شناسایی ۲۵۰ گروه از بدهکاران بزرگ بانک سپه
دویچه وله : کامل تقوینژاد در یک نشست خبری که روز شنبه (۱۹ بهمن/ ۸ ژانویه) در وزارت اقتصاد و دارایی ایران در تهران برگزار شد تاکید کرد که اغلب بدهکاران بزرگ بانکی وثیقه مناسبی نداشته و "از روز اول نیز قصد بازپرداخت وامهای دریافتی را نداشتهاند."
مدیرعامل بانک سپه گفت، مطالبات این بانک از دولت برابر با یک هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان است و قرار بود بخشی از آن از طریق واگذاری اصل ۴۴ تسویه شود که تاکنون تنها ۳۷ میلیارد تومان آن دریافت شده است.
به گزارش خبرگزاری ایرنا تقوینژاد میگوید بانک سپه در ۹ ماهه نخست سال جاری ۶ هزار میلیارد تومان به بخشهای مختلف اقتصادی تسهیلات پرداخت کرده اما به دلیل ناکافی بودن سرمایه پایه، این بانک با تنگناهایی روبروست.
زیاندهی بانک سپه
یکی دیگر از مشکلات بانک سپه، که دیگر بانکهای نیز دولتی درگیر آن هستند، رقابت موسسههای مالی و اعتباری فاقد مجوز در جذب سپردهها از طریق پرداخت بهرهی بالاتر است.
بانکهای دولتی سود سپردههای بانکی را مطابق مصوبه شورای پول و اعتبار تعیین میکنند که تقریبا در تمام موارد پایینتر از میزان سود برخی از موسسههای اعتباری است.
بانک مرکزی اخیرا فهرستی از موسسههایی که مورد تایید این بانک نیستند منتشر کرد اما تا کنون اقدام مشخصی برای برخورد با فعالیت این موسسهها صورت نگرفته است.
تراز بانک سپه در سال ۹۱ منفی بود که تقوینژاد درباره علت آن گفت: «بخشی از زیان ناشی از مصوبات مجمع عمومی، بخشی دیگر به علت افزایش هزینهها و مقداری دیگر به دلیل تحریمها و قطع ارتباط با مشتریان ارزی بوده اما تلاشها بر این است تا بانک از زیاندهی خارج شود.»
تنها بانک تحریمی سازمان ملل
اغلب بانکهای ایران مشمول تحریمهای بینالمللی و تحریمهای یکجانبه آمریکا و اتحادیه اروپا هستند اما چنان که مسئولان میگویند بانک سپه تنها بانکی است که از سوی سازمان ملل متحد تحریم شده است.
از آغاز مذاکرات هستهای میان ایران و کشورهای ۱+۵ در ژنو سوئیس مدیران بانک سپه از مسئولان و مذاکرهکنندگان دولت یازدهم درخواست کردند لغو تحریمها علیه این بانک به طوری جدی در دستور کار قرار گیرد.
به گزارش ایرنا تقوینژاد در نشست خبری روز شنبه گفت: «در این زمینه مطالبات درخواستی را با مسئولان عالیرتبه و مذاکرهکننده ارشد در میان گذاشتهایم و طرحی را با کمک دیپلماتهای ارشد و اقتصاددانان برای رفع تحریم تدوین کردهایم که میتواند الگویی برای رفع تحریم بانکها باشد.»
بانک سپه پیش از تشدید تحریمها سهم مهمی در مبادلات ارزی جمهوری اسلامی بر عهده داشت. از ۳۰ میلیارد دلار عملیات ارزی در سال ۸۵ بیش از ۷ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار آن توسط بانک سپه انجام شده بود.
در قطعنامه ۱۷۴۷ شورای امنیت که چهارم فروردین ۸۶ به تصویب رسید بانک سپه و شماری از شرکتو نهادهای وابسته به سپاه پاسداران به علت همکاری با برنامههای هستهای و موشکی جمهوری اسلامی مشمول تحریمهای سازمان ملل شدند.
جابهجایی یا تعطیلی دو سوم شعبهها
قطع فعالیتهای ارزی و ارتباط با بانکهای خارجی و انباشته شدن مطالبات از بخش خصوصی و دولتی، در کنار ناتوانی در رقابت با موسسههای مالی، دو سوم کل شعبههای بانک سپه در داخل کشور را با مشکلات جدی روبرو کرده است.
به گفتهی تقوینژاد: «از یک هزار و ۸۰۰ شعبه بانک سپه یک هزار و ۲۰۰ شعبه با مشکل مواجه هستند و شاخص سوددهی در آنها پایین است. به همین دلیل در صدد جابجایی شعب در مناطق هستیم تا بخشی از معضل آنها برطرف شود.»
معوقات بانکی تنها شامل بدهکاران بدحساب نمیشود و بخشی از آن حاصل فساد و زد و بندهایی است که مواردی از آن در سالهای اخیر برملا شده است.
واگذاری تسهیلات کلان بدون وثیقه کافی، که مدیرعامل بانک سپه به آن اشاره کرد نمونهای از فساد و اختلاس در سیستم بانکی ایران است.
پلیس آگاهی تنها در سال ۱۳۹۰ از کشف ۱۵۶ اختلاس بانکی خبر داد و خبرگزاری مهر با اشاره به این آمار نوشت: «بانکها به علت تخلف کارکنان خود همچنان در صدر مراکز مستعد برای اختلاس قرار دارند».
غلامحسین محسنیاژهای دادستان کل کشور، یازدهم بهمن ماه گفت: در پایان سال ۹۰ اشاره شده بود که میزان معوقات بانکی ۵۰ هزار میلیارد تومان است در حالی که امسال گفته میشود این رقم حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان شده است.»






شرق - فاطمه جمالپور: اینجا در پاتوق «چهلپله» پریشب یکنفر
از سرما یخزده است. دو روزی پیچاندنش لای نایلون، بعد از اینکه از سرما
خشک شده زنگ زدهاند ۱۱۰ و بعد از ترس لورفتن پاتوق در گوشهای رهایش
کردهاند. در کوچهپسکوچههای برفی فرحزاد راه افتادهایم. پلههای یخزده
را طی میکنیم برای رسیدن به پاتوق چهلپله. با تیم گشت «تولدی دوباره»
همراه شدهام. به پاتوقهای معتادان میروند برای نجات معتادان کارتنخواب
از سرما. «دریا نادری» مسوول سرپناه شبانه زنان و دونفر راهنما که معتاد در
حال بهبودی هستند و سه تایی از بچههای تولدی دوباره، همراهیمان میکنند.
بعد از پلهها کوهستان برفی فرحزاد پیشرویمان است با شیبی تند. معتادان
برای رفتوآمدشان مسیری را هموار کردهاند که حالا یخ زده است و باید از
روی برف نکوبیده برویم. ارتفاع برف نکوبیده تا نیمههای پاهایمان میرسد و
هرچند دقیقهای تعادلم را از دست میدهم و نقش زمین میشوم، در شیبی نزدیک
به ۴۵درجه حتی بیشتر پیش میرویم. کنار دستمان چشمه و رود است و اینطرف
کوهپایههای برفی. جلوتر مردی راهم را سد میکند و میپرسد شما؟ «بپا» است.
چراغ قوه کوچکی روی سرش روشن است. موبایل دارد و سوتی که در گردنش قرار
گرفته، جوان است و سرحال. راهنمایمان که از بچههای پاتوق است مرا نشان
میدهد و میگوید: «خودی است.» از جلوی راهنما کنار میرود و راهمان را
ادامه میدهیم و به پاتوق میرسیم. پاتوق چهلپله محوطه باریکی است که به
زحمت عرضش به دومتر میرسد، نرسیده به ته دره فرحزاد. جمعی نزدیک ۵۰نفر
گلهبهگله نشستهاند. چادرهایی کوچکی با نایلون و گونی کوچک بر پا
کردهاند. آتشهای کوچکی روشن کرده و دستههای پنج، ششنفری در کنارش درحال
چرخاندن پایپها و اسنیف و دستوپنجهنرمکردن با سرما هستند. ساقیها آن
وسطها بساط کردهاند. با یک ترازوی دیجیتالی و کیسههای کوچک مواد مخدر و
کاردکی برای فروش؛ بساطی که بیشباهت به بساطهای سرچهارراهها نیست در
میانه این برف و کوران و آدمهای ته خط رسیده. وارد که میشویم میگویم:
«سلام بچهها» نگاهی عجیبوغریب میاندازند به سرتاپایم. سروروی همهشان
سیاه است سیاهی به زنگ شب و دود سیاهی برای فرار از سرمای کشنده منفی چندین
درجه این شبهای تهران. آن وسطها زنی را میبینم تقریبا ٣۰ساله. نان
بربری را روی آتش گرم میکند و گاز میزند. علاقهای به جوابدادن به
سوالهایم ندارد. راهنما در گوشم میگوید: «سوالپیچش نکن، زینب دوست ساقی
اینجاست.» شایعات درباره زینب زیاد است. اینکه خانوادهاش اینجاست یا اینکه
با ساقی ازدواج کرده است و خانهشان همینجا فرحزاد است و... دستههای
معتادان متفاوتند؛ دستهاول دسته افغانهاست بعد هم کارتنخوابهایی شبیه
بقیه و خریدارهایی که هنوز کارتنخواب نشدهاند دسته آخرند. با طیکردن این
مسیر انگار وارد دنیای متفاوتی شدهام. دنیای نیمهشبهای دره فرحزاد.
دریا مسوول گرمخانه (شلتر) زنان «تولدی دوباره» سلام بلندی میکند و رو به
مهدیه میگوید: «مهدیه به قولی که دادم عمل کردم.» رو به من: «به مهدیه قول
دادم که امشب برای بردنش میآیم.» مهدیه نزدیک به ٣۰سال میزند.
دندانهایش ریخته، صورتی بیرمق اما تمیز دارد. دو مرد دیگر اصرار میکنند
که همراهمان بیاید ولی دودل است. مرد تشویقش میکند که بیاید و روبه ما
میگوید: «ما که عوض نداریم خدا بهتان عوض بدهد.»

















