نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۴ بهمن ۱۱, یکشنبه

کاهش سن «روسپیگری» در ایران

مهر: یک استاد دانشگاه شهید بهشتی در نشست تخصصی «زنان و امنیت اقتصادی، اجتماعی، حقوقی و فرهنگی با بیان اینکه امنیت یک مفهوم فردی و اجتماعی است، گفت: فرد برای ایفای نقش های اجتماعی خود در ابتدا باید امنیت داشته باشد و امنیت یک فرد هم از سوی خود او و هم از سوی جامعه به خطر می افتد.

به گزارش مهر، مجید ابهری  با طرح این پرسش که داریم به کجا می رویم؟ گفت: داریم به آخر تمدن و اول بربریت می رسیم و به اسم دفاع از حقوق زن و فمنیسم، زنان را از خانه به در می کنیم. سن روسپیگری در کشور به ۱۶ سال رسیده است و ۲۰ درصد معتادان کشور زنان هستند. همچنین در سالن های ورزشی به جای داروهای لاغری به زنان ماده مخدر شیشه ارائه می شود.

عضو هیأت علمی(!) دانشگاه شهید بهشتی افزود: امروزه کسر قوانین نداریم بلکه کمبود غیرت و همیت در جامعه وجود دارد. موضوعاتی همچون طلاق‌های عاطفی و ازدواج سفید به این دلیل است که به موضوع امنیت اجتماعی به درستی توجه نشده است.

وی علل به خطر افتادن امنیت اجتماعی را عدم رعایت موازین اسلامی توسط برخی از زنان برشمرد و عنوان کرد: عدم اجرای قوانین اسلامی و فراموش کردن امر به معروف و نهی از منکر و همچنین عدم حمایت قانونی از آمران به معروف و تغییر سبک زندگی تحت تأثیر شبکه‌های ماهواره‌ای از دیگر دلایل به خطر افتادن امنیت اجتماعی است. 
کارگران معدن زمستان یورت همراه خانواده مقابل فرمانداری جمع شدند 
 

 صبح امروز(11بهمن) کارگران معدن زغال سنگ زمستان یورت در ادامه اعتراضات صنفی خود برای پنجمین روز در ماه جاری هماره خانواده های خود در مقابل ساختمان فرمانداری آزاد شهر تجمع کردند.

یکی از کارگران در تشریح دلایل تجمع امروز کارگران زمستان یورت(قشلاق)، به ایلنا گفت: امروز پنجمین روز در ماه جاری است که کارگران این واحد معدنی در شهرستان آزاد شهر استان گلستان برای پیگیری 11ماه حقوق معوقه خود اجتماع صنفی برگزار می‌کنند.

او با یادآوری اینکه مطالبات 11ماهه آنها مربوط به دو ماهه بهمن و اسفند سال93 و 9 ماه دستمزد سال جاری است، افزود: متاسفانه کارفرما در پرداخت مطالبات معوقه کارگران هیچ عکس العملی از خود نشان نمی‌دهد و در مقابل همه ما کارگران زمستان یورت شمال غرب وشرق منتظریم تا شاید مسئولان دولتی در خصوص پرداخت مطالباتمان اقدام مشهودی از خود نشان دهند.

وی بابیان اینکه شمار حاضران در اجتماع صنفی امروز در حدود200 کارگر است، افزود: با گذشت یازده روز از شروع ماه بهمن هنوز کارفرمای این معدن به وعده خود  در خصوص پرداخت مزد معوقه عمل نکرده است واین موضوع در آستانه نوروز 95 بر نگرانی کارگران وخانواده هایشان افزوده است.

به گفته معترضین  در اجتماع امروز نیز همانند روزگذشته  وقتی خانواده هایمان با بد عهدی کارفرمای معدن در پرداخت مطالبات کارگران روبرو شدند ما را دوباره همراهی کردند.

کارگران گفتند هدفمان از تجمع مقابل فرمانداری آزاد شهر این است که از مسئولان می‌خواهیم به مشکلاتشان که از پرداخت نشدن 11 ماه مزد معوقه ناشی شده است، بصورت مشهود رسیدگی کنند.




جدال بر سر اشیا در خانه خیابان هدایت


شانزده-هفده سال پیش، پدربزرگ و مادربزرگ پدری‌ام به فاصله یک سال از یکدیگر، به "مرگ طبیعی" فوت کردند. در اولین فرصت، لباس‌ها و اشیای شخصی‌شان به خیریه داده شد.
خانه آنها که خاطرات مشترک هشت فرزند و تعداد زیادی نوه و نتیجه بود، فروخته و بعد کوبیده شد تا جایش پاساژی ساخته شود. در کوتاه زمانی، غیر از خاطره‌هایی که هر روز دورتر می‌شوند، یک فرش و شاید چند فقره زینت‌آلات، شی‌ء دیگری از هیچکدام از آن‌ها باقی نماند. سال‌هاست که تنها نشانه آنها، دو سنگ قبر نزدیک به یکدیگر در بهشت زهراست.
ما مردگان‌مان را از میان زندگان می‌رانیم، با سرعتی بسیار عجیب، آن‌ها را پس می‌زنیم تا همان گورستان. همان چند وجب خاکی که قبرشان است. و دیگر هیچ نشانه زنده‌ای از آنان نیست. فوقش چند تا عکس و شی‌ء "یادگاری" کوچک و خاطره‌هایی که با گذشت زمان هر چه بیشتر خاک می‌خورند از آن‌ها می ماند؛ و این، کمابیش سنت همه ماست پس از وقوع واقعه مرگ طبیعی.
عکس‌های پرستو فروهر از خانه غارت شده مادر و پدرش، پروانه اسکندری و داریوش فروهر اما، تصویر دیگری از "اشیا"ی مردگان را به ما باز می‌نمایاند. تصویری که گوشه گوشه‌اش، جدالی است بر سر بودن یا نبود اشیای متعلق به رهبران حزب ملت ایران که هفده سال پیش، توسط ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در خانه خود در خیابان هدایت تهران به قتل رسیدند.
Image copyright.
تصاویری را که پرستو فروهر روی صفحه فیس‌بوک خود منتشر کرده دوباره و چند باره نگاه می‌کنم تا شاید بتوانم جوابی به این سئوال بدهم که چرا "اشیا" در این موقعیت خاص تا این حد اهمیت پیدا کرده‎اند؟ این دومین غارت خانه پروانه اسکندری و داریوش فروهر در امسال است. بنا بر روایت پرستو فروهر، در غارت اول، خانه را به هم ریخته‌اند ولی جز چند شی‌ء که اهمیت نمادین داشته، از جمله ساعتی که روی زمان قتل از حرکت باز ایستاده بوده، چیزی نبرده‌اند در حالی که در غارت دوم، اشیای بسیار بیشتری از جمله لباس‌های پروانه اسکندری و داریوش فروهر را به سرقت برده‌اند.
عکس های دو غارت اما، برای چشم من غریبه که اشیای به سرقت رفته را نمی‌توانم تشخیص دهم شبیه به یکدیگر هستند. انبوهی از کاغذها، نامه‌ها، لباس ها و وسایل شخصی، از جاهایشان بیرون آمده و همه جا پخش شده‌اند. حجم غارت و آشوب آ‌ن‌قدر وسیع است که دیگر به سختی بتوان هر کدام از آن اشیا را سر جایی که بوده‌اند گذاشت. اما شاید نخستین واکنش هر کسی به این غارت دوباره که در مصونیت کامل غارتگران می تواند چندباره و چندین‌باره هم تکرار شود این باشد: اصلا آیا لازم است اشیا را سرجایشان بگذارید؟! چرا این اشیا را، "یادگاری"ها را که اهمیت تاریخی هم دارند از آن خانه بیرون نمی‌آورید؟! چرا در "حفظ" آن‌ها، حالا که در معرض خطر قرار گرفته‌اند نمی‌کوشید؟
به زعم من، این درست همان سئوال سرزنش باری است که غارتگران می‌خواهند پرسیده شود. به همین دلیل است که اشیایی به سرقت می‌روند و اشیایی به هم ریخته و خراب می‌شوند. به جای این سئوال، باید پرسید: چرا این همه تهدید علیه "اشیا"؟ این اشیا چه اهمیتی دارند؟ معنای بودن یا نبودن این اشیا، در آن خانه چیست و چه چیزی را به ذهن متبادر می‌کند؟ چرا این اشیا، نباید در "آن‎جا" باشند؟
به گمان من، این اشیا اهمیت دارند زیرا فاصله‌ای ایجاد می کند بین "مرگ طبیعی" و "قتل سیاسی". وجود این اشیا فقط در همان جایی که در لحظه قتل بوده‌اند، در لحظه‌ای که زندگی جریان داشته و به طور "غیرطبیعی" و با ضربه‌های کارد، سلاخی شده است، معنا دارد. تا وقتی آن خانه، از آن همه "شی‌ء" خالی نشده، جای خالی پروانه اسکندری و داریوش فروهر، صاحبان و استفاده‌کنندگان از آنها، خود را نشان می‌دهد.
آن اشیا، لحظه‌ای را که بخشی از تاریخ، با جنایت، از نفس کشیدن بازمانده به ما یادآوری می‌کنند. اما به محضی که خانه از آن اشیا خالی شود، پروانه اسکندری و داریوش فروهر هم می‌شوند دو سنگ قبر در بهشت زهرا؛ مانند مادربزرگ و پدربزرگ من.
به بیان دیگر، هر چقدر این اشیا تحلیل بروند، تعدادشان کم شود، از خانه سرقت شوند یا برای حفظ‌شان از سرقت بیرون برده شوند، قتل پروانه اسکندری و داریوش فروهر بیشتر به "مرگ طبیعی" نزدیک می‌شود. به محض اینکه این اشیا، از محل زندگی خود برده شوند، تبدیل به "یادگاری" می‌شوند و نه "یادآوری". به این ترتیب، حافظه تاریخی-تصویری ما بدون آن اشیا که غیبت و حذف صاحبان خود را فریاد می‌زنند، یا حتی با حضور آن اشیا در جایی دیگر، دستخوش دستکاری خواهد شد و فراموش کردن، در یک حافظه دستکاری شده بسیار آسان‌تر خواهد بود.
و سر آخر اما، این تهدید همچنان واقعی خواهد بود که اگر پرستو فروهر آن خانه را از اشیایش خالی نکند، آن گونه که به نظرم خواست غارتگران است، غارتگران، خود در هجوم سه‌باره و چندین‌باره‌شان، اشیا را برای همیشه از میان خواهند برد. و این دوگانه دردناک باقی خواهد ماند میان کندن آن اشیا از مکانی که باید در آن باشند و بردن آن‌ها به مکانی دیگر که احتمالا آن‌ها را بی‌معنا خواهد کرد؛ و یا بازگرداندن آنها به قفسه‌ها و کمد‌ها و کشوها، برای تداوم آن معنا و تداوم یادآوری جنایت با این خطر که ممکن است در هجوم و هجوم‌های بعدی، برای همیشه از دست بروند.

باز هم در باره زبان فارسی (م. سحر)

Sahar-M-1
این مثنوی در انتقاد به کسانی سروده شده است که اگرچه خود را درس خوانده می شمارند و غالبا اهل سیاست اند ، اما متأسفانه نه درک درستی از سرگذشت تاریخی و هویت ملی و فرهنگی مردم ایران دارند و نه به اهمیت حیاتی زبان فارسی در جهت حفظ پیوند های، اجتماعی و فرهنگی و معنوی میان مردم ایران پی برده اند.
اینگونه هم میهنان، هنوز پس از سه دهه که از فروپاشی مرحوم شوروی می گذرد همچنان همان آموزه های ایدئولوژیک استالینیستی و سوغات حزب توده دهۀ ۲۰ و ۳۰ را در زمینه «مسائل قومی و زبانی » در ایران تکرار می کنند با این تفاوت که این روزها همان آموزه ها را به جامه ای شبه مدرن دموکراسی طلبانه نیز زینت می دهند و اندکی سُس حقوق بشر و حقوق کودک و حق ملل و اقوام و این حرفها را هم به آن می افزایند و از منبر عالیجاهی نو روشنفکر مآبانه فریاد « واقواما» و « وازبانا » سر می دهند و منتظر کف زدن ها و هلهله های تجزیه طلبان این سو و آن سوی ایران راست و چپ خود را می نگرند.
به ویژه برای شنیدن درود ستایش نژاد پرست های قومی گوش تیز می کنند و به دهان آفرین گو و به به و چه چه فرست کسانی نظر می دوزند که طی این سال ها به یمن اوضاع آشفته ایران ، و به یمن تسلط ملایان و زیر سایۀ ایدئولوژی ایران شکن اسلامیسم جهان وطن و ولایتمدار با خیال آسوده تری سربرآورده اند و آوازه گری ها و تبلیغات ضد ایرانی خود را البته با برخورداری تمام و کمال از حمایت های مالی و سیاسی قدرت های بیگانه و کشور های بد سگال منطقه به اوج رسانده اند !
این شعر بخش نخستی داشت که آنرا برداشتم تا اصل موضوع ، یعنی زبان فارسی و نقش آن در ادامه حیات ملی و هویت تاریخی و فرهنکی ایران ، تحت الشعاع مسائل فرعی دیکر قرار نگیرد.
م.س
سخنی با مدعی
الا ای مدعی آرام بنشین
بیا و زیر چترِ نام بنشین
بیا و در بیانت کن درنگی
که گفتارت نیالاید به ننگی
به کرنا ها منه لب ، بر لبِ بام
میفَکن باد در شیپور اقوام
تنوع در زبان ، امری ست عادی
زبانی را چه ربطی با نژادی؟
زبان ها بر زمین ها چون گیاهند
گذار کاروان ها را گواهند
ولی در سرزمین های کهن سال
زبانی قصه می گوید ز آمال
زبانی می شود فریادِ تاریخ
که از ما رخ نپوشد یادِ تاریخ
زبانی می شود راز دل جمع
که گردد تیره شب را شعلۀ شمع
زبان فارسی از این زبانهاست
که پیماندار ، با پیوندِ جانهاست
زبان فارسی تاریخ ساز است
که راز ماندگارش حفظِ راز است
ازو اعصار دارد روحِ ایّام
کزین محکم شود پیوند اقوام
از او ایرانیان ، هم داستانند
وزو همراه با یک کاروانند
ازو ایرانیان هم سرنوشتند
گیایی رُسته در یک باغ و کِشتند
به دورانی که دشمن در کمین است
زبان فارسی وصل آفرین است
که مُهر از گردشِ ایام دارد
نشان از حافظ و خیام دارد
گر از کوهیم یا اهل صحاری
هویت های ما با اوست جاری
امیران و سلا طین ، هرکه بودند
به هر شهر و دیاری می غنودند
زهر قوم و زهر ایل و تباری
اگر باقی ست زآنان یادگاری ؛
روایتساز آنان این زبان است
که رمز وحدت ایرانیان است
روایت های ما در نقل نقال
هویت های ما در قول قوال
همه از هر کنار و هر دیاریم
به لطف این زبان پیوند داریم
جنوبی و شمالیمان نباشد
برنجی و سفالیمان نباشد
زبان فارسی ارث کسی نیست
زمین بکر هر خار و خسی نیست
که اعصار کهن را ترجمان است
سخنگوی دلِ ایرانیان است
هم از حاضر هم از غائب سخنگوست
هم از شمس و هم از صائب سخنگوست
پیامش در سلام آشنایی ست
ز عطار و ز سعدی و سنایی ست
سخن از رومی و فردوسی آرد
که چون رازی به ایرانی سپارد
کلام رودکی با او به نجواست
کز او هر نغمه ای موجی ز دریاست
گر از شیراز و بلخ و بامیان است
به هر شهری روان بر هر زبان است
اگر از سیستان یا دامغان است
زکارون تا ارس موجی روان است
اگر در گنجه یا شروان سراید
نوید آشنایی از وی آید
گر از دهلی پیام آرد ور از ری
سرود عشق جانان است با وی
گر از آمویه یا اروند خیزد
دل هرمویه با وی اشگ ریزد
برای مردمی پالوده و پاک
چنین پیوند بخشی دارد این خاک
که می گوید زبانِ اهل زور است؟
زکام مردم این مِلک دور است ؟
گذشت از عمر ایران یک هزاره
که شاه ترک می زد بر نقاره
ولی با پارسی پیوند دل داشت
که بر این خاک حقّ آب و گِل داشت
هرآنکس گفت کاین پیوند سست است
در او اندیشه ای نا تندرست است
هرآنکس دشمنی با این زبان داشت
ستم با روح اهلِ کاروان داشت
کژاندیش آمد و بدخواهی آورد
به نامِ مردمی نامردمی کرد
بگو با اینچنین بد گوی جاهل
که ای افتاده درپندار باطل :
« برو این دام بر مرغی دگرنه
که عنقا را بلند است آشیانه!»
زبان فارسی محبوبِ جانهاست
نشانِ شوکتش در بی نشان هاست
گر از این مُلک ، روبند این زبان را
نیابد مرغ ، راه آشیان را
میان کاروان اُفتد جدایی
نبیند یار ، رنگ آشنایی
دگر دل ها به دل ها ره نجویند
غم خود را به یکدیگر نگویند
چنان تیغ جدایی تیز گردد
که گیلان غافل از تبریز گردد
که بم در غم به دور از چشم زنجان
میان لرزه ای دیگر دهد جان
نطنز از زاهدان بی درد ماند
به یاد ش نامۀ مهری نخواند
برد ماسوله را ابیانه از یاد
به دیدای نگردد این از آن شاد
چنان برما زند تیغ جدایی
«که گویی خود نبوده ست آشنایی»
کدامین بدسگال این بد سگالد؟
که در بدخواهی اش دوران بنالد؟
چه نامردند و بد عهدند و بدکار
که گرد مردمان سازند دیوار
به نام این نژاد و آن قبیله
سیاست را زبان گردد وسیله
به نام این تبار و آن عشیره
بکوبد جهل بر طبل و تبیره
چه سودی می برند این بی تمیزان
ازآن پاییز و فصلِ برگریزان؟
ازآن کشتی که آنرا حاصلی نیست
وزان راهی که رو در منزلی نیست ؟
چه گویم ؟ بیش ازینم نیست حالی
که داد از کژ رهی و بدسگالی!

اسدالله لاجوردی: پیش از آمدن به زندان جواهر دان فروش بودم (یعنی کرست و زیر پوش می فروختم)

کتاب زندان را میخوانم . کتابی است با ویرستاری ناصر مهاجر که نشر نقطه آنرا به بازار کتاب عرضه کرده است . کتاب زندان شناختی است همه سویه از نظام زندان های جمهوری اسلامی و آنچه که بر دو نسل از انسان های آزاده و آرمانگرای میهن مان رفته است نلسون ماندلا میگوید : نظام زندان هر حکومتی ؛ به فشرده ترین و برهنه ترین شکل درونمایه و ویژگی های هر حکومت را باز می تاباند . کتاب زندان نیز درونمایه سیاست های ضد بشری حکومتی را بر ملا میکند که همچون هیولایی از درون یک انقلاب مردمی سر بر کشیده است . بخش کوتاهی از این کتاب را که درباره یکی از جنایتکار ترین چهره های این نظام اهریمنی – یعنی اسدالله لاجوردی – است اینجا میگذارم تا بدانید بر فرزندان ما چه رفته است : … در پاییز 1351؛ زندانیان سیاسی تهران را به سه گروه تقسیم میکنند .یک گروه را در تهران نگه میدارند و دو گروه دیگر را به زندان های شیراز و مشهد تبعید میکنند . من و اسدالله لاجوردی جزو گروه تبعیدی های مشهد بودیم . در آنجا او را بهتر شناختم و بیشتر به ماهیت پست و فرومایه اش پی بردم . به برخی از آنها فهرست وار می پردازم : * در بحث پیرامون آن قسمت هایی از قرآن که برده داری را مردود نشناخته ؛ لاجوردی میگفت : همین امروز هم اگر میتوانستم کنیزی برای خود بخرم یک لحظه در این کار تردید نمیکردم . * اعتقاد جزمی اش به قرآن و اسلام ؛ تنها به توجیه توجیه برده داری محدود نمیشد . به تمجید از آیاتی که در باره » حوری و غلمان » است نیز می پرداخت . *میگفت که پیش از آمدن به زندان » جواهر دان فروش » بوده است . وقتی از او سئوال میشد که » جواهر دان فروش » چگونه کاریست ؟ با لودگی و وقاحت خاص خودش – آنهم در جو بسیار جدی سیاسی زندان های آن زمان – میگفت : جواهر دان یعنی لباس زیر خانم ها . یعنی کرست و شورت * کمونیست ها را » نجس » میدانست و این مفهوم را با کلمات توهین آمیز ادا میکرد . مثلا ظرفی را که بدست یک کمونیست شسته شده بود ؛ گه مال یا کمونیست مال مینامید . بعلت اعتقاد به نجاست کمونیست ها ؛ همراه با دوستانش – حبیب عسکر اولادی ؛ حیدری و ….از همان آغاز ورود به زندان مشهد ؛ سفره شان را از سفره سایر زندانیان جدا کردند و خود را از جمع کنار کشیدند .چندی بعد رسما از سایرین ( کمونیست ها و غیر کمونیست هایی که کمونیست ها را نجس نمیدانستند ) در خواست کردند که به آنها اجازه داده شود اول از همه سهم خود را از دیگ های غذای بند یک سیاسی بر دارند زیرا که ممکن است کفگیر و ملاقه » کمون » را کمونیست ها شسته باشند و گ نجس » باشد . از این پس بود که لاجوردی و همپالگی هایش به » اصحاب ملاقه » معروف شدند . * در سال 1353 و بهنگام آزادی از زندان میگفت : میروم که برای انقلاب چریک بسازم ( منظورش این بود که میخواهم بچه پس بیندازم ) * نفرت و کینه لاجوردی از هر چه که از خرد و آزادی انسانها حکایت میکرد ؛ از او شکنجه گری سنگدل و بیرحم ساخت . او آزادی را در اسارت مطلق…


۱۳۹۴ بهمن ۱۰, شنبه

لحظه وقوع یک اسیدپاشی در یافت‌آباد تهران

ایران: پاسخگو نبودن برای بدرفتاری

کاهش آزادی ‏ها و افزایش شدید اعدام‏ ها


Thu 28 01 2016 

hrw.jpg
((بیروت، ۲۷ ژانویه ۲۰۱۶) – سازمان دیده‌بان حقوق بشر امروز در گزارش جهانی سال ۲۰۱۶ خود اظهار داشت نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در طول سال ۲۰۱۵، مرتکبین اصلی نقض حقوق بشر در ایران بوده‏اند. تعداد اعدام شدگان در ایران در مقایسه با سال‏های پیش افزایش شدیدی یافته و بیش از ۸۳۰ تن اعدام گردیده‏اند که اکثر آنها را متخلفین مواد مخدر تشکیل داده‏اند.

مقامات ایران به صورت مکرر بیان آزادانۀ عقاید و اظهار مخالفت را سرکوب کرده‏اند. کاربران رسانه‏های اجتماعی، هنرمندان، و روزنامه نگاران، از جمله خبرنگار ایرانی- امریکایی واشنگتن پست جیسون رضائیان به علت اتهامات امنیتی مشکوک و نامعلوم، با مجازات‏های سختی مواجه هستند. آزادی تجمع و انجمن نیز در طی سال ۲۰۱۵ در امان نماند و مسئولان کشور دانشجویان، آموزگاران و اعضاء اتحادیه‏های کارگری را به علت انجام فعالیت‏های مسالمت امیز مورد مزاحمت قرار داده و آنها را دستگیرکردند. ده‏ها تن از فعالان سیاسی و مدافعان حقوق بشر به دلیل انجام فعالیت‏ های مسالمت آمیز و یا حرفه‏ای شان در بازداشت به سر می‏برند.

سارا لی ویتسون، مدیر بخش خاورمیانه در سازمان دیده بان حقوق بشر اظهار داشت «نیروهای امنیتی سال‏های ‏متمادی است که با مصونیت کامل به سرکوب آزادی‏های ‏اساسی و آزار و اذیت مردم در ایران پرداخته‏اند. مقامات ایران دیرزمانی است که در مجازات مرتکبینِ نقض حقوق بشر که به تعهدات ملی و بین المللی خود نسبت به حقوق انسانی افراد عمل نکرده‏اند، تأخیر نموده‏اند.»

سازمان دیده بان حقوق بشر در بیست و ششممین گزارش سالیانه خود، گزارش جهانی سال ۲۰۱۶ که در۶۵۹ صفحه انتشار یافته است، وضعیت حقوق بشر را در بیش از۹۰ کشور جهان مرور می‌کند. کنت راث، مدیر اجرایی این سازمان در پیشگفتار خود مینویسد که گسترش حملات تروریستی به فراتر از مرزهای خاور میانه و نیز سرازیر شدن سیل عظیم پناهندگانی در اثر سرکوب و منازعات، بسیاری از دولتها را بر آن داشت که با انجام اقداماتی نابه جا به منظور حفظ امنیت خود، به حقوق انسانها لطمه بزنند. همزمان با آن، حکومتهای مستبد در سراسر جهان که از ابراز مخالفتهای مسالمت آمیز که اغلب توسط رسانههای اجتماعی برجسته میشود، به هراس افتاده بودند، به شدیدترین وجه در دوران معاصر به سرکوب گروههای مستقل مبادرت ورزیدند.

در ایران، زنان در بسیاری از جنبه‏های ‏زندگی خود، از جمله در موارد مربوط به احوال شخصیه از قبیل ازدواج، طلاق، و یا ارث با تبعیض روبرو هستند. در سال ۲۰۱۵ مقامات ایران تلاش کردند تا قوانین تبعیض آمیزی را به اجرا گذارند که از استخدام بانوان در یک سری از بخش‏ها جلوگیری نموده و دسترسی آنان به امکانات تنظیم خانواده را محدود می‏سازد.

اقلیت‏های ‏مذهبی و قومی و نیز پناهندگان و کارگران مهاجر در ایران، چه در برابر قانون و چه در عمل، با تبعیض روبرو هستند. حکومت ایران به بهائیان که بزرگترین اقلیت غیرمسلمان در این کشور می‏باشند، آزادی مذهب اعطاء نکرد. نیروهای امنیتی مسلمانانی را که به مسیحیت گرویده بودند نیز هدف قرار دادند. دولت ایران همچنین از انجام فعالیت‏های ‏فرهنگی و سیاسی در میان اقلیت‏های ‏قومی کرد، عرب، و بلوچ جلوگیری کرد.

حدود ۲.۵ تا ۳ میلیون پناهنده و کارگر مهاجر افغان که در ایران به سر می‏برند، از جهت دریافت خدمات اجتماعی با مشکل روبرو هستند. آنها همچنین نسبت به عموم مردم ایران، بیشتر احتمال دارد که به طور خودسرانه مورد پرس و جو قرار گیرند، و یا توسط مقامات بازداشت شوند؛ و در صورتیکه توسط عوامل دولتی یا خصوصی مورد آزار و اذیت قرار گیرند، حمایتِ قانونیِ چندانی از آنها صورت نمی گیرد.

دهها پناهجو در آب‌های ترکیه غرق شدند


Image copyrightPA
رسانه های ترکیه از غرق شدن دست کم ۳۹ پناهجو از جمله چند کودک در آبهای ترکیه خبر داده اند.
این افراد سعی داشتند از طریق دریای اژه خود را به یونان برسانند.
براساس این گزارش بیش از ۶۰ نفردیگر نجات پیدا کرده اند.
مقامات محلی می گویند انتظارمی رود که آمار کشته ها افزایش پیدا کند.
به گفته گارد ساحلی این پناهجویان قصد داشتند که خود را به جزیره لسبوس در یونان برسانند.
Image copyrightAFP
Image captionسال گذشته بیش از یک میلیون پناهجو وارد کشورهای اروپا شده اند که این امر بحرانی سیاسی را در این کشورها ایجاد کرده است
لسبوس یکی از محبوب ترین مکان ها برای ورود افرادی است که خواستار پناهندگی هستند.
در هفته های اخیر دهها هزار پناهجو به امید رفتن به اروپا از راه ترکیه وارد جزایر یونان شده اند.
سازمان بین المللی مهاجرت گفته است که تاکنون در سال جدید ۲۴۴ مهاجر در آبهای مدیترانه غرق شدند.
سال گذشته بیش از یک میلیون پناهجو وارد کشورهای اروپا شده اند که این امر بحرانی سیاسی را در این کشورها ایجاد کرده است.

مشارکت سیاسی‎

با يکی از روسپيان بارگاه "ولی فقيه"آشنا شويد


۱۳۹۴ بهمن ۸, پنجشنبه

ایران در فهرست سیاه قاچاق انسان و کار اجباری

وزارت خارجه آمریکا بار دیگر ایران را در فهرست سیاه کشورهایی قرار داد که برای مقابله با قاچاق انسان، کار اجباری و روسپیگری اقدامات کافی انجام نمی‌دهند. ایران در این فهرست هم‌تراز روسیه، کره‌شمالی، تایلند و زیمباوه است.
در گزارش وزارت خارجه آمریکا در مورد وضعیت "قاچاق انسان در جهان" ایران بار دیگر در شمار کشورهایی قرار گرفته است که در بدترین رتبه‌ها قرار دارند.
ایران در این گزارش مبداء، مسیر و مقصد شبکه‌های قاچاق انسان برای کار اجباری و برده‌داری جنسی عنوان شده است.
نویسندگان این گزارش ضمن اشاره به محدودیت‌های موجود برای تهیه مستندات لازم در مورد وضعیت ایران خاطر نشان کردند که افزایش شمار کودکان متکدی، روسپی‌گری نوجوانان و همچنین گزارش‌هایی در مورد فروش دختران ایرانی به کشورهای حوزه خلیج فارس حاکی از وضعیت نامناسب ایران در مقابله با باندهای قاچاق انسان است.
در ادامه به بیگاری کشیدن کودکان و نوجوانان افغان در ایران نیز از دیگر شواهد موجود بر این ادعا ذکر شده‌است.
در این گزارش به دولت ایران توصیه شده که قوانین روشن و سخت‌‌تری برای مقابله با قاچاق انسان وضع کند.
عدم رعایت استاندارهای بین‌المللی
این گزارش مفصل، کشورهای جهان را در زمینه مقابله با قاچاق انسان، کار اجباری و برد‌ه‌داری جنسی به چهار دسته تقسیم کرده است؛ دسته نخست کشورهای گروه اول هستند که با قوانین حقوقی روشن تلاش می‌کنند با قاچاق انسان و برد‌ه‌داری مدرن مقابله کنند.
کشورهای اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا در این دسته قرار دارند.
به نوشته کارشناسان وزارت خارجه آمریکا کشورهای گروه دوم، کشورهایی هستند که عزم خود را برای مقابله بیشتر با قاچاق انسان نشان داده‌اند.
در این دسته کشورهایی هم که تلاش می‌کنند تا رتبه خود را به گروه دوم برسانند قرار داده شده‌اند؛ از جمله عراق و افغانستان در دسته کشورهایی قرار دارند که تلاش می‌کنند به گروه دوم رسند.
آخرین دسته کشورهایی هستند که در گروه سوم قرار می‌گیرند و بدترین وضعیت را در زمینه قاچاق انسان دارند. در فهرست وزارت خارجه آمریکا ۲۳ کشور از جمله ایران روسیه،‌ لیبی، سوریه، یمن، ونزوئلا، کره‌شمالی، سودان ‌جنوبی و زیمباوه در گروه سوم قرار گرفته‌اند.
این کشورها متهم هستند که استاندارهای بین‌المللی موجود برای مقابله با قاچاق انسان را نیز رعایت نمی‌کنند.
انتقاد از ارتقاء رتبه کوبا و مالزی
وزارت خارجه آمریکا در گزارش خود از وضعیت قاچاق انسان وضعیت کوبا و مالزی را که سال گذشته در گروه سوم قرار داشتند به گروه دوم ارتقاء داده است.
این ارتقا با انتقادهایی روبرو شده اما وزارت خارجه آمریکا اتهام تغییر ارزش‌گذاری خود در مورد این دو کشور به دلایل سیاسی را رد کرده و تأکید کرده است که این دو کشور با تغییر قوانین خود، مقابله با قاچاق انسان را شدت بخشیده‌اند.
وزارت خارجه آمریکا با اشاره به مستندات موجود تأکید کرده که دولت هاوانا با عملیات‌ مستمر نیروهای پلیس، ربودن زنان برای بهره‌برادری جنسی را محدود کرده است. با این حال وضعیت در این کشور هنوز به سطح مطلوب نرسیده است.
منتقدان خروج کوبا و مالزی از گروه سوم، تمایل دولت آمریکا به گسترش مناسبات سیاسی و تجاری با این دو کشور را دلیل خروج آنها از فهرست سیاه می‌دانند.
آمریکا و کوبا پس از ۵۴ سال وقفه، رسمأ روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفته‌اند. آمریکا همچنین در پی گسترش روابط تجاری خود با مالزی است.
شرکت‌های آمریکایی اما از معامله با کشورهایی که در گروه سوم یا فهرست سیاه قاچاق انسان قرار دارند و از کار اجباری و بهره‌برداری جنسی از زنان سود می‌برند، منع شده‌اند.
تایلند همچنان در رتبه آخر
تایلند در ماه‌های اخیر اقداماتی برای مقابله با قاچاق انسان انجام داده است. این کشور اما همچنان در گروه سوم قرار دارد.
چندی پیش از انتشار گزارش وزارت خارجه آمریکا دادستان کل تایلند کیفرخواستی علیه ۷۲ تن به اتهام دست داشتن در قاچاق انسان مطرح کرد. در میان این افراد، شماری از سیاستمداران محلی و مقامات نظامی نیز به چشم می‌خورند.
محله روسپی‌ها در پاتایا، تایلند
محله روسپی‌ها در پاتایا، تایلند
اما وزرات خارجه آمریکا تنها اقداماتی را که تا پایان ماه مارس صورت گرفته‌اند در گزارش خود منظور کرده است. علاوه بر آن کارشناسان وزارت خارجه امریکا مشکل اصلی در تایلند را فساد مالی می‌دانند که همچنان مانع پیشرفت نبرد با قاچاق انسان در این کشور است.
نهادهای حقوق بشری نیز معتقدند اقدامات کنونی دولت تایلند تنها قله کوه یخی نهفته در دریا را شامل شده است.
۲۰ میلیون قربانی در سراسر جهان
به گزارش وزارت خارجه آمریکا بیش از ۲۰ میلیون نفر در سراسر جهان قربانی قاچاق انسان هستند. جان کری، وزیر خارجه آمریکا در مقدمه این گزارش خاطر نشان کرده است که قاچاق انسان بی‌حرمتی به شأن انسان و دست‌اندازی به آزادی اوست.
جان کری همچنین تصریح کرده است که هدف از انتشار این گزارش بردن آبروی هیچ کشوری نیست و این گزارش تنها با هدف روشن‌گری و مقابله با قاچاق انسان تهیه شده است.
به گزارش سازمان بین‌المللی کار، شبکه‌های قاچاق انسان سالانه ۱۵۰ میلیارد دلار درآمد دارند. تخمین زده می‌شود که ۹۹ میلیارد دلار از این رقم تنها حاصل درآمد برده‌داری جنسی است.

کوبا سوسیالیست‌ها  غمگین 

چه‌گوارا، فیدل کاسترو، سیگار برگ، پیروزی چریک‌ها بر "امپریالیسم آمریکا" و تحریم. با فروپاشی بلوک شرق، زمان در کوبا از حرکت ایستاد و این کشور برای جذب "دلار" روی به صنعت توریسم آورد.

Des Paroles et des Actes - Les deux France - Daniel CohBendit face à Ala...

سرنوشت مشترک همه آزاديخواهان! زندان و دارودرفش شکنجه واعدام


۶ بهمن ۱۳۹۴
Image supprimée par l'expéditeur.  Image supprimée par l'expéditeur.


حسن روحانی در سفر رسمی به فرانسه در تاریخ ۸ بهمن در کنفرانس مطبوعاتی شرکت می کند. گزارش‌گران بدون مرز (RSF) هفت پرسش را برای پرسیدن از او  پیشنهاد می‌کند.
۱- شما تغییر « به نفع آزادی بیان و مطبوعات» و «آزادی همه زندانیان سیاسی» را وعده کرده بودید. چگونه است که ایران هنوز یکی از پنج زندان بزرگ جهان برای روزنامه‌نگاران است؟
امروز در ایران ٢٠ روزنامه‌‌نگار و به همین تعداد شهروند خبرنگار برای انجام فعالیت رسانه‌ای خود زندانی هستند. از مرداد ماه ۱۳۹۲ و آغاز دوره ریاست جمهوری حسن روحانی بیش از 50 فعال رسانه‌ای بازداشت شده‌اند که برخی از آن‌ها به حبس‌های سنگین محکوم شده‌اند. مسوولیت بیشتر بازداشت‌ها را اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر عهده داشته است. در این مدت همچنین یازده رسانه توقیف شده‌اند.
۲- شما مسئول اجرای قانون اساسی هستید که در اصل بیست چهار آن نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد. چرا اجرای این قانون را تضمین نمی‌کنید؟
در رده‌بندی جهانی آزادی رسانه‌ها ایران در میان ١٨٠ کشور جهان، ایران همچنان در رده ١٧٣ قرار دارد. حسن روحانی به عنوان ناظر اجرای تمام اصول قانون اساسی می‌توان به این وضعیت پایان دهد. دست کم ۹ نهاد رسمی نظام در امر سانسور در مغایرت با قانون اساسی دخالت دارند.
۳- چگونه است که رهبر جمهوری اسلامی ایران در هیچ کنفرانس مطبوعاتی شرکت نمی کند و هیچ‌گاه مصاحبه نکرده است.
به جز یک پاسخ کوتاه به هنگام ترک بیمارستان در مهرماه سال گذشته، علی خامنه‌ای هیچ‌گاه نپذیرفته است که در برابر روزنامه‌نگاران قرار گیرد و به پرسش‌های انها پاسخ دهد. وی از همان فردای بدست گرفتن رهبری در خرداد ۱۳۶۴،سیاست شیطان سازی از رسانه‌ها را پیش می‌برد. در اردیبهشت ١٣٧٩دستور حمله به مطبوعات اصلاح‌طلبی را صادر و از آن پس، بیش از ٣٠٠ رسانه توقیف و ده‌ها هزاران صفحه بر روی اینترنت سانسور شد، بیش از ٥٠٠ روزنامه‌نگار و وب‌نگار خودسرانه بازداشت، شکنجه و ناعادلانه به حبس‌های سنگین محکوم شدند. علی خامنه‌ای ایران اعلام کرده است ایران ازادترین کشور دنیا است، اما رهبر با خبرنگار سایت متعلق به خودش نیز مصاحبه نمی‌کند.
۴- بدون شک آمریکا می‌تواند به عملیات بی‌ثبات سازی دست زند. اما چرا نظام به شکل نظامند همه روزنامه‌نگاران منتقد را به چشم جاسوسان غرب و خائن به کشور می‌بیند؟
« جاسوسی» ، « همکاری با دولت‌های بیگانه»، « نفوذی دشمن»، «اقدام علیه امنیت ملی و رابطه با رسانه‌های خارجی» از اتهام‌های رایح علیه بسیاری از روزنامه‌نگاران بازداشت شده در ایران هستند. این سناریوی بر اساس توهم همه دشمن پنداری مسئولان نظام امکان بازداشت های پیشگیرانه را محیا می‌کند تا روزنامه‌نگاران و روشنفکران منتقد به سکوت وادار شوند.
۵- چه زمانی به مجلس شورای اسلامی،طرح تغییر قانون مطبوعات را که روزنامه‌نگاران را به ترویج و تبلیغ برای نظام ملزم می‌کند، ارائه می‌کنید.
قانون مطبوعات مصوب ١٣٦٤ که در سال ١٣٧٩ از سوی مجلس پنجم و در سال ١٣٨٨ از سوی مجلس هفتم تغییر داده شد، در آخرین تغییر، با اصلاح ماده یک قانون، رسانه‌های آنلاین و خبرگزار‌ ها به این قانون الحاق شدند. این قانون به قدرت حاکم اجازه می‌دهد تا به بهانه « اقدام علیه جمهوری اسلامی، تحریص و تشویق افراد و گروهها به ارتکاب اعمالی علیه امنیت، حیثیت و منافع جمهوری اسلامی ایران» و «اهانت به مقام معظم رهبری و مراجع مسلم تقلید» فعالیت روزنامه‌نگاران کنترل کنند. اين اصل در تناقض کامل با اصل ۱٩ اعلاميه جهاني حقوق بشر و اصل ١٩ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی است که توسط ایران در سال های ١٣٣٣ و ١٣٥٤ به امضا رسیده‌اند.
۶- زندان اوین، منطقه بی‌قانون را چه زمانی تعطیل می‌کنید؟
زندان اوین یکی از بدترین زندان‌های جهان است. که گاه با استادیوم سانتیاگوی شیلی مقایسه می‌شود و گاه گوانتانموی ایران خوانده می شود. بند‌های ۲۰۹ و ۲۴۰ که تحت کنترل وزرات اطلاعات و سپاه پاسداران هستند. خود زندانی در زندان هستند. بر خلاف قوانین جاری در ایران در این بندها نام زندانیان رسما در دفاتر زندان ثبت نمی‌شوند. حتا رئیس زندان نیز اجازه ندارد از این بندها بازدید کند.
۷- شما فیلترینگ هوشمند را جایگزین اینترنت حلال کرده‌اید، وضعیت کنترل اینترنت تغییر زیادی نکرده است و همچنان تحت کنتزل است. دسترسی آزاد به اینترنت چه زمانی ممکن می‌شود؟
از آغاز دوره ریاست جمهوری حسن روحانی در مرداد ماه ۱۳۹۲، چگونگی کنترل اینترنت در ایران به جدلی جدی در راس حکومت تبدیل شده است، ولی نظارت و کنترل بر اینترنت نسبت به دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد محسوس است. با این حال گویا شبکه اطلاعات ملی یا اینترنت حلال از دستور کار نظام خارج نشده است، به واقع این طرح تنها ریتم و نام عوض کرده است و به فیلترینگ هوشمند تبدیل شده است که اتصال گزینشی و کنترل شده به اینترنت و به ویژه در شبکه‌های اجتماعی و نرم‌افزارهای کاربردی است. توجیه سانسور بر روی اینترنت به بهانه حفاظت از شهروندان و علیه محتوا‌های غیر اخلاقی انجام می گیرد، این سانسور اما به وب گاه‌های سیاسی، مذهبی و یا محتواهای در باره حقوق بینادین و به ویژه حقوق زنان تسری پیدا کرده است.


Visite du Président iranien Hassan Rohani : lettre de 65 parlementaires à François Hollande

Visite du Président iranien Hassan Rohani : lettre 

de 65 parlementaires à François Hollande

Visite du Président iranien Hassan Rohani : lettre de 

65 parlementaires à François Hollande


Hassan Rohani/François Hollande
FIGAROVOX/LETTRE OUVERTE – Alors qu’Hassan Rohani est reçu à l’Élysée, dans une lettre ouverte, plus de 60 députés et sénateurs de la majorité et de l’opposition demandent à François Hollande de faire preuve de fermeté et de cohérence face à Hassan Rohani.
Monsieur le Président de la République,
Vous recevez à Paris le Président de la République islamique d’Iran, M. Hassan Rohani. C’est un choix diplomatique à propos duquel chacun d’entre nous peut avoir son avis.
Parlementaires français issus de la majorité présidentielle et des rangs de l’opposition,
nous souhaitons néanmoins attirer votre attention sur le bilan accablant du régime des mollahs en matière de respect des droits de l’homme.
La théocratie iranienne est l’un des régimes les plus liberticides de la planète. Comme le rappelle le rapporteur spécial des Nations Unies pour la question des droits de l’homme en Iran, M. Ahmed Shaheed, Téhéran «continue d’exécuter plus d’individus par habitant que l’ensemble des autres pays du monde». L’accession à la présidence de M. Rohani n’a malheureusement pas apporté l’infléchissement espéré. Pire, le rythme des exécutions s’est accéléré depuis son arrivée au pouvoir et leur nombre a explosé (près de 2000 exécutions entre 2013 et 2016). On ne dénombre pas moins de dix-neuf exécutions pour le seul mois de janvier 2016 dont trois pendaisons publiques. Parmi les suppliciés, un nombre significatif d’entre eux étaient mineurs au moment des faits pour lesquels ils ont été condamnés à mort. Certains ont été exécutés pour des motifs aussi ubuesques que «l’inimitié à l’égard de Dieu» ou la propagation de la «corruption sur terre.»
Sur le terrain des libertés fondamentales, le bilan est tout aussi désastreux. La liberté d’expression est bafouée, la presse muselée, la censure omniprésente. Le nombre de journalistes et de bloggeurs emprisonnés est l’un des plus élevés au monde.
La version révisée du code pénal iranien continue de prévoir la lapidation des femmes jugées coupables d’adultère. De manière générale, les femmes subissent des discriminations institutionnalisées, notamment en matière de mariage, de divorce, de garde des enfants et d’héritage. Elles continuent d’être considérées comme des mineurs ne pouvant travailler ou se déplacer sans l’autorisation de leur mari. Une loi votée par le parlement iranien en 2013 permet désormais à un homme d’épouser sa fille adoptive dès que celle-ci atteint l’âge de 13 ans, ce qui revient selon l’avocate iranienne de défense des droits de l’homme, Mme Shadi Sadr, «à légaliser la pédophilie».


La répression politique s’abat également sur les militants de l’opposition. Malgré leur état de santé préoccupant, Mir Hossein Mousavi, Mehdi Karoubi et Zhara Rahnavard sont toujours assignés à résidence sans inculpation ni jugement.
Enfin, les minorités ethniques et religieuses subissent elles aussi des discriminations généralisées, notamment dans les domaines de l’enseignement, de l’emploi et du logement. Les chrétiens, les Juifs, les baha’is, les sunnites et les Kurdes sont traités comme une cinquième colonne et certains de leurs membres sont persécutés sur la base d’accusations aussi vagues que le «prosélytisme» et les «activités anti-régime».
Sur la scène internationale, l’Iran n’est pas en reste. Le régime des mollahs a adopté une stratégie du chaos pour mieux asseoir son emprise sur le Moyen-Orient. Téhéran continue à souffler sur les braises du conflit israélo-palestinien en finançant des organisations terroristes telles que le Hamas, le Hezbollah et le Jihad islamique et en leur fournissant missiles et roquettes. Les dirigeants iraniens appellent régulièrement à la destruction de l’État d’Israël. Dans une interview accordée à France 2, le Président Rohani a déclaré qu’«Israël n’est pas un état légitime». Joignant le geste à la parole, Téhéran a annoncé, deux semaines avant la Journée internationale du Souvenir de l’Holocauste, le lancement d’un nouveau concours de caricatures niant la Shoah, insultant par là même la mémoire des six millions de victimes juives du génocide nazi.
La France, patrie des droits de l’Homme, ne peut pas fermer les yeux sur le triste sort réservé à la population iranienne et notamment aux opposants et aux humanitaires. Elle ne peut pas davantage passer sous silence les déclarations ouvertement négationnistes des dirigeants iraniens alors que notre pays a fait de la lutte contre le racisme et l’antisémitisme une grande cause nationale.
Il n’y a pas d’incompatibilité entre une diplomatie dite des intérêts et une diplomatie des valeurs car un pays qui ne défend pas ses valeurs fondatrices ne peut être crédible et donc respecté lorsqu’il défend ses intérêts.
C’est pourquoi nous demandons au Président de la République de mettre à profit cette visite pour exiger de l’Iran la libération des prisonniers politiques et plus largement des progrès tangibles en matière de respect des droits de l’homme et notamment des minorités religieuses et ethniques.
Nous exhortons également François Hollande à condamner publiquement les appels répétés des dirigeants iraniens à la destruction d’Israël et le négationnisme d’état pratiqué par le régime des mollahs.
C’est à la défense des principes de liberté, de justice et de tolérance que se mesure la fidélité aux valeurs universelles qui sont au fondement de notre République et de notre démocratie. Ces valeurs nous obligent. Notre pays ne peut les sacrifier sans se trahir car il porterait alors atteinte à la crédibilité de ses engagements internationaux et plus grave encore à son honneur.
نامه سرگشاده شصت و یک نماینده پارلمان فرانسه در باره سفر شیخ حسن روحانی به پاریس
 آقای رئیس جمهور
شما در پاریس رئیس جمهوراسلامی ایران آقای حسن روحانی را به حضور می پذیرید. این یک انتخاب دیپلوماتیک است که در مورد آن هر یک از ما می تواند نظر خود را داشته باشد.
نمایندگان پارلمان فرانسه از اکثریت و گروه های اپوزیسیون؛ ما مایل هستیم دستکم توجه شما را روی آمار نا امید کننده رژیم ملا ها در زمینه رعایت حقوق بشرجلب کنیم.
 حکومت مذهبی ایران یکی از رژیم های نابود کننده آزادی در این سیاره می باشد. « ادامه بیشترین اعدام ها  به نسبت جمعیت در مقایسه با همه کشورهای دیگر جهان »،همانطور که احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در باره مسئله حقوق بشر ایران در گزارش خود نوشته است.
 جلوس آقای روحانی به ریاست جمهوری متاًسفانه نتوانسته است تغییری را که انتظار می رفت به ارمغان آورد. روند اعدام ها سرعت یافته و تعداد اعدام ها از زمان به قدرت رسیدن آقای روحانی بیشتر شده است( نزدیک به دو هزار اعدام میان سال های 2013-2016میلادی) انجام شده است. دستکم نوزده اعدام تنها در ماه ژانویه 2016، از جمله سه اعدام که در ملاً عام انجام شده اند، در میان این اعدام ها شمار قابل توجهی افرادی که هنگام ارتکاب جرم زیر سن قانونی بوده اند و به مرگ محکوم شده بودند دیده می شوند. برخی از محکومین به دلایل عجیب و غریبی چون؛ « دشمنی با خدا» یا « گسترش فساد در زمین»  اعدام شده اند.
 در زمینه آزادی های اساسی، نتایج به دست آمده به همان اندازه دلخراش است. آزادی بیان نقص شده است، نشریات خفه شده اند، سانسور در همه جا حضور دارد و بطور کلی یکی از بالاترین آمار روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان زندانی در جهان را دارا می باشد.
 نسخه جدید قانون مجازات اسلامی همچنان به سنگسار زنانی که متهم به زنا می باشند ادامه می دهد. بطور کلی زنان بویژه در زمینه ازدواج، طلاق ،نگهداری و سرپرستی فرزندان و مسئله ارث زیر فشار تبعیضاتی که جنبه قانونی به آن داده شده قرار دارند. زنان همچنان به عنوان افراد صغیر نمی توانند کار کنند و بدون اجازه شوهر خود سفر نمایند. یک قانون در سال 2013، در مجلس ایران به تصویب رسید که به مردان اجازه می دهد با دختر خوانده خود که به سن سیزده سالگی می رسند ازدواج نمایند. مسئله ای که به گفته خانم شادی صدر وکیل ایرانی مدافع حقوق بشر؛ « قانونی کردن آزار جنسی کودکان » بشمار می رود.
سازگاری میان سیاستی که به آن  منافع ملی گفته می شود و ارزش های دیپلوماسی  وجود ندارد، در جایی که دفاع از منافع ملی مورد احترام است ، کشوری که از ارزش های بنیادین دفاع نمی کند نمی تواند مورد احترام باشد.
سرکوب فعالین سیاسی با توجه به وضعیت سلامتی نگران کننده آنان  همچنان اجرا می شود؛ میر حسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد بدون محاکمه و محکومیت هنوز در بازداشت خانگی بسر می برند.
در نهایت اقلیت های قومی و مذهبی از تبعیض های گسترده بویژه در زمینه آموزش، اشتغال و مسکن در رنج می باشند. با مسیحیان، یهودیان، بهائیان، سنی ها و کرد ها به مثابه ستون پنجم برخورد می شود، برخی از آنان به اتهاماتی چون « تبلیغ دینی» و «فعالیت های ضد رژیم» مورد آزار قرارمی گیرند.
در صحنه بین المللی ایران از این قاعده مستثنی نیست. رژیم ملایان برای گسترش  نفوذ خود در خاورمیانه یک استراتژی ایجاد هرج و مرج در پیش گرفته اند. تهران همچنان بر شعله های آتش مناقشه میان اسراییل و فلسطین می افزاید  به حمایت مالی از سازمان های تروریستی مانند حماس، حزب الله و جهاد اسلامی و مجهز کردن آنان به موشک و راکت  ادامه می دهد. مقامات ایرانی مرتباً از نابودی اسراییل سخن می گویند.
درمصاحبه با تلویزیون فرانسه رئیس جمهور روحانی گفت «اسراییل یک دولت مشروع نیست». در دنباله این سخنان تهران دو هفته پیش از فرا رسیدن روز بین المللی یادآوری نسل کشی یهودیان «هولوکاست» یک  نمایشگاه مسابقه کاریکاتور در انکاراین واقعه و اهانت به خاطره شش میلیون یهودی قربانی رژیم نازی ها ترتیب داد.
فرانسه سرزمین حقوق بشر، نباید چشمان خود را بر سرنوشت غم انگیز مردم ایران بویژه مخالفین و انسان دوستان ببندد. فرانسه نباید با سکوت، اظهارات آشکار و انکار رهبران ایران را نادیده بگیرد، در حالی که کشور ما علیه نژاد پرستی و یهود ستیزی یک مبارزه بزرگ ملی در پیش گرفته است.
 به همین دلیل  ما از رئیس جمهور می خواهیم که از این ملاقات استفاده کرده و از ایران بخواهد نسبت به آزادی زندانیان سیاسی اقدام کند و پیشرفت گسترده و ملموس در احترام به حقوق بشر بویژه در باره اقلیت های مذهبی و قومی را به اجرا در آورد.
ما همچنین از فرانسوا اولاند می خواهیم اظهارات مقامات رژیم ملا یان  در باره انکار دولت اسراییل و نابودی آن را رسماً محکوم نماید.
برای دفاع از پایه های آزادی، عدالت و مدارا بر اساس وفاداری به ارزش های جهانی که بنیاد جمهوری و دموکراسی ما بر مبنای آنان بنا شده اند، اصولی که کشور ما را وادار سازد تا نتواند با عدم رعایت آنان به این ارزش ها خیانت کند، چون این کار ضربه ای علیه اعتبار و تعهدات بین المللی کشور ما و مهم تر از همه افتخار آن می باشد.
بیست و هفتم ژانویه 2016
1.Jean-Christophe Lagarde, Député, Président de l’UDI
2.Roger-Gérard Schwartzenberg, Président du groupe Radical, républicain, démocrate et progressiste, ancien ministre
3.Jean-Vincent Placé, Sénateur, co-président du groupe écologiste au Sénat, Président de l’Union des démocrates et écologistes (UDE)
4.Philippe Vigier, Député, Président du groupe UDI
5.Dominique Lefebvre, Député, PS
6.Jean-Marie Cavada, Président du Mouvement européen, président du mouvement Génération Citoyens, Député européen
7.François De Rugy, Député, Président du parti «Ecologistes!»
8.François Pupponi, Député, PS
9.Hervé Mariton, Député, LR, ancien Ministre
10.Claude Goasguen, Député, LR, ancien Ministre
11.André Gattolin, Sénateur, Groupe Ecologiste
12.Jean-Christophe Fromantin, Député LR
13.Roger Karoutchi, Sénateur, LR
14.Jean Grellier, Député, PS
15.Rudy Salles, Député, UDI
16.Paul Giacobbi, Député, Vice-président de la commission des affaires étrangères, Divers Gauche
17.Christophe Cavard, Député, Ecologiste
18.Thierry Solère, Député, LR
19.Jean-René Marsac, Député PS
20.Alain Moyne-Bressand, Député, LR
21.Jacques-Alain Benisti, Député, LR
22.Francis Hillmeyer, Député, UDI
23.Patrick Balkany, Député, LR
24.Lionel Luca, Député, LR
25.Meyer Habib, Député, UDI
26.Bernard Deflesselles, Député, LR
27.Laurence Arribagé, Députée, LR
28.Georges Fenech, Député, LR
29.Marcel Bonnot, Député, LR
30.Jean-Claude Bouchet, Député, LR
31.Brigitte Micouleau, Sénatrice, LR
32.Sophie Joissains, Sénatrice, UDI-UC
33.Pierre Morel-A-L’Huissier, Député, LR
34.Frédéric Reiss, Député, LR
35.Jean-Pierre Door, Député, LR
36.Philippe Dallier, Sénateur, LR
37.Jacques Grosperrin, Sénateur, LR
38.Bertrand Pancher, Député, PR
39.Charles de Courson, Député, UDI
40.Jean-François Rapin, Sénateur LR
41.Valérie Boyer, Députée LR
42.Dino Cinieri, Député LR
43.Philippe Vitel, Député LR
44.Philippe-Armand Martin, Député LR
45.Josette Pons, Députée LR
46.Virginie Duby-Muller, Députée LR
47.Jacques Kossowski, Député LR
48.Laurent Marcangeli, Député LR
49.Thierry Lazaro, Député, LR
50.François Scellier, Député, LR
51.Yves Foulon Député LR
52.Bernard Fournier, Sénateur LR
53.Gérard Bailly, Sénateur LR
54.Sylvain Berrios Député LR
55.Daniel Gibbs, Député LR
56.Christiane Hummel, Sénatrice LR
57.Christiane Kammermann, Sénatrice, LR
58.Jean-Pierre Leleux, Sénateur, LR
59.Rémi Delatte, Député, LR
60.Jean-Marie Tétart, Député LR
61.Philippe Gosselin, Député, LR
62.Eric Doligé, sénateur, LR
63.Étienne Blanc, Député, LR
64.Jean-François Longeot, Sénateur UDI-UC
65.Guy Teissier, Député LR