نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه

به مناسبت ٢٩ ارديبھشت امسال( ١٣٨٩ )

بدست aleborzma

سيد ضياالدين از زمان سقوط دولتی که با کودتای ١٢٩٩
تشکيل داد ، زير سايه ارباب خود در فلسطين که در آن زمان تحت
قيموميت انگليس اداره ميشد ، بيتوته کرده بود . او برای چنين روزی ،
ذخيره شده بود که با نقشی جديد و مظلومانه پس از فراموش شدن

سوابقش بصحنه سياست بازگشت کند . پس از کودتا تا ادامه حکومت سيد
ضياالدين بعلت درگيری ھای زيادی که با مردم داشت وجودش بجز
ضرر برای سياست انگليس نتيجه ای نداشت . بنابراين برای تسکين
اوضاع او را بردند و اکنون که ايجاب ميکرد مجدداً آوردند . باری نتيجه
اين عمل فروغی و خدمت وی به استعمار چنين شد که اگثر شئونات و مقامات
حساس کشور بدست عوامل استعمار افتد و عده ای ھم با که با مخالفت ، منافع
فوری خود را در خطر ميديدند راھی جز ھمراھی با اينان نداشته
باشند .
در اينجا بی مناسبت نيست که برای روشن شدن ذھن خوانندگان
درمورد اين عوامل استعمار و عمق عمل ناصحيح فروغی به ذکر بعضی
جزئيات و وقايع بعدی بپردازيم.
ھمان آقای دشتی نماينده سال ١٣٢٠ مجلس و سناتور سال

اخيراً در نوشته خود بنام ” پنجاه و پنج ” که با سرو صدا در جريده
کيھان منتشر شد و سپس توسط تجارتخانه اميرکبيربصورت کتاب در دسترس
قرار گرفت ، در تجليل از کسی که قبلا با فحاشی به وی ، راه را برای
پيشرفت سياست مخدوم خود ھموار کرده بود ، قلم پردازی کرده و بسيار زيرکانه
با لحنی بس ملايم و سالارانه که که از خواص امثال وی در سنين کھولت است
به تخطئه نھضت ضد استعماری نفت و مصدق رھبر آن می پردازد تا
با عنوان کردن اين دو مسئله کرسی سنا را تا لب گور حفظ کرده و پدرانه
به خدمات مستقيم و غير مستقيم خود به دشمنان خارجی مردم ادامه دھد.
بايد دقت کرد که نويسنده کتاب پنجاه و پنج بمنظور رد گم کردن در مواردی
ھم بشکلی بيان مطلب می کند که حمل بر بيطرفی وی و تأييد مصدق

شود و خواننده ساير مطالب او را بپذيرد . اھم اين موارد زمانی است که
مصدق در اجرای سياست موازنه منفی کھبرنامه وی در مجلس چھاردھم
برای جلوگيری از توسعه نفوذ بيگانگان بود ( بشرح فصول آتی ) ، در جلسه

اين طرح دولت را برای ھميشه از انجام ھر نوع مذاکراتی برای دادن
امتياز نفت و امضاء قرارداد امتياز نفت منع و مجازات تخلف از اين امر را
حبس مجرد از سه تا ده سال تعيين ميکرد و تنھا اجازه ميداد که دولت
در باره فراھم آوردن وسائل استخراج و فروش نفت مذاکره کند. اثرات
اوليه اين قانون متوجه شوروی ميشد که در آن زمان ھيأتی را برياست
س.ای. کافتارادزه، معاون کميساريای ملی امور خارجه شوروی سوسيا
ليستی بايران فرستاد و خواھان دريافت امتيازی برای استخراج و بھره
برداری از نفت شمال ايران بود و سپس متوجه امريکائيان ميگرديد که
درست قبل از ورود کافتارادزه با درخواست مشابھی مشغول چنين مذاکراتی
بودند م موقتاً با ورود روسھا کنار رفته و در انتظار فرصت ساکت نشسته
بودند. مصدق در اينجا از مخالفت عناصر دست راستی مجلس با شوروی
استفاده کرد و ھمراه با اقليت که تحت رھبری وی اقدام مينمود اين طرح
را به تصويب رسانيد. بديھی است که نمايندگانعضو فراکسيون حزب
توده که خواھان پيشرفت نوعی ديگر از سياست خارجی در ايران بودند
از دادن رأی امتناع ورزيدند. بدنبال تصويب اين طرح افراد و دستجات
و جرايد تابع حزب توده و پيرو سياست شوروی انتقادات و حملات
شديدی را عليه مصدق شروع نمودند از جمله روزنامه آژير در شماره

” . . . . شما به املاک و دارائی خود بيشتر از منافع ملت “

” علاقه داريد، شما از بزرگترين ملاکين اين کشور ميباشيد”
” اغلب لوايح تقديمی شما روی حفظ منافع طبقه ملاکين بوده “
” است. شما از آزادی ملت می ترسيد، شما از دوستی “
” اتحاد جماھير شوروی بيمناک ميباشيد، شما اگر واقعاً ملت “
” پرست ھستيد و واقعا ميخواھيد فداکاری کنيد بفرمائيد اين “
” گوی واين ميدان … نبردرا از اينجا آغاز کنيد امتياز مضر”
” دارسی را لغو نمائيد . . . . . . . شما واقعا اينقدر ساده “
” ھستيد که خيال ميکنيد خواھند گذاشت با سرمايه داخلی “
” نفت استخراج بکنيد آيا در حقيقت شما از اوضاع ايران “
” اطلاع نداريد؟ . . . . نميدانيد که کمپانی نفت جنوب “
” تاچه اندازه ريشه ھای خودرا بزندگی جامعه مردم ايران فرو
” برده است؟ . . . . .”
مصدق جواب اين مطلب و ساير کسانی را که بعلت سياست انترناسيوناليستی
و سوسياليستی دادن امتياز را به شوروی مضر نميدانستند و او را مرتجع
و مالک ميناميدند در سخنان قبل از دستور خود در جلسه ٢٨ آذر

” ھر کس در اين روز و در اين مملکت بخواھد بوطن خود خدمت “
” کند وھرکس که بخواھد منافع اين جامعه را حفظ کند از دو “
” طرف مورد خطاب است. يک وقت روزنامه ھای دست راست “
” بمن دشنام ميدادند و روزنامه ھای دست چپ بشھادت اوراق “
” خود مرا تحسين مينمودند . امروز برای پيشنھادی که من “
” بمجلس نموده ام اوّلی ھا ساکتند و دوّمی ھا انتقاد مينمايند “
” و ھرکدام ميخواھند که من ھرچه ميگويم بمنافع آنھا باشد “

” ازروزی که شرکتھای خارجی برای گرفتن امتياز استخراج نفت “
” به ايران آمده اند و از روزی که آقای ساعد نخست وزيردر “
” مجلس اظھار نمود که راجع به نفت با آنھا مذاکره ميکنم “
” (مقصود امريکائيان است) چون من با ھر امتيازی قوياً “
” مخالف بودم ، تصميم گرفتم که ھروقت موقع رسيد مخالفت “
” نمايم . . . . “
مصدق سپس اضافه ميکند که کليه پيشنھادات وی دراين جھت بوده است
که شوروی بتواند با کمک به استخراج نفت توسط ايرانی خريدار نفت ايران
شود و نه صاحب امتياز آن بطرزی که رويه دول استعماری است و اضافه
ميکند که:
” … من اگر اھل ايمان و عقيده نبودم ٢٠ سال با دولت “
” ديکتاتوری جدال نمينمودم ، من با آن دولت جنگيدم “
” زندان رفتم وتحت نظارت درآمدم و من وقتی آزاد شدم “
” که دولت شوروی در صحنه سياست ايران دخالت کرد “
” (مقصود اشغال شمال ايران درجنگ جھانی دوم است) “
” پس دليل ندارد که من بايک سياست موافقت کنم وبا سياست “
” دولت شوروی مخالفت نمايم. من رنجانيدن و عصبانی “
” کردن ھمسايگان بخصوص ھمسايه شمالی را ……………. “
” بزرگترين خيانت ميدانم وآرزومندم سياسيون بزرگ آن دولت “
” وسوسه و اغوای پاره ای ناصحين بدخواه را در دماغ خود”
” راه ندھند و سعی کنند کماکان در قلوب مردم اين مملکت “
” راه يابند . . . . “
سپس با دعوت به اتحاد ميگويد:

” … من متاسفم که بعد از سقوط ديکتاتوری بجای اينکه “
” سياسيون اين مملکت ازتجارب گذشته عبرت بگيرند وبه آزادی”
” خواھان صدر مشروطيت تأسی کنند و از يک سياست بتمام “
” معنی ايرانی پيروی کنند و بجای اينکه نطق و قلم يعنی “
” نعمتی را که در سايه مشروطيت تحصيل شده در راه دفاع “
” از مصالح ايران بکار برند . . . عده ای شمال و عده ای “
” جنوب را قبله حاجت خود ساخته اند و جار و جنجالی در اين “
” کشور راه انداخته اند که ھستی ما را تھديد مينمايد . من از “
” ھموطنان عزيزم تمنا ميکنم بحال اين ملت رحم کنند وقدری بخود”
” بيايند و اگر دچار لغزشی شده اند استغفار کنند و متوجه “
” باشند که امروز روزی نيست که ايرانی وارد درسياست خارجی “
” حيدرنعمتی شود ما بايد ھمه يکصدا شويم و از ما صدائی غير “
” از صدای ايران در نيايد.”
سپس در جواب روزنامه آژير ميگويد:
” آنھائی که مرا بعنوان ملاکی مخالف دولت شوروی قلمداد ميکنند “
” خوبست به حساب املاکی که چھل سال دست من و خانواده ام “
” بوده است رسيدگی کنند و بدانند که من برای جلب نفع “
” زارع نبودم، من برای فرار از ديکتاتوری آنجا ساکن شدم. “
” من در آنجا خادم مردمان بيچاره بوده ام . . . . زندگی من “
” از خانه ای که به روابط فرھنگی شوروی اجاره داده ام و چند “
” مستغل ديگر اداره ميشود، من آنچه تصور مينمودم از زندگی “
” متوسط اضافه دارم سالھاست وقف بيمارستان ( نجميه ) “
” نموده ام و آنجا را مجاناً و بلاعوض اداره ميکنم. من از زندگی “

” متوسط تجاوز ننموده ام واز تجمّل بيزارم و به چيزھائی که زايد “
” از مايحتاج زندگی است عادت ندارم . من به تن پروری “
” عادت ننموده ام و از مردمان مفتخوار تنفر دارم . . . آقای “
” پيشه وری پيشنھاد من به مجلس از نظر مخالفت با رژيم “
” ( مقصود رژيم سوسياليستی شوروی است ) نبود و از نظر “
” وطن پرستی است – اگر دنيا وطن ھمگی است پس اين “
” جنگ ھا و آدم کشی ھا برای چيست؟ و اگر ھر ملتی “
” برای خود وطنی دارد . پس چراغی که بخانه رواست به مسجد “
” حرام است . مخالفت من با دکتر ميليسپو و بيانات من در “
” مجلس از نظر حمايت ازملاکين نبود بلکه برای دفاع از زارعين “
” بود که آنھا نان خالی ندارند و از آنھا مطالبه مازاد ميکرد “
” ( نوعی ماليات ظالمانه که دارائی تحت مديريت ميليسپو از “
” دھقانان مطالبه ميکرد ) . من بتمام مقرراتی که حمايت “
” از رنجبر ميکند معتقدم من غير از حمايت از اين طبقه “
” مرامی ندارم و نميخواھم که کارگری بنفع سرمايه دار بيچاره “
” و زبون بشود. ايراد من به شما اينست که مرام را از سياست “
” تفکيک نمينماييد . در ھر مملکت احزابی ھستند که ھر يک “
” پيرو يک مرامند . اشتراک مرامی ھريک از اين احزاب “
” بااحزاب سايرممالک سبب اشتراک مرامی ھريک ازاين احزاب “
” ھيچ مانعی نيستکه از نظر مرامی چند مملکت از طبقه رنجبر “
” حمايت کنند ولی از نظر سياست شئون ملی خود را حفظ “
” نمايند. تا روزيکه تمام ملل خود را عضو جامعه بشر نميدانند “
” وتا روزيکه تمام ملل مرام واحدی ندارند وتا وقتيکه خرج ودخل “

” عالم يکی نشده است ھرمملکت بايد از سياست خاص خود “
” پيروی نمايد . . . “
آينده نشان داد که مصدق نبرد را از ھمانجائی که روزنامه آژير گفته بود
شروع کرد و با سياستی که داشت نھضت ملی کردن نفت را رھبری و کمپانی
جنوب را که ” ريشه ھای خود را بزندگی جامعه ايران فرو برده بود ” ريشه
کن کرد و در حين جنگ با دشمنان خارجی از ھيچگونه برخورد با متنفذان
و مرتجعين و سرمايه داران سودجوی داخلی بنفع آزادی و در جھت
عدالت اجتماعی و حمايت از حقوق توده مردم و رنجبران دريغ نکرد . اقدامات
مقدماتی وی در جھت حمايت از دھقانان و بھبود وضع دھات ايران
ملاکين و زمين داران بزرگ را آنچنان عليه وی تجھيز کرد که با توطئه
چينی ھای وسيع بالاخره ھمراه با سرمايه داران نفتی امريکائی و انگليسی
و با کمک سازمان جاسوسی امريکا ( سيا ) کودتا شد و برنامه ھايش
نافرجام ماند .
۴٣ ١٣٣۵ که مانند ھمنوعان خود نان را ھميشه به نرخ روز خورده است ۴۴ ١١ آذر ١٣٢٣ مجلس ، طرح ” تحريم امتياز نفت ” را مطرح کرده بود . ٢٢١ مورخ ١۴ آذرماه ١٣٢٣ چنين نوشت: ۴۶ ١٣٢٣ مجلس چنين گفت: ۴۶ ۴٧ ۴٨ ۴٩
ادامه دارد . . .

هیچ نظری موجود نیست: