نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۸, پنجشنبه

محمد ملکی:رای به جمهوری اسلامی دادم مرا محاکمه کنيد !

عکس یادگاری نیلوفر پارسا و پریناز ایزدیار با یک الاغ در دربند !!


 عکس یادگاری نیلوفر پارسا و پریناز ایزدیار با یک الاغ در دربند !!
عصر چهارشنبه عده ای از معترضان به وضعیت فرهنگ، حجاب و عفاف در جامعه مقابل وزارت کشور تجمع کردند و به متولیان عفاف شامل نیروی انتظامی، وزارت آموزش و پرورش، صدا و سیما و... اعتراض نمودند./عکس : علی علیزاده

آقازاده شهردار تهران، جناب آقای محمدباقر قالیباف سوژه رسانه‌ها شده است.

از ادعای معلمی آقازاده تا ملک چند میلیاردی و قراردادهای شبهه برانگیز+سند

سرویس سیاسی خرداد: "معلمی شغل انبیاست" این جمله خود به تنهایی جایگاه و پایگاه این گرانمایگان عرصه دانش و آموزش کشور را هویدا می‌کند. جایگاه و مرتبه‌ای که اگر نام و نان ندارد عزت و افتخار و کرامت دارد. از دیرباز تا کنون معلم و معلمی از سوی هر مسلکی در گستره ایران مورد عزت و احترام تمامی سطوح بوده و کسی جرات دست‌اندازی و هتک حرمت این قشر را نداشته اما این روزها گویا این عنوان سترگ دستمایه فرافکنی و قلب واقعیت و وارونه‌نمایی سیاسیونی شده که در لفافه عناوین پرطمطراق و مورد وثوق اجتماع پناه گرفته و مطامع خود را پی می‌گیرند.
به گزارش خرداد، زندگی برخی آقازاده‌ها در ایران همواره جنجالی بوده واگرچه سعی‌شان بر این است که فعالیت‌های خود را از دید رسانه‌ها و مردم پنهان کنند تا در تیررس نقدها نباشند اما دانستن درباره زندگی آن‌ها همیشه برای رسانه‌ها و مردم جذاب بوده و شایعه‌ها و گمانه‌زنی‌‌هایی نیز پیرامون آن‌ها در جامعه منتشر می‌شود.
به تازگی نیز آقازاده شهردار تهران، جناب آقای محمدباقر قالیباف سوژه رسانه‌ها شده است. ماجرا از آنجا آغاز شد که خبر بازداشت فرزند شهردار تهران توسط محافل نزدیک به وی در برخی رسانه‌‌ها منتشر شد. براساس این خبر؛ الیاس قالیباف، پسر بزرگ شهردار و مشاور وی به مدت دو ساعت بازداشت شد. خبری که البته از خروجی این رسانه‌ها حذف و اما کمی بعد در رسانه‌های دیگر منتشر شد.
بعد از این خبر بود که آقای قالیباف در مقام دفاع از فرزندش برآمد و با بیان اینکه «شایعات درباره پسر بنده مبنی بر اینکه به زندان رفته است، صحت ندارد»، گفت: هر روز یک حرف می‌زنند، روزی می‌گویند پسر قالیباف را به زندان برده‌اند در حالیکه فرزند من معلم است و وقتی می‌بینند چاره‌ای نیست می‌گویند قالیباف امروز و فردا از شهرداری می‌رود.» وی در جایی دیگر نیز عنوان کرده است: «با وجود این که برخی‌‌ها خواهان خروج من از متن کار هستند، همچنان به وظایف محوله خود عمل می‌کنم.»
در واقع جناب شهردار تمام گمانه‌زنی‌ها و ادعاهای مطرح شده درباره آقازاده‌‌اش را به مخالفان خود نسبت داده که به گمان وی در تلاش‌اند تا او را از  میدان و عرصه مدیریتی و سیاسی کشور حذف کنند. چه‌آنکه این رفتار و برخورد از وی در برابر اتهامات و ادعاها مطرح شده علیه‌اش مسبوق به سابق است و ایشان دربرابر انتقادها در جریان حوادث کوی دانشگاه نیز  گفته بود: «راست و چپ یاد گرفته‌اند رقیب را به نیت نابودی تخریب کنند». اما این تصویر مبهم و شطرنجی‌ای که از عملکرد وی در افکار عمومی و رسانه‌ها وجود دارد آیا واقعاً ناشی از اختلاف سیاسی وی با رقیبانش است؟ شواهد و قرائن خلاف این را نشان می‌دهند و محتمل آن است که سردار سابق و شهردار فعلی با فرافکنی سعی بر تبرئه خود از انتقادات و اتهامات دارد.
دفاعیات مطرح شده توسط شهردار درباره فرزندش مبنی بر اینکه «فرزند من معلم است» با واقعیت‌های موجود منافات دارد و بررسی‌ها در مورد الیاس قالیباف، حقایق دیگری را آشکار می‌کند.
بررسی‌ها حاکی از این است که الیاس آن‌گونه که جناب شهردار می‌گویند نبوده و  فعالیت‌ها و همچنین زندگی وی نیز با شرایط و زندگی یک معلم ساده همخوانی‌ ندارد.
در این رابطه خرداد با ذکر اسناد و مدارکی مستند تنها چند سئوال ساده را از آقای شهردار پیرامون ادعای معلمی فرزندش مطرح ساخته و قضاوت را بر عهده مخاطبین عام و بی‌طرف خواهد گذاشت.
1- معلمین شاغل در اقصی نقاط  کشور تحت شمول چارت سازمانی وزارت آموزش و پرورش به ایفای وظیفه می‌پردازند؛ خواه در قالب پست رسمی و یا قراردادی، بررسی‌های خرداد نشان می‌دهد که جناب الیاس قالیباف تابع هیچ یک از موارد پیش‌گفته نیست و شاید منظور جناب شهردار از معلمی فرزند، معطوف به عضویت وی در هیئت مدیره موسسه‌ای آموزشی به نام "نوآوران شمس الشموس" که سرمایه‌ی اولیه آن «صد هزار تومان» اعلام شده و این موسسه صاحب‌امتیاز مدرسه‌ای غیرانتفاعی به نام  "مهر هشتم" است و احتمالا آقازاده جناب قالیباف در مدرسه خصوصی متعلق به خود، ساعاتی را در مقطع ابتدایی تدریس می نماید! موسسه‌ای که از حسن اتفاق ریز شدن در آن نکات جالب توجهی را در برابر اذهان هویدا می‌کند.
 
 
2- اینکه چگونه عضویت در هیئت مدیره یک موسسه آموزشی حکم معلمی برای الیاس قالیباف به ارمغان می‌آورد تا ایشان را شأنیتی فرهنگی بخشیده و در برابر اتهامات بیمه کند نکته‌ای است که خود آقای قالیباف شهردار باید در قبال آن پاسخگو باشد اما نکته جالب توجه در این میان آن است که موسسه آموزشی فوق -که بواسطه آن نام الیاس از سوی پدر در زمره معلمین گنجانده می‌شود- در ملکی با ساختمان 497 متری و 350 متر حیاط در یکی از مرغوب‌ترین مناطق تهران (سعادت‌آباد) بنا شده و از امکانات بالاتر از استاندارد متعارف برخوردار بوده و درآمدهای میلیاردی برای صاحبان آن به همراه دارد. جالب‌آنکه الیاس قالیباف که در ابتدا با عنوان مدیرعامل، در این مجموعه آغاز به‌کار کرده و پس از مدتی رئیس هیئت مدیره می‌شود و اکنون با بالارفتن انتقادات در سمت عضو هیئت مدیره است، همواره سعی کرده خود را نه ذینفع اصلی که عضوی از این مجموعه بخواند، مجموعه‌ای که مرور اجمالی پرونده آن نشان از شائبه تخلفات عدیده و آشکاری می‌دهد.
3- موسسه آموزشی نوآوران شمس الشموس" که با سرمایه 100 هزار تومانی ثبت گردیده اکنون ملکی را در تصرف خود دارد که ارزش  آن در کمترین حالت ممکن بالغ بر20  میلیارد تومان است. این ملک که یکبار در موقع ثبت به عنوان محل اصلی فعالیت موسسه اعلام گردیده بود، متعلق به یکی از اعضای هیئت مدیره با نام محمدرضا میرزایی فرد است که در اقدامی جالب یکسال پس از ثبت موسسه و اعلام روزنامه رسمی، آن را به دیگر عضو هیئت مدیره به نام عباس فوم با قیمت نازل و به مبلغ ماهانه 4میلیون تومان با ودیعه 50 میلیون تومان (جمعا 5/5 میلیون تومان اجاره ماهانه) طی اجاره نامه ای به شماره 602601 در تاریخ 20/12/91 واگذار گردیده است.(سند مربوطه در اختیار خرداد می باشد)
 
 
 
مبلغ اجاره ماهانه با توجه به قیمت‌های روز و نحوه کاربری و موقعیت ملک و درآمدهای حاصله نه تنها به یک شوخی می‌ماند بلکه شائبه‌ای از یک قرارداد صوری برای فرار مالیاتی را در اذهان زنده کرده و از طرف دیگر این نکته را به ذهن متبادر می سازد که این اسامی و عناوین تنها پوششی برای به انحراف کشاندن مراجع قانونی و مخفی‌کاری در راستای عدم آشکار شدن دست‌های اصلی پشت پرده است. مبلغ اجاره این ملک  به میزان شهریه یکی از دانش‌آموزان در مقطع ابتدایی بوده(شهریه مقطع ابتدایی 5/5 میلیون تومان می باشد) و چگونه می‌توان چنین قراردادی را واقعی دانست و دیگر ادعاهای جناب قالیباف و دوستان را باور کرد؟
آن مرد به زعم خود در بیانی ساده فرزندش را معلم خطاب کرد تا ترکش انتقادات را به سمت و سوی دیگر روانه کرده و فرزندش را در لفافه این نام بیمه کند اما لحظه‌ای نیاندیشید که چرا باید در وارونه‌نمایی محض از این عنوان مقدس در راستای مطامع سیاسی و خانوادگی خود مایه بگذارد و از این قشر بی‌ادعا برای توجیه عملکردهای آقازاده معززش استفاده کند. لمحه‌ای طمانینه نکرد که چگونه خانه  و ماشین و مجتمع آموزشی پرو پیمان چندمیلیاردی با حقوق معلمی و عرق جبین این فرهیختگان بی‌ادعا قابل جمع‌آوری است. او تنها و تنها خودش و شأن سیاسی‌اش را دید که باید محفوظ بماند خواه در این میانه هر شأن و جایگاهی هم مورد خدشه و تمسخر قرار گیرد. گویا باید به جناب شهردار مدعی مدیریت جهادی نیز یادآور شد که امسال سال فرهنگ و مدیریت جهادی است و نمی‌توان افکارعمومی را با کتمان حقیقت و توهین به قشر فرهیخته معلمان فریب داد.
در نهایت باید پرسید آیا شأن معلمی با این وارونه‌نمایی‌ها و قلب واقعیات همخوانی دارد؟ باید از جناب قالیباف پرسید که فرزند ایشان با این درآمد ها و سرمایه گذاری کلان چگونه یک معلم ساده معرفی شده و اعطای این لقب بر اساس کدام معیار و فاکتور منطبق به سبک زندگی معلمان خدوم کشور است؟! 
 
 

نامه اعضای هیات مدیره سابق جامعه بهاییان ایران خطاب به جواد لاریجانی : حتی مردگان بهایی هم از حقوق خود محرومند

نامه اعضای هیات مدیره سابق جامعه بهاییان ایران خطاب به جواد لاریجانی : حتی مردگان بهایی هم از حقوق خود محرومند

نامه اعضای هیات مدیره سابق جامعه بهاییان ایران خطاب به جواد لاریجانی : حتی مردگان بهایی هم از حقوق خود محرومند

Unknown
در پی ادعاهای اخیر محمد جواد اردشیر لاریجانی پیرامون وضعیت بهاییان در ایران و اینکه «هیچکس به خاطر بهایی بودن در زندان به سر نمی‌برد و اگر بهاییان عملی خلاف قانون انجام ندهند حقوق شهروندی آنان محفوظ خواهد بود»، اعضای هیات مدیره سابق جامعه بهاییان ایران طی نامه ای به این مقام ارشد قضایی جمهوری اسلامی، گوشه های از مظالم، تبعیض ها، برخوردهای امنیتی و همچنین نقض حقوق انسانی وارده بر این گروه از شهروندان را بازگو کرده و خواستار تغییر نگاه مسئولین نظام به شهروندان و اقلیت ها شدند.
 به گزارش جرس، متن نامۀ اعضای هیات مدیره سابق جامعه بهاییان ایران، خطاب به محمد جواد لاریجانی، ریاست ستاد حقوق بشر قوه قضاییه جمهوری اسلامی به شرح زیر است:

به نام خدا
جناب آقای محمد جواد لاریجانی ریاست محترم ستاد حقوق بشر قوه قضاییه
با سلام و احترام
سخنان تامل برانگیز جنابعالی در برنامه گفتگوی خبری که از شبکه دو سیما در مورخه ۲۶ اسفند ماه برای میلیون‌ها نفر پخش شد، اینجانبان هفت نفر اعضای سابق هیات مدیره جامعه بهاییان ایران را که هم اکنون در زندان به سر می‌بریم بر آن داشت تا به دور از هر قصد و نیتی برای تشویش اذهان و با اجتناب از هرگونه نگاه و گرایش سیاسی نکاتی چند را صرفا از روی تکلیف، جهت مزید استبصار شما به استحضار می‌رسانیم.
تردیدی نیست که مسائل بهاییان و مظالم وارده بر آنان موضوع جدیدی نیست و بعضی رسانه‌ها و در راس آنها سیمای جمهوری اسلامی، همواره و به طور یک جانبه و سیستماتیک، حملات و اتهامات ناروای بسیاری را متوجه این دسته از هموطنان‌شان نموده‌اند و این در حالی است که در طول این سالیان متمادی حتی به یک فرد بهایی اجازه داده نشده است تا بر اساس قانون در برابر اتهامات غیر منصفانه در همان رسانه به پاسخگویی و رفع شبهات بپردازند.

جناب لاریجانی
اینکه جنابعالی در بیاناتتان مساله حقوق بشر را یک موضوع با اهمیت جهانی تلقی نموده‌اید و پرداختن و توجه به ابعاد گوناگون آن را لازم دانستید نکته نویدبخشی است اما از آن مهم‌تر آنچه مایه‌ی خرسندی است اینکه در اقدامی کم‌سابقه جنابعالی اظهار فرمودید که در جمهوری اسلامی مبنای رفتار با بهاییان حقوق شهروندی و حفظ امنیت آنان وظیفه حکومت است. ما با استقبال از این نگاه شما مایلیم تصریح کنیم که انتظار بهاییان ایران نیز آن است که حقوق شهروندی آنان به رسمیت شناخته شده و مراعات گردد.
اینکه در فرمایشات بهاییان را به عنوان شهروندان این کشور محسوب فرمودید جای بسی خوشوقتی است و می‌تواند نویدبخش فردایی بهتر در جهت تعامل با این جامعه مظلوم باشد، اما اینکه می‌فرمایید هیچ کس به خاطر بهایی بودن در زندان به سر نمی‌برد و اگر بهاییان عملی خلاف قانون انجام ندهند حقوق شهروندی آنان محفوظ خواهد بود و به طور ضمنی چنین نتیجه‌گیری می‌کنید که هرکجا با بهاییان برخورد شده است لابد خلاف قانونی انجام داده‌اند نشانگر آن است که در این زمینه حقایق بسیاری از دید شما پنهان مانده لذا تلاش می‌شود با طرح پرسش‌هایی از یک طرف نظر جنابعالی به این واقعیت‌ها جلب شده شاید که مساعدتی باشد در جهت تحقق وظیفه ذاتی شما به عنوان رییس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه و از طرف دیگر گواهی باشد در برابر تاریخ و وجدان بیدار هم‌وطنان آزاد اندیشمان، زیرا که با کمال تاسف جامعه بهایی ایران همواره با نقض فاحش حقوق شهروندی و برخوردهای امنیتی و قضایی بسیار شدید ناشی از عدم بردباری دینی و تحمل دگراندیشی روبرو بوده است، باشد که از این پس با تغییر نگاه مسئولین محترم نظام شاهد استیفای واقعی حقوق این جامعه باشیم.
۱ – جناب لاریجانی، آیا اعدام بیش از دویست و بیست نفر از بهاییان از دختر جوان شانزده ساله تا پیرمرد نود و پنج ساله، درحالی که براساس اسناد و مدارک به قریب به اتفاق آنان اعلام شده بود چنانچه از عقیده خود تبری بجویند و اسلام بیاورند از مرگ و زندان رهایی می‌یابند، موافق قوانین شهروندی صورت گرفته؟ و آیا در صورتی که شخصی مرتکب جرمی شده باشد نفس تبری از عقیده‌اش او را از جرم منتسب مبرا می‌سازد؟
۲- آیا اخراج ده‌ها هزار کارگر و کارمند بهایی از ادارات و سازمان‌های دولتی، حتی قطع حقوق بازنشستگی آنان و در بسیاری موارد ممانعت از اشتغال ایشان در بخش‌ خصوصی مصداق رعایت حقوق شهروندی است؟ به دلیل اینکه هیچ جرمی توسط ایشان احراز نگردیده بود لذا مسئولین علت اخراج آنان را در احکام صادره »عضویت در فرقه ضاله بهایی ذکر نمودند و نهایتا جناب لاریجانی آیا هم‌اکنون جنابعالی می‌توانید یک فرد بهایی شاغل در ادارات دولتی را معرفی نمایید؟ مسلما جواب منفی است دیرا در حال حاضر هیچ ارگان دولتی مجاز به استخدام بهاییان نیستند.
۳- آیا مصادره دستجمعی اموال بهاییان یزد و ممنوع‌المعامله نمودن همگی آنان براساس حقوق شهروندی صورت گرفته است؟ جناب لاریجانی، کسانی که در زمان صدور این حکم در اوائل انقلاب طفل شیرخواره بوده‌اند امروز که تشکیل زندگی داده‌اند همچنان برای انجام هرگونه معامله‌ای دچار مشکلات عدید‌ه‌اند. آیا اطفال شیرخوار یا متوفیانی که در زمان صدور حکم سال‌ها از درگذشتشان سپری شده بود همگی مجرم بوده‌اند؟
۴- آیا اخراج هزاران دانشجوی بهایی از دانشگاه‌ها بعد از انقلاب فرهنگی و محروم نمودن ده‌ها هزار جوان علاقه‌مند به تحصیل از تحصیلات عالیه طی سی و چند سال گذشته صرفا به دلیل اعتقاداتشان موافق حقوق شهروندی است؟ و مصداق حمایت نظام از بهاییان غیر مجرم به شمار می‌رود؟ مطمئنا جنابعالی صدور بخشنامه‌های متعدد به دانشگاه‌های کشور مبنی بر عدم ثبت‌نام و نهایتا اخراج دانشجویان بهایی را به هر بهانه‌ای در راستای حمایت تحصیلی از جامعه بهایی و با رعایت حقوق شهروندی آنان نمی‌دانید. این بخشنامه‌ها موجود است و متاسفانه توسط حاکمیتی صادر شده است که شما تعاملش را با بهاییان مبتنی بر حقوق شهروندی می‌دانید.
۵- شما را به تامل در مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی که با نظارت عالی‌ترین مقامات کشوری در اسفند ۱۳۶۹ در مورد بهاییان صادر گردیده است و مقایسه آن با قانون اساسی کشور و قوانین حقوق بشر و حقوق شهروندی دعوت می‌کنیم. در این مصوبه تصریح شده است که الف- در مدارس چنانچه اظهار نمایند بهایی‌اند ثبت‌نام نشوند. ب- در مشاغل دولتی وارد نشوند. ج- در دانشگاه‌ها چه در حین ورود و چه در دوران تحصیل چنانچه احراز شود بهایی‌اند اخراج گردند. د- جلوی پیشرفت آنان گرفته شود. برای مزید اطلاع شما عرض می‌شود که در سال ۱۳۸۶ که گروهی از دانشجویان بهایی اخراج شده از دانشگاه به دیوان عدالت اداری شکایت بردند، در احکام صادره تصریح شده است که اخراج شما مبتنی بر مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است. سوال این است که این مصوبه چه مناسبتی با حمایت از بهاییان و رعایت حقوق شهروندی آنان دارد؟ و اگر به دیده انصاف بنگریم آیا همین مصوبه مبین نوع نگاه و نحوه‌ی برخورد نظام با بهاییان نیست؟
۶- جناب لاریجانی، صادقانه مایلیم وجدانتان را در مقابل این پرسش قرار دهیم که: آیا بهاییانی که برای جوانان محروم از تحصیل جامعه خود شرایطی را فراهم نموده‌اند تا بتوانند بدون استفاده از امکانات دولتی و در منازل خود و از طریق شبکه‌های مجازی به ادامه تحصیل بپردازند، مرتکب چه جرمی‌ شده‌اند؟ آیا تدریس خصوصی براساس قوانین کشور جرم است؟ آیا منصفانه است نفوسی که خالصانه به تدریس و تمشیت امور تحصیلی جوانان می‌پردازند به جبس‌های طولانی مدت محکوم شوند؟ آیا این اقدام تلاش در جهت عقب نگه داشتن فرهنگی این جامعه نیست؟ چگونه می‌توان مجموعه این اقدامات را حمایت نظام از حق تحصیل بهاییان تلقی نمود؟
۷- جناب لاریجانی، اخراج کلیه کارمندان و کارگران دولت و موسسات نیمه دولتی و حتی خصوصی، مصادره اموال شخصی بهاییان در بخش‌های کشاورزی و صنعتی و براساس اسناد و مدارک موجود، تعطیلی صدها محل کسب و کار بهاییان در شهرهای مختلف به بهانه‌های واهی، اخراج بسیاری از بهاییان روستانشین و مصادره دا‌م‌ها و زمین‌های کشاورزی آباء و اجدادی ایشان و مشکلات عدیده و مستمری که همواره در مسیر اشتغال و کسب و کار بهاییان وجود دارد ابدا قابل مقایسه با فعالیت فعالیت عده‌ای که به قول شما تحت حمایت نظام مشغول به کارند، نمی‌باشد. البته ناگفته پیداست که هرگونه حمایتی وظیفه ذاتی هر حاکمیتی در قبال شهروندانش محسوب می‌شود و سوال اینجاست که آیا این موانع و مشکلات متنوع و مستمر در جهت تحقق یکی از بندهای مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی یعنی جلوگیری از رشد اقتصادی بهاییان نیست؟
۸- جناب لاریجانی، مصادره اماکن متبرکه و موقوفات بهایی در سراسر ایران را باید از چه منظری ملاحظه نمود؟ ارتکاب جرم کدام بهایی موجب شده است تا تمامی اماکن اجتماع و نیایش بهاییان در شهرها و روستاهای مختلف مصادره گردد؟ شما که به تعامل با بهاییان بر مبنای حقوق شهروندی اعتقاد دارید مسلما می‌پذیرید که یک بهایی حق دارد که بعد از فوت بنا به وصیتش مطابق آئین و آداب بهایی و در جای مناسبی که حاکمیت هر مملکتی موظف به تامین آن است مدفون شود اما جای شگفتی است که حتی این حق از مردگان بهایی در این سال‌ها سلب شده است. جناب لاریجانی، آیا مصادره و تخریب قبرستان‌های بهایی با رعایت حقوق شهروندی آنان موافقت دارد؟ بیرون کشیدن اجساد از قبور که در هر آئینی عملی بسیار تاپسند به شمار می‌رود به نظر جنابعالی صداق چیست؟

جناب لاریجانی
آنچه بیان شد شمه‌ای از محرومیت‌‌های جامع‌الاطراف و نقض حقوق شهروندی بهاییان است و البته نقض حقوق شهروندی مختص بهاییان نیست بل سایر دگراندیشان در حوزه‌های فرهنگی، هنری، سیاسی و احتماعی نیز خواهان تامین حقوقی برابر براساس اصول مصرحه در قانون ساسی و اعلامیه‌های جهانی حقوق بشر هستند و همان‌گونه که از پیش نیز بیان داشته‌ایم آنچه برای تضمین حقوق شهروندی ملت شریف ایران شدیدا مورد نیاز است اولا وضع قوانینی است که با صراحت کامل حافظ این حقوق باشد و ثانیا تاسیس ساختارهایی است که اجازه ندهد اجرای این قوانین موکول به تفسیرهای مستبدانه و دلخواهانه گردد. ما اعتقاد داریم که یگانگی و برابری و آزادی تمام مردم صرفا ساختاری مدنی و قانونی نیست بلکه اصلی است روحانی که منبع و سرچشمه آن آفریننده یکتایی است که تمامی نوع بشر را از تراب واحد خلق فرموده است که حتی با وجود ساختارهای مدنی و قانونی، اعتقاد به یگانگی و برابری و احترام به حقوق دیگران از اصولی است که باید از وجدان و باور فرد سرچشمه بگیرد. بر این اساس بسیار مناسب خواهد بود که اولیای محترم جمهوری اسلامی با استفاده از ظرفیت‌های قانون، نگاه یک‌پارچه به ملت ایران را تقویت کرده اجازه ندهند ملت شریف ایران صرف‌نظر از عقیده و قومیت و بر اساس حقوق شهروندی از مزیت ایرانی بودن بهره‌مند گردند.
اعضای هیات مدیره سابق جامعه بهاییان ایران

کاخ مروارید در زمینی به وسعت ۱۱۱ هکتار با ۲۵۰۰ متر زیربنا در مهرشهر کرج _اسناد فروش غیر قانونی کاخ شمس به سپاه + عکس اسناد

کاخ مروارید در زمینی به وسعت ۱۱۱ هکتار با ۲۵۰۰ متر زیربنا در مهرشهر کرج احداث شده است. این بنا شامل فضاهای متعددی از جمله سالن طلایی، دفتر کار مخصوص، سالن پذیرایی، سالن سینما، سالن بیلیارد، استخر، آب‌نما، محل نگهداری پرندگان کمیاب، اتاق‌های خواب و غیره بوده است.

اسناد فروش غیر قانونی کاخ شمس به سپاه + عکس اسناد

کاخ مروارید در زمینی به وسعت ۱۱۱ هکتار با ۲۵۰۰ متر زیربنا در مهرشهر کرج احداث شده است. این بنا شامل فضاهای متعددی از جمله سالن طلایی، دفتر کار مخصوص، سالن پذیرایی، سالن سینما، سالن بیلیارد، استخر، آب‌نما، محل نگهداری پرندگان کمیاب، اتاق‌های خواب و غیره بوده است.
این اثر در تاریخ ۱۳۸۱/۱۱/۱۲ با شماره ۷۰۶۷ در فهرست آثار ملی به ثبت رسید.
سایت خبری معماری نیوز پیشتر با انتشار اخباری، از تغییر کاربری کاخ مروارید(شمس) توسط یک ارگان نظامی و با مصوبات مسئولین شهری وقت کرج، خبر داده بود.
این اقدام غیر قانونی پس از بازتاب وسیع از طریق رسانه ها؛ مورد انتقاد افکار عمومی قرار گرفت و شورایعالی شهرسازی و معماری در دولت آقای روحانی، مصوبه‌های مربوط به فروش و تغییر کاربری آن را لغو کرد.
کاخ مروارید (شمس) بین سالهای ۱۳۴۵-۱۳۴۷ خورشیدی توسط وسلی پیترز و بنیاد فرانک لوید رایت، آرشیتکت نامدار آمریکایی به مبلغ یک میلیون دلار ساخته شد. این کاخ در کرج تا پیش از بهمن ۱۳۵۷ در اختیار شمس، خواهر شاه مخلوع قرار داشت.
اما نکته مهم این است که این کاخ چگونه فروخته شد!
در خصوص تغییر کاربری و اقدام به فروش کاخ مروارید، با توجه به تبصره یک ماده واحده و تبصره ۲ قانون تشکیل سازمان میراث فرهنگی کشور مورخ ۱۳۶۴/۱۱/۲۶ و بندهای ماده ۳ قانون اساسنامه سازمان میراث فرهنگی، نقل و انتقال صورت پذیرفته فاقد وجاهت قانونی و مشمول مواد ۵۵۸ تا ۵۶۹ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی می باشد و از سوی دیگر تغییر کاربری اراضی موصوف مشمول قانون منع فروش بوده است.
موقعیت اثر:
کاخ مروارید (شمس) در زمینی به مساحت ۱۱۱ هکتار عرصه و باغات و ۲۵۰۰ متر مربع اعیان در سال ۱۳۴۷-۱۳۴۵ شمسی ساخته شد.
تا قبل از انقلاب شکوهمند ۵۷ این کاخ در اختیار شمس پهلوی، خواهر شاه مخلوع قرار داشت. اما پس از پیروزی انقلاب، مالکیت آن در اختیار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار گرفت.
این اثر در تاریخ ۱۳۸۱/۱۱/۱۲ با شماره ۷۰۶۷ در فهرست آثار ملی به ثبت رسید.
در بازنگری طرح تفصیلی شهر کرج که ویرایش نهایی آن در خرداد ۸۷ توسط مهندسان مشاور باوند صورت گرفت، این مجموعه جزو آثار فرهنگی-تاریخی با ارزش واقع در محدوده طرح توسعه شهر کرج شمرده شد.
با این حال، در تاریخ ۱۳۸۶/۱۲/۲۵ علی رغم اینکه این اثر مشمول قانون منع فروش بوده، اما توسط بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی به مبلغ ۷۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال فروخته شد.
در تاریخ ۱۳۹۰/۱۲/۲۵ موضوع تغییر کاربری این اثر در کمیسیون ماده ۵ شهر کرج مطرح شد.
این درخواست شامل تغییر کاربری ۷۶/۸ هکتار اراضی کاخ مروارید به شرح زیر بود : ۲۴/۷ هکتار مجموعه کاخ و پیرامون آن در اختیار شهرداری ۱۸/۶ هکتار جهت تامین خدمات عمومی در اختیار مالکین ۲۳ هکتار جهت شوارع و معابر ۲/۲ هکتار جهت کاربری تجاری ۳۲/۷ هکتار جهت کاربری مسکونی برای حدود ۷۰۰۰ واحد مسکونی
همانطور که در تصویر کمیسیون ماده ۵ مشاهده می شود، استاندار، شهردار و معاون امور عمرانی استانداری موافق واگذاری و مدیران کل مسکن وشهرسازی و میراث فرهنگی استان و دبیر کمیسیون از مخالفین این مصوبه بودند.
در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۴ میرمحمد غراوی، دبیر وقت شورایعالی معماری و شهرسازی در اقدامی تامل برانگیز از فرهادی، استاندار وقت استان البرز درخواست اصلاح مصوبه از طریق کمیسیون ماده ۵ را کرد!
این مصوبه در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۲۱ توسط کمیسیون ماده۵ کرج اصلاح شد. این کمیسیون با تغییر کاربری به شرط تایید شورایعالی شهرسازی و معماری موافقت کرد.
همانگونه که در تصویر زیر مشخص است، از بین افرادی که حق رای داشتند، بجز مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع و گردشگری، الباقی اعضاء با تغییر کاربری موافقت کردند.
سپس مصوبه کمیسیون ماده ۵ به شماره ۴۷۱۸۱مورخ ۱۳۹۱/۶/۲۱ در تاریخ ۱۳۹۱/۷/۵ برای تایید به دبیرخانه شورایعالی شهرسازی و معماری ارسال شد.
این مصوبه در تاریخ ۱۳۹۱/۷/۱۰ در شورایعالی شهرسازی و معماری وقت به تصویب رسید.
در این مصوبه که به پیشنهاد کمیسیون ماده۵ کرج و توسط شورایعالی شهرسازی و معماری به تصویب رسیده بود؛ آمده است: مغایرت اساسی شهر کرج مربوط به تغییر کاربری ۷۶/۸ هکتار اراضی پیرامون کاخ مروارید مهرشهر از فضای سبز، به مسکونی با خدمات مربوطه را مورد بررسی قرار داد و ضمن موافقت با پیشنهاد کمیسیون ماده۵ کرج در این خصوص مقرر نمود: سرانه های مربوطه در چارچوب طرح تدقیق سرانه ها و استقرار جمعیت به میزان۴۰۰ نفر در هر هکتار به تایید و کنترل دبیرخانه شورایعالی شهرسازی و معماری رسیده و متعاقبا ابلاغ گردد.
این مصوبه که توسط شورایعالی شهرسازی و معماری، بعنوان بالاترین مرجع تصمیم‌گیری در مورد تمامی موضوعات شهرسازی و معماری کشور و فرادست کمیسیون ماده ۵ مورد تصویب قرار گرفته بود، داری اشکالات قانون اساسی بود.
این ایرادات شامل موارد زیر است: * عدم توجه به قوانین منع فروش * عدم توجه به ضوابط حریم اثر ملی * عدم طی کامل مراحل استانی (کارگروه زیربنایی و شورای برنامه ریزی استان) * مکاتبه دبیر شورایعالی با استاندار و درخواست اصلاح مصوبه * تایید استقرار جمعیت به میزا ۴۰۰ نفر در هکتار
کاخ مروارید (شمس) را چگونه پس گرفتند؟
بر اساس گزارش معماری نیوز، با توجه به ضرورت رعایت حرائم ابلاغی سازمان میراٍث فرهنگی و گردشگری در مورد اثر فرهنگی تاریخی “کاخ مروارید”، و پس از روی کار آمدن دولت آقای دکتر روحانی؛ پیروز حناچی بعنوان دبیر شورایعالی شهرسازی و معماری مصوبه مورخ ۹۱/۰۷/۱۰ شورایعالی شهرسازی و معماری، با تاکید بر حفظ اراضی پیرامون کاخ مروارید به عنوان بخشی از فضای مجموعه کاخ مروارید را لغو کرد.
حناچی در ابتدا طی نامه ای به شماره ۶۱۱۴۹/۳۰۰ بتاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۲۸ خطاب به طاهری، استاندار و رئیس شورای برنامه ریزی و توسعه استان البرز، دستور داد تا شهرداری کرج نسبت به صدور پروانه و اقدامات اجرایی دستور توقف صادر نماید و همچنین مقرر شد اعضاء مربوط شورایعالی شهرسازی و معماری با هدف بررسی باغات شهر کرج و کاخ مروارید، به کرج سفر کرده و نتیجه آن را گزارش نمایند.
حناچی، دبیر شورایعالی شهرسازی و معماری طی نامه ای به شماره ۷۲۴۱۵/۳۰۰ بتاریخ ۹۲/۱۲/۲۶ به استانداری البرز، ضمن اشاره به غیرقانونی بودن تغییر کاربری اراضی موصوف که مشمول قانون فروش می باشد، به جهت تخطی از نصوص قانون، لغو مصوبه کمیسیون ماده۵ مورخ ۹۱/۲/۲۱ و مصوبه شورایعالی شهرسازی و معماری مورخ ۹۱/۷/۱۰ را ضروری دانست.
در ادامه نیز دادستان عمومی و انقلاب کرج نیز خطاب به مدیرکل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان البرز، عطف به نامه شماره ۹۳۲۱۵۰/۳۹۶ مورخ ۹۳/۱/۲۷ در خصوص گزارش وضعیت کاخ گلستان اعلام داشت: به محض رویت ابلاغیه نسبت به تصرف و حفاظت از مجموعه برابر مقررات قانونی اقدام نمایید.
تصویر زیر نمای سرانه کاربری های مجموعه کاخ مروارید (شمس) است که اگر این مصوبه لغو نمی شد، اکنون این مجموعه بصورت زیر تفکیک شده بود.
طبق مصوبه ابطال شده کمیسیون ماده۵، پروژه مسکونی ۷۰۰۰ واحدی مقرر شده بود در محل “نارنجی” شکل احداث شود.
معماری نیوز در پایان این گزارش اظهار امیدواری کرده که با روشنگری لازم توسط رسانه ها و همیاری مردم و همکاری مسئولین؛ میراث ملی و تاریخی کشورمان را بطور شایسته تحویل آیندگان دهیم.

عکس های "مادر مهاجر" در موزه کتابخانه کنگره امریکا نگداری می شود.


فلورانس که از نژاد سرخ پوستان آمریکاست، در زمان عکس ۷ فرزند و فقط ۳۲ سال سن داشته و کارگر مهاجری در مزرعه نخود بوده که مانند بسیاری دیگر از مهاجران روزگار را به سختی سپری می کرده است. عکس های "مادر مهاجر" در موزه کتابخانه کنگره امریکا نگداری می شود.


فلورانس و بچه هایش در عکس مشهور "مادر مهاجر"


عکس رنگی شده فلورانس و بچه هایش 


فلورانس و بچه هایش در عکس مشهور "مادر مهاجر"



نمای باز از محل زندگی فلورانس و بچه هایش


فلورانس در دوران پیری و در کنار بچه هایش. سال 1979


یکی از بچه های فلورانس که در عکس مشهور سرش بر روی شانه های مادر قرار دارد. سال 2001


دوروتی لنگ عکاس "مادر مهاجر"