نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۴ شهریور ۸, یکشنبه


به بهانه کودتای ۲۸ مرداد

آیا مصدق می خواست جمهوری اعلام کند؟

بخشی از خاطرات دکتر خسرو شاکری


گفت و گو از رحمت بنی اسدی
 
Thu 20 08 2015 


kh-chakeri00.jpg
...... اين گذشت تا روز ۲۸ مرداد شد . معمولا پدرم صبح زود سر كار مي رفت و ساعت يك بعد از ظهر به خانه بر مي گشت . ناهار را مي خورد . چرتي مي زد . دوباره ساعت ۴ بعد از ظهر به حجره مي رفت . آن روز من هم با او بودم . ساعت يك كه به خانه بر مي گشتيم ، مثل هميشه از خيابان سبزه ميدان به سمت بوذر جمهري آمديم . درشهر هيچ خبري نبود . آقاي دانالد ويلبر (؟) ، هما ن كسي كه گزارش معروف سيا را در باره كودتاي ۲۸ مرداد نوشته و توي نيويورك تايمز چاپ شده است ، از ساعت ها يي نوشته است كه به حافظه شخصي من نمي خواند . مسير ما بوذرجمهري بود . از آن جا مي پيچيديم به خيابان شاهپور . از توي شاهپور ، وارد خيابان فرهنگ مي شديم ، بعد هم اميريه و خيابان انتظام . در اين جا كوچه آشيخ هادي بود . سر كوچه هم مدرسه رازي واقع شده بود و پاتوق يا خانه شعبان بي مخ و دار ودسته اش بود .در اين جا بود كه جلوي ماشين پدرم را گرفتند . يك سطل چسب دست شان بود . به زور از راننده پول مي گرفتند و يك عكس شاه هم مي چسباندند روي شيشه جلوي ماشين . اگر كسي پول نمي داد ، شيشه هارا خرد مي كردند . طبيعي است پدر من هم داد . رسيديم به خانه . ولي معلوم بود اوضاع طبيعي نيست .

 تعدادشان چند نفر بود ؟
 سي چهل نفر بيشتر نبودند . ولي كار شروع شده بود . رسيديم خانه . ساعت ۲ راديو را كه گرفتيم ، خرخر مي كرد . چيزي شنيده نمي شد . مدتي گذشت . نمي دانم چه ساعتي بود كه معلوم شد راديو را گرفته اند . ميراشرافي و ملكه اعتضادي و دار ودسته شان راديو را گرفته بودند . خوب يادم مي آيد كه گفتند : فاطمي دستگير و تكه تكه شده است



 از راديو اعلام شد ؟
 بله . ميراشرافي اعلام كرد . خيلي ناراحت شدم . بعد از آن كه پدرم خوابيد ، دوچرخه را برداشتم و بيرون آمدم . رفتم به سمت كاخ . وقتي رسيدم آن جا گمان مي كنم پنج بعد از ظهر بود . جنگ تقريبا تن به تن در خانه مصدق تمام شده بود . خانه مصدق هم ويرانه بود . مردم كنار خيابان ايستاده بودند و نگاه مي كردند . كاميون هايي از خانه مصدق به سمت پايين مي آمد .

 كاميون هاي نظامي ؟
 نظامي و غير نظامي . ولي آدم هايي كه سوار بودند ، اوباش بودند . هورا مي كشيدند .“ زنده شاه ، مرگ بر مصدق ” مي گفتند . خانه مصدق و اطراف آن را غارت كرده بودند . حالا داشتند به سوي ميدان راه آهن مي رفتند . برگشتم . ‌رفتم پايين تر از خانه خودمان . مردم ايستاده بودند . خيلي ها گريه مي كردند .

 هيچ مقاومتي نبود ؟
 هيچ . در خانه مصدق مقاومت خوبي بود ولي سرانجام خانه او به وسيله اوباش اشغال و غارت شده بود. خيلي خوب به ياد دارم . مردي از همان دسته اوباشان ، گرامافوني دستش بود و مي خواست همان جا آن را بفروشد . معلوم بود اين گرامافون را از خانه مصدق دزديده است و مي خواست سرضرب نفد كند . يك باباي ديگر هم يگ ديگ خورش بادمجان در دست داشت . مي گفت : من هم خورش بادمجان گيرم آمد ه است .

 آيا تما م برنامه كودتا فقط دريكي دو ساعت ، آن هم به وسيله يك مشت اوباش صورت گرفت ؟
 نه . از ارگ كه محل راديو بود ، هنوز نيامده بودند . كو دتا خيلي آسان انجام گرفت .

 در ديگر نقاط شهر هيچ خبري يا مقاو متي نبود؟
 من خبر نداشتم . حالا مي دانيم كه كودتا گران برق وتلفن نقاط حسا س را قطع كرده بودند . بعد به كمك نيروهاي ارتش راديو را هم گرفته بودند . چون راديو مهم بود . اعلام كردند كه ما فاطمي را كشتيم و مصدق را هم گرفتيم – مصدق را هنوز نگرفته بودند -

 علت عدم مقاومت مردم را در چه مي دانيد ؟
 اين يك بحث تاريخي و مفصل است . آدم كه غافگير بشود ، هيچ وقت نمي تواند مقاومت كند .

 تحليل هايي كه در اين سال ها از شكست جنبش مي شود ، يكي هم اين است كه مصدق در ديدار با فرستاده آمريكا ، بعد از كودتاي ۲۵ مرداد ، به او قول داد كه آرامش شهر را حفظ كند . از اين رو طي اطلاعيه يي ، هر نوع تظاهرات و برگزاري ميتينگ ها را ممنوع كرد . خالي شدن خيابان ها از مردم ، سياست خود مصدق بود.
 اين ها را گفته اند ولي ما نمي دانيم . آن چه كه من يادم مي آيد و آن چه را كه خوانده ام ، اين است كه پس از ۲۵ مرداد احساس مي شد كه كودتا شكست خورده است وشاه هم فرار كرده است . مصدق هم به دكتر صديقي وزير كشور فرمان داده بود تا فرمانداري ها براي برگزاري انتخابات آماده بشوند . حالا ماهيت اين انتخابات چي بود، هيچ كس نمي داند . اين جوري مي توان اسبكولاسيون 1 كرد، يعني حدس منتفع زد . يعني كه مصدق يا مي خواسته است سلطنت را براندازد و جمهوري اعلام كند يا مي خواسته است شوراي سلطنت را بياورد . در خارج همه غربي ها ، مي گفتند مصدق مي خواهد جمهوري ايجاد كند . در باختر امروز هم صحبت از جمهوري پيش مي آيد . دكتر فاطمي در نامه هايي كه بعدا براي رهبران جبهه ملي نوشته ، گفته است كه در اين چند روز من هيچ مقاله يي را بدون اطلاع مصدق چاپ نكرده ام . هر مقاله يي كه چاپ شده ، قبلا مصدق آن را خوانده و با چاپ آن موافقت كرده است . مصدق هم اين حرف را تكذيب نكرده است . اين جالب است . به نظر من نكته مهم اين است كه تمام نيرو ها از جمله حزب توده غافلگير شدند . توده يي ها سعي مي كنند تقصير ها را به گردن مصدق بيندازند و مي گويند مصدق گفت كه امن و امان است . ولي مصدق كه مثل توده يي ها آدم توي ارتش نداشت . آن ها بودند كه همه جا نفوذ كرده بودند . آن ها مي توانستند كودتاي دوم را پيش بيني كنند . ببينيد محافظ شخص شاه ، محافظ زاهدي از افسران حزب توده بودند . اين ها را ما ديگر از خاطرات توده يي ها مي خوانيم . خلاصه اين مساله دراز است . من شخصا فكر نمي كنم الان آمادگي لازم داشته باشم وارد اين بحث شوم . با يد يك جلسه گذاشت و روي اين مساله بيشتر بحث كرد .

 آيابه نظر شما به عنوان يك تاريخ نگار مصدق با جمهوري موافق بود ؟
 من شخصا قانع هستم و در اين زمينه يك مقاله هم نوشته ام . همين حرفي كه مصدق مي گويد : خودتان را براي انتخابات آماده كنيد ، براي تشكيل مجلس نيست . چون او خود مجلس را منحل كرده است ، بلكه انتخابات براي راي گيري است : راي به چي ؟ يا خلع محمد رضا شاه ست يا ادامه سلطنت.

 يعني يك همه پرسي ديگر ؟
 بله دستور رفراندوم است . اين مساله توي دادگاه مصدق هم مطرح مي شود .صديقي وزير كشور مصدق توي دادگاه مي گويد : به من مربوط نيست آقاي دكتر مصدق فرموده است . از خودشان بپرسيد . مصدق هم مي گويد : بنده مي خواستم از مردم راي بگيرم. ولي ديگر نمي گويد براي چي ؟ معلوم است جلوي دادگاه نظامي شاه نمي خواهد بگويد من مي خواهم جمهوري برقرار كنم . توي خاطرات خودش هم نوشته است : صرف جمهوري يا حكومت سلطنتي به معني دموكراسي نيست . چون هم ديكتاتوري هاي جمهوري داريم و هم ديكتاتوري سلطنتي . هم دموكراسي هاي سلطنتي داريم و هم دموكراسي هاي جمهوري . اين حرف درست است . ولي دريك كنتكس 1معين ايران بالاخره مي بايد يا محمد رضاپهلوي را مي گذاشت يا يكي از برادر هايش . يعني يكي از خانواده هاي دزد ها و نوكر هاي خارجي . مصدق مي گويد : خانواده پهلوي مخلوق سياست خارجي انگلستان است . يك چنين آدمي نمي تواند عقيده داشته باشد شاه را بايد برداشت و برادرش را آورد . قاجار راهم كه ديگر كسي تحويل نمي گرفت . بنابراين يك انتخاب بيشتر نبود و همان جمهوري بود . منتها جمهوري را مي بايست به همه پرسي مي گذاشت . مسلما اگر وقت مي بود ، مردم به جمهوري راي مي دادند . منتها توده يي ها يا آمريكايي هايي كه در آن ها نفوذ كرده بودند ، با طرح جمهوري دموكراتيك ترديد در جامعه انداخته بودند .

 با نگاه امروزتان اگر خواسته باشيم دلايل پيروز ي كودتاگران و شكست جنبش ملي ايران را در چند جمله جمع بندي كنيم اين دلايل كدام اند ؟
خيلي دلايل دارد . ببينيد اين شكست مربوط به يك روز نبود . مربوط به يك پروسه تاريحي است كه حداقل از مشروطه شروع مي شود . نخست عدم سازماندهي ملي است . دوم مربوط به وابستگي هاي خارجي يك سازمان يا حزبي مانند حزب توده است كه از سازماندهي خوبي برخوردار است ، ولي چون فرمانش از جاي ديگري مي آيد ، نمي تواند كارساز باشد . نكته يي راتوضيح بدهم كه تا به حال كسي درباره آن حرفي نزده است . بحث مفصلي است . مي گويند چرا شوروي ها نسبت به كودتاي آمريكايي واكنش نشان ندادند . آن طور كه شنيدم ـ‌ ولي جايي متاسفانه نخوانده ام ـ سفير شوروي در زمان كودتا در ايران خودكشي مي كند . حالا دليل خودكشي او كودتاي ايران است يا چيز ديگر ، نمي دانيم . ولي مي توان حدس زد كه سفيري است كه سياستش در ايران شكست خورده است . اين مساله به نظر من جزيي است . نكته مهم در اين جاست كه استالين در بهار همان سال ـ ما ه مارس ۱۹۵۳ ـ در گذشت . در روسيه چه كسي بر سر كار آمد ؟
ناتمام ...

___________________

1- SPECULATION
2- CONTEXTE