خلاصه ای از مقاله علی ناظر
******************************************
ما، و توافق وین
علی ناظر
|
بارها نوشته ام و بازهم تکرار می کنم که جمهوری اسلامی همانطور که توانست حقوق مسلم دموکراتیک مردم ایران را با وحشیانه ترین شکنجه ها، و قتل و کشتار و زندان نادیده بگیرد، حق مسلم ملت ایران به دستیابی به عالی ترین مدارج استفاده از فن آوری هسته ای را هم بدون شک نادیده گرفته و با تن دادن با "کاپیتولاسیون" تن به معاهده ای می دهد که بسا خفت آورتر از ترکمنچای خواهد بود.
در اینجا نمی خواهم بر درستی تحلیل های خود تأکید کنم، و نمی خواهم به بسیاری که ادعا می کردند، رژیم اسلامی تن به چنین عقب نشینی فاحشی نخواهد داد، بگویم که بار دیگر تحلیل های شما غلط از آب درآمد. برخی می گفتند آمریکا و رژیم در تقابل آنتاگونیستی هستند، باز هم مشخص شد که رژیم ایران برای بقای خود وطن و ملت را که ناچیز است، مادر خود را هم به حراج می گذارد تا دو روز بیشتر به حیات خود ادامه دهد.
در این نوشتار کوتاه، می خواهم فقط به چند نکته، مختصرا اشاره کنم. نکاتی که پیش از این بارها به آن پرداخته اما بسیاری از سرنگونی طلبان، از کنار آن سهل انگارانه گذشته اند:
برای همه شادی و سرافرازی آرزو می کنم.
علی ناظر
23 تیر 1394
14 ژوئیه 2015
|
روز گذشته نمازخانه هموطنان اهل سنت در منطقه پونک تهران توسط شهرداری تهران تخریب شد.
سالها است اهل سنت در تهران که شمار آنها حدود یک میلیون نفر تخمین زده میشود خواستار ساخت یک مسجد در تهران هستند. این سالها به دوران پیش از انقلاب سال ۵۷ برمیگردد. درخواستی که حتی شاه ایران نیز به آن پاسخ مثبت نداده بود. اهل سنت ساکن تهران نیز راه را در ایجاد چند «نمازخانه» در نقاط مختلف تهران دیدهاند. اما هر از چند گاهی خبر از پلمپ این نمازخانهها منتشر میشود. حالا اما کار از پلمپ نیز گذشته و شهرداری تهران روز سهشنبه گذشته اقدام به تخریب یکی از این نمازخانهها که در منطقه پونک واقع شده بود، کرد. این نمازخانه نیز البته پیش از این پلمپ شده بود، اما پس از مدتی با پیگیری مولوی عبدالحمید و برخی چهرههای دیگر اهل سنت، این پلمپ برداشته شده بود. در پی تخریب این نمازخانه، منزل مولوی عبیدالله موسی زاده امام جماعت این نمازخانه نیز مورد تفتیش قرار گرفت.
سعید یکی از چهرههای برجسته جامعه اهل سنت در تهران است که ترجیح داده با اسم مستعار با رادیو فرانسه گفتگو کند. وی گفته است: معمولاً در تهران چند نمازخانه وجود دارد. قبلاً در سعادتآباد یک نمازخانه عمده بود که آن را پلمپ کردند و متولی آن نیز بازداشت شد. پس از آن، این نمازخانه در پونک راهاندازی شد. برای ماهها نماز جمعه و نمازهای روزانه و … آنجا برگزار میشد. اما در هفته وحدت به آنجا حمله شد و پلمپ شد. نهایتاً پس از رفع پلمپ برگزاری نمازهای روزانه در آنجا همچنان تحمل میشد تا اینکه روز سهشنبه گذشته به نمازخانه حمله کردند و تا ساعت ۶ بعد از ظهر آن را تخریب کردند. افرادی که مشغول تخریب نمازخانه بودند از اعضای شهرداری بودند اما مسلماً افراد دیگری پشت این تصمیم قرار دارند و این دست اقدامات را مدیریت میکنند.
تنها علتی که برای این رفتارها میتوانم بیان کنم تنگنظری و تبعیض قائل شدن است. آنها ارزشی برای حقوق دیگران قائل نیستند. از دید من، قصد آنها در این موقعیت این است که جامعه اهل سنت را وادار به واکنش تند و یا خشونتآمیز کنند تا آنها نیز بتوانند اهل سنت را در مقابل سرکوب کنند. وگرنه فکر میکنم برای همه واضح باشد که یک میلیون جمعیت سنی مذهب ساکن تهران مانند همه شیعیان در تمام نقاط دنیا حق دارند مسجدی بر اساس موازین حقوق بشر، قانون اساسی و حقوق شهروندی ایران داشته باشند.
معضل نداشتن مسجد برای اهل سنت مسئله جدیدی نیست. ما پیش از انقلاب نیز این مشکل را داشتیم. پس از انقلاب آقای خمینی، زمینی را به اهل سنت دادند تا مسجد خود را بسازند، جایی که الآن مسجد بلال صداوسیما ساخته شده است. پولی جمع شد تا این مسجد ساخته شود اما هم آن پول را ضبط کردند و هم اجازه ساخت را ندادند و در همانجا مسجد بلال صداوسیما را بنا کردند.
این در حالی است که در کوچکترین روستای سنینشین ایران اگر ۲ نفر شیعه باشند، آنجا مسجد و حسینیه ساخته میشود. اما اهل سنت در هیچ شهر بزرگ ایران حق داشتن یک مسجد را ندارند. بعید هم میدانم که پیگیریهای بلندپایهترین شخصیتهای اهل سنت مانند مولوی عبدالحمید نیز تأثیری داشته باشد. همه مقامات ایران در جریان این مسئله هستند اما من ارادهای در هیچکدام آنها نمیبینم که حقوق اهل سنت را مراعات کنند. در برخی محافل این مسئله مطرح میشود که برخی برای تحت فشار قرار دادن دولت آقای روحانی این کارها را میکنند. اما با شناختی که دارم، درباره حقوق اهل سنت، آقای روحانی و دولت ایشان با دیگرانی که دست به این اقدامات میزنند همدل هستند.
تنها علتی که برای این رفتارها میتوانم بیان کنم تنگنظری و تبعیض قائل شدن است. آنها ارزشی برای حقوق دیگران قائل نیستند. از دید من، قصد آنها در این موقعیت این است که جامعه اهل سنت را وادار به واکنش تند و یا خشونتآمیز کنند تا آنها نیز بتوانند اهل سنت را در مقابل سرکوب کنند. وگرنه فکر میکنم برای همه واضح باشد که یک میلیون جمعیت سنی مذهب ساکن تهران مانند همه شیعیان در تمام نقاط دنیا حق دارند مسجدی بر اساس موازین حقوق بشر، قانون اساسی و حقوق شهروندی ایران داشته باشند.
معضل نداشتن مسجد برای اهل سنت مسئله جدیدی نیست. ما پیش از انقلاب نیز این مشکل را داشتیم. پس از انقلاب آقای خمینی، زمینی را به اهل سنت دادند تا مسجد خود را بسازند، جایی که الآن مسجد بلال صداوسیما ساخته شده است. پولی جمع شد تا این مسجد ساخته شود اما هم آن پول را ضبط کردند و هم اجازه ساخت را ندادند و در همانجا مسجد بلال صداوسیما را بنا کردند.
این در حالی است که در کوچکترین روستای سنینشین ایران اگر ۲ نفر شیعه باشند، آنجا مسجد و حسینیه ساخته میشود. اما اهل سنت در هیچ شهر بزرگ ایران حق داشتن یک مسجد را ندارند. بعید هم میدانم که پیگیریهای بلندپایهترین شخصیتهای اهل سنت مانند مولوی عبدالحمید نیز تأثیری داشته باشد. همه مقامات ایران در جریان این مسئله هستند اما من ارادهای در هیچکدام آنها نمیبینم که حقوق اهل سنت را مراعات کنند. در برخی محافل این مسئله مطرح میشود که برخی برای تحت فشار قرار دادن دولت آقای روحانی این کارها را میکنند. اما با شناختی که دارم، درباره حقوق اهل سنت، آقای روحانی و دولت ایشان با دیگرانی که دست به این اقدامات میزنند همدل هستند.