نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه

نقش ارتش در کودتاهای افغانستان


ارتش وقت افغانستان
نظامیان در افغانستان، زمینه های زیادی را برای اجرای کودتاها فراهم کرده اند
اگر به اوضاع سیاسی و اجتماعی افغانستان در چند دهه گذشته نظری بیاندازیم، در خواهیم یافت که زمینه های اجتماعی و روانی وقوع کودتاها در این کشور، توسط نظامیان فراهم شده است.

تمرکز قدرت در دست فرد و یا خانواده مشخصی، نظامیان را بر می انگیخت تا با انگیزه های قدرت طلبانه – نه با هدف خدمت به مردم – دست به اقدام نظامی و یا کودتا بزنند.

نکته مهم این است که در بروز و اجرای کودتاها در افغانستان، انسجام نه چندان مطمئن و ناپایدار ارتش نیز که باعث رسوخ و نفوذ عناصر وابسته به خارج در آن می شد، بی تاثیر نبوده است؛ زیرا می دانیم که ارتش در افغانستان علی الخصوص از روزگار صدارت محمد داوود خان و خاصتا در پی توافق ۱۹۵۶ میان افغانستان و شوروی سابق، از جهات مختلف به آن کشور (شوروی سابق) وابسته شد.

ارتش افغانستان، هم از نگاه تسلیحات و هم از ناحیه آموزش و تربیه کادرها و افراد فنی و حرفه ای، متکی به آن کشور شد و چنانکه بعدا به مشاهده رسید، همین وضعیت، صدمات و آسیب های بزرگی را به ملت و کشور افغانستان وارد کرد.

از جمله آنکه، آموزش دیدگان در آن کشور و نظامیان و افسرانی که می بایست در خدمت دفاع از مملکت و ملت خویش می بودند، به صحنه سیاست و دخالت به سود این و یا آن جریان سیاسی و یا فرد خاص کشانده شدند و وقایع و در واقع فجایع سخت وحشتناکی را سبب شدند.

بارها اسامی افسران و نظامیان بر جسته ای مانند عبدالقادر، پاچا گل وفادار، فیض محمد، محتاط، عظیمی و... را شنیده و یا خوانده ایم که به نفع سردار محمد داوود خان و علیه محمد ظاهر شاه، وارد عمل شدند و کودتای سال ۱۳۵۲ خورشیدی را که منتج به رویکار آمدن رژیم به ظاهر جمهوری در افغانستان شد، پدید آوردند و باری دیگر، همان ها و نیز شمار دیگری از تحصیل کردگان در شوروی سابق در موقعی که احساس شد سردار محمد داوود خان سیاست دوری گزیدن از مسکو و متحدان چپی خویش را در پیش گرفته است، دست به اقدام نظامی علیه او و جمهوری خود ساخته اش زدند.

انگیزه کودتا
سرباز ارتش وقت افغانستان
تمرکز قدرت در دست فرد و یا خانواده مشخصی، نظامیان را بر می انگیخت تا با انگیزه های قدرت طلبانه دست به اقدام نظامی و یا کودتا بزنند
فاروق انصاری
افراد و اشخاصی که عمدتا در تشکیلاتی موسوم به "جبهه متحد کمونیست های افغانستان" گرد آمده بودند و در روزها و هفته های نزدیک به انجام کودتای ثور سال ۱۳۵۷ در کابل، روابطی را با حزب چپی طرفدار شوروی سابق موسوم به "حزب دموکراتیک خلق افغانستان" برقرار ساختند، به نقل از برخی منابع، تعدادشان به ششصد نفر می رسید.

با وصف شمار اندک گروه مذکور، اقدام نظامی شان موثر افتاد و توانستند نقشه کودتا علیه رژیم داوود خان را که ریشه و مبنای استواری در میان ملت نداشت، موفقانه به انجام برسانند و او را که خودشان بر تخت نشانده بودند از سریر به زیر کشیدند.

بنا بر این، دخالت ارتش و نظامیان آموزش دیده در شوروی سابق، در سیاستی که با ضعف نظامی و اداره و رهبری نادرست مواجه بود، زمینه بهره برداری بیگانگان را فراهم می کرد و این مسئله از دلایل اصلی وقوع کودتاها در افغانستان بود.

اگر به این نظریه معتقد باشیم که "دخالت ارتش به سود این و یا آن شخص و جریان سیاسی به دلیل نبود انسجام عالی و ضعف سازمان نظامی صورت می گیرد" چنین چیزی متاسفانه در افغانستان به مشاهده رسیده و از همین رو، دست های پنهان و آشکاری سعی ورزیدند تا آنها را به نفع امیال و خواست های خویش به کار گیرند و نتیجه آن نیز اوضاع و شرایطی شد که پس از کودتای ثور سال ۱۳۵۷خورشیدی در افغانستان به وجود آمد و سیه روزی و تباهی ملت و کشور افغانستان را در پی داشت.

هیچ نظری موجود نیست: