكره منتشر شد... صدرحاج سيدجوادي درباره پيشنهادش به كروبي مي گويد: ايجاد جبهه ملي جديد بايد جامع الاطراف و متشكل از جبهه اصلاحات و اپوزيسيون باشد. كروبي در اين رابطه نظر صحيحي داشت و مي گفت ما يك جنبشي راه اندازي كرديم و درصدد فراگيرشدن آن هستيم... جواب كروبي نفي نبود ولي داوطلب ورود به اين مسئله ]محوريت براي تشكيل جبهه مشترك[ هم نبود. او در عين حال گفت جنبش را تشكيل داديم و اگر اپوزيسيون داخلي- نهضت آزادي و ملي، مذهبي- هم تمايل به ورود دارند، هيچ گونه مخالفتي نداريم.
در همين حال ابراهيم يزدي... نيز درباره پيشنهاد... به كروبي گفت: جنبش اصلاح طلبي فاقد رهبري بود و شكست خورد. خاتمي فرهيخته بود اما هيچ وقت نخواست يا نتوانست نقش رهبري جنبش را ايفا كند. نمايندگان مجلس ششم همچنين نقشي را ايفا نكردند آقاي معين هم زمان كانديداتوري، پيشنهاد ما براي تشكيل جبهه دموكراسي خواهي را پذيرفت اما به دلايلي محقق نشد. الان هم اين واقعيتي انكارناپذير است... رهبري جنبش فردي نيست چرا كه امكان ندارد. بلكه به نظر ما رهبري بايد جمعي باشد و به همين دليل در فرصت هاي مختلف ما به اين آقايان پيشنهاد كرديم كما اينكه دكتر صدر هم با كروبي صحبت كرد كه يك جبهه فراگير براي رهبري اصلاحات درست شود... كروبي دو دوره رئيس مجلس بود و هيچ ضرري از اين كار متوجه اش نيست، لذا شايد گروه حاكم بر قدرت در مسير تشكيل اين جنبش مقاومت و سنگ اندازي كند ولي واقعيت آن است كه هيچ ضرر و زياني به جبهه اصلاحات نخواهد خورد چرا كه نيازمند رفع اين نقيصه است



روزنامه حيات نو

تيتر اصلي صفحه نخست اين روزنامه به سخنان هاشمي اختصاص داده شده است:
هاشمى رفسنجانى در ديدار جمعى از اعضاى انجمن اسلامى دانشگاه تهران و علوم پزشکي، اتکا و اعتماد به مردم را به مهم‌ترين روش و منش امام(ره) در تمام عرصه‌هاى پيش و پس از انقلاب خواند و گفت: حضرت امام در تمام مراحل انقلاب آگاهى و انتخاب مردم را مهم‌ترين اصل و ملاک حرکت نهضت اسلامى مى‌دانستند و انقلاب و سپس نظام جمهورى اسلامى را بر شانه اعتماد و اتکا به مردم به پيش بردند... نظام اسلامى تا جايى که بر شانه‌هاى مردم حرکت کرده همواره موفق و پيروز بوده است و اگر مردم را از نظام اسلامى بگيريم به آن خدشه وارد خواهد شد... بهترين و صالح‌ترين کسانى که مى‌توانند در عرصه نقد وارد شوند، دانشجويان و دانشگاهيان هستند و بدين لحاظ مسئولين بايد با سعه‌صدر بيشتر عرصه را براى بيان ضعف‌ها و نارسايى‌ها هموار و به نقدهاى منصفانه توجه کنند
همچنين رئيس دفتر ‌هاشمى‌رفسنجانى (محمد هاشمي) تاکيد کرد: انتشار هرگونه نقل قولى منتسب به اکبر‌هاشمى‌رفسنجانى يا بستگان او فاقد اعتباراست و وجاهت قانونى ندارد...(وي) در واکنش به اظهارات عليرضا زاکانى گفت: طبق بيانيه رسمى‌دفتر مجمع تشخيص مصلحت نظام هرگونه نقل قول از طرف آقاى‌هاشمى‌رفسنجانى صرفا از طريق روابط عمومى‌مجمع و دفتر و يا شخص خود ايشان منتشر مى‌شود...
پيش از اين دفتر اکبر‌هاشمى‌رفسنجاني، رئيس مجلس خبرگان و رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، با صدور اطلاعيه‌اى آنچه را که «جعل خبر توسط برخى رسانه‌هاى زنجيره‌اى همسو» خوانده مردود دانسته و افزوده بود که «مطالبى که به نقل از ديگران و به صورت گزينشى و انتخابى در مورد ديدارهاى انجام شده يا نشده آيت‌الله‌هاشمى‌رفسنجانى يا مواضع ايشان مطرح مى‌شود فاقد اعتبار و سنديت است.»

حيات نو خبر توقيف همشهري و عدم انتشار روزنامه خبر را چنين منعكس كرده است:
روزنامه همشهرى به دليل انتشار يک آگهى توقيف موقت شد... براساس اين گزارش در اين جلسه مقرر شد به سبب درج عکس معبد بهايى‌ها و تشويق گردشگران براى بازديد از اين مکان در صفحه نخست شماره 4992 مورخ اول آذر 88 روزنامه همشهري، ضمن توقيف نشريه ياد شده به استناد تبصره ماده 12 قانون مطبوعات، موضوع براى پيگرد به مرجع قانونى ارسال شود(خبر چاپ اين آگهي را در بررسي روزنامه هاي 1 آذر ذكر كرده بوديم ولي توقيف روزنامه آن هم به مدت 8 روز يا به قولي تا اطلاع ثانوي جاي تامل دارد- لازم به ذكر است كه در بخش خبر شبانگاهي تلويزيون خبر انتشار مجدد همشهري از صبح چهارشنبه اعلام گرديد )
روزنامه خبر نيز که در محافل رسانه‌اى به روزنامه منتسب به طيف لاريجانى مشهور بود انتشار مکتوب خود را متوقف کرد... براساس آنچه که در سرمقاله ديروز روزنامه خبر به چاپ رسيده است، اين روزنامه تا اطلاع ثانوى منتشر نخواهد شد... محمد مهاجري، سردبير روزنامه نيز اين موضوع را تائيد و اظهار کرد که زمان انتشار مجدد روزنامه مشخص نيست. وى همچنين اين موضوع را که شنيده شده وجود برخى فشارها در توقف انتشار روزنامه بى‌تاثير نبوده است را رد نکرد

حيات نو از سخنان سردار نقدي در قم چنين نقل قول كرده است:
محمدرضا نقدى در همايش پرچمداران بصيرت که در سالن اجتماعات مدرسه فيضيه قم برگزار شد، با اشاره به فضاسازى تبليغاتى دشمنان در جنگ نرم ‌عليه جمهورى اسلامى ايران در سخنانى اظهار داشت: شخصى از آمريکا خانمى را در جريان اغتشاشات اخير تهران به قتل مى‌رساند و رسانه‌هاى غربى فرياد مى‌‍زنند که قاتل او حکومت ايران است، در حالى که خود آنها صدها زن و بچه را در افغانستان و عراق قتل‌عام کرده و اسم يکى از آنها را هم کسى نمى‌داند... در کشورهاى غربى افراد بدون هيچ الزام قانونى به داشتن علم و ايمان و گاها با فسادهاى اخلاقى در رأس حکومت قرار مى‌گيرند و اسم آن را دموکراسى مى‌گذارند، اما در ايران اسلامى که ولى فقيه عالم، عادل و متقى رهبرى جامعه را بر عهده دارد، آن را حکومت ديکتاتورى مى‌نامند... انديشه‌ها و باورهاى ما منطبق با فطرت انسانى است و اين سلاح کارآمد رسانه‌هاى بى‌شمار غربى‌ها را خنثى مى‌سازد... امروز رئيس جمهور آمريکا در همه جاى دنيا با لنگه کفش و آتش زدن پرچم استقبال مى‌شود، اما رئيس جمهور ايران که منتسب به انقلاب و نظام اسلامى است با استقبال پرشور و خودجوش مردم روبروست... امروز همه کفر در برابر همه ارزش‌هاى اسلامى قرار گرفته و ما براى مقابله با اين هجمه گسترده دشمنان دست نياز به سمت حوزه‌هاى علميه دراز مى‌کنيم... حوزه‌هاى علميه در برابر تفکر شکست خورده ليبرال دموکراسى غرب مى‌توانند انديشه بالنده اسلامى را براى جهانيان تبيين کنند،... متأسفانه امروز در دانشگاه‌هاى کشور کتاب‌هايى تدريس مى‌شوند که نه تنها علم بلکه جهل غربى را گسترش مى‌دهند و اين معضل وظيفه حوزه‌هاى علميه در توليد فکر دينى را سنگين‌تر مى‌کند

اين روزنامه اظهارات يك نماينده مجلس در مورد تخلفات متعدد دولت از قانون بودجه را چنين به چاپ رسانده است:
قنبرى در واکنش به سخنان رئيس مجلس که به برخى تخلفات دولت اشاره داشت، گفته دولت در بسيارى از مصوبات مجلس تخطى کرده و حتى تمايل به اجراى لوايحى که خود به مجلس ارائه داده نيز ندارد...(وي) گفت: اگر بخواهيم آمارى ارائه دهيم، با آمار نامطلوبى روبه‌رو خواهيم شد.... براى مثال در بيش از 160 مصوبه داراى اولويت زمانى که در مجلس هفتم به تصويب رسيده بود، دولت تنها 13 مورد را در زمان مصوب مجلس انجام داده و اين به معنى يک فاجعه است... مسئله‌اى که نمايندگان را خيلى عصبانى کرده بحث ماده 157 قانون برنامه است که به کرات در سال‌هاى گذشته مورد تذکر نمايندگان قرار گرفته است... براساس اين ماده، دولت بايد به مجلس در مورد روند اجراى قانون برنامه گزارش ارائه کند که متاسفانه دولت به هيچ‌وجه به اين مسئله توجه نکرده و تذکرات نمايندگان هم بى‌فايده بوده است... با توجه به همين بى‌توجهى‌ها بود که نمايندگان مجبور شدند بحث تحقيق و تفحص از روند اجراى قانون برنامه را ارائه دهند. همين جريان بود که لاريجانى عنوان کرد موارد تخلف را از طريق قضايى پيگيرى مى‌کنند.... قرار بر اين نيست که نمايندگان در مجلس صرفا قانون تصويب کنند و جاى ديگر اين قوانين اجرا نشود... مجلس از ابزارهاى متعددى براى نظارت بر عملکرد دولت برخوردار است و از آنها مى‌تواند استفاده کند. ابزارهايى همچون تحقيق و تفحص، استيضاح وزرا، سوال، تذکر و علاوه بر آن يکسرى اختيارات به شخص رئيس مجلس داده شده است... طبق گزارشات ديوان محاسبات موارد متعدد نقض قانون و بى‌توجهى به آن را از سوى دولت شاهد هستيم. تا جايى که گفته مى‌شود در ارتباط با قانون بودجه سال 86، 2000 تخلف صورت گرفته که بايد به آنها رسيدگى و با متخلفين برخورد شود


روزنامه افتاب يزد

در سرمقاله اين روزنامه با عنوان كم شمار اما پرتريبون چنين امده است:
مناظره‌هاي پرسر و صداي انتخاباتي را مي‌توان بي‌سابقه‌ترين نشانه از «وجود آزادي مطلق» در تلويزيون دانست كه البته اين آزادي، موهبتي بود كه تنها يك كانديدا از آن برخوردار شد... در مقابل، مسئولان صدا و سيما به مردم وعده دادند »مناظره« را به عنوان يك برنامه مستمر در فعاليت‌هاي جاري خود بگنجانند تا بحث‌هاي طرفيني در عرصه‌هاي مختلف، مردم را براي رسيدن به بهترين انتخاب كمك كند... به خاطر همين بي‌علاقگي، مهم‌ترين موضوع اقتصادي و سياسي كشور يعني طرح هدفمند كردن يارانه‌ها، هنوز به مناظره‌هاي جدي صدا و سيما راه نيافته است... اصلي‌ترين مدعيان دولتي و در راس آنها احمدي نژاد ترجيح داده‌اند كه به جاي حضور در مناظره‌هاي دو طرفه، همچنان از تريبون‌هاي يكطرفه به دفاع از ايده‌هاي خود و تخطئه مخالفان و منتقدان طرح هدفمند كردن يارانه‌ها بپردازند... به عبارت ديگر نه تنها وعده مناظره حضوري محقق نشد بلكه به دليل رضايتمندي دولتمردان از اظهارنظرهاي يكطرفه، امكان مناظره غيرحضوري نيز از منتقدان سلب گرديد... ابراز نگراني نمايندگان مجلس در جلسه مشترك دو قوه نيز به گونه‌اي در صدا و سيما منعكس شد كه اعتراض تعدادي از نمايندگان را برانگيخت و تذكر رئيس مجلس به سازمان تحت مديريت سابق خودش را به دنبال داشت... اين نگراني ها آنگاه عميق‌تر مي شود كه تاكنون كمتر كسي از اقتصاددانان مستقل يا نمايندگان مجلس كه دستي در امور اقتصادي و بودجه نويسي دارند، حاضر شده است در تريبون‌هاي رسمي به دفاع از لايحه پيشنهادي دولت بپردازد.... به هر صورت حاميان كم شمار، به تريبون‌هاي فراوان دسترسي داشته‌اند و پرمخاطب‌ترين تريبون كشور هم كه در سال‌هاي اخير هيچ‌گاه پرنفوذ‌ترين رسانه‌نبوده است در وسعت انعكاس ديدگاه اين حاميان كم شمار، نقش بسزايي داشته است... اين در حالي است كه هر روز بر حجم نگراني گروهي از متخصصان مستقل و اقتصاددانان مجلس- اعم از اصولگرا و اصلاح‌طلب- افزوده مي‌شود.... شا‌يد به هنگام جدايي ياران اقتصادي احمدي‌نژاد از او، قضاوت در مورد حقانيت ديدگاه اقتصادي احمدي‌نژاد و ياران طرد شده يا مستعفي او، كارساده‌اي نبود؛ اگرچه در همان زمان، حداقل اين سوال وجود داشت كه نحوه انتخاب اوليه اين ياران چگونه بوده و چه تضميني به تاثيرگذاري دومين گروه از مديران اقتصادي دولت وجود دارد؟... امروز تبليغات پر سر و صدا پيرامون سود بانكي يك رقمي جاي خود را به دريافت بي سر و صداي سود 20 درصدي و بالاتر از آن داده است... نمونه‌هاي ديگري نيز مي‌توان ارائه كرد كه ثابت مي‌نمايد اداره كشور و سامان دادن اقتصاد، به آساني نظريه‌پردازي‌هاي بي‌معارض نيست و كساني كه آن روزها، نسبت به خوش بيني مفرط و تبليغات گسترده دولتي‌ها پيرامون طرح‌هاي خود، احساس نگراني مي‌كردند چندان به بيراهه نرفته بودند... اما طرح تحول اقتصادي و پيامدهاي حال و آينده آن، با هيچ‌يك از سوژه‌هاي نگراني پيشين، قابل مقايسه نمي‌باشد. ضمن آنكه روند طي شده در ماه‌هاي اخير نيز مي‌تواند بر حجم نگراني‌ها بـيفزايد... امروز احمدي‌نژاد اين شانس را دارد كه حاميان كم شُمار طرح تحول او، از تريبون‌هاي پرشمار بهره بگيرند و به حمايت همراه با ابراز ارادت بپردازند اما احتمالا او از يك رسانه كنترل نشده به وسعت جمعيت ايران غافل مانده است. اين رسانه؛ گفتگوهاي ‌روزمره مردم در تاكسي، اتوبوس، صف خريد »نان گران شده« و ساير محافل مي‌باشد... لذا احتمالا در آينده‌اي نه چندان دور، شمار تريبون‌هاي نگران نيز كـه بـه تـعـداد ميليون‌ها ايراني مي‌باشد همچون تعداد كارشناسان پردغدغه، بر شمار رسانه‌هاي حامي دولت غلبه خواهد كرد. در آن روز حتي محدود سازي رسمي يا رواني رسانه‌هاي منتقد و تهديد يا تحديد تريبوني از طريق وابسته خواندن اينگونه رسانه‌ها، مشكلي را حل نخواهد كرد.... پس تا دير نشده مناظره‌هاي حقيقي با حضور منتقدان جدي و تصميم‌گيران واقعي اقتصادي كشور را جايگزين تبليغات تريبوني و حملات يكجانبه به منتقدان كند و به اين طريق ثابت نمايد كه دولت خود را محتاج همفكري براي ارائه بهترين طرح و نيازمند همكاري براي اجراي بهينه اين طرح مي‌داند.

به نوشته اين روزنامه معاون شوراي امنيت ملي ادعا كرد طرف .قابل بر سر توافقات ژنو گفتگو نميكند:
مـعـاون سياست خارجي شوراي عالي امنيت ملي در سخنان خود در دانشگاه شهيد ‌بـهـشـتي، به تشريح موضوع هسته‌اي ايران پـرداخـت... علي باقري در اين نشست با اشاره به اينكه بر مبناي مذاكرات ژنو قرار بود گفتگوها حول بسته پيشنهادي ايران ادامه يابد، ‌تصريح كرد: با وجود ابراز آمادگي سولانا در تماس 28 اكتبر با جليلي ظاهرا طرف مقابل آمادگي لازم را براي ادامه گفتگوها ندارد.... مسئله اصلي، مشكلات دروني طرف مقابل است ‌و نشست بروكسل نشان داد كه طرف مقابل قادر به رسيدن به جمع بندي مشخص نيست... ايـران بـا انتقـال سـوخـت 5/3 درصد مشكلي نداشت اما ‌به شرطي كه تامين سوخت راكتور تهران تضمين صد درصد شده باشد و قطعا اگر شك و شبهه اي مطرح ‌باشد ما وارد تـبـادل نـمـي‌شـويم... از راه‌هاي تضمين صد درصدي تامين سوخت راكتور تهران، انجام تبادل سوخت 5/3 ‌درصد با 20 درصد در داخل ايران است... روس‌ها تاكنون 80 تن سوخت نيروگاه بوشهر را به ما داده اند... با اين وجود، پايبند نبودن روسيه به برخي تعهداتش، قطعي است

آفتاب يزد در مورد سفر محرمانه طالباني به تهران چنين نوشته است:
به گزارش خبرگزاري فرانسه، روزنامه آوينا چاپ كردستان عراق نوشت: جلال طالباني رئيس جمهور عراق، روز يكشنبه هفته جاري سفري محرمانه به ايران انجام داده است. اين روزنامه مدعي شد:طالباني در جريان اين سفر با محمود احمدينژاد ديدار كرد و از وي خواسته است كه مانع اعدام چند شهروند كرد ايراني شود. خبرگزاري فرانسه تصريح كرده است كه مقامات دولت عراق تاكنون خبر سفر طالباني به تهران را تاييد نكردهاند. اين در شرايطي است كه سفير ايران در بغداد در گفتگو با ايسنا سفر طالباني به ايران را در چارچوب سفري غير رسمي براي انجام معاينات پزشكي عنوان كرد


پايان

نامۀ خانواده دانشجوی جان باخته کیانوش آسا : در زمان حادثه تنها یک گلوله به پهلوی کیانوش اصابت شده بود ولی وقتی جسد را تحويل گرفتيم يک گلوله دیگری هم

نامۀ خانواده دانشجوی جان باخته کیانوش آسا : در زمان حادثه تنها یک گلوله به پهلوی کیانوش اصابت شده بود ولی وقتی جسد را تحويل گرفتيم يک گلوله دیگری هم به گردنش اصابت کرده بود!
به نام یزدان پاک
رئیس کمیته حقیقت یاب مجلس شورای اسلامی و رئیس قوه قضائیه باسلام

احتراماً اینجانبان فاطمه فلاح ، مادر و کامران آسا برادر جانباخته کیانوش آسا، گوشه ای کوچک، از ظلم بسیار بزرگی که بر نخبه مملکت ، خانواده ما و جامعه علمی و صنعتی ایران وارد شده را بیان می کنیم:

کیانوش آسا متولد فروردین سال 1363 نقاش و کاریکاتوریست ، نوازنده ساز عرفانی تنبور ، شاگرد ممتاز 12 سال تحصیل قبل از د انشگاه ، شرکت کننده در مسابقات و المپیادهای متعدد علمی وهنری و موفق به دریافت لوح تقدیر و جوایز مختلف ، دانشجوی باهوش،فعال و برجسته کارشناسی مهندسی شیمی گرایش گاز و پتروشیمی دانشگاه رازی کرمانشاه (ورودی 83-82) و نخبه علمی در دوره کارشناسی ارشد مهندسی شیمی گرایش طراحی و شبیه سازی فرایند های نفت و پتروشیمی در دانشگاه علم و صنعت ایران (ورودی 87-86) بود یازده سال فعالیت مؤثر و عملی در انجمن زیست محیطی جبهه سبز کرمانشاه داشت که تعدادی از سوابق تحصیلی دوران دانشجویی و قبل از آن ، تقدیر نامه های علمی و ورزشی ، فعالیتهای هنری، تصاویر فعالیتهای زیست محیطی، عنوان پایان نامه دوره کارشناسی ارشد، نامه استخدامی در پتروشیمی صنعت نفت جنوب( اهواز) ، پتروشیمی کرمانشاه و همچنین پذیرش عضویت در هیئت علمی و تدریس در یکی از دانشگاههای استان کرمانشاه (که قرار بود یکی از این سه را انتخاب کرده و مشغول به کار و خدمت به جامعه شود) جهت اطلاع به پیوست این نامه ارسال می گردد .
شرح واقعه:
کیانوش آسا در روز 23 خرداد برای انجام امور مربوط به پایان نامه دوره کارشناسی ارشد خود از کرمانشاه (زادگاهش) به دانشگاه علم و صنعت ایران برمی گردد و در روز 25 خرداد یعنی 3 روز بعد از انتخابات در تجمع میلیونی آزادی حضور پیدا می کند اما بعد از آن ما خبری از او نداشتیم پس از مطمئن شدن از گم شدن عزیزمان ، در پی 9 روز جستجوی مداوم گروهی و شبانه روزی کوچکترین خبرهای که به ما می رسید، در زندان اوین و کهریزک ، دادگاه انقلاب ، پلیس امنیت ، حفاظت اطلاعات ناجا ، آگاهی شاپور،بیمارستان حضرت رسول و دیگر بیمارستانهای تهران، ناباورانه روز سوم تیر جسد او را در پزشکی قانونی تهران با دهانی پر از خون ناشی از اصابت گلوله ها شناسایی کردیم در حالی که بارها از طریق جاهای مختلف به ما گفته بودند که کیانوش در اوین زندانی می باشد و هیچ گاه تصور نمی کردیم حضور عزیزمان در یک راهپیمایی مسالمت آمیز میلیونی، ما را روزها و شبها در اضطراب و بی خبری قرار داده و سپس به پزشکی قانونی بکشاند و در برابر صحنه و سپس شرایطی قرار دهد که در بدترین حالات و اوضاع ممکن، تصور آن را هم به ذهن خود راه نمی دادیم.
طبق گفته های دوستان نزدیک ، در آخرین لحظات حادثه ، تنها یک گلوله به پهلوی کیانوش اصابت می کند و زخمی می شود بعد از آن دیگر کسی از او اطلاعی ندارد و بر اساس گزارش پزشکی قانونی، جسد در تاریخ 29 خرداد یعنی 4 روز بعد از اصابت آن گلوله به مرکز پزشکی قانونی تهران تحویل می گردد اما وقتی که ما جسد را روز سوم تیر شناسایی کردیم دیدیم که علاوه بر آن گلوله ، گلوله دیگری هم به گردنش اصابت کرده و بدین سادگی با جنایتی هولناک جان دانشجوی کُرد جوان از خطه کرمانشاه را از او و خانواده و جامعه گرفتند. در رابطه با این تناقض از پزشکی قانونی و دادسرای انقلاب سؤالاتی پرسیدیم که هر کدام با جوابهایی همچون « ما اطلاعی نداریم » و « معلوم نیست » و« کسی نمی داند» برای سردرگمی و شاید پیگیری نکردن و کوتاه آمدن خانواده از این اسفناک ترین ، سخت ترین و سنگین ترین فاجعه زندگیمان به ما جواب دادند. حال آنکه گزارش پزشکی قانونی ناقص بوده و تنها علت فوت را اصابت گلوله عنوان کرده و به روز فوت و اینکه گلوله های موجود در بدن از یک جنس یا جنسهای متفاوت بوده تا نوع و شکل مرگ مشخص گردد اشاره ای نکرده است. در این شرایط ما با اندکی دقت در گذشته و اینکه در دوران جنگ ،خسارتهای مادی و معنوی بسیاری را متحمل شدیم . خانه و زندگی خود را از دست دادیم . سالها در رنج و مرارت بسر می بردیم اما هیچگاه تصور نمی کردیم که از همه آن دورانهای ظلم و تجاوز صدام جنایتکار و آوارگی های پی درپی عبور کرده ولی سالها بعد ، بعد از به ثمر نشستن زحمتهای شبانه روزی کیانوش آسا و خانواده اش در رسیدن او به این جایگاه علمی و نخبگی و دانایی، به همین سادگی آماج گلوله های کسانی قرار بگیرد که به ظاهر خود را ایرانی خوانده اما استفاده بی پروا از اسلحه بر علیه جوانان ایرانی و ریختن خون آنها را مجاز دانسته، این جنایت بزرگ را مرتکب شده و این چنین آتش به زندگی ما زده و غم و ماتم و اندوه را به خانه و خانواده و ماهها گریه های شبانه روز را بر مادرش تحمیل کنند و در این زمینه با طفره رفتن از این فاجعه عظیم و ویرانگر تا کنون هیچ شخص یا سازمانی پاسخگو نبوده است .
حال مصرانه کمترین تقاضای ما به عنوان خانواده کیانوش آسا که بزرگترین ظلم غیر قابل تصور بر ما تحمیل شده، در ابتدا، مشخص شدن زوایای نامعلوم این فاجعه است و اینکه کیانوش عزیزمان ، که مظهر اخلاق ، صلح ، دوستی، پاکی ،مهربانی و تلاشگری در راه علم،هنر و موسیقی عرفانی بود قبل از مرگ یعنی در روزهای 25 تا 29 خرداد در چه شرایطی بوده ؟ کدام روز جان خود را از دست داده ؟ محل نگهداری اش کجا بوده؟بعد از زخمی شدن از گلوله اول آیا به بیمارستان انتقال داده شده؟ و در آن صورت در کدام بیمارستان بوده ؟ و آیا بدن زخمی اش تحت درمان مناسب قرار گرفته یا نه ؟ و لباسها، عینک ، ساعت و تلفن همراهش در کجا نگهداری شده یا می شود؟ و چرا آنها را به ما تحویل نداده اند؟ و رسیدگی و پاسخ صریح ، روشن و دقیق را به این جنایت بزرگ و ضد بشری که نفی کننده تمام اصول اولیه حقوق انسانها در هر آئین و مکتب و عقیده ای است وظیفه انسانی و ایرانی آن کسانی می دانیم که در جایگاه و مسئولیت این امر قرار دارند. امید آن را داریم بعد از پیگیری دقیق، نتیجه را در اختیار ما به عنوان خانواده داغدار کیانوش آسا قرار داده و مهمتر از همه بعد از معرفی عاملان و آمران این جنایت هولناک ، محاکمه روشن و شفاف و مجازات قاتل یا قاتلین آنها با حضور خانواده کیانوش با هر لباس و در هر مکانی را خواستاریم .
امۀ خانواده دانشجوی جان باخته کیانوش آسا : در زمان حادثه تنها یک گلوله به پهلوی کیانوش اصابت شده بود ولی وقتی جسد را تحويل گرفتيم يک گلوله دیگری هم به گردنش اصابت کرده بود!
به نام یزدان پاک
رئیس کمیته حقیقت یاب مجلس شورای اسلامی و رئیس قوه قضائیه باسلام

احتراماً اینجانبان فاطمه فلاح ، مادر و کامران آسا برادر جانباخته کیانوش آسا، گوشه ای کوچک، از ظلم بسیار بزرگی که بر نخبه مملکت ، خانواده ما و جامعه علمی و صنعتی ایران وارد شده را بیان می کنیم:

کیانوش آسا متولد فروردین سال 1363 نقاش و کاریکاتوریست ، نوازنده ساز عرفانی تنبور ، شاگرد ممتاز 12 سال تحصیل قبل از د انشگاه ، شرکت کننده در مسابقات و المپیادهای متعدد علمی وهنری و موفق به دریافت لوح تقدیر و جوایز مختلف ، دانشجوی باهوش،فعال و برجسته کارشناسی مهندسی شیمی گرایش گاز و پتروشیمی دانشگاه رازی کرمانشاه (ورودی 83-82) و نخبه علمی در دوره کارشناسی ارشد مهندسی شیمی گرایش طراحی و شبیه سازی فرایند های نفت و پتروشیمی در دانشگاه علم و صنعت ایران (ورودی 87-86) بود یازده سال فعالیت مؤثر و عملی در انجمن زیست محیطی جبهه سبز کرمانشاه داشت که تعدادی از سوابق تحصیلی دوران دانشجویی و قبل از آن ، تقدیر نامه های علمی و ورزشی ، فعالیتهای هنری، تصاویر فعالیتهای زیست محیطی، عنوان پایان نامه دوره کارشناسی ارشد، نامه استخدامی در پتروشیمی صنعت نفت جنوب( اهواز) ، پتروشیمی کرمانشاه و همچنین پذیرش عضویت در هیئت علمی و تدریس در یکی از دانشگاههای استان کرمانشاه (که قرار بود یکی از این سه را انتخاب کرده و مشغول به کار و خدمت به جامعه شود) جهت اطلاع به پیوست این نامه ارسال می گردد .
شرح واقعه:
کیانوش آسا در روز 23 خرداد برای انجام امور مربوط به پایان نامه دوره کارشناسی ارشد خود از کرمانشاه (زادگاهش) به دانشگاه علم و صنعت ایران برمی گردد و در روز 25 خرداد یعنی 3 روز بعد از انتخابات در تجمع میلیونی آزادی حضور پیدا می کند اما بعد از آن ما خبری از او نداشتیم پس از مطمئن شدن از گم شدن عزیزمان ، در پی 9 روز جستجوی مداوم گروهی و شبانه روزی کوچکترین خبرهای که به ما می رسید، در زندان اوین و کهریزک ، دادگاه انقلاب ، پلیس امنیت ، حفاظت اطلاعات ناجا ، آگاهی شاپور،بیمارستان حضرت رسول و دیگر بیمارستانهای تهران، ناباورانه روز سوم تیر جسد او را در پزشکی قانونی تهران با دهانی پر از خون ناشی از اصابت گلوله ها شناسایی کردیم در حالی که بارها از طریق جاهای مختلف به ما گفته بودند که کیانوش در اوین زندانی می باشد و هیچ گاه تصور نمی کردیم حضور عزیزمان در یک راهپیمایی مسالمت آمیز میلیونی، ما را روزها و شبها در اضطراب و بی خبری قرار داده و سپس به پزشکی قانونی بکشاند و در برابر صحنه و سپس شرایطی قرار دهد که در بدترین حالات و اوضاع ممکن، تصور آن را هم به ذهن خود راه نمی دادیم.
طبق گفته های دوستان نزدیک ، در آخرین لحظات حادثه ، تنها یک گلوله به پهلوی کیانوش اصابت می کند و زخمی می شود بعد از آن دیگر کسی از او اطلاعی ندارد و بر اساس گزارش پزشکی قانونی، جسد در تاریخ 29 خرداد یعنی 4 روز بعد از اصابت آن گلوله به مرکز پزشکی قانونی تهران تحویل می گردد اما وقتی که ما جسد را روز سوم تیر شناسایی کردیم دیدیم که علاوه بر آن گلوله ، گلوله دیگری هم به گردنش اصابت کرده و بدین سادگی با جنایتی هولناک جان دانشجوی کُرد جوان از خطه کرمانشاه را از او و خانواده و جامعه گرفتند. در رابطه با این تناقض از پزشکی قانونی و دادسرای انقلاب سؤالاتی پرسیدیم که هر کدام با جوابهایی همچون « ما اطلاعی نداریم » و « معلوم نیست » و« کسی نمی داند» برای سردرگمی و شاید پیگیری نکردن و کوتاه آمدن خانواده از این اسفناک ترین ، سخت ترین و سنگین ترین فاجعه زندگیمان به ما جواب دادند. حال آنکه گزارش پزشکی قانونی ناقص بوده و تنها علت فوت را اصابت گلوله عنوان کرده و به روز فوت و اینکه گلوله های موجود در بدن از یک جنس یا جنسهای متفاوت بوده تا نوع و شکل مرگ مشخص گردد اشاره ای نکرده است. در این شرایط ما با اندکی دقت در گذشته و اینکه در دوران جنگ ،خسارتهای مادی و معنوی بسیاری را متحمل شدیم . خانه و زندگی خود را از دست دادیم . سالها در رنج و مرارت بسر می بردیم اما هیچگاه تصور نمی کردیم که از همه آن دورانهای ظلم و تجاوز صدام جنایتکار و آوارگی های پی درپی عبور کرده ولی سالها بعد ، بعد از به ثمر نشستن زحمتهای شبانه روزی کیانوش آسا و خانواده اش در رسیدن او به این جایگاه علمی و نخبگی و دانایی، به همین سادگی آماج گلوله های کسانی قرار بگیرد که به ظاهر خود را ایرانی خوانده اما استفاده بی پروا از اسلحه بر علیه جوانان ایرانی و ریختن خون آنها را مجاز دانسته، این جنایت بزرگ را مرتکب شده و این چنین آتش به زندگی ما زده و غم و ماتم و اندوه را به خانه و خانواده و ماهها گریه های شبانه روز را بر مادرش تحمیل کنند و در این زمینه با طفره رفتن از این فاجعه عظیم و ویرانگر تا کنون هیچ شخص یا سازمانی پاسخگو نبوده است .
حال مصرانه کمترین تقاضای ما به عنوان خانواده کیانوش آسا که بزرگترین ظلم غیر قابل تصور بر ما تحمیل شده، در ابتدا، مشخص شدن زوایای نامعلوم این فاجعه است و اینکه کیانوش عزیزمان ، که مظهر اخلاق ، صلح ، دوستی، پاکی ،مهربانی و تلاشگری در راه علم،هنر و موسیقی عرفانی بود قبل از مرگ یعنی در روزهای 25 تا 29 خرداد در چه شرایطی بوده ؟ کدام روز جان خود را از دست داده ؟ محل نگهداری اش کجا بوده؟بعد از زخمی شدن از گلوله اول آیا به بیمارستان انتقال داده شده؟ و در آن صورت در کدام بیمارستان بوده ؟ و آیا بدن زخمی اش تحت درمان مناسب قرار گرفته یا نه ؟ و لباسها، عینک ، ساعت و تلفن همراهش در کجا نگهداری شده یا می شود؟ و چرا آنها را به ما تحویل نداده اند؟ و رسیدگی و پاسخ صریح ، روشن و دقیق را به این جنایت بزرگ و ضد بشری که نفی کننده تمام اصول اولیه حقوق انسانها در هر آئین و مکتب و عقیده ای است وظیفه انسانی و ایرانی آن کسانی می دانیم که در جایگاه و مسئولیت این امر قرار دارند. امید آن را داریم بعد از پیگیری دقیق، نتیجه را در اختیار ما به عنوان خانواده داغدار کیانوش آسا قرار داده و مهمتر از همه بعد از معرفی عاملان و آمران این جنایت هولناک ، محاکمه روشن و شفاف و مجازات قاتل یا قاتلین آنها با حضور خانواده کیانوش با هر لباس و در هر مکانی را خواستاریم .