نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۴ فروردین ۱۰, دوشنبه

ایهود اولمرت به دلیل خیانت در امانت و کلاهبرداری مجرم شناخته شد

ایهود اولمرت به دلیل خیانت در امانت و کلاهبرداری مجرم شناخته شد

ایهود اولمرت، نخست‌وزیر پیشین اسرائیل در محاکمه مجددش در دادگاهی در بیت‌المقدس به دلیل خیانت در امانت و کلاهبرداری مجرم شناخته شد.
او در سال ۲۰۱۲ از اتهام گرفتن پول از یک حامی ایالات متحده امریکا تبرئه شده بود، اما پس از آنکه صدایی ضبط شده و منسوب به او که در آن وی به گرفتن پول اشاره می‌کرد منتشر شد، دستور محاکمه مجدد صادر شد.
آقای اولمرت از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ به عنوان نخست وزیر اسرائیل فعالیت داشت. او همچنین در پرونده دیگری به دلیل رشوه‌خواری در سال ۲۰۱۴ به شش سال زندان محکوم شده است. او در این پرونده درخواست تجدید نظر کرده است.
آقای اولمرت بین سالهای ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۳ شهردار بیت‌المقدس بود و بعد به عنوان وزیر وارد کابینه اسرائیل شد.
در سال ۲۰۰۶ که آریل شارون، نخست‌وزیر وقت اسراییل دچار سکته مغزی شد، اهود اولمرت جای او را پر کرد و قدرت را در دست گرفت.
اتهامات مختلف فساد بر تمام دوران سه ساله نخست‌وزیری آقای اولمرت سایه افکنده بود و او نهایتا پذیرفت که از سمت خود کناره گیری کند.

حضور چند نوجوان در ویدیوی جدید داعش از 'قتل چند مرد علوی در سوریه'


پسر نوجوانی که چاقو را برای افراد داعش می‌برد
ویدیوی تازه‌ داعش گروهی پسر نوجوان را در شهر حماه سوریه نشان می‌دهد که در بریدن سر هشت مرد که گفته می‌شود علوی بوده‌اند مشارکت دارند.
گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) این ویدیو را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرده و دیده‌بان حقوق بشر سوریه، سازمانی مستقل که مقر آن در بریتانیاست، اصالت ویدیو را تایید کرده است.
خبرگزاری آسوشیتدپرس هم این ویدیو را مشابه و همخوان با دیگر گزارش‌های مربوط به داعش می‌داند.
در این ویدیو گروهی پسر نوجوان هشت مرد را با لباس نارنجی که دستهایشان از پشت بسته شده به محل اجرای اعدام هدایت می‌کنند و آن‌ها را به افراد داعش تحویل می‌دهند. پسری با یونیفرم سیاه چاقویی را به یکی از افراد داعش می‌دهد و سپس یکی از مردان داعش زندانیان را می کشد.
در این ویدیو یکی افراد داعش صحبت می‌کند و علوی ها را "کفار نجس" خطاب می‌کند. او همچنین می‌گوید که اقدامات نظامی علیه داعش که در حال حاضر در جریان است باعث تقویت این گروه می‌شود: "انشالله شمشیرهای ما بزودی به نُصِیری‌ها و هم‌پیمانانشان مثل بشار اسد و حزبش خواهد رسید."
کلمه نُصیِری اصطلاحی است که برای کوچک شمردن علوی ها به کار می‌رود. علوی ها بزرگترین اقلیت دینی را در سوریه تشکیل می‌دهند و بشار اسد و بسیاری از رهبران حزب حاکم این کشور از پیروان آن هستند.
در همین حال خبرگزاری دولتی لبنان به نقل از خانواده یونس حجیری، یکی از گروگان های لبنانی داعش، خبر داده که او هم به قتل رسیده است.
یونس حجیری تقریبا سه ماه پیش در شهر عرسال در نزدیکی مرز سوریه و لبنان ربوده شد و خانواده او می گویند تصویر یکی از افراد داعش که سر بریده او را در دست دارد در شبکه های اجتماعی منتشر شده است.
شهر مرزی عرسال تابستان گذشته هدف حمله داعش و جبهه نصرت (گروهی وابسته به القاعده) قرار گرفت و تعدادی سرباز و پلیس لبنانی ربوده شدند. تا به حال چهار نفر از این گروگان‌ها به قتل رسیده‌اند که دوتای آنها را داعش سر بریده است و هنوز بیست نفر دیگر در دست نیروهای داعش اسیرند.
در همین حال یوگنی ساتانوفسکی کارشناس سیاسی روس می‌گوید که داعش بیش از آنکه از کشورهای اروپایی و مراکش عضوگیری کند به آسیای مرکزی و قفقاز شمالی روی آورده و هدفش جذب دانشجویانی است که تحصیلاتی عالی دارند و "آرام و متمکن" هستند.
گفته می‌شود ۱۵۰۰ نفر از قفقاز شمالی در کنار نیروهای داعش در سوریه می‌جنگند. قفقاز شمالی شامل جمهوری‌های خودگردان در جنوب روسیه مثل چچن،داغستان، اینگوش و اوستیای شمالی است.
همچنین به گفته پلیس اتحادیه اروپا، یوروپل، داعش از اینترنت برای عضوگیری استفاده می‌کند و به خصوص در شبکه‌های اجتماعی بسیار فعال است. به گفته رئیس یوروپل، هواداران داعش نزدیک به پنجاه هزار حساب توئیتر مختلف دارند و روزانه بیش از صدهزار پیام توئیت می‌کنند.

شمشير عربستان سعودی، ايران را نشانه گرفته است نه يمن را

 

شنبه ۸ فروردين ۱۳۹۴ - ۲۸ مارس ۲۰۱۵

محمدعلی اصفهانی

esfahani.jpg
آنچه اين روز ها در يمن می گذرد، بسيار بيش از آنچه بعضی ها گمان می کنند، با ميهن ما و سرنوشت ما، و تاريخ ما و ای بسا جغرافيای ما گره خورده است.
کوچکترين غفلت نظام ملايان، و کوچکترين اشتباه محاسبه ی اين راهزنانِ فعلاً راهبان، می تواند هر آنچه تا کنون از سموم نفس اينان در امان مانده است را نيز به باد فنا دهد.
دشمنان بيرونی اين آب و خاک، اين بار، شمشير را از رو بسته اند، و فقط باقی مانده است که در نخستين فرصتی که برايشان فراهم آيد يا فراهم آورده شود از غلاف، بيرونش بياورند.

می خواستم در اين باب، به تفصيل بنويسم. اما گزيده هايی که از مقاله ی ۲۷ مارس رابرت فيسک در اينديپندنت انگلستان، و دو سرمقاله ی ۲۶ و ۲۷ مارس عبدالباری عطوان در «الرّأی العام» تهيه کرده بودم تا در ادامه ی نوشته ی خود بياورم، آن قدر مفصل در آمدند که بيم بيش از اندازه طولانی شدن اين مقاله، مرا به احاله ی آنچه می بايست ـ و می بايد ـ نوشت به مقاله يا مقالاتی ديگر وادار کرد. به خصوص با توجه به اين که اين هر دو صاحب نظر سرشناس امور خاورميانه، همانگونه که خواهيد خواند، به صورتی کلی تر ـ اما دقيق ـ محور های اصلی بحث را مشخص کرده اند.
بنابر اين، علی الحساب به ترجمه ی گزيده ی اين سه مقاله اکتفا می کنم، و پيشاپيش از همه ی خوانندگان گرامی عذر تقصير می خواهم.

۸ فروردين ۱۳۹۴ 
۲۸ مارس ۲۰۱۵

گزيده يی از دو سرمقاله ی «الرأی اليوم» در ۲۶ و ۲۷ مارس، به قلم عبدالباری عطوان

۱ ـ عربستان سعودی، به لحاظ توازن قوای نظامی، بی ترديد در موقعيت بسيار برتری قرار دارد، و «دشمن»، در مقايسه با آن بسيار فقير و ضعيف است.
عربستان سعودی، به پيشرفته ترين سلاح ها، از جمله هواپيما های جنگی اف ۱۵ و اف ۱۶، دفاع هوايی نيرومند، و يک ارتش صدو پنجاه هزار نفری، مجهز است.
آنچه عربستان سعودی فقط طی سه سال گذشته بابت خريد هواپيما و تانک آلمانی و اروپايی پرداخته است به بيش از صد و پنجاه ميليارد دلار بالغ می شود که معادل است با بودجه ی کل بيش از چهل سال و حتی بيشتر يمن.
 
۲ ـ اما در جنگ های جديد، برتری نظامی، ضامن پيروزی نيست. به عنوان مثال، آمريکا با سه هزار و پانصد حمله ی هوايی به پايگاه های داعش در سوريه و عراق، موفق به شکست دادن داعش نشده است. و يا مثلاً حملات هوايی سوريه که با عمليات زمينی نيرومندی هم همراه است، هنوز پس از گذشت چهار سال نتوانسته است طرف مقابل را از پا درآورد.
 
۳ ـ صنعا، شايد تنها پايتختی باشد که تسليم هيچ نيروی اشغالگری نشده است. چه عرب، و چه غير غرب.
عثمانی ها، پرتغالی ها، و انگليسی ها از آن دوری جستند، و حتی ملک عبدالعزيز، بنيانگذار پادشاهی آل سعود، از فرزند خود که در مقام فرمانده قوای سعودی قصد اشغال دو منطقه ی نجران و جيزان در جنوب و شمال يمن را داشت خواست که فوراً به عربستان برگردد.
 
۴ ـ يمنی ها، جنگاوران سرسختی هستند. چه حوثی ها، و چه دشمنان حوثی ها.
اگر عربستان سعودی توانسته است ائتلافی از ده کشور عربی و اسلامی، از جمله مصر و سودان و اردن و پاکستان، تشکيل دهد، طرف ديگر هم از حمايت کمتری برخوردار نيست: عراق، سوريه، ايران، روسيه، و دولت های بريکس [پنج کشور روسيه، هند، چين، برزيل و آفريقای جنوبی، که هر سال پيرامون اهداف اعلام شده، گرد هم جمع می شوند.]
 
۵ ـ شايد ائتلاف داخلی ميان حوثی ها و علی عبدالله صالح [که از ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۰ به عنوان ريیس جمهور يمن شمالی، و در پی ادغام دو يمن، از ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۱ به عنوان رييس جمهور يمن يکپارچه، جمعاً به مدت سی و سه سال بر يمن حکم می راند] و کاردانی و کاريزمای او، از همه ی ائتلاف های ديگر مهم تر باشد. مخصوصاً با توجه به شخصيت ضعيف و بی تجربگی رييس جمهور فراری فعلی عبد ربه منصور هادی.
 
۶ ـ اعتقاد و ايمان جنگجويان، نقش بسيار مهمی در تعيين سرنوشت يک جنگ دارد. و تفاوت است ميان کسانی که در سرزمين خود، در موضع دفاع از کرامت ملی وميهنی خود می جنگند، با نظاميان بيگانه و بمب افکن هايشان در آسمان.
 
۷ ـ قبل از هر چيز بايد اين موضوع برايمان روشن باشد که عربستان سعودی، نه به حوثی ها، بلکه به ايران اعلام جنگ داده است.
رويکرد مثبت آمريکا به ايران، افزون شدن قدرت دولت سوريه در برابر نيرو های مسلح مخالف، آشفتگی و به هم ريختگی اوضاع در ليبی، و تسلط مستقيم يا غير مستقيم ايران بر چهار دولت محوری عرب، يعنی بر عراق و سوريه و لبنان و يمن، و نيز بر بخشی از فلسطين، باعث شده است که هيبت و ابهت عربستان سعودی متزلزل شود.
عربستان سعودی، به خاطر بازسازی هيبت و ابهت متزلزل شده ی خود است که وارد جنگ مستقيم و رو در رو شده است.
اما ايا دست يازيدن عربستان سعودی به تهاجم نظامی و جنگ مستقيم و رو در رو واقعاً خواهد توانست از نفوذ ايران در منطقه بکاهد؟
 
۸ ـ رهبران عربستان سعودی، به خوبی آگاهند که کارشان يک ريسک بزرگ است. جنگاوران يمن، بر خلاف عربستان سعودی، سلاح های پيشرفته ندارند، و حتی اگر چند تايی هواپيمای قديمی روسی هم در اختيارشان بود، آن هواپيما ها را هم عربستان سعودی در بمباران های خود منهدم کرده است.
اما اين جنگاوران، امروز يا فردا، احتمالاً خواهند توانست مثل حزب الله و حماس، از قدرت موشکی برخوردار شوند.
 
۹ ـ ناتو، در مدت کوتاهی، فقط طی چند هفته، توانست در ليبی پيروز شود و نظام قذافی را براندازد. اما نتيجه چه شد؟:
رشد و پرورش و ايجاد گروه های شبه نظامی متعدد و سازمان های اسلاميست افراطی مثل القاعده و انصار الشريعة و اخيراً هم داعش.
همين مورد، در سوريه و عراق هم اتفاق افتاد.
چرا بايد خیال کنيم که يمن يک استثنا خواهد بود؟
وقتی که اين مورد، در يمن هم تکرار شود، جهان چه خواهد کرد؟ چه کاری می تواند بکند؟
 
۱۰ ـ يمن، به يک سرزمين بدون حکومت، بدون ادارات و نهاد ها و مؤسسات، و بدون رييس، بدل شده است.
همه چيز، به سمت يک هرج و مرج خونين، و يک جنگ فرقه يی، و يک جنگ داخلی در حرکت است.
نه فقط جنگ فرقه يی و داخلی در خود محل. بلکه شايد در کشور های همسايه نيز. اگر نخواهيم بگوييم که در تمامی منطقه.
 
 
۱۱ ـ بر مبنای يک تخمين، در حال حاضر، بيش از پنجاه ميليون قطعه سلاح، در يمن وجود دارد. يعنی نفری دو قطعه سلاح. دو قطعه سلاح برای هر نفر.
اما حدس زده می شود که طی چهار سال گذشته، هزاران تُن سلاح توسط عربستان سعودی و ايران، وارد يمن شده باشند. و به اين حساب، لازم باشد که ميزان اين تخمين را دو برابر کرد.
 
۱۲ ـ ما می توانيم تاريخ شروع دخالت نظامی عربستان در یمن را بدانيم؛ اما جنگ، مرحله به مرحله تغيیر می کند، و نه ما و نه عربستان سعودی نمی توانيم تاريخ پايان آن را تعيين کنيم، و نمی توانيم بدانيم که چه ها پيش خواهد آمد.
جنگ سوريه، بر خلاف محاسبات پيشين، بعد از گذشت چهار سال، هنوز ادامه دارد.
 
۱۳ ـ حملات هوايی عربستان سعودی به يمن، شانس راه حل سياسی را از ميان برد، و آتش جنگ قومی را در منطقه برافروخت و آن را آنچنان شعله ور کرد که با تغيیر و تحولاتی که در آينده رخ خواهد داد، بعيد است که ديگر بتوان به راه حل سياسی فکر کرد، مگر آن که معجزه يی رخ دهد.


۱۴ ـ اين ائتلاف دهگانه، دشمنی به نام ايران را نشانه گرفته است، و هدفش ايران است.
اما نکته يی که نبايد ناديده گرفته شود اين است که ايران، نه در خاک خود، بلکه در کشور های عربی می جنگد، و تلفات انسانی و غير انسانی آن، به ميزان حد اقل است. در حالی که اين تلفات، در کشور های عربی، به صورت مضاعف، رو به فزونی می نهد.
 
۱۵ ـ ايران، تا به حال به محکوم کردن اکتفا کرده است، و به دخالت نظامی عربستان سعودی عليه متحدان ايران، يعنی حوثی ها و صالحی ها [نيرو های علی عبدالله صالح، که در مقطعی از دوران رياست جمهوری خود به شدت با حوثی ها جنگيده بود، ولی امروز با آن ها متحد شده است] پاسخ نظامی نداده است. اما با تغيیر و تحولاتی که در آینده پيش خواهد آمد، بعيد است که به روش کنونی خود ادامه دهد.
 
۱۶ ـ وقتی که جنگ، وارد مرحله ی دوم خود، يعنی وارد مرحله ی زمينی شود ـ و اين چيزی است که به نظر می رسد نزديک است ـ قضايا شکل ديگری به خود خواهند گرفت.
فراموش نکنيم که آمريکا در همين يمن، هم از طريق هوا، و هم از طريق زمين (توسط ارتش يمن) به مدت هفت سال با القاعده جنگيد، ولی نه تنها پيروز نشد، بلکه قدرت القاعده، در اين جنگ، بيشتر از پيش نيز شد.

گزيده يی از محور های تازه ترين مقاله ی رابرت فيسک در شماره ی ۲۷ مارس اينديپندنت انگلستان:

۱ ـ پادشاه عربستان سعودی، در جهان عرب، به بی درايتی و به ناتوانی در تصميم گيری، شناخته شده است. و از همين رو بايد پرسيد که آیا حمله به يمن را خود او فرمان داده است و يا شاهزادگانی سعودی در دل ارتش، که حتی از وفاداری نيرو های امنيتی عربستان به پادشاهی سعودی هم مطمئن نيستند.
 
۲ ـ سعودی ها در حالی از استقرار يک حکومت متمايل به ايران در يمن نگرانند که گويا از ياد برده اند که پیشاپيش چنين اتفاقی افتاده است. آن هم با ياری خود آن ها، که از تجاوز آمريکا و انگلستان به عراق در سال ۲۰۰۳ پشتيبانی همه جانبه ی سياسی و اقتصادی و نظامی کردند:
دولت عراق، در شمال کشور آن ها، حکومتی است متمايل به ايران.
 
۳ ـ شايد نيمی از افراد ارتش عربستان سعودی را کسانی تشکيل داده اند که اصل و نسب يمنی دارند و از طوايف يمن هستند، و حال بايد با فاميل و خانواده ی خود در يمن بجنگند. اين، موضوع ساده يی نيست و نمی تواند برای عربستان سعودی بی خطر باشد و مشکلی ايجاد نکند.
 
۴ ـ انقلاب يمن، خنجری است در امعا و احشای خاندان آل سعود. و از همين رو، تعجب آور نيست که پادشاه عربستان سعودی ـ اگر واقعاً هموست که حکم می راند ـ بخواهد نقطه ی پايانی بر آنچه در يمن می گذرد بگذارد.
اما آیا بمباران صنعا می تواند اين خواسته ی او را برآورده کند و شورش شيعيان را درهم بشکند؟
 
۵ ـ در شمال عربستان، سپاه پاسداران، در حال جنگ با داعش است. و در شمال غربی اين کشور، همين سپاه پاسداران مشغول ياری رسانيدن به حکومت سوريه است در مبارزه با داعش و النصرة، و تتمه ی آنچه خود را «ارتش آزاد سوريه» ناميده است.
حزب الله شيعه هم در کنار اسد می جنگد.
و همچنين، بخشی از مسلمانان شيعی افغانستان که اونيفورم ارتش سوريه را به تن دارند.
 
۶ ـ احتمال اين که ادعای عربستان سعودی مبنی بر حضور نيرو های ايرانی در يمن برای کمک به حوثی ها درست باشد اندک است. اما سلاح های ايرانی در يمن موجودند.
 
۷ ـ اين، نخستين بار در تاريخ معاصر عرب است که يک ائتلاف سُنی متشکل از ده کشور ـ از جمله پاکستان که مسلح به سلاح اتمی است ـ به يک کشور عربی حمله می کند.
 
۸ ـ حمله به يمن، از همين حالا، باعث جدا شدن صف بندی ها در کشور های عربی شده است.
سعد حريری [نخست وزير سابق راستگرا و متمايل به غرب و اسراييل لبنان] تصميم حمله به يمن را «شجاعانه و خردمندانه» توصيف کرده است.
اما به ياد داشته باشيم که او نه فقط يک سنی است، بلکه علاوه بر آن، يک شهروند عربستان سعودی هم هست.
اما حزب الله، با کلماتی حساب شده و سنجيده، حمله ی عربستان سعودی را «يک ماجراجويی محاسبه نشده» ناميده است.
 
۱۰ ـ آمريکا نمی داند چه بايد بکند. مذاکرات اتمی با ايران، برای آمريکا در درجه ی اول اهميت قرار دارد، و آمريکا نمی تواند به صورت مستقيم، در اين حمله، به عربستان سعودی کمک نظامی کند. 
 
۱۱ ـ هرچه به توافق احتمالی ميان ايران و آمريکا نزديک تر می شويم، متحدان آمريکا در جهان عرب، بيشتر به تکاپو می افتند و می کوشند از کارت هايی که در دست دارند، عليه اين توافق استفاده کنند.
 
۱۲ ـ بر خلاف تصور بعضی ها، آنچه عربستان سعودی را به سمت اين ماجراجويی سوق داده است، نزديک شدن حوثی ها به عدن نيست؛ بلکه نزديک شدن ايران و آمريکا به توافق در لوزان است.
 
۱۳ ـ واقعيت عريان و پنهان نشدنی به نزد مردمان عرب اين است که عربستان سعودی، اشباع شده از سلاح های آمريکايی، به گونه يی واضح و آشکار، به جای به کار گرفتن سلاح های خود عليه دشمن سنتی [اسرایييل] اين سلاح ها را عليه يک کشور عربی به کار گرفته است.
وقتی شما به سخن پراکنی ها و لفاظی های عربستان سعودی گوش می کنيد، گمان می بريد که گويا عربستان سعودی، نه يک کشور عربی ديگر، بلکه اسراييل را دارد بمباران می کند.
 
۱۴ ـ تاريخ ، احتمالاً حکايت خواهد کرد که حمله به يمن، سرآغاز يک جنگ بزرگ ميان سنی و شيعه شد.
مذهب رسمی عربستان سعودی، وهابيت است که حداقل به صورت رسمی، همان ايده ئولوژی طالبان و داعش است، و نه چيزی متفاوت با آن.
پانزده تن از نوزده هواپيما ربايی که واقعه ی سپتامبر ۲۰۱۱ را به وجود آوردند از عربستان سعودی بودند.
و همين کشور است که بن لادن را به دنيا هديه داده است. و فراموش نکنيم که اصل و نسب بن لادن هم به قبايل يمنی می رسيد. 
 
۱۵ ـ وقتی که يمن [يمن شمالی آن زمان که هنوز دو يمن در هم ادغام نشده بودند] تحت حاکميت علی عبدالله صالح، از صدام در جنگ اول عراق [به هنگام اشغال کويت توسط صدام] حمايت کرد،عربستان سعودی به عنوان انتقام از دولت يمن، ده ها هزار يمنی ساکن عربستان را از عربستان اخراج کرد و آواره ساخت.
آيا حالا، عربستان می تواند انتظار داشته باشد که يمنی ها از او حمايت کنند؟
 
۱۶ ـ تا امروز، آخرين باری که عربستان سعودی در يمن مداخله ی نظامی کرده بود، زمان عبدالنّاصر بود. عربستان در يمن بانيرو های ارتش مصر جنگيد، و فاجعه به بار آورد.
اما امروز، عربستان سعودی، ارتش مصر [مصر ژنرال کودتاچی و قاتل مبارزان راست و چپ و ميانه ی مصری، و بازپس گيرنده ی انقلاب مردم مصر، و بازگرداننده ی اين کشور به دورانی سياه تر از دوران حسنی مبارک] را در کنار خود دارد.
عربستان سعودی حتی به اين فکر می کند که از افراد ارتش مصر به عنوان نيروی زمينی و سرباز پياده ی خود در اشغال يمن استفاده کند. ٭
 
۱۷ ـ اگر بخواهيم جدی تر به موضوع نگاه کنيم بايد از خود بپرسيم که:
آیا حمله ی عربستان به يمن، به حل نزاع آینده ی درون خاندان آل سعود کمک می کند؟ همه ی شاهزادگان سعودی، معتقد نيستند که بايد يمن را به «سنگ زاويه» ی عربستان سعودی و نقطه ی اتکايی که عربستان بتواند خود را با تسلط بر آن بازسازی کند و از نو بنا نهد تبديل کرد.
همه ی أن ها همچنين معتقد نيستند که وهابيت بايد برای هميشه مذهب حاکم بر عربستان باشد.
 
۱۸ ـ چه کسی از آنچه در يمن می گذرد سود خواهد برد؟ توليد کنندگان نفت. يعنی عربستان سعودی و ايران.
www.ghoghnoos.org
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

لينک مقاله ی ۲۶ مارس رابرت فيسک در اينديپندنت:

independent.co.uk/

لينک مقاله ی ۲۶ مارس عبدالباری عطوان در الرّأی اليوم:

raialyoum.com/?p=235933

لينک مقاله ی ۲۷ مارس عبدالباری عطوان در الرّأی اليوم:

raialyoum.com/?p=236448

 
٭ نکته يی که حتماً بايد در همين جا و قبل از آن که دير ـ يا ديرتر شود ـ توجه همگان را به آن جلب کنم، بازی بسيار خطرناک و ماليخوليايی رهبر مجاهدين و همسر او در مقام رله کننده ی فرامين او، با جان اسيران ليبرتی در اين قضيه است، و ارسال دعوتنامه ی رسمی برای ملايان و مزدورانشان در عراق به قتل عام آن دست و بال بستگان.
متأسفانه، دافعه ی بيش از حد تشکيلات مجاهدين در ميان شخصيت ها و نيرو های اپوزيسيون، باعث بی تفاوتی آن ها نسبت به سرنوشت کسانی شده است که تنها گناهشان ايمان به رهايی خلق، و در اين مسير، اعتماد به موجوداتی غير قابل اعتماد است:

۱ ـ رهبر، طی اطلاعيه يی با امضای «دبيرخانه ی شورای ملی مقاومت»، از حمله ی عربستان سعودی و مرتجعين ديگر منطقه به یمن ابراز سپاسگزاری و قدر دانی کرده است و آن را گامی برای مبارزه با بنيادگرايی در منطقه از سوی عربستان سعودی دانسته است.

۲ ـ همزمان، ژنرال ديويد فيليپس، از سرپرستان و اسپانسر های فعلی رهبری مجاهدين، و يکی از فرماندهان ميدانی جنگ در عراق اشغال شده، که چکمه هايش نه تا زانو، که تا گلو در خون مردم عراق فرو رفته است و صد ها و صد ها عراقی به دليل مقاومت در برابر اشغال سرزمين خود، به دست او و سربازان او و مشابهان او به خاک و خون غلطيده اند و يا روانه ی ابوغريب و ابو غريب ها شده اند و يا همچون آن دخترک ده دوازده ساله ی عراقی مورد تجاوز قرار گرفته اند و یعد در برابر چشمان پدر و مادرشان به آتش کشيده شده اند، در گفتگويی با تلويزيون «بلومبرگ» با اشاره به جنگ در يمن، اعلام کرده است که:
«ما لازم نيست حتی از سربازان خود استفاده كنيم، ما می توانيم از اين نيروهای مقاومت كه در حال مبارزه با رژيم بنيادگرای ايران هستند استفاده كنيم. از ايرانی ها كه در اختيار ما هستند و وجود دارند استفاده كنيم.» (عين ترجمه ی خود مجاهدين)

۳ ـ جان بولتون ، يکی ديگر از اسپانسر ها و سرپرستان رهبری مجاهدين نيز در مقاله ی دو روز پيش خود (۲۶ مارس) در نيويورک تايمز نوشته است که بايد همين حالا برای جلوگيری از دسترسی ايران به بمب اتمی، ايران را بمباران کرد.
لينک مقاله ی جان بولتون درنيويورک تايمز

nytimes.com/2015/03/26/opinion/to-stop-irans-bomb-bomb-iran.html?_r=0