معترضین ترک: “این تازه آغاز کار است!” | گزارشی از رویدادهای ترکیه
ژوئن 2, 2013 — سایت خبری جنبش خرداد
*منبع: ROAR Magazine (بازنشر گزارشی از نشریهی شهروندی: WhatIsHappeningInIstanbul.com)
ترجمه: امین حصوری
خاستگاه اولیهی این خیزش صدها
تظاهرات کوچک صلحآمیز بود که در اعتراض به تخریب پارک گزی (Gezi) – یکی از
معدود فضاهای سبز به جا مانده در مرکز استانبول – آغاز شد. {زیرا}
طرحهایی برای جایگزینی این پارک با یک برج تجاری تازه در دست است. برخورد
بسیار نامتناسب پلیس با تظاهرات صلحآمیز معترضان (به تخریب پارک Gezi) در
عرض چند روز جرقهای شد برای یک خیزش عمومی در سطح کشور. آنچه که ما از
ساعات آغازین روز ۳۰ مه شاهد آن بودهایم صرفا نمایشی از عزم جمعی ساکنین
استانبول در دفاع از حقشان برای مداخله در تصمیمات کلانِ شهری نبود، بلکه
شورشی بود با خاستگاههای گسترده علیه دولت محافظهکار اسلامی و نولیبرال
ترکیه.
صدها هزار تن از مردم از ردههای
سنی و گرایشهای سیاسی مختلف حول شعارهایی نظیر: «شانه به شانه علیه
فاشیسم» متحد شده و خواستار استعفای نخست وزیر ترکیه، رجب علی اردوغان،
شدهاند. به رغم سرکوب وحشیانه و بیرحمانهی پلیس، اعتراضات به سرعت از
استانبول به شهرهای آنکارا، ازمیر، آدانا، اسکیشهیر، سامسون، کونیا و
مرسین و سایر شهرها گسترش یافت. از همان آغاز اعتراضات، پلیس ترکیه
ماشینهای آب پاش و {پرتاب} گاز اشک آور را به طور گسترده علیه
تظاهرکنندگان به کار گرفت؛ و خیابانهای استانبول و شهرهای دیگر به
میدانهای نبرد تبدیل شد؛ {که به واسطهی آن} تاکنون چند صد نفر راهی
بیمارستان شدند و بر مبنای برخی گزارشها چندین نفر نیز جان باختهاند.
همچنانکه این موج بیسابقهی
اعتراضات در سراسر ترکیه گسترش مییافت، یک بایکوت خبری محسوس اما غیر
رسمی بر رسانههای جریان اصلی ترکیه حاکم بود. طی سالهای اخیر سانسور
رسانهای در ترکیه افزایش یافته است. بر اساس گزارش «سازمان گزارشگران بدون
مرز» ترکیه در سال ۲۰۱۲ به بزرگترین زندان روزنامهنگاران بدل شده است. با
این حال {به رغم این سکوت رسانهای} معترضان موفق شدند تحرکات خود را
سازمان دهند، که {این امر} عمدتا از طریق رسانههای خرد و شبکههای اجتماعی
بوده است.
به رغم خطرات آشکاری که از سوی
نیروی پلیس افسار گسیخته {بر تظاهرکنندگان} تحمیل میشود، مردم بدون هراس
راهی خیابانها شدهاند. اعتراضات جاری در ترکیه بینظیر و تاریخی است؛ نه
فقط به این خاطر که مردم در تعداد هر چه بیشتری خواهان تخلیه خیابانها از
نیروهای پلیس ضدشورش شدهاند، بلکه همچنین به این دلیل که این اعتراضات
بیانگر امید به {ایجاد} جنبش اصیل مردمی، فراسوی دستهبندیهای رایج سیاسی
است.
معترضین جنبش «اشغال گزی»
(Occupy Gezi) به هیچ رو جمعیتی همگن نیستند. این جنبش {اینک} شامل
میلیونها نفر از سراسر کشور است که در بردارندهی پیر و جوان، چپگرا و
ملیگرا، لیبرال و پیرو کمال {آتاتورک}، طبقهمتوسط و طبقه کارگر، دیندار و
بیدین، همجنسگرا و ترانسسکشوال و نیز طرفداران فوتبال {و غیره} است که
همگی آنها خواست جمعی مشترکی دارند: پایان دادن به اقتدارگرایی AKP (حزب
اسلامگرای عدالت و توسعه). با اینکه هیچ سازمان سیاسی مرکزی این گروهها را
گرد هم نیاورده است، معترضین همبستگی عظیمی از خود نشان دادهاند.
{نفس این} اعتراضات آنها را در
کنار هم قرار میدهد. پدیدهی با هم بودن در این خیزش {خود به خود} آنها
را متحد میسازد؛ آرزوی محفاظت از فضاهای عمومیِ مشترک و مقاومت در برابر
تصاحب این فضاها از سوی سرمایههای محلی و جهانی، آنها را قوی و نیرومند
میسازد.
آنچه که در نگاه نخست تظاهرات
سادهای علیه قطع درختان به نظر میرسد، {در واقع} ناشی از محرومیت حاد و
نااُمیدی پردامنهی شهروندانی بود که سرانجام صبر و تحمل خود را نسبت به
گرایشهای استبدادی و آشکارا ضد دموکراتیک نخست وزیر اردوغان از دست
دادهاند؛ دولتمردی که از سوی نخبگان سیاسی حاکم بر جهان به مثابه سمبلی از
دموکراسی عرضه و تبلیغ میشود.
امروز مردم در خیابانهای ترکیه
پیام آشکاری برای جهانیان میفرستند: دموکراسی صادر شدنی نیست! اردوغان به
طور پر آوازهای رهبران مستبدی مثل مبارک، قذافی و – اخیرا – اَسَد را
خطاب قرار داده است تا به صدای مردم خود گوش فرا دهند؛ اکنون {اما} زمان آن
رسیده است که خود او به صدای مردماش گوش بسپارد.
۲ ژوئن ۲۰۱۳
* نسخهی اصلی این متن در نشریهی WhatIsHappeningInIstanbul.com منتشر
شده است. این نشریه، ابتکاری مردمی در حوزهی ژورنالیسم شهروندی برای پوشش
دادن خیزش اخیر ترکیه است که در جهت مقابله با رویهی مسلط رسانههای
جریان اصلی راهاندازی شده است.
توضیح مترجم: