نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۰ مرداد ۴, سه‌شنبه

گذری بر زندگي سید جعفر پیشه وری


گذری بر کارنامه سید جعفر پیشه وری - رهبر فرقه دموکرات آذربایجان

گذری بر زندگي سید جعفر پیشه وری

رهبر فرقه دموکرات آذربایجان
 
جعفر پیشه وری ملقب به جواد جوادزاه در سال 1272 خورشیدی در خانواده ای فقیر در روستای زئو در اطراف شهر خلخال به دنیا آمد . در سن 12 سالگی به همراه خانواده به مناطق شمالی ایران ( قفقاز ) مهاجرت کردند . پس از حدود ده سال از اقامتشان در اران قفقاز , پیشه وری در کنار حیدر عمو اغلی و اسدالله غفارزاده گروه سوسیال دموکراسی انقلابی ایران را تشکیل دادند و با استفاده از واژه های فریبنده ای مانند دموکراتیک و برابری کارگری پایه های اقدامات ضد ملی و تاریخی را با فریب کاری همراه با شعارهای کمونیستی بنا نهادند . در سال 1918 با تشکیل حزب عدالت در قفقاز , وی عضو کمیته مرکزی و عضو دفتر خارجی پنج نفره آنان شد و در سال 1920 سردبیر روزنامه "کمونیستی حریت" باکو گشت . (1)
 
پس از تجاوز ارتش استعماري شوروی به داخل خاک ایران , پیشه وری و یارانش از موقعیت ایجاد شده بهره بردند و از باکو به گیلان رفتند و در روز 30 خرداد 1299 خورشیدی در بندر انزلی اولین کنگره ضد ملی کمونیستی را بنا کردند و با یاری افرادی همچون حیدر عمو اوغلی , سلطان زاده و کامران به انتشار روزنامه کمونیست در ایران پرداختند . پس از هرج و مرجهای داخلی در ایران شخصی به نام "احسان الله خان دوستدار" به همراه یارانش با اندیشه های انحرافی کمونیستی در شهر گیلان دست به آشوب , درگیریهای داخلی و غارت پاسگاه ها زد و جمهوری خودمختاری به نام جمهوری انقلابی گیلان را شکل داد !!! در قوانین اساسی دهها کشور جهان همچون فنلاند , اسپانیا , هند خودمختاری , تجزیه طلبی و تشکیل جمهورهای خودمختار در بطن یک کشور مستقل امری غیر قانونی و ضد ملی محسوب می شود و مجازاتهای سنگینی و در اکثر موارد اعدام را در پی خواهد داشت . برای مثال با نگاهی کوتاه به قوانین اساسی کشور فنلاند می بینیم که نوشته شده است :
تجزیه کشور فنلاند و خودمختاری و تغییر مرزهای جغرافیایی کشور امری غیر ممکن است و فقط در مواردی قابل اجراست که مجلس ملی و سنای آن کشور توسط رای اکثریت نمایندگان مردم به تصویب برسد . همچنین با برگزاری رفراندوم عمومی در کشور و کسب رای اکثریت ملت امکان پذیر است ولی بایستی با منافع ملی کشور نیز همسو باشد .
این امر در کشورهای دموکراتیک و مدرن دنیا به تایید رسیده است و هر شخص شورشی و بی سوادی که بی شک وابستگی هایی نیز به دیگر کشورها دارد و برای منافع شخصی خود دست به آشوب و هرج و مرج در یک کشور میزند محال است بتواند برای خود منطقه ای خودمختار در بطن یک کشور ایجاد کند و بی وقفه دولت با یاری ارتش ملی آن کشور در جهت براندازی آن شورشیان اقدام خواهند کرد . در ایران نیز چنین شد و ارتش ایران با وارد شدن به گیلان و درگیری با شورشیان کمونیست جمهوری ساختگی آنان را سرنگون کردند و دوباره گیلان بخشی از ملت و تمامیت ارضی ایران شد .
سید جعفر پیشه وری نیز در این شورش ننگین دستی مهم داشت و به عنوان کمیساریای کشور گیلان !!! ( نخست وزیر امروزی ) منتخب شد . ولی پس از مدتی کوتاه پس از سرنگونی دولت گیلان به شوروی فرار نمود و با دریافت بودجه هایی سنگین از دولت شوروی اقدام به راه اندازی روزنامه اکینچی کرد و در جهت ترویج اندیشه های موهون و واپسگرای کمونیستی در باکو و آذربایجان ایران نمود .
پس از اقدام کمونیست ها و توده ای ها برای تجزیه گیلان از بدنه ایران اندیشه اصلی این حزب آشکار شد و اقدامات آنان تحت کنترل قرار گرفت . به همین جهت پیشه وری به صورت مخفیانه از باکو ( اران قفقاز ) راهی تهران شد و مسئول حزب کمونیست تهران گشت .
در سالهای 1305 و 1306 مشغول به سخنرانی های گسترده در شهرهای مختلف ایران و شوروی شد و شروع به تبلیغ برای قومگرایی , تبلیغ در جهت خودمختاری آذربایجان و کردستان و گیلان و خوزستان و استقلال خواهی این شهرهای ایرانی و تبلیغ در جهت عدم یکپارچگی  ملت ایران نمود . آنها بودند که واژه مضحک "خلق" و "ملت" را برای اقوام ایرانی باب کردند و اعلام نمودند که ایران همچون شوروی کشوری کثیر الملل است !!! اگر امروزه برخی عناصر از تیره ها یا اقوام ایرانی مانند بلوچها , کردها , لرها و پارسها از واژه هایی همچون ملت کرد , ملت بلوچ یا خلق ترک یاد میکند بی شک به این گروهکها منحرف وابستگی فکری دارد و اندیشه آنان را تائید میکند .
بالاخره پیشه وری در روز 6 دی ماه 1306 خورشیدی توسط شهربانی دولت رضا شاه پهلوی که عمر درازی از سلطنتش نمی گذشت  دستگیر و روانه زندان شد .
رضا شاه از یک سو , ایرانی را تحویل گرفته بود که 200 سال حکومت خودفروخته قاجار با مملکت فروشی ( 17 شهر قفقاز و هرات ) و هرزگی و زنبارگی شاهان قجر ویران گشته بود و از سوی دیگر عوامل اسعتمار روس و انگلیس نیز مشغول ریشه دواندن در بدنه ملت آن بودند تا در نتیجه ریشه های هویت ملی – تاریخ و فرهنگ ملت ایران را بخشکانند و تفکرات عقب مانده و واپسگرایی کمونیستی را جایگزین آن کنند و در صورت امکان بخشهای بزرگی از ایران همچون :

در خوزستان ( با رهبری شیخ خزئل انگلیسی )
در کردستان ( با رهبری قاضی محمد رهبر شورشیان تجزیه طلب وابسته به شوروی )
در آذربایجان ( با رهبری پیشه وری دست نشانده روسها )
در گیلان ( با رهبری احسان الله خان دوستدار وابسته به شوروی )

را نیز تکه تکه نمایند و کشورهای مستقل و کوچک و دست نشانده از آنها بسازند تا هرچه بیشتر راه را برای روس و انگلیس همواره نمایند که بزرگترین کشور حساس و تاریخی منطقه که موقعیت ژئوپلتیک آن زبان زد جهانیان است را مستعمره خود سازند . ایرانی که با تسلط بر اولین و سومین مرکز انرژی جهان ( خلیج فارس و دریای مازندان ) قدرت بسیاری در تامین انرژی دنیا دارد و اولین تولید کننده خاویار جهان می باشد .
به هر روی پیشه وری به جرم تبلیغ فرقه های اشتراکی و تفرقه در سال 1310 در دادگاه رضا شاه پهلوی محاکمه شد ولی متاسفانه با کمترین میزان مجازات یعنی چیزی حدود 10 سال حبس راهی زندان شد و پس از آزادی نیز به کاشان تبعید شد . پیشه وری در مهرماه 1320 باردیگر فعالیت های خود را آغاز کرد و در کنگره رهبران اصلی حزب ننگین توده شرکت نمود و به همراه ایرج اسکندری اولین مرام نامه حزب توده را نوشتند ولی پس از مدتی کوتاه با درگیریهای داخلی میان حزب از آنجا اخراج شد و خود مستقیم در سال 1322 روزنامه آژیر را در تهران منتشر کرد . در سالهایی که روزنامه آژیر را منتشر می نمود مقالات تندی و بی محتوا را بر ضد دکتر محمد مصدق - رهبر آزادی خواهان ایران - که در جستجوی حقوق پایمال شده نفت ملت ایران بود چاپ و منتشر نمود و که این امر خشم ملت ایران را برانگیخت .
 اتحاد جماهیر شوروی که از شهرهای قفقاز ایران و اشغال دهها شهر دیگر , کشور جمهوری های مختلف را شکل داده بود با حمایت از توده ای ها , کمونیستها ,  فرقه دموکرات آذربایجان و فرقه دموکرات کردستان خواستار دریافت امتياز نفت شمال ايران بود و اعضای سرشناس حزب ننگین توده از جمله احسان طبری و نيز سرشناسان فرقه منحرف دمکرات از جمله خود پيشه وری در مقالاتی از منافع شوروی در خاک ايران دفاع می کردند !!!
 نماد دست اين جوان ( نشانه گرگ خاكستري ) سمبل هم انديشان سيد جعفر پيشه وري , گروهكهاي متحجر پان تركيسم و تجزيه طلبان منحرف است .
نماد دست اين جوان ( نشانه گرگ خاكستري ) سمبل هم انديشان سيد جعفر پيشه وري , گروهكهاي متحجر پان تركيسم و تجزيه طلبان منحرف است .

پیشه وری در انتخابات مجلس ملی ایران اعتبارنامه اش با توجه با وابستگی های شدیدش به استالین و شوروی کمونیستی رد شد و نتوانست در مجلس ایران شرکت کند . همچنین در کنگره اول حزب توده در تاریخ 10 امرداد 1323 شرکت کرد ولی در آنجا نیز با توجه به اختلافات گذشته اعتبارنامه اش باردیگر رد شد .
پيشه‌وری از استالين درخواست می‌كند مخفيانه برايشان اسلحه بفرستد و به‌او قول می‌دهند كه نخواهند گذاشت كارگزاران دولت ايران از اين موضوع اطلاع بيابد. آنها به‌استالين هشدار مي‌دهند كه اگر دير بجنبد منافع اتحاد شوروی در ايران به‌خطر خواهد افتاد. به‌او اطلاع می‌دهند كه مردم آذربايجان خواهان جدائی از ايران هستند ولی اگر استالين ترجيح بدهد كه فعلا از ايران جدا نشوند هم همچنان براي برقرار كردن دولت سوساليستی درايران تلاش خواهند كرد تا كل ايران به شوروی وابسته شود . (2)
 
در امرداد 1324 نیز روزنامه کمونیستی و منحرف آژیر نیز توسط دولت ایران توقیف شد . در روز 12 شهریور 1324 پیشه وری راهی آذربایجان شد و با همکاری دوستانش حزب وابسته دیگری را پایه گذاری کرد به نام "حزب دموکرات آذربایجان" و در روز 21 آذرماه 1321 با دریافت اعتبارهای مالی از سوی شوروی در هنگامیکه  نیروهای متفقین و بیگانه به ایران یورش آورده بودند و هرج و مرج داخلی در ایران حکمفرما بود توانست از موقعیت اشغال آذربایجان توسط روسها باردیگر استفاده کند و یک جمهوری ساختگی در قلب ایران بنا کند . (3)
در نتیجه آذربایجان ایران که هزاران سال به نام سرزمین پاسداران آتش (آتروپاتان) مشهور بود را رسما کشوری مستقل و ترکی مغولی معرفی نماید که در نتیجه ملتی جدا از ایرانیان می باشند و شروع به تبلیغ زبان ترکی نمود و خط و زبان هزاران ساله ایران ( فارسی ) را ممنوع خواند .
محمد رضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران (علیرغم میل باطنی قوام السلطنه و با آگاهی از مقاصد آمریکایی) طرح حمله نظامی به تبریز را با رزم آرا و سرلشگر ارفع تدارک دیدند و هنگامی که عقب نشینی ارتش سرخ را بدلیل تهدید نظامی آمریکا مشاهده کردند درنگ را جایز ندانسته و در روز 21 آذرماه 1322 فرمان حرکت قوای نظامی ایران را به سوی آذربایجان صادر کردند ، ارتش شاهنشاهی ایران پس از عبور از زنجان همه جا با استقبال پرشور و گریه مردم و همکاری و همراهی خوانین محلی و نیروهای مردمی مواجه شد و قبل از آن که این نیرو به تبریز برسد کار پاک سازی شهرها توسط مردم غیور ایران اجرا شد و عناصر خائن فرقه دموکرات را به سزای اعمالشان رساندند . این عمل در کردستان هم اجرا و خائنین یکی پس از دیگری یا اعدام یا فراری شدند . ارتش شاهنشاهی ایران در میان جشن و پایکوبیِ مردمی که بوی عفونت جدایی – تفرقه و واپسگرایی رنج شان داده بود وارد شهرها شدند. باردیگر در 21 آذر 1335 پرچم سه رنگ ایران زمین مانند همیشه در سراسر خاک آذربایجانِ و کردستان به احتزاز درآمد و مردم این سامان، پیروز و سرفراز از این آزمون تاریخی سربرآوردند. (4)
 البته شایان ذکر است پیش از ورود ارتش به آذربایجان و کردستان هیاتی از تهران راهی مذاکره با روسها شده بود پس از مذاکرات و دادن امتیازاتی به دولت متجاوز شوروی درخواست کردند که دست از حمایت های خود از پیشه وری و فرقه منحرف وی و همچنین از شخص قاضی محمد و فرقه "حزب دموکرات کردستان" بردارد تا ارتش ایران به راحتی و بدون جنگ و خونریزی وارد این شهرها شود و آنها را از ایران بیرون نمایند که با توافقات حاصله این کار اجرا شد و فرقه منحرف دموکرات آذربایجان متلاشی و سرنگون شد . در یک جمع بندی میتوان برداشت کرد که تشکیل جمهوری های موقت آذربایجان و جمهوری ساختگی مهاباد کردستان حاصل عوامل زیر بود :
-          حمایت مستقیم مالی و معنوی شوروی از احزاب کمونیستی دموکرات کردستان و آذربایجان .
-          دخالت ارتش شوروی در مرزهای شمال غربی ایران .
-          یورش متفقین به ایران .
-          هرج و مرج و نابسمانی وضعیت کشور و ارتش ایران .
-          دخالت انگلیسها در جنوب ایران و غارت نفت ایران .
-          گرفتن امتیاز نفت شمال ایران توسط شوروی از ایران.
-          شورشهای مسلحانه , غارت پاسگاهها , کشتار نظامیان توسط فرقه دموکرات آذربایجان و کردستان .
و دهها عوامل منحرف دیگر که پیش بینی میشد با تحریک احساسات مردم عوام کشور بتوانند به اهداف خود برسند . به هر روی پیشه وری پس از سقوط حکومتش به شوروی پناه برد و برخی میگویند پس از مدتی کوتاه طی یک تصادف رانندگی کشته شد . از دیگر منحرفین این اندیشه کمونیستی - ضد ملی میتوان به شخصیتهایی همچون فریدون ابراهیمی ,  احمد جودت , صفرخان در دهه های گذشته و شخصی مانند ناصر پورپیرار در روزگار امروز اشاره نمود . برای نمونه شخصی مانند صفرخان در دادگاه ایران در زمان پهلوی با چنین احکامی روبرو شد :
-          به خاطر خلع سلاح پاسگاه‌هاي ژاندارمري, محكوم به حبس ابد
-          به خاطر همكاري با شورشیان حزب دموکرات کردستان , محكوم به ده سال زندان
-          به خاطر داشتن شناسنامة جعلي, محكوم به سه سال زندان
-          به خاطر قيام مسلحانه عليه امنيت كشور و براندازي نظام, محكوم به اعدام
امروزه قبر پیشه وری همراه با تندیس یادبودش !! در جمهوری ساختگی آذربایجان باکو قرار گرفته است و دولت فاسد الهام علی اف که برخی اوقات در دامن روسها است و برخی زمانهای دیگر در دامن آمریکا و اسرائیل از وی به عنوان شخصیت انقلابی کمونیست پرور یاد میکند و به وی ارج مینهند !!! به هر روی پیشه و دیگران یارانش از میان رفتند ولی خاطره ای ننگین را در تاریخ ایران زمین از خود به جای گذاشتند .
 
تنديس يادبود سيد جعفر پيشه وري در جمهوري آذربايجان !!!
تنديس يادبود پيشه وري در جمهوري آذربايجان !!!

برخی از سخنان پیشه وری :
آذربایجان ترجیح می‌دهد بجای اینکه با بقیه ایران بشکل هندوستان اسیر باشد ، برای خود سرزمین ایرلند آزادی باشد . (5)
چنانچه تهران راه ارتجاع را انتخاب کند،خداحافظ ! راه در پیش . بدون آذربایجان به راه خود ادامه دهد. این است آخرین حرف ما . (6)
اگر کار بدین منوال پیش رود ، ما چاره ای نداریم جز اینکه تماما از تهران جدا شده و دولتی مستقل تشکیل دهیم. (7)
 
بن مایه این پژوهش :
1ـ خلخال و مشاهير ـ محمد مسعود نقيب ـ ص 114 ـ 113ـ 112
2 - متن کامل نامه ننگين پیشه وری به استالین :
3 - مازيار بهروز، شورشيان آرمانخواه: ناكامي چپ در ايران، ترجمه مهدي پرتوي، تهران: ققنوس، 1380، ص 69,76 .
4 - مصاحبه خبرگزاری تبریز نیوز با دکتر منوچهر یزدی :
5 –  نشریه آذربایجان شماره ۸ مورخه ۲۹/۶/۲۴ "مرا بخیر تو امید نیست شر مرسان, بقلم پیشه وری
6 - محمد حسین خسروپناه/ فصلنامه گفتگو شماره ۴۸ / اردیبهشت ۸۶ / صفحه ۱۰۵
7 – نشریه آذربایجان شماره ۴۸ مورخ۲/۱۰/۲۴ مقاله " دالیدان آتیلان داش ، توپراغا دییر
 

جستارهای وابسته :
موئسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
چگونگی ظهور و سقوط فرقه منحله دموکرات :
خیانتهای فرقه دموکرات آذربایجان و حزب توده – قسمت اول :
خیانتهای فرقه دموکرات آذربایجان و حزب توده – قسمت دوم :
خیانتهای فرقه دموکرات آذربایجان و حزب توده – قسمت سوم :
نقش حزب ننگین توده در رويدادهای کردستان (مهاباد)
نقش شوروی در روی کار آمدن سید جعفر پیشه وری در ایران :
چرا ارتش ایران در سال 1324 وارد آذربایجان و کردستان شد ؟


ماجرای سرلشگر مقربی؛ ورزیده ترین جاسوس شوروی در ایران





روز چهارم دي 1356 سرلشكر مقربي كه در دادگاه بدوي و تجديد نظر نظامي به جرم جاسوسي براي بيگانگان به اعدام محكوم شده بود تيرباران شد.

  احمد مقربي فرزند حسن در سال 1300 در تهران متولد شد. پس از طي تحصيلات ابتدايي و متوسطه وارد دانشكده افسري گرديد و با درجه ستوان سومي فارغ‌التحصيل شد. نامبرده همچنين دوره‌هاي متعددآموزش نظامي من‌جمله، دوره مقدماتي و عالي مهندسي، دوره فرماندهي و ستاد در امريكا، دوره پدافند عالي از آمريكا و دانشگاه جنگ را گذرانيد و از سال 1327 وارد خدمت در ارتش شد و مشاغلي از جمله عضو نهضت مقاومت ملي، عضو انجمن جغرافيا و مهندسين امريكا، معاون اداره پنجم و رئيس ركن پنجم ستاد ارتش را بر عهده داشت. طبق اسناد ساواك، مقربي پس از انحلال حزب توده و دستگيري اكثر افراد وابسته به حزب مدت هفت ماه بازداشت گرديده ولي به علت فقدان مدارك لازم آزاد مي‌گردد .

ولي مجدداً در سال 1344 روسها با توجه به موقعيت وي و دسترسي اطلاعاتي‌اش به نامبرده نزديك شده و با تهديد و افشاء ارتباط وي با يك سرهنگ فراري، او را وادار به همكاري مي‌كنند. مشاراليه حدود 11 سال با سفارت شوروي سابق در تماس بود و اطلاعات مهمي را درباره حكومت پهلوي در اختيار روسها گذاشت.

در آذرماه 1356 در مطبوعات و رسانه‌هاي رسمي و نيمه‌رسمي ايران اعلام شد كه يك شبكة جاسوسي كا.گ.ب در ايران كشف شد و «سرلشكر مقربي» دستگير و محاكمه گرديد، با فاصلة زماني اندك،‌ اعلام شد كه يكي از مقامات وزارت آموزش وپرورش به نام «علي‌نقي رباني» نيز به همان اتهام دستگير شد و مورد محاكمه قرار گرفت. در چهارم دي‌ماه 1356 مطبوعات رژيم اعلام كردند كه «... حكم دادگاه براي سرلشكر احمد مقربي، كه به موجب رأي صادره از دادگاه تجديد نظر به اعدام محكوم گرديده بود، در بامداد امروز اجرا گرديد.

سرلشكر مقربي، به جرم جاسوسي و دادن اسرار نظامي ايران به عمال بيگانه، در دادگاه نظامي محكوم به اعدام شده بود.» «رباني» نيز، پس از تأييد حكم اعدام وي در دادگاه تجديد نظر نظامي در 25 دي ماه 56، اعدام شد.


نحوة كشف ارتباط سرشكر مقربي، كه از بزرگ‌ترين پيروزي‌هاي ضد‌جاسوسي به شمار مي‌رفت و همواره براي مقامات روس حالت معما داشته است.

كوزيچكين در مورد سوابق مقربي مي‌نويسد كه وي«سي‌ سال از عمال كا.گ. ب بود. از زماني كه افسري جوان بود، در سال 1945 [= 1324 خورشيدي] به خدمت اين سازمان درآمد. او بهترين عامل رزيدنسي به حساب مي‌آمد و اطلاعات محرمانه‌اي را كه واقعاً براي اتحاد شوروي حايز اهميت بود، در اختيار ما مي‌گذاشت در طي سالها ترقي بسيار كرد و مسئول خريد اسلحه از امريكا و ديگر كشورهاي غربي شد. ديگر جانشيني براي او يافت نمي‌شد؛ به اين علت بديهي است كه مقربي تنها عامل رزيدنسي بود كه مي‌توانست اطلاعات مهمي عرضه بدارد. ديگران با او قابل مقايسه نبودند و عده‌شان هم بسيار اندك بود.


با از دست رفتن مقربي، در رزيدنسي يك خلأ اطلاعاتي پيدا شد؛ اضافه بر اينها، او عملاً همه‌ افسران PI [= جاسوس سياسي Political Intelligence] را كه در زمانهاي مختلف و در آن دوران طولاني همكاري با او كار كرده بودند، مي‌شناخت».

اما مقربی چگونه لو رفت؟

منصور رفیع زاده از مدیران بلندپایه ساواک در کتاب خاطراتش، دستگیری مقربی را اینگونه روایت می کند:

بعد از رسیدگی های بسیار دقیق توسط ساواک، کشف گردید که اتومبیلی که متعلق به سفارت شوروی، اما بدون پلاک سیاسی، به طور معمول مقابل منزل ویلایی سرلشگر مقربی در قلهک توقف می‏کند. سپس راننده پیاده شده، درب صندوق عقب را باز می‏کند و پس از چند دقیقه دوباره آن را بسته و از آنجا دور می‏شود. در این بین، هیچگونه تماس مستقیمی با مقربی انجام نمی شود.

در نهایت مشخص شد که تیمسار مقربی و روسها، نیازی به تماس شخصی و فیزیکی برای انتقال اطلاعات نداشته اند. مقربی، اطلاعات حساس ارتش ایران را به درون دستگاههای الکترونیکی پیشرفتهء درون منزلش منتقل می کرد و اتومبیل عامل روسها که در مقابل منزل مقربی توقف کرده بود، از دستگاههای گیرندهء درون صندوق عقب، برای تقویت آن اطلاعات و ارسال مستقیم آن به مسکو و دفتر اصلی سازمان KGB استفاده می کرده اند.

وقتی که ماموران KGB حوالی نیمه شب به مقابل خانهء مقربی رسیدند، یک اتومبیل پژوی 504 ساواک، از طرف مقابل ظاهر شده و شاخ به شاخ و به طور عمد به اتومبیل KGB کوبید. مقربی از خانه اش بیرون پرید که ببیند چه شده، اما با دیدن پژوی 504 که اتومبیل معمول ساواک در آن دوران بود، به سرعت به داخل منزلش برگشت.

راننده ها از اتومبیل ها پیاده شدند و دعوایی سر گرفت. هر دو طرف درگیر، به محوطه ای در آن حوالی برده شدند و پلیس (که در واقع پلیس تهران نبوده و ماموران زبدهء ساواک بودند) دخالت کرد. ابتدا روسها وانمود کردند که زبان فارسی نمی دانند و سعی داشتند مسئله را یک تصادف کوچک جلوه دهند و قبول کردند که خسارت اتومبیل مقابل را بپردازند. آنها گفتند که روسی بوده اما دیپلمات نیستند. ولی پس از بازپرسی دقیق تر توسط ساواک، معلوم شد که از از دیپلماتهای ارشد سفارت شوروی در تهران هستند. روسها، مصونیت سیاسی خود را ارائه کردند و اصرار کردند که اتومبیل سفارت به آنها بازگردانده شود. به آنها گفته شد که چون اتومبیلشان درگیر تصادف بوده، لذا پلیس (ساواک) موقتن از آن نگهداری خواهد کرد.

در همین حین، تیمسار مقربی توسط ساواک بازداشت شد و خانه اش مورد جستجوی دقیق قرار گرفت. اتومبیل او و همهء دستگاههایی الکترونیکی خانه اش که توسط KGB به وی داده شده بود، ضبط شد. همه چیز در اختیار ساواک قرار گرفت.
به محض آنکه این موضوع به سفارت شوروی اطلاع داده شد، روسها درخواست نمودند که دیپلماتهایشان به دلیل مصونیت سیاسی، فورن به سفارتخانه تحویل داده شوند، اما موضوع تجهیزات الکترونیکی بسیار پیشرفته یافته شده در صندوق عقب اتومبیل روسها، مطرح بود. بعد از آزادی دیپلماتها، اتومبیل سفارت شوروی نیز تحویل گردید اما بدون لوازم جاسوسی. سفارت شوروی، یادداشتی به وزارت خارجه ارسال کرد و طی آن اعلام کرد که مقداری «لوازم شخصی» موجود در اتومبیل، هنوز بازگشت داده نشده است.


وزارت خارجه به تیمسار نصیری تلفن زد و درخواست آنها را مطرح کرد و تیمسار جواب داد که به آنها بگویند اگر ممکن است لطف نموده لیست آن اقلام را به طور مجزا، دقیق و کاربردشان برای ما ارسال کنند و ما بسیار خوشحال خواهیم شد که این لوازم را از انبار پلیس (ساواک) یافته و خواستهء روسها را پیگیری نمائیم!

اما سازمان CIA بسیار خوشحال بود که یک جاسوس ارشد KGB گیر افتاده است. هرچند که قبل از دستگیری مقربی، هیچ اطلاعیه ای دال بر وجود چنان ماموری در ایران از طرف ساواک دریافت نکرده بود و در واقع ساواک به دور از چشمان CIA این عملیات موفقیت آمیز را به انجام رسانده بود.

اما پس از اطلاع از دستگیری مقربی، ماموران ارشد CIA از ساواک دو خواهش کردند:

1) از ساواک خواستند قبل از افشای اطلاعات ذی قیمت وی، مقربی اعدام نشود و با وی مصاحبه ای انجام دهند.
2) درخواست نمودند ابزارهای بسیار پیشرفتهء الکترونیکی ضبط شده در اتومبیل سفارت شوروی، توسط CIA مورد بررسی قرار گیرد.

کمی بعد از آن، دریادار Stanfield Turner (ریاست وقت سیا) تیمسار نصیری را برای صرف ناهار در دفتر مرکزی CIA در واشینگتن دعوت کرد. من (رفیع زاده) نیز برای ناهار دعوت شده بودم. CIA توضیح داد که سفیر ایران که قاعدتن در این گونه ملاقاتهای رسمی می بایستی گروه ایرانی را همراهی می کرد، دارای مجوز امنیتی لازم جهت حضور در دفتر مرکزی CIA نمی باشد! لذا از اینکه نتوانسته بودند سفیر ایران را دعوت کنند، عذرخواهی کردند.

دریادار «ترنر» از نصیری در مورد نشانه ای که ساواک را از فعالیتهای مقربی مطلع نموده بود، سوال کرد.