۱۳۹۰ دی ۲۳, جمعه
تعویق تاریخ تعطیل کردن کمپ اشرف،آغازی برای حل مسالمت آمیز مساله
تعویق تاریخ تعطیل کردن کمپ اشرف،آغازی برای حل مسالمت آمیز مساله
تعویق تاریخ تعطیل کردن کمپ اشرف،آغازی برای حل مسالمت آمیز مساله
ایرج شکری
نوری المالکی نخست وزیر عراق که بعد از بازگشت از سفرش به آمریکا برای دیدار با اوباما، باز هم بر تصیم خود بر تعطیل کردن قطعی کمپ اشرف تاکید کرده بود، نا گهان در 21 دسامبر (30 آذر) اعلام کرد که تاریخ تعطیلی اشرف را چهار ماه به تعویق می اندازد و در طول این مدت که در پایان آوریل به آخر می رسد باید مجاهدین اشرف را ترک کرده باشند. یکی از پایگاههای تخلیه شده نیروهای امریکایی در نزدیکی بغداد به اسم لیبرتی (آزادی) برای اسکان دادن ساکنان اشرف در نظر گرفته شده است. روز قبل از این تصمیم مالکی، شورای ملی مقاومت در اطلاعیه یی که درسایت رسمی مجاهدین و سایت «همبستگی ملی» درج شد اطلاع داد که :« خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران، با استقبال از میانجیگری مللمتحد و ایالات متحده برای پرهیز از خشونت و خونریزی و درگیری [...] با اعلام آمادگی اصولی ساکنان اشرف برای انتقال به کمپ آزادی، فراهم کردن تضمینهای حداقل برای تأمین امنیت و سلامت ساکنان اشرف را خواستار شد و به مداخله رئیسجمهور آمریکا و دبیرکل مللمتحد فراخوان داد[...]». از کلمه «استقبال» که در جمله آغار اطلاعیه آمده است، این طور استنباط می شود که «شأن نزول» یا دلیل انتشار آن در تاریخ مذکور، واکنش به پیام یا موضعگیری تازه ای از سوی سازمان ملل و آمریکاست. اما نه درسایت مجاهدین و نه در سایت همبستگی ملی، هیچ خبری که نشان دهنده این موضوع باشد، درج نشده بود که بشود نتیجه گرفت که اطلاعیه صادر شده از سوی «دبیرخانه» کذایی، واکنشی به آن است. اما رادیو فردا در خبری در همان روز(29 آذر برابر 20 دسامبر) اطلاع داد که « دولت آمریکا روز دوشنبه(19 دسامبر) از ساکنان اردوگاه اشرف در عراق خواست طرح سازمان ملل را برای جابجايی خود به محلی در بغداد بپذيرند. مقامات ايالات متحده همچنين به سازمان مجاهدين خلق نسبت به تهديد به مقاومت در برابر بستن اردوگاه هشدار داده اند و از آنها خواسته اند "واقعبين باشند و مخالفت را کنار گذارند".» در همین خبر یاد آوری شده بود که اگر مجاهدین شرایط عراق را بپذیرند،« حتمالا دولت عراق فرصت بيشتری برای تخليه اين اردوگاه خواهد داد». در همان روز(20دسامبر)، رادیو بی بی سی در خبری در این زمینه جزئیات دیگری را ذکر کرد که نشان می داد مذاکراتی بین نمایندگان مجاهدین و دولت عراق و آمریکا، در مورد انتقال مجاهدین از اشرف جریان داشته است، مذکراتی که در مورد آن دبیرخانه کذایی هیچ اطلاعیه و خبری در اختیار افکار عمومی ایراینان نگذاشته بود. در خبر بی بی سی از جمله آمده بود:« به گفته مقام های آمریکایی که به دلیل حساسیت مذاکرات از آنها نامی برده نشده، با نزدیک شدن ضرب الاجل دولت عراق به مجاهدین خلق برای ترک اردوگاه اشرف، ایالات متحده نگران احتمال برخورد نظامی میان نیروهای امنیتی این کشور و ساکنان اردوگاه است». نه بی بی سی و نه رادیو فردا نگفتند که اظهارات این مقامات آمریکایی چگونه در اختیارشان قرار گرفته یا از چه کدام خبرگزای دریافت کرده اند. بنا براین به نظر می رسد که چانه زنی در مذکرات به خاطر پافشاری دو طرف - مجاهدین و دولت عراق - بر شرایط خود با بن بست و عدم پیشرفت رو به رو شده بوده و مقامات آمریکایی در نگرانی از پیش آمدن رویداد خونینی که می توانست بسیار بزرگتر از فاجعه 19 فروردین سال جاری باشد، سعی کرده اند آن اطلاعات هشدار دهنده را که به طور آشکار مسئولیت رویداد های ناگوار را، پیشاپیش متوجه غیر «واقع بین بودن» مجاهدین می کرد، به بیرون بدهند و مجاهدین هم با اطلاعیه خانم رجوی در همان روز(20) به آن واکنش نشان داده اند.
نوری المالکی نخست وزیر عراق در کنفرانس مطبوعاتی در بغداد در روز چهارشنبه 21 دسامبر(30 آذر) که در آن در مورد بجران سیاسی عراق که با متهم شدن الهاشمی معاون رئیس جمهور به اقدام تروریستی و تحت تعقیب قرار گرفتن او فوران کرد، سخن می گفت، با اشاره به درخواست دبیرکل سازمان ملل برای تمدید زمان تعطیل شدن ارودگاه تا شش ماه و موافقتش با این امر به شرط خروج نیمی از افراد مستقر در آن تا پایان سال گفت:« اما آنها(مجاهدین) با این پیشنهاد مخالفت کردند و کانالهایی حفر کردند و در آن سوخت ریختند تا آن را به آتش بکشند، همچنین مارش نظامی هم نواختند و طوری عمل می کنند که گویی در کشور خود هستند»(خبرگزاری مهر). سایت «همبستگی ملی» هم اظهارات مالکی در این کنفرانس مطبوعاتی را درج کرده است که در آن ضمن درج اظهارات او در مورد موافقت با در خواست دبیرکل سازمان ملل و تمدید چهار ماهه* و مشروط تاریخ تعطیل شدن اشرف، از قول مالکی آمده است که «ما موافقت کرده ایم ، سازمان ملل موافقت کرده مانده سازمان مجاهدین خلق که آیا موافقت یا رد می نماید که در آن زمان ما هم حرف خود مان را می زنیم». با در نظر گرفتن مجموعه شرایطی که مجاهدین مستقر در اشرف در آن قرار داشتند به ویژه بی اعتنایی آمریکا به خطری که از جانب دولت مالکی متوجه مجاهدین بود و چشم بستن به روی جنایات قبلی آن و با توجه به مجموع اخبار و اطلاعات قابل دسترس در چند روز گذشته می توان به این نتیجه رسید که برای مجاهدین مستقر در اشرف دو راه بیشتر وجود نداشت، یا همانطور که خواست آمریکا و مالکی بود باید آنها بدون قید و شرط تصمیم مالکی را برای بسته شدن اشرف در پایان دسامبر و انتقال به جای دیگر(یا احتمالا جاهای دیگر) در عراق می پذیرفتند، که در آن صورت خطر دستگیری کسانی از مجاهدین که مالکی با خط گرفتن و همکاری با رژیم برای آنها پرونده برای پیگرد قضایی تشکیل داده است حتمی بود و از مجاهدین چهره یی تسلیم شده و تحقیر پذیر ارائه می داد، یا این که تصمیم قاطعانه برای ایستادن در برابر مالکی و به میان کشیدن پای سازمان ملل برای تضمین امنیت خود برای انتقال به کمپ دیگر و تا پایان رسیدگی به درخواست پناهندگی و انتقال آنان به کشورهای دیگر می شدند. این ایستادگی البته اقدامات دیگری متفاوت از آنچه در مرداد 88 و فرودین سال جاری بود می طلبید. آن دو اقدام، اقدامی اعتراضی بود(به نظر نگارنده به شکلی که اتفاق افتاد غیر ضروی بود و لازم نبود و در این مورد قبلا نوشته ام)، اما مقاومت در برابر انتقال اجباری به کمپهای دیگری، مسالهً «مرگ و زندگی» و مساله «آزادی و بندگی» بود و چنین مقاومتی آرایش دفاعی و جنگی نیرو در برابر یورش دشمن مسلح به مسلسل و تانک و زره پوش و احتمالا هلیکوپتر درصحنه، طلب می کرد. بنابر این هم مالکی و هم آمریکاییها، با در نظر گرفتن بحران وخیم سیاسی در عراق که از همان روز بازگشت آخرین دسته از سربازان آمریکایی به کشورشان در 18 دسامبر، با متهم شدن معاون رئیس جمهوری عراق به اقدامات تروریستی از سوی دولت مالکی شروع شده، بحرانی که منجر به عدم شرکت نمایندگان لیست العراقیه در جلسه پارلمان و منجر به تعطیلی دوهفته یی پارلمان شده است، صلاح دیده اند که پدید آوردن یک رویداد فاجعه بار خودداری کنند. رویدادی که می توانست انعکاس وسیع در سطح جهان داشته باشد که زیان بزرگ آن به باراک اوباما می رسید و همدستی اش با مالکی دراین زمینه و الوده شدن دستهایش به خون ساکنان اشرف در جهت خرسندی خاطر رژیم، مهر ننگین و خونینی بود که به پیشانی دولت آمریکا کوبیده می شد و از این بابت زبان جناح رقیب(جمهوریخواه) را برای سرزنش او بیشتر باز می کرد. از این نظر دستگاه دولت اوباما،به مالکی تاکید کرده است که در مورد تعطیلی اشرف انعطاف نشان بدهد و سعی کند مساله را بدون خشونت و خونریزی حل کند. از سوی دیگر برای خود مالکی هم که اکنون در وضع متزلزلی قرار گرفته است، ابلهانه بود که اگر سر سختی می کرد و مسبب فاجعه جنگ با مجاهدین می شد که به گفته او خندق های دفاعی کنده و در آن مواد سوختی آماده برای مشتعل کردن ریخته و لابد متناسب با آن دست به تدابیر و فراهم کردن امکانات برای جنگ مرگ و زندگی و جنگی برای حرمت و شرف مبارزاتی خود زده بوده اند. اگر چه در صورت درگرفتن چنان جنگی به لحاط تعادل قوا و در محاصره بودن، نمی توانستند پیروزی نظامی به دست بیاورند، لیکن شکستی در نبرد با نیروهای درنده اتجاع نصیبشان می شد و نه تسلیم در برابر آن. آخرین خبر در این مورد این بود که بنا بر اطلاعیه دبیر خانه «شورای ملی مقاومت»، در روز چهار شنبه 30 آذر(21 دسامبر) خانم رجوی موافقت چهار صد نفر از مجاهدان مستقر در اشرف را با انتقال به کمپ آزادی « با تضمین حداقلهای حفاظت و سلامت» اعلام کرد**. بنابر اطلاعیه یاد شده خانم رجوی اعلام آمادگی کرده که « برای گفتگو با دولت عراق با حضور نماینده ویژه دبیرکل، مشاور ویژه وزیر خارجه آمریکا درباره اشرف، نماینده ویژه خانم اشتون در امور اشرف، نایب رئیس پارلمان اروپا، رئیس هیأت رابطه با عراق و همچنین وکیلان اشرف به بغداد سفر کند» که خب این ماهی بزرگی است که اگر به قلاب بیفتد برای رهبری مجاهدین سالهاست برای پذیرفته شدن به عنوان طرف مذاکره(و نه شاکیان نقض حقوق بشر از سوی رژیم در این یا آن کنفرانس) از سوی مقامات غربی و به ویژه مقامات آمریکایی پرپر می زنند، دست آورد بزرگی است. به هر حال آنچه پیش آمده که نشانه یی از باز شدن راهی مسالمت آمیز برای پایان حضور فاجعه بار مجاهدین در عراق است برای همه کسانی که بشدت نگران سرنوشت مجاهدین مستقر در اشرف بودند، از جمله نگارنده این سطور اندکی احساس آسودگی خاطر می دهد اما تا انتقال کامل مجاهدین از عراق به کشورهای دیگر، هنوز برای من شخصا نگرانی باقی است، نگرانی نه فقط از سوی اقدامات ضد انسانی دولت مالکی با چراغ سبز، آمریکا، بلکه از ترجیح دادن در توّهم بسر بردن به چشم باز کردن به روی واقعیت و ترجیح دان آویختن به رویاهای جاه طلبانه به ارزیابی واقعی از موقعیت و وزن و اعتبار خود به عنوان اوپسیون برانداز و سرنگونی خواه رژیم، در تحولات ایران است. نگرانی از که این مثلا یک وقت اوضاع در همین مهلت تمدید شده، در عراق به هم بریزد و چشم اندازی برای خود مختار شدن ایالت دیالی که اشرف در آن قرار دارد پیدا شود و دوباره فیل رهبری مجاهدین یاد هندوستان بکند و بخواهند نیروهای خود را در اشرف نگه دارند. ظاهرا مقامات محلی و مردم آنجا مشکلی با مجاهدین و دایر بودن اشرف ندارند و حتی بنا بر اخبار منتشر شده از سوی مجاهدین، از مجاهدین حمایت هم می کنند. چند روز پیش خواست خود مختاری (اقلیم شدن) در آنجا مطرح و به روایت رسانه های مجاهدین در شورای استان آنجا هم تصویب شده بود، اما با سرکوبی از سوی مالکی رو به روشد.
.
رویدادها چند سال گذشته به ویژه رویدادهای دوسال قبل به این سو و شرایط کنونی به روشنی نشان می دهد که شعار «اگر اشرف بایستد، دنیا در برابر رژیم خواهد ایستاد»، که جناب مسعود رجوی طرح کرده بود، شعاری مطلقا بی ارتباط به واقعیت، برآمده از توّهم و البته شعاری بود که جز رنج بیهوده و فاجعه برای مجاهدین، دستاورد دیگری نداشت. اوضاع عراق تا سالها ممکن است با بی ثباتی و آشفتگی همراه باشد و تشنجات قومی و مذهبی غیر قابل کنترلی ممکن است در آن کشور رخ بدهد. طبعا اگر مجاهدین در آنجا باقی بمانند، مثل دو جنگی که با حمله اروپا و آمریکا به آن کشور همراه بود، از عوارض منفی آن مصون نخواهند ماند. همین امروز 22 دسامبر برابر با اول دیماه، 14 انفجار در بغداد دهها کشته و نزدیک به دویست نفر مجروح باقی گذاشته است. رویدادهای عراق، همچنان که رویدادهای افغانستان، ربطی به مبارزات مردم ایران با رژیم آخوندی ندارد. رهبری مجاهدین باید از ادعاهای بی ربطی که تنها ناشی از ره گم گردن و به جای تکیه بر مردم و حمایت افکار عمومی برای از قدرت به زیر کشیدن رژیم، در هپروت به قدرت رسیدن با حمایت قدرتهای خارجی به سر بردن است، دست بردارد. امید آن که انتقال همه ساکنان اشرف و از عراق به اروپا در امنیت و سلامت صورت بپذیرد نیز جناب مسعود رجوی در کنار آنها نمایان شود و به امید آن که رهبری مجاهدین با پایین آمدن از خر شیطان خود خواهی و خود محوربینی ، دست به انتقاد از خود و یک «خانه تکانی» اساسی در تفکر و بینش خود نسبت به امر انقلاب و نسبت به ارزیابی از مبارزات مردم بزند و دوره تازه و موّثری در مبارزه با رژیم آخوندی را آغاز بکند.
*- این تمدید که در شکل رسمی ششماهه است از نوامبر گذاشته محاسبه شده است، اما در عمل چهار ماه بیشتر نیست.
**:
اول دیماه 1390 – 22 دسامبر 2011خشم و درماندگی مالکی، علت محاسبه تعویق ضرب الاجل بستن اشرف از نوامبر
خشم و درماندگی مالکی، علت محاسبه تعویق ضرب الاجل بستن اشرف از نوامبر
خشم و درماندگی مالکی، علت محاسبه تعویق ضرب الاجل بستن اشرف از نوامبر
ایرج شکری
تعویق ششماهه بستن کمپ اشرف را مالکی در کنفرانس مطبوعاتی روز 21 دسامبر اعلام کرد* و قبل از آن اطلاعی نه از سوی مالکی ، نه از سوی مجاهدین ، نه از سوی سازمان ملل و نه از سوی آمریکا، در اختیار افکار عمومی قرار نگرفته بود. اما در همان کنفرانس مطبوعاتی، مالکی یاد آور شد که آغاز این تعویق از ماه نوامبر است و مدت باقی مانده برای انتقال ساکنان اشرف به کمپ دیگری که در نظر گرفته شده است 4 ماه است. در اظهارات یک سخنگوی وزارت خارجه آمریکا به بنام ویکتوریا نولند، که در یک کنفرانس مطبوعاتی که صدای آمریکا روز 23 دسامبر گزارش آن را داد ، در این زمینه مورد سوال قرار گرفت، نه تنها توضیحی در مورد این که چرا ماه نوامبر مبنای این تعویق قرار گرفته داده نشده است، بلکه او در پاسخ به سوالی در این زمینه با گفتن این که « خوب از دو روز پيش، ما هنوز فکر می کرديم تصميم روز سی و يکم دسامبر، گرفته می شود...»** و این که مذاکراتی در این زمینه توسط سازمان ملل جریان داشته و اظهار بی اطلاعی از چگونگی محاسبه مدت تعویق، بیانگر این است که مذاکراتی از سوی سازمان ملل با دولت مالکی در این زمینه جریان داشته و سر انجام تصمیم قطعی و رسمی دولت همان بوده که مالکی اعلام کرده است و سخنگوی وزارت خارجه آنطور که خودش گفته چیز بیشتری نمی داند. از طرف دیگر در دو ماه گذشته بارها از سوی مقامات دولت مالکی و خود وی بر بسته شدن کمپ اشرف در پایان دسامبر تاکید شده بود و پایگاههای خبری اینترنتی رژیم مثل خبرگزاری فارس و تابناک و مهر و... این تاکید های مقامات عراقی را با شادمانی انعکاس می داند و حتما گمان می کردند که یکبار دیگر مست از پیروزی در کشتار مجاهدین در فاجعه یی به مراتب بزرگتر از یورش وحشیانه گرازهای عراقی به ساکنان اشرف در فروردین سال جاری « سور عزای ما را» به سفره خواهند نشست. توضیحی که برای روشن کردن ابهام این محاسبه آغاز تعویق ضرب الاجل از ماه نوامبر به ویژه با توجه به چنگ و دندان نشان دادن مالکی در دو ماه گذشته برای تعطیل کردن اشرف، می توان یافت این است ( و این را من باید در یادداشت قبلی مورد تعویق تعطیلی اشرف مورد اشاره قرار می دادم)، که مالکی در مذاکراتی که با نماینده یا نمایندگان سازمان ملل داشته تصمیم به تعویق شش ماهه را در ماه نوامبر(زمان درخواست دبیرکل سازمان ملل برای تعویق شش ماهه) گرفته و به آنها اطلاع داده و آنها هم به نمایندگان یا سخنگویان ساکنان اشرف(و از آن طریق به مسئولان سازمان مجاهدین در خارج از عراق) اطلاع داده اند و آنها هم شرایطی را برای پذیرفتن ترک اشرف تعیین کرده اند. اما مالکی شرایط مجاهدین برای جا به جایی را نپذیرفته و مثل مورد تصمیم مجاهدین برای دفن جنازه شهدای 19 فرودین در آرامگاه داخل اشرف «قطعه مروارید» که چون مجاهدین شرایط دولت عراق را نپذیرفتند، مالکی تندخویی بیشتری بکار برد و دفن آنها را به طول کلی در اشرف ممنوع کرد، از سر لجبازی و به خیال خودش «قاطعیت نشان دادن»، کلا مساله به تعویق انداختن تعطیلی را به کنار گذاشت و بر تعطیل کردن اشرف و بیرون کردن مجاهدین از آن، در پایان دسامبر پا فشاری می کرد. واکنش مجاهدین در برابر تهدیدات مالکی و سکوت آمریکا در این زمینه، پیش گرفتن تاکتیک جنگی و آماده شدن برای یک دفاع سرسختانه در برابر گرازهای مسلح ،با آرایش جنگی و تدراکات و پیش بینی هایی در این زمینه با امکانات موجود بوده است که یکی از آنها کندن خندق و ریختن سوخت در آن بوده که مالکی به آن اشاره کرده بود. هم چنان که در یادداشت قبلی هم اشاره کردم عدم پیشرفت مذاکرات به خاطر پافشاری مجاهدین به شرایطی که برای انتقال ساکنان اشرف به کمپ دیگری گذاشته بودند، سبب شد که آمریکائیها با هدف گذاشتن مسئولیت شکست در رسیدن به راه حل مسالمت آمیز به عهده مجاهدین، مساله جریان داشتن مذاکره در این زمینه و توصیه و هشدار به مجاهدین در مورد پذیرفتن شرایط دولت عراق را روز 20 دسامبر به طور غیر رسمی در اختیار رسانه ها قرار دهند که مریم رجوی به اعلام استقبال از تلاشهای سازمان ملل برای یافتن راه حل مسالمت آمیز برای اشرف و تعیین شرایط مجاهدین، به آن واکنش نشان داد. روز بعد از آن هم نوری المالکی در آن کنفرانس مطبوعاتی مساله موافقت با تعویق شش ماهه ضرب العجل تعطیل کردن اشرف را مطرح کرد و یاد آور شد تاریخ شروع آن از نوامبر است که این باز گشت به آن تاریخ مبدا پذیرفتن تعویق بود ضمن زدن دوماه از دم آن، که حکایت از خشم او استیصال او از شرایطی است که در آن ناچار به پذیرش این تعویق شده است. به نظر نگارنده جز این توضیح دیگری برای این که چرا مالکی مبدا اجرای تعویق ضرب الاجل را ماه نوامبر قرا داده به نظر نمی رسد. دوستان آمریکایی او هم حتما در جریان این مذاکرات بوده اند اما از آنجا تصمیم گیری در مورد اشرف به عهده دولت عراق بود و به قول خودشان به «اعمال حاکمیت عراق» مربوط می شد، هرگونه تصمیم گیری و اعلام آن - حتی اگر به فرض فشار آمریکا هم در آن دخیل می بود-، به خاطر همان مساله «اعمال حاکمیت» از سوی دولت عراق در اختیار مالکی قرار داشت و آمریکا هم آن را رعایت کرد.
* مصاحبه مالکی
مصاحبه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا
4 دی 1390 – 25 دسامبر 2011
http://iradj-shokri.blogspot.com/گفت و گو با هوشیار زیباری، وزیر خارجه عراق !علی جوانمردی
عکس از: ASSOCIATED PRESS
طارق الهاشمی معاون سنی مذهب رئیس جمهوری عراق، پس از آن که سه تن از محافظانش در تلویزیون دولتی عراق اعتراف کردند که به دستور و کمک مالی آقای هاشمی اقدام به بمب گذاری و ترور شخصیتهای سیاسی و امنیتی کشور کرده اند. طارق هاشمی می گوید این اتهامات انگیزه سیاسی دارد و نوری مالکی را به تلاش برای حذف منتقدانش متهم کرد.هوشيار زيباری، وزير امور خارجه عراق، در يک مصاحبه به سؤالات علی جوانمردی، درباره موضوعاتی چون بازداشت طارق الهاشمی، اردوگاه اشرف و مسئله سوریه پاسخ داد.
صدای آمریکا: بازداشت طارق الهاشمی چقدر جدی است؟ آيا اين اقدام به علت اختلاف شيعه و سنی است؟
هوشیار زیباری : اين بحران سياسی در عراق، واقعاً بی موقع بود. در زمان و مکان بدی اتفاق افتاد. به ويژه اين که اين بحران بعد از دو واقعه مهم رخ داد. اول، خروج نيروهای آمريکايی از عراق و انقضای توافق بين آمريکا و عراق در پايان سال ۲۰۱۱ و دوم بعد از سفر بسيار موفقيت آميز نخست وزير و هئيت عراقی به واشنگتن. بنابراين، اين موضوع سردرگمی زيادی ايجاد کرد. اين که چگونه دولت عراق پس از خروج آمريکا خودش را اداره می کند. اما، شرايط به نظر ما نااميد کننده هم نيست. رهبران عراق در حال گفتگو هستند و تلاش می کنند اين بحران را حل کنند و به توافقی برسند که مورد قبول طرفين باشد و به کسی بی احترامی نشود. حکم بازداشت معاون رييس جمهوری هاشمی، تصميم دادگاه بود. تصميم نظام قضايی بود و بايد توسط خود دادگاه اجرا ميشد. بدون دخالت ديگران، زيرا قانون ورای همه است و هاشمی مانند همه شهروندان عراقی بايد به اتهامات پاسخ دهد. حق دارد از خودش دفاع کند. همين رفتار با صدام حسين، ديکتاتور عراق شد. او محاکمه شد و حق دفاع داشت. برای ماه ها از خودش دفاع کرد. اما اين بحران دو جنبه دارد. اول جنبه قانونی و دوم جنبه سياسی. برای همين، راه حل، ترکيبی از اين دو عامل خواهد بود.
صدای آمریکا: با اين توضيحات، فکر می کنيد خروج نيروهای نظامی آمريکا، زودرس بود؟
هوشیار زیباری: به نظر من خروج آمريکا طبق توافق زمان بندی خروج و تعهدات طرفين انجام شد و خلوص نيت طرفين را نشان داد . ما این توافقنامه را در سال ۲۰۰۸ امضا کرديم. ۲ تا ۳ سال وقت داشتيم تا برای اداره کشورمان آماده شويم. از اين رو خروج آمريکا آن طوری که بسياری عقيده دارند، بدون توافق و ناگهانی صورت نگرفت، بلکه بر اساس جدول زمانی توافق شده، انجام شد.
صدای آمریکا: شما توضيح داديد که اين مساله دو جنبه داشت، قانونی و سياسی. ممکن است توضيح بيشتری بدهيد.
هوشیار زیباری :جنبه سياسی آن اين است که هاشمی شهروند عراق است. اما او معاون رييس جمهوری نيز هست. او اين مقام را با اجماع عمومی به دست آورد. او در انتخابات آرای بسياری کسب کرد و يکی از رهبران کليدی در ائتلاف عراقيه در پارلمان است. ما شروع کرديم به جذب برخی از رهبران سنی را به روند سياسی. گرچه می دانستيم بسياری از آن ها در جنبش مقاومت بودند و بسياری از آن ها در فعاليت های مسلحانه عليه اشغال و برای اهداف ديگر درگير بودند، اما به نوعی سازش سياسی کرديم. تصميم گرفتيم اين افراد داخل چادر باشند، به جای آن که بيرون از آن باشند. اما اين اتهامات بايد توسط دادگاه بررسی شود، توسط وکلا و سپس تصميم گيری شود. جنبه سياسی نیز آن است که بسياری از اين رهبران در گذشته عليه دولت و در جنبش مقاومت بودند، و در فعاليت های ضددولتی شرکت داشتند.
صدای آمریکا: با اين توضيح به نظر شما اين بحران چگونه خاتمه می يابد؟
هشیار زیباری: اين بحران بر تنش های فرقه ای تاثير خواهد گذاشت. شماری از بيانيه های صادر شده از سوی رهبران سياسی از هر دو طرف به حل بحران کمکی نکرده است. زيرا تنش ها را در جامعه افزايش می دهد. ما تلاش کرده ايم تنش های ناشی از اتهام زنی و پاسخگويی به آن ها را کاهش دهيم. زيرا تنش ها به حل بحران کمک نکرده است. نهايتاً، اين بحران راه حل خواهد داشت و مسلماً بر پايه احترام به حاکميت قانون، احترام به روند سياسی، روند آشتی ملی خواهد بود. اما بايد از سوی چهره های سياسی هر دو طرف این اصول رعايت شود. و بايد در موقعيت های خاصی که دارند، حفظ شوند.
صدای آمریکا: اگر اين بحران حل نشود، ایاد علاوی گفته است که عراق، آينده نامعلومی خواهد داشت.
هوشیار زیباری: به نظر من بايد اين بحران را هر چه زودتر حل کنيم. زيرا اين بحران، تاثير منفی بر شرايط امنيتی خواهد داشت و انشعاب عميقی به وجود خواهد آورد و دوباره به درگيری منجر خواهد شد. هيچکس اين را نمی خواهد. به همين دليل، تلاش همه رهبران را می طلبد و اين جنبه مثبت آن است. همه رهبران خواستار مذاکرات برای حل اين بحران هستند - اين برخورد مثبت برای حل بحران است و نهايتاً راه حلی نيز خواهد داشت.
صدای آمریکا: بياييد به موضوع متفاوتی بپردازيم. حمايت شما از دولت سوريه بر خلاف موضع اتحاديه عرب است. چرا شما از خواسته های مردم سوريه حمايت نمی کنيد؟ بيشتر اپوزيسيون سوريه معتقدند که شما از سياست ايران در قبال سوريه پيروی می کنيد. آيا اين نظر حقيقت دارد؟
هوشیار زیباری: سوريه کشور همسايه عراق است. روابط تثبيت شده اجتماعی، قبيله ای، فرهنگی، تجاری و اقتصادی بين دو ملت وجود دارد. حدود ۲۰۰ هزار عراقی در سوريه زندگی می کنند. ما اختلافات سياسی خودمان را از گذشته داريم. سوريه محل اصلی ورود بسياری از تروريست ها و بمبگذارهای انتحاری به عراق بوده است که مردم ما را کشته اند. اين يک واقعيت است. وقتی در سال ۲۰۰۹ عراق می خواست سوريه را در مقابل جامعه بين المللی مسئول اين کشتارها معرفی کند، همه با موضع عراق مخالفت کردند. از جمله آمريکا، اروپا، کشورهای عربی و ديگران. بنابراين ما می دانيم روابط با سوريه آسان نبوده است. اما عراق بر اساس منافع ملی خود حرکت کرد. تغييرات و تحولات در سوريه بر عراق تاثير خواهد گذاشت. ما هم اکنون شاهد بحران های سياسی حتی قبل از هرگونه تغيير در رژيم سوريه هستيم. اما آنچه ما انجام داديم، حفظ يک موضع مستقل بود. اين بدين معنی نيست که ما می خواهيم از رژيم سوريه دفاع کنيم و يا در کنار رژيم سوريه و عليه مردم بايستيم، عليه معترضين صلح آميزی بايستيم که هر روز در سوریه کشته می شوند. اما می خواهيم يک نقش مثبت و سازنده داشته باشيم. دولت سوريه را تشويق کنيم که از اقدام کشورهای های عرب، استقبال کند. کميسيون حقيقت ياب را بپذيرد. ناظران عرب را بپذيرد. دسترسی آزاد به رسانه های سوريه را قبول کند. بازداشت شدگان را آزاد کند. به کشتارها خاتمه دهد. از آنجايی که ما موضعی محکم، بی طرف و مستقل داريم، در کنار لبنان، سوريه و يا آنچه شما بلوک ايران می خوانيد، يا کشورهای شورای همکاری خليج فارس و يا بلوک آمريکا قرار نمی گيريم. ما مستقل عمل کرديم. ما به لغو عضويت سوريه در اتحاديه عرب رای ممتنع داديم زيرا اين سابقه کدورت ايجاد می کند. چه کسی می داند که آن ها بعدها عراق را هدف قرار ندهند؟ از اين جنبه در واقع موضع درستی داريم و نقش خودمان را ايفا می کنيم. ما توانستيم سوريه را متقاعد کنيم که بهترين راه خروج از بحران، استقبال و پذيرش و اجرای پروتکل هايی است که به ناظران اجازه ورود دهد.
صدای آمریکا: در واشنگتن من با يکی از رهبران اپوزيسيون سوريه، برهان غليون صحبت کردم. او می گويد، مقتدا صدر از خاک عراق سلاح و کمک به سوريه ارسال می کند. آيا اين واقعيت دارد؟
هوشیار زیباری: اين واقعاً ادعای بی پايه ای است و واقعيت ندارد. عراق و يا هيچ گروه و حزبی، سلاح و کمک به دولت سوريه نفرستاده است تا مردمش را سرکوب کند. دوم، عراق هيچگونه کمک مالی به سوريه نکرده است که ارزش پولش را تقويت کند. آن ها به ۵ يا ۱۰ ميليارد دلار اشاره می کنند که کاملاً ادعاهای بی اساسی است. يا ادعاهای ديگر که گفته می شود عراق محصولات نفتی به سوريه می فرستد و يا لوله های نفت را باز کرده است. اين ها هم واقعيت ندارد. اما، مرزها باز است. روابط در جريان است، تجارت در جريان است. ما در ارتباط با تحريم سوريه از سوی کشورهای عرب ترديد نشان داديم. زيرا تحريم بر ما هم اثر می گذارد، بر مردم سوريه، اثر می گذارد. بنابراين در حالی که موضع ما يک موضع سازنده است، موضع دفاع از رژيم سوريه در مقابل مردمش نيست و يا بالعکس. ما می خواهيم کمک کنيم.
صدای آمریکا: شما وزير امور خارجه هستيد. مسئله دخالت های خارجی در محدوده مسئوليت های شما است. بسياری معتقدند که ترکيه و عربستان سعودی از يک طرف، و ايران از سوی ديگر در امور داخلی شما دخالت می کنند. آيا اين تصورات واقعی هستند؟
هوشیار زیباری: همه کشورها به نحوی در امور يکديگر دخالت و يا شرکت می کنند. به ويژه همسايه های نزديکمان. زيرا عراق کشور مهمی است و آن ها می خواهند در عراق نفوذ داشته باشند و تاثير بگذارند. اين سرنوشت عراق از زمان تشکيلش بوده است. عراق در ميان دو کشور قدرتمند غير عرب ایران و ترکیه قرار دارد. ما رقابت های تاريخی خودمان را داريم. من نمی خواهم بر آن ها تاکيد کنم - کشورهای عرب که عراق تا همين اواخر جزيی از آن ها بوده است. اما از طرف ديگر دخالت های مثبت نيز وجود دارد که می خواهند روابط متقابل بر اساس احترام متقابل بسازند. روابطی که عراق نيازمند آن است. ترکيه به عنوان مثال، بزرگترين شريک تجاری ما است. موازنه تجاری بين دو کشور شايد طبق برخی برآوردها از ۱۰ ميليارد دلار بيشتر باشد. با ايران روابط بسياری داريم. ما از ايران برق می خريم. تجارت داريم و هر ساله هزاران زائر ايرانی وارد عراق می شوند و بسياری از موارد ديگر. اما از نظر خط مشی، ما در امور داخلی ديگران دخالت نمی کنيم و در عين حال، به ديگران نيز اجازه دخالت در امور خودمان را نمی دهيم. اجازه نمی دهيم، به ما ديکته کنند چه کاری انجام دهيم و يا انجام ندهيم. اين موضعی است که همه رهبران عراق بر سر آن متحدند. جريان های اصلی در آن اتفاق نظر دارند. ممکن است گروه هايی باشند که با اين سياست موافق نباشند، اما از نظر وزارت امور خارجه، ماموريت ما دفاع و حفظ استقلال و حاکميت ملی عراق و تضمين عدم دخالت کشورهای ديگر است. بنابراين، از اين نقطه نظر عراق حاکميت ملی دارد و مستقل است. عراق تاريخ غنی و فرهنگی دارد که نياز ندارد ديگران آن را اداره کنند و به ديگران اجازه دهد که به ما ديکته کنند، به رهبران منتخب عراق بگویند که چه کاری انجام دهند و يا انجام ندهند. اگر شما در تهران نشسته ايد و ببينيد دولت، رهبران و يا نخست وزير عراق در واشنگتن هستند و در خصوص روابط استراتژيک صحبت می کنند، جنگنده های اف ۱۶ و يا غيره می خرند، اين تصور ايجاد می شود که عراق فاقد استقلال است، اينها درست نيست. باور نکنيد. اما نفوذ حتماً وجود دارد. ديگر کشورها هم نفوذ دارند.
صدای آمریکا: شما در آمريکا بوديد، بسياری در آمريکا معتقدند که نيروهای نظامی برای آزادی عراق جانشفانی کردند، ولی عراق تحت نفوذ ايران است. چرا چنين تصوراتی وجود دارد؟
ج: به نظرم پاسخ شما را در سوال قبلی داده ام. عراق مستقل است و تحت نفوذ هيچ کشوری نيست. روابط فرهنگی و دينی قطعاً بين ايران و عراق وجود دارد. بسياری از رهبران کليدی عراق در ايران زندگی کرده اند و در جايگاه اپوزيسيون با ايران در گذشته، همکاری کردند. اين روابط وجود داشته و باقی مانده است. آنچه ما می خواهيم، احترام به پروتکل ها، احترام ديپلماتيک و رسمی است. نه به عنوان نيروهای شبه نظامی. ما اکنون دولت داريم، نهادهای قانونی داريم، وزارتخانه داريم. تمامی روابط بايد از کانال های رسمی و ديپلماتيک باشد. اين اتهام که آمريکا عراق را آزاد کرد و آن را به ايران تحويل داد، واقعاً بی اساس است. اين تصور در جهان عرب و يا در کشورهای منطقه وجود دارد، اما واقعيت ندارد.
صدای آمریکا: موضوع دیگر مساله مجاهدین خلق در اردوگاه اشرف است. چرا آن ها به رغم تضمین امنیتشان، مورد آزار و اذیت قرار می گیرند؟
هوشیار زیباری: موضع عراق در خصوص مجاهدين خلق و ساکنان اردوگاه اشرف بسيار باز و شفاف است. آن ها پناهنده نيستند. کنوانسيون ژنو در ارتباط با آن ها کاربرد ندارد. آن ها به عنوان مهمان در عراق هستند. البته مهمان ناخوانده برای رژيم جديد عراق. حضور آن ها از دوران صدام حسين ادامه داشته است. رابطه بين ايران و عراق از يک رابطه خصومت آميز به يک رابطه دوستانه تغيير کرد. بنابراين دولت جديد منتخب عراق از مجاهدين برای درگيری با ايران استفاده نمی کند و از ايران هم عليه آن ها استفاده نمی کند. شرايط از نظر استراتژيک تغيير کرده است. آن ها در محدوده مرزی عراق زندگی می کنند. بنابراين بايد حق حاکميت ملی عراق و قوانين عراق را بپذيرند. در هيچ کشوری در جهان يک گروه نمی تواند در محدوده مرزی آن بنشيند و بخشی از آن را - مانند اردوگاه اشرف - بخشی از عراق را يک محل جداگانه و يا مقدس و يا آزاد شده برای خود، اعلام کند. برای همين از زمانی که ما کنترل اردوگاه اشرف را به دست گرفتيم، از زمانی که ما با آمريکا تفاهمنامه امضا کرديم و آمريکا کنترل آن را به عراق سپرد، بر سه اصل توافق کرديم:۱- سازمان مجاهدین خلق بايد قوانين و حاکميت عراق را بپذيرد، ٢- از انتقال اعضايش به ايران جلوگيری نکند، ۳- مقررات بشردوستانه جامعه بين المللی در برخورد با آن ها اجرا شود. از آن زمان، از سال ۲۰۰۸، حتی يک عضو مجاهدين خلق به ايران تحويل داده نشده است. اين يک واقعيت است. ما به آن ها می گوييم ماموريت شما تمام شده است. بنابراين بهتر است برای خود محل ديگری را پيدا کنيد. اينجا زمين و محدوده مرزی ما است. شما از زمان جنگ از زمان توافق با صدام حسين، اينجا بوديد و حال آن دوران، تمام شده است. ما به شما کمک می کنيم داوطلبانه به کشور ديگری منتقل شويد. ما با کشورهای ديگر، آمريکا، اروپا، استراليا و نيوزيلند، همکاری می کنيم که محلی برای پناهندگی آن ها پيدا کنند. شاید برخی از آن ها بخواهند داوطلبانه و نه به زور به ايران باز گردند، ما به آن ها کمک خواهيم کرد. اما اردوگاه اشرف نزديک به مرز با ايران است. مساله حساس است. ايران بارها از ما خواسته است آن ها را تحويل دهيم. ما اين کار را نکرديم. اين تصميم به علت موضع مستقل عراق در اين ارتباط است. بسياری از آن ها با استفاده از لابی های قوی که در آمريکا و اروپا دارند و با استفاده از شخصيت ها و دولت ها با ما تماس گرفته اند که آن ها را وادار به ترک عراق نکنيم. حتی دبيرکل سازمان ملل متحد از ما خواست زمان بندی خروج آن ها را تمديد کنيم - تا زمانی که پرونده آن ها توسط امور پناهندگان سازمان ملل و ديگر کشورها - بررسی شود. ما با آمريکاييها يک تفاهم نامه امضا کرديم که آمريکا برای جلب موافقت مجاهدين با تصميم عراق تلاش کند آن ها را به خروج از عراق متقاعد سازد. و ما متعهد شديم عليه آن ها از زور استفاده نکنيم. اردوگاه اشرف بايد بسته شود و بايد خاک عراق را ترک کنند. زيرا غير از آن قابل قبول نيست. اما رهبران مجاهدين کسانی هستند که مانع می شوند. آن ها می خواهند شهيد شوند، خودشان را با گاز و نفت گاز، آتش بزنند. تلاش می کنند نيروهای امنيتی ما را تحريک کنند که مشکل ايجاد کنند. ما به آن ها افتخار شهيد شدن در خاک کشورمان را نمی دهيم. عقل و منطق ايجاب می کند که آن ها خاک عراق را ترک کنند؛ با افتخار، صلح آميز و بدون آن که به کسی آسيب برسد.
صدای آمریکا: اين تصميم شما بود که مجاهدين را از خانه شان منتقل کنيد، اما چرا نيروهای عراقی اين چنين بيرحمی نشان دادند؟
هوشیار زیباری: اردوگاه عملاً تحت کنترل آن ها است. ما کنترل بيرون اردوگاه را در دست داريم. برای همين آن ها نظام، سازماندهی، سيستم قانونی و دادگاه خودشان را دارند. آن ها يک دولت کوچک هستند. ما به اردوگاه حمله نکرديم. آن ها را محدود کرديم. درست است در گذشته بدرفتاری و برخورد زننده وجود داشت، تصاوير وحشتناک ديده شد. اما ایده اصلی محدود کردن فضايی بود که در کنترل آن ها قرار داشت. حالا آن ها در اردوگاه هستند، مواد مورد نياز به آن ها تحويل می شود، نيازهای پزشکی آن ها رفع می شود. بازديد کننده های خارجی اجازه ورود به اردوگاه دارند. آنچه در تبليغات می شنويد، قصد آن ها در بزرگنمايی مسائل است. طفره رفتن از مشکل اصلی است - اين جا کشور شما نيست.
صدای آمریکا: سوال آخر در ارتباط با ساختار دولت عراق است. آقای بارزانی و آقای طالبانی می گويند، که يک نظام فدرال دارند، اما آقای مالکی می گويد چنين سيستمی وجود ندارد. چرا رهبران عراق تفسيرهای متفاوتی از ساختار دولت عراق دارند؟
هشیار زیباری: قانون اساسی، عراق نوين را تعريف کرده است: يک نظام پارلمانی دمکراتيک فدرال. رهبران جديد عراق با سوگند به قران، قول داده اند به قانون اساسی و اصول آن احترام بگذارند. بنابراين نظام عراق فدرال است و بر اين اساس عمل می کند. طرح مناطق جديد با ساختار فدرال در داخل عراق متحد، نشان داد که تجربه نظام فدرال در منطقه کردستان در شمال تا چه حد موفقيت آميز بود و همچنان بخشی از عراق است. اما امور خودش را اداره می کند. فرهنگ محلی خودش را دارد و بخشی از دولت فدرال مرکزی است. ضمن اين که امور خودش را اداره می کند، بخشی از يک کشور متحد است. در واقع آن هايی که در گذشته با نظام فدرالی مخالف بودند و آن را يک الگوی آمريکايی و يا الگوی صهيونيستی می دانستند که سبب تجزيه عراق می شود، يا فدراليسم را مساوی با تفرقه و انشعاب می دانستند، همين اشخاص، اکنون خواهان تثبيت نهادهای منطقه ای فدرال هستند. بنابراين هيچکس در عراق نوین نمی تواند انکار کند که عراق يک کشور فدرال است.
صدای آمریکا: بازداشت طارق الهاشمی چقدر جدی است؟ آيا اين اقدام به علت اختلاف شيعه و سنی است؟
هوشیار زیباری : اين بحران سياسی در عراق، واقعاً بی موقع بود. در زمان و مکان بدی اتفاق افتاد. به ويژه اين که اين بحران بعد از دو واقعه مهم رخ داد. اول، خروج نيروهای آمريکايی از عراق و انقضای توافق بين آمريکا و عراق در پايان سال ۲۰۱۱ و دوم بعد از سفر بسيار موفقيت آميز نخست وزير و هئيت عراقی به واشنگتن. بنابراين، اين موضوع سردرگمی زيادی ايجاد کرد. اين که چگونه دولت عراق پس از خروج آمريکا خودش را اداره می کند. اما، شرايط به نظر ما نااميد کننده هم نيست. رهبران عراق در حال گفتگو هستند و تلاش می کنند اين بحران را حل کنند و به توافقی برسند که مورد قبول طرفين باشد و به کسی بی احترامی نشود. حکم بازداشت معاون رييس جمهوری هاشمی، تصميم دادگاه بود. تصميم نظام قضايی بود و بايد توسط خود دادگاه اجرا ميشد. بدون دخالت ديگران، زيرا قانون ورای همه است و هاشمی مانند همه شهروندان عراقی بايد به اتهامات پاسخ دهد. حق دارد از خودش دفاع کند. همين رفتار با صدام حسين، ديکتاتور عراق شد. او محاکمه شد و حق دفاع داشت. برای ماه ها از خودش دفاع کرد. اما اين بحران دو جنبه دارد. اول جنبه قانونی و دوم جنبه سياسی. برای همين، راه حل، ترکيبی از اين دو عامل خواهد بود.
صدای آمریکا: با اين توضيحات، فکر می کنيد خروج نيروهای نظامی آمريکا، زودرس بود؟
هوشیار زیباری: به نظر من خروج آمريکا طبق توافق زمان بندی خروج و تعهدات طرفين انجام شد و خلوص نيت طرفين را نشان داد . ما این توافقنامه را در سال ۲۰۰۸ امضا کرديم. ۲ تا ۳ سال وقت داشتيم تا برای اداره کشورمان آماده شويم. از اين رو خروج آمريکا آن طوری که بسياری عقيده دارند، بدون توافق و ناگهانی صورت نگرفت، بلکه بر اساس جدول زمانی توافق شده، انجام شد.
صدای آمریکا: شما توضيح داديد که اين مساله دو جنبه داشت، قانونی و سياسی. ممکن است توضيح بيشتری بدهيد.
هوشیار زیباری :جنبه سياسی آن اين است که هاشمی شهروند عراق است. اما او معاون رييس جمهوری نيز هست. او اين مقام را با اجماع عمومی به دست آورد. او در انتخابات آرای بسياری کسب کرد و يکی از رهبران کليدی در ائتلاف عراقيه در پارلمان است. ما شروع کرديم به جذب برخی از رهبران سنی را به روند سياسی. گرچه می دانستيم بسياری از آن ها در جنبش مقاومت بودند و بسياری از آن ها در فعاليت های مسلحانه عليه اشغال و برای اهداف ديگر درگير بودند، اما به نوعی سازش سياسی کرديم. تصميم گرفتيم اين افراد داخل چادر باشند، به جای آن که بيرون از آن باشند. اما اين اتهامات بايد توسط دادگاه بررسی شود، توسط وکلا و سپس تصميم گيری شود. جنبه سياسی نیز آن است که بسياری از اين رهبران در گذشته عليه دولت و در جنبش مقاومت بودند، و در فعاليت های ضددولتی شرکت داشتند.
صدای آمریکا: با اين توضيح به نظر شما اين بحران چگونه خاتمه می يابد؟
هشیار زیباری: اين بحران بر تنش های فرقه ای تاثير خواهد گذاشت. شماری از بيانيه های صادر شده از سوی رهبران سياسی از هر دو طرف به حل بحران کمکی نکرده است. زيرا تنش ها را در جامعه افزايش می دهد. ما تلاش کرده ايم تنش های ناشی از اتهام زنی و پاسخگويی به آن ها را کاهش دهيم. زيرا تنش ها به حل بحران کمک نکرده است. نهايتاً، اين بحران راه حل خواهد داشت و مسلماً بر پايه احترام به حاکميت قانون، احترام به روند سياسی، روند آشتی ملی خواهد بود. اما بايد از سوی چهره های سياسی هر دو طرف این اصول رعايت شود. و بايد در موقعيت های خاصی که دارند، حفظ شوند.
صدای آمریکا: اگر اين بحران حل نشود، ایاد علاوی گفته است که عراق، آينده نامعلومی خواهد داشت.
هوشیار زیباری: به نظر من بايد اين بحران را هر چه زودتر حل کنيم. زيرا اين بحران، تاثير منفی بر شرايط امنيتی خواهد داشت و انشعاب عميقی به وجود خواهد آورد و دوباره به درگيری منجر خواهد شد. هيچکس اين را نمی خواهد. به همين دليل، تلاش همه رهبران را می طلبد و اين جنبه مثبت آن است. همه رهبران خواستار مذاکرات برای حل اين بحران هستند - اين برخورد مثبت برای حل بحران است و نهايتاً راه حلی نيز خواهد داشت.
صدای آمریکا: بياييد به موضوع متفاوتی بپردازيم. حمايت شما از دولت سوريه بر خلاف موضع اتحاديه عرب است. چرا شما از خواسته های مردم سوريه حمايت نمی کنيد؟ بيشتر اپوزيسيون سوريه معتقدند که شما از سياست ايران در قبال سوريه پيروی می کنيد. آيا اين نظر حقيقت دارد؟
هوشیار زیباری: سوريه کشور همسايه عراق است. روابط تثبيت شده اجتماعی، قبيله ای، فرهنگی، تجاری و اقتصادی بين دو ملت وجود دارد. حدود ۲۰۰ هزار عراقی در سوريه زندگی می کنند. ما اختلافات سياسی خودمان را از گذشته داريم. سوريه محل اصلی ورود بسياری از تروريست ها و بمبگذارهای انتحاری به عراق بوده است که مردم ما را کشته اند. اين يک واقعيت است. وقتی در سال ۲۰۰۹ عراق می خواست سوريه را در مقابل جامعه بين المللی مسئول اين کشتارها معرفی کند، همه با موضع عراق مخالفت کردند. از جمله آمريکا، اروپا، کشورهای عربی و ديگران. بنابراين ما می دانيم روابط با سوريه آسان نبوده است. اما عراق بر اساس منافع ملی خود حرکت کرد. تغييرات و تحولات در سوريه بر عراق تاثير خواهد گذاشت. ما هم اکنون شاهد بحران های سياسی حتی قبل از هرگونه تغيير در رژيم سوريه هستيم. اما آنچه ما انجام داديم، حفظ يک موضع مستقل بود. اين بدين معنی نيست که ما می خواهيم از رژيم سوريه دفاع کنيم و يا در کنار رژيم سوريه و عليه مردم بايستيم، عليه معترضين صلح آميزی بايستيم که هر روز در سوریه کشته می شوند. اما می خواهيم يک نقش مثبت و سازنده داشته باشيم. دولت سوريه را تشويق کنيم که از اقدام کشورهای های عرب، استقبال کند. کميسيون حقيقت ياب را بپذيرد. ناظران عرب را بپذيرد. دسترسی آزاد به رسانه های سوريه را قبول کند. بازداشت شدگان را آزاد کند. به کشتارها خاتمه دهد. از آنجايی که ما موضعی محکم، بی طرف و مستقل داريم، در کنار لبنان، سوريه و يا آنچه شما بلوک ايران می خوانيد، يا کشورهای شورای همکاری خليج فارس و يا بلوک آمريکا قرار نمی گيريم. ما مستقل عمل کرديم. ما به لغو عضويت سوريه در اتحاديه عرب رای ممتنع داديم زيرا اين سابقه کدورت ايجاد می کند. چه کسی می داند که آن ها بعدها عراق را هدف قرار ندهند؟ از اين جنبه در واقع موضع درستی داريم و نقش خودمان را ايفا می کنيم. ما توانستيم سوريه را متقاعد کنيم که بهترين راه خروج از بحران، استقبال و پذيرش و اجرای پروتکل هايی است که به ناظران اجازه ورود دهد.
صدای آمریکا: در واشنگتن من با يکی از رهبران اپوزيسيون سوريه، برهان غليون صحبت کردم. او می گويد، مقتدا صدر از خاک عراق سلاح و کمک به سوريه ارسال می کند. آيا اين واقعيت دارد؟
هوشیار زیباری: اين واقعاً ادعای بی پايه ای است و واقعيت ندارد. عراق و يا هيچ گروه و حزبی، سلاح و کمک به دولت سوريه نفرستاده است تا مردمش را سرکوب کند. دوم، عراق هيچگونه کمک مالی به سوريه نکرده است که ارزش پولش را تقويت کند. آن ها به ۵ يا ۱۰ ميليارد دلار اشاره می کنند که کاملاً ادعاهای بی اساسی است. يا ادعاهای ديگر که گفته می شود عراق محصولات نفتی به سوريه می فرستد و يا لوله های نفت را باز کرده است. اين ها هم واقعيت ندارد. اما، مرزها باز است. روابط در جريان است، تجارت در جريان است. ما در ارتباط با تحريم سوريه از سوی کشورهای عرب ترديد نشان داديم. زيرا تحريم بر ما هم اثر می گذارد، بر مردم سوريه، اثر می گذارد. بنابراين در حالی که موضع ما يک موضع سازنده است، موضع دفاع از رژيم سوريه در مقابل مردمش نيست و يا بالعکس. ما می خواهيم کمک کنيم.
صدای آمریکا: شما وزير امور خارجه هستيد. مسئله دخالت های خارجی در محدوده مسئوليت های شما است. بسياری معتقدند که ترکيه و عربستان سعودی از يک طرف، و ايران از سوی ديگر در امور داخلی شما دخالت می کنند. آيا اين تصورات واقعی هستند؟
هوشیار زیباری: همه کشورها به نحوی در امور يکديگر دخالت و يا شرکت می کنند. به ويژه همسايه های نزديکمان. زيرا عراق کشور مهمی است و آن ها می خواهند در عراق نفوذ داشته باشند و تاثير بگذارند. اين سرنوشت عراق از زمان تشکيلش بوده است. عراق در ميان دو کشور قدرتمند غير عرب ایران و ترکیه قرار دارد. ما رقابت های تاريخی خودمان را داريم. من نمی خواهم بر آن ها تاکيد کنم - کشورهای عرب که عراق تا همين اواخر جزيی از آن ها بوده است. اما از طرف ديگر دخالت های مثبت نيز وجود دارد که می خواهند روابط متقابل بر اساس احترام متقابل بسازند. روابطی که عراق نيازمند آن است. ترکيه به عنوان مثال، بزرگترين شريک تجاری ما است. موازنه تجاری بين دو کشور شايد طبق برخی برآوردها از ۱۰ ميليارد دلار بيشتر باشد. با ايران روابط بسياری داريم. ما از ايران برق می خريم. تجارت داريم و هر ساله هزاران زائر ايرانی وارد عراق می شوند و بسياری از موارد ديگر. اما از نظر خط مشی، ما در امور داخلی ديگران دخالت نمی کنيم و در عين حال، به ديگران نيز اجازه دخالت در امور خودمان را نمی دهيم. اجازه نمی دهيم، به ما ديکته کنند چه کاری انجام دهيم و يا انجام ندهيم. اين موضعی است که همه رهبران عراق بر سر آن متحدند. جريان های اصلی در آن اتفاق نظر دارند. ممکن است گروه هايی باشند که با اين سياست موافق نباشند، اما از نظر وزارت امور خارجه، ماموريت ما دفاع و حفظ استقلال و حاکميت ملی عراق و تضمين عدم دخالت کشورهای ديگر است. بنابراين، از اين نقطه نظر عراق حاکميت ملی دارد و مستقل است. عراق تاريخ غنی و فرهنگی دارد که نياز ندارد ديگران آن را اداره کنند و به ديگران اجازه دهد که به ما ديکته کنند، به رهبران منتخب عراق بگویند که چه کاری انجام دهند و يا انجام ندهند. اگر شما در تهران نشسته ايد و ببينيد دولت، رهبران و يا نخست وزير عراق در واشنگتن هستند و در خصوص روابط استراتژيک صحبت می کنند، جنگنده های اف ۱۶ و يا غيره می خرند، اين تصور ايجاد می شود که عراق فاقد استقلال است، اينها درست نيست. باور نکنيد. اما نفوذ حتماً وجود دارد. ديگر کشورها هم نفوذ دارند.
صدای آمریکا: شما در آمريکا بوديد، بسياری در آمريکا معتقدند که نيروهای نظامی برای آزادی عراق جانشفانی کردند، ولی عراق تحت نفوذ ايران است. چرا چنين تصوراتی وجود دارد؟
ج: به نظرم پاسخ شما را در سوال قبلی داده ام. عراق مستقل است و تحت نفوذ هيچ کشوری نيست. روابط فرهنگی و دينی قطعاً بين ايران و عراق وجود دارد. بسياری از رهبران کليدی عراق در ايران زندگی کرده اند و در جايگاه اپوزيسيون با ايران در گذشته، همکاری کردند. اين روابط وجود داشته و باقی مانده است. آنچه ما می خواهيم، احترام به پروتکل ها، احترام ديپلماتيک و رسمی است. نه به عنوان نيروهای شبه نظامی. ما اکنون دولت داريم، نهادهای قانونی داريم، وزارتخانه داريم. تمامی روابط بايد از کانال های رسمی و ديپلماتيک باشد. اين اتهام که آمريکا عراق را آزاد کرد و آن را به ايران تحويل داد، واقعاً بی اساس است. اين تصور در جهان عرب و يا در کشورهای منطقه وجود دارد، اما واقعيت ندارد.
صدای آمریکا: موضوع دیگر مساله مجاهدین خلق در اردوگاه اشرف است. چرا آن ها به رغم تضمین امنیتشان، مورد آزار و اذیت قرار می گیرند؟
هوشیار زیباری: موضع عراق در خصوص مجاهدين خلق و ساکنان اردوگاه اشرف بسيار باز و شفاف است. آن ها پناهنده نيستند. کنوانسيون ژنو در ارتباط با آن ها کاربرد ندارد. آن ها به عنوان مهمان در عراق هستند. البته مهمان ناخوانده برای رژيم جديد عراق. حضور آن ها از دوران صدام حسين ادامه داشته است. رابطه بين ايران و عراق از يک رابطه خصومت آميز به يک رابطه دوستانه تغيير کرد. بنابراين دولت جديد منتخب عراق از مجاهدين برای درگيری با ايران استفاده نمی کند و از ايران هم عليه آن ها استفاده نمی کند. شرايط از نظر استراتژيک تغيير کرده است. آن ها در محدوده مرزی عراق زندگی می کنند. بنابراين بايد حق حاکميت ملی عراق و قوانين عراق را بپذيرند. در هيچ کشوری در جهان يک گروه نمی تواند در محدوده مرزی آن بنشيند و بخشی از آن را - مانند اردوگاه اشرف - بخشی از عراق را يک محل جداگانه و يا مقدس و يا آزاد شده برای خود، اعلام کند. برای همين از زمانی که ما کنترل اردوگاه اشرف را به دست گرفتيم، از زمانی که ما با آمريکا تفاهمنامه امضا کرديم و آمريکا کنترل آن را به عراق سپرد، بر سه اصل توافق کرديم:۱- سازمان مجاهدین خلق بايد قوانين و حاکميت عراق را بپذيرد، ٢- از انتقال اعضايش به ايران جلوگيری نکند، ۳- مقررات بشردوستانه جامعه بين المللی در برخورد با آن ها اجرا شود. از آن زمان، از سال ۲۰۰۸، حتی يک عضو مجاهدين خلق به ايران تحويل داده نشده است. اين يک واقعيت است. ما به آن ها می گوييم ماموريت شما تمام شده است. بنابراين بهتر است برای خود محل ديگری را پيدا کنيد. اينجا زمين و محدوده مرزی ما است. شما از زمان جنگ از زمان توافق با صدام حسين، اينجا بوديد و حال آن دوران، تمام شده است. ما به شما کمک می کنيم داوطلبانه به کشور ديگری منتقل شويد. ما با کشورهای ديگر، آمريکا، اروپا، استراليا و نيوزيلند، همکاری می کنيم که محلی برای پناهندگی آن ها پيدا کنند. شاید برخی از آن ها بخواهند داوطلبانه و نه به زور به ايران باز گردند، ما به آن ها کمک خواهيم کرد. اما اردوگاه اشرف نزديک به مرز با ايران است. مساله حساس است. ايران بارها از ما خواسته است آن ها را تحويل دهيم. ما اين کار را نکرديم. اين تصميم به علت موضع مستقل عراق در اين ارتباط است. بسياری از آن ها با استفاده از لابی های قوی که در آمريکا و اروپا دارند و با استفاده از شخصيت ها و دولت ها با ما تماس گرفته اند که آن ها را وادار به ترک عراق نکنيم. حتی دبيرکل سازمان ملل متحد از ما خواست زمان بندی خروج آن ها را تمديد کنيم - تا زمانی که پرونده آن ها توسط امور پناهندگان سازمان ملل و ديگر کشورها - بررسی شود. ما با آمريکاييها يک تفاهم نامه امضا کرديم که آمريکا برای جلب موافقت مجاهدين با تصميم عراق تلاش کند آن ها را به خروج از عراق متقاعد سازد. و ما متعهد شديم عليه آن ها از زور استفاده نکنيم. اردوگاه اشرف بايد بسته شود و بايد خاک عراق را ترک کنند. زيرا غير از آن قابل قبول نيست. اما رهبران مجاهدين کسانی هستند که مانع می شوند. آن ها می خواهند شهيد شوند، خودشان را با گاز و نفت گاز، آتش بزنند. تلاش می کنند نيروهای امنيتی ما را تحريک کنند که مشکل ايجاد کنند. ما به آن ها افتخار شهيد شدن در خاک کشورمان را نمی دهيم. عقل و منطق ايجاب می کند که آن ها خاک عراق را ترک کنند؛ با افتخار، صلح آميز و بدون آن که به کسی آسيب برسد.
صدای آمریکا: اين تصميم شما بود که مجاهدين را از خانه شان منتقل کنيد، اما چرا نيروهای عراقی اين چنين بيرحمی نشان دادند؟
هوشیار زیباری: اردوگاه عملاً تحت کنترل آن ها است. ما کنترل بيرون اردوگاه را در دست داريم. برای همين آن ها نظام، سازماندهی، سيستم قانونی و دادگاه خودشان را دارند. آن ها يک دولت کوچک هستند. ما به اردوگاه حمله نکرديم. آن ها را محدود کرديم. درست است در گذشته بدرفتاری و برخورد زننده وجود داشت، تصاوير وحشتناک ديده شد. اما ایده اصلی محدود کردن فضايی بود که در کنترل آن ها قرار داشت. حالا آن ها در اردوگاه هستند، مواد مورد نياز به آن ها تحويل می شود، نيازهای پزشکی آن ها رفع می شود. بازديد کننده های خارجی اجازه ورود به اردوگاه دارند. آنچه در تبليغات می شنويد، قصد آن ها در بزرگنمايی مسائل است. طفره رفتن از مشکل اصلی است - اين جا کشور شما نيست.
صدای آمریکا: سوال آخر در ارتباط با ساختار دولت عراق است. آقای بارزانی و آقای طالبانی می گويند، که يک نظام فدرال دارند، اما آقای مالکی می گويد چنين سيستمی وجود ندارد. چرا رهبران عراق تفسيرهای متفاوتی از ساختار دولت عراق دارند؟
هشیار زیباری: قانون اساسی، عراق نوين را تعريف کرده است: يک نظام پارلمانی دمکراتيک فدرال. رهبران جديد عراق با سوگند به قران، قول داده اند به قانون اساسی و اصول آن احترام بگذارند. بنابراين نظام عراق فدرال است و بر اين اساس عمل می کند. طرح مناطق جديد با ساختار فدرال در داخل عراق متحد، نشان داد که تجربه نظام فدرال در منطقه کردستان در شمال تا چه حد موفقيت آميز بود و همچنان بخشی از عراق است. اما امور خودش را اداره می کند. فرهنگ محلی خودش را دارد و بخشی از دولت فدرال مرکزی است. ضمن اين که امور خودش را اداره می کند، بخشی از يک کشور متحد است. در واقع آن هايی که در گذشته با نظام فدرالی مخالف بودند و آن را يک الگوی آمريکايی و يا الگوی صهيونيستی می دانستند که سبب تجزيه عراق می شود، يا فدراليسم را مساوی با تفرقه و انشعاب می دانستند، همين اشخاص، اکنون خواهان تثبيت نهادهای منطقه ای فدرال هستند. بنابراين هيچکس در عراق نوین نمی تواند انکار کند که عراق يک کشور فدرال است.
اشتراک در:
پستها (Atom)