نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۶ شهریور ۳۰, پنجشنبه

برگزاری هشتادوسومین کنگره‌ی انجمن جهانی قلم را به اعضا و همه‌ی نویسندگانی که دغدغه‌ی زیستن در جهانی آزاد و برابر دارند، شادباش می‌گوییم.


اعضای محترم انجمن جهانی قلم

درود!
برگزاری هشتادوسومین کنگره‌ی انجمن جهانی قلم را به اعضا و همه‌ی نویسندگانی که دغدغه‌ی زیستن در جهانی آزاد و برابر دارند، شادباش می‌گوییم. کانون نویسندگان ایران که تا چند ماه دیگر ( آوریل ۲۰۱٨) وارد پنجاهمین سال تاسیس خود می‌شود از فرصت پیش‌آمده برای سخن گفتن با اعضای انجمنی که در بالای هدف‌های خود پاسداری از آزادی بیان را قرار داده، خرسند است. این همان هدفی است که کانون نویسندگان ایران بر اساس آن تشکیل شده است و در راهش، در رژیم گذشته و کنونی ، همواره متحمل فشار و آزار و ممنوعیت و سرکوب بوده است. بازداشت و زندان و احضار پیاپی اعضای این تشکل از زمان تاسیس آن و بعدها به قتل رساندن برخی از آنها در پروژه‌هایی که ماموران امنیتی طراحی کرده بودند، فقط گوشه‌ای از شرایط خشونت‌بار و سبعانه‌ای است که کانون در طول سالیان حیات خود با آن روبرو بوده و هست. این رویه همچنان ادامه دارد و در شکل‌های دیگر تکرار می‌شود. برای درک بهتر این وضعیت شاید دانستن این نکته کافی باشد که کانون برای انجام فعالیت‌هایش حق داشتن حتی یک اتاق را به نام خود ندارد و گاه جلساتی که در منزل اعضا برگزار می کند با تهدید ماموران امنیتی مواجه می‌شود. سال گذشته با هجوم ماموران به محل برگزاری مجمع عمومی کانون که منزل شخصی یکی از اعضا بود، از تشکیل آن جلوگیری کردند؛ کاری که در این سا‌ل‌ها بارها تکرار شده است. ممانعت از برگزاری مراسم و جلسات ادبی و پرونده‌سازی امنیتی برای اعضا و . . . گستره‌ی این برخوردها به کانون محدود نیست و عرصه‌های دیگر را نیز دربر دارد. هم‌اکنون چندین خبرنگار، وبلاگ‌نویس و کسانی‌که عقاید خود را در سطح عمومی ابراز داشته‌اند در زندان هستند و حتی بعضی از آنها حکم اعدام گرفته‌اند. شماری از فعالان حقوق زن ، کنش‌گران حقوق کودک و اعضای تشکل‌های کارگری در زندان هستند. در همین روزها (و احتمالا زمانی که شما این پیام را می‌شنوید) چندین زندانی از همین نوع که برشمردیم ، برای اعتراض به پایمال شدن حقوق اولیه‌اشان نزدیک به پنجاه روز است که در اعتصاب غذا بسر می‌برند. 

همکاران عزیز!
در بیان نتیجه‌ی چند دهه اعمال سانسور و کاربرد سیستماتیک سیاست‌های فرهنگیِ حاکمیت در عرصه‌ی ادبیات و هنر، همین بس که در کشور ٨۰ میلیونی ایران تیراژ کتاب به سیصد نسخه رسیده و خودسانسوری به مثابه‌ی تابعی از سانسور، بیدادگرانه و موریانه‌‌وار به جان فرهنگ انسانی افتاده است و هر دم آن را پوک‌تر می‌کند. در جهان قرن بیست‌ویکم متاسفانه هنوز جایی ، جاهایی وجود دارد که نویسندگان مجبورند برای انتشار کتاب خود از دولت مجوز بگیرند و اثر خود را ابتدا از چشم ماموران دولتی بگذرانند و سپس منتشر کنند؛ ایران یکی از این معدود کشورهاست. عرصه‌ی هنر، از موسیقی تا سینما و از تئاتر تا رقص نیز از ویران‌گری سانسور در امان نیست. طرفه آن‌که نیمی از جمعیت؛ یعنی زنان حق وارد شدن به بعضی از هنرها را ندارند. کانون نویسندگان ایران در کنار تلاش‌های دیگر، برای توجه بیشتر جامعه به اثرهای مخرب سانسور و مبارزه با آن، نزدیک به یک دهه است که روز سیزدهم آذر را روز مبارزه با سانسور در ایران نام‌گذاری کرده است.
با وجود همه‌ی تنگناهایی که دولت‌ها در نیم قرن عمر کانون بر فعالیت آن تحمیل کردند این تشکل از هدف‌های اساسی خود گامی به عقب برنداشت و مبارزه‌‌اش را با سانسور حکومتی، دفاع از آزادی بیان و حقوق صنفی و حیثیت اجتماعی نویسندگان ادامه داد. این راهِ ناگزیر نویسندگانی است که یقین دارند شکوفایی ادبیات و هنر و هر نوع ابراز وجود آدمی جز با آزادی بیان بی‌هیچ حصر و استثنا ممکن نیست.

نویسندگان آزاده!
امیدواریم هشتادوسومین کنگره‌ی انجمن جهانی قلم با نتیجه و موفقیت بسیار برگزار شود. با توجه به هدف‌های تعریف شده، بی‌تردید برای این انجمن موفقیت معنای دیگری جز بسط هرچه بیشتر آزادی بیان در جهان و از میان بردن موانع پیش روی آن ندارد. هر ذره عقب راندن سانسور و رها کردن قلم از شر آن برای کانون‌ها و انجمن‌هایی مانند انجمن قلم یک پیروزی محسوب می‌شود. کانون نویسندگان ایران خود را جزو جامعه‌ی جهانی اهل قلم می‌داند و انتظار دارد در مسیر ناهموار کوشش‌هایش و در شرایطی که گوشه‌ی بسیار کوچکی از آن را توصیف کردیم، از حمایت‌های معنوی انجمن قلم و نویسندگان آزاد اندیش جهان برخوردار شود. 
اگر چهره‌ی جهان اکنون خونین است، اگر جهل و عقب‌ماندگی به صورت بمب میان مردم منفجر می‌شود و قربانی می‌گیرد، اگر رنج و اندوه و فقر و بی‌سوادی در جای جای جهان زندگی بسیاری از انسان‌ها را تیره و تار کرده است و صدها "اگر" دیگر از این دست . . . یکی از دلایلش به عقب رانده شدن قلم‌های مستقل و شریف و انسان‌گرا و تحدید آزادی بیان از سوی دولت‌ها و جریان‌هایی است که از چنین وضعیتی سود می‌برند. وظیفه‌ای که ما به عنوان نویسنده بر عهده داریم رهایی این قلم‌هاست تا بیشتر و بیشتر به عرصه بیایند. درود بر کوشش شما.

هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران 

۱۶ سپتامبر ۲۰۱۷ (۲۵ شهریور ۱٣۹۶)

اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد

اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد

اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد

اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد
اجرای حکم اعدام قاتل آتنا در پارس آباد

    حکم شلاق پناهجویی که دولت نروژ به ایران دیپورت کرد به اجرا درآمد - 


    سازمان حقوق بشر ایران، ۲۹ شهریور ماه ۱۳۹۶: حکم ۸۰ ضربه شلاق حد "لیلا بیات" که دولت نروژ ماه مارس به ایران دیپورت کرده بود در تهران به اجرا در آمد. دولت نروژ در تمام طول بررسی پرونده وی حاضر به پذیرش مدارک وی مبنی بر محکومیتش به این مجازات غیر انسانی نشد.
    محمود امیری‌مقدم، سخنگوی سازمان حقوق بشر ایران در این خصوص گفت: "این مایه تأسف است که مقامات  کشوری مثل نروژ، که به خاطر احترام به حقوق بشر و به‌ویژه حقوق زنان در دنیا شهرت دارد، حاضر به پناه دادن به زنی  که ازحکم شلاق در ایران فرار کرده نشدند و او را دوباره به ایران بازگرداندند. در این پرونده مقامات نروژ وظیفه انسانی و حقوقی خود را به خوبی انجام ندادند و در بهترین وجه، بدون اطمینان کامل از اینکه لیلا در صورت بازگشت به ایران مورد رفتار غیر انسانی قرار نمی‌گیرد، او را به ایران فرستادند. شواهد زیادی وجود داشت که حکم شلاق لیلا واقعی بوده ولی مقامات نروژ توجهی به این شواهد نکردند. مسولیت نخست حکم غیر انسانی ۸۰ ضربه  شلاق که در مورد لیلا اجرا شد بر عهده حکومت ایران است. ولی مقامات نروژ هم می‌بایستی سهم خود را در مسولیت قبول کنند و در قبال آن پاسخگو باشند."
    بنا به اطلاع سازمان حقوق بشر ایران، ساعت یک بعد از ظهر سه‌شنبه ۲۸ شهریور ماه حکم ۸۰ ضربه شلاق "لیلا بیات" در شعبه ۳ اجرای احکام دادسرای ارشاد به اجرا درآمد. وی سال ۱۳۸۶ به همراه سه تن از دوستانش به دلیل شرب خمر بازداشت و در نهایت در دادسرای ارشاد ناحیه ۲۱ به ۸۰ ضربه شلاق محکوم شده بودند.
    لیلا بیات و دوستانش که هرکدام با هفت میلیون تومان وثیقه آزاد شده بودند تا دو سال و نیم تلاش کردند که حکم صادره را تغییر دهند و پس از نا امید شدن از این امر، لیلا به همراه پسر ۵ ساله‌اش به کشور نروژ مهاجرت می‌کند و آنجا تقاضای پناهندگی خود را مطرح می‌کند، اما پرونده پناهجویی وی بارها توسط مقامات اداره مهاجرت نروژ رد می‌شود.
    لیلا بیات در نهایت ۲۱ اسفند ۱۳۹۵ از پسر خود که اکنون ۱۳ سال دارد جدا شده و به ایران بازگردانده می‌شود و از آن تاریخ مجدداً برای متوقف کردن حکم شلاق تلاش می‌کند ولی بجایی نمی‌رسد و در نهایت این حکم غیر انسانی به اجرا درمیاید.
    لیلا در خصوص پرونده‌اش به سازمان حقوق بشر ایران گفت: "من عیناً مشکلم را به آنها گفتم ولی دولت نروژ ۷ بار به پرونده من منفی داد و مدارکی که ارائه کردم را قبول نکرد. آنها می‌گفتند حکم دادگاه، حکم جلب، گواهی وکیل و هرچه من از ایران به ایشان ارائه می‌کردم ساختگی است و کیس من دروغ است. می‌گفتند کارشناس ما در سفارت نروژ در ایران مدارک من را بررسی کرده و گفته چنین حکمی در ایران اجرا نمی‌شود. در نهایت هم به من دو سال ترک خاک کل اروپا را دادند و من را از پسر سیزده ساله‌ام جدا کردند و به ایران دیپورت کردند."
    وی همچنین گفت: "من قبل از اینکه به ایران برگردم و حکمم اجرا شود خیلی خشمگین بودم که چرا باید این اتفاقات بیافتد و من از مملکت خودم فراری باشم. ولی اکنون بیشتر از دست دولت نروژ عصبانی هستم. اینجا قانونی داشت که ما به خاطر رعایت نکردن آن محکوم شدیم، ولی من به دولت نروژ پناه آورده بودم و فکر می‌کردم می‌توانم آنجا در امنیت باشم."

    Israel: Breaking the Silence | DW Documentary