نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۴ آبان ۴, دوشنبه

گزارش احمد شهید: سرانه اعدام در ایران از هر کشوری بالاتر است

احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر ایران از افزایش شمار اعدام ها در ایران ابراز نگرانی کرده و گفته است که در هفت ماه ابتدای سال جاری میلادی هم دست کم ۶۹۴ نفر، از جمله ۱۰ زن و یک نوجوان در ایران اعدام شده اند و دست کم ۳۳ مورد اعدام در ملاءعام اجرا شده است.
بی بی سی ـ احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران در تازه‌ترین گزارش خود، از توافق جامع اتمی ایران و قدرت‌های جهانی استقبال کرده و گفته که تحریم‌ها علیه این کشور به بدتر شدن وضعیت حقوق بشر در ایران انجامیده است.
بی بی سی مطلع شده است که آقای شهید در این گزارش با یادآوری رابطه صلح و پیشرفت با حقوق بشر، ابراز امیدواری کرده که لغو تحریم ها تأثیر مثبتی بر وضعیت حقوق بشر در ایران به ویژه در مورد حقوق اقتصادی و اجتماعی داشته باشد.
او گفته که تلاش ها برای جلوگیری از تأثیر منفی تحریم های اقتصادی بر وضعیت حقوق بشر ایران موثر نبوده و این تحریم ها به صورت مستقیم یا غیر مستقیم بر سلامت عمومی و وضعیت محیط زیست اثر مخرب داشته اند.
به گفته آقای شهید، فشار اقتصادی ناشی از تحریم ها باعث افزایش بهای کالاهای اساسی شده و دسترسی به دارو و درمان را محدود کرده است. این فشارها همچنین بیکاری را افزایش داده و استاندارد زندگی را پایین آورده است.
"نقض داخلی حقوق بشر"
آقای شهید در گزارش خود از افزایش شمار اعدام ها در ایران ابراز نگرانی کرده و گفته است که سرانه اعدام در این کشور از هر کشور دیگری در دنیا بالاتر است.
به گفته او، روند افزایش شمار اعدام ها از سال ۲۰۰۵ آغاز شده و در سال ۲۰۱۴ با ۷۵۳ اعدام به اوج رسیده است.
گزارشگر ویژه حقوق بشر ایران می گوید که در هفت ماه ابتدای سال جاری میلادی هم دست کم ۶۹۴ نفر، از جمله ۱۰ زن و یک نوجوان در ایران اعدام شده اند و دست کم ۳۳ مورد اعدام در ملاءعام اجرا شده است.
با این حال آقای شهید تأکید کرده که مقامات ایران اصالت گزارش های گروه های مدافع حقوق بشر در مورد جزئیات اعدام ها را مورد تردید قرار داده اند.
در گزارش مذکور آمده است که افزایش شمار اعدام ها ظاهرا به افزایش جرایم مواد مخدر مربوط می شود و دست کم ۶۹ درصد اعدام ها در نیمه اول سال ۲۰۱۵ به مواد مخدر مربوط بوده است.
به گفته آقای شهید، دولت ایران به آثار زیانبار قاچاق مواد مخدر بر سلامت و امنیت مردم ایران اشاره می کنند و جرایم مواد مخدر را به همین دلیل جزو جرایم جدی می دانند.
در گزارش آقای شهید به صدور حکم اعدام محمدعلی طاهری، بنیانگذار عرفان حلقه به عنوان موردی از صدور حکم اعدام به جرم عقیده اشاره شده است.
در این گزارش همچنین به مجازات های بی رحمانه از جمله خارج کردن چشم یا کور کردن به عنوان قصاص اشاره و از آن انتقاد شده است.
آزادی ها
گزارشگر ویژه حقوق بشر ایران در بخش دیگری از گزارش خود به قوانینی که حق آزادی بیان، حق تشکل و حق تجمع مسالمت آمیز را نقض می کند اشاره کرده است.
او می نویسد که در نیمه اول سال ۲۰۱۵، احضار، بازپرسی و بازداشت روزنامه نگاران، نویسندگان، فعالان شبکه های اجتماعی و مدافعان حقوق بشر از جمله توسط سپاه پاسداران و پلیس سایبری ایران ادامه یافته است.
همچنین احکام سنگینی علیه کسانی صادر شده که از حق آزادی بیان خود استفاده کرده اند. این احکام به اتهام هایی چون "تبلیغ علیه نظام"، "توهین به چهره های سیاسی و مذهبی" و "اقدام علیه امنیت ملی" صادر شده اند.

به گزارش آقای شهید، عدم دسترسی به دادرسی عادلانه و نقض حقوق زنان و اقلیت های قومی و مذهبی هم در ایران ادامه یافته است.


مروان برغوثی: «تا اشغال پایان نگیرد، 



در فلسطین صلحی برقرار نخواهد شد»

ترجمه بهروز عارفی 


Mon 26 10 2015 



مروان برغوثی، نماینده مجلس، عضوکمیته مرکزی الفتح از زندان 

هادریم، سلول ۲۸،اسرائیل ، 



گاردین، ۱۱ اکتبر ۲۰۱۵


«هیچ خلقی بر روی زمین، نمی پذیرد که با ستم

 همزیستی کند. انسان ها بنا بر ماهیت شان شیفتهء آزادی

 اند و برای آزادی مبارزه کرده در راه آزادی جانفشانی می 

کنند. اما آزادی خلق فلسطین بسیار به تاخیر افتاده است.»



تشدید درگیری، نه با مرگ دو کولون (مهاجر یهودی) اسرائیلی، بلکه از مدت ها پیش شروع شده و سال هاست که ادامه دارد. هر روز فلسطینی‌ها کشته، زخمی و دستگیر می‌شوند. هر روز مستعمره سازی گسترش بیشتری می‌یابد، محاصره خلق ما همچنان در غزه ادامه دارد، خفقان و تحقیر دوام می‌یابند. در این شرایط که عده‌ای امیدوارند که در اثر پیامدهای بالقوه چرخه‌ی جدیدی از خشونت، ما از پا درآئیم، من همان طوری که درسال ۲۰۰۰ گفته بودم، اعتقاد دارم که باید به ریشهء این خشونت پرداخت: یعنی انکار آزادی برای فلسطینی‌ها.

گروهی از افراد معتقدند که دلیل عدم عقد پیمان صلح، نبود اراده رئیس فقید یاسر عرفات یا بی لیاقتی رئیس محمود عباس است، در حالی که هر دو آماده و قادر به امضای چنین پیمانی بودند. دشواری واقعی این بود که اسرائیل به جای صلح، اشغال را برگزید و از مذاکرات به مثابهء سرپوشی جهت تشدید طرح استعماری استفاده کرد. همه حکومت‌های جهان به این حقیقت ابتدائی واقفند ولی باز هم شماری از آنان مدعی هستند که بازگشت مجدد به نسخه‌های فرسوده به ما امکان خواهد داد تا به آزادی و صلح برسیم. تکرار مطالب بی نتیجه گذشته، به طور دائمی و مداوم ادامه داشته و انتظار کسب نتیجهء متفاوت، دیوانگی است. بدون تعهد روشن اسرائیل برای عقب نشینی کامل از سرزمین‌هائی که اسرائیل در سال ۱۹۶۷ اشغال کرده، از جمله در بیت المقدس و پایان دادن به سیاست مستعمره سازی، شناسائی حق مسلم خلق فلسطین، از جمله حق تعیین سرنوشت و حق بازگشت و آزادی همهء زندانیان فلسطینی، مذاکره امکان پذیر نیست. ما نمی‌توانیم با اشغال اسرائیل همزیستی کنیم و در برابر آن تسلیم نخواهیم شد.

از ما خواستند صبور باشیم و ما با ارائه فرصت به «دیگری» برای امضای پیمان صلح، از جمله از سال ۲۰۰۵ تا کنون شکیبائی کردیم. شاید یادآوری این نکته به جهانیان مفید باشد که خلع ید از ما، تبعید و انتقال اجباری و ستمی که تحمل می‌کنیم، نزدیک به هفتاد سال طول کشیده است و از زمان تاسیس سازمان ملل متحد، ما تنها موضوعی هستیم که همچنان در برنامه روز قرار داریم. به ما توصیه کردند که با استفاده از روش‌های مسالمت‌آمیز و در چارچوب دیپلماتیک و سیاسی، پشتیبانی جامعه بین‌المللی را برای پایان دادن به اشغال کسب خواهیم کرد. با وجود این، همچون سال ۱۹۹۹ در پایان دورهء انتقالی، جامعه بین‌المللی موفق نشد حتی یک تصمیم معنی دار بگیرد و یا اقدام مشخصی برای اجرای حقوق بین‌الملل و مصوبه‌های سازمان ملل به عمل آورد و به مصونیت اسرائیل از مجازات برای مثال از طریق بایکوت، عدم سرمایه‌گذاری و مجازات پایان داده، و از همان روش‌هائی الهام بگیرد که جهان را از شر رژیم آپارتاید خلاص کرد.

در فقدان مداخله بین‌المللی برای پایان دادن به اشغال و در نبود اقدام جدی از سوی دولت‌ها برای پایان دادن به معافیت اسرائیل از مجازات و در فقدان چشم‌انداز حفاظت بین‌‌المللی برای خلق فلسطین تحت اشغال، و در حالی که مستعمره سازی‌ها و پیامدهای گوناگون آن نظیر حملات خشونت بار کولون‌های اسرائیلی شدت یافته، از ما می‌خواهند چه کنیم؟ دست روی دست بگذاریم تا خانواده فلسطینی دیگری را به آتش بکشند، تا جوان فلسطینی دیگری را بکشند، تا یک شهرک دیگر ساخته شود، تا خانه فلسطینی دیگری را ویران کنند، تا کودک فلسطینی دیگری را دستگیر کنند، تا کولون‌ها دست به حملهء جدیدی بزنند، تا یک تجاوز دیگر علیه خلق ما در غزه صورت گیرد؟ همه جهان می‌دانند که بیت المقدس مشعلی است که می‌تواند الهام بخش صلح باشد یا جنگ را شعله ور کند. پس ، در شرایطی که حملات اسرائیل علیه خلق فلسطین در این شهر و اماکن مقدس مسلمانان و مسیحیان از جمله حرم الشریف بی وقفه ادامه دارد، چرا جهان بی تفاوت است؟ عملیات و جنایت‌های اسرائیلی‌ها نه فقط راه حل دو دولت را با مرزهای ۱۹۶۷ از بین می برد بلکه به حقوق بین‌المللی نیز تجاوز می‌کند. با این تهدید روبرو هستیم که این اقدامات کشمکش سیاسی قابل حلی را به یک مناقشهء مذهبی ابدی تغییر دهد که نتیجهء آن بی ثباتی بیشتر در منطقه‌ای ست که بلواهای بی سابقه‌ای را تجربه می‌کند.

هیچ خلقی بر روی زمین، نمی‌پذیرد که با ستم همزیستی کند. انسان ها بنا بر ماهیت شان شیفتهء آزادی اند و برای آزادی مبارزه می‌کنند و در راه آزادی جانفشانی می‌کنند. آزادی خلق فلسطین بسیار به تاخیر افتاده است. در دوران انتفاضهء نخست، حکومت اسرائیل سیاست «خرد کردن استخوان‌ها، برای درهم شکستن اراده مردم» را به اجرا در آورد، اما، نسل بعد از نسل، خلق فلسطین نشان داده که ارادهء او شکست ناپذیرست و نباید آن را امتحان کرد. 


این نسل تازه فلسطینی‌ها منتظر گفتارهای مصالحه برای تجسم وحدت ملی که حزب‌های سیاسی در تامین آن شکسنت خورده‌اند، نشده و پا را فرا تر از تفرقه‌های سیاسی و تجزیهء جغرافیائی گذاشته است. این نسل برای اجرای حقوق، و حتی وظیفهء خود برای مقاومت در برابر اشغال منتظر دستور کار نشده است. این نسل، این کار را بدون اسلحه انجام می‌دهد در حالی که با یکی از بزرگترین قدرت های نظامی در جهان روبروست. و باوجود این، ما مطمئن هستیم که سرانجام، آزادی و کرامت چیره شده و ما پیروز خواهیم شد. پرچم فلسطین که با غرور در سازمان ملل برافراشته‌ایم، روزی به نشانهء استقلال ما، بر فراز دیوارهای شهر قدیمی بیت‌المقدس به اهتزاز در خواهد آمد.

چهل سال پیش، برای کسب استقلال به مبارزهء فلسطین پیوستم و برای نخستین بار در ۱۵ سالگی به زندان افتادم. این‌ها، مرا از پشتیبانی از صلحی متکی بر حقوق بین‌المللی و قطع نامه‌های سازمان ملل متحد بازنداشته است. اما، شاهد بودم که اسرائیل به طور منظم، و هر سال بیش از پیش، این چشم انداز را نابود می‌کند. من بیست سال از زندگی خود را در سیاهچال‌های اسرائیل گذرانده‌ام و از جمله سیزده سال گذشته را و این سال‌ها اعتقاد مرا به این حقیقت تغییرناپذیر مستحکم‌تر کرده است: آخرین روز اشغال، مترادف با نخستین روز صلح خواهد بود. آن که خواهان صلح است|، باید عمل کند، برای شتاب دادن به صلح، اکنون باید دست به عمل زد. 

http://www.theguardian.com/

رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، سجاد طاهرنیا و روح‌الله عمادی در استان حلب در شمال سوریه کشته شده اند.

سه عضو دیگر سپاه پاسداران در سوریه کشته شدند

  • 1 ساعت پیش
Image copyright
بنا بر گزارش‌ رسانه‌های ایرانی دست کم سه عضو دیگر سپاه پاسداران در سوریه کشته شده‌اند.
 رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، سجاد طاهرنیا و روح‌الله عمادی در استان حلب در شمال سوریه کشته شده اند.
در گزارشی دیگر خبر کشته شدن یکی افسران تکاور سپاه استان خوزستان با نام محمد ظهیری نیز منتشر شده است.
جزئیات و محل دقیق کشته شدن این سه نفر اعلام نشده است.
سپاه پاسداران اخیرا، از کشته شدن چهار عضو دیگر این نیرو در سوریه نیز در ایام عاشورا و تاسوعا خبر داده بود. سپاه این کشته شدگان را، مصطفی صدرزاده، میلاد مصطفوی، عبدالله باقری و امین کریمی معرفی کرده بود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، نزدیک به سپاه پاسداران یکی از این افراد، (امین کریمی) "دانشجوی بسیجی" دانشگاه آزاد واحد یادگار امام شهر ری بوده که در حین انجام مأموریت در حومه شهر حلب کشته شده است.
رمضان شریف، مسئول روابط عمومی سپاه، ضمن اعلام خبر کشته شدن این چهار نفر گفته بود: "در پی دور جدید تحولات میدانی در مناطق مختلف سوریه و پیروزی اخیر جبهه مقاومت اسلامی در مقابله با گروه‌های تروریستی تکفیری، متناسب با نیازها، شاهد افزایش نیروهای مستشاری ایران در این کشور هستیم."
سپاه پاسداران همواره گفته است که نیروی نظامی که در جنگ شرکت کند، در سوریه ندارند و اعضای آن صرفا به عنوان مستشار به ارتش بشار اسد، رئیس جمهور سوریه مشاوره نظامی می‌دهند.
در هفته‌های گذشته تعداد اعضای سپاه پاسداران که در سوریه کشته شدند، افزایش یافته است.
برگرفته از کتاب خاطرات دکتر منوچهر کی مرام از فعالیتهای حزب توده ، تحت عنوان " رفقای بالا "
داستان از این قرار است که سران حزب توده ی ایران برای تربیت مُبَلغ جهت یارگیری ، تصمیم به آموزش فرزندان اعضای حزب می گیرند . دکتر عبدالحسین نوشین (بازیگر تئاتر) عهده دار آموزش فن بیان و دکتر احسان طبری(تئوریسین حزب توده) نیز مسئول آموزش فلسفه گردید . منوچهر کی مرام که فرزند یک توده ای بود در این کلاسها حضور داشت.
روزی احسان طبری ( که فرد بسیار باسوادی بود و مورد قبول تمامی چپگراهای ایران بود) که از روی کتاب فیلسوفی فرانسوی تدریس می کرد به طور ناگهانی تعطیلی کلاس درسش را برای مدت زمان نامعلومی اعلام کرد .طبری علت این کار خویش را محکومیت کتاب مورد نظر به دلیل وجود انحرافات عقیدتی دانست و گفت که خودش از چگونگی این انحرافات بی اطلاع است . یکی از شاگردان به وی گفت شما که نمی دانید انحراف عقیدتی این کتاب چیست چرا آن را محکوم می کنید . جواب طبری جالب بود . او پاسخ داد که این کتاب در یکی از نشریات حزب کمونیست شوروی محکوم شده است ! 
مقایسه ی این ماجرا با این ویدئو خالی از لطف نیست که وجه اشتراک آنها تعطیل نمودن عقل در برابر ایدئولوژی است .
حزب توده در مهرماه 1320 پس از اشغال نظامی ایران توسط قوای متفقین به منظور برآوردن منافع استعماری شوروی در ایران تأسیس شد. در مجلس چهاردهم(اولین مجلس دوران محمدرضا شاه) حزب توده صاحب هشت کرسی نمایندگی گردید. در همین حین هیأتی آمریکایی وارد ایران شد و خواهان امتیاز استخراج برخی از حوزه های نفتی دریای شمال گردید . دولت ایران این تقاضا را رد می کند و حزب توده نیز با براه انداختن جنجال در مجلس و نشریات خواهان این می شود که دولت از دادن هرگونه امتیاز نفتی به دول خارجی اجتناب کند که البته این موضع حزب توده کاملاً منطقی بود . اما پرسش اینجاست که آیا حزب توده همین جبهه گیری را در مقابل رفقای بالا(شوروی) نیز دارد؟
در مهرماه 1323 هیئتی از شوروی وارد ایران شد که خواهان امتیاز تمامی حوزه های نفتی شمال ایران بودند . رضا روستا (پدر هما روستا – بازیگر فقید سینما و تئاتر) که از سران ارشد حزب توده بود و از قبل در جریان درخواست شوروی قرار داشت و دستورات لازم را نیز اخذ کرده بود ، بلافاصله کادرهای سندیکاهای کارگری را برای متقاعد کردن آنها گرد هم جمع کرد و خطاب به آنها گفت (به نقل از کتاب رفقای بالا) : 
" هر نوع عملکرد درست به منظور تثبیت قدرت پرولتاریای شوروی در زمینه های سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی ایران موجبات پیروزی سریع طبقه ی کارگری ایران را فراهم می سازد ... هدف ما امروز باید تحت فشار قرار دادن دولت [ایران] برای قبول پیشنهاد رفقای بالا(شوروی) باشد. "
درحالیکه نخست وزیر وقت ایران(ساعد مراغه ای) با قاطعیت تمام این پیشنهاد شوروی را رد کرده بود ، اما ارگان حزب توده با به راه انداختن جنجال فراوان در نشریات وابسته و تظاهرات ، دولت را برای قبول درخواست شوروی مبنی در در اختیار گرفتن امتیاز استحصال نفت شمال تحت فشار قرار می داد !