نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۱ آبان ۱۴, یکشنبه

تش زدن سينما رکس آبادان،اولين جنايت کارگزاران رژيم(1


داریوش کارگر، عبور از داستان نویسی به پژوهش در متون کهن

داریوش کارگر، عبور از داستان نویسی به پژوهش در متون کهن

ب شنبه 03 نوامبر 2012 - 13 آبان 1391

داریوش کارگر، نویسنده، ایران شناس، مصحح کتاب اردای ویراف نامه و خالق آثاری چون پایان یک عمر و باغ، باغ ما، بر اثر بیماری سرطان در شهر اپسالا در سوئد درگذشت.
داریوش کارگر
داریوش کارگر در سال ۱۳۳۱ در همدان متولد شد و از نوجوانی به داستان نویسی و سیاست روی آورد.
پیش از انقلاب به سازمان های چپ مستقل گرایش داشت و پس از انقلاب از فعالان سازمان فدائیان اقلیت بود اما بدین دوران با انتشار چند مجموعه داستان کوتاه، به یکی از نویسندگان مطرح نسل خود بدل شد.
داریوش کارگر از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۶ مجموعه داستان‌های کوتاه تردید در سه فعل، تیرانداز، خسته اما رهرو، زندانی، سنگسار و آواز نان، داستان بلند اینک وطن تبعیدگاه و داستان ما صبر می‌کنیم، برای نوجوان را در ایران منتشر کرد و در سرکوب های دهه ۶۰ «به ناگزیر و برای رهائی از زندان، شکنجه و اعدام» به خارج از ایران گریخت و در سوئد اقامت گزید.
به گفته فرج سرکوهی، منتقد ادبی، «اغلب آثار داستانی داریوش کارگر در ایران را می توان داستان‌های رئالیستی توصیف کرد که با زبانی روان و با فضا و شخصیت سازی های خلاقانه روایت خود را به خواننده منتقل می‌کنند.
داریوش کارگر در آن سال‌ها از امیدهای ادبیات داستانی ایران بود و اگر امکان ماندن در ایران و امکان تجربه در بستر تحولات جامعه، زبان و داستان فارسی را یافته بود، به یکی از چهره‌های خلاق نسل سوم داستان نویسان معاصر فارسی بدل می‌شد اما تیغ سرکوب دهه ۶۰ داریوش کارگر را چون بسیاری از استعدادهای درخشان ادبی ما از ایران و زبان فارسی گرفت»
داریوش کارگر به دوران تبعید از فعالیت‌های سیاسی کناره گرفت اما خلاقیت‌های ادبی خود را ادامه داد و داستان‌های پایان یک عمر و باغ، باغ ما را به دوران تبعید منتشر کرد.
کارگر در این دو کتاب با فرا رفتن از چارچوب رئالیستی آثار گذشته خود، چشم اندازهای تازه ای را در فرم، ساختار و زبان داستان نویسی تجربه کرد.
این دو کتاب نیز با استقبال منتقدان ادبی رو به رو شد و از جمله آقای بهروز شیدا در نقدی مفصل بر این دو کتاب شاخص ها و دستاوردهای کارگر را در داستان نویسی فارسی تحلیل کرد.
داریوش کارگر در عرصه انتشار نشریات ادبی فارسی در تبعید نیز فعال بود و نزدیک به ۲۰ شماره نشریه افسانه، ویژه ادبیات داستانی را سردبیری و منتشر کرد.
کتاب شناسی داستان کوتاه فارسی در تبعید و سالشماری زندگی و آثار صادق هدایت از دیگر آثاری است که داریوش کارگر به دوران اقامت در سوئد تالیف و منتشر کرد.
داریوش کارگر از چهره های فعال کانون نویسندگان ایران در تبعید و از نویسندگانی بود که در مبارزه برای دفاع از نویسندگان و روزنامه نگاران زندانی در ایران نقشی فعال داشتند.
داریوش کارگر در دهه های پایانی عمر خود و پس از دریافت دکترای ایران شناسی از دانشگاه اپسالا ، از عالم داستان نویسی نیز کناره گرفت و یک سره به کار پژوهشی پرداخت.
رساله دکترای داریوش کارگر با عنوان «مفهوم ایرانی جهان دیگر» و پژوهش مفصل او را، که در مقدمه کتاب اردای ویراف نامه منتشر شده است، از متن های معتبر در عرصه ایران شناسی تلقی می کنند.
داریوش کارگر ارادی ویراف نامه را که از معروف ترین متن های ایرانی پیش از اسلام است، «بر اساس شش دستنوشته و مقایسه با روایت و نسخه زبان پهلوی و ترجمه انگلیسی» تصحیح کرد و به گفته متخصصانی چون محمد شریفی « کامل ترین نسخه» این متن کهن را به دست داد.
این کتاب را دانشگاه اپسالا با عنوان «اردای ویراف نامه، روایت فارسی زرتشتی» منتشر کرده است.
داریوش کارگر دهه پایانی عمر خود را وقف پژوهش در متن های کهن کرد. به گفته فرج سرکوهی «برخی روشنفکران دوران مشروطه پس از ناکامی این جنبش به تصحیح متون کهن روی آوردند، برخی روشنفکران چپ گرای دهه سی نیز پس از شکست ۲۸ مرداد به تاویل متن های کهن پرداختند، در عبور داریوش کارگر از داستان نویسی به پژوهش در متن های کهن نیز شاید بتوان رد شکست، گرایش به بازخوانی و بازشناسی فرهنگ در ریشه های از یاد رفته اما بر جای مانده و علاقه به خلق کاری ماندگار را نیز یافت»
داریوش کارگر در رساله دکترای خود با عنوان «مفهوم ایرانی جهان دیگر» و در مقدمه مفصل خود بر کتاب ارادی ویراف نامه، برداشت های تازه ای مطرح می کند و از جمله بر آن است که ارادی ویراف نامه به دوران پیش از زرتشتی در ایران نوشته شده و موبدان زرتشتی بعدتر فصل هائی را بدان افزوده اند.
کارگر در مقدمه ارادی ویراف نامه نشانه های بر جای مانده جهان بینی غیردینی در متنی دینی شده را نیز برکشیده و تحلیل می کند.
آنان که داریوش کارگر را می شناختند او را روشنفکری صادق و وفادار به ارمان های انسانی، انسانی زلال، شفاف، نجیب، فروتن و بی ادعا تصویر می‌کنند

لیبی در دست شبه نظامیان از لوموند دیپلماتیک ماه اکتبر 2012

۱۳۹۱/۰۸/۱۲در ليبي هيچ چيز مطابق پيش بيني ها رخ نمي دهد. مي بايد مرگ سفير ايالات متحده در حمله ١١ سپتامبر ٢٠١٢ به کنسولگري امريکا در بنغازي پيش مي آمد تا رسانه هاي غربي نسبت به شرايط امنيتي در اين کشور توجه نشان دهند، وضعيتي که از زمان سقوط رژيم [قذافي] روند وخيم تر شدن آن متوقف نشده است. در ماه ژوييه ٢٠١٢، پس از پيروزي اتحاد «ليبرال» به رهبري محمود جبريل در انتخابات مجلس قانونگذاري بر حزب اخوان المسلمين – ٣٩ کرسي دربرابر ١٧ کرسي براي اخوان المسلمين از مجموع ٨٠ کرسي اختصاص يافته به حزب ها – ليبي به خوبي صحنه رسانه اي را اشغال کرده بود (١).
شماري از مفسران و تحليلگران به دليل خطا در درک پيچيدگي و چند پارگي عرصه سياسي، درمسير ترجيح گرايي و تجزيه و تحليل نتايج انتخابات افتادند و از آقاي جبريل مرد آينده کشور را ساختند. چند هفته بعد، از آنجا که پيش بيني ها هميشه به خطا مي روند ، مجلس ملي جديد آقاي محمد مقاريف بود را به عنوان رييس مجلس برگزيد، کسي که حزب جبهه ملي او، بنابر تعريف خود وي اسلام گراي ميانه روست ، تنها ٣ کرسي در مجلس به دست آورده بود. در ١٢سپتامبر، همين مجلس آقاي مصطفي ابوشغور را با برتري ٢ راي دربرابر آقاي جبريل به عنوان نخست وزير برگزيد.
آقاي ابوشغور که عمدتا توسط اسلام گراها حمايت مي شد، پيشتر سمت معاون نخست وزير را در دولت قبلي موسوم به «گذار» به عهده داشت. اين انتخاب دشواري قرائتي کلاسيک و هوادارانه در ليبي را نشان ميدهد، جائي که تعلقات و رقابت هاي محلي و حتي قبيله اي، بيشتر از دسته بندي بين «اسلام گراها» و «ليبرال ها» منعکس کننده واقعيت است.
کارزار انتخاباتي دو نامزد سمت نخست وزيري درمجلس برپايه گفتگوهاي حامي پرورانه (clientalism) انجام شد و نه برمدار بحث هاي عقيدتي. در عوض، مسئله جايگاه و وزن مذهب موضوع تدوين قانون اساسي آينده خواهد بود. با علم به اين که بدگماني هايي درمورد روش گزينش ٦٠ کارشناسي وجود دارد که مامور نگارشآن خواهند بود: اين که [اين افراد] توسط مجلس ملي برگزيده شوند يا با راي عمومي مردم.
مجلس ملي با آن که تازه تشکيل شده، به نظر مي آيد که از فضاي انتخابات ماه ژوييه که درآن آقاي جبريل در راس قرارداشت فاصله گرفته و او را از دولت جديد کنار گذاشته است.
شمار بزرگي از ليبيايي ها هيچ توهمي درباره ظرفيت آقاي ابوشغور براي تثبيت خود، بازسازي حکومت و يکپارچه کردن کشور ندارند. انتقادهايي که از او مي شود عمدتا درمورد تعلق او به دولت پيشين، که بويژه در زمينه امنيت موفق نبوده، نزديکي اش به حکومت هاي خليج [فارس]، که او بخشي از زندگي حرفه اي خود به عنوان پژوهشگر و مهندس را در آنجا بسربرده، و عدم شناخت او از ليبي، که آنرا در سال ١٩٨٠ ترک کرده و در ماه مه ٢٠١١ به آن بازگشته، هستند.
بسيج غيرنظاميان
شبه نظاميان پس از بازگشت به بنغازي درماه ژوييه ٢٠١٢، مامورشدند که تحت فرماندهي امنيت پيشگيرانه، که از رزمنده هاي اسلام گراي قبلي تشکيل شده بود، ازشهر محافظت کنند. اين واحدها ازنوعي مشروعيت و حمايت واقعي ازسوي وزارت کشور و وزارت دفاع، که درحال تاسيس است، برخوردارند.
در تريپولي و مصراته هم وضع به همين منوال است، جائي که زدوبندهايي پنهاني بين شوراهاي عالي امنيت اين شهرها و برخي شبه نظاميان سلفي وجود دارد. شبه نظامياني که رسما وابسته به وزارت کشور هستند اما درواقع تنها از رييس هاي خود، که آنان نيز خاستگاه اسلامي دارند، اطاعت مي کنند. درجريان ماه هاي اخير، شمار بسياري از عمليات تخريب مقبره هاي مقدسان محلي و خانقاه هاي صوفيان در روزروشن در مراکز شهرهاي تريپولي، بنغازي و زليتن دربرابر نگاه منفعلانه شبه نظاميان شوراهاي عالي امنيت [اين شهرها] رخ داده اند.
از اينرو، اين غيرنظاميان هستند که بسيج مي شوند و به رويارويي با اين شبه نظاميان مي پردازند. ازجمله، در ٢١ سپتامبر، چندين هزار نفر از ساکنان بنغازي خواستار انحلال شبه نظاميان سلفي شدند و به ٣ پايگاه آنان حمله کردند. درجريان اين رودررويي، که بنابر اعلام رسمي ١١ نفر در آن کشته شدند، دولت طبق معمول با ابراز قاطعيت يکبار ديگر انحلال اين شبه نظاميان «که وابسته به وزارتخانه هاي کشور و دفاع نيستند» را اعلام کرد. در مناطق روستايي هم، مردم با به دست گرفتن اسلحه از مقبره هاي مقدسان خود دفاع کرده اند.
چند روز پيش از آن، سلفي هايي که مي خواستند مقبره هاي طبقه بندي شده به عنوان بناهاي تاريخي در ويلاي رومي سيلين، چند صد کيلومتري شرق تريپولي، يا مقبره يک مقدس محلي در شهر ساحلي سورمان درغرب پايتخت را تخريب کنند، با روبروشدن با واکنش ساکنان ناگزير از عمل خود منصرف شدند.
نظام قذافي ويژگي يک چهارچوب رسمي روبنايي را داشت که تنها از قدرتي محدود برخوردار بود. آيا ليبي پساقذافي درحال پيگيري همان راه با يک نظام سياسي برخوردار از قدرت رسمي است؟ وزيران تحصيل کرده تکنوکراتي که بخش عمده زندگي خود را در تبعيد گذرانده اند و از واقعيت هاي محلي دورند، درماه ٩ هزار درهم ليبي – نزديک به ٦ هزار يورو – حقوق مي گيرند و در سوييت هاي هتل هاي ٥ ستاره اي در پايتخت اقامت دارند که بهاي اقامت هرشب در آن ٢٥٠ يورو است. اما اينان اقتدار واقعي ندارند. درچنين زمينه اي، منافع عيني فرماندهان کوچک محلي جنگ، گروه هاي سلفي، برخي واحدهاي وزارت کشور و دفاع که از نظر عقيدتي به آنان نزديک هستند و گروه هاي مافيايي که از وضعيت موجود براي گسترش کسب و کارهاي پررونق بهره برده اند، در اين است که با هر وسيله ممکن جلوي ساختن يک حکومت قدرتمند را بگيرند.
بازنده بزرگ در اين ميان مردم ليبي هستند که مشارکتشان در انتخابات ٧ ژوييه (٦٠ درصد [٢]) نشانگر انتظاري است که از روند انتخاباتي داشتند. تقريبا يک سال پس از سقوط رژيم قذافي، سيرقهقرايي فضاي امنيت و شرايط مادي زندگي، فقدان حکومت مقتدر و اقدامات سلفي ها – که اکثريت بزرگي از ليبيايي ها با مبناي عقيدتي آنها موافق نيستند – جايي براي خوشبيني باقي نمي گذارد. ازاينرو اين بيم وجود دارد که پناه بردن به هويت هاي محلي تشديد گردد.
در کوتاه مدت، به نظر مي آيد که حاشيه مانور نخست وزير، که از سوي واشنگتن زيرفشار است که عليه مسئولان حمله به کنسولگري شان با قاطعيت اقدام کند، تنگ و محدود است. با دراختيار نداشتن واحد نظامي قابل اعتمادي که شناخت مناسبي از وضعيت اقليمي کوهستان، جايي که مردان بريگادهاي شيخ زنداني [درامريکا] عمر عبدالرحمان مظنون به فعاليت در آنجا هستند، بيم نفوذ اينان در عمليات مشترک وجود دارد. بدترين سناريو براي حاکميت جديد ليبي اين خواهد بود که ايالات متحده تصميم بگيرد مانند يمن و پاکستان به کشتن هاي هدفمند (موسوم به «اعدام فراقضايي») افراد مظنون توسط هواپيماهاي بدون سرنشين دست بزند.
١- مقاله «انتخابات ليبي در بستر اغتشاش» لوموند ديپلماتيک ماه ژوئيه ٢٠١٢
٢- ٧٠ درصد کساني که به سن قانوني رسيده بودند در ليست انتخاباتي نام نويسي کرده بودند. http://ir.mondediplo.com/article185...