نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۰ مهر ۲۱, پنجشنبه

عباس فخرآور را بیشتر بشناسیم احمد باطبی


عباس فخرآور را بیشتر بشناسیم
احمد باطبی
احمد باطبی

عباس فخرآور هیچگاه برایم آنقدر جدی نبوده که حتی به او فکر کنم . سالهای پیش زمانی که در ایران بودم ، بیانیه ای را نوشتم و موضع خودم را در قبال او روشن کردم . ( لینک) اما حالا شرایط به صورتی تغییر کرده که بازگویی پیشنه او برای افکار عمومی ، یک بار برای همیشه لازم به نظر میرسد .

با یک جستجو ساده در فضای اینترنت ، به وضوح خواهیم دید که او در سالهای اخیر یکی از اصلی ترین منبع خبری در پروژه های تخریبی نهاد های امنیتی برای تخریب چهره مخالفان محسوب میشود . چرا اینچنین است ؟ ( لینک- سند) (لینک- سند) ( لینک- سند) ( لینک- سند- ویدئو دقیقه 1:35) ( ویدئو دقیقه 3:35 بعد) و ...

گفته های مخرب ، عملکرد متضاد ، فایل های صوتی و تصویری ارائه شده از سوی عباس فخرآور بارها و بارها در پروژه های تخریبی حکومت مورد استفاده قرار گرفته است .
با این شرایط اولین سوالی که در ذهن مخاطب طرح میشود این است که عباس فخرآور کیست ، آیا در گذشته هم همین نقش را ایفا کرده است ؟ چه کارنامه و پیشینه ای دارد و حالا در این سوی جهان به چه کاری مشغول است ؟
برای دانستن این موضوع میتوان هم به گفته های خودش رجوع کرد ، و هم آنچه دیگران در باره او میگویند .
در دانشگاه اروميه در رشته پزشكي پذيرفته شدم !

عباس فخرآور در بخشی از وبسایت خود با عنوان " زندگی نامه و افخارات" در باره خود مینویسد:
" ... سال ۱۳۷۳ مبارزات دانشجویی امیر فخر آور با سخنرانی در دانشکده پزشکی ارومیه بر علیه خامنه‌ای و ولایت فقیه اوج گرفت ... " (
لینک- سند- فریز صفحه)

عباس فخرآور در این نوشته مدعی است که در دانشکده پزشکی دانشگاه ارومیه مشغول تحصیل بوده ، اما به طور مشخص از رشته تحصیلی خود در این دانشکده صحبت نمیکند .
او در برخی از مصاحبه های خود پس از خروج از ایران نظیر مصاحبه با " خسرو شميراني - از شهروند " که آن را در صفحه " زندگی نامه و افتخارات" نیز قرار داده مشخصاً خود را دانشجوی پزشکی دانشگاه ارومیه معرفی کرده و میگوید :
"بعد ‌از اتمام دبيرستان در دانشگاه اروميه در رشته پزشكي پذيرفته شدم " ( لینک- تصویر- سند- فریزصفحه)
عباس فخرآور مدعی است که از میان رشته های موجود ، در رشته پزشکی این دانشکده مشغول تحصیل بوده است . اما بنا به دلایلی میبایست به این ادعای او با دیده تردید نگریست . در صفحه ویکی پدیا مربوط به عباس فخر آور رشته تحصیلی او " فوق دیپلم پرستاری " ذکر شده است ( لینک- تصویر- سند-فریز صفحه)
این صفحه ویکی پدیا بارها توسط شخص عباس فخرآور دستکاری و نام رشته تحصیلی از فوق دیپلم پرستاری به پزشکی تغییر کرده است ، اما مدیران ویکی پدیا به دلیل عدم ارائه سند معتبر از سوی او ، دستکاری صورت گرفته را به حالت اولیه باز گردانده اند (لینک -تصویر-سند- فریز صفحه)
امامهم ترین دلیل به پرسش گرفتن ادعای عباس فخرآور این است که در سالهایی پیش و در ایران ، عباس فخرآور به من و بسیاری دیگر خود را دانشجوی کاردانی اتاق عمل در دانشگاه ارومیه ، و به برخی نیز دانشجوی پرستاری معرفی کرده بود .
عابد توانچهدانشجوی زندانی و عضو انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه اميركبير یکی از افرادی است که پیش از این ادعای عباس فخرآور را در مورد تحصیلش در رشته پزشکی به چالش کشیده بود . عابد در 27 مرداد 1385 نامه ای را در خصوص ماهیت و گذشته او در اینترنت منتشر کرد که نسخه های مختلف آن هنوز در فضای مجازی موجود است (لینک یک- لینک دو- سند)

عکسی از عباس فخرآور در زمان تحصیل در رشته کاردانی اطاق عمل
عکسی از عباس فخرآور در زمان تحصیل در مقطع کاردانی اطاق عمل

او دربخشی از نامه خود عباس فخرآو را دانشجوی دوره کاردانی در دانشگاه ارومیه معرفی میکند . من در این باره از عابد توانچهسوال کردم ، او میگوید ، فخرآور در بین زندانیان بار ها مطرح کرده که دانشجوی مقطع فوق دپیلم اطاق عمل بوده است . اما وقتی از کشور خارج شد ادعا کرد که دانشجوی پزشکی دانشگاه ارومیه بوده وعلی رغم در خواست مکرر ما تا کنون هیچ مدرکی را مبنی بر اثبات ادعای خود ارائه نکرده است . مصاحبه کاملتر من را با عابد توانچهاز اینجا بشنوید :
 
 
 
دکتر ناصر زرافشان، حقوقدان و وکیل پرونده جنجالی قتل های زنجیره ایکه بیش از پنج سال را به دلیل دفاع از این پرونده در زندان سپری کرده نیز ، مدتی با عباس فخرآور هم بند بود . آقای زر افشان میگوید یکی از دانشجویان زندانی از او در باره رشته تحصیلی و محل تحصیلش سوال کرد ، عباس فخر آور با سرباز زدن از پاسخ مشخص گفت : من مادرزاد دانشجو بودم . گفتگوی من با دکتر ناصر زر افشان را از اینجا بشنوید :
 
 
 
از نماینده ولي فقيه در آذربايجان غربي فتواي قتل مرا گرفته بودند !
عباس فخرآور در بخش دیگری از صاحبه خود با خسرو شميراني - از شهروندادعا میکند که دبیر انجمن اسلامی دانشگاه ارومیه بوده و نماینده ولی فقیه آذربایجان ، فتوای قتل او را به دلیل فعالیت های دانشجویی داده است . او میگوید :
" ...اين بحثها مربوط به سال 73 هستند كه من عضو انجمن اسلامي دانشكده پزشكي بودم . پيشتر به عنوان دبير سياسي انجمن اسلامي دانشگاه (اروميه) انتخاب شدم. فضا به شدت بسته بود.
براي ابراز نظراتم يك گروه تئاتر راه انداختم.
به خاطر مياورم كه در 17 دي 1373 يك تريبون آزاد دانشجويي سازمان دادم.... ،
برنامه شروع شد و هيچكس نميخواست اولين سخنگو باشد. من خودم آغاز كردم. پس از من صف طويلي از افراد مشتاق به اظهار نظر شكل گرفت .... ،
اين بحثها ادامه يافت و درون دانشگاه قطب بندي به وجود آورد. اصول گراها و راديكال ها گروهي تشكيل دادند كه «هيأت احباب الائمه» نام داشت .... ،
گروه «هيأت احباب الائمه» از آقاي قريشي نماينده ولي فقيه در آذربايجان غربي فتواي قتل مرا گرفته بودند ... من تعليق شدم .... با يك بدرقه مفصل توسط بسياري از استادان و خانواده هايشان همچنين بسياري دانشجويان دانشگاه شهر اروميه را ترك كردم ...، 74 روز بعد براي انتخاب واحد ترم جديد مجددا به اروميه رفتم. همان روز به مناسبت ورود من تعدادي از دانشجويان در نمازخانه جمع شدند. بعد از نماز من يك سخنراني داشتم اما بلافاصله پس از خروج از نمازخانه دستگير شدم.... ، مرا درون يك سلول انفرادي انداختند كه عرض آن 6 وجب و چهار انگشت و طول آن 17 وجب و دو انگشت بود ... "
من در باره رویدادهای مورد اشاره عباس فخرآور ، با دکترفرزاد حمیدیفعال دانشجویی و عضو جبهه دمکراتیک ، زندانی سیاسیو دانشجوی پزشکی ورودی سال 1367 و فارغ التحصیل 1375 خورشیدی دانشگاه ارومیه صحبت کردم . و از او در باره این حوادث پرسیدم . دکتر فرزاد حمیدی در پاسخ به پرسش من گفت که هر گز چنین حوادثی را در دانشگاه ارومیه به یاد نمیآورد . او میگوید من یک فعال دانشجویی بودم طبعاً اگر چنین اتفاقات جنجال برانگیزی در دانشگاه روی میداد من متوجه میشدم و یا حداقل از دوستانم در باره آن میشنیدم . در هرصورت به دلیل فضای بسته دانشگاه در آن سال ها اساساً بروز چنین اتفاقاتی که عباس فخرآور میگوید غیر ممکن بود . گفتگوی من را با دکتر فرزاد حمیدی از اینجا بشنوید :
 
 
 
فاطمه حقیت جو ، فعال پیشین دانشجویی و نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامیاز جمله افرادی بود که در زمان نمایندگی وضعیت زندانیان سیاسی و دانشجویان زندانی را به جدیت دنبال میکرد . از او پرسیدم آیا در طول سال های فعالیت خود به این موضوع برخورده که نماینده ولی فقیه در دانشگاه ، یا استان و ... فتوای قتل دانشجویی را صادر کرده باشد ؟ اساساً چنین چیزی ممکن است ؟ فاطمه حقیقت جو در پاسخ به من گفت که از نظر او چنین ادعایی دروغ است . گفتگوی من را با خانم حقیقت جو از اینجا بنشوید :
 
 
 
من در زمان 18 تیر سرباز بودم !
عباس فخرآور در ادامه مصاحبه خود با شهروند ، در پاسخ به این سوال که تيرماه 78 در كجاي ماجرا قرار داشتيد گفت:
" ... من در اين روزها به خدمت رفته بودم و در بيمارستان نيروي انتظامي در خيابان بهار تهران خدمت ميكردم. من شاهد مجروحان بسياري بودم. خودم شخصا تعداد زيادي از دانشجويان مجروح را بخيه و يا پانسمان كردم. در رابطه با آن روز گزارشي به روزنامه «خرداد» دادم كه تيتر روزنامه شد ... "
عباس فخرآور در زمان خیزش هجده تیر نه دانشجو بلکه سرباز پلیس بود .او خودبار دیگر در مصاحبه تلویزونی با برنامه پارازیت صدای آمریکابه این موضوع اشاره میکند :
 
بخشی از گفتگوی عباس فخرآور با برنامه پارازیت
عباس فخرآور در مصاحبه با پارازیت ادعا میکند که در زمان بروز این حادثه او با فعالین دانشجویی به طور مستقیم در ارتباط بوده است . اما هیچگاه و در هیچ کجا نامی از این افراد نمیبرد تا صحت ادعا های او از جانب آنها مورد تایید قرار گیرد .
او میگوید :
" ... تماس گرفتند و گفتند بچه ها را دارند اینجا میزنند ... "
چه کسی یا چه کسانی ممکن است با او به عنوان یک سرباز نیروی انتظامی تماس بگیرد و بگوید دارند بچه ها را میزنند . مگر یک سرباز نیروی انتظامی چه مسئولیت و یا نقش مهمی را دارد که با او تماس بگیرند و او را مطلع کنند ؟ منظور از " بچه ها " در زد و خورد بین پلیس و انصار حزب الله ، با دانشجویان ساکن کوی چیست ؟ فراخوانی یک سرباز در در گیری پلیس با دانشجویان ، برای پشتیانی از کدارم طرف درگیر است ؟ اینها سوالاتی است که عباس فخرآور هیچ گاه به آنها پاسخ نداده است . اما صرف نظر از این پرسش ها ، موضوع جالب توجه گزارش عباس فخرآور به روزنامه خرداد است . او مدعی است که در رابطه با حادثه 18 تیر گزارشی را به روزنامه " خرداد " داده که در نهایت تیتر روزنامه شد .

تصویر روزنامه خرداد ، یک روز پس از 18 تیر
تصویر روزنامه خرداد ، یک روز پس از 18 تیر

من این ادعای او را از طریق ایمیل با مرتضی کاظمیان، دبیر سرویس سیاسی روزنامه خرداد در زمان حادثه 18 تیر مطرح کردم . ایشان در پاسخ گفته اند ، بی تردید ایشان ادعای نادرستی را مطرح میکنند .