نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۳ فروردین ۱۱, دوشنبه

شکار لحظه‌ها از زمانه‌ای دیگر؛ صدسالگی اکتاویو پاز

شکار لحظه‌ها از زمانه‌ای دیگر؛ صدسالگی اکتاویو پاز


اکتاویو پاز (۳۱ مارس ۱۹۱۴- ۱۹ آوریل ۱۹۹۸)
۳۱ مارس صدمین سالگرد تولد اکتاویو پاز، شاعر و نویسنده مکزیکی است و به این مناسبت از روزهای اخیر برگزاری برنامه های مختلفی در مکزیک زادگاه او و در اسپانیا که ارزش ویژه ای برای او قایل است آغاز شده است.
در مکزیک علاوه بر سمینارهای متعدد که هر یک به زاویه ای خاصی از آثار و افکار او می پردازند، در کتابخانه ملی این کشور نمایشگاهی از دست‌نوشته ها، طراحی و نشر کتاب های او ترتیب داده شده و در روز ۳۱ مارس یک ایستگاه رادیویی ویژه طی ۲۴ ساعت مجموعه برنامه هایی شامل مصاحبه، میزگرد، سخنرانی و شعرخوانی های شاعر را پخش خواهد کرد.
در اسپانیا نیز این برنامه ها که در روزهای اخیر شروع شده تا پاییز ادامه خواهند یافت. علاوه بر جلسات ادبی، کتابخانه ملی اسپانیا در ماردید نمایشگاه ویژه ای با عنوان خاطرات اوکتاویو پاز دایر کرده است.
در بارسلون نیز برنامه های متعددی از جمله چند کنسرت موسیقی اجرا خواهد شد. سه کتاب از مجموعه اشعار وی بازنشر شده و شاید از همه مهمتر انتشار نسخه صوتی چند سخنرانی وی در مورد "شعر و پیشرفت" است که در دهه ۱۹۸۰ به صورت زنده ضبط شده و اولین بار و بدون ویرایش منتشر می شوند.
اکتاویو پاز کنکاش فکری خود در زمان و مکان را با کلام و شعر آغاز کرد، به سیاست و فرهنگ پرداخت، رازهای زندگی درونی و اجتماعی بشر را جستجو کرد و به حدی از غنا و پیچیدگی رسید که به سختی می توان گفت پیشه او چه بود.
در فهرست کارها و علایق او که همه با آمیخته ای از شور و شعور شناخته و بعد تدوین می شدند، مرز جایی نداشت. از چالش ها و تحولات قرن بیستم گرفته تا فلسفه و ادبیات قبل از سقراط، از دوران طلایی ادبیات اسپانیایی گرفته تا تمدن های باستانی و ناشناخته آمریکای مرکزی و از ساختار گرایی و اکسپرسیونیزم انتزاعی گرفته تا آزمایش و خطاهای قرن بیستم با اروتیسم و مواد مخدر.

اوکتاویو پاز در یک نگاه

  • متولد ۳۱ مارس ۱۹۱۴ در شهر مکزیکوسیتی، پدرش از خانواده ای از بومی نژادان مکزیک و مادرش از خانواده مهاجر اسپانیایی. خانواده پدری او اهل فرهنگ و با گرایش‌های سیاسی آزادیخواهانه در جنبش های پیشرو و انقلاب مکزیک نقش فعالی داشتند.
  • در جوانی وکالت را رها کرد و به شعر و ادبیات روی آورد. در دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ به جمع نویسندگان و روشنفکرانی پیوست که با فاشیسم در اروپا و سایر نقاط جهان مبارزه می کردند.
  • به هنگام ادامه تحصیل و تحقیق در آمریکا از اواسط دهه ۱۹۴۰ و با شعر و ادبیات نوپردازان انگلیسی زبان آشنا شد. در همان جا سالها تحقیق خود برای کندو کاو در تاریخ و بافت فرهنگی جامعه مکزیک را آغاز کرد.
  • در سالهای دهه ۵۰ و ۶۰ مدتی دیپلمات بود ولی در ۱۹۶۸ در اعتراض به سرکوب دانشجویان توسط حکومت مکزیک از مقام خود برای همیشه استعفا داد.
  • پس از بازگشت به مکزیک به فعالیت های ادبی خود ادامه داد و به یکی از چهره های مهم اندیشه ورزی و روشنفکری دنیای اسپانیایی زبان و صدایی شاخص در شناخت "مدرنیته" و آینده آن بدل گشت.
  • در ۱۹ آپریل ۱۹۹۸ بر اثر ابتلا به بیماری سرطان در سن ۸۴ سالگی درگذشت.
گنجینه دانش و قدرت تحلیل او چنان بود که گویا یک تنه به دنبال بنای تمدن دیگری است. در برخی از اشعار او هر تک مصرعی خود یک تفکر و هر تصویری خود یک جهان است.
با این همه او از آمیختن شور با شعور دور نشد و از احساس نگریخت. نه فقط تکاپوی خود که شناخت و هدایت بشر در سفر تاریخی اش را در گرو ارتقا دادن شناخت به سرمایه ای برای ارضای احساس و احساس آمیخته با شناخت را اوج آزادی می دانست.
به دور از آسمان
به دور از نور و تیغه اش
به دور از دیوارهای شوره بسته
به دور از خیابانهایی
که به خیابانهای دیگر می گشاید پیوسته،

میراث شعری

کلارا خانس از شاعران معاصر برجسته اسپانیا در مورد اشعار اکتاویو پاز می گوید: "او از تکرار کلمات و گنجاندن آنها با وزن و نقش متفاوت در سطور مختلف یک قطعه شعر هراسی ندارد و چنین بازی ای با وزن نشانه تبحر و استادی شاعر است."
به گفته وی در اکثر موارد اکتاویو پاز اشعار خود را مثل یک محیط در بسته و وسوسه برانگیز می سازد، یک پلکان مارپیچ در برابر چشمان ما شکل می گیرد که به هر سو کشیده می شود ولی در نهایت خود عناصر موجود در آن راز این معما را می گشایند.
"استادی پاز در این است که با به کارگیری مصالح شعری و به شکلی که آنها را کنار هم قرار می دهد، در آن واحد ما را به دام می اندازد و در عین حال رها می کند."
ولی آیا تمام این تلاشها برای ساختن فرم است؟ خود او به این سئوال چنین پاسخ می دهد: "شکل و فرم که با وزن و حرکت کلام تناسب می یابد زندان نیست، بلکه پوسته ای است به دور افکار نهفته در شعر."
یکی از بارزترین عناصر در الگوی شعری پاز شکار لحظه هایی است که گویا از زمانه دیگری می تابند. اگر شاعر شکارشان نکرده و مخاطبش آن ها را لمس نکند هیچگاه روی نداده و روی نخواهند داد.
کلارا خانس معتقد است که وزن در شعر پاز نقش اسکلت بنایی را ایفا می کند که مصالح سازنده آن، یعنی مفاهیمی که بر روی این اسکلت قرار می گیرند، منظور اصلی شاعر را می رسانند.
او می افزاید: "کاملا آشکار است که گنجینه شناخت وی از میراث فرهنگی بشر بسیار غنی است. برای او شعر یک کارکرد اعتقادی دارد چون باورهای عمیق خود از موضوعاتی بسیار مهم را با آن بیان می کند."

چند منزل در رکاب اکتاویو پاز

شعر و انقلاب
پاز در سال ۱۹۹۰ جایزه نوبل ادبیات را به دست آورد
سالهای جوانی او با حوادث سیاسی تب آلود قرن بیستم همراه بود. به سیاست از نوع چپ آن گرایش قوی داشت و از اقدام هم فروگذار نبود. سالها بعد در مورد آن ایام نوشت: "برای من و گروهی از دوستانم شعر به یک فرقه باطنی بدل شده بود که راه خود را در دخمه ها و پناهگاه شورشیان می جست. از نگاه من تضادی بین شعر و انقلاب وجود نداشت، دو جنبه از یک جنبش و دو بازوی یک شور بودند."
تجربه سرگردانی
اوایل دهه ۱۹۴۰ به آمریکا رفت و زندگی دانشجویی و غریبانه در سانفرانسیسکو و نیویورک را تجربه کرد. در سالهای بعد توانست ضمن تحصیل با شعر و ادبیات نوپرداز انگلیسی زبان آشنا شود.
بعدها در نامه ای از آن سال ها چنین یاد می کند: "ماه‌ها در رخت کن یک باشگاه بانوان سالخورده و بعد هم در زیرزمین یک هتل زندگی می کردم. به کارهایی اشتغال داشتم که هر کدام یک حدیث اند. تقاضای استخدامم در خطوط کشتیرانی را رد کردند و اینطور از اژدرهای زیردریایی های آلمانی جان سالم به دربردم. ولی به شدت خوشحال بودم و این احساس آزادی یک اقبال مستانه بود."
زخم های کهن
در دوران اقامت در آمریکا اولین اشعار و مقالات خود را در مورد مکزیک، فرهنگ و روحیات مردم آن کشور نوشت. نگاه او به زادگاهش از یک سو یادآوری زخم های کهن این سرزمین و از سوی دیگر بازشناختی بی پروا از هر آنچه بود که وی آن را نقاط ضعف روحیات و فرهنگ مردم آن کشور می دانست.
او در عین حال یادآوری می کرد که :"به یک اعتبار می توان گفت که دنیای مدرن هیچ ایده دیگری ندارد که ارائه کند و به همین خاطر مکزیکی ها نیز مثل سایر مردمان مدرن فقط با یک واقعیت روبرو هستند و آن تنهایی است." برخی از منتقدان تحلیل وی از مکزیک و مردمان آن کشور را به اظهارنظرهای زیبا و دلسوزانه یک مادر علیه فرزندان خود تشبیه کرده اند.
آزادی دیگران
اکتاویو پاز از میانه دهه ۱۹۵۰ تا اواخر دهه ۶۰ به دلایل شخصی و به خاطر عهده داری مقامهای دیپلماتیک به کشورهای مختلف اروپایی، ژاپن و هند سفرهای طولانی داشت و مدتی هم در آن کشورها زندگی می کرد. از دهه ۱۹۷۰ در مکزیک بر دامنه موضوعاتی که به آن می پرداخت افزود که از شعر و ادب و انسانشناسی تا هنر و سیاست را دربر می گرفت.
در عین حال به جستجو در دغدغه های باطنی انسانها نیز می پرداخت، دوره ای که از نگاه منتقدان ادبی وجه تکمیلی شخصیت روشنفکری پاز در آن شکل گرفت و بعد دیگری به اشعار او افزود.
او در همان سالها در مطلبی که در مورد لوئیس سرنودا شاعر جمهوری خواه اسپانیایی که در مکزیک در تبعید زندگی می کرد، نوشت: "عشق یعنی اعلام آشکار آزادی دیگران و هیچ چیزی دشوارتر از به رسمیت شناختن آزادی دیگران نیست، به خصوص در مورد فردی که او را دوست می داری و می طلبی. و تناقض عشق در همین نهفته است. میل آرزو دارد خود را صرف نابودی مطلوب کند و عشق درمی یابد که این غایت مطلوب فناناپذیر است."

در جدال با آینده

مهمترین جوایز پاز

جایزه صلح از طرف ناشران و صنعت کتاب آلمان
جایزه ملی هنر و علوم مکزیک در سال ۱۹۷۷
جایزه ادبی میگل سروانتس از اسپانیا ۱۹۸۱ ( مهمترین جایزه ادبی دنیای اسپانیایی زبان)
جایزه بین المللی نئوستاد برای ادبیات ۱۹۸۲ ( از جوایز ادبی معتبر آمریکا)
جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۰
اوکتاویو پاز شاعر و اندیشه ورزی است که در مرکز مهمترین تحولات طوفانی و دوران ساز قرن بیستم بلوغ یافت. اما در دهه های پایانی عمر خود به اشکال مختلف به تحلیل آن دوران پر از گسست و گسیختگی های ناشی از آن پرداخت. او در پرداخت تصویر خود از آینده به بسیاری از آنچه که به ارث برده بود نه گفت و در مقاله ای نوشت: "این برداشت از تاریخ که آن را روندی مستقیم و رو به پیشرفت می داند با واقعیت انطباق ندارد."
در جای دیگری می افزاید: "والاترین ارزش نه آینده بلکه حال است. آینده یک زمان مغلطه آمیزی است که همواره به ما می گوید زمان من فرا نرسیده و خود را از ما دریغ می کند. آنچه بشر واقعا می خواهد یعنی دوران عشق و آلان آن را می خواهد، آینده نیست. هر آنکس که خانه ای برای شادی آینده می سازد در حقیقت زندانی برای حال خود بنا می کند."
پاز جوایز ادبی مهمی را دریافت کرد که مهمترین آن دریافت نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۰ بود.
بنیاد نوبل درباره اهدای جایزه ادبیات به اکتاویو پاز در سال ۱۹۹۰ نوشت: "در تقدیر از آثار ادبی پر شور با افق دیدی پهناور که جوهر آن بینشی پر احساس و حرمت انسان است."
برخی از آثار او به زبان فارسی ترجمه شده که از این میان می توان به گزیده ای از شعرهای اکتاویو پاز ترجمه احمد شاملو، سنگ آفتاب، ترجمه احمد میرعلایی و آزادی، گزیده اشعار اکتاویو پاز ترجمه حسن فیاد اشاره کرد.

فراسوی عشق، ترجمه احمد شاملو

همه چیزی می‌هراساندمان:
زمان
که در میان پاره‌های زنده از هم می‌گسلد
آنچه بوده‌ام من
آنچه خواهم بود،
آن‌چنان که داسی ما را دو نیم کند.

آگاهی
شفافیتی است که از ورایش بر همه چیزی می‌توان نگریست
نگاهی است که با نگریستن به خویش هیچ نمی‌تواند دید.
واژه‌ها، دستکش‌های خاکستری، غبار ذهن بر پهنه‌ علف،
آب، پوست،
نام‌های ما
میان من و تو
دیوارهایی از پوچی برافراشته است که هیچ شیپوری آن‌ها را فرو
نمی‌تواند ریخت.
نه رویاها ما را بس است ــ رویایی آکنده از تصاویر شکسته ــ
نه هذیان و رسالت کف آلودش
نه عشق با دندان‌ها و چنگال‌هایش.

فراسوی خود ما
بر مرز بودن و شدن
حیاتی جانبخش‌تر آوازمان می‌دهد.

بیرون
شب تنفس آغاز می‌کند و می‌آرامد
پُر بار از برگ‌های درشت و گرم شبی که
به جنگلی از آینه‌ها می‌ماند:
میوه، چنگال‌ها، شاخ و برگ،
پشت‌هایی که می‌درخشد و
پیکرهایی که از میان پیکرهای دیگر پیش می‌رود.
در این جا آرمیده است و گسترده
بر ساحل دریا
این همه موج کف‌آلود
این همه زندگی ِ ناهوشیار و سراپا تسلیم.
تو نیز از آن ِ شبی: ــ
بیارام، رها کن خود را،
تو سپیدی و تنفسی
ضربانی، ستاره‌ای جدا افتاده‌ای
جرعه و جامی
نانی که کفه‌ ترازو را به سوی سپده‌دمان فرو می‌آورد
درنگ خونی
تو
میان اکنون و زمان بی‌کرانه.

شعری از اکتاویو پاز با ترجمه احمد شاملو

آزادی
کسانی از سرزمین‌مان سخن به میان آوردند
من اما به سرزمینی تهی‌دست می‌اندیشیدم
به مردمانی از خاک و نور
به خیابانی و دیواری
و به انسانی خاموش ــ ایستاده در برابر دیوار ــ
و به آن سنگ‌ها می‌اندیشیدم که برهنه بر پای ایستاده‌اند
در آب رود
در سرزمین روشن و مرتفع آفتاب و نور.

به آن چیزهای از یاد رفته می‌اندیشیدم
که خاطره‌ام را زنده نگه می‌دارد،
به آن چیزهای بی‌ربط که هیچ کس‌شان فرا نمی‌خواند:
به خاطر آوردن رویاها ــ آن حضورهای نابهنگام
که زمان از ورای آن‌ها به ما می‌گوید
که ما را موجودیتی نیست
و زمان تنها چیزی است که بازمی‌آفریند خاطره‌ها را
و در سر می‌پروراند رویاها را.
سرزمینی در کار نیست به جز خاک و به جز تصویرهایش:
خاک و
نوری که در زمان می‌زید.

قافیه‌ای که با هر واژه می‌آمیزد:
آزادی
که مرا به مرگ می‌خواند،
آزادی
که فرمانش بر روسپی‌خانه روا است و بر زنی افسونگر
با گلوی جذام گرفته.
آزادی من به من لبخند زد
همچون گردابی که در آن
جز تصویر خویش چیزی باز نتوان دید.


آزادی به بال‌ها می‌ماند
به نسیمی که در میان برگ‌ها می‌وزد
و بر گلی ساده آرام می‌گیرد.
به خوابی می‌ماند که در آن
ما خود
رویای خویشتنیم.
به دندان فرو بردن در میوه‌ی ممنوع می‌ماند آزادی
به گشودن دروازه‌ی قدیمی متروک و
دست‌های زندانی.

آن سنگ به تکه نانی می‌ماند
آن کاغذهای سفید به مرغان دریایی
آن برگ‌ها به پرندگان.

انگشتانت پرندگان را ماند:
همه چیزی به پرواز درمی‌آید.

صدای پای آب در گوش آسیاب های تاریخی کاخک/ کهن ترین کشف بشر در خاک گناباد
مشهد - خبرگزاری مهر: هنوز هم صدای پای آب در گوش آسیاب های تاریخی کاخک شنیده می شود و این آسیاب ها یکی از آثار بجا مانده از دوران قاجاریه است که تا چندی پیش به دلیل عدم مرمت؛ کارآیی خود را از دست داد و اکنون با رسیدگی لازم نقش این آسیاب ها در قلب تاریخ گناباد محفوظ است.
به گزارش خبرنگار مهر، آسیاب های آبی کاخک یکی از میراث دوران قاجار است. این اثر تاریخی در سالهای گذشته تثبیت، استحکام بخشی و مرمت شده، البته آسیاب های این سرزمین کهن دارای قدمت دیرینه ای است و این امر باعث شده تا این آثار تاریخی در محاصره باستان شناسان باشد تا هر روز قسمتی از شگفتی های این اثر را کشف کنند.
آسیاب آبی کاخک پاتوق باستان شناسان
این محل دیرزمانی است که پاتوق باستان شناسان و پژوهشگران تاریخ است و این امر نشانگر اهمیت و ارزش والای آسیاب های آبی است زیرا اغلب گردشگران و مسافران  پس از غرق شدن در جاذبه های این اثر تاریخی دل به شگفتی ها و مزایای آن می سپارند و جویای دانستن راز آسیاب هایند و با ذهن پرسشگر خویش سوالات متعددی را در این رابطه از باستان شناسان می پرسند.
آسیاب های آبی دستگاهی است که برای خورد کردن گندم و سایر غلات و برای درست کردن آرد ایجاد شده است و با استفاده از تکنیک سرعت آب و یا فشار آب کار می کند. در ایران تقریبا در هر شهری در قدیم آسیاب آبی وجود داشته و امروزه تقریبا چند مورد آسیاب نظیر آنچه در کاخک وجود دارد هنوز کار می کنند.
احیای مسیر راه آب
رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گناباد با اعلام اینکه آسیاب های آبی پارک آبشار کاخک مرمت شده است، به مهر می گوید: در حال حاضر قسمتهایی از آسیاب بالا دست، بند کشی جداره های بیرونی، فضای پره های سنگ آسیاب، احیای مسیر راه آب و احیای آتش انداز جهت باز زنده سازی مرمت شده است.  
امان الله نوروزی بیان می کند: بعضی از قسمتهای این بنا در سالهای گذشته تثبیت، استحکام بخشی و مرمت شده و در این راستا نیازمند مشارکت شهرداری کاخک نسبت به تکمیل و فعالیت مجدد این اثر تاریخی هستیم.
وجود قابلیت باز زنده سازی این اثر تاریخی
وی با بیان اینکه آسیاب ها آبی کاخک یکی از آثار زیبای به جا مانده از دوران قاجاریه است که در منطقه نمونه گردشگری پارک آبشار کاخک واقع شده، اظهار می کند: با توجه به سالم ماندن قسمتهای اصلی بنا قابلیت باز زنده سازی این اثر تاریخی وجود دارد و از این بنا می توان به عنوان یک اثر مهم در جذب گردشگر استفاده کرد.
نوروزی عنوان می کند: این اثر تاریخی به شماره 6432در سال 81 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده و باید از ظرفیتها و قابلیت های این آسیاب های آبی در جهت رونق صنعت گردشگری و اشتغالزایی بهره گرفت.
کهن ترین کشف بشر در خاک گناباد
یک پژوهشگر مسئل تاریخی به مهر می گوید: آسیاب یکی از کهن‌ترین دستاوردهای صنعتی انسان است که با نیروی آب کار می‌کند و در این راستا آسیاب های آبی کاخک کهن ترین کشف بشر در خاک گناباد است.
سهراب دهقانی ادامه می دهد: مردمان گناباد با کمک آب قنوات و چشمه‌های موجود آسیاب‌های متعددی در مناطق مختلف گناباد ساختند که بعضی چون آسیاب‌های دشت شوراب و چاه فالیز در بیابان و برخی مانند آسیب‌های کاخک، کلات، سنو در مناطق کوهستانی واقع شده‌اند.
به گفته وی در حال حاضر بقاياي معماري اين آسياب ها در ميان دره اي به فاصله کمي از شهر کاخک واقع شده است.  
آبشار کاخک تنها منبع اصلي انرژي چرخش "چرخ پره" است
وی اظهار می کند: اين سازه های آبی که بيشتر در مناطق کوهستاني ساخته مي شد با استفاده از شيب هاي تند و آب سرشار قنات ها غلات اهالي را به نحوي مطلوب به آرد تبديل مي کرده است.  آبشار کاخک در کنار بقاياي آسياب ها تنها منبع اصلي انرژي چرخش "چرخ پره" بوده که در کنار مخزن استوانه اي شکل سنگي به نام تنوره قرار داشته است آب پس از ريزش از بالاي تنوره به شدت از محفظه اي باريک خارج شده و به بيرون فوران مي کند که در نتيجه چرخ پره را به گردش مي آورد و اين چرخ از طريق محوري عمودي به سنگ زيرين آسياب منتقل مي شود.
دهقانی ادامه می دهد: بر راس محور يا تير قطعه اي آهني متصل است بنام تنوره که در حفره ايجاد شده در سنگ زيرين جاي مي گيرد و با آن درگير يم شود به اين ترتيب محور سنگ به گردش درمي آورد و غلات ريخته شده در لاي سنگ ها را آرد مي کند.
سرعت چرخش سنگ ها با چوپشنه کم یا زیاد می شود
این پژوهشگر مسئل تاریخی تصریح می کند: دول محلي است که غلات در آن ذخيره مي شود که با استفاده از قطعه اي چوبي به نام دول چوپش ريزش گندم از اين محفظه کنترل مي شود که با استفاده از قطعه اي چوبي بنام دول چوپش ريزش گندم از اين محفظه کنترل مي شود تبلک وسيله چوبي ديگري است که با لرزش بر روي سنگ باعث ريزش گندم از دول بره مي شود.
وی می افزاید: در پايان اين فعاليت غله آرد شده از طريق رخنه ايجاد شده در کنار محفظه سنگ به داخل فضاي گود شده گچ اندود موسوم به پرخو مي ريزد و در آنجا انبار مي شوداز ديگر قطعات آسياب ها مي توان به پشنه و چوپشنه اشاره کرد که با استفاده از آنها سرعت چرخش سنگ ها کم يا زياد مي شود.
 
وی معتقد است؛ آسیاب های آبی یکی از آثار ارزشمند تاریخی، معماری و گردشگری گناباد بوده و آنچه امروز به عنوان آسیاب های آبی شناخته می شود، مجموعه ای است از سازه های آبی که در گذشته به عنوان بند و آسیاب استفاده می شده است.
در حال حاضر صدای پای آب در گوش آسیاب های تاریخی کاخک شنیده می شود و این ثروت عظیم و نعمتی بزرگ تا همیشه در قلب تاریخ گناباد ثبت و محفوظ است.
..............................

تعرفه گاز خانگی20 درصد افزایش یافت/ جزئیات تعرفه‌های جدید گاز در سال 93 بر اساس تصمیم هیئت وزیران، تعرفه های گاز برای مصارف خانگی به میزان 20 درصد و برای مصارف عمومی (دولتی، کسب و خدمات) به میزان 30 درصد افزایش می یابد.

تعرفه گاز خانگی20 درصد افزایش یافت/ جزئیات تعرفه‌های جدید گاز در سال 93
بر اساس تصمیم هیئت وزیران، تعرفه های گاز برای مصارف خانگی به میزان 20 درصد و برای مصارف عمومی (دولتی، کسب و خدمات) به میزان 30 درصد افزایش می یابد.
به گزارش خبرگزاری مهر، هیئت وزیران به پیشنهاد وزارت نفت و به استناد ماده (1) قانون هدفمند کردن یارانه ها، تعرفه جدید گاز مصارف خانگی، عمومی و صنعتی سال 93 را تعیین کرد.
بر اساس تصمیم هیئت وزیران، تعرفه های گاز مندرج در جدول شماره 1 پیوست تصمیم نامه شماره 214883/ت45937ن مورخ 27 / 9 / 1389 برای مصارف خانگی به میزان 20 درصد و برای مصارف عمومی (دولتی، کسب و خدمات) به میزان 30 درصد افزایش می یابد.
همچنین بر اساس این مصوبه، نرخ گاز برای مصارف صنعتی (غیر از موارد مذکور در بند (د) ) از هفتصد(700) ریال به ازای هر متر مکعب یک هزار (1000) ریال افزایش و نرخ گاز برای سایر مصارف مندرج در جدول یاد شده به میزان پانزده درصد افزایش می یابد.
همچنین نرخ گاز برای کلیه مصارف بخش های پتروشیمی و فولاد به ازای هر متر مکعب به ترتیب به میزان دو هزار و ششصد و پنجاه (2650) ریال و یک هزار و سیصد و بیست (1320) ریال تعیین می شود.
نرخ های مذکور بدون احتساب مالیات و عوارض دریافتی توسط شرکت ملی گاز ایران به موجب قوانین می باشد.
این مصوبه از سوی معاون اول رئیس جمهور ابلاغ شده و از 1 / 1/ 1393 لازم الاجراست.
قیمت مواد غذایی به روایت بانک مرکزی/ نرخ 41 قلم کالا در هفته منتهی به سال 93
بانک مرکزی طی گزارشی قیمت 41 قلم موادغذایی درهفته منتهی به اولین روز سال 93 را منتشر کرد که بر اساس آن نرخ گروه لبنیات نسبت به هفته مشابه ماه قبل 0.1 درصد، حبوب 0.2 درصد، میوه های تازه 13 درصد، گوشت قرمز وگوشت مرغ 1.6 درصد و چای 0.4 درصد افزایش، اما قیمت تخم مرغ و برنج یک درصد و گروه سبزی های تازه 3 درصد کاهش و در عین حال قیمت گروه قند و شکر و روغن نباتی ثابت بود.
به گزارش خبرنگار مهر، بانک مرکزی گزارش هفتگی متوسط قیمت خرده فروشی برخی از مواد خوراکی در تهران در هفته منتهی به 1 / 1 / 93 را منتشر کرد.
بر این اساس بانک مرکزی قیمت 41 قلم کالا و 11 گروه مواد غذایی در آخرین هفته سال گذشته را اعلام کرد.
1و 2 - لبنیات و تخم مرغ
در هفته مورد گزارش، در گروه لبنیات قیمت تمام اقلام گروه نسبت به هفته قبل ثابت بود. بهای تخم مرغ معادل 1.9 درصد کاهش داشت و شانه ای 85000 الی 110000 ریال فروش می رفت.
3و4 - برنج و حبوب
در این هفته در گروه برنج، قیمت برنج داخله درجه یک و درجه دو بدون تغییر بود. در گروه حبوب، بهای تمام اقلام این گروه ثابت بود.
5و 6 - میوه ها و سبزی های تازه
در هفته مورد بررسی، در میادین زیر نظر شهرداری انگور و هندوانه عرضه نمی شد و انار عرضه کمی داشت ولی سایر اقلام میوه و سبزی تازه که تعدادی از آنها از نظر کیفی در سطح پائینی قرار داشتند به نرخ مصوب سازمان مادین میوه و تره بار عرضه می گردید.
میوه فروشی های سطح شهر اقلام مرغوب میوه و سبزی تازه را عرضه می نمودند که در گروه میوه های تازه قیمت پرتقال درجه دو معادل0.7 درصد و هندوانه 1.1 درصد کاهش ولی بهای سایر اقلام این گروه بین 2.5 درصد تا 14.6 درصد افزایش یافت.
در گروه سبزی های تازه قیمت سبزی های برگی بدون تغییر بود. بهای خیار معادل 3.7 درصد و سیب زمینی 0.6 درصد افزایش ولی قیمت سایر اقلام این گروه بین 0.2 درصد تا 4.0 درصد کاهش داشت.
7و8 - گوشت قرمز و گوشت مرغ
در هفته مورد گزارش بهای گوشت گوسفند معادل 0.3 درصد، گوشت تازه گاو و گوساله 1.0 درصد و گوشت مرغ 4.3 درصد افزایش یافت.
9، 10 و 11- قند، شکر، چای و روغن نباتی
در این هفته قیمت چای خارجی معادل 0.1 درصد کاهش داشت و بهای قند، شکر  و انواع روغن نباتی ثابت بود.
تغییرات قیمت ها در یکماه
بر اساس گزارش بانک مرکزی قیمت موادغذایی گروه لبنیات در هفته منتهی به 1 / 1/ 93 نسبت به هفته مشابه ماه قبل 0.1 درصد، حبوب 0.2 درصد، میوه های تازه 13 درصد، گوشت قرمز 1.6 درصد، گوشت مرغ 1.6 درصد و چای 0.4 درصد افزایش، اما قیمت تخم مرغ یک درصد، برنج یک درصد گروه سبزی های تازه 3 درصد کاهش و در عین حال قیمت گروه قند و شکر و روغن نباتی ثابت بود. 
 
 
 

رضا خندان: نسرین ستوده به وزارت اطلاعات احضار شد

رضا خندان و نسرین ستوده
رضا خندان و نسرین ستوده

احضار نسرین ستوده به وزارت اطلاعات، دو روز پس از انتشار فیلم سخنرانی کوتاه او در «محفل ادبی و بی‌ادبی هالو» صورت می‌گیرد.

 «هالو» نام مستعار محمدرضا عالی‌پیام، شاعر طنز‌پرداز منتقد حکومت ایران است که خود پیش از این، برای مدتی بازداشت و زندانی بود.

خانم ستوده در این سخنرانی که تاریخ دقیق آن مشخص نیست، از فضای بیرون از زندان به عنوان «زندان بزرگ» نام می‌برد و می‌گوید که «هنر قانون بازی با استبداد را تغییر می‌دهد و حرف جدی استبداد را شوخی می‌گیرد.»

این وکیل مدافع حقوق بشر در میان تشویق حاضران می‌گوید که «ما ظاهرا آزادیم» و با نام بردن از زهرا رهنورد، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، آن‌ها را «زندانیان وجدان» می‌نامد.

نسرین ستوده همچنین با اشاره به کسانی که آن‌ها را «زندانیان وجدان در زندان‌های شهرهای مختلف ایران» نام می‌برد، می‌گوید که «فعالان سیاسی، زندانیان عقیدتی، قومی و مذهبی» از جمله این افراد هستند.

به گفته این وکیل مدافع حقوق بشر، «دادرسی زندانیان وجدان بدون رعایت قانون و در دادگاه‌های سری و با روش‌های امنیتی بوده» و «حصر خانگی از مصادیق بارز بازداشت خودسرانه است.»

او همچنین با نام بردن از عبدالفتاح سلطانی و محمد سیف‌زاده، دو وکیل مدافع حقوق بشر که هم‌اکنون زندانی‌اند، به تلاش حکومت ایران برای لغو پروانه وکالت خود و آن‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: «وکالت و احیای عدالت، امانتی بود که از دیگران به ما رسیده بود. با پروانه یا بی‌پروانه ما این امانت را به آیندگان خواهیم سپرد.»

نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال اجتماعی مدافع حقوق بشر است. او عضو کانون مدافعان حقوق بشر، کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان و انجمن حمایت از کودکان بوده و وکالت پرونده‌های تعداد زیادی از فعالان سیاسی، فعالان حقوق بشر، فعالان حقوق زنان، کودکان قربانی کودک آزاری و کودکان در معرض اعدام را برعهده داشته است.

خانم ستوده در سال ۱۳۸۸ برنده جایزه حقوق بشر سازمان حقوق بشر بین‌الملل شد.

او ۱۳ شهریور ماه ۱۳۸۹ بازداشت شد و در دادگاه بدوی به ۱۱ سال حبس، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد اما دادگاه تجدید نظر حکم او را به شش سال حبس و ۱۰ سال محرومیت از وکالت کاهش داد

۱۳۹۳ فروردین ۹, شنبه

رابطه مستقيم "زنا" با "زلزله" از فرماشات گهربار يک آخوند !!


هفت سین ولایت فقیه!


راهیان گور، کاریکاتوری از مانانیستانی

هئیت رئیسه مجالس از اول انقلاب

هئیت رئیسه مجالس از اول انقلاب

مجلس اول
  

رئيس :  علي‌اكبر هاشمي رفسنجاني

نواب رئيس : محمد يزدي و محمد مهدي رباني‌املشي

منشي‌ها :  اسدالله بيات، محمد ‌علي سبحان‌اللهي، سيد فضل‌الله حسيني‌برمائي، عزت‌الله دهقان، سيد محمد اصغري و علي موحدي ساوجي

كارپردازان: آقايان سيد جليل سيدزاده، غلام‌عباس زائري و حسين محلوجي

   مجلس دوم

رئيس: علي‌اكبر هاشمي رفسنجاني

نواب رئيس: محمديزدي و مهدي كروبي

منشي‌ها: اسدالله بيات، محمدعلي سبحان‌اللهي، سيد فضل الله حسيني برمائي، عزت‌الله دهقان، سيدمحمد اصغري و محمدعلي هادي  نجف‌آبادي

كارپردازان: آقايان سيدجليل سيدزاده، غلام‌عباس زائري و حسين محلوجي

   مجلس سوم

رئيس: اكبر هاشمي رفسنجاني

 نواب رئيس:  مهدي كروبي و حسين هاشميان

كارپردازان:  مرتضي كتيرائي، سيدعبدالواحد موسوي لاري و غلامرضا حيدري

منشي‌ها:  محمدعلي سبحان‌اللهي، اسدالله بيات، احمد عزيزي، رسول منتجب‌نيا، مرتضي الويري و عباس دوزدوزاني            

   مجلس چهارم

رئيس:  علی‌اکبر ناطق نوري

نواب رئيس: آقایان حسن روحاني و اكبر پرورش

منشي ها: محمدكريم شهرزاد، سيد رضا اكرمي، محمدرضا باهنر، حسين سبحاني نيا، محمدرضا رحيمي، سيد جواد انگجي

كارپردازان: آقایان سيد رضا تقوي، حبيب الله عسگراولادي، غلامعباس زائري

   مجلس پنجم

رئيس:  علي‌اكبر ناطق نوري

نواب رئيس: حسن‌ روحاني و محمد علي موحدي كرماني

كارپردازان: سيد حسين‌ هاشمي‌، سيدرضا تقوي‌ و سيدمحسن‌ يحيوي

منشي‌ها:  قربانعلي دري‌نجف‌آبادي، محمدرضا باهنر، سيدرضا اكرمي، سيدمحمدرضا موالي‌زاده، حسن غفوري‌فرد و علي موحدي ساوجي

   مجلس ششم

رئيس: آقاي مهدي كروبي

نواب رئيس:  بهزاد نبوي‌ و سيدرضا خاتمي‌

كارپردازان:  محمدرضا تابش‌،‌ جليل‌ سازگارنژاد  و سيدحسين‌ هاشمي‌

منشي‌ها: آقاي ناصر خالقي‌‌، خانم‌ سهيلا جلودارزاده‌، آقايان علي‌ شكوري‌راد،‌ محمد قمي‌‌،‌ اسماعيل‌ جبارزاده‌ و‌ محمد نعيمي‌پور

   مجلس هفتم

رئيس:  غلامعلي حدادعادل

نواب رئيس:  محمدرضا باهنر و سيدمحمدحسن ابوترابي‌فرد

منشي‌ها: آقايان حميدرضا حاجي‌بابائي، سيداحمد موسوي، عليرضا زاكاني، حسين سبحاني‌نيا، موسي قرباني و جهانبخش محبي‌نيا

كارپردازان:  احمد ناطق نوري، حسن نوعي‌اقدم و محسن كوهكن‌ريزي

   مجلس هشتم

رئيس: آقاي علي لاريجاني

نواب رئيس: آقايان سيدمحمدحسن ابوترابي‌فرد و محمد رضا باهنر

كارپردازان: آقايان محمد آشوري تازياني ، احمد ناطق‌نوري و مهدي ابهري

منشي‌ها: آقايان غفوري‌فرد ، حميدرضا حاجي‌بابايي ، ميرتاج‌‌الديني ، ج

ترومن بمباران اتمي هيروشيمارا به اطلاح جهانيان مي رساند ـ صفحه اول روزنامه ها اختصاص به اين خبر يافته بود

روزی که ترومن اعلام داشت که به دستور او ژاپن بمباران اتمی شد تا در پایان یافتن جنگ تسریع شود ـ جزئیات بمباران هیروشیما
ترومن بمباران اتمي هيروشيمارا به اطلاح جهانيان مي رساند ـ صفحه اول روزنامه ها اختصاص به اين خبر يافته بود

    هفتم آگوست 1945 هري ترومن رئيس جمهور وقت آمريکا که پس از شرکت در کنفرانس سران فاتحان جنگ جهاني دوم در پوتسدام، با رزمناو «اوگوستا» از اروپا به واشنگتن بازمي گشت در نيمراه و از ميان اقيانوس اطلس به جهانيان اعلام کرد که هيروشيماي ژاپن در ششم آگوست به دستور مستقيم او بمباران اتمي شده است و هدف از اين کار پايان يافتن هرچه زودتر جنگ در منطقه خاور دور بوده است. [بمباران اتمي يک روز پيش از آن انجام شده بود.].
    ششم آگوست 1945 به وقت ژاپن (پنجم آگوست به وقت آمريكا) و سه ماه پس از خودکشی هیتلر و تسلیم شدن آلمان، يك بمب افكن «B-29» نیروی هوایی آمريكا نخستين بمب اتمي را بر شهر هيروشيمای ژاپن فروافكند كه در همان لحظه بيش از شصت هزار تن كشته و افزون بر 120 هزار تن ديگر مجروح شدند كه بسياري از مجروحين نيز به تدريج جان سپردند. اين بمباران اتمي ساعت 8 و 15 دقيقه بامداد به وقت محلي (23 و 15 بوقت لندن ـ گرینویچ) انجام شد. بمب حاوی اورانیوم 235، سه متر طول و معادل 12 هزار و پانصد تُن ماده منجره TNT قدرت انفجار داشت. بمب با چتر بر فراز شهر رها و در ارتفاع چند صد متری زمین منفجر و تولید حرارت چند میلیون درجه ای کرد و تا شعاع 13 کیلومتری همه چیز را خاکستر ساخت. 63 درصد ساختمانهای شهر ویران و مابقی آسیب دید. طبق آمار، در این بمباران 76 هزار ساختمان ویران شد. پس از انفجار بمب، برقي خيره كننده جهيد و متعاقب آن ابر سياه ناشي از سوختن و ذوب شدن آن چه كه در زمين بود به آسمان بلند شد و در ارتفاع 300 متری قارچ سفيد رنگي از اين ابر برخاست كه تا ارتفاع هفت كيلومتري زمين بالا رفت. جمعيت هيروشيما که در 800 کیلومتری توکیو واقع شده است در آن زمان و پيش از حمله اتمي 345 هزار تن بود. بعدا شمار کشته شدگان بمباران اتمی هیرو شیما 118 هزار و 661 غیر نظامی و 20 هزار نظامی اعلام شد و سرانجام با مرگ شماری دیگر و عمدتا براثر تشعشع و بیماری های ناشی از آن رقم تلفات به 140 و کمی بیشتر رسید.
    این بمب اتمی که از نیومکزیکو (جنوب غربی ایالات متحده) به جزیره تینیان (یک پایگاه نیروی هوایی آمریکا در اقیانوس آرام) حمل شده بود در یک بمب افکن بی ـ 29 قرار گرفت تا روی هدف رها شود. بمب افکن های بی ـ 29 که بُرد پروازشان 4 هزار و 670 کیلومتر و حد اکثر سرعتشان 588 کیلومتر در ساعت بود قادر به حمل 9 تُن بمب بودند. این هواپیما 9 خدمه پروازی ازجمله 4 افسر داشت و فرماندهی آن با سرهنگ Paul W.Tibbets Jr بود.
    سرهنگ پال تيبتز Paul W.Tibbets خلبان و فرمانده هواپیما خواسته بود که نام مادرش «انولا گي Enola Gay» را روي بدنه هواپيما بنویسند که هواپیما با همین نام وارد تاریخ شده است. تیبتز که 23 فوریه 1915 به دنیا آمده بود 92 سال عمر کرد، ژنرال شد و یکم نوامبر 2007 درگذشت. بمب افکن انولا گي در موزه هوايي ـ فضايي آمريکا در چينتيلي (حومه شهر واشنگتن) براي بازديد مردم قرارداده شده است.
    سه روز پس از بمباران اتمی هیروشیما، شهر بندری ناگاساکی Nagasaki نیز بمباران اتمی شد و دولت ژاپن تسلیم خودرا اعلام داشت و جنگ جهانی دوم در نیمه آگوست 1945 در همه جبهه پایان یافت.
    از آن پس هرسال در ششم آگوست به مناسبت سالروز بمباران اتمی هیروشیما اجتماع و یا اجتماعات بزرگی در آن شهر و شهرهای دیگر برپا می شود و .... در سال1995 نيز به مناسبت پنجاهمين سالروز بمباران اتمي هيروشيما صدها هزار تن در اين شهر اجتماع كره بودند.
    در همين روز در سال 1963 پيمان منع آزمايشهاي هسته اي در جوّ زمين و داخل اقيانوس امضاء شد و از آن پس اين آزمايشها در زير زمين انجام گرفته است که آلودگی محیط زیست ناشی آن کمتر است.
    آمريكا از آگوست سال 1939 (و به احتمال زياد به توصيه و ترغيب آلبرت اينشتاين) كار توليد سلاح اتمي را آغاز كرده بود كه نخستين بمب، 16 جولاي 1945 (بيست روز پيش از بمباران اتمي هيروشيما) در ايالت نيومكزيكو آمريكا آزمايش شده بود.
    
خدمه پروازي بمب افکني که هيروشيما را بمباران اتمي کرد ـ Paul W.Tibbets خلبان و فرمانده بمب افکن با تايپ نام مشخص شده است

    
بمب افکن انولا گي
در بخش پیش به موضعگیری‌ ناهماهنگ مسئولین امنیتی رژیم شاه در مورد بیزن جزنی و هشت زندانی دیگر که آنها را خودشان کشته بودند پرداخته و به دیدار دوست مهربانی اشاره کردم که بازی‌های روزگار یا به قول امانوئل کانت «مکر عقل» او را به گردنه های سخت زندگی انداخت و چون برگ خزان از بیداد زمان پژمرد. دیدار او پاک مرا دگرگون کرد...
...
در این قسمت به طیف زندانیان سیاسی دوران شاه پرداخته و اشاره کوتاهی هم به سید باقر امامی‌ (نورو) و دکتر اپریم اسحاق خواهم داشت. 
البته با توجه به تعدّد جریانات مختلف سیاسی و اجتماعی در تاریخ معاصر کشورمان و به تبع آن زندانیان سیاسی، بیشتر به کسانیکه در دو دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی سر و کارشان به زندان افتاد، می‌پردازم. 
ـــــــــــــــــــــــــــــ
زندانیان در تداوم مبارزات سیاسی نقش مهمی داشتند.
زندانیان سیاسی رژیم پیشن که بیشتر آنها در تهران و زندان‌های عشرت‌آباد، جمشیدیه، قزل قلعه، قزل حصار، کمیته مشترک و بویژه در قصر و اوین به سر می‌بردند، در تداوم مبارزات سیاسی علیه رژیم شاه نقش مهمی داشتند.
زندانیان تا سال ۱۳۵۰ به دو دسته مذهبی و غیرمذهبی تقسیم می‌شدند. برخی از نیروهای ملی‌گرا نیز در شمار مذهبی ها محسوب می‌شدند.
در قسمت دوازدهم خاطرات خانه زندگان به پیش‌زمینه‌های کمون مشترک در زندانهای ایران اشاره نموده‌ام. تا قبل از کمون بزرگ که اکثریت قریب به اتفاق زندانیان در آن شرکت داشتند، هر گروه در یک جمع زندگی می‌کردند و البته برای مشورت و رایزنی در خصوص چگونگی برخورد با مدیریت زندان با بقیه شور و مشورت می‌شد.
مذهبی‌ها جمع خودشان را داشتند و زندانیان غیرمذهبی نیز همینطور، که اسامی مختلف داشت. کمون توده‌ای‌ها، کمون جزنی، کمون پاک‌نژاد، نهضتی‌ها و...
...
با تقویت مشی مبارزه مسلحانه در میان گروه‌های مختلف سیاسی و ورود اعضای حزب ملل اسلامی، موتلفه، چریک‌های فدایی، مجاهدین خلق و چندین گروه دیگر به زندان‌، ورق برگشت و با توافق چریک‌های فدایی و مجاهدین خلق، وحدت استراتژیک در دستور کار قرار گرفت و زمینه عینی کمون بزرگ زندانیان بوجود آمد و سفره و جمع مشترک تا پیش از برادرکشی های بیرون (سوزاندن مجید شریف واقفی، گلوله‌زدن به صمدیه لباف و باقی قضایا در سال ۵۴) ادامه داشت. بعد از آن بود که آرایش نیروهای سیاسی در زندان نسبت به گذشته تغییر کرد و آثار شومش را در دهه پرابتلای ۶۰ و وقتی امثال لاجوردی به قدرت رسیدند، نشان داد.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
فعالیت‌های سیاسی منسجم در ایران
بعد از جنگ جهانی دوم، که دولت انگلیس نسبت به گذشته از تک و تا افتاد و با روسها سر منافعش درگیر بود، برای مبارزین ایران فرصت خوبی فراهم شد، به این معنی که امکان استفاده سیاسی از این دو گانگی پیش آمد و در نتیجه فعالین سیاسی در کشور ما از آن بهره‌مند شدند.
خروج رضاشاه از کشور و فضای باز سیاسی که در پی داشت هم، شرایط تازه ای پیش آورد. جدا از دو عامل فوق، (یعنی رقابت انگلیس و روس، و خروج رضا شاه)، شمار نه چندان اندکی از ایرانیان که در غرب تحصیل کرده بودند، همچنین رشد احساسات میهن‌دوستی و بیداری مردم شرایط لازم را برای فعالیت‌های سیاسی منسجم به وجود آورد.
...
با روی کارآمدن محمد رضا شاه، علاوه بر جریانات سیاسی ملی، مذهبی و مارکسیستی، گروههایی هم که نیروهای امنیتی به آنان «تجزیه‌طلب» می‌گفتند، به مجموعه جریانات اپوزیسیون اضافه شد. گروههای مزبور در کردستان، آذربایجان و خوزستان فعال بودند.
...
طی جنگ جهانی دوم، در آذربایجان، با رهبری سید جعفر پیشه‌وری شماری از هموطنان ما به فعالیت سیاسی مشغول بودند که البته با شروع بگیر و ببندها بیشترشان به شوروی فرار کردند اما وقتی مسئله آذربایجان کمَکی فروکش کرد مخفیانه به ایران برگشتند و خیلی از آنها بعد از بازگشت بازداشت و زندانی شدند. به این گروه «معاودین» می‌گفتند و اتهام‌شان جاسوسی برای شوروی بود.
گروه دیگر از این دست، زندانیان سیاسی مرتبط با حزب دموکرات کردستان ایران بودند و اتهامشان این بود که زمان اشغال ایران توسط نیروهای متفقین، زیر بیرق قاضی محمد، می‌خواستند کشور را تجزیه کنند. تفسیر مقامات امنیتی از رنج مردم کرد و خودمختاری کردستان،صرفاً تجزیه طلبی بود.
درآغاز نیروهای شوروی مستقر در ایران هوای جریان مزبور را داشتند اما با قرار و مداری که ۱۵ فروردین ۱۳۲۵ بین قوام السلطنه و سادچیکف، (بین ایران و شوروی) بسته شد ، از ایران رفتند و ارتش به سرکوب حزب دموکرات پرداخت و قاضی محمد و دیگر رهبران آن در مهاباد، به دار آویخته شده و تعداد زیادی زندانی شدند.
...
جدا از آنچه گفتم عده ای را هم به اتهام تجزیه طلبی در خوزستان دستگیر کرده بودند که ویژگی اصلی‌شان، جنبه ناسیونالیستی عربی آنان بود. هرچند رگه‌های شبه مذهبی هم داشتند.
بعدها از شکرالله پاکنژاد شنیدم که جدا از شمار محدودی از آنان که ترقیخواه و آرمانگرا بودند، این دسته اخیر بیشترشان به معنی واقعی کلمه زندانی سیاسی نبودند.
گویا خانواده‌هایشان در روستاها و شهر آبادان زندگی می‌کردند و از نظر معیشتی هم مشکلات زیادی داشتند و این مسئله مشغله ذهنی‌شان بود و می‌خواستند به هر قیمت که شده، از زندان بروند و پلیس هم حسابی سوءاستفاده می‌کرده و برایشان دام و دانه می‌ریخته‌است.
...
تعدادی از عشایر فارس هم گذارشان به زندان افتاد. بعد از قتل مهندس شاهپور ملک‌عابدی (رئیس حوزه اصلاحات ارضی فیروزآباد)، که ۲۱ آبان ۱۳۴۱، در«تنگاب»(تنگ آب) فیروزآباد فارس، اتفاق‏ افتاد، تعدادی را بازداشت کردند و برخی از آنها را به زندان قصر آوردند. 
ـــــــــــــــــــــــــــــ
همه زندانیان سیاسی ایران ملی بودند.
به یک معنا همه زندانیان سیاسی ایران ملی بودند و از قضا به خاطر سیاستهای ضد ملی حاکمان مستبد، خود را به آب و آتش می‌زدند. اما ملی در اینجا اشاره به مرتبطین جبهه ملی، حزب ایران و نهضت آزادی است.
۲۵ اسفند ۱۳۲۸ جبهه ملی ایران، شکل گرفت اما با کودتای ۲۸ مرداد زیر ضرب رفت و تعداد زیادی از اعضای آن دستگیر و زندانی شدند.
جبهه ملی اول با نام دکتر محمد مصدق عجین است و جبهه ملی دوم در سال ۳۹ برای ادامه مبارزه و استقرار حکومت قانونی تشکیل شد. البته دکتر مصدق ایراد گرفت که اساسنامه مربوطه، جبهه ای نیست و باید عوض شود.
جبهه ملی سوم در سال ۴۴ با هدف استقرار حکومت ملی (نه حکومت به اصطلاح قانونی که وابسته به قوانین رژیم شاه باشد)، تشکیل شد که دیری نپایید چرا که سرکوب و دیکتاتوری نفس‌اش را گرفت و خیلی ها دوباره زندانی شدند. البته خبرنامه اش تا دو سه سال در خارج منتشر می‌شد. از سال ۱۳۴۲ در آمریکا و اروپا فعالیت‌هایی داشت.
جبهه ملی چهارم مربوط به زمان انقلاب است که ابتدا با عنوان «اتحاد احزاب ملی» و... پا به صحنه گذاشت و...
جبهه ملی پنجم، هم، همان است که ابتدا شُکرالله پاکنژاد اسمش را به میان آورد و بعد با پیشنهاد دکتر منوچهر هزارخانی «جبهه دموکراتیک ملی» نام گرفت.
خلاصه، شماری از زندانیان، ملی و وابسته به جبهه مزبور بودند و به آنها «مصدقی» هم گفته می‌شد.
...
گروه دیگری از زندانیان ملی گرا مرتبط با نهضت آزادی بودند که ۲۷ اردیبهشت سال ۱۳۴۰ توسط برخی چهره‌های مذهبی جبهه ملی، مثل آیت‌الله طالقانی، مهندس مهدی بازرگان، خواهر زاده های مهندس بازرگان (منصور و رحیم عطایی)، دکتر یدالله سحابی، حسن نزیه و عباس سمیعی شکل گرفت.
نهضت آزادی به دلیل حضور آیت‌الله طالقانی و دکتر سحابی و مهندس بازرگان، مقبول شمار زیادی از مردم ایران بود. به مبارزین کمک می‌کرد. از قول مهندس بازرگان که مسلمان معتقدی بود گفته می‌شد ما اسلام را برای ایران می‌خواهیم نه بر عکس.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
 ۱۰۰ واعظ و روحانی گذرشان به زندان افتاد.
اینجا نقریباً نام همه طلاب و روحانیونی را که به زندان شاه افتادند، آورده‌ام. برخی از آنان مدت کوتاهی بازداشت می‌شدند و شماری سالهای زیاد حبس کشیدند. البته عده ای از افراد زیر دیگر در قید حیات نیستند و چندین نفر هم بعد از سال ۶۰ به زندان افتاده و کشته شدند.
...
حسن لاهوتی اشکوری، حسین غفاری، هادی غفاری،...امینی کرمانشاهی، حسین هراتی، ابراهیم باقری، محمد یوسف کیافتوحی، عباس حسینی، مراد علی احمدی، قربانعلی علیزاده، عسگری فقیه، احمد علی دباغی (معروف به برهانی)، اکبر رضائی استخروئیه، سید علی سجادی، عسگر شیر محمدی، حسین جوانبخت، محمد حسین غیاث علوی، جعفر حاج حیدری، ...گلرو، محمد حسین شجاعی، حسین خدادادی، شیخ محمد اکرمی، ...آل اسحاق، علی رکعی (احمدی - جوادی)، حسن محمودی، سید احمد هاشمی‌نژاد اشرفی، احمد(صفت‌اله) برزگر نفری، محمد حسینی نیاکجیدی، سعید کلانتر، سید نورالدین علوی طالقانی (خواهر زاده آیت‌الله طالقانی)، اسدالله بیات زنجانی،...لطیفی، محمد رضا (امیر) شریف راضی، علی خاتمی، سید محمد تقی حسینی زابلی، سید علی خامنه‌ای، هادی خامنه ای، محمد باقر فرزانه، غلامرضا اسدی، سید محمدرضا سعیدی، محمود (غلامرضا) مروی سماورچی، فیض الله سعادتی، صالحی مازندرانی، احمد محدث، غلامعلی نعیم آبادی، شیخ مصطفی رهنما، محمدرضا امیری، محسن مقدسی، ایرج صفاتی، حسن عشوری (عاشوری)، ابراهیم معدنی، عزیز علی پرتو، علی عبادی جامخانه، احمد طالبی، محسن دعاگوی فیض آبادی، جلال اشجع، دینه محمد آدینه‌زاده، سید محمد علی علوی طباطبائی، شیخ محمد باقر زاده، سید احمد علی نبوی نوری، علی بخشی، والی اله واحد مرزبان کلاته، کمال‌الدین ادیب زارچی، سید محمد باقر دریاباری، قربانعلی درزی، حمید رضا خزاعی، محمد علی ذاکریان، محمدعلی مالک الرقایی، نصر‌اله مظهری، علی سراجی، شیخ مصطفی فومنی حائری، سید ابراهیم مرزانی (معروف به حسینی)، نور محمد عقیلی، احمد ملازاده، عبد‌اله میثمی، حسین آقا علیخانی، اکبر بهرمانی هاشمی رفسنجانی، محمدرضا مهدوی کنی، ناطق نوری، اکبر دخانچی، محی‌الدین انواری، موحدی کرمانی، ربانی شیرازی، محمد جواد حجتی کرمانی، جعفر شجونی، سید رضا برقعی مدرس،مهدی کروبی، یحیی مصباح، 
ابوالفضل شکوری، سید مرتضی جزایری، ایراهیم سولگی، محمدرضا بیگ‌ یزدی‌ معروف‌ به‌ «فاکر خراسانی‌»، جعفری گیلانی، عباس سالاری، علی عرفا، محمد تقی زشتی، سید محمد رضوی، عبدالمجید معادیخواه، جلال گنجه ای، عبدالرضا حجازی، محمد علی گرامی،...و سید روح الله مصطفوی (آیت‌الله خمینی)
شاید تعداد دیگری هم باشد و الآن اسامی شان در ذهنم نیست.
همچنین آیت‌الله منتظری و آیت الله طالقانی (سید محمود علائی طالقانی) که جای خود دارند.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
زندانیان موتلفه و...
شمار دیگری از زندانیان، مرتبط با جمعیت موتلفه اسلامی بودند.
سال ۱۳۴۲-۱۳۴۱ سه هیئت مذهبی مسجد شیخ‌علی، هیئت اصفهانی‌ها و هیئت مویّد مسجد امین‌الدوله، مرکب از بازاریان و فرهنگیان که بیشتر مقلد آیت‌الله خمینی بودند تشکیلاتی را به نام «هیئت‌های موتلفه» ایجاد کردند.
اعضای هسته اولیه هیئت‌های موتلفه گرایش سیاسی واحدی نداشتند. در میان آنها هم هوادار فداییان اسلام بود. هم طرفداران آیت‌‌الله کاشانی و هم جبهه ملی.
گفته شده این تشکل مورد تائید آیت الله خمینی بود. گروه مزبور پس از تبعید مرجع دینی‌شان و در پیامد واقعه ۱۵ خرداد سال ۴۲، یک شاخه نظامی تشکیل داد و به اقدامات مسلحانه دست زد و در این رابطه حسنعلی منصور نخست وزیر شاه، ترور شد.
شکرالله پاکنژاد از قول عسکراولادی می‌گفت ما می‌توانستیم خود شاه را بزنیم اما آماده پیامدهایش نبودیم و چون بهره اش را مارکسیستها می‌بردند، اینکار را نکردیم.
ترور حسنعلی منصور سبب شد که تمامی افراد موتلفه - به جز سید علی اندرزگو و حاج مهدی بهادران که متواری شده بودند، بقیه دستگیر و زندانی شوند.
چهار نفر (محمد صادق امانی، محمد بخارایی، مرتضی نیک‌نژاد و رضا صفار هرندی) اعدام شدند و حکم اعدام برخی به حبس ابد تبدیل شد. عده‌ای هم به حبس‌های طولانی محکوم شدند. از زندانیان سیاسی موتلفه می‌توان افراد زیر را نام برد.
ابوالفضل توکلی بینا، صادق اسلامی، حاج عزت خلیلی، حاج مهدی عراقی، هاشم امانی، حبیب الله عسکر اولادی، ابوالفضل حاج حیدری، عباس مدرسی‌فر، حاج احمد شهاب، حمید ایپکچی، تقی کلافچی، آیت‌الله انواری و... تعدادی دیگر.
...
خودشان می‌گفتند برخی از اعضای موتلفه در بیرون از زندان با سازمان مجاهدین همکاریهایی داشتند. (که البته این موضوع اگر درست باشد به قبل از حوادث سال ۵۴ برمی‌گردد.)
ـــــــــــــــــــــــــــــ
زندانیان حزب ملل اسلامی و گروه حزب‌الله
حزب ملل اسلامی که به مشی مسلحانه اعتقاد داشت، سال ۱۳۴۴ به وسیله سید محمد کاظم بجنوردی تشکیل شده بود. سال ۱۳۴۴، به طور تصادفی مورد شناسایی قرار گرفت و همه اعضای آن دستگیر و زندانی شدند. در بخشهای پیش به این موضوع اشاره نموده‌ام.
از میان آنها می‌توان سید محمد کاظم بجنوردی، محمد جواد حجتی کرمانی، عباس دوزدوزانی، محمد کاظم سیفیان، احمد احمد، محمد علی مولوی عربشاهی، عباس آقا زمانی (ابو شریف)، علیرضا سپاسی آشتیانی و تعدادی دیگر.... را نام برد.
شماری از اعضای حزب ملل اسلامی پس از آزادی از زندان، گروه دیگری به نام «حزب‌الله» را پی‌ریزی کرده و از سال ۱۳۴۷ فعالیت خود را آغاز نمودند که بعدها دستگیر شدند.
داود محبوب مجاز، مهدی افتخاری، مهدی برایی، محمد مفیدی، محمدباقر عباسی، هادی شمس حائری، محمد باقر صنوبری، سیدمحمد سیدمحمودی طباطبایی، محمد مظاهری (برادر عباس مظاهری که در تظاهرات مردمی علیه استبداد گلوله خورد و جان باخت)، کیوان مهشید، علی‌اصغر اهل کسب (رفیعی)، و برادران منصوری (احمد و جواد)...به این گروه و نیز حزب ملل دلبستگی داشتند. در قسمت پانزدهم خاطرات خانه زندگان اسامی بیشتری از این تشکل آورده‌ام.
...
برخی از زندانیان مذهبی زمان شاه خودشان را به گروههای هفت گانه زیر که بعد از انقلاب مجاهدین انقلاب اسلامی را شکل دادند ربط می‌دهند.
امت واحده، توحیدی بدر، توحیدی صف، فلاح، فلق، منصورون و موحدین
ـــــــــــــــــــــــــــــ
زندانیان گروه والفجر
از گروه والفجر (یعنی سپیده سحر) چندین نفر بازداشت شدند.
گروه مزبور را طلبه ای به اسم محمدعلی موحدی قمی بنیان گذاشته بود. وی چندبار به خاطر تکثیر اعلامیه های آیت‌الله خمینی، همچنین بعد از واقعه ۱۵ خرداد سال ۴۲ دستگیر شده بود. آزاد که می‌شود گروهی با مشی مسلحانه راه اندازی نموده و در قم شروع به عضو گیری می‌کند.
سپس با حمیدرضا اشراقی، محمدعلی باقری، محمد مشرف، مصطفی نیکو حرف ماهر، حمید رضا فاطمی و جواد زرگران قمی، به فکر تهیه اسلحه می‌افتند. گویا در بهمن ۱۳۵۳ قصد خلع سلاح یک پاسبان را در تهران داشتند که منجر به درگیری شده، محمدعلی باقری مجروح و دستگیر می‌شود و اعضای گروه هم اکثراً دستگیر می‌شوند.
محمدعلی موحدی و حمیدرضا فاطمی را ۱۶ اسفند ۱۳۵۴ تیرباران کردند و بقیه حکم گرفتند. بعداً از جواد زرگران قمی خواهم گفت.
زندانیان مرتبط با مجاهدین و فداییان هم که جوان تر بوده و در اکثریت قرار داشتند، در میان زندانیان سیاسی شاخص بودند. بعدها اسامی شان را می‌آورم.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
زندانیان توده‌ای
بخش مهمی از زندانیان سیاسی رژیم پیشین در دوره‌های مختلف مرتبط با گروه‌های مارکسیستی بودند.
اعضای حزب توده نخستین گروه از زندانیان سیاسی مارکسیست هستند.
زمانی بود که غیر از نواّب صفوی و خلیل طهماسبی و... (از فدائیان اسلام)، و نیز آقای رضا زاده قشقائی، بقیه، یعنی بیش از ۹۵ درصد از زندانیان، توده‌ای بودند و رژیم شاه بالاترین فشارها را به‌ آنان واردمی‌کرد.
بعد از کودتای ۲۸ مرداد و کشف سازمان مخفی حزب در سازمان افسری، زندان و توده ای با هم مترادف بود.
پرویز حکمت‌جو، علی خاوری، یدالله شهید زند، شاهرخ مسکوب، مهدی خانبابا تهرانی و خیلی‌های دیگر (که در قسمت هفدهم اسامی شان را آورده‌ام) در زندان بودند.
البته سازمان انقلابی توده، سازمان مارکسیستی - لنینیستی توفان، سازمان رهایی بخش خلق‌های ایران (سیروس نهاوندی، حسین رفیعی، ابوالفضل موسوی، تعمت الله عیوض محمدی، عباس میلانی و...) هم به نوعی از حزب توده کنده شده بودند.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
گروه پرویز نیکخواه
به آنان زندانیان چپی ۲۱ فروردین، همچنین، گروه «یوش» گفته می‌شد.
پرویز نیکخواه (رهبر گروه)، مهندس احمد منصوری مقدم، مهندس منصور پورکاشانی و... با مرام و رویه‌ای مارکسیستی- مائوئیستی به اتهام دخالت در ماجرای ترور شاه در ۲۱ فروردین سال ۱۳۴۴ دستگیر شده بودند.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
ستاره سرخ
گروه ستاره سرخ که به گروه ۲۰ نفری معروف شده بودند، گروهی کم سن و سال بود که با تمایلات مارکسیستی پا به عرصه مبارزه گذاشتند و بدون هیچ‌گونه رابطه سازمانی به چریک‌های فدایی خلق گرایش پیدا کردند. در گروه ستاره سرخ، علی‌رضا شکوهی، که بیست‌ساله بود نفر اول بود. سال ۱۳۵۰ همه اعضای این گروه بعد از دستگیری در دادگاه بدوی به حبس‌های از ۱۰ سال تا ابد محکوم شدند. البته شکوهی، هاشمی و محمد احمدیان، به اعدام محکوم شدند.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
گروه فلسطین
این گروه با انتشار دفاعیه شکرالله پاک‌نژاد معروف و مطرح شد، دفاعیه‌ای که با فداکاری زنده یاد «یوسف آلیاری»، از زندان بیرون آمد و در بیرون زندان با همت خانم میهن قریشی (همسر زنده‌یاد بیژن جزنی) توسط دختر یکی از نظامیان رژیم پیشین از ایران به خارج کشور فرستاده شد و به دست امثال ژان پل سارتر هم رسید.
یوسف آلیاری تمام دفاعیه را ریزنویسی کرد و در پلاستیک کوچکی گذاشت، سپس قورت داد و از زندان بیرون آورد. 
گروه فلسطین که که تعدادشان ۲۳ یا ۲۴ نفر بود در سال‌های ۱۳۴۷ و ۱۳۴۸ توسط پاک‌نژاد (شُکری) و چند تن از دوستانش با ایدئولوژی مارکسیستی تشکیل شد و گروه در صدد بود برای آموزش و آمادگی راهی فلسطین شود و بهمین دلیل به گروه فلسطین معروف شد. به جز چهار نفر از اعضای آن‌ که توانستند وارد عراق شوند، بقیه گیر افتادند. در این میان پاک‌نژاد، ناصر کاخساز و مسعود بطحایی از اعضای اصلی گروه به حبس ابد و سه تن دیگر به ۱۰ سال زندان محکوم شدند. شکرالله پاکنژاد، ناصر کاخساز، مسعود بطحائی، ناصر رحیم خانی، احمد صبوری، عبدالله فاضلی، هاشم سکوند، هدایت‌الله سلطان‌زاده، عبدالله نواب بوشهری، بهرام شالگونی، داود صلحدوست، سلامت رنجبر، محمد رضا شالگونی، ابراهیم انزابی‌نژاد، محمد معزز، ناصر جعفری، فرشید جمالی، فرهاد اشرفی در شمار زندانیان گروه فلسطین بودند. 
...
علاوه بر گروه‌هایی که نام برده شد، اعضای گروه‌های دیگری از جمله «گروه جبهه خلق»، «گروه جبهه دموکراتیک خلق ایران» (گروه عبدالله اندرودی) و... نیز با گرایشات مارکسیستی در زندان وجود داشتند.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
کنفدراسیون
در میان زندانیان کسانی مثل من که در رابطه با هیچ گروه وسازمانی دستگیر نشده بودند، کم و بیش بود. همچنین کسانیکه در خارج از کشور در کنفدراسیون جهانی دانشجویان یا تشکلهای دیگر فعال بودند و گذرشان به ایران افتاده و دستگیر شده بودند.
در زمان شاه پشتیبانی گسترده کنفدراسیون از مبارزات مردم ایران علیه رژیم شاه و تلاش برای آزادی زندانیان سیاسی زبانزد بود. کنفدراسیون در دفاع از زندانیان، چندین اعتصاب غذا و مارش های اعتراضی به راه انداخت.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
گروه آرمان خلق، گروه ابوذر، گروه دکتر اعظمی، نیکسونی‌ها
از گروه آرمان خلق، گروه ابوذر، هواداران دکتر اعظمی، نیکسونی‌ها (دانشجویانی که در جریان دیدار نیکسون از ایران، به ماشین وی سنگ زدند) و کسانی که به خاطر جشن‌های ٢٥٠٠ ساله شاهنشاهی دستگیر شده بودند هم، بین زندانیان بودند.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
گروه ساکا، بنگلادشی‌ها...
از گروه ساکا و «بنگلادشی‌ها» (عده‌ای که روز استقلال بنگلادش از گروه ساکا انشعاب کردند)، هم خیلی ها بازداشت شدند.
ساکا مخفف ‌«سازمان انقلابی کارگران ایران» بود. از این گروه حدود ۱۳۰ نفر به دادگاه رفتند و حکم گرفتند.
در زندان شایع بود که دکتر حمید ستارزاده از اعضای ساکا، در ضربه به آن نقش داشته است.
آلبرت سهرابیان و حسن اُردین را خیلی شکنجه کرده بودند.ساواک یکی از اعضای ساکا را به نام «بهروز صُنعی» که اهل خراسان و دانشجوی دانشکده ‍کشاورزی دانشگاه تهران بود، پس‌ از دستگیری به ‍زندان بندرعباس‌ که شرایط سختی داشت تبعید کرد و بهروز در آنجا درگذشت. این موضوع را «بهروز حقی» سالهای بعد در زندان وکیل‌آباد مشهد برایم تعریف کرد. بهروز صُنعی خیلی شکتجه شده بود.
بهروز، تنها فرزند خانواده بود و پدر و مادرش‌ پس‌ از شنیدن خبر جانباختن‌اش به فاصله کوتاهی، هر دو دق‌مرگ شدند.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
باقر امامی (نورو)
متاسفانه زنده باد بیژن جزنی در کتاب «تاریخ سی ساله» در مورد گروه ساکا و پیدایش کروژکها (محافل)... دقیق ننوشته است.
گروه ساکا، بی اختیار کسانی چون باقر امامی، آلبرت سهرابیان و حسن اُردین...را به یاد ما می‌آورد. همه سراپا شور بودند و البته الآن هیچکدامشان زنده نیستند. آلبرت سهرابیان زندانی رنجدیده و عزیزی بود. او و خیلی های دیگر از باقر امامی به خوبی یاد می‌کردند.
باقر امامی (نورو) ابتلائات مبارزه و زندگی را تاب نیآورد و با شکسته شدن بت هایش، خودش را کشت. سال ۱۳۴۶ در ۶۴ سالگی از فرط اندوه و یأس، جان خودش را گرفت...
با تیغ سلمانی دستش‌ را برید با خونی ‍که از دستش‌ خارج شده و به در و دیوار پاشیده بود روی دیوار نوشت: «هر چه بیشتر سگ دو زدم کمتر به هدفم نزدیک ‍شدم... اتحاد شوروی راه انحراف را در پیش‌ گرفته و دارد به پرولتاریای جهان خیانت می‌کند... ‍»
غلبه کردن یأس و درماندگی بر باقر امامی و خودکشی او به این دلیل که شوروی وفای بعهد نکرد، پسندیده نیست اما او برخلاف تبلیغات رادیو مسکو و نظر زنده‌یاد بیژن جزنی در کتاب تاریخ سی‌ساله، مبارز معتقدی بود. عامل دشمن نبود.
بگذریم...
ـــــــــــــــــــــــــــــ
آفتاب لب بام است.
ای که دستت می‌رسد کاری بکن 
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار 
این همه رفتند و مای شوخ چشم 
هیچ نگرفتیم از ایشان اعتبار 
آنچه دیدی برقرار خود نماند 
و آنچه بینی هم نماند برقرار 
دیر و زود این شخص و شکل نازنین
خاک خواهد بودن و خاکش غبار
بادها می‌وزند و برگها فرو می‌ریزند. ما نیز دیر یا زود از شاخه جدا شده و به خاک‌ می‌افتیم. برخیزیم و کاری کنیم. سینه‌ها را از کینه‌ها و وسوسه‌ها بشوییم و یادمان‌ها را با خود به گور نبریم. ثبت و ضبط کنیم.
امروز تماشا می‌کنیم و فردا تماشا می‌شویم.
کوس رحلت بکوفت دست اجل
ای دو چشمم وداع سر بکنید
ای کف دست و ساعد و بازو
همه تودیع یکدگر بکنید...
بادها می‌وزند و برگها فرو می‌ریزند.

پانویس
معاودین
در فرهنگ سیاسی ایران «معاودین» به کسانی گفته می‌شوند که توسط حکومت صدام حسین از عراق به ایران اخراج شده‌اند. اما عده ای که در دوران پیشه وری از شوروی بازمی‌گشتند هم، معاودین خوانده می شدند. معاودین یعنی بازگشت داده شدگان
دولت شوروی، معاودین را که بعد از شهریور ۱۳۲۰، به آن کشور گریخته بودند، طی قراردادی به ایران برگرداند. از جمله کسانی که برگشته بود، ستوان قبادی بود. ستوان قبادی کسی است که افسر نگهبان بوده و در سال ۱۳۲۹، ده نفر رهبران حزب توده را از زندان فراری داده بود. دولت شوروی نامبرده را پس از آنکه ۱۲ سال در زندان نگهداشته بود، به ایران برگرداند. یکی از زندانیان وی را دیده بود. می گفت پیر و نحیف و درواقع، یک مشت استخوان شده بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
قتل مهندس ملک‌عابدی، بگیر و ببند عشایر و دستگیری محمد ضرغامی 
بعد از کشته شدن «مهندس شاهپور ملک‏عابدی» (رئیس حوزه اصلاحات ارضی فیروزآباد)، که ۲۱ آبان ۱۳۴۱، در«تنگاب»(تنگ آب) فیروزآباد فارس، اتفاق‏ افتاد و هجوم دوباره حکومت پهلوی به ایلات و عشایر جنوب را در پی داشت، در شیراز حکومت نظامی شد و سرکوب عشایر مخالف در کوهمره سرخی و قشقایی در دستور کار رژیم شاه قرار گرفت. هدف اصلی خلع سلاح عشایر بود. اما هیچ فرد عشایری، به آسانی تسلیم‏ نمی‏شد و تفنگ خویش را تحویل نمی‏داد و کار به آزار و زندانی کردن شماری از آنان کشید. همین مسئله خلع سلاح منجر به شورش‏ وسیعی در عشایر جنوب گردید و در این رابطه تعدادی کشته و دستگیر شدند. 
محمد ضرغامی خان معروف ایل باصری، هم در میان زندانیان بود. 
البته دستگیری وی در ظاهر به دلیل رعایت نکردن مقررات حکومت نظامی‏ شیراز بود و ارتباطی با قتل ملک عابدی نداشت. گفته می‌شد قتل وی زیر سر قاچاقچیان بوده اما بهانه خوبی برای خلع سلاح عشایر و بگیر و ببندها پیش آورد.
ـــــــــــــــــــــــــــــ 
کروژکها، یکا، کسکا...
باقر امامی پس از شهریور ۱۳۲۰ خطش را از حزب توده جدا کرده بود و «کروژکها» (یا محافل) را بنیان نهاد.
کروژک Кружок کلمه‌ای روسی است به معنی محفل و یا حوزه.
وقتی کروژگها شکل گرفت تنی چند از دوستانش، گروه «یکا» را که مخفف «‌یادرو‌کمونیستی ایران» است تاسیس‌ کردند. «یادرو‌» ядро در زبان روسی به معنی هسته است.
برای شکل گیری جریانی به نام اختصاری «کسکا‌» هم تلاش کردند که قرار بوده «کارگران‌، ‌سربازان‌، و کارمندان ایران را در زیر یک سقف جمع کند.
بعداً از همین جریان انشعابی، یک دسته جدید به نام «گاما»‌ (گروه انقلابی مارکسیستهای ایران‌) متولد شد و سپس‌ «یکا» و «گاما»‌ با هم متحد شدند و «ساکا» (سازمان انقلابی کمونیستی ایران‌) را تشکیل دادند.
یادآوری کنم که کسانی که «ﮐﺮﻭژکﻫﺎ» (محافل)، ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺷﻮﺭﺍﻫﺎ ﺭﺍ هم ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻧﺸﺮﯾﻪﺍی ﺑﻪ ﻧﺎﻡ «ﺑﻪ ﭘﻴﺶ» ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ. گویا وقتی ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ می‌شوند و ﻗﺮﺍﺭ می‌شود ﺁﻥﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺷﻤﺎﺭﻩ ۲ ﻗﺼﺮ ﺑﺒﺮﻧﺪ، ﺯﻧﺪﺍﻧﻴﺎﻥ ﺗﻮﺩﻩ ﺍی ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﺖ ﻓﺸﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭ می‌دهند ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﺑﻬﻴﭽﻮﺟﻪ من الوجوه نباید پایشان را ﺑﻪ ﺑﻨﺪ ﻣﺎ بگذارند ﻭﮔﺮﻧﻪ ما ﺍﻋﺘﺼﺎﺏ ﻏﺬﺍ ﻣﯽﮐﻨﻴﻢ. ﻣﺴﺆﻭﻟﻴﻦ هم ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﺠﺒﻮﺭ می‌شوند ﺍﻋﻀﺎی «ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺷﻮﺭﺍ ﻫﺎ» ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻋﺎﺩی ﺑﻔﺮﺳﺘﻨﺪ!
حزب توده به تبع رادیو مسکو، همه جا پخش کرد باقر امامی، مزدور دشمن و جاسوس است، دورش خط بکشید...
رفتار زشتی که بعد از انتقادات «دکتر اپریم اسحاق» و بعدها با امثال «خلیل ملکی» تکرار شد. 
ـــــــــــــــــــــــــــــ
اگر در تهران مانده بود پنجاه وسه نفر معروف ۵۴ نفر می‌شدند. 
دکتر اپریم اسحاق اهل ارومیه بود. آسوری و کشیش‌زاده
مثل بسیاری از روشنفکران زمانه اش توده یی شد اما توده یی نماند. در واقع تحمل نشد. رساله «چه باید کرد» و «حزب توده بر سر دوراهی» را که نوشت، «مزدور» و «خائن» معرفییش کردند و همه می‌بایست دورش را خط بکشند.
اقتصاددان بزرگی بود و در کلاس درس «آلفرد مارشال» و «جان مینارد کینز» شرکت می‌کرد. می‌گفتند به «کینز» انتقادهایی وارد ساخت که از پاسخ به آنها درمانده شد. زبان های فارسی، ترکی، روسی، انگلیسی، اسپانیایی و آسوری مادری خود را خوب می‌دانست و به ارمنی و فرانسوی کاملاً مسلط بود. 
اپریم پایان نامه تحصیلی دکترای خود را «درباره نظریه پولی مکتب اقتصاد کمبریج» نوشت. 
...
با مجله دنیا و دکتر ارانی و انورخامه یی دمخور بود. اینطور که کیانوری گفته وی به گروه خلیل ملکی نزدیک بود. 
وقتی حزب توده با وی کج افتاد، اپریم ناگهان از «سرباز دلیر وطن» به عنصری خودفروخته و «دشمن خلق های تحت ستم» تبدیل شد. جرم او انتقاد و نوشتن کتاب چه باید کرد و بر سر دوراهی بود. دست کمی از جلال آل احمد نداشت.
کتاب حزب توده بر سر دوراهی با ویراستاری جلال و با نام مستعار «آلاتور» به چاپ رسید و در مدت کوتاهی اهمیت خود را در جامعه فکری آن دوره پیدا کرد. 
«آل» به معنای خانواده و ایل و «آرتور» به معنای آشور است.
آشوری ها به خودشان «آرتوری» خطاب می‌کنند 
به خلیل ملکی چیزی به این مضمون گفته بود که اگر رهبری حزب توده با منتقدین درافتد از آنان شیاطینی می‌سازد که آن سرش ناپیداست. حتی اگر خودشان بدانند که آن به اصطلاح شیاطین و خائنین، به سوسیالیسم مومن بوده و هستند، باز هم آنها را با تمام قوا خواهند کوبید تا از خاطره ها محو شوند. 
...
اپریم کتابی با نام از مارشال تا کینز را منتشر کرد و در انگلستان استاد کالج وادهام آکسفورد شد. یکی از کتابهای او «سیاست های مالی و پولی در کشورهای رو به توسعه» است که سه سال بعد از انقلاب نوشته است.
اپریم و خلیل ملکی نخستین و جدی ترین انتقادات خود را در جریان آذربایجان ابراز داشتند و نسبت به رهبری حزب و موضع گیری آنان در این رابطه اعتراضاتی را مطرح کردند. او نیز مثل باقر امامی تا پایان عمر به سوسیالیسم مومن ماند. 
اپریم در سوم آذر ۱۳۷۷ در یکی از بیمارستان های آکسفورد درگذشت. وصیت کرده بود در مراسم تدفینش تنها موسیقی باخ، موتسارت، بتهوون و پوچینی نواخته شود و خطابه تدفین را ابراهیم گلستان بنویسد و ایراد کند.
ابراهیم گلستان پیش از حاکسپاری او گفت:
تا چند لحظه دیگر تن اپریم به خلوص عنصرهای اساسی بدل می‌شود. لیکن خاطره انسانی که او بود نزد 
بعضی از ما باقی می‌ماند. این خاطره بازتاب وجود او در آیینه صیقلی یا غبار گرفته ذهن هر یک از ماست. نقشی که من در ذهن خود از او دارم نقش یک صراحت پرجرات است... اپریم به اعتقادهای اخلاقی مسلح بود. 
گلستان گفت یک روز صبح پیش از مرگش به او تلفن کردم و گفتم «داریم می‌آییم.» گفت؛ «نیایید. پیش از اینکه برسید من رفته ام.»
آخرین وداعش به همان اندازه شوخ و تیز زبان بود که عرفانی و از روی واقعیت. گفت «یا حق». به این معنی که «ای نیکویی»، «ای خدا»، «ای حقیقت». همه به هم بافته در این دو هجا. «یا حق، اپریم»
...
خاطرات خانه زندگان قصه نیست. نردبان است. نردبان آسمان. آسمان نهان درون که در ژرفا و پهناوری کم از آسمان برون نیست.
از شما دعوت می‌کنم ویدیوی ضمیمه را ببینید.
...
سایت همنشین بهار
ایمیل