نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۰ خرداد ۱۷, سه‌شنبه

نفت مجانی ایران در لوله های هند bbc


ایران حدود شش ماه است که پولی بابت صادرات نفت خود به هند دریافت نکرده است
ایران حدود شش ماه است که پولی بابت صادرات نفت خود به هند دریافت نکرده اما در دوره ای که محدودیت های برای فروش نفت این کشور هر روز بیشتر می شود، تصمیم ندارد دست به قطع صادرات مجانی نفت بزند.
مقام های نفتی هند از قول مقام های ایرانی گفته اند که صادرات نفت ایران به هند فعلا به صورت مجانی ادامه پیدا می کند.
مدیر عامل شرکت پالایشگاهی مانگور هند، بدهی یک میلیارد دلاری این کشور به ایران را تایید کرده اما از قول مقام های شرکت ملی نفت ایران گفته که صادرات نفت ایران همچنان ادامه پیدا خواهد کرد.
ایران با صدورسالانه ۱۲ میلیارد دلار نفت به هند بعد از عربستان سعودی، دومین تامین‌کننده نفت این کشور است اما چرا این کشور پول نفت وارداتی از ایران را نمی پردازد؟

چرا هند پول ایران را نمی دهد؟

بانک مرکزی هند، اواخر پاییز سال گذشته، ارائه تسهیلات بانکی برای خرید نفت و گاز از ایران را متوقف کرد.
"گرچه نفت خام ایران شامل اقلام تحریم شده شورای امنیت سازمان ملل، آمریکا و اتحادیه اروپا نیست اما دریافت پول حاصل از فروش آن عملا در مواردی همچون صادرات به هند، در حال حاضر ناممکن شده است"
تصمیم بانک مرکزی هند، چند هفته بعد از دیدار باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا از این کشور اعلام شد که مقام های آمریکایی هم از آن استقبال کردند.
این اقدام مشکلات عمده‌ای را در راه تسویه‌حساب ارزی مربوط به واردات نفت از ایران ایجاد کرد و در دوره ای باعث نگرانی در مورد توقف معاملات نفتی دو کشور شد.
دلیل توقف تسویه مبادلات ارزی ایران از شیوه معمول آن یعنی اتحادیه پایاپای آسیا، وضع تحریم‌های یک‌جانبه ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران است.
"اتحادیه پایاپای آسیایی" مرکز تسویه مبادلات ارزی بین بانک های مرکزی ایران، هند، بنگلادش، مالدیو، پاکستان، بوتان، نپال و سریلانکا است و تسویه پرداخت های مربوط به حدود دوازده میلیارد دلار واردات سالانه نفتی هند از ایران را برعهده داشته اما از زمان توقف اجرای این قرارداد، با توجه به تحریم های یک جانبه آمریکا و اتحادیه اروپا، هنوز راهی برای پرداخت پول نفت هند به ایران پیدا نشده است.
پیشتر آلمان به هند اجازه داده بود از طریق بانک "ای آی اچ" (بانک ایران و اروپا) که سهامدار آن ایران است ولی در آلمان ثبت شده است پول نفت ایران را پرداخت کند.
اما هند اوایل آوریل پس از گفتگو با آنگلا مرکل صدراعظم آلمان از استفاده از آن بانک دست کشید و بانک "ای آی اچ" نیز در این فاصله تحت تحریم اتحادیه اروپا قرار گرفت. یک بار هم هند اعلام کرد که از طریق ترکیه پول ایران را پرداخت می کند اما این راه هم به جایی نرسید.
به این ترتیب گرچه نفت خام ایران شامل اقلام تحریم شده شورای امنیت سازمان ملل، آمریکا و اتحادیه اروپا نیست اما دریافت پول حاصل از فروش آن عملا در مواردی همچون صادرات به هند، در حال حاضر ناممکن شده است.

ایران؛ اتلاف وقت به سود رقبای نفتی

گرچه ایران از شش ماه پیش تاکنون از دریافت پول نفت صادر شده اش به هند بازمانده است، اما با هدف در اختیار نگه داشتن بازار نفت این کشور، صادرات خود را ادامه داده است.
با این همه نشانه های آشکاری وجود دارد که این راه حل نه سودی عاید ایران می کند و نه حتی دوام چندانی دارد چرا که مقام های هندی می گویند قصد دارند منابع خرید نفت خود را متنوع و کویت و عربستان سعودی را جایگزین ایران کند.
رهبران آمریکا و هند
تصمیم بانک مرکزی هند، چند هفته بعد از دیدار باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا از این کشور اعلام شد که مقام های آمریکایی هم از آن استقبال کردند
در هفته های اخیر مذاکرات پی در پی هند و عربستان در دهلی نو و ریاض پیگیری شده و گزارش های غیر رسمی از برنامه افزایش واردات نفت هند از عربستان حکایت دارد اما عکس العملی از جانب ایران دیده نمی شود.
محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی ایران اخیرا گفته است که توقف صادرات نفت به هند باعث بالا رفتن قیمت جهانی آن می شود.
رئیس کل بانک مرکزی ایران می گوید که نگه داشتن نفت بهتر از فروش مجانی آن است اما با این همه به نظر می رسد که اختلاف نظرها در میان تصمیم گیران ایرانی در این باره زیاد است و آنچنان که خبرگزاری مهر در ایران می گوید، شرکت ملی نفت و بانک مرکزی زیر بار مسئولیت دریافت پول نفت از هند نمی روند.
به این ترتیب ایران با صدور نفت مجانی به هند هر چند به شکل موقت، نه تضمینی برای در اختیار نگه داشتن بازار خود در این کشور به دست آورده و نه چشم انداز روشنی از زمان دریافت طلب خود دارد.محسن قمصری مدیر عامل امور بین الملل شرکت ملی نفت ایران بر خلاف هندی ها که رقم طلب ایران یک میلیارد دلار عنوان کردند، می گوید این طلب دو میلیارد دلار است.

دادستانی در حال اجرای طرح زجرکش کردن یک زن زندانی سیاسی است


ZAHRA_JABARI
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"علیرغم تاکید کمسیون پزشکی و پزشک قانونی مبنی بر اعزام فوری زندانی سیاسی زهرا جباری به یکی از بیمارستانهای تهران اما بازجویان وزارت اطلاعات و عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران مانع انتقال وی به مراکز درمانی هستند.
زندانی سیاسی زهرا جباری ۳۷ ساله متاهل و دارای یک فرزند می باشد. او از دستگیر شدگان ۲۷ شهریور ۱۳۸۸ است خانم جباری ماه ها است که در وضعیت حاد جسمی بسر می برد و در حال حاضر و ضعیت جسمی وی بسیار وخیم می باشد. ۱۳ فرودین ماه کمسیون پزشکی و پزشک قانونی که یک نهاد حکومتی می باشد پس از بررسی پرونده پزشکی و معاینات طولانی کتبا به دادستان تهران عباس جعفری دولت آبادی اعلام نمود که او می بایست در اسرع وقت به یکی از بیمارستانهای تهران جهت معالجه انتقال یابد.اما بازجویان وزارت اطلاعات و بخصوص عباس جعفری دولت آبادی که نام او درلیست بین المللی ناقضین حقوق بشر می باشد. علیرغم گذشت بیش از ۲ ماه از انتقال این زندانی سیاسی به بیمارستانهای خارج از زندان اوین ممانعت به عمل می آورد.
به نظر می آید که بازجویان وزارت اطلاعات و عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران در حال بکار بردن شیوۀ ضدبشری زجر کش کردن، این بار علیه زندانی سیاسی زهرا جباری هستند. آنها برنامه ریزی شده در انتقال این زندانی سیاسی به بیمارستان تعلل می کنند و سعی دارند که وضعیت جسمی او را به نقطۀ غیر قابل برگشتی برسانند و سپس وی را به بیمارستان منتقل نمایند تا در آخرین مراحل به خیال خام خود مسئولیت زجرکش کردن را به عهده نگیرند. و الا دلیل دیگر نمی توان یافت که علیرغم تاکیدات کمسیون پزشکی و پزشک قانونی مبنی بر انتقال این زندانی سیاسی به بیمارستان،از انتقال وی خوداری می کنند. پیش از این بازجویان وزارت اطلاعات و دادستان تهران شیوۀ زجر کش کردن را علیه زندانی سیاسی محسن دگمه چی بکار بردند که منجر به جان باختن وی گردید .

کارشنکنی و جلوگیری از ادامه درمان حسین رونقی ملکی توسط نهادهای امنیتی

حسین رونقی ملکی وبلاگ‌نویس و فعال حقوق بشر در طی چند ماه گذشته با بیماری کلیوی در زندان به سر برد و دچار وضعیت حاد جسمی بود. مسئولین قضایی و نهادهای امنیتی که اجازه مرخصی استعلاجی به این وبلاگ نویس را نمی دادند با تاخیری چهار ماه وی را به بیمارستان منتقل کردند.
به گزارش «خانه حقوق بشر ایران» تاخیر چهار ماهه در اعزام وی به بیمارستان در حالی که وی در وضعیت اورژانسی به سر می‌برد منجر به وخامت حال وی و آسیب به کیسه صفرای وی شد.
همچنین در حالی که پزشکان بیمارستان تاکید داشتند که بعد از عمل باید تحت مراقبت پزشکی باشد و از مرخصی استفاده کند نهادهای امنیتی از جمله اطلاعات سپاه وی را به سرعت به زندان اوین بازگرداند و حتا اجازه داشتن داروهای وی در زندان را ندادند.
بنابر اعلام پزشکان متخصص وی طی هفته‌های گذشته برای عمب مجدد بار دیگر نیاز به اعزام به بیمارستان و عمل جراحی مجددد داشت که در اقدامی غیرقانونی و غیرانسانی از اعزام مجدد وی جلوگیری شده است.
روز جاری برای سومین هفته متوالی با کارشنکنی نهادهای امنیتی و مسئولین قضایی به ویژه قاضی پرونده از اعزام این وبلاگ‌نویس به بیمارستان خودداری شده است. مسئولین دلیل مشخصی برای این اقدام خود عنوان نمی‌کنند.

هاله جان چه زیبا گفت حمید احراری ، چه زیبا خواند تو را ، عروس مهتاب ؛ تو که اصرار در رفتن داشتی و به هیچ بهانه ای از آن پشیمان نشدی






مدرسه فمینیستی: هاله جان چه زیبا گفت حمید احراری ، چه زیبا خواند تو را ، عروس مهتاب ؛ تو که اصرار در رفتن داشتی و به هیچ بهانه ای از آن پشیمان نشدی .  شنیده ام تو به بزمی دعوت داری که باید به هر ترتیب خودت را به آن برسانی. پس باید آماده شوی، باید خود را برای آن بزم بیارایی، همان دوستی که لباس سفر را برای پدر به تعارف آورد. تن پوشی از پرنیان سپید برایت به ودیعه آورده است. آن دمی که در زیر درخت گیلاس خانه پدر ارمیده بودی دوستان مشغول دوخت و دوز بودند. آن پرنیان سفید را  برای تو بریدند و دوختند تا به بزم دیگر دوستانت با تن پوشی سفید که آن را با عطر یاس معطر کرده اند، روانه شوی .

حال بگذار آن را بر تنت کنند ای بالا بلند.خوب بگرد ببینم چطور شدی؟ آخ هاله چه زیبا شده ای. چشمانت مثل همیشه برق می زند، این برق شوق است یا برق ذوق. نازنینم حالا  باید کمی هم صورتت را بیارایم. این رنگها را از تک تک گلهای خانه پدر تو و عزت ما گرفته ام. این رنگ سبز را ازبرگ ان گل های شمعدانی گرفته ام که قدری اندک از آن را به پشت چشمانت بکشم. این رنگ صورتی را از گلهای اطلسی آن گوشه حیات گرفتم تا لبان زیبایت را به رنگ اطلسی کنم. قدری هم رنگ سفید از گل کوکبی گرفتم تا ناخنهایت را با آن سپید کنم .

زیباتر شدی عزیز دل. بگذار سینه ریزی هم از گل های مریم برایت درست کنم و به گردنت بیاویزم. راستی هاله جان برایت گلدستی از از شاخه زیتون درست کردم و آن را با تورهای سپید آراسته ام. تو مادر صلحی بهتر است گلدستت  از شاخه زیتون باشد.

آماده ای عزیزم؟ خوب باید تو را با همه دوستانی که در خانه پدر میزبان آنها بودی تا تپه های گلندوک همراهی ات کنیم. عروس مهتاب را که تنها روانه نمی کنند.

هاله جان به عقب برگرد بین چه جمعیتی برای بدرقه ات روان است .هر یک در دستی شمع دارند و در دست دیگر گل . آرام آرام نزدیک آن تپه ها می شویم . انجا را نگاه کن . ببین آن دونازنین را که به پیشوازت امده اند؟ آنها را شناختی ؟ ببین آن دختر سپید پوش  "ندا" است و آن پسر جوان "سهراب". آمده اند تو را به بزمشان ببرند. لبانشان پر از خنده است. ببین برایت چه بیتاب دست تکان می دهند. آماده ای نازنینم. قلبم تندتند می زند... هاله هر قدمی که به جلو بر می دارد انگار که بخشی از وجودم را نیز با خود می برد. اما گریزی نیست. او قصد رفتن کرده. هیچ گریزی نیست .

برای آخرین بار صدایش می کنم ومی گویم هاله جان مراقب زخمهای دل و پیکرت باش تا لباس سفیدت را خونین نکند .به ندا و سهراب بگو مرهمی از درخت طوبی برایت بیاورند تا زخمهایت التیام یابد . این بزم و پایکوبی در جشن شکوفه ها و باران به خیر و خوشی هاله نازنیم.

سنگ را بسته و سگ را رها کرده‌اند !

 سنگ را بسته و سگ را رها کرده‌اند !
خلاصه:
آیا مقام معظم رهبری! از کشتن یک دختر مظلوم در مراسم خاکسپاری پدرش خم به ابرو می آورند؟ عبدالعلی بازرگان:


در منشور حکومتی امام علی(ع) خطاب به زمامداران آمده است: "نسبت به مردم همچون حیوانی درنده مباش تا خوردنشان را غنیمت بشماری". مسلماً ایشان شخص زمامدار را با اعوان و انصار و نیروهای سرکوبش مورد نظر داشته است.   اراذل و اوباش و اشرار هم باید در بند و حصار قانون باشند تا شهروندان از شرارتشان ایمن گردند، اما اگر استبدادگرانی بخواهند سنگ را بسته و سگ را رها کنند، دراین صورت صاحب سگ را باید به سئوال کشید! کما آنکه در کشورهائی که قانون اعتبار دارد، رها کردن سگ جرم محسوب می‌شود و جریمه دارد. در دیاری که آزادی وجود دارد و مردم صاحب اختیارند، عالی‌ترین مقامات دولتی زیر ذره‌بین روزنامه‌ها و احزاب ملی مردمی قرار دارند و با کوچک‌ترین رشوه و رسوائی یا خطا و خیانت زیردستان، مجبور به استعفا می‌شوند. در ارتش نیز چنین است، و با خطای افسران جزء، فرماندهان کل نیز بازخواست و بعضاً خلع درجه یا تنزل رتبه داده می‌شوند!   بانوئی بی‌گناه که از زندان برای آخرین دیدار با پدر به اغماء رفته خود به مرخصی می‌رود، در روز تشییع جنازه پدر، که با هزار تهدید و تحدید در روستائی اطراف تهران انجام شد، به دلیل مقاومت در برابر جنازه دزدی ِ مأموران لباس شخصی و سپاهی و بسیجی!، در اثرخون‌ریزی داخلی ناشی از ضربات وحشیانه فرمانده آنان به قتل می‌رسد و جنازه‌اش نیز مدتی مصادره می‌گردد!؟ اما در نظام ولائی! چنین جنایتی نسبت به دختر شخصیتی که عضو شورای انقلاب، رئیس سازمان برنامه و بودجه، نماینده مجلس این کشور بوده و ۶۰ سال کارنامه خدمت به این کشور داشته است، نادیده گرفته شده و چه بسا مورد تشویق قرار می‌گیرد!؟   اگر این حادثه اتفاقی استثنائی و حساب نشده بود، جای اغماض داشت، اما چنین شیوه‌هائی رسم روزگار و عادت اشرار مسلح و مسلط بر مملکت و جان و مال مردم شده است! مگر با تشییع‌کنندگان جنازه پدر مهندس موسوی که سه دهه ستایشگر خدمات نخست وزیری‌اش در دوران جنگ و جبهه بودند، غیر از این کردند؟ جنازه‌های سبز را دزدیدن و شهید رُبائی، سیره سال‌های اخیر اشرار شده است!   مگر در مورد رفسنجانی، که رهبری ولایتش را وامدار اوست، و با دخترش کم فحاشی و فضیحت کرده‌اند؟ مگر مداحان اهل بیت که باید دهانشان از درشتی و زشت‌گوئی پاک باشد، و برخی فرماندهان نظامی، کم دشنام به احمدی‌نژاد و یارانش، که هزار تقلب و تبانی درانتخابش کردند داده‌اند که به افاضل و افتخارات ملت ندهند!؟ وقتی آب از سرچشمه گل آلود باشد، در انتها به لجن می‌کشد! وقتی همه حواس و همّ و غمّ "میرآب" به سروری و سیادت و "سهم آبه" خود و غافل ازغلط کاریهای مأموران باشد، پاک کردن لجن‌ها مثل پرداختن به نقش ایوان خانه‌ای است که از پایبند ویران است.   از آنجائی که برخی هنوز براین باورند که گویا رهبری از بدو تولدشان هم ذکر یاعلی گفته‌اند، بی‌مناسبت نیست اشاراتی به احساس مسئولیت آن پیشوای عدالت به آنچه در سرزمین تحت امرش می‌گذشت بکنیم تا بیشتر روشن شود که دوصد گفته چون نیم کردار نیست.   امام علی(ع) در اعتراض به بدخوئی و درشت گوئی استاندارش در بصره، که خویشاوند هم بوده است، در ارتباط با مخالفین می‌نویسد: "ما هر دو در خیر و شری که انجام می‌دهی شریک هستیم" (فانا شریکان فی ذلک – نامه ۱۸ نهج البلاغه). در آغاز خلافتش نیز خطاب به همه یارانش می‌گوید: "در حقوق مردم و شهرها از خدا بپرهیزید، زیرا شما مسئول هستید حتی در برابر زمین‌ها و ستوران!" (اتقواالله فی عباده و بلاده فانکم مسئولون حتی عن البقاع والبهائم- خطبه ۱۶۶/۱۶۷).   آیا آن مقام معظم! از جنایاتی که اراذل و اوباش درحراست از ولایت مطلقه‌شان می‌کنند، احساس مسئولیت و شراکت در جنایت نمی‌فرمایند؟... امام علی(ع) در همان عهدنامه به استاندار خود در مصر می‌گوید: "بدان که در مشت زدن، چه رسد سخت‌تر از آن (مثل باتوم های امروزی) امکان کشته شدن وجود دارد، مبادا نخوت سلطنتت تو را از پرداخت خون‌بها به اولیاء مقتول بازدارد"....آیا جناب ایشان حاضرند از قله غرور پائین آمده و عذرخواهی زبانی ساده‌ای به خاطرقتلی که قصاص هم دارد، ازمادر و همسر هاله سحابی بکنند؟ مادران و پدران مقتولین جنایات کهریزک پیشکش!   این سخن از زبان هر واعظی بارها نقل شده است که علی(ع) از این که در قلمرو حکومتش خلخال از پای زنی یهودی که در ذمه حکومت اسلامی بوده به زور ربوده شده است، فرمود: "اگرمسلمانی از شنیدن این خبر بمیرد، نه تنها بر او ملامتی نیست، که سزاوار است بمیرد" آیا مقام معظم رهبری! از کشتن یک دختر مظلوم در مراسم خاکسپاری پدرش به گناه آنکه عکس او را درآغوش گرفته است خم به ابرو می‌آورند؟ در قرآن آمده است که روز قیامت از کشته شدگان خواهند پرسید که به چه جرمی کشته شده‌ای (بای ذنب قتلت)، اگر شهید هاله پاسخ داد از ولایت مطلقه بپرسید، شما چه پاسخی دارید؟   اگر امروز سر خود را زیر برف باورهای من درآوردی خلاف کتاب خدا و قانون مردمان می‌کنید، فردا زانو زده در پیشگاه خدا ناچاربه پاسخ خواهید شد. هم مهندس سحابی در سلول‌ها و خانه‌های امن اطلاعات و عملکرد نظام شما دق مرگ شد و هم هاله سحابی روز روشن در برابر صدها چشمی که فردا شهادت خواهند داد شهید گردید. البته همه آنها که در آن جنایت شرکت داشتند شریک جرم هستند، اما سهم حضرت ولایت عظمی که این اشرار را به جان مردم افکنده سنگین‌تر خواهد بود. این حکم قرآن است: "... هریک از آنان به تناسب نقش خود کیفر می‌شوند، اما آنکه نقش اصلی را ولایت کرده، عذابی عظیم خواهد داشت" (سوره نور آیه ۱۱)