ایرج شكری
آخوند روحانی دست به اقدامی زده است که به نظر ناشی از «خود تاریخساز پنداری» می رسد و آن دعوت از سران کشورها و مقامات خارجی برای حضور ذر مراسم تحلیف ریاست جمهوری خودش است. البته برای ما که خود تاریخساز پنداران در قدرت نظیر محمد رضاشاه، با آن نطقش در برابر آرامگاه کوروش را و نیز یک نمونه خیلی استثنایی خود تاریخساز بین به قدرت نرسیده با کتاب قطوری با جلد زرکوب، در مورد تاریخسازی اش دیده ایم، اینها همه با مسخرگی همراه است.
گفته می شود آخوند روحانی سران همه کشورها جز آمریکا و اسرائیل را برای مراسم تحلیف خود دعوت کرده است (که البته تعداد کسانی از سران کشور که این دعوت را پذیرفته اند، به لحاظ تعداد و نیز اهمیت کشور ناچیزند). مسخرگی مساله در اینجاست که این سوال مطرح می شود که خُب مگر چه خبر است و چه اتفاقی افتاده است که سران کشورها، برای تحلیف یک رئیس جمهوری که مثل آن قبلی ها که هر چهار سال یکبار در مناسک و نمایش انتخاباتی به عنوان رئیس جمهور معرفی شدند، حالا قرار است با همان تشریفات که قبلی ها هم طی کرده اند و در چارچوب همان قانون اساسی که قبلی ها هم در آن گیر کرده و با محدودیت در آن کار کرده اند(که تازه همان هم در زمینه حقوق شهروندان زیرپا گذاشته شده است)، و زیراقتدار همان ولی فقیه که بی اجازه او نمی تواند در مسائل مهم سیاست خارجی، قدم از قدم بردارد(همانطور که یکی خاتمی بود و می خواست قدمی بردارد، با سنگ اندازی رهبر متوقف شد)، وقت خود را در سفر به ایران هدر بدهند و در ضمن با این اقدام به کسی بی جهت امتیاز و اعتبار بدهند که معلوم نیست چه اندازه اهل درانداختن «نشستنگاهش» با شاخ گاوی به نام مقام معظم رهبری است.
حالا ممکن است این اقدام یک «ژست» مسالمت جویانه و «اعتدال گرایانه» از سوی روحانی باشد به نشانه «آشتی با جامعه بین المللی» و دست برداشتن از پرخاشگری در سیاست خارجی و پیش گرفتن «احترام متقابل» در روابط خارجی. اما در این حالت هم دلیل ندارد که کشورهای غربی دارای مشکل با رژیم، دچار خوش بینی زیادی بشوند. «حسن نیّت» تنها کافی نیست. بعد از بیش از سه دهه اوباشگری و بکار گرفتن تروریسم در سیاست خارجی و زیرپا گذاشتن مکرر کنوانسیون وین در مورد مصونیّت هیات های دیپلماتیک در محل ماموریت، که همراه بوده است با حمله و هجوم اوباش سازمان یافته به سفارتخانه ها، یا محاصره سفارتخانه ها توسط ماموران انتظامی رژیم و گروکشی بر سر این یا آن اقدام تروریستی رژیم، آنها انتظار گامهای عملی دارند و در این زمینه توپ در زمین رژیم است و رژیم باید نشان بدهد که تصمیم به تغییر روش گرفته است. حال فرض کنیم که دست اندرکاران کشورهای غربی به ویژه، برای این که در هموار کردن راه برای حل مشکلات روابط خود با رژیم، با حسن نیّت برخورد بکنند، نمایندگانی هم به مراسم تحلیف بفرستند، آنوقت نوبت برداشتن گام عملی است و طبعا در این مرحله این آخوند روحانی است که باید گام بردارد، و باید گام مؤثری هم بردارد و حرّافی نکند. آخوند روحانی اگر واقعا مصمّم باشد که گام عملی در دگرگون کردن روش اداره کشور و روابط خارجی رژیم بردارد، باید دارای آن توانایی باشد که دست سپاه پاسداران و زائده های آشکار و پنهان آن را در زمینه های مختلف امور داخلی و سیاست خارجی کوتاه کند.
به طور مثال یک گام سمبلیک و بسیار پر اهمیت که خرجی هم برای رژیم ندارد، گرفتن ساختمان و محل سفارت آمریکا در تهران از دست سپاه پاسداران و واگذاری آن به سفارت سوئیس است که حافط منافع آمریکا در ایران است و در خواست اقدام متقابلی از سوی آمریکا در واگذاری ساختمان و محل سفارت ایران در واشنگتن به کشور حافط منافع رژیم در آمریکا(که گمان می کنم پاکستان است) می باشد. همین اردیبهشت گذشته بسیج به مناسبت سالگرد شکست اقدام نظامی آمریکا در طبس نمایشگاهی به اسم «پنجه شکسته» در محل «لانه جاسوسی» برگزار کرد. زمانی البته خیلی سال پیش، سفارت ایران در واشنگتن برای استفاده به عنوان نمایشگاه و فروشگاه مبل اجاره داده شده بود.
قرار بود مراسم تحلیف روز 12 مرداد انجام شود، بعد از آن هم مراسم «تنفیذ» است که روحانی حکمش را از دست ولی فقیه خواهد گرفت. به همین زودی او وارد گود می شود. اگر چه شرایط بد رژیم و فشار تحریم ها، می تواند امتیازی باشد برای روحانی تا عوامل و « نیروهای فشار» در داخل نظام را با توسل به ولی فقیه، کنار بزند، اما باز هم این خر تو خری که رژیم ولایت فقیه است و با دسته اشراری که در ایران در قدرت هستند، راه برای عادی سازی روابط با غرب بسیار پر دست انداز است و با بعضی کشورهای منطقه هم با ناهمورای های بسیار همراه خواهد بود. هم چنان که عمل به قول دیگری که او در انتخابات داده بود - خاتمه دادن به مزاحمت های «لباس شخصی ها» برای مردم و به ویژه دختران- بسیار دشوار تر از حل مسائل سیاست خارجی به نظر می رسد.
۱۰ مرداد ۱۳۹۲ - ۱ اوت ۲۰۱۳