نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۳ شهریور ۲۷, پنجشنبه

گزارش روزنامه صبح امروز از واکنش "جناح راست" به قتل های زنجیره ای در سال 1377 در پی می آید:


- گفته می شود چند نفری که در ارتباط با قتل داریوش فروهر و همسرش دستگیر شده اند، از نزدیکان و افرادی بوده اند که به خانه ی وی رفت و آمد داشته اند (رسالت، «شنیده ها و نکته ها»، 77/9/8)

- قرار بود جناز
ه ی داریوش فروهر و همسرش در ابن بابویه دفن شود، اما به محض اعلام این خبر، جمعی از مردم شهرری در مقابل این محل اجتماع کرده و از شهرداری منطقه خواستند تا از دفن وی در ابن بابویه جلوگیری شود. بر همین اساس جسد فروهر و همسرش در بهشت زهرا دفن شد. (رسالت، «شنیده ها و نکته ها»، 77/9/8)

- جمعیت موتلفه ی اسلامی درباره ی قتل «داریوش فروهر» و همسرش اظهارنظر کرده است: احتمال می رود قتل فروهر به دست عناصر بیگانه انجام شده باشد و یا در اثر تصفیه های درون گروهی آنها باشد. در این مورد، وزارت کشور قطعا مسئولیت بزرگی بر دوش خود دارد و اگر کوتاهی در مراقبت کرده است، باید در امر پیگیری و رسیدگی به عوامل این قتل و افشای واقعیت ها برای مردم و افکار عمومی، جدیت کامل داشته باشد تا بیگانگان و مخالفان نظام اسلامی سوءاستفاده نکنند (آریا، «شما هم بدانید»، 77/9/10)



- تردیدی نیست که عاملان این جنایت را بایستی در میان دوستان و آشنایان فروهر که با او و خانواده اش رفت و آمد داشته اند، جست و جو کرد. و اما دوستان فروهر چه کسانی بوده اند؟ آیا غیر از این است که بسیاری از دوستان و آشنایان فروهر، افراد وابسته به جریانهای مخالف نظام، عناصر ضدانقلاب، خبرنگاران رادیوها و رسانه های بیگانه و امثال آنها بوده اند؟ بنابراین بدون کمترین تردیدی می توان گفت که قاتل یا قاتلان فروهر، افراد عناصر وابسته به جریان های ضدانقلاب و مخالف نظام بوده اند… تمامی دلایل موجود نشان می دهند که این قتل، یک قتل سیاسی است و توسط جریانهای مخالف نظام و طرفدار رابطه و مذاکره با آمریکا اتفاق افتاده است. بنابراین ساده اندیشی است که رابطه ی قاتل یا قاتلان با سرویس های جاسوسی آمریکا و دنباله های داخلی آنها کشف نشده باقی بماند. (کیهان، سرمقاله ی «حسین شریعتمداری»، 77/9/10)

- آقای عسگراولادی گفت: خبر به رگبار بستن مردم توسط یک سرباز فراری، قتل آقای فروهر و… پیش از آن، شهادت سید اسدالله لاجوردی، همه زنجیره ی حوادثی است که به دشمنان فرصت می دهد که ضریب امنیتی کشور را زیر سوال ببرند. وزارت کشور باید برای رویدادهای اخیر پاسخی شایسته داشته باشد (رسالت، 77/9/10)

- [پاسخ «کیهان» به اعتراض «خواننده» به اطلاق لفظ «شهید»در مورد فروهر]: اگر بنا باشد هر فردی را که از دنیا می رود و یا به قتل می رسد اعم از سارق، قاتل، جاسوس و وطن فروش را شهید بنامیم، آن وقت مجاهدان فی سبیل الله و خدمتگزاران واقعی مردم را چه باید بخوانیم؟ (کیهان و خوانندگان، 77/9/10)

- قتل داریوش فروهر و همسر او توسط ضدانقلاب و سرسپردگان آمریکا برای انحراف افکار عمومی از سفر هیات آمریکایی به ایران صورت گرفته است. (کیهان، 77/9/10)

- این قتل ریشه در اعمال و نقشه های صهیونیست ها دارد، چرا که آنها قصد دارند مملکت را ناامن و رژیم اسلامی را خشن جلوه دهند. (رسالت، «پیام مردم»، 77/9/10)

- واعظ طبسی، داریوش فروهر را عنصری معارض با نظام، انقلاب، قانون اساسی و ولایت فقیه ذکر کرد و در رابطه با قتل وی اظهار داشت: دستگاه تبلیغاتی و اطلاعاتی آمریکا و اقمار آن از قبل، چنین برنامه ریزی را طراحی کرده بودند تا قتل او را سیاسی قلمداد نموده و حکومت را متهم کنند و آینده همه چیز را روشن خواهد کرد (قدس، 77/9/10)

- با توجه به اینکه بنا به اظهار نزدیکان داریوش فروهر و کارشناسان امور جنایی، قتل وی و همسرش توسط فرد یا افرادی که با وی آشنا بوده اند صورت گرفته است، از دو حال خارج نیست: یا اینکه فرد از اقوام و خویشان وی بوده و به خاطر مسائل شخصی و فامیلی این قتل صورت گرفته است، و یا توسط گروه های سیاسی انجام شده که با وی دیدگاه های یکسان داشته و رفت و آمد داشته اند. در این صورت طبیعی است که باید عامل یا عاملان قتل را در میان گروهک های ضدانقلاب و مزدور بیگانه جست و جو کرد که با وی رفت و آمد داشته اند. ( «کیهان و خوانندگان»، 77/9/12)

- در یکی از روزنامه ها خواندم که داریوش فروهر دیدارهای مکرری با کردهای مخالف ترکیه داشته و قرار بوده در دفاع از عبدالله اوجالان رهبر حزب پ ک ک، تجمعی را علیه دولت ترکیه ترتیب دهد. با توجه به این که رژیم صهیونیستی و حکومت لائیک ترکیه اخیراً خیلی به هم نزدیک شده و مواضع مشترک دارند، آیا فکر نمی کنید که این کار توسط مزدوران اسرائیل صورت گرفته باشد تا هم رضایت بیشتر ترکیه را جلب نمایند هم ضربه ای به امنیت موجود در ایران زده باشند؟ ( «کیهان و خوانندگان»، 77/9/12)

- نباید به خود شک راه دهیم که قتل فروهر و همسرش در شرایطی که صحبت از ابهامات متعدد سفر یک هیات آمریکایی به تهران می باشد، تنها برای انحراف افکار عمومی از این موضوع صورت گرفته است و دستگاه قضایی و اطلاعاتی باید عاملان این ماجرا را شناسایی و به مردم معرفی کند. ( «آینه قدس»، 77/9/12)

- مقاله ی آقای حجتی کرمانی درباره ی فروهر در روزنامه ی اطلاعات موجب اعتراض بسیاری در میان مردم و متدینین شده است. زیرا وی فروهر را اهل نماز و پهلوان!! و آزاده و… معرفی کرده است، در حالی که همه می دانستند که وی اهل نماز و اعتقاد مذهبی نبود. ولی برخی اوقات نماز سیاسی!! می خواند و اصولا گروه وی خود را تشکیلاتی پایبند به مذهب نمی داند… متاسفانه نوشته های آقای حجتی کرمانی روز به روز از موقعیت ایشان کاسته و می کاهد. (ارگان موتلفه، «فقط برای شما»، 77/9/12)

- یادداشت روز دوشنبه ی کیهان، علت قتل داریوش فروهر را روشن کرده بود. بنده می خواستم عرض کنم که برای روشن تر شدن افکار عمومی اسامی اعضای هیات 13 نفره ی آمریکایی، همراه با پست های آنها اعلام شود. به نظر بنده، این کار نشان خواهد داد که چرا این هیات برای آمریکایی ها آنقدر مهم بوده است که برای منحرف کردن افکار عمومی، قتل داریوش فروهر و همسرش را طراحی کرده و توسط ایادی داخلی خود به اجرا گذاشته اند. ( «کیهان و خوانندگان»، 77/9/11)



- این همه به آب و آتش زدن و تحریف عواطف برای چیست؟ شاید فراموش کرده اید اینها ملی گرا هستند و امام راحل (ره) ملی گرایی را خلاف اسلام دانسته اند؟ (رسالت، «پیام مردم»، 77/9/16)

- در اخبار جراید آمده بود اقای دعایی سرپرست موسسه ی اطلاعات گفته است که حضورش در مجلس ترحیم داریوش فروهر و همسرش بنابه درخواست رئیس دفتر ریاست محترم جمهوری و به منظور تقدیم پیام تسلیت جناب آقای خاتمی ریاست محترم جمهوری به بازماندگان فروهر بوده است. از ایشان سوال می کنیم آیا مقاله ی تمجید از عنصر معلوم الحالی مثل داریوش فروهر و چاپ آن در روزنامه ی اطلاعات، آیا این هم بنا به درخواست رئیس دفتر ریاست جمهوری صورت گرفته است. ( «کیهان و خوانندگان»، 77/9/17)

- عناصر مشتاق به رابطه با آمریکا، بعد از خروش گسترده ی مردم علیه هیات جاسوسان آمریکایی، برای آسیب ندیدن طرح خراب کردن دیوار بی اعتمادی میان ایران و شیطان بزرگ، داریوش فروهر و همسرش را به عنوان قربانی برای جوسازی علیه انقلاب اسلامی و اشخاص و گروه های متعهد و مخلص برگزیده اند (شلمچه، شماره ی 49)

- محمدرضا باهنر: حوادث و وقایع اخیر که امنیت کشور را به خطر می اندازد، ناشی از توطئه های خارجی و پیچیده ای است که سرویس های جاسوسی بیگانه در آن نقش دارند. (خرداد، 77/9/22)

- یادم می آید منافقین چند سال پیش به دستور اربابان آمریکایی خود برای رو در رو قراردادن اسلام و مسیحیت، اقدام به قتل چند کشیش مسیحی کرده بودند که البته عاملان آن جنایت قبیح شناسایی و به مردم معرفی شدند. در این اقدام اخیر نیز بی شک دست عوامل ضدانقلاب در میان است و می خواهند وحدت موجود در جامعه را به هم بریزند و نظام را بدنام کنند. ( «کیهان و خوانندگان»، 77/9/22)

- داریوش فروهر علی رغم همه خوش خدمتی به جریان ضدانقلاب از طریق بیان مجعولات مردم ستیزانه و مصاحبه های دیکته شده و کلیشه ای با رسانه های استکباری، قربانی لاپوشانی سازمان سیا در افشای سفر هیات 13 نفره آمریکایی به عنوان گردشگر شده تا افکار عمومی از مسیر توجه به توطئه پذیری عناصر ساده اندیش در مراکز تصمیم گیری داخلی و حفظ فرصت های بعدی برای اعزام سیاستمداران کهنه کار و موثر آمریکا در شکل هیات های گردشگری منحرف شود… فردی که تمام اهتمام خود را در رسانه های صهیونیستی و امپریالیستی مصروف تضعیف نظام اسلامی، که محصول مطلوب جانمایه ی مردم کشورش بود، عاقبت امر مزد سالها خوش خدمتی خود به آنها را اینچنین دریافت کرد. (یادداشت کیهان، 77/9/22)

- آقای عباس عبدی دخالت عوامل خارجی را در قتل داریوش فروهر و همسرش یک شوخی دانسته و آن را منتفی اعلام کرده است، به گونه ای که انگار می داند قاتل یا قاتلین چه کسانی هستند. پیشنهاد می کنم ماموران پیگیراین پرونده نشستی با ایشان داشته باشند، شاید بتوانند اسامی قاتل یا قاتلین را از زیر زبان وی دربیاورند. البته باید به این نکته هم عنایت داشته باشند که آقای عباس عبدی همین یکی دو ماه پیش با یک جاسوس آمریکایی ملاقات داشت. ( «کیهان و خوانندگان»، 77/9/23)

- شیوه ی کار منافقین تغییر کرده و آنها را برای سازماندهی قتل های اخیر، به یک «اقدام چندمنظوره» دست زده اند و در واقع، «متهمان اصلی» این پرونده اخیر تلقی می شوند. (یادداشت جمهوری اسلامی، 77/9/23)

- سرنخ هایی توسط دستگاه های امنیتی به دست آمده که نشان می دهد جنایات اخیر توسط دستگاه های جاسوسی خارجی با هدف خدشه دار کردن چهره ی نظام جمهوری اسلامی و به جان هم انداختن جناح های سیاسی داخل کشور، طراحی و اجرا شده است. ( «جهت اطلاع»، جمهوری اسلامی، 77/9/23)

- عسگراولادی اظهار داشت: تردید نباید داشت که ریشه این قتل ها در خارج و در دست سرویس های سیا، منافقین و صهیونیست ها است. آنها می خواهند تصویر تاریکی از وضعیت امنیت در داخل نشان دهند تا پای مداخله ی سازمان های به اصطلاح حقوق بشر را باز کنند (جمهوری اسلامی، 77/9/24)

- مسعود ده نمکی گفت: «دگراندیشان و ضدانقلاب ها به اصول اخلاقی پایبند نیستند. آنها دنبال هویت از دست رفته ی خود هستند» وی ضمن اینکه از نیروهای امنیتی و اطلاعاتی خواست تا سریعاً عاملان قتل های مشکوک را پیدا کنند، به آنان پیشنهاد کرد که عاملان حوادث اخیر را از داخل همین گروه ها پیدا کنند. (ایران، 77/9/23)

- مهندس باهنر: من مطمئنم قتل مرحوم فروهر و همسرش، دنباله توطئه ی طراحی شده و خطرناکی است که با به شهادت رسانیدن لاجوردی آغاز و با مرگ مرموز چند نویسنده تاکنون ادامه یافته است… ترورها با به شهادت رساندن اسدالله لاجوردی شروع شد و با قتل داریوش و پروانه فروهر و 2 تن از اعضای کانون نویسندگان ادامه یافت و اخیراً نیز یک طلبه ی بسیجی به همراه همسرش در منزلشان واقع در قم کشته و حتی مثله شده اند و یکی از سران برگزار کننده ی راهپیمایی ضد سخنان آقای منتظری در قم نیز اخیراً جنازه اش پیدا شده است. (قدس، 77/9/23)

- چرا درباره شهادت آن طلبه مظلوم و روحانی زاده ولایی که به دست عوامل باند مخوف مهدی هاشمی و طرفداران اشعر ساده لوح کشته شد و پیکر مثله شده اش در بیابانهای اطراف قم پیدا شد، فکری نکردند. مگر فروهر از این شاگرد مکتب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بالاتر است. این یک بام و دو هوا نشانه چیست؟ ( » آینه قدس، 77/9/24)

- خانم بهروزی، حضور هیات های آمریکایی را در ایران با قتل های مرموز در ارتباط خواند و اظهار داشت: احتمال دارد که عامل قتل های مرموز، آمریکایی ها باشند، همان هایی که قصد داشتند با اعزام هیات های خود به ایران با ما رابطه برقرار کنند. اکنون برای مخدوش کردن امنیت کشور و تحت الشعاع قرار دادن آن مساله، از طریق عوامل خود در داخل دست به کشتار مردم می زنند. (رسالت، 77/9/24)

- حسین الله کرم، قتل داریوش فروهر و همسرش را یک قتل کاملاً حرفه ای دانست و افزود: این قتل پیچیده ای است که توسط سازمان های مخوف اطلاعاتی می تواند صورت گرفته باشد و سازمان سیا و بعضی از عوامل داخلی آنها در این قتل دخالت داشته اند. وی قتل مجید شریف را به منافقین نسبت داد و گفت: این نویسنده عضو شورای ملی مقاومت، از بریده های منافقین بوده است. (عصر آزادگان، 77/9/26)

- تصادفی نبود که اخیراً آمریکا نام گروهک منافقین را از فهرست گروه های تروریستی حذف کرد و در عین حال رفت و آمد منافقین در کریدورهای کنگره ی آمریکا و در برخی کشورهای اروپایی از جمله فرانسه و آلمان و انگلیس بیشتر شد. امروز احساس می کنیم که این جنایات اگر چه مستقیماً هم اهداف روشنی را تعقیب می کرده اند، لکن تقارن زمانی قتل ها با ماجرای ذلت پذیری عرفات می تواند به این معنی باشد که برای انحراف افکار عمومی از حوادث «غزه» و اجرای پیمان ننگین مریلند که به حذف بندهای ضدصهیونیستی و ضداشغالگری از «منشور ملی فلسطین» انجامیده و منطقاً تصادفی نبوده است. در واقع بحران ناشی از قتل های اخیر و پوشش تبلیغاتی سنگینی که دشمنان انقلاب به آن دارند، پوششی برای تحقق اهداف «پیمان ننگین مریلند» بوده است. ( «توطئه ی مشترک مثلث شوم آمریکا و منافقین و صهیونیست ها»، جمهوری اسلامی، 77/9/26)

- بیانیه جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی: … خشونت زائیده تفکر تبهکارانی چون منافقین تروریست و باند مهدی هاشمی معدوم و بقایای آنان است و کسانی که اخیراً به طراحی قتل چند نویسنده پرداختند، بی تردید پس مانده های همان گروه هستند… البته نمی توان گروهی را دعوت به صبر و متانت کرد اما دسته دیگر را برای هدم ارزش های اسلامی و انقلابی و هتک مقدسات مردم و حمله به آرمان های امام و شهیدان تحریک کرد. (رسالت، 77/9/26)

- منافقین، نیروهایی که از آنان برگشته و مشی مسلحانه را نفی می کردند و مبارزه سیاسی را برگزیده بودند و یا احیاناً با نظام همگرایی نشان می دادند را در لیست ترورهای خود قرار دادند. (یادداشت هفته نامه شما)

- در مورد قتل های اخیر باید با دقت بررسی شود. این سناریویی است که سازمان «سیا» آن را نوشته و بازیگران آن مزدوران سرسپرده داخلی هستند و این سناریو پس از آمدن هیات 13 نفره کلید خورد. ( «کیهان و خوانندگان»، 77/9/26)

- مریم بهروزی مسئول دفتر امور بانوان بنیاد جانبازان: حضور هیات آمریکایی در ایران با قتل های مرموز در ارتباط است. احتمال دارد که عامل قتل های مرموز آمریکایی ها باشند. (جام هفته، شماره 26)

- احتمال دیگری نیز وجود دارد که تروریست ها بخواهند با این قتل ها نسبت دادن به حزب الله کسانی را از نیروهای حزب اللهی نیز از سر راه بردارند و برای این جنایت خود، توجیه قابل قبولی مبنی بر انتقام و تلافی خون فلانی و بهمانی ارائه بدهند. (ده نمکی، شلمچه، شماره 50)



- عسگراولادی: استکبار از 6 ماه پیش به جو ناامنی در کشور دامن می زند و در اولین اقدام شیطانی توانستند مجاهد فی سبیل الله سید اسدالله لاجوردی را به شهادت رسانند و سپس به جان سردار فداکار جبهه و دفاع آقای رفیق دوست سوء قصد نافرجام نمایند و فهرست پانزده نفری را هم ارائه کرده بودند که قصد اجرا دارند و امروز هم چند نفر را از جناح روشنفکری جامعه هدف گرفتند. (رسالت، 77/9/28)

- هنگامی که برای تعویض پست ها و عزل بعضی از مدیران، دستگاه اطلاعاتی را تحت فشار قرار می دهند تا بعضاً افراد بی تجربه را جایگزین افراد آگاه و مجرب نمایند غیر از این هم نباید انتظار داشت. (پیام مردم، رسالت، 77/9/29)

- در مورد حوادث اخیر بدون شک و برخلاف تصور بعضی از ساده اندیشان، سازمان های اطلاعاتی و مافیایی وابسته به استکبار جهانی به ویژه سازمان سیا و موساد، مجریان اصلی سناریوی حوادث اخیر می باشند. قتل های اخیر از جهات مختلفی شبیه حرکت های منافقین در سال 1373 است. (علیرضا قربانی، «کالبدشکافی یک جریان»، قدس، 77/9/28)

- این قتل ها می تواند توسط کسانی طراحی شده باشد که مسئولیت میز ایران در «سیا» و «پنتاگون» را به عهده دارند و اخیراً آمد و شد آنها را به تهران در پوشش گروه های توریستی برای برداشتن دیوار بی اعتمادی، در لابه لای افشاگری برخی روزنامه ها می توان دید. (یادداشت رسالت، محمدکاظم انبارلوئی، 77/10/2)

- اگر مسئولان اجرایی فعلی، توانایی کشف این توطئه ها را ندارند، صادقانه در پیشگاه مردم اعتراف کنند و کار را به دست یارانی توانا از انقلابیون خط اصیل امام و رهبری بسپارند تا آنها مانند گذشته ریشه های نفاق، خیانت و جنایت را قاطعانه شناسایی کرده و با حرکتی مردمی و طبق موازین شرع و قانون، آنها را بخشکانند. (هفته نامه شما، 77/10/3)

- دو هفته قبل از به قتل رسیدن جعفر پوینده، ما در همین نشریه سخنانش را درباره احیای کانون نویسندگان مورد نقد و بررسی قرار داده ایم… جناب گلشیری را هم به مجازات سنگین تر از ضرب و شتم تهدید کرده ایم… دیگر چه می خواهید؟ انتقادی را که من و امثال من به روشنفکر جماعت داشته و داریم، هیچ گاه کم رنگ نخواهد شد، حتی اگر همه آن قتل ها را بر گردن ما بیاندازند. (شلمچه، 77/10/5)

- الله کرم: هرکس سود یا سود بیشتری از این قتل ها بدست آورد، این قتل ها را انجام داده است. منافقین، صهیونیست ها و آمریکایی ها بیشترین سود و بلکه همه سودها را به طور یکپارچه به دست خواهند آورد. (شلمچه، 77/10/5)

- در طی تاریخ انقلاب نیز چنین اقداماتی بی سابقه نبوده است. برخی قتل های حساب شده در سال های اول انقلاب – که هنوز نیز برخی پرونده های آنها در دستگاه قضایی مفتوح است – همچنین اقدامات تروریستی که طی سال های گذشته از سوی برخی کشورها بدون هیچ گونه سندی به ایران نسبت داده شده و نمونه های آنها را در خیمه شب بازی میکونوس و انفجار آرژانتین شاهد بوده ایم. همچنین انفجار حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام و تلاش همزمان برای انفجار در یکی از مساجد اهل سنت در زاهدان برای ایجاد نزاع بین شیعه و سنی و بالاخره کشتن و مثله کردن تعدادی از کشیش های مسیحی به انگیزه تحریک اقلیت های دینی برای رویارویی با جمهوری اسلامی. (سید جلال فیاضی، «شمیم وحدت»، قدس، 77/10/6)

- امینی، مشاور امنیتی-انتظامی رئیس قوه قضائیه گفت: حتی اگر چنانچه فرد مشخصی نیز خودش را به عنوان عامل این قتل ها معرفی کند، رسیدگی به کل جریان همچنان ادامه خواهد یافت تا عاملان خارجی و داخلی این جریان شناسایی شوند… امینی افزود: از دید فنی این قتل ها اعمال گروه تروریستی «فرقان» و گروه منصوب به مهدی هاشمی را در اذهان تداعی می کند. (گزارش روز، 77/10/13)

- عسگراولادی: آقای فروهر… با حرکت مسلحانه منافقان مخالفت داشت… آنها هم هر زمان که به خارج از کشور می رفت تهدیدش می کردند… ریشه، آمریکا، منافقان و صهیونیست است. (زن، 77/10/14)

- آیا بین قتل های مشکوک و شهادت شهید سید اسدالله لاجوردی و ترور ناکام آقای رفیق دوست، بمب گذاری در دادسرای انقلاب برای ترور آقای رهبرپور و آقای رازینی رئیس دادگستری تهران، یک رابطه منطقی وجود دارد یا دو پروژه جداست؟… منافقین در ترور اول یک تست کامل از محبوبیت رهبران جمهوری اسلامی که در لیست ترورهای بعدی قرار دارند، کردند. وقتی آن اقبال مردم و آن تجلیل عظیم از شخصیت آقای لاجوردی به عمل آمد، ترورهای بعدی به تعویق افتاد و قتل ها در دستور کار قرار گرفت. (سرمقاله رسالت، محمدکاظم انبارلوئی، 77/10/16)



- گفته می شود کمیسیون ویژه رسیدگی به قتل داریوش فروهر و همسرش تحقیقات خود را به پایان رسانده و به نتایجی هم رسیده است. شنیده ها حاکی از آن است که کردهای طرفدار ترکیه و مخالفان عبدالله اوجالان در این قتل نقش داشته اند. علت عدم انتشار این گزارش هنوز مشخص نشده است. ( «پشت پرده سیاست»، سیاست روز، 77/10/16)

- موج عظیم احساسات پاک مردم پس از آن شهادت لاجوردی و تنفر عمومی از ترور رفیق دوست آنها را به طراحی توطئه دیگری وادار کرد که با کشتار چند نفر از عناصر ملی گرا و جریان سازی رسانه های بیگانه، برای آنها فضاسازی کند تا زمینه برای طرح ترور شخصیت هایی همچون حجت الاسلام و المسلمین رازینی پدید آید. (بادامچیان، «ریشه یابی ترور شخصیت ها و اشخاص»، هفته نامه شما، 77/10/17)

- محمدرضا فاکر: چرا روزنامه ها دامن می زنند و مسائل کوچک را بزرگ می کنند و چرا آدم گمنامی که کسی حاضر نبود به در خانه اش برود، تا رئیس جمهور دنبال پیگیری این مساله بودند. (سلام، 77/10/17)

- گفته می شود یکی از دستگیرشدگان در رابطه با قتل های اخیر از عوامل مرتبط با باند مهدی هاشمی معدوم بوده است… بقایای باند مذکور و وابستگان به بیت آقای منتظری در این مدت، تبلیغات پرحجمی را علیه وزارت اطلاعات و به ویژه حجت السلام دری نجف آبادی آغاز کرده بودند. (کیهان، 77/10/17)

- اگر یادتان باشد آقای عباس عبدی در همان روزهای اولی که این قتل ها اتفاق افتاد، با قاطعیت تمام گفت که انتساب این قتل ها به عوامل بیگانه یک شوخی است و باید آن را در داخل جست و جو کرد… خوب است دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی به سراغ آقای عبدی و امثال ایشان بروند و از آنان سوال کنند که آیا قاتلان را می شناخته اند که با آن قاطعیت سخن گفتند؟ به هر حال این قتل ها ریشه دارد و باید ریشه آن را پیدا کردو خشکاند. (کیهان و خوانندگان، 77/10/17)

- روزنامه کیهان از شروع ماجرای قتل های اخیر تحلیلش این بود که این حوادث ریشه در خارج دارد، اما اکنون با اطلاعیه ای که وزارت اطلاعات صادر کرد معلوم شد ریشه در داخل داشته است. حالا چه جوابی دارید به خوانندگان خود بدهید؟ – کیهان: سخن ما این نبود که عوامل خارجی مستقیماً در این قتل ها دخالت دارند، بلکه گفتیم که این کار از ناحیه دست نشاندگان عوامل خارجی و کسانی است که همصدا و همراه با دشمنان ملت می خواهند به نظام اسلامی لطمه بزنند. ( «کیهان و خوانندگان»، 77/10/17)

- محمدرضا باهنر نماینده مردم تهران: به احتمال قریب به یقین به ذهن می رسد که دادگاه علنی [پرونده قتل ها] هیچ ضرورتی ندارد، زیرا در هر صورت در دادگاه علنی، مستمعین هم خودی ها هستند و هم غیرخودی ها. (زن، 77/10/21)

- محمدرضا باهنر عضو هیات رئیسه مجلس پنجم: من هیچ شک و شبهه ای ندارم اگر سابقه فکری و پیشینه این تروریست ها را بررسی کنند، این افراد یا حتماً به گروه مهدی هاشمی و جریانات قم ارتباط خواهد داشت یا به منافقین و یا تحت تاثیر سرویس های اطلاعاتی خارجی بوده اند. (ایران، 77/10/21)

- روح الله حسینیان در گفت و گوی اختصاصی با «کیهان»: نخست اینکه نیروهایی که مرتکب چنین قتل هایی شدند، نیروهای مذهبی بوده و از لحاظ سیاسی از طرفداران جناح چپ استحاله شده و از هواداران جدی رئیس محترم جمهوری بوده اند و تا آن جایی که من از سوابق ممتد آنها اطلاع دارم، مسئول این جریان آدم اهل فکری بود. حسینیان افزود: مقتولان نیز از مخالفان نظام بودند و عده ای دیگر ناصبی بوده و نسبت به ائمه اطهار (ع) جسارت می کردند… وقتی آقایان بستری را فراهم می کنند که در آن بعضی ها به خود اجازه می دهند به راحتی از سفارتخانه های خارجی برای دخالت در مسائل سیاسی دعوت نمایند و وقتی به همین راحتی فرصت طلبان با جاسوسان آمریکایی دیدار می کنند، از کجا معلوم که در همین دیدارها این برنامه مشترک طراحی نشده باشد؟ (کیهان، 77/10/21)

- در روزهای اخیر این شایعه به سرعت در حال گسترش است که عاملان قتل ها به جناح چپ وابسته بودند. این شایعه اکنون ذهن ها را به شدت آزار می دهد و ماجرای قتل ها را وارد مرحله بسیار پیچیده کرده است. (جمهوری اسلامی، 77/10/21)

- ترور رئیس دادگستری تهران با این قتل ها مرتبط است… این احتمال از زمانی که شایعه انتساب مباشران اجرای طرح قتل های اخیر به جناح چپ رواج یافته و عناصر جناح چپ نیز به جای تکذیب آن، بر ضرورت خودداری از انتساب قتل ها به جناح ها تاکید می ورزند، قوت گرفته است. (جمهوری اسلامی، 77/10/22)

- ضروری است نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی طرحی را تهیه کنند تا به منظور مصون و محفوظ ماندن این مجموعه از ترفندها و بازی های گروهی و سیاسی، وزارت اطلاعات در قالب یک سازمان مستقل خارج از مجموعه دولت که بالاخره جناح های سیاسی در آن دخیل هستند اداره شود. ( «کیهان و خوانندگان»، 77/10/22)

- حبیب الله عسگراولادی مسلمان دبیرکل جمعیت موتلفه اسلامی، نسبت دادن قتل های اخیر به «خودی» ها را یک «غفلت بزرگ و خطرناک» خواند. (قدس، 77/10/23)

- کسانی که این قتل های مرموز را انجام داده اند… بعضی از نشریات و افکار ضداسلامی و ضدمردمی را در جامعه رواج می دادند. می خواهم بگویم بایستی مسئولان قضایی و امنیتی بنشینند و این قضایا را حلاجی کنند و رگه های این گونه تفکرات را اگر با صحبت و نصیحت قابل تغییر می باشند، تغییر داده و اصلاح نمایند، در غیر این صورت قاطعیت بکار ببرند. (رسالت، «پیام مردم»، 77/10/23)

- آقای عسگراولادی با اشاره به توطئه های پیچیده آمریکا در منطقه و در ایران گفت: به عنوان کسی که بیش از پنج دهه در جریان مسائل نهضت اسلامی و قیام مردم برای کسب استقلال و آزادی ایران عزیز به حد الله توفیق حضور داشته ام و با توطئه ها و دسیسه های سرویس های جاسوسی و ضدجاسوسی دشمنان انقلاب آشنایی نسبی دارم، طراحی نمایش نامه قتل ها را از پیچیده ترین طراحی های سیا، موساد و همدستان آنان به ویژه منافقین می دانم. (هفته نامه شما، 77/10/24)

- معلوم است وقتی وزیر اطلاعات بی خبر از ماجرا در برابر اصرار بعضی در هیات دولت سوگند می خورد که این کار عناصر اطلاعاتی نیست و یا گروه ها و تشکل های خط امام و رهبری بی خبر از اصل ماجرا، تحلیل های خود را داشته اند، دلیلی آشکار بر عدم دخالت و رضایت آنها در این ماجرای تلخ است. ولی اگر کسانی و گروه هایی جسته و گریخته اظهارنظرهایی کرده اند که گویا بی خبر از اصل ماجرا نبوده اند، باید گروه های تحقیقاتی برای ردیابی آن سناریو، اینان را مدنظر قرار دهند. (اسدالله بادامچیان، هفته نامه شما، 77/10/24)

 هشت زندانی در زندان شهاب کرمان اعدام شدند


سحرگاه روز جاری ۸ زندانی متهم به حمل و نگهداری مواد مخدر در زندان شهاب کرمان از طریق چوبه دار اعدام شدند.

بنا به گزارش گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سحرگاه روزجاری پنج‌شنبه ۲۷ شهریور ماه ۸ زندانی با اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر در محوطه زندان شهاب کرمان از طریق چوبه دار اعدام شدند.

روز گذشته ۱۲ زندانی که همگی در یک پرونده به اعدام محکوم شده بودند جهت اجرای حکم به سلول انفرادی منتقل شدند و از این میان اعدام ۴ نفر به هفته آینده موکول شد.

این اعدام تا لحظه تنظیم این خبر از سوی رسانه‌های رسمی ایران اعلام نشده است.

اعدام پنج نفر در استان فارس در ملاء عام

صبح پنج شنبه قبل از طلوع آفتاب پنج نفر به اتهام تجاوز به عنف، مشارکت در آدم ربایی، سرقت مسلحانه و توام با شرب خمر همزمان در شیراز و شهرستان مرودشت به دار آویخته شدند.

به گزارش مهر؛ سرپرست اجرای احکام کیفری دادگاه شیراز، با بیان اینکه تعدادی از این محکومین علاوه بر محاربه تجاوز به عنف نیز در پرونده خود داشته‌اند افزود: پرونده‌های این افراد در سال‌های ۸۸ و ۹۲ در دست بررسی قرارگرفته بوده که در ‌‌نهایت پس از تائید تنفیذ حکم از سوی رئیس قوه قضائیه و نظر دادگاه انقلاب تصمیم بر اجرای حکم در ملا عام انجام شد.

گفتنی است، بر اساس عکسهایی که خبرگزاری فارس از این اعدامها منتشر کرده در زمان اجرای حکم، کودکان زیر ۱۸ سال در صحنه حضور داشته‌اند.
نامه کمپین کوچ دراویش به زندان خطاب به سازمان ملل:

دراویش زندانی در شرف مرگ هستند


Wed 17 09 2014 


Darawishe-Gonabadi2.jpg
جمع ۲۰۰۰ نفره کمپین کوچ دراویش از ایران به زندان اوین، در نامه‌ای خطاب به سازمان ملل و دیگر نهادها و سازمان‌های حقوق بشری، خواستار واکنش فوری و عملی حامیان حقوق بشر و جامعه انسانیت برای نجات جان درویشان محبوس در زندان‌های اوین تهران و نظام شیراز شدند.
به گزارش مجذوبان نور، این نامه پس از آن به سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری ارسال شده است که اخباری مبنی بر وخامت وضعیت جسمی دراویش زندانی که اینک در شانزدهمین روز اعتصاب غذای نامحدود هستند به انتشار رسیده است.
نه درویش زندانی که خواستار رهایی پیروان طریقت و عرفان از زندان نگاه امنیتی مسوولان کشور و رفع حصر از بزرگان سلسله نعمت‌اللهی گنابادی شده‌اند، با انتشار وصیتنامه‌ای، اعلام کرده‌اند به اعتصاب غذای خود، تا زمان مرگ یا حصول خواسته‌های قانونی‌شان ادامه داده و از دراویش خواسته‌اند به خونخواهی ایشان از مسببین ظلم و ستم به اهل عرفان ادامه بدهند.

متن نامه کمپین کوچ دراویش از ایران به زندان اوین را در زیر بخوانید:

از دراویش طریقت نعمت‌ اللهی گنابادی
به سازمان ملل و سایر سازمان‌های حقوق بشری

بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
سعدی

برادران عزیز جامعه‌ی انسانیت؛
این نامه از طرف دراویش و صوفیان گنابادی ساکن ایران نوشته می شود که غنای فرهنگی و عمق اندیشه های نوع‌دوستانه و صلح‌طلب آنها قرن‌هاست که از طریق شخصیت‌هایی همچون مولوی و عطار و خیام نیشابوری به جهانیان عرضه شده و امروز برکسی پوشیده نمانده است.
ما دراویش نعمت‌اللهی گنابادی سال‌هاست که به بهانه‌های مختلف به سفارش نهادهای امنیتی از کار بی‌کار می‌شویم، از حق آموزش عالی محروم می‌شویم، خانه و محل کارمان و حتی اندیشه‌مان با رفتارهای خصمانه و حتی وحشیانه نیروهای امنیتی مورد تفتیش قرار می‌گیرد. محل عبادتمان را آتش می‌زنند و با بولدوزر خراب می‌کنند. دراویش را به شیوه‌‌ای مرعوب‌کننده از شهر خارج می‌کنند و مورد ضرب و شتم جسمی و روانی قرار می‌دهند، به طور پیاپی بازداشت می‌کنند و در سلول‌های انفرادی در حبس نگه می‌دارند و به روش قرون وسطایی مورد بازجویی قرار می‌دهند و در حالی که با رجوع وکلای دادگستری و با عنایت به اصول مصرح در قانون اساسی خواستار برخورد قانونی ماموران هستیم، وکلای‌مان را نیز دستگیر می‌کنند و آنها را به سال‌های طولانی زندان و ممنوعیت از فعالیت محکوم می کنند.

این نامه را بیش از ۲۰۰۰ درویش گنابادی از ایران به شما می نویسند که همگی در کمپینی موسوم به کوچ دراویش به زندان ثبت نام کرده اند و آمادگی خود را برای زندانی شدن در زندان های کشور اعلام کرده اند، زیرا مدت هاست که خود را در زندان فشارهای امنیتی و تنگنای تقابلات مذهبی احساس می کنیم. ما زندانیان زندانی بزرگی شده‌ایم که در آن تمام آزادی های قانونی و اجتماعی ما سلب شده و هر گونه ابراز عقیده‌مان منجر به محدودیت‌های اجتماعی می‌شود. به همین دلیل با ثبت نام در این کمپین تصمیم گرفته‌ایم که از این زندان پنهان به زندان آشکار پناه بریم.

در نامه‌های مختلف به مقامات مملکت‌مان اعلام کرده‌ایم حاضریم به زندان برویم تا اسارت پنهان‌مان، ظاهری شود. ما با حکومت کشورمان برای دست برداشتن از این فشارهای غیرمنطقی بارها گفت‌و‌گو کرده‌ایم، اما این گفت‌و‌گوها نه تنها کاری از پیش نبرده است بلکه بر اعمال فشارها افزوده و کار به جایی رسیده است که اکنون دو هزار نفر از اهالی طریقت و عرفان، تصمیم گرفته‌اند به زندان بروند و به‌زودی همگی‌مان با "دستان و چشمانی بسته" در حمایت از برادران‌مان و به قصد زندانی شدن، در مقابل مراجع قضایی تحصن خواهیم کرد. با دست بسته تجمع می‌کنیم زیرا پیام ما صلح در برابر درگیری و برادری در مقابل دشمنی است و چشمان‌مان را نیز می‌بندیم زیرا نمی‌خواهیم برادران نادان ما در فردایی دیگر، از این که بر ما خشونت روا داشته‌اند، شرمنده شوند.

عالی‌جنابان
ما این نامه را برای توضیح‌دادن مسائل و مشکلات خود ننوشته‌ایم، زیرا راه خود را یافته ایم. تنها در گشوده در برابر ما، درهای زندان است. ما این نامه را نوشته‌ایم بلکه صدای کسانی را به گوش شما برسانیم که وکیل مدافع ما بوده‌اند و سال‌ها از حقوق ما دفاع کرده‌اند، دفاعی که به ظاهر بی‌ثمر بوده است و به زندانی‌شدن خود آنها انجامیده است. این زندانیان، رساننده صدای نقض حقوق انسانی ما به جهان بوده‌اند و به همین اتهام زندانی و محکوم شده‌اند.

امروز ۹ تن از دراویش گنابادی و برادران ایمانی ما که سال‌هاست به جرم دفاع از حقوق ما در زندان هستند، ۱۲ روز است که دست از خوراک کشیده‌اند و دست به اعتصاب غذا زده‌اند، آنها با این که در شرایط بسیار سختی در زندان به سرمی برند، برای توجه بیشتر به حقوق پایمال شده خود دست به اعتصاب غذا نزده‌اند. خواسته آنها برای پایان اعتصاب غذا، پایان ظلم و دشمنی به اهل طریقت و برداشتن نگاه امنیتی به دراویش است که در طی سالیان متمادی، انواع محرومیت‌ها و نقض حقوق، محکومیت و تبعید، شلاق و تخریب خانه و عبادتگاه و... را برای آنها در پی آورده است و چون می‌دانند که مسئولان کشور توجهی نخواهند کرد، وصیت نامه خود را نیز منتشر کرده و گفته‌اند تا زمان مرگ، دست از اعتصاب بر نمی‌دارند.

نوع‌دوستان گرامی
برادران ما به خاطر نجات ما در شرف مرگ هستند و ما برای کمک به آنان، کاری جز اینکه ما هم داوطلبانه به زندان برویم نمی‌توانیم انجام دهیم. بنابراین از شما می خواهیم با هر ابزاری که در دست دارید صدای این مظلومیت را بلند کرده و ظلم را محکوم کنید.

با احترام
ثبت نام کنندگان کمپین کوچ دراویش به زندان

ناصر زرافشان: کارگران پتروشیمی رازی به استناد قانون «برخورد با اوباش» محکوم شده‌اند بازخوانی روز اعتراض/ ۱۸ دی‌ماه در پتروشیمی رازی چه گذشت


ناصر زرافشان:

کارگران پتروشیمی رازی به استناد قانون «برخورد با اوباش» محکوم شده‌اند

بازخوانی روز اعتراض/ ۱۸ دی‌ماه در پتروشیمی رازی چه گذشت
Tue 16 09 2014 

zarafshan04.jpg
در پی محکومیت چهار نفر از کارگران پتروشیمی رازی به تحمل حبس و شلاق، یک حقوق‌دان گفت: حکم محکومیت این کارگران براساس مستندات فاقد اعتبار است چرا که بر اساس قانون غیر مرتبط صادر شده است.

«ناصر زرافشان» در گفتگو با ایلنا، به صدور حکم تعلیقی زندان و شلاق بر اساس ماده ۶۱۸ قانون مجازات اسلامی اشاره کرد و با بیان اینکه «اقدامات اعتراضی سال گذشته کارگران پتروشیمی رازی بیانگر وجود نوعی اختلاف صنفی میان کارگران و مدیریت است» توضیح داد: در حالی که مرجع تخصصی رسیدگی به اختلافات صنفی کارگر و کارفرما در قانون کار پیش بینی شده است، مشاهده می‌کنیم که دادگاه عمومی بندر امام خمینی به عنوان مرجع قضایی غیر تخصصی که صلاحیت رسیدگی به اختلافات روابط کار را ندارد برای بررسی این پرونده از قانونی استفاده کرده است که هدف از تصوب و اجرای آن مقابله با اوباش و زورگیرانی بوده که در ملاءعام اعمال قدرت می‌کنند.

این وکیل دادگستری با یادآوری تفاوت‌هایی که میان تجمعات صنفی کارگری و اختلافات روابط کار با قدرت نمایی اوباش خیابانی وجود دارد گفت: بطور مشخص قانونگذار در فصل نهم قانون کار مصوب سال ۶۹ تشکیل جلسات سازش در درون کارگاه وهیات‌های تشخیص و حل اختلاف ادارات کار را به عنوان مراجع رسیدگی کننده به اختلافات کارگر و کارفرما تعیین کرده است.

وی افزود: در این پرونده، به صرف کارگر بودن این چهار کارگر پرونده باید از طریق کمیته انظباطی و در ‌‌نهایت مراجع تشخیص و حل اختلاف رسیدگی می‌شد اما اگر این افراد در یکی از تشکل‌های صنفی کارگری مورد تایید قانون کار مانند شورای اسلامی کار، انجمن صنفی و یا نماینده کارگر عضویت داشته باشند تخلف احتمالی آن‌ها باید از طریق هیات موضوع ماده ۲۲ قانون تشکیل شورای اسلامی کار مورد بررسی قرار می‌گرفت.

زرافشان افزود: حتی اگر پتروشیمی رازی به دلیل واقع شدن در محدوده مناطق آزاد و ویژه اقتصادی تابع مقررات خاص آن مناطق باشد باز هم دلیلی برای آنکه این پرونده در دادگاه عمومی و به استناد قوانین ویژه مقابله با اوباش خیابانی بررسی شود وجود ندارد.

به باور این حقوق‌دان، تنها زمانی امکان بررسی این پرونده در دادگاه عمومی وجود داشت که یکی از طرفین دعوا با ارتکاب عمل مجرمانه‌ای همچون ضرب و جرح باعث می‌شد تا اختلاف به وجود آمده از حالت صنفی خارج شود.

وی همچنین در خصوص ادعای «فاقد اعتبار قانونی بودن مستنداتی که در این پرونده مورد استناد واقع شده است»، گفت: در متن رای صادره آمده است که قاضی پرونده پس از بازبینی فیلم‌ دوربین‌های مدار بسته مجتمع پتروشیمی رازی حکم صادر کرده است و این درحالی است که به موجب رای وحدت رویه دیوان عالی کشور، فیلم ارزش اسنادی ندارد.

زرافشان بابیان اینکه در بررسی قضایی جرائم کیفری «فیلم» ابزاری است که بازپرس پرونده می‌تواند به کمک آن از افراد مظنون و مطلع تحقیق کند، گفت: از نظر حقوقی در جرائم کیفری ادله جرم محصور است.

وی در توضیح این مطلب گفت: در بررسی پرونده‌های کیفری بطور مشخص مستنداتی که قاضی می‌تواند به استناد آن‌ها رای صادر کند، شامل اقرار متهم، اظهارات شهود وآلت جرم می‌شود.

بازخوانی روز اعتراض/ ۱۸ دی‌ماه در پتروشیمی رازی چه گذشت

ماجرا از ۱۸ دی‌ماه پارسال شروع شد. آن روز، یکهزار کارگر پیمانی پتروشیمی رازی در اعتراض به تبعیض حقوقی میان خود و کارمندان رسمی مقابل ساختمان دفتر مرکزی این شرکت تجمع کردند. تکرار این تجمع در روزهای بعد از ریشه‌ای بودن مطالبات کارگران حکایت می‌کرد. شاید آن روز‌ها کمتر کسی پیش بینی می‌کرد اعتراضات صنفی کارگران پتروشیمی رازی به صدور حکم زندان و شلاق برای نمایندگان‌شان منجر شود، اما چنین شد تا رویارویی قوه قضاییه با کارگران به مرحله جدیدی از خود وارد شود.

به گزارش خبرنگار ایلنا، پتروشیمی رازی واقع در بندر امام خمینی ماهشهر حدود سه هزار کارگر و کارمند دارد که یکهزار و ۸۵۰ نفر از آنان، کارگر پیمانی هستند. کارگران معترض معتقد بودند در حالی که از نظر کیفیت کاری و حتی تحصیلات از کارمندان رسمی کمتر نیستند، تا چندین برابر کمتر از آنان حقوق می‌گیرند. تبعیض شایعی که به اصلی بدیهی در کارخانه‌های پتروشیمی تبدیل شده است.

البته که رفع تبعیض حقوقی تنها خواسته کارگران معترض نبود و لحاظ شدن مزایایی چون «سختی کار» در حقوق و بیمه، سرویس رفت و برگشت و ناهار از دیگر مطالبات صنفی آنان بود.

یکی از کارگران معترض در اولین روز تجمع به ایلنا گفته بود مشکلات آنان از زمانی آغاز شده است که ۸۵ درصد سهام پتروشیمی رازی به بخش خصوصی (یک شرکت از کشور ترکیه) واگذار شد، یعنی یکم اسفند سال ۸۷.

او با ناچیز خواندن حقوق کارگران پیمانی پتروشیمی رازی نسبت به کارمندان رسمی این مجموعه، گفته بود حقوق کارگران پیمانی بین ۵۰۰ تا ۹۰۰ هزار تومان است، اما حقوق ماهانه کارمندان رسمی تا چندین برابر این مبالغ است.

تجمع آرام ۱۸ دی کارگران در روزهای ۱۹ و ۲۲‌‌ همان ماه ادامه داشت، چرا که طبق گفته کارگران، کارفرما به مطالبات آنان توجهی نمی‌کرد.

یکی از کارگران در سومین روز تجمع به ایلنا گفته بود کارفرمای اصلی کارخانه که ساکن ترکیه است، واکنشی نسبت به اعتراض صنفی کارگران نداشته است.

او در عین حال به ایلنا خبر داده بود عصر‌‌ همان روز، جلسه‌ای میان نمایندگان کارگران، اعضای هیات مدیره پتروشیمی رازی و شماری از مقام‌های دولتی و امنیتی برگزار می‌شود. این جلسه که با یک روز تاخیر برگزار شد، نتیجه‌ای در برنداشت و تجمع کارگران در روز بعد نیز ادامه یافت.

تجمع کارگران در روز ۲۴ دی با سفر رئیس جمهور روحانی به استان خوزستان همزمان شد. آنان خواستار حضور آقای روحانی در بندر امام خمینی و آگاهی یافتن او از مشکلات کارگران پیمانی بودند. اگرچه تجمع چندین روزه کارگران با توزیع اعلامیه‌ای - با محتوای احتمالا تهدید آمیز - در آن روز خاتمه یافت و نمایندگان کارگران به توافق نیم بند جلسه روز قبل با هیات مدیره و مقام‌های دولتی و امنیتی رضایت دادند.

مواد این توافق بدین شرح بود: اجرای مصوبه افزایش حقوق که از تاریخ ۱ مهر به تعویق افتاده بود، پرداخت معوقات حقوقی کارگران در تاریخ ۲۴ دی، بیمه تکمیلی کلیه کارگران به همراه خانواده از ابتدای بهمن، اجرای قانون مشاغل سخت و زیان آور برای کلیه کارگران پیمانی، پرداخت هزینه بازنشستگی ۵۰ کارگر پیمانی با بیش از ۲۰ سال سابقه کار، توجه بیشتر به مشکلات حقوقی و رفاهی کارگران و برگزاری جلسه‌ای با حضور سهامداران خارجی و داخلی، اعضای هیات مدیره و نمایندگان کارگران.

پس از آنکه وعده‌های مدیرعامل این واحد تولیدی در موعد مقرر که ۱۸ بهمن ماه بود، عملی نشد، یک هزار کارگر پیمانی پتروشیمی رازی بار دیگر در محوطه کارخانه تجمع کردند.

یکی از کارگران‌‌ در آن هنگام به ایلنا گفته بود: کارفرما تا به امروز تنها معوقات حقوقی کارگران را پرداخت کرده است و سایر موارد توافق که قرار بود حداکثر در تاریخ ۱۸ بهمن عملی شوند، هنوز اجرا نشده است. البته کارفرما می‌گوید قرارداد بیمه تکمیلی را منعقد کرده است و اگر کارگران فاکتور هزینه‌های بیمارستان را به امور مالی شرکت تحویل دهند، هزینه‌های درمان آنان پرداخت خواهد شد اما هنوز کارت یا دفترچه‌ای به کارگران ارائه نشده است.

دور دوم تجمعات اعتراضی کارگران پیمانی پتروشیمی رازی سرانجام خوشی برای کارگران به همراه نداشت و با احضار ۸ کارگر این مجموعه به دادسرای عمومی و انقلاب ماهشهر به دلیل شکایت کارفرما از آنان به اتهام اخلال در نظم و توهین و تهدید خاتمه یافت. احضارهایی که به صدور حکم حبس و شلاق برای ۴ تن از نمایندگان کارگران منجر شده است.


سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی، در گفتگویی که خبرگزاری ایسنا بازنشرش کرده، گفته است: «بعد از انقلاب سود کشور از تولید پسته استان کرمان چیزی در حدود ۳۰ میلیارد دلار بوده است. اما برای تولید این میزان پسته ۸۰ میلیارد دلار منابع آبی مصرف شده است.» ممکن است بگویید که این نماینده مجلس، با پسته‌کاران سر دعوا دارد. ممکن است بگویید، با نزدیکان هاشمی رفسنجانی خرده حساب دارد و می‌خواهد تسویه حساب کند. اما دکتر حسین امیری خامکانی، که اتفاقا مدرک دکترای فیزیکش را از دانشگاه نیوکاسل انگلستان و نه «دانشگاه آکسفورد» و یا «کالدونین گلاسکو» گرفته، قاعدتا حرف بی‌حساب و کتاب نزده است. عدد و رقم را می‌شناسد و حجم و ارزش آب مصرف شده را هم درک می‌کند. اگر اصرار بر استخراج بی‌رویه منابع آب زیرزمینی در استان کرمان برای عزیزان پسته‌کار نبود، بسیاری از مردمان نواحی مختلف این استان، به روزگار فعلی مبتلا نشده بودند. اما پدیده خطرناک‌تر، نشست زمین در مناطق مختلف استان کرمان در اثر استخراج بی‌رویه آب بوده است. خطر، از بین رفتن خاصیت ذخیره آب لایه‌های آبرفتی خالی از آب و فشرده شدن در اثر وزن طبقات و لایه‌های بالایی است.
در طول سالیان اخیر، گزارش‌های متعددی در مورد نشست زمین در دشت رفسنجان منتشر شده است. نشست زمین باعث کاهش ضریب ذخیره و کاهش ضریب نفوذ‌پذیری سفره آب زیرزمینی می‌شود. به عبارت دیگر، هر چقدر باران هم ببارد، زمین اما امکان جذب آب را عملا از دست می‌دهد. اتفاق ناگوار بعدی، «حرکت آب‌های شور کفه‌های نمکی به طرف مناطق بهره‌برداری با آب نسبتا شیرین» است. می‌توانید جزئیات ماجرا را اینجا بخوانید. نکته‌ای که بسیاری به آن توجه نکرده‌اند، آسیب‌پذیری بیش از پیش بناها و خانه‌های مردم در مقابل زمین لرزه است. رفسنجان اما تنها نیست، دشت سیرجان هم در اثر استخراج بی‌رویه آب‌های زیرزمینی مبتلا شده است.*
حال بررسی کنید برای سیراب کردن باغ‌های پسته، آب از چه منابعی به سوی رفسنجان روان شده است؟
خبرهای چند سال اخیر، تاسف‌بار است. خشک شدن صدها هکتار باغ پسته در اثر خشک‌سالی و کاهش میزان و کیفیت آب‌های زیرزمینی. اما چرا اینقدر دیر؟ چرا سال‌ها قبل، پیش از اینکه سفره‌های آب زیرزمینی نابود نشده بودند کشت پسته متوقف نشده بود؟ اگر سخنگوی کمیسیون انرژی درست بگوید، ۳۰ میلیارد سود پسته‌کاری، با مصرف ۸۰ میلیارد دلار آب به دست آمده است. سود پسته به جیب من و شما نرفته، اما همه ما در ضرر از بین رفتن منابع آب، سهیم هستیم.
اینجا، بحث مسوولیت است. بحث جواب‌گویی است. چه کسی و کسانی پاسخ‌گو هستند؟ آیا سازندگی به معنای توسعه ناپیدار بود؟ توسعه‌ای ظاهری همراه با افتتاح نمایشی پروژه‌های کوچک و بزرگی که بی سر و سامان ماندند؟ از بین بردن منابع آب برای نسل‌های بعدی بود؟ توسعه‌ی سبک «رفسنجانی» حتی به سرزمین مادری اکبر هاشمی رفسنجانی و فامیل‌های پسته‌کار و پسته‌خوارش رحم نکرده است. آسیب‌های این توسعه، فراتر از هزاران میلیارد دلار است. سدهایی که بدون دلیل ساخته شد، سفره‌های آب زیرزمینی که از دست رفت، زمین‌های سبزی که بیابان شدند.
آب، ثروت است. از بین برنده آب، بی‌آب‌مان می‌کند و بیابان می‌سازد. کشت بدون وقفه پسته، ۳۰ میلیارد دلار سود داشت، اما ضررش چقدر بود؟ ساخت صدها سد کوچک و بزرگ بدون دلیل و منطق، برای گروهی سود آور بود، اما امروز آسیبش را که می‌بیند؟
بازی‌های سیاسی را کنار بگذاریم و سوال‌هایی واقعی بپرسیم. همیشه، دوره‌های ترسالی و خشک‌سالی داشته‌ایم. هنر، ذخیره آب و غذا در دوره‌های ترسالی برای استفاده در دوره‌های خشک‌سالی بوده است. داستان تعبیر خواب عزیز مصر را به یاد دارید؟ می‌گویند به یوسف گفت که «هفت گاو خشک را دیده که هفت گاو فربه رو می‌خورند». نقل است که یوسف خواب را به قحطی و خشک‌سالی‌ای هفت ساله در پی یک دوران ترسالی هفت‌ساله تعبیر کرده است. اگر مقام‌های جمهوری اسلامی مدعی پیروی از قرآن باشند، که باید این حکایت را بارها و بارها در سوره یوسف خوانده باشند! خودشان هم به آنچه ادعا می‌کنند برای‌شان مقدس است عمل نکرده‌اند.
بی‌آبی فقط ناشی از خشک‌سالی نیست. ناشی از فقدان تدبیر هم هست. پیشبینی می‌کنم ۱۰ میلیارد دلاری که صندوق توسعه ملی برای «تسهیلات برای طرح های آب و خاک کشور» هزینه می‌شود، اگر باز به جیب سدسازان و سدبازان برود، و باز بدون نظارت دست وزارت نیرو بیافتد، تلف خواهد شد.
هر بار پسته می‌بینید، با عجله نخوریدش! تامل کنید. با درک این نکته پوست بکنید و بخورید که کشت و به عمل آوردن این محصول در ۳۰ سال اخیر، با از بین رفتن ده‌ها میلیارد دلار همراه بوده. سهم شما چیست؟
ـــــــ
* با توجه به اینکه وسعت سفره آب زیرزمینی دشت سیرجان ۲۵۰۰ کیلومترمربع و ضریب ذخیره آن ۷ درصد می‌باشد حجم ذخیره آب بین سال‌های ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۶ حدود ۷۵/۸۴۱ میلیون مترمکعب کاهش یافته است.» بنا به آنچه در این پژوهش منتشر شده برداشت بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی دشت سیرجان علاوه بر فرونشست، پیشروی آب شور و کاهش حجم ذخایر آبی موجب افزایش مصرف انرژی جهت استحصال آب، افزایش آسیب‌پذیری سیرجان نسبت به خشکسالی، کاهش کیفیت آب و تاثیر منفی بر جامعه گیاهی و جانوری منطقه سیرجان می‌شود. خوشبختانه این تحقیق تنها به بررسی آنچه در سیرجان روی داده است نپرداخته و در بخش دیگری پیش‌بینی آنچه تا سال ۱۳۹۶ برای سیرجان روی می‌دهد را انجام داده است. پژوهشگران پیش‌بینی می‌کنند سطح آب زیرزمینی سیرجان تا سال ۱۳۹۶ به طور متوسط بیش ۵/۶ متر دیگر افت می‌کند که میزان این افت در نواحی غربی دشت بیش از ۲۰ متر خواهد بود. همچنین پیش‌بینی می‌شود در سال ۱۳۹۶ عمق متوسط برخورد به سطح آب در منطقه به بیش از ۳۶ متر برسد. بر اثر این افت، ضخامت سفره آب زیرزمینی در سال ۱۳۹۶ به ۸۴ متر خواهد رسید و حدود ۱۱۲۳ میلیون متر مکعب دیگر از حجم ذخایر آبی آن کاسته خواهد شد

نامه شاهرخ زمانی به دخترش



نامه شاهرخ زمانی به دخترش
چهارشنبه, ۲۶ام شهریور, ۱۳۹۳ 
shahrokh-zamaniسلام دخترم: من و تو مانند بسیاری از انسانها در این جهان تحت سلطه سرمایه زندگی میکنیم و هیچ گونه آزادی برای زیستن و تصمیم گرفتن برای خود نداریم.
یا باید بدون فکر و اندیشه تن به نظام و سیستم استثمارگرانه سرمایه داری بدهیم و چون بردگان مانیکورت فکر کنیم که این تقدیر و سرنوشت ماست و بگوییم خداوندا رضایم به رضای تو وهرچه تو بخواهی ان درست است و ستم دیدن و ستمکش بودن و استثمار شدن توسط مافیای قدرت و ثروت را سرنوشت محتوم خود بدانیم و یا در پی جستجوی علل برآییم و به اندیشه و تفکر بپردازیم که در آن صورت حاکمان یا عوامل سرمایه داری از اندیشیدن و جستجوگر بودن ما به وحشت افتاده آن اندک آزادی برده وار را نیز از ما سلب میکنند و برای زهر چشم گرفتن از بقیه انسانها زندگی را بر آنهایی که به دنبال آگاه شدن و کسب حق و حقوق هستند به جهنمی مضاعف تبدیل می کنند و چنان سرکوب و فشار را افزایش می دهند که دنیا را برای افراد فعال ، آگاه به حق و حقوق واندیشه گر تاریک و ظلمانی می کنند طوری که در چنین وضعیتی فقط با اگاهی طبقاتی و تحلیل درست از خود و دشمن می توان نوری برآن تاباندو درک کرد که چرا و در ترس از چه چیزی دشمن چنین سرا سیمه حتی تمامی اصول و قانون و پرنسیب های تبلیغی خودرا نیز زیر پا می گذارد؟
دخترم برای این سوال، فقط یک جواب علمی است این مبارزه طبقاتی است، دشمن طبقاتی ما یعنی سرمایه داری بر اریکه قدرت تکیه زده است و از اندیشیدن در رابطه با شناخت خود و طبقه خود ، شناختن راه و روش کسب حق و حقوق انسانی و طبقاتی هر کسی به وحشت می افتد و در آنجائیکه آگاهی طبقاتی و مبارزه برای کسب حق و حقوق انسانی وجود داشته باشد سرمایه داری هر چیزی را زیر پا می گذارد و تابع هیچ اصول و قانون و پرنسیبی نمی باشد به این دلیل است که مرا از تو، از همه ی عزیزانم و از همه کودکان و جوانان و انسانها جدا کرده اند که مبادا بقیه را هم تحت تاثیر گذاشته به سمت کسب آگاهی طبقاتی و مبارزه برای کسب حقوق طبقاتی بکشانم، این مبارزه طبقاتی است که برخی آگاهانه و برخی خود بخود و برخی با توجه به هر دو در آن غوطه ور می شوند و گریز نا پذیر است وقتی آگاهی به سراغت می اید دیگر نمی توانی برده وار ظلم و ستم را بپذیری و نمی توانی مغز و ذهنت را ببندی و بگوی خدایا رضایم به رضای تو آگاهی و اندیشیدن تنها چیز خطرناکی برای حاکمان و سرمایه داری است چرا که هر انسان را بسوی مبارزه با ظلم ستم می کشاند.
البته دخترم مبارزه تاوانی دارد که خود انسان و اطرافیانش باید بپردازند و از این بابت من برای تو و اطرافیان متاسفم و برای خود خرسندم که راه انسانی زیستن و انسانی فکر کردن و به فکر هم نوعانم بودن و اینکه تنها راه نجات مبارزه طبقاتی و سرنگونی سرمایه داری است را پیدا کردم و هرچند که خودم و عزیزانم به شدت تحت فشار و ستم هستیم، اما این تنها راه است و نمی توان در جامعه سرمایه داری هم آگاهی داشت و هم برده وار ظلم و ستم را پذیرفت.
اما دختر عزیزم دل آزرده و غمگین نباش، زمستان می رود و روسیاهی به ذغال می ماند و ستمگران رفتنی هستند و آینده از آن ستمدیدگان است.
مثل هر پدری خبر عروسی تو تنها دخترم قلبم را مالامال از شادی و عشق پدرانه کرد . اما اینکه سگان مافیای قدرت و ثروت این دشمنان قسم خورده کارگران حتی برخلاف قوانین خودشان اجازه ندادند حتی با همراهی مامورچند ساعت در عروسیت شرکت کنم ، و تورا مانند روزهای که با شادی کودکانه ات و با لبخند معصومانه ات هر صبح به مدرسه می رفتی و من تو را می بوسیدم ، امروز در عروسیت ببوسم و برایت زندگی انسانی و خوشبختی آرزو کنم ، چیزیکه احتمالش می رفت. به عنوان پدری که عاجز باشد در عروسی دختر یکی یکدانه اش شرکت کند دنیا در جلوی چشمم تیره و تارگشته بسیار اندوهگین شدم ، از اینجا پشت میله های زندان خود را در جشن عروسیت می بینم و دستانت را در دست می گیرم ، رویت را می بوسم و می گویم عروسیت مبارک دخترم ،امید وارم و آرزو میکنم همراه همسرت خوشبخت باشی و به یک زندگی انسانی و شرافت مند دست پیدا کنید.
چنین اندیشه های زیبا را دشمنان آزادی دشمنان انسانها و دشمن طبقاتی از ما گرفته است همان گونه که از تمامی مردم و بخصوص از طبقه کارگر گرفته است.
دخترم پس از لحظاتی ناگهان علیرغم ناراحتی زیاد دردی دیگر به سراغم آمد رنجها و آلام و مصیبتهای بی شمار مردم ستمکش وطنم به سرعت در ذهنم دوباره جان گرفت و اینکه برای چه در زندانم ، روشنایی و منطق مبارزه برای عموم و همدردی عمومی را در وجودم زنده کرد. مرا زندانی کردند چون دخترم را، فرزندانم را دوست دارم ، چون همه کودکان و جوانان را و همه انسانها را دوست دارم، مرا زندانی کردند چون می خواهم که همه انسانها دارای برابری و حقوق عادلانه ی انسانی – اجتماعی و اقتصادی باشند.مرا زندانی کردند چون اعتقاد دارم :
تو کز محنت دیگران بی غمی                             نشاید که نامت نهند آدمی
آری دختر عزیزم :
در کشوری که مشتی انگل زالو صفت با بهره کشی میلیونی انسانها و دزدی و غارت علنی هزاران میلیاردی ثروتهای عمومی ،یکی از غنی ترین کشور جهان، با رتبه دهم معدن جهان را به کشوری با هشتاد درصد مردم زیر خط فقر یکی از بالاترین آمار گرانی ، بیکاری میلیونی ، میلیونها کودک کار و خیابان، تورم ، فحشا و تن فروشی ، بیکاری ، بی مسکنی ، طلاق ، اعتیاد و افسردگی تبدیل کرده اند ، در چنین شرایطی چگونه می توانم بی تفاوت به سرنوشت هم زنجیرانم فقط به فکر تو و خودم باشم؟
چگونه می توانم به سرنوشت صدها هزار کودکان کار و خیابان و دهها هزار دختران گرسنه و آواره خیابانها در کنار ثروتهای هزار میلیاردی طفیلی های انگل با ماشینهای چند میلیاردی شان بی تفاوت باشم؟
چگونه می توانم به بی سوادی هر دو نسل آینده ۱۱ میلیونی فقرا در کنار بورسیه های چند صد میلیاردی دلواپسان حکومتی بی تفاوت باشم ؟
آیا می توان نشست و نگاه کرد که ششصد نفر مافیای زر و زور حکومتی یک چهارم کل نقدینگی کشور یعنی یکصد و پنجاه هزار میلیارد وام بانکی را پس نمی دهند و یک میلیون و دویست هزار نفر جوان در صف انتظار وام ۵ میلیونی صف کشیده اند؟
چگونه می توان از کنار دستگیری و شکنجه و اعدام هزاران نفر آزادیخواه و برابری طلب به خاطر دفاع از حقوق قانونی و مشروعشان گذشت ؟
بله دخترعزیزم ، انسان واقعی نمی تواند از کنار این همه تبعیض و نابرابری و بی عدالتی بی تفاوت بگذرد .
تو ناراحت نباش ، عزیزانی را در اینجا در نظر بگیر که عروسی که سهل است اجازه رفتن به ختم همسر و پدر و مادر و فرزند خود را نیافتند تا اربابان ثروت و قدرت خوش خدمتی خود به سرمایه داری را به اثبات برسانند .
صد در صد بدان و آگاه باش که این حکم تاریخ است، عاقبت ستمگران و ظالمین زباله دان تاریخ است ، بشنو از پدرت که در چنین جامعه ی طبقاتی کشتارگاه عاطفی انسانها خداوند زر وزور و تزویر با تزریق سم فردگرایی بر محور منافع شخصی و مصرف گرایی ادمی را تا سطح حیوان تنزل می دهد . فقط کسانی می توانند در این لجن زار هویت انسانی خود را حفظ کنند که برخلاف جریان آب شنا کرده و به قول انقلابیون فرانسه با شعار “یکی برای همه ، همه برای یکی” و مطالعه آثار مترقی انقلابی بر ضد ستم و بهره کشی و افکار فردگرایانه حیوانی مبارزه مستمر کرده و کمک و همیاری و عشق به همنوع را در جریان مبارزه سرلوحه خود قرار داده فقط و فقط در این چارچوب عشق اصیل و واقعی به همسر و فرزندان می تواند معنا پیدا کند و استمرار یابد ، چرا که در غیراین صورت آدمی بت واره و شیفته پول و قدرت و موقعیت اجتماعی بالا و در نتیجه شیفته موقعیت فردی خود و بیگانه از مدار و هویت انسانی و طبقاتی خود چگونه می توان- فداکاری و عشق همنوع خود از جمله همسر و فرزندانش را داشته باشد ؟
دخترم :
ضمن آرزوی خوشبختی امیدوارم با در پیش گرفتن یک زندگی انسانی، ظلم ستیز همسر خوب و فداکار برای یکدیگر و انسانهایی ایثارگر و مفید به حال جامعه باشید.
کسی که شما و همه ی انسانها را دوست دارد.
شاهرخ زمانی
زندان رجایی شهر
دوشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۳ ه‍.ش.

امید کوکبی، دانشجوی نخبه ایرانی که از سال ۱۳۸۹ با عناوین اتهامی موهوم در زندان به سر می برد، دچار اوضاع بحرانی جسمانی شده است.


omid-kokabi-saham-news

امید کوکبی، دانشجوی نخبه ایرانی که از سال ۱۳۸۹ با عناوین اتهامی موهوم در زندان به سر می برد، دچار اوضاع بحرانی جسمانی شده است.

به گزارش سحام، امید کوکبی از روز گذشته در بند ۷ قرنطینه زندان دچار مشکل نارسائی قلبی شده، این درحالی‌ست که پزشکان زندان، شدت فشارهای روحی و روانی را عامل اختلالات قلبی وی معرفی کرده اند.
امید کوکبی هم اکنون نیز با مشکل درد مکرر کلیه‌ها در زندان روبروست که علاوه بر مشکلات جسمانی دیگر، درد ناشی از دفع مکرر سنگ کلیه را نیز تحمل می کند.

به گفته یک منبع آگاه، امید کوکبی دوهفته پیش، از پوشیدن لباس تحقیرآمیز زندان درمواقع تردد به دادگاه انقلاب سرباز زد و تحت تنبیه مسئولین زندان قرار گرفت و کلیه معالجات وی در داخل زندان متوقف شد. این درحالی‌ست که اقدام مسئولین زندان مغایر با آئین نامه سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی کشور است.

این منبع آگاه به سحام گفته است: طبق تشخیص دکترعلی دستجردی، دندان‌پزشک معتمد زندان اوین، دندان‌های امید کوکبی نیاز به عصب کشی، ترمیم و جای‌گزینی دارد، اما دادستانی تهران هم‌چنان با اعزام وی به خارج از زندان برای معاینه در مطب پزشک معتمدقوه قضاییه و زندان مخالفت می کند. هم‌چنین امید کوکبی به علت شرایط نامساعد رطوبت و نبود نورآفتاب در زندان از دردپا و مفصل رنج می برد. وی مدت۲ سال است تحت درمان زخم معده هم قرار دارد، ولی به علت کمبود و یا نبود دارو در زندان، درمان این بیماری نیز به تعویق افتاده است.

گفتنی ست امید کوکبی، از۴۴ ماه گذشته تا کنون از مرخصی زندان بهره مند نبوده است و به وی اجازه ملاقات با وکیل داده نشده، هم چنین در دادگاه فرصت دفاع نداشته و هیچ‌گونه دسترسی به متن حکم صادره شده ندارد.

امید کوکبی برنده جایزه انجمن فیزیک آمریکا، ترکمن و اهل سنت است. وی با کسب رتبه ۲۹ در کنکور توانست به طورهم‌زمان در دو رشته فیزیک و مهندسی مکانیک در دانشگاه صنعتی شریف تحصیل کند. کوکبی پس از اخذ لیسانس با توجّه به نمرات بالای درسی‌اش، برای ادامه تحصیل با پیشنهادات زیادی از سوی دانشگاه های برجسته دنیا مواجه شد.

وی فوق لیسانس و دکتری را با اخذ بورسیه ای تحصیلی از اتحادیه اروپا در اسپانیا در رشته فیزیک اتمی در گرایش لیزر دنبال کرد. پس از اتمام دروس و تحقیقات دوره دکتری برای ادامه تحصیل در گرایش «برهمکنش لیزرهای پرقدرت با پلاسما» با دریافت بورسیه تحصیلی دیگری ازآمریکا به دانشگاه تگزاس که بالاترین سطح علمی را در رشته فیزیک اتمی دراین گرایش در میان دانشگاه‌های دنیا دارد، رفت و در آنجا مشغول تحصیل شد. در بهمن ماه ۱۳۸۹ جهت بازدید از خانواده اش به ایران آمد که در بهمن ماه در هنگام خروج از ایران دستگیر و به زندان اوین منتقل شد.
گفته می شود یکی از دلایل نگهداری وی در زندان، پیشنهاد همکاری با ماموران اطلاعات در آمریکا بوده که وی آن را رد کرده است.