نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۹, پنجشنبه

آوريل سال ۱۹۵۶ ميلادي ، برتولد برشت نويسنده ، شاعر و مشهورترين نمايشنامه نويس معاصر آلمان درگذشت

۳۰ آوريل سال ۱۹۵۶ ميلادي ، برتولد برشت نويسنده ، شاعر و مشهورترين نمايشنامه نويس معاصر آلمان درگذشت. او در دوران جنگ جهاني اول در بيمارستانهاي ارتش خدمت و پرستاري مي کرد و مشاهده وضع تأثير انگيز بيمارستانها و بيماران هر گونه حس ميهن پرستي را در او از بين برد.  اشعار برشت نيز لحن تند و تلخي دارد که از همان اوضاع نابسامان دوران جنگ سرچشمه مي گيرد. از آثار برتولد برشت «  زندگي گاليله ، طبل در شب و پونتيلا و خدمتکارش» را مي توان نام برد.
شرح زندگي نامه برتولت برشت
“برتولت برشت” شاعر بزرگ و انسان دوست در نهم فوريه سال ۱۸۹۸ در “آوسبورگ” آلمان متولد شد و در سال ۱۹۵۶ بعد از چهل سال مبارزه بي وقفه عليه دشمنان بشريت و جنگ بي امان و پي گير، بر ضد جنگ و جنگ افروزان در سن ۵۸ سالگي در زادگاه خود آلمان ديده از جهان فروبست.
“برشت” از کودکي علاقه زيادي به آموختن علوم طبيعي داشت و با اين انگيزه به زودي در اين رشته فارغ التحصيل شد. در اين ايام در ميهن وي ، نازيسم قدم برقله ي رفيع قدرت مي نهاد و با به قدرت رسيدن آنها ، انديشه هاي انساني به بند کشيده مي شد و جنگ عقايد در بحبوحه بحران قرار گرفته بود. در اين دوران يا مي بايد به دشمني با بشريت و مظاهر آن و به خصوص با آنچه شريف و زيباست برخاست و در صف ماجراجويان نازيسم قرار گرفت و يا به انسانيت و به زندگي و وجدان بشري که بي رحمانه به نابودي مي گراييد گرايش يافت، در صورت اول شخص منصب و شهرت ، تقرب و نعمت و راحتي مي يافت ؛ ولي در دومين وجه مرگ و زندان و شکنجه بود ، ليکن “برتولت” بي ترديد راه دوم را برگزيد. او مردي نبود که به خدمت شيطان کمر بندد و همين روحيه او باعث شد سلاح خود را بر گرفت و به راه يزدان رفت و سلاح نيرومندش نبوغ او بود.
“برشت” براي بهروزي و کامکاري آدميان نيرويي جاودان يافت، او هرگز تا آخرين نفس با اسلحه خود وداع نکرد. او حماسه عظيم انسانيت را خلق کرد. او درخشان ترين حماسه هاي عظيم انسانيت را خلق کرد و آفريدگار درخشان ترين حماسه هاي تاريخ بشري بود. “برشت” هرگز به ادبيات به عنوان يک مقوله تجملي نمي نگريست بلکه نقش برنده اسلحه خود را خوب مي شناخت. “برشت” در سال ۱۹۳۳ از چنگ گشتاپو گريخت و در خارج آلمان به انتشار نشريه ضد نازي “ورست” پرداخت ليکن هيتلر مي رفت تا با مرگ و خون قطعه ي اروپا را در کام کشد و با وجود اين شرايط “برشت” ناچارا به آمريکا مسافرت کرد و تنها دو سال پس از جنگ بود که به زادگاه خود مراجعت کرد.
“برشت” و “ريلکه” دو شاعر بزرگ آلمان هستند که محبوبيت آنان را از دو سوي مختلف، کمتر شاعري در زمان حيات يافته است. وي يک هنرمند بود و گر چه ديد هنري اش بسيار تغيير يافت اما وجدان او هرگز دچار لغزش نشد؛ شعر او ابتدا از ادراکات متافيزيکي سرچشمه مي گرفت، اما پس از مدتي اندک، جهان بيني اجتماعي يافت و روياي سوسياليسم که در آن زمان تئوري آن به تخيلي زيبا شباهت داشت ، “برشت” را به سوي خود جلب کرد. در جنگ جهاني اول “برشت” کار شاعري را آغاز کرد و در جنگ دوم هنر او همه گير شده و او در اوج شهرت قرار داشت. در آغاز کار او، مکاتب نوين هنري اصول کهنه رادر هم شکسته براي خود جايي باز مي کردند. “برشت” نيز در ابتدا تحت تاثير “ناتوراليسم” قرار گرفت. در آثار اين دوران وي حرمان و شک و تلخي و ناکامي از نابساماني ها را مي توان ديد.
ليکن ديري نپاييد که اين شيوه را رها کرد و اولين انديشه هاي اجتماعي و بشر دوستي در وي جوانه زد! خود وي مي گويد:
« … من با مردم ساده و عامي پيمان مي بندم، به سرم کلاهي پشمين از آن که آنها بر سر مي نهند مي گذارم ، مي گوييد آنها حيوانهايي متعفن و کثيفند، چنين نيست؟ خوب . منهم مثل آنانم…»
و سپس از نظر شيوه کار به اکسپرسيونيسم گرويد. “برشت” پيشرو “درام حماسه اي” است، ترانه هاي او از توده هاي ملت آلمان مايه گرفته و شکوه کتاب هاي مقدس و زيباي درام يونان را زنده مي کند. از “برشت” نمايشنامه ها و اشعار و رمانهاي زيادي بجا مانده است که معروفترين آنها عبارتند از:
“زندگي گاليله” ، “طبل درشب”، “پونتيلا و خدمتکارش ماتي”، “محکوميت لوکولوس” و “روياي سيمون ماشار”.


سالشمار زندگي:
اويگن فريدريش برتولت برشت در سال۱۸۹۸ در شهرك برتسينگ در نزديك شهر آكسبورگ در آلمان متولد شد. و شانزده ساله بود كه اولين شعر خود را سرود.
در سال ۱۹۱۸ به‌عنوان سرباز وظيفه در جنگ جهاني اول شركت كرد. او با صداي خوشي كه داشت در جبهة جنگ براي سربازان آواز مي‌خواند و بسيار مورد تشويق قرار مي‌گرفت
در ۱۹۲۲ اولين قطعه انتقادي او تحت عنوان « طبل زدن در شب» در شهر مونيخ اجرا شد. در همين سال درام « بعل» را منتشر كرد.
سال ۱۹۲۴ به شهر برلين سفر كرد و به كار در تئاتر آن شهر تا سال۱۹۲۷ پرداخت.
۱۹۳۱. شركت در ساختن فيلم «شكم سرد» اين فيلم با نام «دنيا به چه كسي تعلق دارد» نيز نشان داده شده‌است. سال بعد قسمت كنترل فيلم در برلين با نمايش آن به بهانة دفاع از ايده‌هاي چپ روانه مخالفت كرد.
۱۹۳۳. بعد از به‌قدرت رسيدن هيتلر، برشت مجبور به ترك وطن شد و با همسر و فرزندانش به اتريش و از آنجا به سوئيس گريخت.
۱۹۳۵ . تبعيت آلماني برشت تحت عنوان خائن به وطن از او گرفته شد
۱۹۳۹. مهاجرت به سوئد
۱۹۴۰. بعد از لشكركشي هيتلر به كشورهاي نورديك ابتدا به دانمارك و سپس به نروژ و فنلاند گريخت
۱۹۴۱. بعد از اشغال شدن كلية كشورهاي نورديك مجبور به مهاجرت به آمريكا شد
۱۹۴۳. عضو سازمان «شورا براي آلمان دموكراتيك» شد. در همين سال پسرش كه در ارتش آلمان خدمت مي كرد در جنگ كشته شد.
۱۹۴۵. بعد از انفجارهاي اتمي در شهرهاي هيروشيما و ناكازاكي نمایشنامة «گاليله گاليله» را نوشت.
۱۹۴۷. پس از اجراي نمايش «گاليله گاليله» در آمريكا مورد بازجويي قرار گرفت و مجبور به ترك آمريكا گرديد.
برشت سپس ناگزير به سوئيس رفت. اسم او را به عنوان يك نويسندة كمونيست در ليست سياه قرار داده بودند و به همين دليل مانع ورودش به آلمان شدند. برشت به برلين شرقي رفت و در آن جا اقامت گزيد.
۱۹۵۱. به عنوان بهترين نويسنده در آلمان شرقي معرفي شد.
۱۹۵۶. در اثر يك حملة قلبي در سن ۵۸ سالگي، زماني كه در اوج بلوغ هنري بود در شهر برلين درگذشت.

برشت و همسرش هلنه وايگل
+ نوشته شده در پنجم آذر 1385ساعت 15:4 توسط دانیال حیدری

 

ریشه‌های آپارتاید در آفریقای جنوبی و اسرائیل یکی ست!»

ریشه‌های آپارتاید در آفریقای جنوبی و اسرائیل یکی ست!»

ترجمه تراب حق‌شناس
Mon 6 05 2013

[یادداشت مترجم: مجمع عمومی ملل متحد در تاریخ ۱۰ نوامبر ۱۹۷۵ قطعنامه ۳۳۷۹ خود را تصویب کرد که ۷۲ دولت به آن رای مثبت دادند و ۳۵ دولت رای منفی (و ۳۲ عضو رای ممتنع). این قطعنامه «صهیونیسم را یکی از اشکال‌نژاد پرستی و تبعیض نژادی» تعریف می‌کرد و از همه دولت‌های جهان می‌خواست تا در برابر ایدئولوژی صهیونیسم مقاومت کنند زیرا بنابراین قطعنامه، صهیونیسم امنیت و صلح جهانی را در معرض خطر قرار می‌دهد. این قطعنامه بر اساس قطعنامه ۴۶/ ۸۶ در ۱۶ دسامبر ۱۹۹۱ لغو شد (ویکی پدیا). لغو قطعنامه فوق از نخستین نتایج جهان تک قطبی به سرکردگی آمریکا و جنگ اول آمریکا علیه عراق بود.]

کاربرد اصطلاح آپارتاید برای معرفی اسرائیل و سرزمین‌های اشغالی فلسطین تازگی ندارد. این موضوع کتابی بود که نویسنده آفریقای جنوبی «درک کوهن» نوشته و در سال ۲۰۰۸ توسط انتشارات «اکت دو سود» منتشر شد. عنوان کتاب دیگری که در بهار ۲۰۱۳ توسط جمعی از نویسندگان زیر نظر «ژولین سالینگ» و «سلین لبروم» منتشر شده نیز حکایت از همین معنا دارد. اما در کتاب «اسرائیل آپارتاید نوین» «می‌شل باول ریشار» خبرنگار سابق لوموند که از ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۰ در آفریقای جنوبی بوده و سپس از ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ در اسرائیل و سرزمین‌های اشغالی فلسطین، مقایسه را تا آنجا به پیش می‌برد که معتقد است سیستم اسرائیل از آپارتایدی که در آفریقای جنوبی حاکم بود «بد‌تر» است. در زیر مصاحبه سایت «مدیا پارت» را با نویسنده کتاب ملاحظه می‌کنید.

مدیا پارت: هدف کتاب به گفته خود شما «توضیح این نکته است که رفتار دولت اسرائیل چرا می‌تواند با شکل نوینی از آپارتاید که آن را‌گاه «آپارتاید پوشیده» می‌نامند تشبیه شود.»؟

میشل باول ریشار: این آپارتایدی ست که نام واقعی خود را پنهان می‌کند. برخلاف آپارتاید آفریقای جنوبی که نهادینه و به شکل قانون ثبت شده بود، اسرائیل قواعد حقیقی آپارتاید را مستقر کرده است. با وجود این‌‌ همان شکل از تبعیض که در آفریقای جنوبی وجود داشت، در اسرائیل نیز در اشکال زیر جاری است:
با تصمیمات و رفتار‌ها، با اخراج از سرزمین، با مصادره و تعرض علیه مردم فلسطین. وانگهی آنچه در اسرائیل می‌گذرد بد‌تر از آن است که در آفریقای جنوبی بود.

چرا می‌گویید «بد‌تر»؟

بد‌تر است زیرا در بین اهالی فلسطین تفرقه افکنده، دیوار جداسازی برپا کرده و جاده‌های جداگانه کشیده است. این کشوریست تحت اشغال با ۵۰۰ ایستگاه کنترل نظامی. فلسطینی‌ها به سه، حتی چهار دسته تقسیم شده‌اند: یک دسته اهالی غزه که نمی‌توانند به ساحل غربی بروند؛ دسته دوم فلسطینی‌های اسرائیل که شهروندان درجه دو بشمار می‌روند [که شمارشان ۲۰ درصد کل جمعیت اسرائیل است]؛ دسته سوم فلسطینی‌های بیت المقدس که وضعیتی ویژه دارند؛ و بالاخره دو میلیون و شش صد هزار فلسطینی ساحل غربی. علاوه بر این، همه اینان زیر سلطه نظامی و اشغال قرار دارند که در آفریقای جنوبی چنین نبود. به این مثال کوچک توجه کنید: بین اهالی آفریقای جنوبی پلاک اتوموبیل‌ها متفاوت نبود. چه سیاه چه هندی چه دو رگه و چه سفید یک نوع پلاک داشتند...
سرکوب در اسرائیل با آنچه رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی انجام می‌داد به هیچ رو قابل مقایسه نیست. از ۱۹۶۷ تا کنون تخمین زده می‌شود که بین ۷۵۰ تا ۸۰۰ هزار فلسطینی به زندان افتاده‌اند. این رقم به نسبت جمعیت پنج و نیم میلیونی فلسطین حیرت انگیز است.

اما در سال‌های اخیر سیستم ایستگاه‌های کنترل نظامی در ساحل غربی تخفیف یافته و دیگر مثل اوایل دهه ۲۰۰۰ نیست که مردم ساعت‌ها انتظار بکشند. دست کم برای خروج از شهرهای بزرگ مثل نابلس چنین نیست.

درست است. فشار‌ها در این باره کمی تخفیف یافته اما مدت‌های مدید اهالی نابلس نمی‌توانستند از شهر خارج شوند و امروز هم وضع شهر هبرون (الخلیل) همین است و اصل ستم و تبعیض بر مردم فلسطین ادامه دارد. هبرون دو ناحیه شده، یکی شهر قدیم [محله فقیر نشین و شورشی مانند کازبای الجزیره] و دیگری ناحیه H۲ که از نیمی از اهالی خود تخلیه شده و اسرائیلی‌ها ۱۶۰۰ مغازه را در این ناحیه بسته‌اند، و این همه برای حفاظت از ۶۰۰ مهاجر یهودی (کولون)! چنین چیزی هرگز در آفریقای جنوبی دیده نشد. من ۶ سال از ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۰ در آنجا بسر بردم و چنین ابعاد نظامی استعماری در آنجا وجود نداشت. در آفریقای جنوبی سیستمی کاملا روشن از تبعیض نژادی مستقر بود، هر کسی جایش مشخص بود، سیاهان، دو رگه‌ها، سفید‌ها. در ۱۹۸۳ پارلمان سه جانبه‌ای مبنی بر تبعیض نژادی تاسیس شد و مجلسی هم برای دو رگه‌ها و هندی‌ها. چنانکه سیاهان نیز در «هوملند»‌ها به اصطلاح نماینده داشتند. [هوملند منطقه‌ای بسته بر اساس تبعیض نژادی، ویژه سیاهان در آفریقای جنوبی]

به طور مشخص این «هوملند»‌ها یا «بانتوستان»‌ها چه ربطی دارند با آنچه در سرزمین‌های اشغالی فلسطین جاری ست؟

ایده «بانتوستان» بدین منظور بود که «ناحیه‌های سیاه» را بر اساس نژاد‌ها مشخص کنند... حال منظور از «بانتوستان»‌ها در ساحل غربی چیست؟ این‌ها ناحیه‌هایی هستند برای گردآوری و تمرکز جمعیت عرب، اساسا از شهر‌ها و روستاهای بزرگ یعنی‌‌ همان که در آفریقای جنوبی بود.

به چه دلیل‌‌ همان اصطلاح آپارتاید را بکار می‌گیرید در حالی که خودتان قبول دارید که چارچوب قانونی‌ای برای تبعیض در اسرائیل وجود ندارد؟

آپارتاید یعنی چه؟ در لغت یعنی: «توسعه جداگانه». ریشه‌های آپارتاید در آفریقای جنوبی و اسرائیل یکی ست. سفیدهای آفریقای جنوبی گمان می‌بردند که رفتارشان عادلانه و موجه است و توجیه آن را در کتاب مقدس می‌یافتند، مبنی بر اینکه سیاهان، دورگه‌ها و سفید‌ها هر یک توسعه خاص خود را دارند و با هم زندگی نمی‌کنند. تنها تفاوت این است که در آفریقای جنوبی جمعیت سفید ۱۷ درصد کل جمعیت بود. حال آنکه در اسرائیل تعداد جمعیت اسرائیلی و فلسطینی عملا یکسان است. اگر سرزمین‌های اشغالی را هم حساب کنیم.
آپارتاید سیستمی ست که افراد بین خودشان برابر نیستند و حقوق برابر ندارند.

این سیستم از کی شروع شده؟ آیا از ۱۹۴۷ زمانی که طرح ملل متحد برای برپایی دولت اسرائیل مطرح شد؟ یا از ۱۹۴۸ در جریان جنگ و اخراج فلسطینی‌ها از اسرائیل یا از ۱۹۶۷؟

این آپارتایدی ست که درعمل پدید آمده. طرح تقسیم فلسطین را در ۱۹۴۷ در نظر بگیریم، و سپس در ۱۹۴۸زمانی که فلسطینی‌ها را، با تهدید، مجبور به ترک سرزمینی کردند که در آن تاریخ اسرائیل نامیده شد و سپس در ۱۹۶۷ که آن‌ها را از ساحل غربی اخراج و تبعید کردند. ملاحظه می‌کنیم که آپارتاید روندی ست از مصادره و طرد اهالی فلسطین که از نظر اسرائیلی‌ها جمعیتی هستند زیادی.
در آفریقای جنوبی همه به خوبی می‌دانستند که نمی‌توان ۷۵ درصد جمعیت را بیرون ریخت. در اسرائیل برعکس، هر کاری که می‌شد انجام گرفت تا فلسطینی‌ها را بیرون بریزند. حتی در خود ساحل غربی از ۱۹۴۸ به بعد اردوگاه‌های پناهندگان برپا شد. در ۱۹۶۷ این اردوگاه‌ها همیشگی شد. در کشورهای همجوار حدود ۵ میلیون فلسطینی در اردوگاه‌های پناهندگان بسر می‌برند و این غیر از غزه است که دو سوم پناهندگان رانده شده از اسرائیل را دربر می‌گیرد.

با وجود این دولت فلسطین امروزه توسط ملل متحد برسمیت شناخته شده، هر چند البته به عنوان کشوری غیر عضو...

اما هیچکس چنین چیزی را باور ندارد! روند اسلو که ۲۰ سال پیش شروع شد مرده است. اسرائیلی‌ها هرگز نه تنها از کولونی‌هایی که برپا کرده‌اند بلکه از مستعمره سازی در ساحل غربی هم دست نخواهند کشید! در واقعیت امر، دولت فلسطینی قابل دوام و قابل حیات به یک خیال و هوس بدل شده است. اگر اسرائیلی‌ها به راستی اراده سیاسیشان بر این بود که برپایی دولت فلسطین را مجاز بشمارند سال‌ها پیش چنین کاری را کرده بودند. در سال ۲۰۰۱ – ۲۰۰۰ همه چیز روی میز مذاکره بود و امکان پذیر. اما در غیاب فشار خارجی (که بدون آمریکایی‌ها که در این باره جا زده‌اند) اسرائیل اجازه نخواهد داد که دولت فلسطین تشکیل شود. دولت فلسطین هرگز پا نخواهد گرفت. موضوع این کتاب توضیح این نکته است که سرانجام چاره‌ای جز برپایی دولتی دو ملیتی نخواهد بود و از آنجا که اسرائیل یک دولت یهودی است و می‌خواهد چنین بماند بنابراین مجبور خواهد بود که سیستم تبعیض نژادی را تقویت کند تا از برقراری تساوی حقوق بین اسراییلی‌ها و فلسطینی‌ها اجتناب نماید.

http://www.mediapart.fr/journal/international/250413/les-racines-de-l-apartheid-sont-les-memes-en-afrique-du-sud-qu-en-israel
تعویق 4 ساعته سخنرانی احمدی نژاد در پی عدم استقبال/  انتقال روستاییان با صد اتوبوس به مراسم + عکس

سفر احمدی نژاد و دولت در آخرین روزهای ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری، بار دیگر حاشیه ساز شد.
به گزارش سرویس سیاسی «انتخاب» ؛ محمود احمدي نژاد صبح چهارشنبه  به همراه اسفنديار رحيم مشايي وارد مازندران شد . اين اولين سفر احمدي نژاد به مازندران است كه نماينده ولي فقيه در اين استان به استقبال او نرفته است.
طبق تلاش های انجام شده ادارات و نهادهای دولتی در قالب کمیته استقبال مردمی و دادن وعده ها و اتوبوس های رایگان در اکثر روستاها و شهرهای مازندران برای حضور مردم از ساعت 9:22 صبح روز چهارشنبه در میدان شهدای ساری محل تجمع مردم برای استقبال از احمدی نژاد جمعیتی کمتر از هزار نفر در این میدان حضور داشتند.
این درحالیست که تا ساعت 13، هنوز آقای احمدی نژاد سخنرانی نکرده و گروههایی از مردم که با اتوبوس های رایگان به میدان شهدای شهر آمده اند، در خیابان های اطراف و یا در اتوبوس ها خوابیده اند!
نکته ی جالب این است که مکان سخنرانی اینبار بجای ورزشگاه، در شلوغ ترین میدان شهر ساری انجام شده است که به حضور تنها هزار نفر، پر می شود!
نکته قابل تامل در این مراسم آن است که تیم حفاظت ریاست جمهوری مانع از عکسبرداری از میدان شهدای ساری شدند.
از سوی دیگر خبرنگار «انتخاب» کسب اطلاع کرد سخنرانی احمدی نژاد در سفرهای استانی که همواره از رادیو پخش می شود، اینبار با چند دقیقه تاخیر از پخش شده است.
منابع مطلع می گویند: حداقل تاخیر پخش این سخنان در رادیو، 15 دقیقه است.
هزينه ميليوني برای استقبال از احمدي نژاد!
به گزارش انتخاب، عمده ی سازمان های دولتی بالاجبار مبالغ میلیونی برای استقبال از احمدی نژاد هزینه کرده اند.
این هزینه ها شامل اتوبوس رایگان، نهار و صبحانه، ساندیس و... ، پلاکارد و پوستر، هدایا و ... می شود.
همچنین سایت صفیر نوشته که ـتاکید نماینده عالی دولت در یکی از استانها بر هماهنگی و آمادگی لازم همه مدیران این استان برای استقبال باشکوه از محمود احمدی نژاد در حالی است که شهرداری یکی از شهرها موظف شده که برای انتقال مردم از روستا به محل استقبال از رئیس دولت 100 دستگاه اتوبوس تهیه کند و در اقدامی دیگر با هزینه 400 میلیون ریالی از درآمد شهرداری برای داربست و نصب بنر دست به تبلیغات وسیع برای سفر احمدی نژاد به این استان زد.»
انگار تمام نهادهای دولتی ملزم شده اند بنرهایی را در سطح شهر با زیر نویس "کمیته استقبال مردمی استان ...!" (هر اداره ای به فراخور موضوعیت خود به عنوان مثال؛ آموزش و پرورش بنام انجمن اولیا و مربیان، بنرهایی به نام مردم) نصب کنند!
توضیح: تصاویر زیر مربوط به لحظاتیست که سخنرانی احمدی نژاد به تعویق افتاده و گروهی از مردم در میدان شهدای شهر، سرگردانند.




عکس های متحرک/ مناظر بسیار زیبای متحرک

عکس های متحرک/ مناظر بسیار زیبای متحرک










[تاريخ مطلب: هجدهم ارديبهشت ۱۳۹۲ برابر با هشتم مه ۲۰۱۳]