زد و بند «سایکس ـ پیکو»
Sykes–Picot Agreement
Sykes–Picot Agreement
اين بحث به موافقتنامه سايکس ـ پيکو Sykes–Picot Agreement میپردازد که حدود يک قرن پيش قلمرو خاورميانه بين دو کشور انگليس و فرانسه را مشخص نمود.
نام اين موافقتنامه که بهتر است آنرا زد و بند بناميم از «سِر مارک سايکس» انگليسی و «فرانسوا ژرژ پيکوی» فرانسوی گرفته شدهاست.
جنگ جهانی اول و امپراتوری عثمانی
يه زد و بند مزبور، موافقتنامه آسيای صغير Asia Minor Agreement هم گفته میشود. آسيای صغير، نام کهن بخش آسيايی کشور ترکيه است و به شبهجزيرهای گفته میشود که امروزه به آن آناتولی هم میگویند و در بخش پيشآمدگی غربی آسيا واقع شدهاست.
قرار و مدار سرّی سايکس ـ پيکو در واقع ميان دولتهای انگليس و فرانسه بود، اما روسيه تزاری نيز در جریان قرار داشت و با آن دو، هم رأی شد تا پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول، هر سه کشور بر منطقه، نفوذ و کنترل داشته باشند.
در جنگ جهانی اول، که از ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ طول کشيد و تاريخ سده بيستم را تحت تاثير قرار داد، عثمانیها با آلمان و اتريش، به انگلستان و فرانسه و روسيه اعلام جنگ کرده بودند.
...
امپراتوری عثمانی در سالهای قبل از جنگ جهانی اول مثل کاسهای ترک خورده، رو به شکستن بود و قدرتهای بزرگ اروپایی برای تجزيه آن، اين پا و آن پا میکردند.
در آغاز، انگلستان با همکاری روسيه و فرانسه جنگ دريائی بزرگی را عليه نيروهای عثمانی ترتيب داد اما با مقاومت آنان روبرو شد و متجاوزين به نتيجه دلخواه نرسيدند. البته کمی جلوتر، ايتاليايیها، توانسته بودند طرابلس (ليبی فعلی) را از عثمانیها بگيرند.
موافقتنامه سایکس ـ پیکو و حوزههای نفت خيز خوزستان
گفته میشود مناطق مرکزی و نفت خيز کشور ما نيز در آن قرارداد استعماری موازنه شده بود و روسيه تزاری پذيرفت که انگلستان فراتر از محدوده قرارداد ۱۹۰۷، کنترل مناطق مرکزی ايران و حوزههای نفت خيز خوزستان و بين النهرين را هم در دست بگيرد، اما هدف اصلی، تجزيه امپراتوری عثمانی بود و قرار و مدار سرّی سايکس ـ پيکو را بايد از همين زاويه نگريست.
در تاريخ ۱۹ می سال ۱۹۱۶ ميلادی (۲۶ ارديبهشت ۱۲۹۵ خورشيدی) در بيشتر جبهههای جنگ، آلمان و اتريش پيروز بودند، اما فرانسه و انگليس سرزمينهای عربی امپراتوری عثمانی را بر روی نقشه به دو حوزه نفوذ بين خودشان تقسيم کردند. گویی برایشان روشن بود که آن کاسه ترک خورده (امپراتوری عثمانی) دیر یا زود میشکند.
...
نماينده دولت فرانسه (فرانسوا ژرژ پيکو) دست از سرزمين شام (يعنی سوريه) برنمیداشت. در نقطه مقابل وزير خارجه بريتانيا (سِر مارک سايکس) چشمش را مناطق نفتی بين النهرين گرفته بود.
قسمت اعظم عراق باضافه اردن و مصر به انگليس رسيد
با موافقتنامه سايکس ـ پيکو، شرق ترکيه سهم روسيه تزاری میشد، شمال غرب عراق، لبنان و کشور سوريهٔ کنونی، زير پرچم فرانسه میرفت. کردها ميان دولتهای ترکيه، عراق و سوريه آلاخون والاخون میشدند و قسمت اعظم عراق باضافه اردن و مصر به انگليس میرسيد.
فلسطين هم که داستان غم انگيز و جداگانه ای دارد، قرار بود توسط سه کشور فرانسه و انگليس و روسيه، مشترکاً اداره شود.
بديهی است که در ترسيم مرزها کوچکترين مراجعهای به ساکنين مناطق مذکور نشد.
...
چون جنگ جهانی پايان نيافته بود و اين دولتها کنترل دو فاکتو de facto یعنی کنترل موثر و واقعی بر اين سرزمينها نداشتند، تحديد حدود دقيقی صورت نگرفت. اين امر در صورت تحقق محتاج موافقتنامههای تحديد حدود و پروتکلهای مکمل بود...
لنین از زد و بند سایکس ـ پیکو پرده برداشت
بنا بر موافقتنامه سايکس ـ پيکو قرار بود پس از آنکه فاتحه امپراتوری عثمانی خوانده شد، روسيه صاحب اختيار قسطنطنيه و نواحی متصل به آن باشد. بعلاوه تنگهٔ بُسفُر (بوسفور) را که شهر استانبول در دو طرف آن قرار دارد کنترل کند.
(باريکه آبی که دريای سياه را به دريای مرمره میپيوندد و دو قاره اروپا و آسيا را از يکديگر جدا میکند)
روسیه تزاری همچنین میخواست به منظور اتصال دريای سياه به دريای مديترانه، بر تنگه داردانل و شبه جزيره گاليپولی و چناق قلعه مسلط باشد و مناطق ارمنی نشين آناتولی را هم تصاحب کند.
اما چرخ بازيگر بازیهای بسيار دارد و اوضاع آنطور که استعمارگران میخواستند تمام و کمال پيش نرفت. روسيه تزاری رخت بر بست و تزارها جای خودشان را به امثال لنين و تروتسکی و...دادند و آنان از قرارداد استعماری سايکس ـ پيکو پرده برداشتند.
متن کامل آن زد و بند در تاريخ ۲۳ نوامبر ۱۹۱۷ در روزنامههای ايزوستيا و پراودا منتشر شد و سه روز بعد هم گاردين منچستر بازتکثير نمود.
انگلیس علیه عثمانی با اعراب دست به یکی کرد
در جنگ با عثمانی، انگليس میکوشید اگر نمیتواند عملاً اعراب را با خود همراه و هم آواز کند لااقل بيطرف و خنثی نگاه دارد. اما میدانیم که علیه عثمانی با اعراب دست به یکی کرد. انگلیس میدانست که تحريک احساسات اعراب بر عليه عثمانیها ضروری است. با وعده سر خرمن يعنی ايجاد يک ميهن عربی، اعراب را بازی داد و تا توانست از آنان سوءاستفاده کرد.
تبادل نامه بين کميسر عالی بريتانيا در مصر (هانری ماک ماهون Sir Henry McMahon) و شريف حسين Sharif of Mecca (حاکم مکه)، و بسيج اعراب عليه عثمانی (در سال ۱۹۱۵) در همين رابطه بود.
...
ستاد فرماندهی ارتش بريتانيا در خاورميانه و شمال آفريقای مستقر در قاهره، به کمک افسران اطلاعاتی مثل «توماس لورنس» (لورنس عربستان) قبائل عرب منطقه را عليه عثمانیها به کار گرفت.
انگليسیها برای کسب حمايت اعراب علیه نیروهای عثمانی، ضمن تماس با شريف حسين (حاکم مکه) وانمود کرده بودند که از اعراب در راه کسب استقلال پشتيبانی میکنند، مشروط بر اينکه اعراب نيز متقابلاً عليه عثمانیها دست به شورش بزنند.
خلاصه، با تحريک انگليسیها اعراب عليه عثمانی بنای ناسازگاری گذاشتند و «ساز خود را زدند» !
وقتی سلطان عثمانی از شريف حسين درخواست کمک و اعزام نيرو کرد، وی پشت گوش انداخت و به نفع انگليسیها امروز و فردا کرد و عاقبت هم طفره رفت...
القصه، امپراتوری عثمانی تکه پاره گشت و از آن فقط «ترکيه» باقی ماند.
اعراب هم که به وعدههای مکماهون نمايندهی انگلیس، دلخوش کرده بودند، حسابی رودست خوردند. به شريف حسين هم چيزی نماسيد.
البته شماری از گماشتگان استعمار، مسند نشین شده به جاه و جلال رسیدند. «امير فيصل» پادشاه عراق و ملک عبدالله پادشاه اردن شد. شريف حسين هم که خود را خليفه و علمدار میپنداشت به دست رقيباش «ابن سعود» از حجاز دَک شد. رانده شد...
...
گفته میشود با تجاوز آمريکا و نيروهای ائتلاف به عراق فاتحه قرارداد سايکس ـ پيکو خوانده شده اما چنين نيست، پايهها و پيامدهای آن زد و بند پليد تا به امروز بر اين منطقه تأثيرگذار بودهاست.
میبينيم برای خاورميانه خوابهای تازه ديده میشود و «سايکس ـ پيکو»های جديد هم در راه است.
متن موافقتنامه سایکس ـ پیکو
در مورد موافقت نامه سایکس ـ پیکو
آدرس ویدیو
سایت همنشین بهار