نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۴ اسفند ۱۰, دوشنبه

تو آخرین سرزمینی
باقی مانده در جغرافیا ی آزادی
تو آخرین وطنی هستی که از ترس و گرسنگی ایمنم می کند
تو واپسین خوشه
و واپسین ماه
واپسین کبوتر
واپسین ابر
تو واپسین شکوفه ای هستی که بوییده ام
و واپسین کتابی که خوانده ام
آخرین واژه ای که نوشته ام....
«نزار قبانی»



تلویزیون ایران فردا - آینه شنبه 26 مهر

رئیس سازمان امور اراضی:

یک میلیون هکتار زمین کشاورزی کشور از گردونه تولید خارج شده است

کرج- ایرنا- رئیس سازمان امور اراضی کشور گفت: در پنج دهه گذشته یک میلیون هکتار از اراضی کشاورزی کشور از گردونه تولید خارج شده است.

به گزارش ایرنا، قباد افشار روز دوشنبه در نشست هم اندیشی سیاست ها و رویکردهای حفاظت از اراضی کشاورزی که در دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی دانشگاه تهران واقع در کرج برگزار شد، افزود: در این مدت سالانه 20 هزار هکتار زمین کشاورزی که دارای بهترین خاک بودند، از گردونه تولید کشاورزی خارج شده اند. 
وی یکی از دلایل تخریب زمین به خصوص اراضی کشاورزی را استقرار اشتباه صنایع در اطراف شهرهای بزرگ دانست و اظهار داشت: استقرار صنایع در اطراف شهرهای بزرگ همچون تهران، مشهد، اراک، تبریز، اصفهان، کرج و... حاصل یک کار آمایشی نادرست است که امکان برگشت و جابجائی آن نیز وجود ندارد. 
وی یکی از پیامدهای این آمایش نادرست را تخریب محیط زیست، آب، خاک و هوا دانست و گفت: جبران این اشتباه اکنون در جوامع علمی و دانشگاهی امکان پذیر است زیرا آب و خاک موجود در کشورمان بر اثر برداشت های نادرست به وضعی رسیده که پایداری چرخه اش با مشکل مواجه شده است. 
**حدود 1.2 درصد مساحت کشور، خاک درجه یک دارند 
افشار در ادامه با اشاره به مساحت 141 میلیون هکتاری کشور، بیان داشت: 18 میلیون هکتار از این مساحت را اراضی کشاورزی که حدود 11 درصد مساحت کشور است، تشکیل می دهد که طرح کاداستر دقیق و نحوه پراکنش آن ها هنوز به طور کامل وجود ندارد. 
وی ادامه داد: حدود 1.2 درصد از کل کشور را که کمتر از دو میلیون هکتار است را خاک درجه یک تشکیل می دهد که شامل جلگه های شمال و برخی دشت های کشور است که آن هم صرف ویلاسازی و استفاده غیر از کشاورزی می شود و به نوعی خاک کشورمان در حال تاراج شدن است. 
رئیس سازمان امور اراضی کشور تصریح کرد: سرانه زمین کشاورزی برای هر ایرانی 2400 متر مربع است که تمام غذای مورد نیازمان را در آن تولید می کنیم و در بررسی های انجام شده هر سه تا چهار هکتار متوسط زمین کشاورزی به اندازه دو تا سه قطعه برای حدود سه بهره بردار است. 
وی یکی از مشکلات زمین های کشاورزی در کشورمان را قطعات کوچک حتی زیر یک هکتار دانست و گفت: در دانشگاه ها مکانیزاسیون بهره برداری از آب و خاک تدریس می شود و برای آن برنامه می دهند و مقاله می نویسند ولی باید آموزش های لازم و علمی برای بهره برداری مناسب از این گونه زمین ها نیز ارائه شود. 
افشار افزود: امروزه ضریب تامین کالری از میزان تولیدات کشاورزی داخلی حدود 60 درصد است که 40درصد کمبود در تامین میزان کالری مورد نیاز برای مردم داریم، در حالیکه در سال 84 این ضریب حدود 82 درصد بود. 
وی این کاهش تامین کالری جمعیت را حاصل عملکرد دولت نهم و دهم دانست و بیان داشت: در زمان این دولت ها میزان تامین کالری به 58 درصد رسیده بود که در طول این 2.5 ساله آن را سه تا چهار درصد افزایش داده ایم. 
رئیس سازمان امور اراضی کشور اضافه کرد: در حوزه زمین و مسائل اقتصادی آن نیازمند فکرهای نو هستیم تا حساسیت آن بر روی طرح های تحقیقاتی و پایان نامه و دروس دانشگاهی نشان داده شود. 
وی به استفاده نامناسب از خاک های مناسب کشورمان بخصوص در مناطق شمالی کشور اشاره کرد و گفت: در این سال های اخیر میزان تغییر کاربری اراضی سالانه کمتر از 10 هزار هکتار شده ولی مقابله با آن هنوز کار سختی است و همه باید برای محدود کردن آن بجنگیم. 
افشار با اشاره به نگاه پست و پائین به خاک و کم ارزش دانستن آن، بیان داشت: این نگاه به حدی پائین است که در دو سه دهه اخیر حدود 10 هزار هکتار از باغ های داخل تهران تخریب شده و باغ سیب کرج را نیز در نظر داشتند به قطعات 250 تا 500 متری برای ویلا و خانه سازی تبدیل کنند که مقابل آن ها ایستادیم ( در دولت قبل). 
وی همچنین به از بین بردن باغ های قصرالدشت در شیراز و طرقبه و شاندیز در مشهد اشاره کرد و گفت: در این زمین های مرغوب طرح هایی همچون پدیده شاندیز همچون قارچ سبز شده اند. 
3 of Our modern era literary women in San Francisco Mural

3 of Our modern era literary women in San Francisco Mural

Two local artists where features in San Francisco’s Clarion Alley project. The artists are Ck-1  Shaghayegh Cyrous.  Same artist had done a similar project in the same are two years ago. The artwork Mural done by S. Cyrous was in memory of three well known and loved mod’
SF3poetMurl2
 

هاشمی رفسنجانی، سه دهه تناقض و فرافکنی؟

Rafsanjani

"ماشالله، بچه ها چه بزرگ شده اند"، این جمله کنایه وار را ۱۲ سال پیش اکبر هاشمی رفسنجانی وقتی گفت که خبرنگاری او را به چالش کشید. روحیه اش همین است، یک بار هم معترضان به سیاست های نظام را "بچه سوسول" خواند. تنها خودش چنین باوری ندارد، اواسط اردیبهشت امسال، مسیح مهاجری، یار و مدافع همیشگی اش در روزنامه جمهوری اسلامی، برای نقد هاشمی شرط سنی گذاشت. خٌردپنداری رقبا و منتقدان، از یک خبرنگار تا محمود احمدی نژاد اما تنها ویژگی سیاست ورزی هاشمی نیست. در میان سیاستمداران ایرانی، کمتر چهره ای چون او درباره حقوق شهروندی و به تعبیر خودش حقوق مردم سخن گفته، با این وجود بیشترین ابهام ها درباره نقض حقوق شهروندی، قتل مخالفان، اعتراف گیری ها و ...، مربوط به دورانی است که او رئیس مجلس یا رئیس جمهور بوده است. با این وجود، هاشمی طبق معمول، هیچ انتقادی را بر نمی تابد، چه اقتصادی باشد، چه حقوق بشری. می نویسد و می گوید منبع خیر بوده و مسئولیت شرهای رخ داده می افتد گردن مافوق های هاشمی، دیروز آیت الله خمینی، امروز آیت الله خامنه ای. گاه این وسط سعید امامی و علی فلاحیان هم پیدا می‌شوند. این روحیه، اگرچه یکی شاید یکی از عوامل مهم شکست او در انتخابات مجلس ششم (1379) و ریاست جمهوری نهم (1384) بود، ولی این روزها باز هم رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، علاوه بر تبدیل شدن به نقطه کانونی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، خود را به عنوان یکی از مهم ترین مدافعان و مشوقان حرکت به سوی آزادی های بیشتر، رعایت حقوق شهروندی، باز شدن فضای سیاسی و ... معرفی می کند. اما رویکرد کنونی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، یک تاکتیک سیاسی برای بازگشت به قدرت یا حفظ اعتبار اجتماعی است، یا او واقعا چنین است؟ در گفت و گوی فرضی پیش رو کوشیده ایم به چنین پاسخی دست پیدا کنیم، کوششی سخت که فرجامش یافتن انبوهی از پاسخ های متناقض است. رویارویی با هاشمی رفسنجانی البته همواره همچنین بوده، پیچیده، کش دار، مبهم و پرتناقض.
چند روز پیش در اظهاراتی که به علت کاندیداتوری احتمالی‌تان در انتخابات مربوط می شد، گفتید "در قانون اساسی، ۴۰ بند درباره حقوق مردم است. این طور نیست که یک عده متحجر بخواهند هر طور که تمایل دارند با مردم رفتار کنند." در اکثر سخنرانی های قبلی شما هم می توان تاکید بر حقوق مردم را یافت. مبنای این تاکید چیست؟
اعتقاد دارم جان مایه اصلی انقلاب، احترام به حقوق انسان ها، آزاداندیشی و حفظ حرمت و کرامت انسانی بود. خیلی هم در این زمینه‌ها کار شد. امام برای حفظ حرمت‌ها خیلی تلاش کردند. انقلاب اسلامی هم در فرهنگ‌سازی همین بخش خیلی موثر بود. در سال های اخیر این فرهنگ تا حدود زیادی از بین رفته، تهمت، دروغ و افترا رشد کرده. یک گروه افراطی سعی می‌کنند برای ماندن خودشان، برای بقای خودشان، هر چیزی به هرکسی بگویند. با اسم اسلام و شعار اسلام نمی‌توانیم مردم را جذب کنیم. یکی از اصول اسلامی خود مردم هستند. دروغ گفتن، آمار دروغ دادن، وعده دروغ دادن، خلف وعده کردن، تهمت زدن، ضایع کردن حقوق مردم، عدم احترام به آزادی مردم و امثال اینها، همه ضداسلامی است. اگر اسلام را ادامه بدهیم مردم همیشه با ما خواهند بود، اما اگر خدای ناکرده مردم احساس کنند آن راهی که می‌خواستند نمی‌رسند، نمی‌شود رویش حساب کرد. (1) از نظر دینی هم اعتقاد دارم نادیده گرفتن حقوق مردم ظلم به اسلام است. جاي آن دارد كه يك پژوهش جدي در زمينه حقوق بشر صورت گيرد تا اصالت دين اسلام و درستي آموزه‌هاي آن نزد جهانيان نيز روشن گردد، عميقا معتقدم اگر دين اسلام با ديد باز و به روز تفسير و اجرا گردد، امتيازات فراواني در زمينه حقوق بشر نسبت به ساير مكاتب دارد. (2) بر مبنای باورهای اسلامی، نظام اسلامی حتی مشکلی با اقلیت های دینی و قومی ندارد و متعهد به حفظ حقوق شهروندی و رفاه آنان نیز هست. (3)
با وجود این تصریحات دهه اول انقلاب، برخی تحلیل گران  از جمله حامیان شما مانند دکتر زیباکلام اعتقاد دارند: "بزرگترین و جدی ترین و اصلی ترین انتقادی که می توان به به هاشمی رفسنجانی در دهه ۱۳۶۰ و اوایل دهه ۱۳۷۰ وارد کرد، غفلت از آزادی و اهمیت ندادن به حقوق شهروندی است. " این انتقادها را وارد می دانید؟
اینطور نیست. یادم هست اسفند 58 مصاحبه ای داشتم با روزنامه جمهوری اسلامی، از مجریان انتخابات خواستم که جدا بی‌طرفی شان را در مورد کاندیداها به طور احسن حفظ کنند و به نفع این یا آن به هیچ نحو وارد عمل نشوند و بدانند که در این مورد اگر چنین کاری بکنند، خیانت به حق مردم و خیانت به اعتبار مملکت است و هیچ گونه خیانت از این قبیل را قبول نخواهیم کرد. در مورد دیگران هم چنین نبود. تأکید بر حقوق مردم  از مهمترین اعتقادات قلبی امام بود. (4) اساسا اعمال‌ ولایت‌ فقیه از سوی امام‌ در مورد تصمیمات‌ ضروری‌ دولت‌ و مجلس‌، به خاطر این بود که خوف‌ داشتند‌ مجریان مثل‌ گذشته‌ افراط کنند و حقوق‌ مردم‌ را ضایع‌ نمایند. (5) 23 اصل از قانون اساسي تحت عنوان فصل حقوق ملت تدوين شد كه اين امر نشان از توجه ويژه اسلام و امام راحل(ره) به عنوان بنيانگذار جمهوري اسلامي به حقوق انسان و ملت دارد. (6)
ولی در این سه دهه می توان نمونه های متعددی از بی توجهی سازمان یافته و هدفمند به حقوق شهروندی را ذکر کرد. مثلا آقای کدیور در تحقیق مفصل نشان دادند که چگونه در دهه 60، بدیهی ترین حقوق شهروندی مرجع تقلیدی آیت الله شریعتمداری نقض شد، اموالش مصادره و اجازه رفت و آمد به منزلش سلب شد، حتی از انتخاب محل معالجه‌اش و کمک به روند درمانی‌اش ممانعت به عمل آمد.
در نماز جمعه 27 فروردین 1360، آقای‌ فخرالدین‌حجازی‌، نماینده‌تهران‌، قبل‌ از من‌ سخنرانی‌ داشت‌ و به‌ آیت‌الله‌ سید کاظم‌ شریعتمداری‌ و لیبرال‌ها و نهضت‌ آزادی‌ با صراحت‌ تاخت. بعد مطلع‌ شدم‌ مردم‌ قم‌، پس‌ از نماز جمعه‌، علیه‌ آقای‌ شریعتمداری تظاهرات‌ و دارالتبلیغ رااشغال‌ کرده‌اند. تلفن‌های‌ طرفداران‌ ایشان‌ را قطع‌ کرده‌اند. گفتم‌ که‌ مدارا کنند زیرا به‌ این‌ کارها، نیازی‌ نیست‌. (7)
ببینید در همان ایام، -در خاطرات تان هم هست- مثلا آیت الله منتظری دنبال این بودند که این فضای پر شر و شور، منصفانه حل و فصل شود یا بنی صدر از زیاده روی ناراحت بود و اصرار داشت حداقل دفاعیات آیت الله شریعتمداری از تلویزیون پخش شود، ولی شما به طور مداوم با سید احمد خمینی، ری شهری و موسوی خوئینی ها جلسه داشتید درباره پخش اعترافات آقای شریعتمداری. افشاگری می شد علیه وی، اعترافات دامادش پخش می شد. حتی خودتان فیلم اعترافات را قبل از پخش دیدید که تصمیم بگیرید کامل پخش شود یا سانسور شود؟
دوشنبه 30 فروردین 1361، ظهر احمد آقا و رضا سیف‌الهی،‌ رئیس‌ اطلاعات‌ سپاه‌ آمدند و گفتند، آقای‌ شریعتمداری‌ در مذاکره‌ با سپاه‌ قم‌ به‌ اطلاع‌ خود از قصد قطب‌زاده برای کودتا‌ اعتراف‌ کرده‌ است‌. احمد آقا همراه‌ مسئول‌ اطلاعات‌ سپاه،‌ عصر با هلیکوپتر به‌ قم‌ رفت‌. شب‌ خبر آورد که‌ پیش‌ آقای‌شریعتمداری‌ رفته‌اند و از ایشان‌ درباره‌ توطئه‌ کودتا بازپرسی‌ کرده‌اند و مصاحبه‌ای‌ هم‌ انجام‌ شده‌ است‌. (8) البته پیش از آن، یعنی 28 فروردین، اقداماتی‌ انجام‌ دادم‌ که‌ مردم‌ خیلی‌ افراط نکنند و صدمه‌ای‌ به‌ ایشان‌ نزنند. با آیت‌الله‌ منتظری‌ هم‌ در این‌ خصوص‌ صحبت‌ کردم‌. (9)
اتهام دخالت در کودتا را چرا با مصادره اموال ایشان و سلب حق زندگی معمولی اش گره زدید؟
7شهریور 1361، جلسه‌ شورای‌ مرکزی‌ حزب‌ در دفتر من‌ تشکیل‌ شد. احمد آقا پیشنهاد داشت‌ که‌ پول های‌ مصادره‌ شده‌ آقای‌ شریعتمداری‌ به‌ حزب‌ داده‌ شود و گفت‌ که‌ با امام‌ صحبت ‌کرده‌، ایشان‌ مخالفت‌ نکرده‌اند. (10) در مورد حصر هم 14 اسفند 1364، شب مهمان احمدآقا بودیم. آیت ‏الله منتظری هم از قم آمده بودند. امام هم در جلسه شرکت کردند، آقای منتظری خواستند که به آقای شریعتمداری که در بیمارستان بستری بود، اجازه ملاقات با علما داده شود. امام فرمودند با اهل خانه‌‏اش ملاقات کند. (11)
در مجموع با استدلال امام فرمودند، نظر امام بود، همه موارد نقض حقوق شهروندی را توجیه می کنید. مثل قتل های متعدد روشنفکران و مخالفان سیاسی که در آن زمان رخ داد و با این توجیه که کار خودسرها بود، بی جواب ماند یا اینکه مانند قتل های زنجیره ای همه چیز گردن سعید امامی انداخته شد...
این موارد انصافا حرف های اثبات نشده ای است و از نظر من خیلی از آنها هم نادرست است. همین قتل های زنجیره‌ای، شصت نفری که مطرح کردند، من هنوز یک مورد را نتوانسته‌ام ثابت کنم که با برنامه ریزی اتفاق افتاده باشد، یعنی از این قبیل قتل هایی که بعد از دوره من مثل قتل فروهر و اینها اتفاق افتاد، تاکنون برای من که وارد هم بودم و پیگیری هم می کردم، ثابت نشده که کسی برنامه ریزی کرده باشد و شخصی را کشته باشد. اگر دارید بگویید. من آن موقع (۱۳۷۶) ادعا کردم و گفتم که الان وزارت اطلاعات در دست شماست و اگر پرونده ای باشد، در آنجا هست و همه چیز در دست شماست. بررسی کنید و یکی را پیدا کنید و بیاورید و به من بگویید که این فرد مشخصا در زمانی که شما رئیس جمهور بودید به قتل رسیده است. هیچ کس نتوانست این کار را بکند. تا به حال هم نیاورده اند. مطمئنا اگر برای خودم ثابت می شد که کسی رفته و برنامه ریزی کرده و کسی را کشته است، از او انتقام می گرفتم. (12)
برنامه ریزی عوامل اطلاعاتی در قضیه فرج سرکوهی کاملا روشن بود، ولی اتفاق خاصی رخ نداد. این عوامل ماندند و بعدها قضایای دیگری را رقم زدند...
به ما گفته بودند که سرکوهی در خارج است. بعد من از منابع دیگری که در اختیار خودم بود، فهمیدم که ممکن است در داخل باشد. بازخواست کردم، نامه ای برای من آوردند و گفتند این نامه از خارج آمده و در آن نامه به زنش در ایران نوشته بود که نباید برای مدت ها به ایران بیایم. چنین سندی را با خط خودش آوردند. شاید هم در زندان نوشته بود. من که خط او را نمی‌شناختم ولی گفتند از خارج فرستاده است. می خواهم بگویم که تا این حد از مواردی که اتفاق می افتاد مطلع می شدم و بازخواست هم می کردم و هیچ کس هم مانع من نبود. (13)
بالاخره این بازخواست ها باید تاثیری داشته باشد. موضوع که منحصر به ماجرای سرکوهی نبود. از قتل ها شروع شد، با سرکوهی ادامه پیدا کرد، بعد رسیدیم به برنامه هویت و مثلا چهره های باسابقه مانند عزت الله سحابی وادار به اعتراف شدند. ممکن است شما نظری با این کارها مخالف باشید ولی اصل این است که در دوره شما اتفاق افتاده و باند سعید امامی در همه این سال‌ها،  به کار خودش  ادامه می داد...
در مورد آقای سعید امامی و باند او، من که ایشان را نمی‌شناختم. جز این که می‌دانستم معاون وزارت است. چیز‌های بی‌ربطی از او می‌دیدم. امامی و باندش یک پل به دفتر رهبری زده بودند و علیه دولت در آنجا بدگویی می‌کردند. چون نمی‌خواستم چیزی را از رهبری مخفی کنم و اگر چیزی بود، بایستی می‌گفتم و حق رهبری است که همه چیز را بدانند، حساسیت نشان نمی‌دادم. نمی‌خواستم وزارت را تضعیف کنم. در اکثر پرونده‌های مهم، پی‌نوشت‌های مهمی دارم. در مورد وزارت اطلاعات محرمانه بود. سرزنش ها، پی‌نوشت‌های تند، پیگیری‌ها و بازخواست‌ها خیلی زیاد است. درست نیست که این گونه مسایل در مصاحبه‌ها مطرح شود. چیزهایی هست که فعلا نمی‌توانم روی آن حرف بزنم. در مورد آقای سحابی، اصلا با اینطور چیزها مخالف بودم. منتها وزارت اطلاعات از این کارها می‌کرد. من کمک کردم که آقای سحابی آزاد شود. رهبری هم کمک کردند. آیت‌الله خامنه‌ای تعبیری کردند و من هم آن را برای این ها نقل کردم، گفتند: اینهایی که این کارها را می‌کنند، خودشان زندان نبودند و نمی‌دانند زندان یعنی چه که افراد را مدت ها در زندان نگه می‌دارند. اگر زندان رفته بودند، این کارها را نمی‌کردند. برنامه هویت را از تلویزیون دیدیم و اصلا خبر نداشتیم. تیپ فکری من این گونه نبوده و نیست. زمانی بحث بود که من رئیس قوه قضائیه شوم. گفتم که اگر به آنجا بروم، زندانی‌ها را آزاد می‌کنم و نمی‌توانم زندانی داشته باشم و اگر قاضی باشم، نمی‌توانم کسی را محکوم به زندان کنم. با دیدن زندان حالت غم به من دست می‌دهد و چون خودم قبلاً زندان کشیده‌ام می‌دانم چقدر سخت است. (14) من همواره مخالف برخوردهای تند با این گروه بودم. چه در گذشته و چه امروز. در حالی که همین هایی که الان جزو اصلاح طلب ها هستند، مثل محتشمی پور به امام نامه نوشتند و از ایشان حکم محکومیت نهضت آزادی را خواستند و گرفتند. مگر نبود؟ من همان موقع هم که اینها حکم محکومیت نهضت آزادی را از امام گرفتند، مخالف این کار آنها بودم. ما تا توانستیم نهضت آزادی را در میدان نگه داشتیم. در مجلس اول (1362- 1358) بهزاد نبوی و گروهش یعنی سازمان مجاهیدن انقلاب اسلامی، پدر اینها را در می آوردند. خیلی از کسانی که امروزه دوم خردادی شده اند، آن روزها از فرط تندروی وضعیتی را برای ملی- مذهبی ها در آورده بودند که برای آنها آمدن در مجلس هم سخت بود. (15)
مرحوم سحابی روایت کرده اند که پس از اینکه سال 69، آن نامه انتقادی معروف را به همراه سایر چهره های ملی مذهبی، به شما نوشت، در جریان بازداشت ایشان بودید و حتی در مجلس گفته بودید رویش زیاد شده بود، می خواستیم رویش را کم کنیم...
ما این گونه زندانی خیلی کم داشتیم. فقط یک گروه- همان ملی مذهبی هایی که شما می گویید- بودند که آن هم دستگاه اطلاعاتی ما مشخصا پرونده توطئه خارجی را با ادله آورد که مثلا اینها در فلان جا و فلان جا ملاقات کردند و این خواست آمریکا بوده است. طبعا اتهام به این بزرگی در آن زمان که ما شرایط بسیار دشواری هم داشتیم، این قدر بود که اجازه بدهیم کارشان را بررسی کنند. به دقت هم بررسی کردند، تمام شد و عده ای آزاد شدند و یک عده هم محکوم شدند و همان زمان هم تمام شد. یعنی وقتی که نتیجه تحقیقات را دیدیم، گفتیم که این به آن حد بزرگ نیست. علایمی بود و بعضی ها یک مقدار شیطنت می کردند. (16)
موافق هستید برگردیم به سال 79 که تعداد کثیری از مطبوعات توقیف شدند؟ در آن سال عده ای از اصلاح طلبان که در کنفرانس برلین شرکت کرده بودند بازداشت شدند. آنجا چه علائم صریحی بود که به شدت موضع گیری کردید علیه رسانه ها و اصلاح طلبان؟
افرادي که می روند با‌ بی بی‌سی، راديو اسرائيل، راديو آزادي و راديو آمريكا و خيلي جاهاي ديگر مصاحبه مي كنند، اخوت بيشتري نشان مي دهند با نيت خارجي‌ها، اينكه رهبري مي گويند پايگاه دشمن حرف خيلي بزرگي است. فكر مي كنم كساني كه صبر رهبري را به پايان رساندند خيلي خامي كردند. رهبر معظم انقلاب حرف هاي سست نمي زند. واقعا اسباب شرمندگي است. افرادي كه کنفرانس برلین رفتند، شايد فريب خوردند. مثل داستان طبس، آمريكايي ها هم پشت قضيه بودند. مثل طرح ميكونوس است. آلماني ها بارها رودست خوردند و خودشان را جلو انداختند و بعد هم با خفت قبول مي كنند. به هر حال خداوند در جاهايي كه ما حاضر نيستيم با ملائكه خودش از انقلابش حمايت مي كند. (17)
در دفاع تان از رخدادهای این این دوران، از آیت الله خامنه ای هم دفاع کردید...
مواضع اینجانب درباره لزوم رعایت حقوق مردم و همچنین دفاع از شخص رهبری و پرهیز از افراط بر اساس عقیده و اعتقاد قلبی‌ام است. (18)
با این وجود، الان از جمله معترضان به نقض حقوق شهروندان در جمهوری اسلامی هستید...
باور من این است که باید به گونه‌ای با مردم رفتار شود تا آنها احساس کنند نظام به دنبال احقاق حق آنها و حفظ کرامت شان است. قانون اساسی در فصول مربوط به تبیین حقوق مردم بسیار خوب تدوین شده است و مسئولان باید تلاش کنند تا با اجرای کامل آن، اعتماد جامعه را تقویت نمایند. با این حال، حفظ اصل ولایت فقیه و جایگاه رهبری از ضروریات است و همگان باید در این مسیر حرکت کنند. با شناختی که از رهبری دارم با تدبیر ایشان به شرط همکاری دیگران، مشکلات سیاسی و اقتصادی قابل حل است و باید فعالان عرصه سیاسی به دور از هرگونه تندروی، ایشان را در این مسیر یاری دهند. (19)
در مجموع، از منظر حل مشکلات مرتبط با حقوق مردم، بیشتر نگران هستید درباره آینده یا امیدوار؟
اگر حقوق شهروندی مردم رعایت نشود مردم بی تفاوت خواهند شد و اگر حقوق و مسئولیت شهروندی در کنار هم طرح و پیگیری شود، روند اصلاح جامعه سرعت خواهد گرفت. (20) باید سعی کنیم با مراعات حقوق همه شهروندان موجب حفظ همدلی و وحدت، ضمن افزایش اعتماد و اعتبار نظام در نزد افکار عمومی، جلوی سوء استفاده دشمنان را نیز سد کنیم. (21) مهمترین راه جذب همراهی و رضایت مردم را عمل به اصول قانون اساسی به ویژه فصل حقوق مردم می‌دانم. (22) آينده را به دليل رشد آگاهي در جامعه و وجود انسان‌هاي فرهيخته بسيار روشن مي‌بينم. (23) همچنین باور دارم وعده الهی در مورد ستمگران درست زمانی تحقق می‌یابد که دیکتاتورها احساس می‌کنند با بیشترین امکانات اقتصادی، نظامی و امنیتی بیشترین تسلط را برای ظلم و تعدی به حقوق مردم دارند. (24)
منابع:
 1 -  گفت و گو با روزنامه جمهوری اسلامی، 21 بهمن 1389
 2 -  دیدار با جمعیت حقوقدانان ایرانی مدافع حقوق بشر، 17 دی 1391
 -3دیدار با جمعی از رهبران دینی صائبان و آئین مندابی خوزستان، 11 اسفند 1387
4 -   ديدار با دانشجويان و استادان دانشگاه آزاد، 16 خرداد 1391
5 -   عبور از بحران، خاطرات هاشمی، خاطرات 28 مرداد 1360
  6 - دیدار با اعضاي جمعيت حقوقدانان ايراني مدافع حقوق بشر، 17 دی ماه 1391
  7 - پس از بحران، خاطرات هاشمی،خاطرات 27 فروردین 1361
   8 -پس از بحران، خاطرات هاشمی،خاطرات 30 فروردین 1361
  9 - پس از بحران، خاطرات هاشمی، خاطرات 28 فروردین 1361
   10 -پس از بحران، خاطرات هاشمی، خاطرات 7 شهریور 1361
  11 - امید و دلواپسی، خاطرات هاشمی، خاطرات 14 اسفند 1364
 12 -  هاشمی بدون رتوش، گفت و گو با صادق زیباکلام، صفحه 155
13 -   هاشمی بدون رتوش، گفت و گو با صادق زیباکلام، صفحه 159
   14 -بی پرده با هاشمی، کارنامه ربع قرن عملکرد جمهوری اسلامی در گفت و گو با کیهان، 1382
  15 - هاشمی بدون رتوش، گفت و گو با صادق زیباکلام، صفحه 157
 16 -  هاشمی بدون رتوش، گفت و گو با صادق زیباکلام، صفحه 152
   17 - خطبه های نماز جمعه تهران، 9 ارديبهشت 1379
 18 -  دیدار با اساتید علوم سیاسی دانشگاه های قم / 6 بهمن 1388
  19 - مصاحبه تلویزیونی، برنامه به سوی ظهور شبکه 2، آبان 1387
  20 - دیدار با فعالان همایش بین‌المللی شهروند مسئول، 28 آذر 1390
  21 - دیدار با خانواده بازداشت شدگان سیاسی، 13 تیر 1388
   22 -دیدار با نمایندگان اقلیت مجلس هشتم، 3 آذر 1389
   23 -دیدار با دانشجویان، 2 آذر 1389
 24 -  دیدار با اسرای آزاده شده جنگ ایران و عراق. 4 مهر 90
رضا حقیقت نژاد

نایت اسیدپاشی علیه دو دختر جوان در سمنان


تصویر

به گزارش ایران خبر، بعد از ظهر شنبه دو دختر سمنانی بعد از خروج از یک سالن ارایشگاه زنانه مورد اسیدپاشی قرار گرفتند و از ناحیه صورت و بدن آسیب دیدند.


به گفته صاحب آرایشگاه، فرد مهاجم با ورود به داخل سالن آرایشگاه بانوان این کار را انجام داده و متاسفانه بعد از ارتکاب جرم فرار کرده است.

طبق پیگیری ها، این دو دختر در حال حاضر در بیمارستان کوثر سمنان بستری شده‌اند اما متاسفانه نه بیمارستان و نه نیروی انتظامی هیچ کدام حاضر به پاسخگویی نیستند.

گفتنی است اسیدپاشی شیوه ضدانسانی بسیجی های داعشی خامنه‌ ای علیه زنان و دختران ایرانی است که تا کنون در شهرهای مختلف از اصفهان گرفته تا تهران صورت گرفته و عاملان جنایتکار آن هیچ‌گاه شناسایی نشدند

۱۳۹۴ اسفند ۹, یکشنبه

ويکتورخارا!ترانه ام،شعرم و گيتارم برای خلق است

به تراب حق شناس!"تقی شهرام" و" باندش" جنايتکار بودند۰

لنگستن هیوز: دموکراسی __ ترجمه و صدا:احمد شاملو

«دموکراسی»
با ترس یا با ریش گرو گذاشتن
دموکراسی دس نمیاد
نه امروز نه امسال
نه هیچ وخت ِ خدا.
منم مث هر بابای دیگه
حق دارم
که وایسم
رو دوتّا پاهام و
صاحاب یه تیکه زمین باشم.
دیگه ذله شده‌م از شنیدن این حرف
که: «ــ هر چیزی باید جریانشو طی کنه
فردام روز خداس!»
من نمی‌دونم بعد از مرگ
آزادی به چه دردم می‌خوره،
من نمی‌تونم شیکم ِ امروزَمو
با نون ِ فردا پُر کنم.
آزادی
بذر پُر برکتیه
که احتیاج
کاشته‌تش.
خب منم این جا زنده‌گی می‌کنم نه
منم محتاج آزادیم
عینهو مث شما.
از:لنگستن هیوز(سیاه همچون آفریقای خودم)
ترجمه و صدا: احمد شاملو


تولیتِ آستان قدس رضوی بعد از مراسم «پر شکوه!» رای دادن دچار بیماری تنفسی شدند و راهی بیمارستان شدند.واعظ طبسی از بزرگ‌ترین امپراطوری‌های حکومت مستضعفان، از سال ۱۳۵۷ به این امپراطوری منسوب شده و بعد از ۳۸ سال هم‌چنان بر سر قدرت هستند. چرا پدربزرگ امام رضادر سن ۸۰ سالگی و با وجود بیماری اصرار به رای دادن دارند؟ چرا؟ البته واضح و مبرهن است که در این مورد به خصوص ثروتِ موقوفات از هزاران علم برتر است و رای دادنی که نان میلیون دلاری نداشته باشد به چه درد می‌خورد؟

آستانه قدس رضوی با میلیاردها نذوراتی که از امت مومن دریافت می‌کند نه تنها مالیاتی به دولت پرداخت نمی‌کند بلکه دولت سالانه باید سی تا چهل میلیارد تومان مال‌الاجاره بپردازد. آیت‌الله خامنه‌ای با تمام مقام عُظمایی‌شان نتوانسته‌اند که امپراطور طبسی را وادار به دادن مالیات کنند، هر چند که این دستگاهِ عریض و طویل اسلامی، مغازه‌ی «دونبش آغا خامنه‌ای و امپراطور طبسی» هست و نمی‌شود مالیاتی ستاند.

مجموعه‌ی شرکت‌های وابسته به آستان قدس رضوی طبق آن‌چه در رسانه‌ها موجود است عبارتند از:  سالانه ۷۳ هزار تن شیرخام، ۳۰۰ تن گوشت قرمز، هزار تن گوشت سفید، ۱۰۰ هزار تن محصولات کشاورزی، ۱۰ میلیون متر مربع پارچه، شش هزار متر مربع فرش دست‌بافت و اجرای بیش از ۱۳۶ پروژه عمرانی، توسعه، راه‌ و شهرسازی را در اختیار دارد.

این نهاد فعالیت خود را به خارج از مرزهای ایران هم گسترش داده است. اگر کسی از یک آخوند ساده تبدیل به مردی ۷۷۰ میلیون دلاری بشود حتی رو به موت هم باشد نمی‌رود رای بدهد؟ اگر انقلاب نمی‌شد ایشان در خواب هم چنین ثروت افسانه‌ای را می‌دید؟ انقلاب خاکسترها را بالا می‌برد و فلزات قیمتی را در دل خود مدفون می‌کند، این تنها یکی از خاصیت انقلاب لمپنیست‌ها بود.

Bahram Moshiri 01 24 2014 اصلاحات ارضی یا الغای رژیم ارباب و رعیتی

Planter un olivier en Palestine

شهرستان قرچک منطقه ای  و پرجمعیت است 
که در جنوب شهر تهران قرار دارد. فعالیت 
کارخانه های مختلف در این شهرستان آلودگی 
های زیست محیطی را تشدید و زندگی مردم 
منطقه را مختل کرده است.

تا سالگرد دیگر، هنوز یک سال وقت داریم / محمد علی اصفهانی


زیاد پیش می آید که آدم به چیزی رسیده باشد اما از آن نگذشته باشد. ولی گاهی هم پیش می آید که آدم از چیزی گذشته باشد بدون آن که به آن رسیده باشد.
چند روزی بیشتر، از سالگرد ۲۲ بهمن ۵۷ نگذشته است. بنا بر این هنوز وقت زیادی داریم. نزدیک دوازده ماه تا سالگرد دیگر باقی است. و در این مدت، شاید فرصتی داشته باشیم تا به تماشای رودخانه ی هراکلیت که او را هرقلیطوس هم می نامند برویم.
این که در موقع تماشای رودخانه، هراکلیت را هرقلیطوس بنامیم، و یا هرقلیطوس را هراکلیت، اهمیت چندانی ندارد.
اسم اصلی آن حکیم، به احتمال زیاد نه هراکلیت بوده است و نه هرقلیطوس. بلکه چیز دیگری بوده است که هرقلیطوس و هراکلیت هردو اشاره به آنند. هر کدام به تناسب زبان یک قوم و ملت و غیره. اسم، مهم نیست. مهم، مسمّاست. یعنی نامیده شده.
ما ناچاریم که روی هر چیزی اسمی بگذاریم تا بتوانیم بدون آن که خودِ آن را در پیش چشم داشته باشیم در باره اش حرف بزنیم و فکر کنیم. و همچنین، فکر کنیم و حرف بزنیم.
تا اینجای قضیه اشکالی ندارد. ولی مشکل در این است که:
ـ یک اسم، تا چه حد می تواند یک مسمّا را همانطور که هست بیان کند؟
در عالم شعر و شاعری، دعوایی هست بر سر این که آیا باید با اسم ها که کلمه هستند شعر گفت یا با خود سوژه ها. یعنی با مسمّا ها.
یک عده می گویند که شاعری که با اسم ها شعر می گوید، شعرش پیوسته در خطر تصنّع است؛ چرا که در لحظات شعری او سوژه ها خودشان غایبند و او بدون حضور آن ها، از آن ها ـ به واسطه ی کلمه ـ سخن گفته است؛ در حالی که می بایست کلمه را از خودِ آن ها بگیرد و خودِ آن ها را به کلمه تبدیل کند؛ نه این که از کلمه واسطه یی برای لمس کردن آن ها و انتقال این حس لمس کردن آن ها به دیگران بسازد.
این که در عالم شعر و شاعری تا چه اندازه این حرف درست است و یا اصلاً عملی است، بحثش دیگر است. اما در کار تجزیه و تحلیل و جمع و تفریق های ذهن، جایی برای این حرف وجود ندارد.
و از جمله به دلیل همین عدم حضور عینی سوژه ها ـ که خیلی هاشان حتی وجود هم ندارند و بعداً به وجود می آیند ـ در تجزیه و تحلیل و جمع و تفریق های ذهن است که هیچ وقت هیچ تجزیه و تحلیل و جمع و تفریق کمی پیچیده تر از ساده یی کاملاً درست از کار در نمی آید، ولی آدم، اگرچه همیشه باید حواسش جمع این باشد که کمتر اشتباه کند، نباید از یاد ببرد که با هر اشتباه خود، گامی به جلوتر برداشته است.
یعنی بالقوه می تواند با هر اشتباه خود، گامی به جلوتر بردارد.
مثل اشتباهاتی که در تجزیه و تحلیل ها و جمع و تفریق هایمان به هنگام تب و تاب انقلابِ در راه، و پیش از آن و پس از آن، و در خودِ روند انقلاب، داشته ایم و خواهیم داشت.
زمین خوردن ها و بلند شدن های کودکی خود را مرور کنیم، و این که راه رفتن را چگونه آموختیم.
کودکی تاریخی و نوعی انسان نیز چنین است.
و تمام معنای انسان در تمام حیات خود بر زمین، به عنوان موجودی که اشتباه می کند تا بیاموزد، و می آموزد تا اشتباه کند، و خود را در این اشتباه کردن ها و آموختن ها، و آموختن ها و اشتباه کردن ها پیوسته به جلوتر و جلوتر از خود برساند.
و در پی خود بدود.
در پی آن خود که همیشه جلوتر از اوست!
امروز، در آن سو، حتی قاتلان انقلاب هم فرصت های به هدر رفته را از رهروان انقلاب طلبکاری می کنند. و این عجیب نیست. عجیب، این است که در این سو اما هنوز فرصت ها به هدر می روند؛ و هر روز در سوگواری بی حاصل برای نرسیدن ها و دیر رسیدن ها، این سوییانی، یا توقف می کنند و یا بی آن که برسند می گذرند.
و آن گذرگاه که از نرسیدن می گذرد، رهروانش را یا به دروغ سرابی (اگر دستکم، سرابی در چشم انداز داشته باشد) خواهد فریفت و در خود خواهد بلعید و به ناکجا خواهد برد، و یا به ناامیدی، در خاک ها و گرد و غبار ها مدفون خواهد کرد.
انقلاب، شکست نخورده است؛ اما پیروز هم نشده است.
و درست هم همین است. چرا که انقلابِ پیروز شده، انقلاب نیست. سکونی است در پی یک حرکت. ٭٭
«شده» و «شونده» با هم فرق دارند. همان فرقی که سکون با حرکت دارد. و همان فرقی که ماندن با عبور دارد. و همان فرقی که عبور با عبور از عبور دارد.
و برداشتِ «شونده» از انقلاب، آنچه را که همین حالا در جریان است ـ چه خوب و چه بد ـ در متن انقلاب می بیند، نه بیرون از آن.
و متن، در اینجا یعنی حجم.
یک حجم بی شکل.
یک حجم پیوسته در حال شکل گرفتن.
مثل خود انسان!
در ۲۲ بهمن ۵۷ خاکریزی فرو ریخت تا در عبور ـ عبوری که از رسیدن می گذرد ـ به خاکریزی دیگر برسد. خاکریزی که تنها در رسیدنِ به آن و فروریختن آن و گذار از آن است که می توان به خاکریزی دیگرتر رسید.
خاکریزی دیگرتر برای فروریختن آن!
و گذار از آن!
فرصت هایی که از دست رفته اند را نمی شود بازیافت. اما فرصت هایی که باقی هستند را می شود دریافت تا دیگر نیازی به بازیافتنشان نباشد. نیازی به محال.
و فرصت هایی که از دست نرفته اند کدامند؟
بازنویسی:
۳ اسفند ۱۳۹۴
٭ این نوشته، بازنویس بخشی از مجموعه ی «روزمره های پاره» است که در حدود بیست سال پیش، در قسمت های مجزا و مستقل از یکدیگر، به صورت کم و بیش منظم منتشر می شد.
٭٭ درتوضیح این معنا: انقلاب نمرد؛ زنده است انقلاب ـ گفتار ۲۲ بهمن ـ به همین قلم
www.ghoghnoos.org/ak/ka/en-zendeh-b.html

تقی روزبه: به گفته وزیرکشور55% مردم تهران انتخابات را تحریم کردند! چرا فقط حول بخش پرلیوان آوازه گری می کنند؟


جالب است در رسانه ها و از جمله در بی بی سی در موردپیام و نتایج و پی آمدهای انتخابات از همه چیز صحبت می شود، الا از میزان و کمیت تحریم کنندگان.  در موردتهران بویژه گفته می شود کهنتایج آن بدلیل آن که  نبض و فضا و کنش سیاسی تهران همواره برای کل کشورمعنادار بوده است آن را زیرذره بین قرارداده و به اهمیت جوانب گوناگون آن می پردازند،  ولی هیچ کس علاقه ای برای دیدن بخش خالی لیوان ندارد. 
و این درحالی است که  سخنان وزیرکشور از جوانتخاباتی هران نشان دهنده آن است که اکثریت مردم تهران یعنی حدود55%علیرغم آن همه تبلیغات کرکننده و دوپینگ سیاسی و لیلت القدرخواندن 7اسفند توسط رفسنجانی و این پیام دقیقه آخراو که اگر رأی ندهید پشیمان خواهید شد.... در انتخابات شرکت نکردند! آیا تهران فقط در پیام رأی دهندگانش خلاصه می شود و مهم است و در پیام رأی ندهندگانش هیچ اهمیتی ندارد و باید سکوت کرد؟! آیا باید آن بخش کمتر پرلیوان را دید و آن بخش بیشترخالی را از دیده ها پنهان ساخت؟!. با این وجود همین تصویرمخدوش از واقعیت هم حقیقت بزرگی رانمایان می سازد و آن این که ناکامی لبست موسوم به اصول گرایان افراطی و حامیان هسته اصلی قدرت (در سطح تهران) در برابرلیست رقیب پوست اندازی کرده و بقول طنزتازه ساخته  شده ای باید آن را ولادت"اصول طلبان" جدید نامید، نشان دهنده آن است  که  تا چه حد جناح حاکم و هسته اصلی قدرت، با استنادبه شاخص رأی تهران که بقولی تعیین کننده فضای عمومی کشور است، منزوی هستند. بطوری که  مثلا عارف با حدودکسب ده درصد آراء کل واجدین رأی تهران (نتایج اعلام شده تا لحظه گفتگوی وزیرکشور) توانسته نفراول شود! و همه لیست اصول گرایان افراطی بجز حدادحادل بیرون از لیست 30 نفره تهران قرارگرفته اند! حالا می توان خدمتی را که این حضرات پوست انداخته -نواصول طلبان- به کل رژیم سراسرپوسیده و منزوی و داغ کردن تنورانتخاباتی و مشروعیت بخشی به آن  می کنند را  برهمینمنوال قیاس کرد.
نکته دیگر آن که آشکارا در اعلام نتایج کلی کشور و تهران وبویژه در موردمجلس خبرگان که از  ساعت ها پیش معلوم شده است،  تأخیر و این پا و آن پا می کنند که با رفتارمشابه سال های گذشته خودرژیم هم مغایرت دارد. معلوم است  که دارند پشت صحنه در موردچگونگی اعلام نتایج و پس و پیش کردن برخی اسامی چانه زنی می کنند. صحبت های وزیرکشور در باره این مسأله  بی سروته است و پاسخ قانع کننده ای نمی دهد. او نمی گوید نتایج (کلی) روشن نشده است بلکه می گوید می خواهیم دقیق و نهائی شود یعنی همه طرفین هم مجریان و همه ناظران شورای نگهبان و..  با توافق و امضاء نهائی کنند. (مرضی الطرفین کردن لیست).
می دانیم که حتی تأخیرغیرموجه یک ساعت هم دراین نوع امور حساسیت برانگیز قابل تحمل نیست چه برسد که صحبت از ساعت ها باشد.
وزیرکشور در سخنانش در موردآمارمشارکت تهران اعلام کرد: براساس استعلامات تاکنون در تهران دو میلیون و 900 هزار نفر در انتخابات شرکت کردند و در استان تهران هم این آمار سه میلیون و 900 هزار نفر است که بر اساس این آمار تا این لحظه می‌توان گفت میزان مشارکت در شهر تهران 45 درصد و در کل استان 48 درصد بوده است....