نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ مرداد ۱۰, پنجشنبه

تاریخسازی مسخره


ایرج شكری
آخوند روحانی دست به اقدامی زده است که به نظر ناشی از «خود تاریخساز پنداری» می رسد و آن دعوت از سران کشورها و مقامات خارجی برای حضور ذر مراسم تحلیف ریاست جمهوری خودش است. البته برای ما که خود تاریخساز پنداران در قدرت نظیر محمد رضاشاه، با آن نطقش در برابر آرامگاه کوروش را و نیز یک نمونه خیلی استثنایی خود تاریخساز بین به قدرت نرسیده با کتاب قطوری با جلد زرکوب، در مورد تاریخسازی اش دیده ایم، اینها همه با مسخرگی همراه است.
گفته می شود آخوند روحانی سران همه کشورها جز آمریکا و اسرائیل را برای مراسم تحلیف خود دعوت کرده است (که البته تعداد کسانی از سران کشور که این دعوت را پذیرفته اند، به لحاظ تعداد و نیز اهمیت کشور ناچیزند). مسخرگی مساله در اینجاست که این سوال مطرح می شود که خُب مگر چه خبر است و چه اتفاقی افتاده است که سران کشورها، برای تحلیف یک رئیس جمهوری که مثل آن قبلی ها که هر چهار سال یکبار در مناسک و نمایش انتخاباتی به عنوان رئیس جمهور معرفی شدند، حالا قرار است با همان تشریفات که قبلی ها هم طی کرده اند و در چارچوب همان قانون اساسی که قبلی ها هم در آن گیر کرده و با محدودیت در آن کار کرده اند(که تازه همان هم در زمینه حقوق شهروندان زیرپا گذاشته شده است)، و زیراقتدار همان ولی فقیه که بی اجازه او نمی تواند در مسائل مهم سیاست خارجی، قدم از قدم بردارد(همانطور که یکی خاتمی بود و می خواست قدمی بردارد، با سنگ اندازی رهبر متوقف شد)، وقت خود را در سفر به ایران هدر بدهند و در ضمن با این اقدام به کسی بی جهت امتیاز و اعتبار بدهند که معلوم نیست چه اندازه اهل درانداختن «نشستنگاهش» با شاخ گاوی به نام مقام معظم رهبری است.
حالا ممکن است این اقدام یک «ژست» مسالمت جویانه و «اعتدال گرایانه» از سوی روحانی باشد به نشانه «آشتی با جامعه بین المللی» و دست برداشتن از پرخاشگری در سیاست خارجی و پیش گرفتن «احترام متقابل» در روابط خارجی. اما در این حالت هم دلیل ندارد که کشورهای غربی دارای مشکل با رژیم، دچار خوش بینی زیادی بشوند. «حسن نیّت» تنها کافی نیست. بعد از بیش از سه دهه اوباشگری و بکار گرفتن تروریسم در سیاست خارجی و زیرپا گذاشتن مکرر کنوانسیون وین در مورد مصونیّت هیات های دیپلماتیک در محل ماموریت، که همراه بوده است با حمله و هجوم اوباش سازمان یافته به سفارتخانه ها، یا محاصره سفارتخانه ها توسط ماموران انتظامی رژیم و گروکشی بر سر این یا آن اقدام تروریستی رژیم، آنها انتظار گامهای عملی دارند و در این زمینه توپ در زمین رژیم است و رژیم باید نشان بدهد که تصمیم به تغییر روش گرفته است. حال فرض کنیم که دست اندرکاران کشورهای غربی به ویژه، برای این که در هموار کردن راه برای حل مشکلات روابط خود با رژیم، با حسن نیّت برخورد بکنند، نمایندگانی هم به مراسم تحلیف بفرستند، آنوقت نوبت برداشتن گام عملی است و طبعا در این مرحله این آخوند روحانی است که باید گام بردارد، و باید گام مؤثری هم بردارد و حرّافی نکند. آخوند روحانی اگر واقعا مصمّم باشد که گام عملی در دگرگون کردن روش اداره کشور و روابط خارجی رژیم بردارد، باید دارای آن توانایی باشد که دست سپاه پاسداران و زائده های آشکار و پنهان آن را در زمینه های مختلف امور داخلی و سیاست خارجی کوتاه کند.
به طور مثال یک گام سمبلیک و بسیار پر اهمیت که خرجی هم برای رژیم ندارد، گرفتن ساختمان و محل سفارت آمریکا در تهران از  دست سپاه پاسداران و واگذاری آن به سفارت سوئیس است که حافط منافع آمریکا در ایران است و در خواست اقدام متقابلی از سوی آمریکا در واگذاری ساختمان و محل سفارت ایران در واشنگتن به کشور حافط منافع رژیم در آمریکا(که گمان می کنم پاکستان است) می باشد. همین اردیبهشت گذشته بسیج به مناسبت سالگرد شکست اقدام نظامی آمریکا در طبس نمایشگاهی به اسم «پنجه شکسته» در محل «لانه جاسوسی» برگزار کرد. زمانی البته خیلی سال پیش، سفارت ایران در واشنگتن برای استفاده به عنوان نمایشگاه و فروشگاه مبل اجاره داده شده بود.
 قرار بود مراسم تحلیف روز 12 مرداد انجام شود، بعد از آن هم مراسم «تنفیذ» است که روحانی حکمش را از دست ولی فقیه خواهد گرفت. به همین زودی او وارد گود می شود. اگر چه شرایط بد رژیم و فشار تحریم ها، می تواند امتیازی باشد برای روحانی تا عوامل و « نیروهای فشار» در داخل نظام را با توسل به ولی فقیه، کنار بزند، اما باز هم این خر تو خری که رژیم ولایت فقیه است و با دسته اشراری که در ایران در قدرت هستند، راه برای عادی سازی روابط با غرب بسیار پر دست انداز است و با بعضی کشورهای منطقه هم با ناهمورای های بسیار همراه خواهد بود. هم چنان که عمل به قول دیگری که او در انتخابات داده بود - خاتمه دادن به مزاحمت های «لباس شخصی ها» برای مردم و به ویژه دختران- بسیار دشوار تر از حل مسائل سیاست خارجی به نظر می رسد. 

۱۰ مرداد ۱۳۹۲ - ۱ اوت ۲۰۱۳



ديروز و امروز دوبي
دوبی که امروزه به شهر آسمانخراش ها، دارای مراکز خريد بزرگ، آپارتمان های فراوان، جزیره های مصنوعی و ماشين های رنگارنگ و در حال حاضر هم بعنوان یکی از بهترین شهرهای مشهور جهان برای زندگی شهرت يافته است در ۷۰ سال پيش تنها يک روستا بود ! روستایی کم رونق و تنها با پنج هزار نفر جمعيت ...





























در واقع، دبی در سال ١٩٣٠ با جمعیتی در حدود بیست هزار نفر که حدود یک چهارم آن را خارجیان که غالبا ایرانی و مابقی از کویت، بحرین و هند بودند شکل گرفت و می توان گفت در طی بیست و پنج سال گذشته و با تلاش شیخ راشد بن سعید آل مکتوم به صورت پیشرفته کشوری به نام دبی شکل گرفت. در طی این سالیان دبی به صورت یک مرکز داد و ستد برای ایران و هند و اینک به صورت پل ارتباطی داد و ستد در میان آفریقا و آسیای شرقی میانه در آمده است بطوریکه در سالهای جاری دبی به یک مکان مطمئن برای سرمایه گذاری تبدیل شده است.
















دوبی از بهترین شهرهای مشهور جهان برای زندگی انتخاب شد

به گزارش خبرنگار اقتصادی شبکه خبری آتی نیوز، براساس جدیدترین گزارش رفاه در سال 2012 که توسط مشاورین املاک نایت فرانک لندن و سیتی بانک ارائه شده است، لندن درصدر لیست بهترین شهرهای جهان برای زندگی قرار گرفته است. همچنین در میان این شهرها نام دوبی نیز به چشم می خورد. دوبی تنها شهر خاورمیانه است که نامش در میان بهترین شهرهای جهان از لحاظ کیفیت زندگی قرار گرفته است.


























در این لیست دوبی توانسته است رتبه دهم را برای کیفیت زندگی در میان مشهورترین شهرهای جهان از آن خود کند. نام دوبی درحالی در این لیست آورده شده است که در این فهرست تنها نام لوکس ترین شهرهای جهان به چشم می خورد.

لندن، سنگاپور، نیویورک، سیدنی و هنگ کنگ برترین شهرهای جهان هستند که بالاترین کفیت زندگی را دارا هستند. در این فهرست نام دوبی بعد از شهرهای پاریس، ونکوور و میامی آورده شده است.