نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ اسفند ۲, دوشنبه

گذاریم رژیم اسلامی از کما 25 بهمن بیرون بیاید!


مجيد مشيدي
چند هفته ی  است که قیام توده ها در کشورهای اسلامی در حال شكوفايی است، انسان فرصت نمی ‏يابد كه ذهنش را در مورد یک کشور منسجم كند، زيرا ‏قیام توده ها يكی پس از ديگری در حال شكل گيری هست. ‏شايد اين هم از خوش اقبالی ناقدان و تحليل گران ‏مسايل خاور میانه است كه اين گونه بازار سوژه ‏هايشان در تنور خام نگری ها و كوته بينی ها و کج ‏روی های سرمایه داری که ظاهرا در حال مهندسی کردن وقایع به نفع خودشان در خاورمیانه است، گرم می ماند.

در حالی كه خودکامگی شديد داخلی و فضای ترس انگيز ‏جوامع این کشورها، روحيه ی نوميدی و سوءظن تاريخی به غرب ، تحقیر و نا امنی را ‏در منطقه مورد تأكيد قرار می دهد، تفكرهای ‏توطئه سرمایه داری باز به ميدان آمده اند تا منطق يك برنده و يك ‏بازنده را با حفظ کمترین هزینه به نفع خودشان به كرسی بنشانند. آنان سعی ‏می كنند با ادعاهای ميان تهی و بازی باكلمات، ‏تظاهر به احترام گذاشتن به خواسته های توده های مردم که از مظالم دیکتاتورها به تنگ آمدند، نشان دهند كه  در حقیقت این چنین نيست و تلاش دارند که اين  خط را با کمک نیروهای خودفروش بومی به مردم نيز بقبولانند. هنوزهم اين حس برتری جويی های سرمایه داری، ‏برای تقسيم جامعه و تفرقه اندازی بین توده های بپاخواسته که روش كار آمديست ‏و در نقاط مختلف جهان برای ايجاد تفرقه و گروه بندی از آن بهره بردند و این روند همچنان ادامه دارد.‏

حامیان دیکتاتورها باید بدانند که به برگ های سوخته و بی ارزش شان در این کشورها فكر نكنند. وقت بازی آنان تمام شده است، حالا با اين برگ های سوخته هر قدر هم كه ماهرانه بازی كنيد، در مقابل قیام توده های ستمدیده، بی شک ،امتيازی نصيب تان نخواهد شد. مستبدانی مانند  سردمداران رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی که حتی حاضرند زندگی مردم خود را فدای قدرت های ظاهری و کاغذی خود کنند، پایش که برسد، هیچ تعلقی را هم نمی شناسند. مگر نه اینست که امروز پرونده تک تک این شعارگراها و اسلام پناه ها نزد جهانیان گشوده و آشکار شده است؟! اگر فقط به کش و قوس روابط دیکتاتورهای دست نشانده در کشورهای خاورمیانه دقت کنیم، تازه به این نکته می رسیم که تا چه حد آنان، اسیر دغلکاری هستند و هر جا که بخواهند می توانند سر ادعاهای خودشان را به سوی منافعشان که همان منافع سرمایه داری است، برگرداند و فضا را برای توجیه آن مساعد سازند و ادعا کنند که گفته هایشان سوء تعبیر شده است. غالبا" مهره هایی که در کشورها جا به جا شده اند نه هدف و نه سخن و نه پیوند مشترکی با توده های مردم ندارند، تنها سودایشان بهره برداری گوناگون در قمارهای بین المللی است. در چنین بساطی، آنچه به نام دموکراسی و آزادی و امنیت گفته می شود؛ فقط نوعی وعده است همانطوریکه خمینی در سال 57 بنا به درخواست سیاست بین المللی مرتب وعده و قول آسایش و رفاه به مردم داد این ها فقط برای مصرف توده به پا خواسته  و بی خبر از همه جا و بازگشت آنان پس از پیروزی به خانه هایشان  استفاده شد، سرمایه داری در این زمینه خیلی با تجربه است. بیش ازسه دهه موجودیت جمهوری اسلامی، این را ثابت می کند. صداقت در مشی سیاسی یعنی اتکاء به خلق، انطباق گفتار با کردار و همراه ساختن وعده با اجراء و قبول تعهد از روی احساس مسئولیت. تاریخ، جامعه ، طبقه را نمی توان فریب داد.

ما شاهد عکس العمل ها و برخورد ‏هایی در مصر و تونس هستیم و مخصوصا حرف هایی از مقامات ‏نظامی و اطلاعاتی می شنویم که با روح حاکمیت ملی منافات ‏داشته و در راستای حفظ نظام برای اهداف بیگانه است و نتیجه ی چنین سخنانی این است که توده ها  با اعتماد به ارتش و نیرو های اطلاعاتی با دست ‏خود مشکلات و موانعی جدید برای رسیدن به حاکمیت مردمی را سازماندهی می کنند که جز ‏منازعات وحدت شکن برای آنان حاصلی دیگری را به همراه  ندارد.  مردم نباید به هیچ وجه به ارتش و نیروهای اطلاعاتی که در خدمت نظام حسنی مبارک و بن علی بودند، اعتماد کنند و خیابان ها را رها و دل به قول های آنان بسپارند!

مدت ها ی مدیدی است که رؤیای آزادی در کشورهای اسلامی، به خواب آشفته ای می ماند که به ‏سختی می توان آن را تعبیر نمود. از سویی، سرمایه داری، منادیان به اصطلاح آزادی ! در ‏طبل و کرنای شان می دمند و دم از حقوق شهروندی و آزادی ‏بیان می زنند و از سوی دیگر سپاهیان سربه فرمان همین ‏منادیان در کوره های آهنگری شان، برای آزادی زنجیر های ‏فولادین می سازند و چنان این زنجیر ها را می گدازند که ‏آزادی را دیگر در رؤیا هم نمی توان جستجو کرد.‏ تا دیروز که سکوت و سکون و تاریکی براین کشورها حاکم بود، و ‏تمام راه ها در تاریکی گسترده می شد،  و مردم مجبور بودند ‏آگاهی را پس بزنند و رفتارشان را در ترازوی مصلحت ‏بسنجند، اما امروز که دورانی دیگر فرا رسیده و عده ای به ‏فیض مصلحت های  و منافع ملی، بر اریکه ی قدرت تکیه خواهند زد، تنها کسانی ‏اند که از دالان های تفکر خویش عبور نمی کنند و در اندیشه ‏های خودشان رسوب می یابند و خودبینی چنان در آن ها آماس ‏کرده که گویی جز آنان کسی و چیزی نیست. و همین است که اگر ‏در جایی چیزی را دیدند و شنیدند که نمی تواند منافع شان را ‏تأمین کند، خشم در جان شان می ریزد، و در آینده وقتی احساس می کنند ‏که نقاب از چهرۀ شان به یکسو می رود، آب خوش را گل آلود ‏می کنند تا کسی به حقیقت وجود آنان پی نبرد.‏ سرمایه داری نیک می داند در این دوران راه رشد صنعتی و سرمایه‌داری در این کشورها، آن هم بدون آزادی سیاسی که لازم و ملزوم همین مسیر توسعه اقتصادی ،اجتماعی است، به بن‌بست رسیده است و دیگر نمی تواند به روال گذشته سیاست استثمارگران خود را پیاده کند و به همین  دلیل در پی چاره است.

البته ادامه ی روند ‏تک صدایی در کشور های اسلامی، وقوع چنین ‏اتفاقاتی، چندان دور از تصور و عجیب هم نبود. ‏اما اين حالت پیش از آن كه برای مخالفان دیکتاتورها نگرانی بيافريند، متقضی هوشياری ‏است. درس گرفتن از تاریخ ، برای سامان بخشيدن به ‏آينده است. به معنای شناخت راه های درست و موفق و ‏تحليل اشتباهات و پس زدن آن ها و فاصله گرفتن از آن ‏هاست. امروز اگر حقيقت موجود در فضای کشورهای اسلامی را مخفی كنند اما ‏بازهم حقيقت همه جا موج می زند و رخ می نماياند.‏ در حالی كه هفته های اخیر طوفانی ترين و سهمگين ترين ‏موج اعتراضات توده ها ، کشورهای عربی را احاطه كرده و امنيت ‏برای همه ی سردمداران مستبد این کشورها امر جدی است و معتقدند که يكپارچگی نظام، ‏بايد در مقابل تهديدات متعدد تقويت گردد. در مقابل این طرز تفکر ، زمان آن است که توده های مردم  نسبت به دست آموز شدن بعضی از ‏صاحبان قدرت هشدار دهند. همان كسانی كه كشور را دو ‏دستی به سرمایه داری تقديم كردند، آنان هنوز هم در ‏فرمول های از پيش طراحی شده، قرار می گيرند تا ‏ريشه های اميد و رؤيای يك كشور متحد را در دل فرد ‏فرد ملت بخشكانند. و يقيناً اين ‏بيچارگان، چاره خود را در اين گونه معادلات می ‏يابند اما نمی دانندكه اين راهيست كه قبل از هركس، ‏زوال خودشان را تسريع می كند. زيرا كوره ی تاريخ، ‏بسياری از ناخالصی ها را پاك كرده است و اكنون هم ‏مردم و هم دنيا حقايق را در برهنگی چهره بی بزک ‏شان می بينند. مردم به حدکافی در آتش تجربه سوخته ‏اند ، آن چنان كه تاپايان عمر، كامشان از ‏زهرحادثات متعدد تلخ خواهد بود ، اين بار نمی ‏گذارند كه دغدغه های بزرگ ملی شان قربانی خود ‏محور ها و سياست زدگان شود.‏

اگر كسانی، مرگ آنی رويا های ‏مردم را می خواهند، بدانند كه خود اين شوكران را ‏جرعه جرعه سرخواهند كشيد، آنهم در مرگامرگی مستمر.‏ اگر اربابان قدرت تنها راهی را می شناسند که به خود آن ها ‏منتهی می شود، و با متانت به مردم دروغ می گویند، هیچ چیز ‏برای من و شما زیباتر از آن نیست که قفل حقیقت را بگشاییم ‏و نگذاریم که آزادی بمیرد.‏
 
اعتماد و باوری که مردم ما بیش از سه دهه مقاومت، برای سرنگونی رژیم داشتند، اکنون از میان نرفته است. سرنگونی رخ نداد، فقط به خاطر ناهماهنگی و عدم اتحاد سراسری اپوزیسیون كه در این مدت بر اين  باور بودند كه سازمان و تشکل و جناح خود را به پيش برانند و  هر کدام حق سرنگونی نظام اسلامی را برای خود انحصاری کرده اند. امروز وزنه های خشم و نارضایتی مردم از نظام سراسر جنایت اسلامی آن چنان سنگین است که دیگر هیچ کس نه در داخل کشور و نه در نزد سران دیگر کشورها، قادر به نفی این واقعیت عظیم نیست که نظام موفق نشده که در این مدت سی و دو ساله پایه های نظام  خودش را مستحکم کند و همواره با تمام تلاشی که در این زمینه انجام داده، ولی از کشورهای غربی بدون شک نمره منفی گرفته است و نمی تواند شریک آنان در دراز مدت در منطقه باشد. واقعیتی که برای سردامداران نظام انکارناپذیر است .
 
در این سی و دو سال روزی نیست که سردمداران و ایادی رژیم اسلامی به صحنه نیایند و به بهانه های مختلف نسبت به " شرایط حساس و خطرناک و توطئه مخالفان" ابراز وحشت نکنند. این جیغ های بنفش که در مجلس ارتجاع و رسانه ها می کشند فقط از آینده تیره و تار خود و سرنگونی محتومشان به دست توانای توده های مردم بیمناکند و از هم اکنون رعشه مرگ بر پیکر آنها افتاده است. بگذريم، قدرت در ایران نيازمند يك خانه تكانی اساسی است. نباید در پی حذف اصل ولایت فقیه که پایه اصلی قانون اساسی رژیم است و یا تغییر آن حرکت کرد! در بالا از خانه تکانی نام بردم چونکه بسیاری در میان اپوزیسیون از کلمه انقلاب وحشت دارند و در هراس هستند که چهره شان ( همکاری در راستای بقای رژیم اسلامی) در یک انقلاب مردمی برای توده ها شناخته شود.  تمام رد پاهای نظام اسلامی از لحاظ فرهنگی، سیاسی ، اجتماعی و... را بايد پاك نمود و اگر زمان فرصت بدهد، همه چيز را از نو ساخت؛ زيرا وضعیت کنونی و فرهنگ نظام برای مردم ناخوشایند است . مردم به انبار باروت در حال انفجار مبدل شده اند که محصول طفره رفتن های نظام اسلامی، از پاسخگویی به مسایل و مشکلات مردم است و با هیچ ملاک و معیاری نمی توان میزان ناکارآمدی آنان و عدم اعتماد توده ها را مشخص کرد. این زمان مناسب ترین فرصت برای مخالفان است که هر چه زودتر متحد شوند و جبهه ی متحدخلق در دفاع از مبارزات مردم ایران را سازماندهی کنند و در نهایت در ادامه مبارزه با بسیج افکار بین المللی به داخل کشور بروند.

با این همه، واکنش شدید و گسترده مقام‌ها و رسانه‌های دولتی به تظاهرات مخالفان در ۲۵ بهمن ازهمان شب تا کنون، این گمانه را تقویت می‌کند که ابعاد تظاهرات یادشده فراتر از تصور و برآورد آنها بوده و تا حدودی غافلگیرشان کرده است. شاهد این گمانه را می‌توان سخنان تند و شدید رئیس مجلس و بیانیه ۲۲۳ نماینده مجلس علیه موسوی و کروبی، گزارش وزیر کشور به مجلس، بیانیه بسیج، اظهارات محسن رضایی و مقاله‌ها و گزارش‌های تند رسانه‌های نزدیک به دولت دانست .رژیم اسلامی از خیزش مردم در روز 25 بهمن در کما به سر می برد، نگذاریم، از کما 25 بهمن بیرون بیاید !

پیشنهاد این مطلب به کسانی که برنامه ای برای آینده دارند و ادعایی در سر می پرورانند اینست که این نکته ی مهم را نادیده نگیرند. به هیچ وجه سرمایه داری نمی تواند مردم را  توسط یک جناح از درون نظام مجاب کند که از مطالبات خود که همانا سرنگونی تمامیت رژیم اسلامی است، دست بردارند. آهنگ حیات سیاسی،نظام  جنایتکار اسلامی به پایان رسیده و در همه جای ایران و جهان ناقوس مرگ سیاسی شان به صدا در آمده است.






مجیــد مشیــدی

21 فوریه 2010
 2 اسفند 1389

"یادداشت‌های روز "، ویژه سایت دیدگاه

اپورتونیست م.ت. اخلاقي


با سلام،
آقای علی ناظر مسئول محترم سایت دیدگاه از شما خواهش دارم به حرمت قلم وبه آنچه که مرتّب بر بالای سایت نوشته میشود، وبه حرمت فداکاری ملّت مظلوم ولی هوشیار ایران، این نوشته را بر پیشانی دیدگاه نشر دهید.
اگر از نشر آن معذورید در یک جمله علّت را بیان کنید.
با سپاس از شما.
------------------------------------
 
 
اپورتونیست
در تاریخ ٣٠ خرداد ١٣٨٩ مطلب زیر را درجواب همۀ آنهائی به نگارش در آوردم که سالها نه تنها ملّت را باور نداشتند،بلکه خود را تنها یگانه را ه میدانستند،وهر حرکتی از داخل میهن اسیر را ساخته و پرداختۀ دست رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی به رهبری سید علی خامنه ای اعلام میکردند.قیام مردم از خرداد سال گذشته که به همّت آقایان میرحسین موسوی ومهدی کرّوبی جرّفه اش شعله ور گردید را تحت عنوان جناح مغلوب،سبز الله و امثالهم به سخره گرفتند.پس از سرکوب بیرحمانۀ حرکت هوشیارانه ملّت بدست جنایتکاران رژیم .این مدّعیان نه تنها قدرت حتّی یک حرکت سادۀ کوچک ومحدود مردمی در داخل را نداشتند،بلکه بی عملانه واز ته دل خندان در همه جا همصدا با علی خامنه ای فریاد میکشیدند: که دیدید"سبز" خشک شد،ودیدید که تنها راه ما هستیم؟
واگر هم حرکتی در داخل انجام شد،این ما بودیم که جرقه را زدیم .
آنهائی که در ابتدای حرکت هوشیارانۀ ملّت شریف ایران ،آنچنان غافلگیر شدند که در یک میتینگ کوتاه داخلی خودرا پشه انگاشتند .اکنون هم که به همّت همین ملّت که طی یک سال گذشته هوشیارانه به کمین رژیم جنایتکار سید علی خامنه ای نشسته، و در ٢٥ بهمن ١٣٨٩ بنا به درخواست فراخوان آقایان میرحسین موسوی ومهدی کرّوبی به خیابانها ریختند ورژیم پلید مکتبی (ایدئولوژیک) وضدّ ایرانی سید علی خامنه ای را آچمز کرده ودر تنگنای بین سقوط ویا خودکشی(اصلاحات) قرار داده اند،اپورتونیستها حدّاقل بدون ذکر نامی از فشارهائی که بر آقایان میرحسین موسوی ومهدی کرّوبی(معماران این حرکت مردم پسند)،به زبان بیاورند،مرد رندانه با حرکتی اپورتونیستی،برای برگزاری روز هفتم شهدای قیام ٢٥ بهمن ١٣٨٩(صانع ژاله_محمّد مختاری) که این حرکت باز از طرف همان سبزالله !!؟ اعلام شده است رارياکارانه،درست در شب یکشنبه، با اطلاعیه دادن(بخوانید تیغ بهانۀ خامنه ای برای سلاخی مردم را تیز کردن)، میخواهند ملّاگونه با بیان "هلو برو تو گلو" به حلق سیری ناپذیر خویش بریزند
. لنین میگوید : "شرم یک احساس انسانی است" .
آیا میدانید که آقایان میر حسین موسوی ومهدی کرّوبی الان از طرف سید علی خامنه ای تحت چه فشار وشرایطی هستند ؟
باید یاد آوری کنم که من نه طرفدار آقایان میرحسین موسوی ومهدی کرّوبی هستم ونه سنگ آنها را به سینه می زنم.
امّا میگویم کتمان:" حقیقت یک بی شرمی وحرکتی ضدّ انقلابی است"
 .ترانۀ زیر به همۀ شما هدیه باد.
متن فراخوان برای قیام ٢٥ بهمن ١٣٨٩ در زیر آمده است :
متن فراخوان سبزها برای برگزاری مراسم هفت شهدای قیام ٢٥ بهمن ١٣٨٩ (صانع ژاله_محمّد مختاری) که از چند روز پیش بر اکثر سایتها اعلام شده است،نیز در زیر آمد ه است :
م – ت اخلاقی
شنبه ٣٠ بهمن ١٣٨٩ شب هفت شهدای ٢٥ بهمن ١٣٨٩


اپورتونیست
ترجمه یک ترانه فرانسوی .
تقدیم به همه آنهائی که ملت را باور نداشتند،و دمکراسی و آزادی را تنها در خویش می دیدندو می بینند،وشعار خمینی گور به گوری را که فریاد می زد " حزب فقط حزب الله،رهبر فقط روح الله" را،به شکلی رنگین به صحنه آورده اند وبا بیشرمی با هزار دوز وکلک فداکاریها وجان نثار یهای فرزندان همین ملت،واز جمله "ندا آقا سلطان" را که هیج وجه مشترکی ،نه به ظاهر ونه به باطن آنها دارد را بخود می چسبانند .
اگر مایل به دیدن فیلمی از زندگی این دخت ایرانزمین هستید،می توانید به آدرس زیر مراجعه کنید :
اما اپورتونیست :
شعر وآهنگ ازجک دوترون
Jacques Dutronc
L'OPPORTUNISTE

Je suis pour le communisme
من هوادار کمونیسمم
Je suis pour le socialisme
من هوادار سوسیالیسمم
Et pour le capitalisme
وهوادار کاپیتالیسمم
Parce que je suis opportuniste
چون من اپورتونیستم
Il y en a qui conteste
هستند افرادی که معترضند (در جامعه )
Qui revendique et qui proteste
که مخالفند ومطالبند (در جامعه وانتظار گرفتن حقی را دارند )
Moi je ne fais qu'un seul geste
من،تنها یک عمل انجام میدهم
Je retourne ma veste, je retourne ma veste
کتم را برمی گردانم،کتم را برمی گردانم .
Toujours du bon côté
همیشه به جهت درست (به جهت منافعم)

Je n'ai pas peur des profiteurs
من نه ترسی ازسوء استفاده گران دارم
Ni même des agitateurs
نه حتی از آشوبگران (بلدم موج سواری کنم)
Je fais confiance aux électeurs
من به رای دهنده گان اعتماد دارم(بلدم با موج بچرخم )
Et j'en profite pour faire mon beurre
وبلدم چطورکره خودم رابه دست بیاورم(میدانم کجا بخوابم ..)

Il y en a qui conteste
هستند افرادی که معترضند (در جامعه )
Qui revendique et qui proteste
که مخالفند ومطالبند (در جامعه وانتظار گرفتن حقی را دارند )
Moi je ne fais qu'un seul geste
من،تنها یک عمل انجام میدهم
Je retourne ma veste, je retourne ma veste
کتم را برمی گردانم،کتم را برمی گردانم .
Toujours du bon côté
همیشه به جهت درست (به جهتی که منافعم ..)

Je suis de tous les partis
من با همه احزابم (با همه می چرخم)
Je suis de toutes les patries
من در تمامی بازیها هستم (همه جا میرم)
Je suis de toutes les coteries
من جزو همه دسته ها وفرقه ها هستم
Je suis le roi des convertis
من پادشاه رای عوض کردنم (خوب بلدم چهره عوض کنم)

Il y en a qui conteste conteste
هستند افرادی که معترضند (در جامعه )
Qui revendique et qui proteste
که مخالفند ومطالبند (در جامعه وانتظار گرفتن حقی را دارند )
Moi je ne fais qu'un seul geste
من،تنها یک عمل انجام میدهم
Je retourne ma veste, je retourne ma veste
کتم را برمی گردانم،کتم را برمی گردانم .
Toujours du bon côté
همیشه به جهت درست (به جهت منافعم)


Je crie vive la révolution
من فریاد می کشم زنده باد انقلاب
Je crie vive les institutions
من فریاد می کشم زنده باد قانون(با دولتها می سازم)
Je crie vive les manifestations
من فریاد می کشم زنده باد تظاهرات
Je crie vive la collaboration
من فریاد می کشم زنده باد همکاری

Non jamais je ne conteste
من هرگزمعترض نیستم
Ni revendique ni ne proteste
نه مخالفم نه مطالبم
Je ne sais faire qu'un seul geste
من،تنها یک عمل بلدم انجام میدهم
Celui de retourner ma veste, de retourner ma veste
آنهم کت چرخاندن وبازهم کت چرخاندن است
Toujours du bon côté
همیشه به سمت درست(به سمت منافعم)

Je l'ai tellement retournée
من اینقدر کتم را از این رو به آن رو چرخانده ام
Qu'elle craque de tous côtés
که ازهمه طرف پاره پوره شده است
A la prochaine révolution
در انقلابی که درپیش است
Je retourne mon pantalon
من شلوارم را برخواهم گرداند
 

2اسفند.شريعتمداری تهمت زشت خود به شهيد صانع ژاله را انکار کرد


روشنگری. جنايت رژيم و قتل جان باختگان محمدمختاری و صانع ژاله، با اقدام رژيم به «شهيد دزدی» مضاعف شد و با تهمت خبرچينی که شريعتمداری به صانع ژاله وارد کرد، مضاعف تر. حالا موج نفرتی که تهمت زشت شريعتمداری ايجاد کرده، او را مجبور نموده اظهارات خود را انکار کند. کيهان در يادداشتی که امضای خود شريعتمداری را ندارد، تهمتی را که او به شهيد صانع ژاله زده است انکار و به طريقی لاپوشانی ميکند. اين انکار به شيوه معمول با دروغ هاو جعليات جديدی همراه است تا اصل قضيه و تهمت ناروا و غيرانسانی او کمرنگ شود.

جالب اين است که شريعتمداری هنگام ارتکاب جرم سعی ميکند نه فقط با کلمات بلکه باحرکات و ادا و اطوار چشم و صورت، جاسوسی و خبرچينی را القا کند. ادا و اطواری که در اتاق های بازجويی يا سرچهارراه هايی که دلالان و قاچاقچيان جنس «قالب» ميکنند با آن برخورد ميکنيم.
نوار مصاحبه شريعمداری در زير آمده است و انکار کيهان بعد از آن
http://www.youtube.com/watch?v=3N9b4SEZaQA

کيهان
آب در لانه مورچه ها (خبر ويژه)

اظهارات مدير مسئول كيهان در گفت وگوى ويژه خبرى چهارشنبه شب شبكه دوم سيما كه در آن به همكارى خبرى شهيد صانع ژاله با روزنامه كيهان اشاره كرده بود، خشم توأم با سرخوردگى و انفعال جريان فتنه و سايت ها و خبرگزارى هاى حامى آنها را در پى داشت و در اين ميان واكنش رسانه هاى صهيونيستى و آمريكايى و شبكه تلويزيونى فارسى زبان بى بى سى بيشتر از ساير سايت هاى اجاره اى وابسته به گروه هاى ضد انقلاب، جالب توجه است. حاميان فتنه كه با شكست حركت كاريكاتورى و خنده دار 25 بهمن، بى آن كه بخواهند، خدمت بزرگى به جمهورى اسلامى ايران كرده بودند اشاره مدير مسئول كيهان به تعهد و دلباختگى شهيد صانع ژاله را، ضربه هولناك ديگرى بر دروغ بافى هاى خود درباره آن شهيد بزرگوار تلقى كرده و ابتدا كوشيدند، اظهارات شريعتمدارى مبنى بر همكارى خبرى شهيد ژاله با كيهان را به «جاسوسى» و «خبرچينى» تغيير دهند و در ادامه تلاش بى حاصلى را براى كتمان اين واقعيت به كار بستند.
مدير مسئول كيهان در برنامه شبكه دوم سيما گفته بود؛ از ما مى پرسند برخى خبرهاى محرمانه را كه ديگران ندارند، از كجا مى آوريد؟ و پاسخ ما همواره اين بوده و هست كه «بچه حزب اللهى ها همه جا هستند و اينگونه خبرها را به كيهان مى رسانند» و درباره شهيد صانع ژاله نيز افزوده بود «برادر بسيار عزيز و شهيدمان آقاى صانع ژاله نيز در بسيارى از موارد با ما تماس مى گرفت و خبرهاى خيلى خوبى به ما مى داد از جمله اين كه به اتفاق چند تن ديگر به ملاقات آقاى منتظرى رفته بود».
گفتنى است كيهان طى دو دهه گذشته، بارها به اينگونه خبرها كه توسط افراد مومن و متعهد دريافت كرده و مى كند، اشاره داشته و صحت تمامى آنها نيز به اثبات رسيده است. به عنوان نمونه وقتى كيهان خبر اختصاص 400 هزار دلار از بيت المال را به بهروز افخمى كه به دستور خاتمى- رئيس جمهور وقت- صورت گرفته بود منتشر كرد، به عمد، هامش نامه را كه دستخط و امضاى خاتمى مبنى بر موافقت با پرداخت اين مبلغ بود، حذف كرد ولى فرداى آن روز دفتر رئيس جمهور وقت اين خبر را تكذيب كرد و كيهان متن دستخط و امضاى خاتمى را هم منتشر ساخت و البته بعد از آن دفتر خاتمى ترجيح داد كه سكوت كند. و يا ملاقات خاتمى با جرج سوروس، دستور گرفتن موسوى از يورگن هابرماس در سفر سال 1381 وى به ايران، صدور بيانيه هاى حزب مشاركت از لندن، دو سفر پياپى كديور به اسرائيل و دهها خبر ديگر از مفاسد كلان اقتصادى و يا زد و بندهاى پشت پرده بعضى ها با جريانات ضد انقلاب در عرصه فرهنگ و هنر و... كه تماماً به اثبات رسيده است، از همين طريق و از سوى افراد مؤمن و متعهد حاضر در كنار جريانات ياد شده، به دست آمده است.
قاتلان شهيد صانع ژاله كه بسيارى از سايت هاى ضدانقلابى را در اختيار دارند و عمدتاً از لندن، حيفا- مركز بهائيان در اسرائيل- و بعضاً از آمريكا اين سايت ها را مديريت و بارگذارى مى كنند ابتدا سخن مدير مسئول كيهان مبنى بر همكارى شهيد صانع ژاله با روزنامه كيهان راتحريف كرده و از قول مدير مسئول كيهان نوشتند «شهيد صانع ژاله جاسوس بوده است»! و يا «شهيد صانع ژاله مخبر كيهان بوده است»! و سپس در حالى به تكذيب اين خبر پرداختند كه بسيارى از آنها ضمن ادعاى نزديكى با شهيد صانع ژاله از آن شهيد با عنوان «خانم ژاله صانعى»! ياد مى كردند!
يكى از جالب ترين و درعين حال رسواترين نمونه از اين دست، ادعاى سايت بالاترين است كه مديريت منوشه امير بر اين سايت را انكار نمى كند. سايت مزبور ادعا كرده بود كه «خانم ژاله صانعي، با سايت بالاترين همكارى و روابط نزديكى داشت»! اين سايت بعد از آن كه معلوم شد شهيد صانع ژاله، خانم نبوده است، خبر ياد شده را از خروجى خود حذف كرد، غافل از آن كه مراجعه كنندگان اين سايت از آن خبر جعلى و مضحك دستكم صدها «پرينت» گرفته اند.
خبر سايت وابسته به منوشه امير- مدير بخش فارسى راديو اسرائيل- از يكسو نشان مى دهد مدعيان همكارى شهيد صانع ژاله با اين سايت تا چه اندازه دروغگو هستند كه حتى بدون اطلاع از جنسيت شهيد ياد شده ادعاى همكارى با وى را داشته اند و از سوى ديگر با كمال وقاحت سعى كرده اند آن شهيد مظلوم و متعهد را جاسوس موساد!! قلمداد كنند و در اين ميان نكته عبرت انگيز آن كه حاميان فتنه در حالى از همكارى شهيد ياد شده با كيهان يعنى يك روزنامه درون وطن خويش- البته حاميان فتنه مدتهاست كه وطن خود را فروخته اند- عصبانى شده و رگ گردن سيخ مى كنند كه تهمت همكارى شهيد ياد شده با اسرائيل را نه فقط زشت و مشمئز كننده نمى دانند و عليه آن نمى شورند، بلكه با كمال وقاحت به آن افتخار هم مى كنند!!
و البته خون آن شهيد مظلوم در قلوب پاك صدها هزار تشييع كننده پيكر پاك او به جوشش آمد و پياده نظام رژيم صهيونيستى كه نتانياهو از آنها با عنوان «بزرگترين سرمايه اسرائيل در ايران» ياد كرده بود را بار ديگر رسوا كرد.




2 اسفند 1389

girl save her boyfriend from anti protest guards(shiraz iran 20 feb 2011

گزارشگران: پر توان باد رزم شما و عزم تان



.تار و پود جمهوری اسلامی از هم گسیخته میشود. تهران پادگان شد و کردستان یکپارچه آتش بر ستمکاران خروشید. آب به لانه مورچه ها روان شده است و جنبش آزادیخواهی مردم ایران همپای مردم کشورهای دیگر منطقه از جمله تونس - مصر - بحرین - عربستان - یمن, الجزایر, لیبی و ... بر دیکتاتوری و استبداد می خروشد. فریاد کشته ندادیم که سازش کنیم، رهبر قاتل رو ستایش کنیم» و «سیدعلی بمیری، بن‌علی رو ببینیدر خیابانهای تهران و شهرستانها فضا را شکافت و نوید سازش ناپذیری توده ها با حاکمان داد. بی گمان آتش به خرمن سرمایه اندوزان فکنده خواهد شد.
باز هم جوانی دیگر در خیابانهای تهران  بخون می غلطد و خشم مردم حاضر در صحنه خیابانها را بر می انگیزد و این داستان ادامه خواهد داشت.
ادامه خواهد داشت تا زمانی که استبداد از سر استیصال و ناتوانی در برابر اراده بی شماران در خیابانها سر تسلیم فرود آورد و زانو زند. ادامه خواهد داشت تا ساکنین جماران و ظلمت کده های حاکم تدبیری دگر کنند و راه فرار برگزینند. تا ستم پایان پذیرد و شکوفه های آزادی بر دمد. نا اشک شادی بر چهره داغ دیدگان و رنجبران کشورمان روان شود. کردستان قهرمان, مهاباد سر افراز و سنندج و شیراز, اصفهان و رشت و مشهد , همه جا مبارزه پیشه کرده اند و این حدیثی بی پایان است.
پرتوان باد رزم شما و عزم تان!
گزارشگران

افشاء شد:عكس و اطلاعات يكي از از عناصر اطلاعاتی امنیتی کرمانشاه


پس از برکناری زرندی از امامت جمعه شهر نامبرده به یگان های ویژه سپاه پاسداران پیوست و در جریان اعتراضات اخیر مردم به عنوان فرمانده بخشی از نیروهای ویژه ضد شورش به سرکوب معترضان می پردازد

عكسي كه مشاهده ميكنيد رضا دزفولی نژاد وی از عناصر اطلاعاتی امنیتی کرمانشاه است که ابتدا به عنوان مسئول پایگاه بسیج شهید رحمت الله نوروزی واقع در کوچه پیشکسوتان در خیابان نوبهار کرمانشاه نقش مهمی در سرکوبی قیام دانشجویی سال 81 ایفا کرد و پس از خوش خدمتی های مذکور به عنوان محافظ آیت الله زرندی امام جمعه پیشین کرمانشاه منصوب شد.
پس از برکناری زرندی از امامت جمعه شهر نامبرده به یگان های ویژه سپاه پاسداران پیوست و در جریان اعتراضات اخیر مردم به عنوان فرمانده بخشی از نیروهای ویژه ضد شورش به سرکوب معترضان می پردازد, منتظر اطلاعات بعدی در مورد عوامل سرکوب رژیم باشید.